یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا
سایه و شهریار
رابطه شهریار با سایه جالب بوده است ؛ غزل برای هم سرودنشان ؟! یا آنجا که سایه به دیدار شهریار می رود و شهریار از دور سایه را که می بیند؛ داد می زند: "دیدار شد میسر و بوسه کنار هم" و سایه بلافاصله جواب می دهد "از شهر شکوه دارم و از شهریار هم" و ... زندگی نامه شهریار را دوبار خوانده ام و غزلهایش را هم دوبار، معتقدم از شهریار کم نوشته شده است شاید به خاطر جریان شعر نو باشد و تئوری پردازی منتقدان و پرداختن آنها به شعر نو!
نخستین دفتر شعر شهریار در سالهای ۱۳۱۰-۱۳۰۸ خورشیدی با مقدمههای استاد بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری از سوی کتابخانه خیام و آخرین مجموعه شعرش پس از درگذشتش به عنوان جلد سوم دیوان شهریار شامل اشعار منتشر نشده در پانصد صفحه انتشار یافت.که بعدها کلیه اشعار وی در یک مجموعه چهارجلدی به چاپ رسید.
نام " ه. ا. سایه" را جامعهً ادبی ایران سالهاست که بخاطر سپرده است. او را بیشتر با همین نام شاعرانه و کمتر با نام واقعی اش که "امیر هوشنگ ابتهاج" است می شناسند. سایه در ششم اسفند ماه ۱۳۰۶ خورشیدی در رشت بدنیا آمد. سایه در نیمه دوم دهه ۱۳۲۰ به شعر نو رو می آورد و تا مدتی به تجربه های "فریدون توللی" و "شهریار" توجه نشان میدهد پس از "سراب" که در سال ۱۳۳۰ انتشار میابد نیما و شعر نیمائی را بیشتر شناخته ودر کنار شاعرانی چون مهدی اخوان ثالث، سیاوش کسرائی، نصرت رحمانی، احمد شاملو و چند تن دیگر به حلقه شاگردان نیما در آمد سایه بیش از آنکه با نیما آشنا شود بدیدار "شهریار" رفته بود. "از سالها پیش با شعرشهریار آشنا بودم. شعرش را دوست داشتم. فوران عاطفه در شعرش و قدرت بیان و انتقال آن ،شهریار را از شاعران دیگر متمایز میکرد." سایه یکی از معروفترین غزل هایش را در سال ۱۳۲۸ به "شهریار" تقدیم کرد:
نشود فاش کسی آن چه میان من و توست
تا اشارات نظر، نامه رسان من و توست
گوش کن! با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
در مکاتبه ای پس از مرگ نیما ،سایه غزلی برای شهریار می فرستد :
با من بی کس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه ،خدا را تو بمان
من بی برگ خزان دیده دگر رفتنی ام
توهمه بار و بهاری تازه بهارا تو بمان
داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر این نقش به خون شسته نگارا تو بمان
و در جواب شهریار چنین پاسخ می دهد:
سایه جان! رفتنی استیم بمانیم که چه
زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز
دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه
آری این زهر هلاهل به تشخیص هر روز
بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه
دور سر هلهله و هاله شاهین اجل
ما به سر گیجه، کبوتر بپرانیم که چه
کشتی ای را که پی غرق شدن ساخته اند
هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه
بدتر از خواستن این لطمه نتوانست
هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه
ما طلسمی که قضا بسته ندانیم شکست
کاسه و کوزه سر هم بشکانیم که چه
گر رهایی است برای همه خواهید از غرق
ورنه تنها خودی از لجه رهانیم که چه
ما که در خانه ایمان خدا ننشستیم
کفر ابلیس به کرسی بنشانیم که چه
مرگ یکبار مثل دیدم و شیون یک بار
این قدر پای تعلل بکشانیم که چه
شهریارا دگران فاتحه از ما خوانند
ما همه از دگران فاتحه خوانیم که چه
م ج
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
ویزای تضمینی ایتالیا کانادا
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران حمید نوری سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم علیرضا زاکانی قالیباف محمدباقر قالیباف مصطفی پورمحمدی
تهران آموزش و پرورش قتل سیل هواشناسی شهرداری تهران جاده چالوس سیلاب وزارت بهداشت سازمان هواشناسی پلیس قوه قضاییه
خودرو همستر کامبت ایران خودرو دولت سیزدهم قیمت دلار بورس قیمت خودرو یارانه قیمت طلا چین مسکن حقوق بازنشستگان
فضای مجازی تلویزیون دعای عرفه رسانه ملی سینمای ایران سینما روز عرفه دفاع مقدس صدا و سیما سریال موسیقی بازیگر
دانش بنیان
روسیه رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا اوکراین حزب الله لبنان عراق لبنان یمن
فوتبال یورو 2024 پرسپولیس استقلال سپاهان مس رفسنجان لیگ برتر فدراسیون فوتبال باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتبال ایران جواد نکونام باشگاه استقلال
هوش مصنوعی تلگرام ناسا ایلان ماسک گوگل مایکروسافت اینستاگرام اپل سامسونگ توییتر
کاهش وزن آلزایمر سنگ کلیه پیری فشار خون دیابت زوال عقل