چهارشنبه, ۲۳ آبان, ۱۴۰۳ / 13 November, 2024
مجله ویستا

رمز موفقیت الکس فرگوسن با منچستریونایتد چیست؟


رمز موفقیت الکس فرگوسن با منچستریونایتد چیست؟
مدت‌ها قبل كه این فرصت را داشتم تا با سرالكس فرگوسن بنشینم و گپی بزنم، از او درباره پروسه ساختن یك تیم پرسیدم؛ اینكه چطور می‌توان موفقیت را نسل پشت نسل دیگری، پی‌درپی ساخت. فرگی در جواب من گفت: «مشخصا شناختن بازیكنان درست و خریدن آنها با قیمتی مناسب حیاتی است.
اما چیزی كه به همان اندازه اهمیت دارد، خلق محیطی است كه دوست داشته باشند بمانند. مسلما در باشگاهی بزرگ‌تر مثل منچستریونایتد این كار آسان‌تر است. اما همیشه چالش وجود دارد. اما برای اكثر بازیكنان متقاعد كردن آنها به ماندن در باشگاه فقط با درنظر گرفتن مسائل مالی نیست.
دوست دارند به آنها بها داده شود و تحسینشان كنید و خیلی‌ها این شرایط را وابسته به رقم روی چك‌هایشان می‌دانند. اما به همین سادگی هم نیست. باید تعادل درستی از راحتی را برایشان ایجاد كنید تا بمانند و تعادل درستی از چالش را خلق كنید تا بهترین بازی ممكن را از آنها بگیرید.»
این كلمات و جملات را فرگی درست روزی‌كه رایان گیگز بازنشستگی‌اش از بازی‌های ملی را اعلام كرد و درعین حال یونایتد هم دو تن از بهترین بازیكنان جوان در سطح بین‌المللی را خریده بود، به زبان آورد. آن دو بازیكن اندرسون از پورتو و نانی از اسپورتینگ لیسبون بودند. ظرف تنها چند ساعت، فرگی دو كار را همزمان انجام داد: دو بازیكن مستعد را به باشگاه اضافه و محیطی را خلق كرد تا این دو بازیكن بمانند.
از بسیاری جهات رایان گیگز نمونه مثال‌زدنی هر دو كیفیت است. در سال ۱۹۸۷ سرالكس شخصا به در خانه او رفت، فرم درخواست حضور در تمرینات منچستر‌یونایتد را تكان می‌داد تا آخرین تلاش‌هایش را برای جلوگیری از رفتن گیگز به منچسترسیتی انجام دهد آن هم در شرایطی که كه گیگز فقط با آنها قرارداد نبسته بود.
۲۰ سال از آن تاریخ گذشته و گیگز در آستانه شكستن ركورد سربابی‌چارلتون، كسی‌كه بیشترین بازی‌های ممكن را برای یونایتد انجام داده، قرار دارد. این تداوم حاصل كار همزمان توانایی‌های خودش و استفاده بجای باشگاه از اوست. گیگز در ۱۳ فصل گذشته تنها در یك فصل بیش از ۳۰ بازی انجام داده؛ مساله‌ای كه شاید شاهد مثالی برای این واقعیت باشد كه مهارت مرد ولزی حاصل پرداخت تنها یک بهاست: تداوم.
استفاده از او در زمان درست و پست درست، مساله‌ای كاملا تاثیرگذار بوده است (گرچه همه گیگز را به عنوان یك بال چپ به یاد دارند اما او در سمت راست و مركز خط میانی و همچنین در خط حمله هم موفق عمل كرده است.) چیزی كه همپای فاكتور تداوم گیگز اهمیت دارد، شیوه‌ای است كه سر الكس ظرف این سال‌ها او را تحت كنترل خودش نگه‌داشته است.
مرد ولزی همیشه مهره مهمی در ماشین یونایتد بوده بدون اینكه لزوما شخصیت اصلی باشد؛ نقشی كه در زمان‌های مختلف توسط بازیكنان متفاوتی انجام شد (برایان رابسون، پل اینس، روی كین، دیوید بكام و حالا كریستیانو رونالدو). اگر بخواهیم دقیق شویم شاید این مساله به این خاطر باشد كه گیگز مهره‌ای بیشتر در حاشیه است؛ یك رهبر ساكت و آرام.
اگر او هركدام از پیشنهادات چشمگیر خارج از انگلیس را قبول می‌كرد الان داستان فرق می‌كرد. رهبری تیمی چون میلان یا بارسلونا با اتیكتی ۲۰ میلیون پوندی و كنار آمدن با حجم بالایی از انتظارات آنی می‌توانست گیگز را از منطقه ظریف راحتی–چالش سرالكس خارج كند.
بسیاری از این سیاست‌های فرگی درباره پل اسكولز، دیگر محصول بومی یونایتد كه شخصیت آرام و مشابهی با گیگز هم دارد، پیاده و به كار گرفته شد. اسكولز و گیگز ماه نوامبر ۲۰۰۶ به ترتیب ۳۳ و ۳۴ساله شدند و تقریبا راحت می‌توان به نانی و اندرسون به عنوان جانشینان طبیعی این دو نگاه كرد.
