سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مبلغان‌ مسیحی‌ و متکلمان‌ شیعی‌ در عصر جدید


مبلغان‌ مسیحی‌ و متکلمان‌ شیعی‌ در عصر جدید
● جدال‌ قلمی‌ میسیونها و متكلمان‌ شیعه‌
در عصر جدید عملاً با پیشرفت‌ فنون‌ كشتیرانی‌ و كشف‌ روز افزون‌ سرزمینهای‌ پهناوری‌ كه‌ تا آن‌ عصر مورد بهره‌برداری‌ قرار نگرفته‌ بود، اروپاییان‌ اعم‌ از پرتغالی‌ و اسپانیایی‌ و انگلیسی‌ و فرانسوی‌ و روسی‌ (۱) و غیره‌ دست‌ به‌ رقابتهای‌ تجاری‌ و استعماری‌ بسیار وسیعی‌ زدند كه‌ به‌ هر طریق‌ خاورمیانه‌ و كشور ایران‌ نه‌ فقط‌ از آن‌ مصون‌ نماند، بلكه‌ به‌ سبب‌ مجاورت‌ با هندوستان‌ و اختلاف‌ عمیق‌ سیاسی‌ با عثمانی‌ یكی‌ از میادین‌ اصلی‌ آن‌ گردید. غربیان‌، اعم‌ از كاتولیك‌ و پروتستان‌، مسیحیت‌ را وسیله‌ی‌ نفوذ و كلید موفقیت‌ خود می‌دانستند و حتی‌ اگر منطقه‌ای‌ را به‌ زور اسلحه‌ می‌گرفتند، برای‌ تضمین‌ استقرار حضور خود متوسل‌ به‌ مسیحیت‌ و ترویج‌ آن‌ می‌شدند.
آنها در این‌ زمینه‌ اغلب‌ بسیار مبتكرانه‌ عمل‌ كرده‌اند و مبلغان‌ پر آوازه‌ای‌ داشته‌اند، از جمله‌ی‌ این‌ افراد، یسوعی‌ معروف‌ پرتغالی‌، فرانسیس‌ گزوایه‌ (Francis Xavier) است‌ كه‌ از سال‌ ۱۵۴۰ - ۱۵۵۲ م‌. (۶۰ - ۹۴۷ ه.ق‌.)، یعنی‌ حدود یازده‌ سال‌ برای‌ استحكام‌ استعمار پرتغالیها در هندوستان‌ و خاور دور به‌ سر برد و برای‌ بومیان‌ تبلیغ‌ كرد، هر چند در این‌ نوشته‌ ما بیشتر به‌ برادرزاده‌ او، یعنی‌ ژرم‌گزاویه‌ (Jerome xavier) نظر داریم‌ كه‌ مستقیماً به‌ مسلمانان‌ فارسی‌ زبان‌ هندوستان‌ و ایران‌ پرداخته‌ است‌. ژرم‌گزاویه‌ در لاهور و در دربار جهانگیر فعالیت‌ داشت‌ و كتابی‌ تحت‌ عنوان‌ آینه‌ حق‌نما نوشته‌ بود كه‌ ظاهراً در سالهای‌ ۱۵۹۶-۱۶۰۹ م‌. منتشر شده‌ است‌. این‌ كتاب‌ را كه‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ است‌، به‌ این‌ منظور به‌ مناظره‌ای‌ كه‌ میان‌ یك‌ نفر «پادری‌» و یك‌ «ملای‌ مسلمان‌» انجام‌ می‌گیرد، اختصاص‌ داده‌ تا آنكه‌ بتواند در انتهای‌ بحث‌ ملای‌ مسلمان‌ را وادار به‌ اعتراف‌ عجز خود در مقابل‌ قدرت‌ استدلال‌ «پادری‌» كند و او را به‌ پیروی‌ از انجیل‌ مسیحیان‌ وا دارد. در آن‌ زمان‌ كتاب‌ ژرم‌گزاویه‌ را میان‌ مسلمانان‌ فارسی‌ زبان‌ پخش‌ كرده‌ بودند و نسخه‌ای‌ از آن‌ را نیز از هندوستان‌ به‌ دارالحكومه‌ی‌ ایران‌ در اصفهان‌ فرستاده‌ بودند.
در میان‌ متكلمان‌ شیعه‌، سید احمد علوی‌ عاملی‌ با نوشتن‌ كتاب‌ مصقل‌ صفا به‌ زبان‌ فارسی‌ به‌ رویارویی‌ با مبلغ‌ پرتغالی‌ برخاسته‌ است‌.
سید احمد، فرزند زین‌العابدین‌ علوی‌ عاملی‌ اصفهانی‌ ، حكیم‌ متكلم‌ و محدث‌ مشهور قرن‌ یازدهم‌ ه.ق‌. (هفدهم‌ میلادی‌) خاله‌زاده‌ و شاگرد و داماد میرداماد بوده‌ است‌. تاریخ‌ تولد احمد علوی‌ مشخص‌ نیست‌، احتمالاً دو سال‌ از میرداماد جوان‌تر بوده‌ است‌. او بیشتر عمر خود را در اصفهان‌ گذرانده‌ و در همان‌ جا میان‌ سالهای‌ ۱۰۵۴-۱۰۶۰ ه.ق‌. (۱۶۴۴-۱۶۵۰ م‌.) فوت‌ كرده‌ است‌. بعضیها تصور می‌كنند كه‌ سید احمد با زبان‌ عبری‌ آشنایی‌ داشته‌، چون‌ در یكجا عبارتی‌ از سفر تكوین‌ را به‌ عبری‌، ولی‌ به‌ خط‌ عربی‌ آورده‌ و آن‌ گاه‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ كرده‌ است‌، ولی‌ مسلماً او محتوای‌ كلی‌ تورات‌ و اناجیل‌ چهارگانه‌ را به‌ حدّ كافی‌ می‌شناخته‌ است‌. او با تسلط‌ كامل‌ بر فلسفه‌ و كلام‌ و دیگر معارف‌ اسلامی‌ در مقابل‌ مبلغان‌ مسیحی‌ به‌ دفاع‌ از اسلام‌ دست‌ یازیده‌ و عنداللزوم‌ از متون‌ عهدین‌ نقل‌ قول‌ كرده‌ و با بیان‌ دقیق‌، به‌ تحلیل‌ آنها پرداخته‌ است‌ و كلاً عقیده‌ دارد كه‌ در این‌ كتابها به‌ نبوت‌ پیامبر اسلام‌ بشارت‌ داده‌اند و محمد (ص‌) همان‌ فارقلیطِ (Paraclet) انجیلِ یوحناست‌.
از آثار شناخته‌ی‌ احمد علوی‌ عاملی‌، افزون‌ بر مصقل‌ صفا كه‌ به‌ تاریخ‌ ۱۰۳۲ ه.ق‌ (نوامبر و دسامبر ۱۶۲۲م‌.) به‌ انجام‌ رسیده‌ و نام‌ شاه‌ صفی‌ در مقدمه‌ی‌ آن‌ آمده‌ است‌، باید از لوامع‌ ربانی‌ و صواعق‌ الرحمان‌ و غیره‌ نام‌ برد.
كتاب‌ مصقل‌ صفا به‌ سه‌ فصل‌ طولانی‌ و غیرمساوی‌ تقسیم‌ شده‌ است‌ و در هر بار مؤلف‌ عین‌ متن‌ عبارت‌ پادریِ پرتغالی‌ را نقل‌ كرده‌ و به‌ تفصیل‌ به‌ آن‌ جواب‌ داده‌ است‌. سخن‌ او همواره‌ بسیار مؤدبانه‌ و متین‌ بوده‌ است‌. او مطابق‌ عنوان‌ كتاب‌، كلاً به‌ مسیحیان‌ چنین‌ خطاب‌ می‌كند: «آینه‌تان‌ را پاك‌ كنید» تا ذات‌ خداوند در آن‌ متجلی‌ گردد. فصل‌ دوم‌، اختصاص‌ به‌ شناخت‌ مسیح‌ دارد و سومین‌ و آخرین‌ فصل‌ به‌ تعالیم‌ و احكام‌ اناجیل‌ و بحث‌ مبدأ و معاد اختصاص‌ یافته‌ است‌ و در خاتمه‌ نیز نتایج‌ حاصله‌ از بحث‌ خلاصه‌ شده‌ است‌.
