دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا
داستان هایی از نوع خودمان
▪ کوارتت مرگ و دختر
▪ فتح الله بی نیاز
▪ انتشارات ققنوس
▪ چاپ اول- ۱۳۸۶
ادبیات داستانی ما امسال سال پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. خیلی از کتاب ها چاپ نشد و خیلی ها چاپ شد؛ اما در این بین شاید بتوان پر کارترین نویسنده را آقای فتح الله بی نیاز دانست که در این سرما با سه کتاب جای پای خود را روی شهر برفی ادبیات به جا گذاشت؛ کتاب هایی که هیچ کدام در یک زمان نوشته نشده اند، ولی با مشکلاتی که این چند سال برای چاپ اکثر کارها بود (معطلی زیاد کتاب ها در ارشاد) هر سه با هم وارد عرصه بازار کتاب شدند؛ مجموعه داستان «کوارتت و مرگ دختر»، «ترجیع بندی برای شاعران جوان» و «قبل از مرگ می میرم» که تجربه جدیدی است که نویسنده داستانش را از زبان یک زن روایت می کند.
مجموعه «کوارتت و مرگ دختر» شامل شانزده داستان کوتاه است که هر کدام دارای مشخصات ویژه خود هستند؛ از نظر زمان و مکان وقوع داستان، برخورد و نوع روایت داستانی توسط نویسنده نشان از تسلط و تجربه نویسنده در ساخت پرسونای متفاوتی از خود برای روایت کردن داستانش می دهد و همین طور تخیل آزاد و قوی او که می تواند داستانش را از مکان و زمان موجود و تجربه های روزمره خارج و شخصیتی درخور همان تجربه خلق کند.
اما آنچه در کلیت مجموعه مشهود است، نوع خاص داستان نویسی بی نیاز در این مجموعه است. داستان هایی که بیشتر به عنوان داستان های چخوفی مشهور است؛ شخصیت ها همه جا افتاده اند، گاهی در انتهای داستان گره داستانی باز می شود، خونسردی راوی برای ساخت فضا و شخصیتش بی آنکه بخواهد از حادثه بزرگ یا پیچیده یی حرف بزند. راوی که حرفش را می زند، روایتش را می کند و آرام از کنارت می گذرد. در داستان «کسی برای کشتن» راوی به طور تک گویی درونی حادثه را از زبان شخصیتی روایت می کند که احساس می کند با حرف هایش باعث مرگ کسی شده که همه عمر به او حسادت می ورزیده است؛ حادثه یی که در پایان می فهمیم یک خودکشی بوده، اما میل راوی به مرگ دوستش باعث شده همیشه بار گناه مرگ او را به دوش بکشد.
یا مثلاً در داستان «دهلیزی با در نقره یی» نیز ما در انتهای داستان می فهمیم که شخصیت ارمنی با توصیه یک مسلمان به راحتی توانسته تمام اموال پدرش را تصاحب کند؛ شخصیتی که در طول داستان زیاد حرف نمی زند و بیشتر تصویری از دور و در پس زمینه از او داریم. اما در انتها تمام شخصیت ها به عقب می روند و او با عمل خود هم شخصیتش را بازسازی می کند و هم روایت را به دست می گیرد، روایتی که پیش از این بر عهده شخصیت هایی بود که فقط ابزاری برای شناخت شخصیت محوری داستان بودند. گاهی داستان ها در آلمان زمان جنگ جهانی می گذرد مثل «راپسودی روی تمی از پاگانینی» و گاهی در آنکارا «شور ذهن و عین» و گاهی همین جا، ولی مسائلی که در همه داستان ها مطرح می شوند، هیچ کدام به زمان و مکان وابسته نیست و می تواند هر کجایی از این کره گرد اتفاق بیفتد؛ چیزی که می توان گفت از ویژگی های تمام آثار بی نیاز است. در «ترجیع بندی برای شاعران جوان» محل وقوع داستان روسیه است. روابط شخصیت ها با یکدیگر و اجتماع، روسی است؛ اما مساله شخصیت و گره داستان می تواند در هر جای دیگری باشد خصوصاً در جوامعی مثل جامعه ما که به دلیل خوانده نشدن کتاب و فروش نرفتن آن (به هر دلیلی) وضعیت نشر کتاب دارای مشکلات زیادی است.
