چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا


مجرمان بی‌تقصیر


مجرمان بی‌تقصیر
شما در مورد این تصاویر چه نظری دارید؟! تصویر سمت راست یک پرنده شکاری را نشان می‌دهد که در حال خوردن یک سنجاب است و سنجاب دیگری کمی آنسوتر در حال نظاره این صحنه است. در تصویر شماره سه هم دو راس گوزن را می‌بینید که در لابلای درختان در حال چرا هستند. اما این تصاویر مربوط به دنیای وحش و فضاهای بیرون از شهر نیست! تصویر شماره یک مانند تصویر شماره دو مربوط به یک پارک است که اتفاقا در داخل شهر واقع شده و این شهر جایی نیست جز واشنگتن! تصویر شماره سه هم جنگل نیست! بلکه حیاط منزلی را نشان می‌دهد که یک زوج دوچرخه سوار ایرانی در شهر وینا در ایالت ویرجینیای آمریکا در آن برای مدت کوتاهی سکونت داشتند! بله هر سه این تصاویر مربوط به سکونتگاه‌های انسانی در ایالات متحده است. تصاویری که مشابه آن را ما حتی در پارک ملی گلستان‌مان که گل سرسبد ایران است هرگز یافت نمی‌کنیم! و اگر هم باشد باید برای تماشای آن ساعت‌ها و بلکه روزها وقت صرف کنیم اما در آن سوی دنیا گونه‌های مختلف جانوران وحشی همچون عقاب و سنجاب و گوزن در کنار مردم زندگی می‌کنند بی‌آنکه کسی به آنها کاری داشته باشد و یا با سنگ و چوب و چماق و کارد و تیر و تفنگ به جان آنها بیفتد. این تصاویر را جعفر ادریسی و سمیه یوسفی، ‌زوج دوچرخه سوار ایرانی که قصد کرده‌اند بیش از ۲۰ هزار کیلومتر از دنیا را با شعار برقراری صلح و حفظ طبیعت رکاب بزنند، در واشنگتن و وینا ایالات متحده سال گذشته گرفتند. جعفر و سمیه در تارنمای خود با نام «دوچرخه‌سواری دور دنیا برای صلح و حفظ طبیعت» درباره این صحنه‌های زیبای همزیستی انسان و وحوش می‌نویسند: « شاید فکر کنید که در طول مسیر به یک پارک ملی و یا یک باغ‌وحش خیلی بزرگ رفته‌ایم یا شاید فکر کنید که یک دوربین بسیار حرفه‌ای با لنز ۵۰۰ میلیمتری همراه داشته‌ایم و کلی لابه‌لای شاخه‌ها منتظر شکار چنین صحنه‌ای به انتظار نشسته‌ایم! اما نه! با دیدن تصویر دوم کاملا مشخص است که این پرنده در یکی از پارک‌های معمولی، کوچک و نزدیک به یک خیابان اصلی، داخل شهر واشنگتن (پایتخت ایالات متحده آمریکا) و با حضور تماشاچیانی مهربان در حال خوردن نهار است. ما با دیدن این صحنه با خود فکر کردیم که آدمی تا چه حد به حریم زندگی حیوانات نزدیک شده و گاهی در محل زندگی آنها زندگی می‌کند. بعضی از این حیوانات ما را تحمل کردند و با ما خو گرفتند اما بعضی‌ها که تاب تحمل ما را نداشتند فرار کردند و گونه‌هایی هم به کل منقرض شدند. جنایتی که شاید در سال‌های آینده نتیجه آن را ببینیم، زمانی که دیگر دیر شده و حتی کاری از دست انسان هم برنمی‌آید.» آنها در خاطرات خود می‌نویسند: «نتیجه مهم دیگری که ما از این صحنه گرفتیم، عدم‌ ترس حیوانات وحشی از انسان‌ها در آنسوی آب‌ها است. در کشورهایی که ما از آنها رد شدیم، هیچ حیوانی از انسان‌ها نمی‌ترسید.
به راحتی می‌شود به آنها نزدیک شد و گاها با دست به آنها غذا داد و این در حالی است که در کشور خودمان (ایران) حیوانات از شعاع چند کیلومتری با دیدن هر موجودی شبیه به انسان پا به فرار می‌گذارند. در سایر کشورها کسی تیروکمان ندارد تا مزاحم حیوانی شود، حتی کسی با سنگ بال پرندگان را نمی‌شکند. کشورهای غربی به‌جز مد و لباس و... نکات مثبت بیشماری دارند که ای‌کاش می‌توانستیم از آنها یاد بگیریم!! و تصویر دیگر، گوزن‌ها‌یی را نشان می‌دهد که وارد حیاط منزلی شده‌اند که مدتی در آنجا اقامت داشتیم. وینا – استان ویرجینیا»
● بشنوید از ایران و تهران!
حال بشنوید از تهران و ایران خودمان و رفتار ما با گونه‌های متنوع جانوری! حتما شما هم در چند هفته گذشته مرتبا اخباری را مبنی‌بر مشاهده پرندگان شکاری مثل عقاب و جغد در روزنامه‌ها و حتی تلویزیون خواندید و شنیدید. در اغلب این موارد مردم با مشاهده عقاب یا جغد که بدون کوچک‌ترین آزار و اذیتی تنها روی شاخه درخت یا لب دیواری نشسته بودند، از ترس با آتش‌نشانی تماس گرفتند و ماموران محترم آتش‌نشانی هم به محل رفته و پرنده را گرفته و تحویل سازمان محیط زیست یا باغ‌وحش تهران دادند تا پرنده بخت برگشته مابقی عمر خود را در قفس سپری کند. اما به چه جرمی؟ شاید تنها جرم این پرندگان زیبا، دیده‌شدنشان توسط شهروندان تهرانی و نشستن روی دیوار یک مدرسه در منطقه شهران یا شاخه یک درخت کاج در حیاط یک منزل در خیابان میرداماد بوده و دیگر هیچ!