▪ احمد علوی‌ عاملی‌ در انتقاد از مسیحیان‌ به‌ دوگونه‌ تناقض‌ در كتب‌ مقدس‌ آنها اشاره‌ كرده‌ است‌:
الف‌) تناقض‌ بین‌ عهد قدیم‌ (خاصّه‌ سفرهای‌ پنج‌گانه‌) و عهد جدید .
ب‌) تناقض‌ بین‌ اناجیل‌ چهارگانه‌ و رسائل‌ دیگر عهد جدید . (۲) او مبنای‌ تشخیص‌ انحراف‌ اناجیل‌ را .این‌ كتاب‌ را كه‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ است‌، به‌ این‌ منظور به‌ مناظره‌ای‌ كه‌ میان‌ یك‌ نفر «پادری‌» و یك‌ «ملای‌ مسلمان‌» انجام‌ می‌گیرد، اختصاص‌ داده‌ تا آنكه‌ بتواند در انتهای‌ بحث‌ ملای‌ مسلمان‌ را وادار به‌ اعتراف‌ عجز خود در مقابل‌ قدرت‌ استدلال‌ «پادری‌» كند و او را به‌ پیروی‌ از انجیل‌ مسیحیان‌ وا دارد.
در چهار مورد خلاصه‌ كرده‌ است‌:
۱) تنافی‌ در وجود مسیح‌؛
۲) وجود احكام‌ شرعیه‌ی‌ مخالف‌ تورات‌؛
۳) تنافی‌ در قصص‌ و حكایات‌؛
۴) وجود سخنان‌ ناشایستی‌ كه‌ صلاحیت‌ ندارد از نبی‌ صادر شود.
▪ وی‌ به‌ طور كلی‌ علت‌ پیدایش‌ انحراف‌ را دو امر می‌داند:
الف‌) اكتفا به‌ حافظه‌ در تدوین‌ اناجیل‌؛
ب‌)عدم‌ ایمان‌ راسخ‌ به‌ مُفاد انجیل‌ اصلی‌؛ (۳)
نوشته‌ای‌ كه‌ از هانری‌ كربن‌، (Henri Corbin) فیلسوف‌ و مستشرق‌ فرانسوی‌ به‌ عنوان‌ مقدمه‌ در چاپ‌ جدید كتاب‌ مِصقّل‌ صفا آورده‌ شده‌، حایز اهمیت‌ خاصّی‌ و در آن‌ نكات‌ بسیاری‌ را می‌توان‌ یافت‌ كه‌ عمیقاً تأمل‌ برانگیزند و عملاً مسئله‌ را تا حدودی‌ از چاپ‌ تاریخی‌ آن‌ دوره‌ی‌ معین‌، رها ساخته‌ و فعلیّت‌ بیشتری‌ بدان‌ داده‌ است‌.
هانری‌ كربن‌ فصل‌ دوم‌ مِصقل‌ صفا را - كه‌ به‌ تنهایی‌ بیش‌ از نصف‌ كتاب‌ است‌ - مهم‌تر از دو فصل‌ دیگر می‌داند. خاصّه‌ آنكه‌ به‌ شناخت‌ شخصیت‌ اصلی‌ مسیح‌ اختصاص‌ داده‌ شده‌ كه‌ در واقع‌ اختلاف‌ اصلی‌ اعتقادی‌ میان‌ مسیحی‌ و مسلمان‌ درباره‌ی‌ همین‌ موضوع‌ است‌. سعی‌ سید احمد علوی‌ بر اثبات‌ این‌ مطلب‌ است‌ كه‌ مسیحیان‌ از تعالیم‌ مسیح‌ منحرف‌ شده‌اند و در این‌ مورد از اناجیل‌ چهارگانه‌ مطالب‌ زیادی‌ را نقل‌ كرده‌ ولی‌ متأسفانه‌ اشاره‌ای‌ نكرده‌ كه‌ به‌ كدام‌ متن‌ و یا ترجمه‌ نظر داشته‌ است‌، در هر صورت‌ گفته‌های‌ او با نسخه‌های‌ چاپی‌ رسمی‌ امروزی‌ كه‌ مورد تأیید كلیسا است‌، فرق‌ زیادی‌ دارد.
مسلماً سید احمد علوی‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ با نوشته‌های‌ كلمانتین‌ (Clإmentine) آشنایی‌ نداشته‌ و انجیل‌ برنابا را هم‌ نخوانده‌ بوده‌ است‌، ولی‌ به‌ عقیده‌ی‌ كربن‌ مطالبی‌ كه‌ او گفته‌ بسیار نزدیك‌ به‌ سنّت‌ كلمانتین‌ است‌ و حتی‌ به‌ سهولت‌ می‌توان‌ موارد مشتركی‌ میان‌ انجیل‌ برنابا و مستندات‌ سید احمد علوی‌ را پیدا كرد. (۴) سید احمد علوی‌، مسئله‌ تثلیث‌ را به‌ نحو مابعدالطبیعی‌ حل‌ كرده‌ است‌ و ذات‌ الهی‌ را در آن‌ واحد فعل‌ و فاعل‌ و مفعول‌ و یا به‌ عبارت‌ دیگر عقل‌ و عاقل‌ و معقول‌ می‌داند، چه‌ به‌ نظر او مسیح‌ را با معرفت‌ الهی‌ نمی‌توان‌ یكسان‌ دانست‌ و مسیحیان‌ اشتباه‌ می‌كنند كه‌ عیسی‌ ناصری‌ را با كلام‌ خدا یكی‌ می‌دانند، تنها راه‌ درست‌ این‌ است‌ كه‌ عیسی‌ را نیز مانند سایر پیامبران‌ بزرگ‌، در دایره‌ی‌ نبوت‌ قرار دهیم‌ و این‌ همان‌ چیزی‌ است‌ كه‌ حكمت‌ الهی‌ اسلامی‌ توانسته‌ است‌ بر پایه‌ی‌ پیامبرشناسی‌، براساس‌ و مبنای‌ فارقلیط‌، میان‌ نبوت‌ و امت‌ استوار كند و باز همان‌ چیزی‌ است‌ كه‌ مسیحیت‌ رسمی‌ آن‌ را انكار كرده‌ است‌. (۵)
از طرف‌ دیگر، مسلماً مؤلف‌ اسم‌ و بعضی‌ از افكار آریوس‌ (۶) را می‌شناخته‌ و از گروههای‌ مختلف‌ مسیحی‌ شرقی‌ بیشتر به‌ نسطوریان‌ تمایل‌ داشته‌ است‌. كربن‌ حتی‌ نظر می‌دهد كه‌ كلاً می‌توان‌ بین‌ مسیح‌شناسی‌ نسطوری‌ و امام‌شناسی‌ شیعی‌ عرفانی‌ نوعی‌ شباهت‌ برقرار ساخت‌ كه‌ احتمالاً سید احمد علوی‌ از این‌ موضوع‌ بی‌اطلاع‌ نبوده‌ است‌، (۷) چه‌ او سه‌ مظهر اصلی‌ فارقلیط‌ را در موسی‌ و عیسی‌ و محمد (ص‌) می‌داند حتی‌در مورد فارقلیط‌، منزلت‌ و عمل‌ روح‌ القدس‌ را در نموداری‌ كه‌ اشراقیون‌ پیرو سهروردی‌ در علم‌ الملائكه‌ طرح‌ كرده‌اند، یادآوری‌ می‌كند. (۸)