ارتباط نویسندگان با ناشران و باندبازی هایی که در جوایز و چاپ آثار نویسندگان وجود دارد معضلی است که ما سال هاست با آن دست و پنجه نرم می کنیم (یا فکر می کنیم که دست و پنجه نرم می کنیم). اینکه ناشران کار بسیاری از نویسندگان جوان را چاپ نمی کنند و در صورت چاپ هم نه تنها پولی پرداخت نمی کنند بلکه هزینه چاپ کتاب را به عهده نویسنده می گذارند، چیزی است که در اینجا دیگر به عنوان پیش فرض مورد قبول قرار گرفته و در بسیاری از کشورهای دنیا خنده دار به نظر می آید. «ترجیع بندی برای شاعران جوان» در دوازده فصل روایت می شود و راوی رمان دانای کلی است که به راحتی درباره تاریخ و اجتماع حرف می زند و از شخصیت های حقیقی زیادی که بنیان این تفکر را گذاشته اند گله و شکایت می کند؛ تفکری که به واسطه آن همان نگاه و برنامه یی را به ادبیات دارند که برای کشاورزی و تولید فولاد و آجر،
داستان با جمله آشنایی شروع می شود که می توان در آن مفهوم زیرین کل رمان را دید؛ «من به شما حقایقی خواهم گفت که از هر دروغی وحشتناک تر است.» و با تصویری آشنا از جلادی که با تمامی ابزار شکنجه اش در زیر زمینی نمور و تاریک می خواهد از قربانی اش اعتراف بگیرد. در واقع طراح این موقعیت یوری (نویسنده جوانی است که بازیچه دست ناشران شده است) و نامزدش نادژدا ایوانونا هستند که ناشران را یکی یکی وارد این زیرزمین می کنند تا به کارهایی که کرده اند اعتراف کنند.
و ما با این تصاویر وارد جهان داستانی می شویم که ناشرانش سوکولوف و پاولنکو و زورین هستند؛ «این منم که تصمیم می گیرم در این کشور چه کسی شاعر می شود و چه کسی نویسنده.»
و نویسندگان جوانش، یوری و تمام کسانی هستند که کتاب به دست، به دنبال ناشران می دوند و دست خالی باز می گردند تا قربانی مافیایی قدرت و باند بازی های پشت صحنه امر مقدسی به نام چاپ کتاب شوند.
مهدی فاتحی
منبع : روزنامه اعتماد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب شورای نگهبان مجلس مجلس شورای اسلامی صادق زیباکلام دولت مجلس دوازدهم انتخابات انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم دولت سیزدهم
هواشناسی تهران شهرداری تهران قتل بارش باران حج تمتع سیل سلامت سازمان هواشناسی زلزله پلیس وزارت بهداشت
خودرو قیمت دلار قیمت طلا سایپا قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو مسکن بورس گاز ایران خودرو حقوق بازنشستگان
نمایشگاه کتاب کتاب تئاتر نمایشگاه کتاب تهران سالار عقیلی تلویزیون سینمای ایران نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رضا عطاران دفاع مقدس سریال سینما
خورشید دانشگاه تهران کره زمین
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه آمریکا افغانستان سازمان ملل نوار غزه اوکراین
استقلال فوتبال مهدی طارمی پرسپولیس لیگ برتر فولاد خوزستان رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران بازی لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس هوادار
هوش مصنوعی شفق قطبی تبلیغات ایرانسل نوآوری دبی گوگل ایلان ماسک ناسا اپل
ویتامین خواب کودک تجهیزات پزشکی شیر کاهش وزن افسردگی فشار خون درمان ناباروری بارداری زایمان