راستی چرا؟ چرا مردم دود زده تهران که سال‌هاست در حصاری از آهن و بتون و دود و... گرفتار شدند با دیدن یک پرنده زیبا که می‌تواند حیات و سرزندگی و شادابی را برای ساکنان یک محله به ارمغان بیاورد تا این حد بیگانه هستند؟ مگر جغد یا عقاب چه آسیبی به انسان می‌رسانند که به محض دیده شدن گوشی تلفن را برمی‌داریم و با آتش‌نشانی تماس می‌گیریم و پرنده بیچاره را روانه قفس می‌کنیم آن هم در حالی که می‌دانیم اساسا سازمان محیط زیست چندان میانه خوبی با آزادی حیوانات ندارد و به ندرت این پرنده‌ها را رها‌سازی می‌کند. اقدامات اخیر این سازمان همچون گرفتن توله یوزپلنگ در پارک ملی توران ‌و گرفتن توله پلنگ به دام افتاده در یک روستای مازندران و نهایتا انتقال آنها به کنج قفس‌های پارک پردیسان تهران، نشان می‌دهد که گویا مدیریت این سازمان نیز همچون برخی از مردم بر این باور است که جای گونه‌های جانوری جایی جز قفس نیست و این بیچاره‌ها نه در شهر و روستا اجازه زندگی دارند و نه در پارک ملی و جنگل چون فقط کافی است دیده شوند و بعد هم به جرم دیده شدن کنج قفس هدایت شوند!
در این میان مقصود، انتقاد از سازمان آتش‌نشانی و زحمتکشان این سازمان نیست که چرا با تماس مردم، بلافاصله در محل حاضر می‌شوند و انجام وظیفه می‌کنند. اما مقصود انتقاد از سازمان محیط زیست و بخش‌های مرتبط با محیط زیست شهری در شهرداری تهران است که در تمام این سال‌ها نتوانسته‌اند اینقدر خود را به مردم معرفی کنند که مردم لااقل بدانند وقتی گونه‌های جانوری را دیدند و بی‌جهت از آن ترسیدند، ‌لااقل به محیط زیست زنگ بزنند نه آتش‌نشانی! و این نشان می‌دهد که دستگاه‌های متولی تاکنون کمترین کار ممکن را در امر آموزش محیط زیست در جامعه داشته‌اند!
دکتر اسماعیل کهرم، ‌متخصص حیات‌وحش و مدرس دانشگاه در این‌باره می‌گوید: اشکال از سازمان محیط زیست است که بسیار کم کار است. اصلا روابط عمومی این سازمان چکار می‌کند؟ آیا شما تابه‌حال دیده‌اید که سخنگوی این سازمان در سیما حاضر شود و با مردم سخن بگوید؟ سازمان محیط زیست که وزارت اطلاعات و وزارت دفاع نیست که کارشان مرتبط با مردم نباشد. اصلا این سازمان اصل کارش باید ارتباط و تعامل با مردم و رسانه‌ها باشد تا آموزش دهد. چرا این سازمان یک بخشنامه به سازمان آتش نشانی نمی‌دهد که در چنین مواردی، ‌پرنده بی‌آزار را در یک پارک جنگی مثل سرخه حصار یا چیتگر یا حتی یک پارک شهری رها کند؟
وی درباره مشاهدات اخیر پرندگان شکاری در تهران می‌گوید: پرندگان شکاری همیشه در تهران بودند و این چیز عجیبی نیست. ما زیستگاه این حیوانات را تصاحب کردیم و آن را تبدیل به برج و آسمان خراش کردیم اما باز هم این پرندگان با ما کنار آمدند به‌‌‌طوری‌ که چند وقت قبل یکی از این پرندگان به نام ترمتای در کنار پنجره یکی از طبقات برج سفید در پاسداران لانه گزینی و حتی جوجه‌آوری داشت، اما اگر امروز ما شاهدیم که این پرندگان به جای پارک‌ها به روی دیوار خانه‌ها یا حیاط منازل می‌آیند این نشان می‌دهد که سطح سرانه فضای سبز شهری تا چه حد کاهش داشته که این حیوانات جایی برای استراحت نمی‌یابند. وی گفت:‌ عقاب یا جغد هرگز به انسان آسیبی نمی‌رسانند و حال که سازمان محیط زیست خواب است و آموزش محیط زیست را فراموش کرده، ‌رسانه‌ها باید به مردم آموزش دهند و این نکات را متذکر شوند.
کاش قدری نگاه‌مان را به طبیعت و جانوران عوض کنیم. کاش دیگر شاهد صحنه‌هایی مشابه فاجعه کردکوی گلستان نباشیم. زمانی که یک گوزن مرال ماده به شهر آمد، مردم به وی حمله‌ور شدند. حیوان بیچاره که آبستن بود زیر ضربات چوب و چاقوی مردم ساعت‌ها مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و تلاش دامپزشک محیط زیست برای نجات جان گوزن ماده نه‌تنها به نتیجه نرسید که حتی گوساله وی نیز به دلیل ضربات چاقویی که به شکم حیوان اصابت کرده بود جان باخت! به کجا می‌رویم ما؟
مژگان جمشیدی
منبع : روزنامه کارگزاران