همان‌ طور كه‌ من‌ حیث‌ مجموع‌ مشاهده‌ می‌كنیم‌، سیداحمد علوی‌ صرفاً از لحاظ‌ بحثهای‌ كلام‌ استدلالی‌ و تحلیلی‌ می‌خواسته‌ است‌ جواب‌ ادعاهای‌ ژرم‌گزاویه‌ را بدهد و اگر این‌ امر از كاربرد سیاسی‌ اثر او می‌كاهد، در عوض‌ چنان‌ استحكام‌ و عمق‌ نظری‌ بدان‌ می‌بخشد كه‌ سالهای‌ متمادی‌ بعد از آن‌، مسیحیان‌ غربی‌ - وابسته‌ به‌ كلیسای‌ روم‌ - با تشخیص‌ اهمیت‌ آن‌، در مقام‌ رد نظرات‌ او برآمده‌اند. از جمله‌ باید گفت‌ كه‌ همان‌ موقع‌ كرملیطهای‌ ساكن‌ اصفهان‌ از بعضی‌ از مطالب‌ كتاب‌ مصقل‌ صفا چنان‌ نگران‌ شده‌ بودند كه‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ را به‌ روم‌ فرستادند و متكلمی‌ متخصص‌ از فرقه‌ی‌ فرانسیسكنها به‌ نام‌ فیلیپ‌ گواداگنونی‌ (philip guadugnoli) در سال‌ ۱۰۴۱ ه.ق‌. (۱۶۳۱ م‌.) پاسخی‌ بر آن‌ نوشته‌ و در روم‌ به‌ پخش‌ آن‌ پرداخته‌ است‌. (۹) البته‌ درباره‌ی‌ این‌ موضوع‌ نباید نكات‌ مهم‌ دیگری‌ را هم‌ فراموش‌ كرد؛ از جمله‌ اینكه‌ در هر صورت‌ انتقادی‌ كه‌ سید احمد علوی‌ از اعتقادات‌ رسمی‌ مسیحی‌ می‌كند، تا حدود زیادی‌ به‌ همان‌ سنّت‌ تعلق‌ دارد كه‌ از زمان‌ قدیم‌ مسیحیان‌ شرقی‌ از جلمه‌، ملكیتها (Malekites) و ژاكوبیتها (Jacobites) (یعقوبیها) و نسطوریها عنوان‌ كرده‌ بودند و از این‌ لحاظ‌ بدون‌ شك‌ اولیای‌ كلیسای‌ روم‌، خطر ریشه‌داری‌ را احساس‌ می‌كردند كه‌ از مدتها پیش‌ - شاید از ابتدای‌ پیدایش‌ مسیحیت‌ - اصول‌ اعتقادی‌ رسمی‌ آنها را زیر سؤال‌ برده‌ است‌.
در حدود سی‌ و پنج‌ سال‌ بعد از انتشار مصقل‌ صفا در شهر اصفهان‌ جریان‌ دیگری‌ برای‌ مقابله‌ با مبلغان‌ مسیحی‌ پدید آمده‌ است‌. در زمان‌ شاه‌ عباس‌ دوم‌ (پادشاهی‌: ۱۰۵۲-۱۰۷۷ ه.ق‌ / ۱۶۴۲-۱۶۶۶ م‌.)، گروهی‌ از مبلغان‌ مسیحی‌ فرانسوی‌ دوره‌ی‌ لوئی‌ چهاردهم‌ به‌ ایران‌ آمدند و سالها در انجمن‌ مسیحی‌ شهر اصفهان‌ به‌ فعالیت‌ پرداختند، از جمله‌ اینكه‌ كودكان‌ مسلمان‌ را بعد از مرگ‌ آنها غسل‌ تعمید می‌دادند. از یادداشتهای‌ كشیشانی‌، همچون‌ ژاك‌ ماشو (Jacques )هانری‌ كربن‌ فصل‌ دوم‌ مِصقل‌ صفا را - كه‌ به‌ تنهایی‌ بیش‌ از نصف‌ كتاب‌ است‌ - مهم‌تر از دو فصل‌ دیگر می‌داند. خاصّه‌ آنكه‌ به‌ شناخت‌ شخصیت‌ اصلی‌ مسیح‌ اختصاص‌ داده‌ شده‌ كه‌ در واقع‌ اختلاف‌ اصلی‌ اعتقادی‌ میان‌ مسیحی‌ و مسلمان‌ درباره‌ی‌ همین‌ موضوع‌ است‌.
(Machault) و شِزو (Chezaud) و همچنین‌ رودِس‌ (Rodes) كه‌ بنیان‌گذار انجمن‌ بوده‌ است‌، چنین‌ بر می‌آید كه‌ میان‌ سالهای‌ ۱۰۶۳-۱۰۷۰ ه.ق‌. (۱۶۵۲-۱۶۵۹ م‌.) سلسله‌ای‌ مناظره‌ی‌ مذهبی‌ میان‌ شِزو و شمار فراوانی‌ از رهبران‌ شیعه‌ برگزار می‌شده‌ است‌، خاصّه‌ كه‌ شِزو برای‌ اثبات‌ دین‌ مسیح‌ كتابهایی‌ را به‌ زبان‌ فارسی‌ نوشته‌ و آنها را به‌ اعتمادالدوله‌، وزیر اعظم‌ وقت‌ تقدیم‌ كرده‌ است‌. (۱۰) با اینكه‌ از گفته‌های‌ علمای‌ آن‌ زمان‌ چیزی‌ به‌ دست‌ ما نرسیده‌، ولی‌ به‌ احتمال‌ مقرون‌ به‌ یقین‌ بحثها بیشتر نظری‌ بوده‌ و حول‌ و حوش‌ مطالبی‌ دور می‌زده‌ كه‌ قبلاً سید احمد علوی‌ اشاراتی‌ به‌ آنها داشته‌ است‌.
حائری‌ در كتاب‌ رویاروییهای‌ ... خود، (۱۱) اشاره‌ به‌ نسخه‌ای‌ دستنویس‌ تحت‌ عنوان‌ نصرهٔ‌الحق‌ كرده‌ كه‌ ظهیرالدین‌ تفرشی‌ (احتمالاً در زمان‌ شاه‌ سلیمان‌ صفوی‌) علیه‌ مبلغی‌ به‌ نام‌ « پادری‌ گبرائیل‌ افرنجی‌ » نوشته‌ است‌.
رساله‌ی‌ «افرنجی‌» به‌ زبان‌ عربی‌ بوده‌ و ظهیرالدین‌ هم‌ به‌ همان‌ زبان‌ به‌ او جواب‌ داده‌، البته‌ بعدها كتاب‌ نصرهٔ‌الحق‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌. «گبرائیل‌ افرنجی‌» در اصفهان‌ و تبریز فعالیت‌ داشته‌ و زبانهای‌ فارسی‌ و تركی‌ و عربی‌ را می‌دانسته‌ است‌. (۱۲)نمونه‌ی‌ دیگری‌ از برخورد ایرانیان‌ را با مبلغان‌ مسیحی‌ در دوره‌ی‌ صفوی‌ از زمان‌ شاه‌ سلطان‌ حسین‌ صفوی‌ (۱۱۰۵-۱۱۳۵ ه.ق‌ ./ ۱۶۹۴-۱۷۲۲ م‌) می‌توان‌ مثال‌ آورد و اشاره‌ به‌ اثری‌ به‌ عنوان‌ سیف‌المؤمنین‌ كرد كه‌ علیقلی‌ جدید الاسلام‌ نوشته‌ است‌. او همان‌ طور كه‌ از اسمش‌ پیداست‌، نخست‌ مسیحی‌ بوده‌ و بعد اسلام‌ آورده‌ و نحوه‌ی‌ برخورد او با مبلغان‌، با تمام‌ آنهایی‌ كه‌ قبلاً گفتیم‌ تفاوت‌ عمده‌ای‌ داشته‌ است‌. از آنجا كه‌ او با زبان‌ لاتین‌ آشنا بوده‌، با مقابله‌ی‌ متونِ لاتینیِ كتابهای‌ مسیحیان‌ و یهودیان‌، به‌ شمه‌ای‌ از تحریفهای‌ آنها در ترجمه‌ی‌ كلمات‌ و لغات‌ پی‌ برده‌ و ادعا كرده‌ كه‌ در این‌ موارد مكر و حیله‌ای‌ در كار بوده‌ است‌ و می‌بایستی‌ مطالب‌ را روشن‌ ساخت‌. (۱۳)
با توجه‌ به‌ تبلیغات‌ زیادی‌ كه‌ مبلغان‌ مسیحی‌ از زمان‌ شاه‌ عباس‌ به‌ بعد در تمام‌ دوره‌ی‌ صفویه‌ می‌كرده‌اند، شاهان‌ صفوی‌ به‌ سبب‌ احتیاجات‌ فنی‌ و صنعتی‌ خود - خاصّه‌ در مورد لوازم‌ جنگی‌ - و همچنین‌ به‌ سبب‌ امور تجاری‌ كلاً به‌ خارجیان‌ میدان‌ می‌داده‌اند و مانعِ فعالیتهای‌ مختلف‌ نمایندگان‌ مذهبی‌ و سیاسی‌ آنها نمی‌شدند، ولی‌ از طرف‌ دیگر، به‌ خوبی‌ می‌توان‌ ثابت‌ كرد كه‌ هیچ‌ یك‌ از آنها نه‌ فقط‌ از لحاظ‌ روحی‌ و فرهنگی‌ تحت‌ تأثیر این‌ تبلیغات‌ قرار نداشته‌اند، بلكه‌ كاملاً به‌ سنّت‌ شیعی‌ وابسته‌ بوده‌اند و حتی‌&#۰۳۹; برای‌ خاندان‌ خود از این‌ لحاظ‌ رسالت‌ خاصّی‌ هم‌ قائل‌ بوده‌اند.
