شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا
اوباما و خانه تکانی سیاسی امپریالیسم آمریکا

▪ فاجعهای که پایان دولت جمهوریخواه جرج بوش را نشان میدهد، به بحث جایگاه ایالات متحده جان تازهای بخشیده است، اینکه این دولت، یک فراقدرت است و یا اینکه در حال زوال میباشد. لطفا دیدگاه خود در این مورد را بیان نمایید.
ـ مفهوم فراقدرت که به وزیر خارجه سابق فرانسه در دولت لیونل ژوسپن (۱۹۹۷ -۲۰۰۱) نسبت داده میشود، تصویر ایالات متحده همان گونه که پس از جنگ اول با عراق در سال ۱۹۹۱ ظاهر شد را توصیف مینماید. این مفهوم به ظهور جهان تک قطبی در پی فروپاشی اتحاد شوروی، اشاره دارد.
حمله صدام حسین به کویت در آگوست ۱۹۹۰، باعث شد که ایالات متحده از این فرصت بهرهبرداری نموده و به این منطقه از جهان که در اوایل ۱۹۶۰ مجبور به خروج از آن شده بود، بازگشته و پایگاههای نظامی خود را در آن دوباره مستقر سازد. کنترل این منطقه به دلیل اهمیت استراتژیکی، ژئوپولیتیک و نفت آن، در روابط ایالات متحده با شرکای آنچه اروپای غربی، ژاپن و نیز رقبای آن مانند چین که همگی به نفت خاورمیانه وابستهاند، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
در چنین فضایی، ایالات متحده به عنوان یک فراقدرت که قویتر از ابرقدرت است، ظاهر شد. علاوه بر این، دورهای نسبتا طولانی از رشد اقتصادی در دوران کلینتون و رونق ابتکار و نوآوری، و نیز به دست آوردن و یا بازیابی موقعیت برتر در حوزه فناوری - حوزهای که هزینههای نظامی نقش تعیین کنندهای در آن ایفا کرد- همگی به قدرت فزاینده آمریکا کمک نمودند. مجموعه این عوامل، تصویر فراقدرت را شکل دادند، که به طور تناقض آمیزی، در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به اوج خود رسیده بود، که در پی آن گروه جورج دبلیوبوش- متکبرترین دولت تاریخ ایالات متحده - جنگ با ترور را آغاز نمود.
▪ بعضی از تحلیلگران اروپایی این سوال را میپرسند: چگونه ممکن است که قدرتی همانند ایالات متحده به دولت جرج بوش اجازه دهد که بر سر کار بیاید. این امر شایسته تبیین است.
ـ به نظر میرسد که دو مسئله در این مورد دخیلند. یک مسئله به تغییرات سیاسی- اجتماعی ایالات متحده مرتبط است. بورژوازی به عنوان یک طبقه در کشوری همانند ایالات متحده، هرگز به طور مستقیم یا جمعی، حکومت نمیکند. همچنین این طبقه، حتی به طور خاص کادر سیاسی که قوه مجریه را شکل میدهند را انتخاب نمیکند. در آمریکا یک فرایند گزینش انتخاباتی وجود دارد که صرفا توسط سرمایههای بزرگ تعیین نمیشود.
انتخابات جرج بوش پسر، گزینش جمعی طبقه حاکمه نبود. اینکه انتصاب چنین گروهی پذیرفته شد- یعنی تصمیم دیوان عالی راجع به اختلاف درباره نتایج انتخابات در فلوریدا و نیز عدم اعتراض الگور- از یک واقعه مهم حکایت میکند: بخشهای کلیدی بورژواهای آمریکا، حامی اقدامات تهاجمی در منطقه خلیج فارس بودند و همه میدانستند که این نوع اقدامات، جزء اولویتهای تیم جدید جمهوریخواهان بود. آنها میخواستند که وضعیت ناشی از جنگ اول خلیج فارس که کلینتون قادر به حل آن نبود، حل و فصل شود. در واقع، کنترل منطقه خاورمیانه، یکی از عناصر کلیدی پذیرش شبه غصب قدرت توسط دار و دسته جرج بوش بود.