اندرسون لوییز ده‌آبرو الیویرا اغلب با رونالدینیو مقایسه می‌شود؛ باری كه برای بچه‌ای تازه ۱۹ساله شده در ماه آوریل امسال سنگین است؛ كسی كه پیشرفتش به خاطر مصدومیت‌ها به كندی پیش رفته است، اما وقتی آماده باشد قطعا قیمتی كه برایش پرداختند توجیه می‌شود؛ یعنی نشان دادن همان میزان آمادگی‌ای كه در رقابت‌های زیر ۱۷ساله‌های جهان در سال ۲۰۰۵ جایزه «بهترین بازیكن رقابت‌ها» را برایش به ارمغان آورد.
تفاوت اصلی او با ستاره بارسلونا ساختار بدنی‌اش است. اندرسون بدنی فشرده و عضله‌ای دارد، درحالی‌كه رونالدینیو در ۱۹ سالگی مثل یك میله لاغر بود. از اندرسون می‌توان هر جایی در خط حمله یا خط میانی استفاده كرد گرچه به عقیده كارلوس كروش، مرد شماره دو سرالكس، آینده طولانی‌مدت او در مركز خط میانی و به عنوان وارث آشكار پل اسكولز خواهد بود.
ازسوی دیگر نام نانی برای گرفتن جای گیگز به میان آمده است. بال سرعتی پرتغالی را از همان اولین بازی‌اش در اسپورتینگ «لوییز فیگو آتی» لقب داده‌اند. این پسر ۲۲ ساله در طول دوفصل اخیر نقشی ریشه‌ای در باشگاه داشته، اما سپتامبر سال گذشته بود كه نامش وارد دنیای فوتبال شد آن‌هم زمانی كه تیمش را در راه شكست دادن اینتر با نتیجه یك بر صفر در لیگ قهرمانان یاری كرد.
فیگو، بازیكن اینتر پس از پایان آن مسابقه گفت: «می‌دانم كه نباید وارثی برای خودم نام ببرم چون نباید روی كسی فشار وارد كنم. اما با دیدن نانی در بازی امروز و از نزدیك، باید بگویم برای من مایه افتخار است كه مردم او را با من مقایسه می‌كنند.» چنین توصیه‌هایی یك جور توجیه ۳۰ میلیون پوندی است كه یونایتد برای خرید این زوج پرداخت.
كارلوس كروش، دستیار فرگوسن در این رابطه می‌گوید: «این سرمایه‌گذاری برای ۱۰ سال آینده است. تصور خط حمله‌ای متشكل از رونالدو، رونی، اندرسون و نانی كه همگی بازیكنانی با خلاقیت فوق‌العاده هستند، ارزشش را دارد.»
این، اصلا یك جور حسن تصادف نیست كه در دید كروش به آینده، جایی برای مهاجم وسط سنتی وجود ندارد بلكه چهار بازیكن می‌توانند جایشان را مدام با یكدیگر عوض كنند تا بتوانند آمار گلزنی تیم را بالا ببرند. این دید، یك جور جواب برای پروسه‌ای است كه یونایتد در باقیمانده زمان نقل و انتقالات در پیش می‌گیرد.
بسیاری فكر می‌كردند با جدایی رودفان نیستلروی در تابستان سال گذشته، یونایتد در خط حمله با كمبود نفر مواجه خواهد شد. با درنظر گرفتن این نكته كه نه وین رونی، نه لویی ساها مهاجمانی در قواره فان نیستلروی در شرایطی كه پشت به دروازه قرار دارند، نیستند این نگرانی به وجود آمد كه باشگاه از فقدان یك جایگزین واقعی برای پست مرد هلندی رنج می‌برد.
وقتی فصل شروع شد، همه دیدیم كه اشتباه می‌كنیم. سرالكس به راحتی راه دیگری پیدا كرد تا اوضاع را سروسامان دهد. او پایه كارش را براساس سرعت، تحرك و خلاقیت بنا نهاد تا براساس توانایی فیزیكی و توانایی نگه داشتن توپ. درحالی‌كه حرف‌هایی درباره خرید یك مهاجم ازسوی باشگاه زده می‌شود، (كلاس یان هونته لار و بازیكن موردعلاقه فرگی، فرناندو تورس از اتلتیكومادرید، دو نامی هستند كه همواره مطرح می‌شوند) به نظر می‌رسد سرالكس تنها به برگرداندن جوزپه روسی بعد از پایان حضور قرضی او در پارما برای بستن خط حمله‌اش اكتفا كند.
با درنظر گرفتن همه اینها، در كنار امضای قرارداد با اوون هارگریوز (كه گرفتنش یك جور چانه‌زنی اساسی بود البته به شرطی كه سرحال باشد)، یونایتد همین الان هم كامل است.
قطعا این واقعیت كه آنها همه كارهایشان را هفته اول ژوئن به انجام رسانده‌اند، تاثیرگذار است. شاید هم این واقعیت، كلیدی باشد برای اینكه چرا باشگاه تا این حد و برای مدتی طولانی قدرت مافوق بوده است.
گابریه له‌ماركوتی (نویسنده آزاد ایتالیایی)
ترجمه: محمدوالا یزدانی
منبع : روزنامه هم‌میهن