فكر فایق‌ بر عصر روشنایی‌ كه‌ بعد از انقلاب‌ صنعتی‌ انگلستان‌ و انقلاب‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ فرانسه‌، در اوایل‌ قرن‌ نوزدهم‌ میلادی‌ به‌ صورت‌ گسترده‌تری‌ در آمده‌ بود، به‌ مرور نه‌ فقط‌ حتی‌&#۰۳۹; در كشورهای‌ غیر اروپایی‌ تأثیر زیادی‌ گذاشت‌، بلكه‌ روشهای‌ استعماری‌ غربیان‌ را نیز كاملاً دگرگون‌ ساخت‌ و به‌ جنبه‌ی‌ كارآمد آن‌ به‌ مراتب‌ افزود. بر این‌ اساس‌، در نحوه‌ی‌ تبلیغ‌ و اشاعه‌ی‌ دین‌ مسیح‌ نیز تحول‌ بزرگی‌ رخ‌ داد و رقابتهای‌ سیاسی‌ و اسعتماری‌ موجب‌ تقابل‌ عقیدتی‌ شدیدی‌ میان‌ مبلغان‌ سنّتی‌ كاتولیك‌ و نمایندگان‌ پروتستانها شد كه‌ باروح‌ و روش‌ جدیدتری‌ فعالیت‌ می‌كردند.
تعلیمات‌ اخلاقی‌ لوتر و كالون‌ كه‌ بیشتر در كشورهای‌ انگلستان‌ و آلمان‌ و اسكاندیناوی‌ رواج‌ یافته‌ بود - همان‌ طور كه‌ ماكس‌ وبر، (Max Weber) (متوفی‌ ۱۹۲۰ م‌.) جامعه‌شناس‌ بزرگ‌ آلمان‌ و چند نفر دیگر نشان‌ داده‌اند - در قرن‌ هجدهم‌ میلادی‌ به‌ صورت‌ كاربردی‌ محض‌ در آمد. برای‌ فهم‌ بهتر مطالب‌ بعدی‌ در این‌ مورد بهتر است‌ اندكی‌ درنگ‌ كنیم‌:
ماكس‌ وبر نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ اگر چه‌ بشر همیشه‌ طالب‌ مال‌ و ثروت‌ بوده‌ است‌، با این‌ حال‌ جوامع‌ جدید سرمایه‌داری‌ كاملاً با جوامع‌ قبلی‌ متفاوت‌ بوده‌اند و عمیقاً مبتنی‌ بر تعلیمات‌ لوتر و خاصّه‌ كالون‌ هستند. براساس‌ این‌ تعلیمات‌ انسان‌ نه‌ فقط‌ به‌ ترك‌ دنیا و اعراض‌ از آن‌ دعوت‌ نمی‌شود بلكه‌ كار صرفاً جنبه‌ی‌ رفع‌ حوایج‌ فردی‌ ندارد و سرمایه‌ عمیقاً از آن‌ خداوند دانسته‌ می‌شود و كسی‌ كه‌ كار سازنده‌ای‌ انجام‌ می‌دهد، در واقع‌ در راه‌ خواست‌ خداوند قدم‌ برمی‌دارد و كاهلی‌ و ایجاد وقفه‌ در كار به‌ مراتب‌ بدتر از حرص‌ ثروت‌اندوزی‌ است‌. مطابق‌ این‌ تعلیمات‌، وظایف‌ دنیوی‌ بیشتر در نتیجه‌ی‌ خودخواهی‌ است‌ و قبول‌ این‌ وظایف‌ عین‌ انجام‌ تعهدات‌ دینی‌ است‌.
اصلاح‌طلبان‌ و پیروان‌ كالون‌ نمی‌خواستند كه‌ كلیسا فقط‌ به‌ حیات‌ اخروی‌ انسان‌ بپردازد، بلكه‌ بر عكس‌ مایل‌ بودند كه‌ نظارت‌ بیشتری‌ در حُسن‌ جریان‌ امور مالی‌ داشته‌ باشند. فعالیت‌ این‌ افراد از طریق‌ كلیسا در ممالكی‌، همچون‌ هلند و انگلستان‌ و آلمان‌ و غیره‌... بسیار مؤثر بوده‌ است‌. بر این‌ اساس‌ وجدان‌ اخلاقی‌ در درجه‌ی‌ اول‌، وجدان‌ كاری‌ محسوب‌
كربن‌ حتی‌ نظر می‌دهد كه‌ كلاً می‌توان‌ بین‌ مسیح‌شناسی‌ نسطوری‌ و امام‌شناسی‌ شیعی‌ عرفانی‌ نوعی‌ شباهت‌ برقرار ساخت‌ كه‌ احتمالاً سید احمد علوی‌ از این‌ موضوع‌ بی‌اطلاع‌ نبوده‌ است‌، چه‌ او سه‌ مظهر اصلی‌ فارقلیط‌ را در موسی‌ و عیسی‌ و محمد (ص‌) می‌داند حتی‌ در مورد فارقلیط‌، منزلت‌ و عمل‌ روح‌ القدس‌ را در نموداری‌ كه‌ اشراقیون‌ پیرو سهروردی‌ در علم‌ الملائكه‌ طرح‌ كرده‌اند، یادآوری‌ می‌كند.
می‌شده‌ و هر نوع‌ صدمه‌ای‌ به‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ ملی‌ - حتی‌در حدّ بسیار جزئی‌ فردی‌ - گناه‌ كبیره‌ تلقی‌ می‌شده‌ است‌. اصول‌ اعتقادی‌ قومی‌ به‌ مرور در جامعه‌های‌ جدید سرمایه‌داری‌ غربی‌ با اصول‌ لازم‌ برای‌ پیشرفت‌ فنی‌ و صنعتی‌ یكی‌ شده‌ است‌ و بدین‌ ترتیب‌ دیگر ثروت‌جویی‌، تقابل‌ و تعارضی‌ با ایمان‌ و دین‌خواهی‌ نداشته‌ است‌ و آن‌ دو نزد پروتستانها تا حدودی‌ لازم‌ و ملزوم‌ یكدیگر شده‌اند. آزمندی‌ اگر به‌ خودی‌ خود خطری‌ را متوجه‌ روح‌ انسان‌ می‌ساخت‌، ولی‌ باز هم‌ از نفی‌ مسئولیت‌ اجتماعی‌ و بی‌كاری‌ به‌ مراتب‌ كمتر مضر می‌نمود، یعنی‌ دیگر كار، افزون‌ بر وسیله‌ی‌ امرار معاش‌ و تنظیم‌ اقتصاد فردی‌ و جمعی‌، به‌ تنهایی‌ هدفی‌ معنوی‌ محسوب‌ می‌شد و موجب‌ ارتقای‌ روحی‌ می‌گردید. فضیلت‌ اخلاقی‌ در درجه‌ی‌ اول‌ نتیجه‌ی‌ اصلاح‌ خود از طریق‌ كار مفید و سازنده‌ بود و از همین‌ رهگذر نیز ضابطه‌ای‌ برای‌ تشخیص‌ مؤمن‌ از ملحد به‌ دست‌ می‌داد.