یازده سپتامبر نیز این فرصت را به دولت جرج بوش داد تا برنامه اصلی خود را عملی کند. چنی و رامسفلد درباره مسئله عراق، دلمشغولی واحدی داشتند. اولین واکنش آنان به واقعه یازده ستپامبر این بود؛ «بگذارید به عراق حمله کنیم.» در حالی که هر دوی آنها به خوبی میدانستند که عراق هیچ ارتباطی با حملات یازده سپتامبر نداشت.
▪ آیا یازده سپتامبر، عملی ساختن دیدگاههای دولت جدید را ممکن ساخت، آیا گزینههای عملی، محدودیتها و تناقضات این دیدگاه را آشکار نمیساخت؟
ـ در واقع، دولت بوش در ماجراجوییهایی وارد شد که بسیار فراتر از توان ایالات متحده بود. البته آنها این کار را در تمامی سطوح انجام دادند. اجازه بدهید که ازجنبه نظامی شروع کنم. یکی از پیامدهای جنگ ویتنام، ایجاد یک آموزه جدید توسط پنتاگون و برنامهریزی نظامی جدید بر مبنای پیشرفت فناوری نظامی و تمایل به کاهش نیروهای نظامی بود. این برنامه، از لغو نظام خدمت سربازی و تخصصی کردن ارتش تشکیل مییافت.
در هر حال، ماجراجویی نظامی تیم بوش- چنی- رامسفلد در اکتبر ۲۰۰۱ با افغانستان شروع شد و سپس در عراق ادامه یافت. این ماجراها به وضعیت فشار بیش از حد بر ابزار نظامی ایالات متحده منجر شد؛ نه بر ابزار تکنولوژیک، بلکه مطمئنا بر منابع انسانی آن. تواناییهای نیروهای مسلح ایالات متحده به غیر از مورد سربازان، بالاتر از سطح جنگ ویتنام است.
تعداد فعلی نیروهای مسلح آمریکا، بسیار کمتر از زمان جنگ با ویتنام است: در سال ۱۹۷۰، مجموع کارکنان وزارت دفاع بیش از ۳ میلیون نفر بود. در سال ۲۰۰۵ این رقم به زحمت بر ۱/۴ میلیون نفر بالغ میشد که تمامی کارکنان غیر نظامی، اجرایی و .... را نیز دربرمیگرفت.
علاوه بر این، تا حدی که اهداف سربازگیری کمی برای اعزام به عراق، محقق نشد، گرایشی هم به سوی کاهش تجهیزات کیفی نیز وجود داشت که با در نظر گرفتن عوامل دیگر، به افزایش شمار «گاف»های آمریکا در عراق منتهی شد. وضعیت عراق- و افشای دروغهای گسترده که برای توجیه آغاز جنگ به کار رفتند- این مشکلات را دو چندان کرده است. دولت بوش وادار شده است که به این مسئله پیش پا افتاده پی ببرد: نمیتوان بر مردم یک کشور فقط از طریق فناوری نظامی، سلطه پیدا کرده در بحث راجع به حمله به عراق، بوش، چنی و رامسفلد، از دار و دسته ایدئولوژیک نومحافظه کاران که پل وولفوویتز نماینده اصلیشان در دولت بود. به نفع این استدلال خود استفاده کردند که نیازی به پیاده نمودن سربازان بیشتری در عراق نیست. دار و دسته نومحافظهکاران این توهم را تبلیغ میکرد که نیروهای آمریکایی در حمله به عراق با دستههای گل مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
این برآورد غلط تاریخی، به فرو افتادن آمریکا به باتلاق عراق انجامید- عراق به تعبیر برژینسکی به یک فاجعه تبدیل شد. دولت بوش بزودی با آنچه که در واقع، فاجعهبارترین نتیجه در تاریخ دولتهای آمریکاست، صحنه را ترک خواهد کرد. بزرگترین ناکامی سیاست خارجی ایالات متحده در میان بیکفایتیهای آن، ظاهر شده است. دولت بوش در زمانی که آمریکا، یک فراقدرت در اوج و همراه با سرمایهای چشمگیر بود بر روی کار آمد و با افکندن ایالات متحده به ورطه ورشکستگی، عرصه را ترک مینماید.
