پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آقای خاتمی در اراک


آقای خاتمی در اراک
اخبار سفر آقای خاتمی را که دنبال می کردم (یک وقت فکر نکنید خدای نکرده از رسانه ملی ها... نه، از طریق سایت ها) یاد یکی از سفرهای ایشان به استان مرکزی افتادم. فکر می کنم سال ۷۹ بود. ساختمان اداری و مرکز تحقیقات زیست محیطی اراک که از دوره قبل مقدمات آن فراهم شده بود در آستانه افتتاح قرار داشت و از آن جایی که همزمان آقای خاتمی سفری به اراک داشتند تلاش کردیم که توسط ایشان گشایش یابد. ساختمان زیبا و دلبازی شده بود; با یک موزه حیات وحش کوچک، سالن اجتماعات و آزمایشگاه های مجهز.
بالاخره چک و چانه های فراوان با دفتر رییس جمهور نتیجه داد و برنامه افتتاح این مرکز را در سفر استانی آقای خاتمی به استان مرکزی گنجاندند. برنامه ریزی لازم هم صورت گرفت که رییس جمهور پس از بازدید از موزه و ساختمان، به محیط بانان نمونه نشان و درجه اعطا کند و آقای دکتر محمد باقر صدوق مدیر توانمند و دلسوز استان نیز به ارایه گزارشی از وضعیت زیست محیطی استان بپردازد. دکتر صدوق از مدیران قدیمی سازمان به شمار می رفت. مدیرانی که اکثرشان دارای عرق و تعصب خاصی به محیط زیست و سازمان بودند. او خاطرات زیادی هم از مرحوم پدر داشت. در گزارش تصویری که توسط دکتر صدوق تهیه شده بود به خوبی معضل کارخانه آلومینیوم در اراک مورد اشاره قرار گرفته بود. بالاخره هم با پیگیری های مداوم در دوره قبل و حمایت های آقای دکتر حجت، برنامه و بودجه اصلاح خطوط آلومینیوم سازی اراک و به ویژه حذف گاز فلور به تصویب رسید و مراحل اجرایی آن نیز در سال های پایانی مسوولیتم آغاز شد.در برنامه های رییس جمهور ساعت افتتاح مرکز زیست محیطی اراک را ۸ شب اعلام کرده بودند. اما تراکم دیدارهای مردمی رییس جمهور کار را به تعویق انداخت.
آنان که از حافظه تاریخی قوی برخوردارند به یاد دارند که موج جمعیت برای دیدار با آقای خاتمی چگونه بود; جمعیتی که برای دیدار - و نه به انگیزه دیگری - حاضر می شدند و آن قدر پر شور و علاقه بودند که برنامه ها را به درازا می کشاندند. از حدود ۸ شب چند بار با مسوولین برنامه ایشان تماس گرفتم و زمان دقیق ورود را جویا شدم. ولی پاسخ شنیدم ازدحام به حدی است که امکان تعطیلی برنامه وجود ندارد. ساعت از ۹ شب گذشته بود. هوا سرد بود ولی کارکنان همگی مانده بودند و تردیدی برای ماندن تا آمدن رییس جمهور به خود راه نمی دادند. این وضعیت تا حوالی ساعت ۱۱ ادامه یافت که یکی از مسوولین دفتر رییس جمهور پیغام داد: ما هنوز درگیریم، آقای خاتمی خسته است و... موضوع افتتاح مرکز تحقیقات منتفی است. این پاسخ مورد انتظار من نبود. بنابراین من هم پیغام دادم: بچه های محیط زیست از ساعت ۸ شب تا حالا منتظرند. البته هر جور که رییس جمهور صلاح بدانند ولی درست نیست وقتی که نوبت محیط زیست رسید برنامه کنسل شود. از این پیغام آخر هنوز دقایقی نگذشته بود که خبر دادند پیشقراولان در راهند و بعد هم خبر رسید که آقای خاتمی راه افتاده اند.
به این ترتیب عقربه های ساعت حدود ۱۲ شب را نشان می داد که اتومبیل آقای خاتمی وارد محوطه مرکز تحقیقات زیست محیطی استان مرکزی شد. شوری در میان کارکنان و حاضرین درگرفت و آثار خستگی و انتظار در چهره ها محو شد. البته خستگی در چهره آقای خاتمی که تا آن لحظه حدود ۲۰ ساعت از شروع فعالیت روزانه اش می گذشت پیدا بود. با این حال تا پای خود را درون ساختمان گذاشت و چشمش به تعدادی از کارکنان افتاد که از نیم طبقه دوم در سرسرا دولا شده و به پایین چشم دوخته بودند تا ورود رییس جمهور را ببینند، گفت: شما این وقت شب آن بالا چکار می کنید؟ خانه و زندگی ندارید؟ صدای خنده در ساختمان پیچید و انگار خستگی رییس جمهور هم در رفت. سریع بازدیدی از موزه و آزمایشگاه ها انجام شد و سپس وارد سالن اجتماعات مرکز شدیم. در طول این بازدید، مدیر برنامه های آقای خاتمی مدام گوشزد می کرد که خیلی دیر شده، فردا هم برنامه های ایشان از ۵ صبح شروع می شود و بنابراین شما باید سریع برنامه خود را جمع کنید. ولی من اصرارداشتم گزارش تصویری مشکلات زیست محیطی اراک حتما توسط دکترصدوق ارایه شود. بلافاصله بعد از ورود به سالن و خیرمقدمی کوتاه، به آقای دکتر صدوق اشاره کردم که گزارشش را شروع کند. اما مدیر برنامه رییس جمهور به دلیل کمی وقت مخالفت کرد... بیچاره دکترصدوق، پاسی از نیمه شب گذشته، یک نگاه به من می کرد و قدمی عقب می رفت تا گزارشش را شروع کند که به او اشاره می شد گزارش ندهد. پس، یک قدم به جلو می گذاشت تا به سمت صندلی بیاید که بنشیند، اما با اشاره من برای ارایه گزارش مواجه می شد... توقفی و دوباره قدمی به عقب می گذاشت. این حالت چند بار تکرار شد تا این که بالاخره من پیروز شدم و این گزارش در حضور رییس جمهور ارایه شد. بعد هم محیط بانان نمونه استان نشان ودرجه های خود را از دست رییس جمهور دریافت کردند. آن شب همه کارکنان دربازگشت به خانه، حس غروربرانگیز توجه بالاترین مقام اجرایی کشور را نسبت به محیط زیست و خادمانش تجربه کرده بودند...
منبع: وبلاگ ابتکار سبز
نویسنده : معصومه ابتکار
منبع : روزنامه مردم سالاری