اعم‌ از اینكه‌ ما با كلّ نظر ماكس‌ وبر موافق‌ باشیم‌ یا نباشیم‌، باید گفت‌ كه‌ از نیمه‌ی‌ دوم‌ قرن‌ هجدهم‌ به‌ بعد به‌ نحو انكارناپذیری‌ افكار جدید و گوناگونی‌ در مسیحیان‌ پروتستان‌ انگلیسی‌ پیدا شده‌ كه‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ نحله‌ی‌ متدیسم‌ (Methodisme) را نام‌ برد. پیروان‌ این‌ نحله‌ از موضع‌جان‌ وزلی‌ (Jahn Wesley) (متوفی‌ ۱۷۹۱.) پیروی‌ می‌كردند. شاخه‌ی‌ دیگری‌ از این‌ نظرگاه‌ براساس‌ نفس‌ تعلیمات‌ كالون‌ به‌ وجود آمد كه‌ در میان‌ عامه‌ی‌ مردم‌ نفوذ خاصّی‌ پیدا كرد، چه‌ پیروان‌ آن‌، با شعار نوع‌ دوستی‌ و انسانیت‌ عملاً به‌ كمك‌ بینوایان‌ و مستمندان‌ می‌شتافتند و به‌ همین‌ سبب‌ علاوه‌ بر شهرت‌، محبوبیت‌ زیادی‌ نیز كسب‌ كرده‌ بودند.
از طرف‌ دیگر، انجمنهای‌ تبلیغی‌ زیادی‌ در انگلستان‌ بر همان‌ مبنا ازمان‌دهی‌ شد كه‌ برنامه‌های‌ فرامرزی‌ خود را در كشورهای‌ عقب‌ افتاده‌ - اعم‌ از تحت‌الحمایه‌ یا غیر - بیش‌ از پیش‌ توسعه‌ دادند.
یكی‌ از مبلغان‌ معروف‌ پروتستان‌ كه‌ در اوایل‌ قرن‌ نوزدهم‌ میلادی‌ به‌ ایران‌ آمد هنری‌ مارتین‌ (Henry Martin) متدیست‌ است‌ كه‌ با وجود ضعف‌ جسمانی‌ در شهرهای‌ مختلف‌ ایران‌ دست‌ به‌ فعالیتهای‌ زیادی‌ زده‌ است‌. البته‌ او اولین‌ مبلغ‌ پروتستان‌ نبوده‌ كه‌ به‌ ایران‌ آمده‌ است‌، بلكه‌ قبلاً دو كشیش‌ پروتستان‌ آلمانی‌، یعنی‌ هوكر (F.W.Hoecker) و روفر (Y. Rueffer) كه‌ هر دو پزشك‌ بوده‌اند در سال‌ ۱۱۶۰ ه.ق‌. (۱۷۴۷ م‌.) در شهر یزد فعالیت‌ داشته‌اند، ولی‌ از كار خود نتیجه‌ای‌ نگرفته‌ و به‌ اروپا برگشته‌اند. (۱۴)
زندگینامه‌ی‌ هنری‌ مارتین‌ شناخته‌ است‌: او در سال‌ ۱۷۸۰ م‌. (۱۱۹۶ ه.ق‌.) در شهر ترورو (Truro) متولد شده‌ و در سال‌ ۱۷۹۷ م‌. (۱۲۱۲ ه.ق‌.) در كمبریج‌ تحصیل‌ كرده‌ است‌. در سال‌ ۱۸۰۱ م‌. درجه‌ی‌ تحصیلی‌ «لیسانس‌» را به‌ دست‌ آورده‌ و در سال‌ ۱۸۰۲ م‌.، در انجمن‌ اعزام‌ مبلغان‌ به‌ آفریقا و خاور زمین‌ استخدام‌ شده‌ است‌. سپس‌ در سال‌ ۱۸۰۳ م‌. به‌ سلك‌ روحانیون‌ پروتستان‌ در آمده‌ و در كالج‌ «سنت‌ جان‌» به‌ تدریس‌ پرداخته‌ است‌. او زبانهای‌ شرقی‌، از جمله‌ فارسی‌ را آموخته‌ بود و به‌ راهنمایی‌ استاد خود، چارلز سمیون‌ ، وارد كمپانی‌ هند شرقی‌ شد و به‌ عنوان‌ كشیش‌ ارتش‌ شاپلَنْ شروع‌ به‌ كار كرد. او در سال‌ ۱۸۰۵ م‌. (۱۲۲۰ ه.ق‌.) به‌ هندوستان‌ رفت‌ و در آنجا انجیل‌ را به‌ زبان‌ فارسی‌ ترجمه‌ كرد و آن‌گاه‌ برای‌ اصلاح‌ متن‌ ترجمه‌ی‌ خود به‌ ایران‌ آمد. سرجان‌ ملكم‌ یكی‌ از دست‌اندركاران‌ كمپانی‌ هندشرقی‌ كه‌ خود ایران‌ را از نزدیك‌ و به‌ خوبی‌ می‌شناخت‌، او را معرفی‌ كرد و توصیه‌نامه‌هایی‌ به‌ شیراز فرستاد و هنری‌ مارتین‌ بدین‌ طریق‌ نه‌ فقط‌ از حمایت‌ سفیر وقت‌ انگلیس‌، گوراوزلی‌، در ایران‌ برخوردار شد، بلكه‌ جعفرعلی‌ خان‌ نیز جزو حامیان‌ او در آمد. جعفرعلی‌ خان‌ از توانگران‌ سرشناس‌ شهر شیراز و دوست‌ میرزا شفیع‌ بود و با انگلیسیها هم‌ میانه‌ خوبی‌ داشت‌ و از سالهای‌ پیش‌ برای‌ كمپانی‌ هندشرقی‌ از شیراز خبر می‌فرستاد.
هنری‌ مارتین‌ در علوم‌ ریاضی‌ و مذاهب‌ و زبانهای‌ مختلف‌ اطلاعات‌ وسیعی‌ داشت‌. خود او گفته‌ است‌ كه‌ «به‌ منظور آزمایش‌ جمله‌ای‌ از كتاب‌ مقدس‌ را به‌ هفت‌ زبان‌، یعنی‌ یونانی‌، لاتین‌، فرانسه‌، ایتالیایی‌، عربی‌، فارسی‌، هندوستانی‌ ترجمه‌ كرده‌ است‌.» (۱۵)
هنری‌ مارتین‌ در مدت‌ اقامت‌ شانزده‌ ماهه‌ی‌ خود در ایران‌ (از مه‌ ۱۸۱۱ - سپتامبر ۱۸۱۲ م‌.) با وجود بیماری‌ و ضعف‌ دائمی‌ جسمانی‌، سعی‌ كرده‌ است‌ در برنامه‌ی‌ تبلیغی‌ خود حداكثر كوشش‌ را بكند. او در شیراز با علما و خاصّه‌ با مجتهد معروف‌ آن‌ شهر، یعنی‌ محمدابراهیم‌ بن‌الحسین‌ الحسنی‌ الحسینی‌ جلسات‌ بحث‌ طولانی‌ درباره‌ی‌ نبوت‌ حضرت‌ ختمی‌ مرتبت‌ ترتیب‌ داد. میرزا ابراهیم‌ كه‌ دو رساله‌ درباره‌ی‌ اثبات‌ نبوت‌ پیامبر نوشته‌ بود، دو پاسخ‌ از هنری‌ مارتین‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ دریافت‌ كرد و در نتیجه‌ یكی‌ از علمای‌ برجسته‌ی‌ اصفهانی‌، یعنی‌ حاج‌ ملاعلی‌ نوری‌ (متوفی‌ ۱۲۴۶ ه.ق‌./ ۱۸۳۰ م‌.) در سال‌ ۱۲۳۱ ه.ق‌. (۱۸۱۵ م‌.) و همچنین‌ آقا محمدرضا همدانی‌ و بعد مردی‌ به‌ اسم‌ آقا اكبر ردیه‌هایی‌ علیه‌ تبلیغات‌ هنری‌ مارتین‌ نوشتند. البته‌ آن‌ زمان‌ در شیراز شهرت‌ داده‌ بودند كه‌ چون‌ هنری‌ مارتین‌ می‌خواهد مسلمان‌ شود با علما و مجتهدان‌ به‌ بحث‌ و مناظره‌ می‌پردازد.
هنری‌ مارتین‌ به‌ مدد شخصی‌ به‌ اسم‌ سیدعلی‌ ترجمه‌ی‌ انجیل‌ (عهد جدید) خود را كامل‌
انتقادی‌ كه‌ سید احمد علوی‌ از اعتقادات‌ رسمی‌ مسیحی‌ می‌كند، تا حدود زیادی‌ به‌ همان‌ سنّت‌ تعلق‌ دارد كه‌ از زمان‌ قدیم‌ مسیحیان‌ شرقی‌ از جلمه‌، ملكیتها (Malekites) و ژاكوبیتها (Jacobites) (یعقوبیها) و نسطوریها عنوان‌ كرده‌ بودند و از این‌ لحاظ‌ بدون‌ شك‌ اولیای‌ كلیسای‌ روم‌، خطر ریشه‌داری‌ را احساس‌ می‌كردند كه‌ از مدتها پیش‌ - شاید از ابتدای‌ پیدایش‌ مسیحیت‌ - اصول‌ اعتقادی‌ رسمی‌ آنها را زیر سؤال‌ برده‌ است‌.
كرد و در تهران‌ با تعداد كثیری‌ از علمای‌ دین‌ به‌ مناظره‌ نشست‌ كه‌ با تندخویی‌ و اعتراضات‌ شدید ایرانیان‌ همراه‌ بوده‌ است‌. آن‌گاه‌ بدون‌ اینكه‌ موفق‌ به‌ دیدن‌ فتحعلیشاه‌ و عباس‌ میرزا شود در ۱۲۲۷ ه.ق‌. (دوم‌ سپتامبر ۱۸۱۲.) از ایران‌ خارج‌ شد و در همان‌ سال‌ (۱۶ اكتبر) نیز در موطن‌ خود درگذشت‌. اوزلی‌ ترجمه‌ی‌ فارسی‌ وی‌ را كه‌ از انجیل‌ كرده‌ بود به‌ فتحلیشاه‌ تقدیم‌ كرد و از او در ربیع‌الاول‌ ۱۲۲۹ ه.ق‌. (فوریه‌ و مارس‌ ۱۸۱۴ م‌.) فرمانی‌ در جهت‌ توجه‌ به‌ این‌ ترجمه‌ دریافت‌ كرد. ترجمه‌ی‌ هنری‌ مارتین‌ اول‌ بار در سال‌ ۱۲۳۰ ه.ق‌. (۱۸۱۵ م‌.) با اقدام‌ اوزلی‌ و كمك‌ یكی‌ از شاهزادگان‌ روسی‌ در شهر پطرزبورگ‌ به‌ چاپ‌ رسید. (۱۶)
بعد از هنری‌ مارتین‌، اشخاص‌ زیادی‌ با گفته‌های‌ او شدیداً به‌ مخالفت‌ پرداختند، حتی‌&#۰۳۹; میرزا عیسی‌ خان‌ قائم‌ مقام‌ (میرزا بزرگ‌، متوفی‌ ۱۲۳۹ ه.ق‌. / ۱۸۲۴م‌.) به‌ چنین‌ كاری‌ مبادرت‌ ورزید و سپس‌ فرزند او ابوالقاسم‌ قائم‌ مقام‌ فراهانی‌ ، در دیباچه‌ای‌ كه‌ در سال‌ ۱۲۳۲ ه.ق‌. (۱۸۱۶م‌.) بر مفتاح‌ النبوهٔ‌ آقا محمدرضا همدانی‌ نوشت‌، سخت‌ از سخنان‌ هنری‌ مارتین‌ انتقاد كرد. تا سالهای‌ بعد از فوت‌ هنری‌ مارتین‌ ردیه‌های‌ زیادی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ نوشته‌ شد، ولی‌ در آن‌ عصر هیچ‌كس‌ رابطه‌ی‌ اجتناب‌ناپذیر تبلیغات‌ او را با نقشه‌های‌ استعماری‌ كشورهایی‌ چون‌ انگلستان‌ آشكار نكرد و اغلب‌ بحثها در حدّ نظری‌ باقی‌ ماند، (۱۷) آن‌ هم‌ بدون‌ اینكه‌ اصول‌ زیربنایی‌ تفكر هنری‌ مارتین‌ و صورت‌ خاص‌ طرح‌ تبلیغاتی‌ او تحلیل‌ و روشن‌ شود. این‌ این‌ مطلب‌ با تمام‌ اهمیتی‌ كه‌ دارد، نباید به‌ عنوان‌ نشانه‌ی‌ عدم‌ آگاهی‌ و عدم‌ دقت‌ متفكران‌ شیعی‌ ایرانی‌ به‌ حساب‌ آید، چه‌ احتمالاً در ذهن‌ آنها مسائل‌ ایمانی‌ مهم‌تر و زیربنایی‌تر از آن‌ بوده‌ است‌ كه‌ وسیله‌ی‌ تبلیغات‌ سیاسی‌ شود؛ اعتقاد دینی‌ آنها تمام‌ اوصاف‌ ذهنی‌ دیگر آنان‌ را تحت‌الشعاع‌ قرار می‌داده‌ است‌ و آنها اغلب‌ خارجیانی‌ را كه‌ در این‌ زمینه‌ به‌ بحث‌ می‌پرداخته‌اند، به‌ عینه‌ مثل‌ خود می‌پنداشته‌اند و اغلب‌ تصور نمی‌كرده‌اند كه‌ بدون‌ ترس‌ از خداوند، بتوان‌ اعتقاد را وسیله‌ای‌ برای‌ بهره‌برداری‌ سیاسی‌ و تجاری‌ از اقوام‌ دیگر قرار داد. به‌ هر طریق‌، بعد از هنری‌ مارتین‌، مبلغان‌ پروتستان‌ از فرقه‌های‌ مختلف‌، به‌ عنوان‌ رقبای‌ سرسختی‌ برای‌ كاتولیكهایی‌ كه‌ سابقه‌ی‌ طولانی‌تر در ایران‌ داشتند، شروع‌ به‌ فعالیت‌ كردند و به‌ مرور گروههای‌ جدیدی‌ در مناطق‌ مسیحی‌نشین‌ وارد میدان‌ شدند كه‌ این‌ بار اكثر آنها آمریكایی‌ بودند و بحث‌ در این‌ مورد به‌ ناچار به‌ نوشته‌ی‌ دیگری‌ محول‌ می‌شود. (۱۸)
پانوشتها
۱. البته‌ روسها بیشتر به‌ مسیحیان‌ اُرتودوكس‌ ایران‌ توجه‌ داشته‌اند و به‌ مدد آنها می‌خواسته‌اند دایره‌ی‌ قدرت‌ خود را توسعه‌ دهند.
۲. میر سید احمد علوی‌ عاملی‌، مصقل‌ صفا: به‌ انضمام‌ گفتار حضرت‌ آیت‌ الله‌ سعید و پرفسور هنری‌ كربن‌ ، مقدمه‌ و تصحیح‌ و تعلیق‌ حامد ناجی‌ اصفهانی‌، به‌ اهتمام‌ و مقدمه‌ی‌ مختصر سید جمال‌ الدین‌ میردامادی‌، قم‌، چاپخانه‌ امیر، تاریخ‌ ۱۳۷۳ ه.ش‌./ ۱۴۱۵ ه.ق‌.
۳. همان‌ . ص‌ ۶۵.
۴. كربن‌ در یكی‌ از مقالاتش‌ در مجله‌ هرن‌ (Herne) و در شماره‌ای‌ كه‌ به‌ منظور برزگداشت‌ خود او تنظیم‌ شده‌ است‌ (نگارنده‌ نیز در آن‌ شماره‌ مقاله‌ای‌ دارد)، نوشته‌ است‌: «هر گاه‌ متكلمی‌ شیعه‌ مذهب‌ با متكلم‌ مسیحی‌ بحث‌ كند، معمولاً سعی‌ او بر این‌ است‌ كه‌ نظر مخاطب‌ مسیحی‌ خود را متوجه‌ نظر و تفسیری‌ از مسیحیت‌ كند كه‌ كلاً در نوشته‌های‌ نوع‌ كلمانتین‌ و انجیل‌ بارنابا وجود دارد (هرن‌، ص‌ ۱۴۸).»
كلمان‌ اهل‌ اسكندریه‌ (Clإment d&#۰۳۹;Alexandrie) در حوالی‌ سال‌ ۱۴۰م‌. متولد شد و در حدود ۲۲۰ م‌. در گذشته‌ است‌. وی‌ شخصیت‌ مرموزی‌ در تاریخ‌ مسیحیّت‌ به‌ حساب‌ می‌آید. او اولین‌ مؤلفی‌ است‌ كه‌ سعی‌ كرده‌ فرهنگ‌ بسیار كهن‌ یونانی‌ و یهودی‌ را در مسیحیّت‌ جذب‌ و ادغام‌ كند و مسیحیت‌ را به‌ صورت‌ مكتب‌ حِكمی‌ در بیاورد. به‌ نظر او مسیح‌ آن‌ عقل‌ كلّی‌ است‌ كه‌ خداوند در منشأ عالم‌ خلقت‌ و همچنین‌ در روح‌ انسان‌ به‌ ودیعه‌ گذاشته‌ است‌. كلمان‌ در واقع‌ اهل‌ اسكندریه‌ نبوده‌ است‌ و از محل‌ تولد او اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌، ولی‌ در هر صورت‌ به‌ مناطق‌ بسیار مختلف‌، از جمله‌ یونان‌ و ایتالیا و آسیای‌ صغیر و غیره‌ سفرهای‌ زیادی‌ كرده‌ است‌ و در نهایت‌ در اسكندریه‌ ساكن‌ شده‌ است‌. از او آثاری‌ در تعلیم‌ و تربیت‌ باقی‌ ماند و او برخلاف‌ ارسطو، ترتیب‌ علوم‌ را از حكمت‌ عملی‌ و اخلاق‌ شروع‌ كرده‌ است‌ و نظر دارد كه‌ بدون‌ تهذیب‌ اخلاق‌، علم‌ آغاز نمی‌شود و فقط‌ پس‌ از آن‌ باید به‌ مسائل‌ طبیعیات‌ و الهیات‌ پرداخت‌. كلمان‌ مسیحیت‌ را نوعی‌ فلسفه‌ و یا بهتر بگوییم‌ فلسفه‌ی‌ محضِ واقعی‌ می‌داند كه‌ به‌ عرفان‌ منجر شده‌ است‌ و رهایی‌بخش‌ می‌شود. او بر خلاف‌ والانتین‌ (Valantin) و بازیدلد (Basilde) تصور نمی‌كند كه‌صرف‌ كاربرد فلسفه‌ و علم‌ به‌ نحو ایستمند، اسباب‌ رهایی‌ و رستگاری‌ انسان‌ را فراهم‌ آورد.
از طرف‌ دیگر همچنین‌ باید از آثاری‌ صحبت‌ كرد كه‌ به‌ مجموعه‌ی‌ مؤعظه‌های‌ كلماتی‌ (Homelies) (Clإmenties et les reccognitions) معروفند. در این‌ نوشته‌ها از سفر فردی‌ مسیحی‌ از دودمان‌ شاهی‌، به‌ نام‌ كلمان‌، صحبت‌ شده‌ كه‌ در جستجوی‌ والدین‌ واقعی‌ خود بوده‌ است‌. همچنین‌ دو نامه‌ دیده‌ می‌شود كه‌ به‌ زاهدها (Ascetes) خطاب‌ شده‌ است‌ كه‌ امروزه‌ این‌ متون‌ منحول‌ محسوب‌ میان‌ سالهای‌ ۱۰۶۳-۱۰۷۰ ه.ق‌. (۱۶۵۲-۱۶۵۹ م‌.) سلسله‌ای‌ مناظره‌ی‌ مذهبی‌ میان‌ شِزو و شمار فراوانی‌ از رهبران‌ شیعه‌ برگزار می‌شده‌ است‌، خاصّه‌ كه‌ شِزو برای‌ اثبات‌ دین‌ مسیح‌ كتابهایی‌ را به‌ زبان‌ فارسی‌ نوشته‌ و آنها را به‌ اعتمادالدوله‌، وزیر اعظم‌ وقت‌ تقدیم‌ كرده‌ است‌.
می‌شوند. به‌ نظر می‌رسد كه‌ این‌ نوشته‌ها احتمالاً از قلم‌ كسی‌ باشد كه‌ به‌ گروه‌ بدعت‌گزاران‌ گروه‌ اِبی‌ یُنتها (Ebionites) تعلق‌ داشته‌ است‌ كه‌ از ابیون‌ (Ebion) ، (كه‌ احتمالاً در قرن‌ اول‌ م‌. زندگی‌ می‌كرده‌ است‌،) پیروی‌ می‌كرده‌اند. این‌ گروه‌ الوهیت‌ مسیح‌ را قبول‌ نداشته‌اند و بیشتر به‌ الهام‌ و شهود عرفانی‌ در او قائل‌ بوده‌اند و تصور می‌كرده‌اند كه‌ فقط‌ فقرا و مستمندان‌ حق‌ رستگاری‌ دارند. این‌ فرقه‌ در قرن‌ دوم‌ و سوم‌ میلادی‌ در مناطق‌ مختلف‌ آسیا فعالیت‌ داشته‌اند.
در اینجا مختصری‌ نیز درباره‌ی‌ بارنابا یا بارنابه‌ (Barnabإ) آورده‌ می‌شود: بارنابا یك‌ یهودی‌ و اهل‌ قبرس‌ و یكی‌ از اولین‌ كسانی‌ بوده‌ است‌ كه‌ به‌ مسیحیت‌ گروید و به‌ عنوان‌ یكی‌ از دوازده‌ اصحاب‌ مسیح‌ به‌ حساب‌ می‌آید. او صداقت‌ پولِس‌ قدیس‌ (Sl.Paul) را در قبول‌ مسیحیت‌ تأیید كرده‌ است‌ و به‌ اتفاق‌ پولس‌ قدیس‌ انتخاب‌ شده‌اند تا در آسیای‌ صغیر و قبرس‌ كافران‌ را به‌ دین‌ مسیح‌ دعوت‌ كنند، بعد آن‌ دو نفر از هم‌ جدا شده‌اند و بارنابا، با برادرزاده‌ خود مارك‌ (Marc) به‌ قبرس‌ رفته‌ است‌. به‌ نظر مسیحیان‌ رسمی‌ كنونی‌ انجیل‌ و نامه‌ی‌ اعمالی‌ كه‌ به‌ اسم‌ بارنابا باقی‌ مانده‌ و امروزه‌ در دست‌ است‌ به‌ احتمال‌ مقرون‌ به‌ یقین‌ منحول‌ است‌. (این‌ انجیل‌ را حتی‌&#۰۳۹; آقای‌ مرتضی‌ فهیم‌ كرمانی‌ در ۶/۷/۴۶ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ كرد و در چاپخانه‌ی‌ پیك‌ ایران‌ به‌ طبع‌ رساند.)
نامه‌ای‌ نیز به‌ اسم‌ بارنابه‌ از ۱۳۰-۱۴۰ م‌. باقی‌ مانده‌ است‌ كه‌ باز ادعا می‌شود از همان‌ بارنابای‌ قدیس‌ است‌، ولی‌ در واقع‌ نویسنده‌ی‌ آن‌ معلوم‌ نیست‌. این‌ نوشته‌، خواننده‌ را تشویق‌ می‌كند كه‌ احكام‌ دینی‌ را به‌ نحو رمزی‌ و تأویلی‌ تعبیر كند. این‌ اثر در قرن‌ سوم‌ میلادی‌ در اسكندریه‌ مورد توجه‌ بسیار قرار گرفته‌ است‌.
۵. این‌ مطلب‌ را در یك‌ شعر حافظ‌ می‌توان‌ خلاصه‌ كرد:
فیض‌ روح‌القدس‌ ار باز مدد فرماید دیگران‌ هم‌ بكنند آنچه‌ مسیحا می‌كرد.
۶. Arius ، كشیشی‌ كه‌ حوالی‌ ۲۳۶-۲۵۶ م‌. در اسكندریه‌ متولد شده‌ و بدعت‌گزار فرقه‌ای‌ به‌ اسم‌ خود در عالم‌ مسیحیت‌ بوده‌ است‌.
۷. كربن‌ ادعا می‌كند كه‌ در بعضی‌ از نوشته‌های‌ خود توانسته‌ است‌ میان‌ اعتقادات‌ شیعی‌ درباره‌ی‌ امام‌ دوازدهم‌ و فارقلیط‌ یوحنایی‌ شباهتهایی‌ را نشان‌ دهد.
۸. هانری‌ كربن‌ در كتابهای‌ دیگر خود باز اشاره‌های‌ زیادی‌ به‌ افكار سیداحمد علوی‌ كرده‌ و در كتاب‌ فلسفه‌ی‌ ایرانی‌ و فلسفه‌ی‌ مقایسه‌ای‌ ، تهران‌، ۱۹۷۷، نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ او با قائل‌شدن‌ به‌ توحید از لحاظ‌ الهیات‌ و توحید از لحاظ‌ هستی‌شناسی‌ (ontologie) تفاوت‌ وحدت‌ وجود را با وحدت‌ موجود نشان‌ داده‌ است‌ و از این‌ حیث‌ به‌ حیدر آملی‌ شباهتی‌ دارد.
۹. عبدالهادی‌ حائری‌. نخستین‌ رویاروییهای‌ اندیشه‌گران‌ ایران‌ با دو رویه‌ی‌ تمدن‌ بورژوازی‌ غرب‌ ، امیركبیر، تهران‌، ۱۳۶۷، ص‌ ۴۸۴.
۱۰. همان‌ . ص‌ص‌ ۴۸۵-۴۸۶.
۱۱. همان‌ . ص‌ ۴۸۶.
۱۲. همان‌ . ص‌ ۴۸۶.
۱۳. همان‌ . ص‌ ۴۰.
۱۴. عبدالهادی‌ حائری‌، ص‌ ۵۰۹.
۱۵. همان‌ . ص‌ص‌ ۵۱۱ و ۵۱۲.
۱۶. نگارنده‌ این‌ چاپ‌ را ندیده‌ است‌، ولی‌ از لحاظ‌ كتاب‌شناسی‌ لازم‌ به‌ یادآوری‌ است‌ كه‌ او چاپ‌ سنگی‌ انجیل‌ ترجمه‌ی‌ هنری‌ مارتین‌ را در اختیار دارد كه‌ به‌ سال‌ ۱۸۳۷ م‌. در لندن‌ منتشر شده‌ است‌. در صفحه‌ی‌ اول‌ این‌ كتاب‌ به‌ عینه‌ آورده‌اند: كتاب‌ پیمان‌ تازه‌ خداوند و رهاننده‌ ما عیسی‌ مسیح‌ كه‌ از لسان‌ اصلی‌ یونانی‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ كرده‌ی‌ افضل‌ الفضلاء المسیحیه‌ هنری‌ مارتین‌ ] اسم‌ این‌ طور نوشته‌ شده‌ [ كشیش‌ انگلیسی‌ است‌ كه‌ در دارالسلطنت‌ لندن‌ محروسه‌ با عانت‌ مجمع‌ مشهور به‌ بیبل‌ سوسیتی‌ - كرّت‌ سیّم‌ بدارالطباعه‌ بنده‌ كمترین‌ رِچارد و اطلس‌ انگلیسی‌ مطبوع‌ گردید. سنه‌ ۱۸۳۷ مسیحیه‌.
نگارنده‌ قسمتهایی‌ از این‌ متن‌ را با متن‌ فارسی‌ دو چاپ‌ سربی‌ دیگر از انجیل‌ ، یعنی‌ چاپ‌ سالهای‌ ۱۹۲۵ و ۱۹۳۲ م‌. مقایسه‌ كرده‌ است‌؛ اسم‌ هنری‌ مارتین‌ در این‌ چاپهای‌ اخیر به‌ چشم‌ نمی‌خورد، ولی‌ اصل‌ ترجمه‌ همان‌ است‌، با اینكه‌ آن‌ را ویراستاری‌ كرده‌اند، اما نام‌ ویراستار معلوم‌ نیست‌. گویا در چاپ‌ توأم‌ عهدین‌ در مورد عهد عتیق‌ ، نوشته‌ شده‌ كه‌ از زبانهای‌ اصلی‌ عبرانی‌ و گلدانی‌ و یونانی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌، گاهی‌ به‌ عنوان‌ مترجم‌ و یا كمك‌ مترجم‌ نام‌ فاضل‌ خان‌ همدانی‌ هم‌ آورده‌ شده‌ است‌.
۱۷. در مورد فهرست‌ اسامی‌ ایرانیان‌ كه‌ علیه‌ هنری‌ مارتین‌ نوشته‌ای‌ دارند: عبدالهادی‌ حائری‌. ص‌ص‌ ۵۳۱ - ۵۳۸.
۱۸. كریم‌ مجتهدی‌، آشنایی‌ ایرانیان‌ با فلسفه‌های‌ جدید غرب‌ ، تهران‌، ۱۳۶۹، ص‌ص‌ ۵۸-۴۶.
منابع‌
حائری‌، عبدالهادی‌، نخستین‌ رویاروییهای‌ اندیشه‌گران‌ ایران‌ با دو رویه‌ی‌ تمدن‌ بورژوازی‌ غرب‌ ، مؤسسه‌ انتشارات‌ امیركبیر، تهران‌، ۱۳۶۷.
علوی‌ عاملی‌، میرسیداحمد، مِصقَلْ صفا: به‌ انضمام‌ گفتار حضرت‌ آیت‌ الله‌ سعید و پرفسور هنری‌ كربن‌ ، مقدمه‌ و تصحیح‌ و تعلیق‌ حامد ناجی‌ اصفهانی‌، به‌ اهتمام‌ و مقدمه‌ی‌ مختصر سیدجمال‌ الدین‌ میردامادی‌، قم‌، چاپخانه‌ امیر، تاریخ‌ ۱۳۷۳ ه.ش‌./ ۱۴۱۵ ه.ق‌.
اناجیل‌، پیمان‌ تازه‌ ، ترجمه‌ی‌ هنری‌ مارتین‌، لندن‌، ۱۸۳۷.
عهد جدید (یعنی‌) انجیل‌ مقدس‌ ، لندن‌، ۱۹۲۵.
عهد جدید ، لندن‌، ۱۹۳۲.
Corbin, Henri. Heme, Paris, ۱۹۸۱.
Philosophie iranienne et philosophie comparإe, tإhإran, ۱۹۷۷.
منبع : کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت


همچنین مشاهده کنید