▪ با مطالعه مطبوعات آمریکا از نیویورک تایمز گرفته تا وال استریت ژورنال با دو موضع برخورد میکنیم، یکی راجع به مشکلات اقتصادی سرمایهداری آمریکا و دیگری تلاش مستمر برای گسترش دائم توان تسلیحاتی ایالات متحده چگونه میتوان تقارن این دو عنصر را فهمید؟
ـ مطمئنا هزینههای نظامی ایالات متحده متحده بسیار هنگفت است. هزینههای فعلی بالاترین میزان پس از جنگ جهانی دوم و حتی فراتر از دوره جنگ کره (۱۹۵۰ -۵۳) هستند. بار دیگر ایالات متحده از یک کسری دو گانه رنج میبرد و البته جدیترین آنها کسری بودجه نیست، بلکه موازنه پرداختهای موازنه کسری تجاری است که بسیار بیسابقه میباشد. امروزه ایالات متحده در دورهای از بحران و افول به سر میبرد که نوسان دلار یکی از شاخصههای آن است. اولویت شماره یک دولت بعدی آمریکا، تلاش برای بهبود این وضعیت میباشد.
گروههای حاکم ایالات متحده، مهمترین برگ برنده خود را برتری نظامی میدانند. در عرصه نظامی، ایالات متحده از دیگر کشورهای جهان، بیشتر هزینه میکند و این امر در تاریخ جهان، بیسابقه میباشد. البته هزینههای تسلیحاتی به صراحت به معنای قدرت بلافصل نظامی نیستند، زیرا مجموعهای از شرایط دیگر در این باره دخیل هستند.
▪ ریشههای ائتلاف بین لندن و واشنگتن را چگونه توضیح میدهید؟
ـ پس از اینکه سرمایهداری انگلستان، افول غیر قابل بازگشت امپریالیسم خود را پس از جنگ جهانی دوم و بویژه پس از بحران سوئز در ۱۹۵۶ مشاهده کرد، تصمیم گرفت تا بر ائتلاف خود با ایالات متحده حساب باز کند. این ائتلاف، آشکارا بواسطه قرابتهای فرهنگی دو کشور تسهیل میشد و درهم تنیدگی سرمایهداری یعنی پیوند وال استریت و مرکز اقتصادی لندن، از آن پشتیبانی میکرد. از سوی دیگر پیوندهای اقتصادی دو کشور هم اکنون بسیار مستحکم است. از سوی دیگر گروههای حاکم در لندن، به خاطر وفاداریشان به واشنگتن، انتظار پاداش دارند. شرکت آنان در جنگ عراق را میتوان به عنوان نمونه نام برد. تونی بلر با حمایت مرکز اقتصادی لندن، به خاطر یک دلیل ساده وعام با واشنگتن همراه شد. صدام حسین فکر میکرد که میتواند از طریق ارائه قراردادهای شیرین نفت به فرانسه و روسیه، از آن چیزی که اختلافات درون امپریالیستی نامیده میشود، بهرهبرداری کند. از اینرو انگلیس ائتلاف محکم خود با ایالات متحده را حفظ کرد تا بتواند از حمله به عراق، امتیاز بگیرد. آنان امیدوار بوده و هنوز هم هستند که سهمی از نفت عراق که بسیار فراوان نیز هست را به چنگ آورند. انگلیسیها فکر میکنند که متحدشان آمریکا سهمشان را تضمین خواهد کرد و روسها و نیز فرانسوی چیزی به دست نخواهند آورد و یا اینکه فقط بهره اندکی نصیبشان خواهد شد. مطمئنا عمر دولت بلر با پرداخت سهم خود از هزینه اشتباه تاریخی دولت بوش در اشغال عراق، به پایان رسید. ولی این مسئله، گزینه بنیادین انلگیس را تغییر نمیدهد.
▪ بدون اینکه بخواهیم وارد دورنمای انتخاباتی آمریکا شویم، آیا به نظر شما باراک اوباما میتواند کاری راجع به افول ایالات متحده که شما از آن گفتید، انجام دهد؟
ـ این واقعه که یک سیاه پوست آمریکایی همانند اوباما که از تبار اجتماعی- حرفهای کالین پاول برخوردار نیست، به عنوان رئیس جمهور احتمالی ایالات متحده ظهور میکند را نباید کوچک شمرد. البته بعضی از بخشهای مهم سرمایهداری از وی حمایت میکنند. گفته میشود که چرا او با ما شانس جدی برای برنده شدن دارد؟ آشکار است که جلسه محرمانهای بین طبقه سرمایهداری برای انتخاب اوباما وجود ندارد. ▪ هنوز هم محافل اقتصادی مسلط، نه فقط از طریق منابع مالی و شبکههایشان، بلکه همچنین از طریق رسانههای عمومیشان که یک عامل تعیین کننده در این نوع مبارزات انتخاباتی است، به نفع گزینه مورد نظر خود عمل میکنند، ولی چرا اوباما؟
ـ به نظر من ترمیم لطمهای که توسط دولت بوش وارد آمده، از طریق چنین تغییر بنیادین چهره در ایالات متحده، تسهیل میشود. تصویر ایالات متحده که به خاطر فاجعه دولت بوش، این چنین خدشهدارشده را «امپریالیسمی با چهره انسان و یک سیاه پوست» میتواند احیا کند. حتی در دوران جنگ ویتنام هم، وجهه ایالات متحده تا این حد در سطح بینالمللی، پایین نیامده بود. اکثریت بخشهای طبقه مسلط آمریکا به بازسازی وجهه و اعتبار کشورشان، احساس نیاز میکنند. شخصیتی همانند اوباما میتواند تغییر و تائید دوباره عناصر کلیدی در ایدئولوژی، دموکراسی، بسیج اجتماعی و .... را تسهیل نماید. و این امر از نقطه نظر «قدرت نرم» بسیار بااهمیت میباشد. همین واقعیت که اوباما نامزد حزب دموکرات است، صرفنظر از نتیجه نهایی انتخابات، تمام جهان را تحت تاثیر قرار داده است.
امپریالیسم آمریکا منافع خود را با برتری نظامی، تضمین شده میبیند، ولی از سوی دیگر یک خانه تکانی سیاسی- ایدئولوژیک را نیز ضروری و مفید میداند. در دوران بوش، تکبر و چرخش به راست به حدی رسید که بخش روشن بین تشکیلات آمریکا، چرخش به چپ، حداقل در گفتار را لازم میبیند.
و دقیقا در همین جاست که اوباما میتواند مفید باشد. طبقه حاکم آمریکا هیچ گونه نگرانی راجع به اوباما ندارد، زیرا وی با موج افراطیگرایی اجتماعی همراه نشده است. فردی همانند اوباما میتواند برای ترویج منافع ایالات متحده مفید باشد- مگر اینکه جریان تندروی واپسگرای دولت بوش، خود را با انتخاب مک کین، تائید شده بیابد و ایالات متحده هر چه بیشتر به سوی افول پیش ببرد.
ترجمه: یعقوب نعمتی وروجنی
منبع: ZNet
منبع: ZNet
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست