چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
قالیچه در نقش یک شخصیت
در تبلیغات فیلم <سه زن> نوشتهاند قصه سه زن از سه نسل، اما این توصیف برای این فیلم گویا نیست. در این فیلم اضافه بر شخصیتهای اصلی و فرعی زن و شخصیتهای فرعی مرد، فرش ایرانی هم در نقش مهمترین شخصیت ظاهر میشود. فرش در این فیلم البته فقط فرش نیست؛ فرش در واقع جایگزین تمام چیزهایی شده است که نسلهای مختلف را به هم وصل میکند، گذشته را به امروز پیوند میدهد و همه میراثی که از گذشتگان به ما رسیده است. در سه زن، سه داستان به همپیوسته روایت میشود. قصه سه زن از سه نسل؛ یک مادر، دختر او و مادرش. راوی داستان مادر است، مادری میانسال که حادثههای بزرگی چون انقلاب و جنگ را پشت سر گذاشته است؛ نسلی است که به نسل قبل و بعد از خودش اعتماد چندانی ندارد.
این بیاعتمادی به عدمشناخت هم منجر شده است. این زن میانسال که نقشش را نیکی کریمی بازی میکند، همزمان دختر و مادرش را گم کرده است. دخترش که نقشش را پگاه آهنگرانی بازی میکند راهی سفری بیبرنامه به کوه و دشت شده است و مادرش که مریم بوبانی نقشش را بازی میکند، با شنیدن مشکلی که دختر با آن روبهرو است، از خاطرهای قدیمی مدد گرفته و با قالیچهای از خانه بیرون زده است. خاطرهای که فیلم میخواهد آن را به خاطرهای قومی تبدیل کند؛ خاطره جنگ که در تاریخ کشور ما زیاد رخ داده است.
داستان با طرح مشکل زن میانسال آغاز میشود و سپس به تناسب راوی با دختر و مادرش همراه میشود. راوی اگر چه روایتی از زندگی هر سه ارائه میکند و سعی شده است که این روایتها گویا باشد، اما این روایتها بدون حضور معنادار قالیچه در این فیلم کامل نیستند، یا حداقل بدون حضور معنادار این قالیچه این قصهها به هم وصل نمیشوند و به نظر پارههایی بیارتباط به نظر میرسند و فیلم نیز بدون قالیچه، فیلمی از هم گسیخته به نظر میرسد و اتفاقا پاشنه آشیل فیلم نیز همینجا است.
مخاطب اگر همزمان با دنبال کردن داستان هر شخصیت، داستان قالیچه و قالیچهها را دنبال نکند، با روایتهایی از همگسیخته روبهرو خواهد شد. قائل شدن چنین نقشی برای قالیچه در فضایی که فیلمهای سرراست و سادهپسندانه باب روز است، کار را برای فیلم دشوار میکند و از همین رو است که به پاشنه آشیل فیلم تبدیل میشود.
اگر روزگاری فیلمهای نمادین در سینمای ایران مورد توجه بود و تماشاگر در فیلم دنبال نشانههایی میگشت تا آن را تفسیر کند، امروز اغلب فیلمها با قصهای سردستی در فضایی محدود به سرانجام میرسند.
منیژه حکمت فیلم جسورانه <زندان زنان> را در کارنامهاش دارد که فیلمی صریح بود اما در فیلم جدیدش از صراحتش کاسته و بخشی از حرفهایش را در قالب نمادها مطرح کرده است. او در هر دو فیلم دغدغه مسائل زنان را دارد. اگر در فیلم زندان زنان این موضوع را صریحتر مطرح میکرد ولی در فیلم سه زن گذشته از بستر وقوع داستان که زندگی سه زن است، نشانههایی را میتوان یافت که اشاره به مسائل زنان دارد. آنجایی که زن روستایی در گور خوابیده است و آنجایی که مردان روستا دربارهاش تصمیم میگیرند بخشی از این نشانهها است، یا حتی آنجا که پس از مرگ دختر، قالیچه او به شخصیت جوان فیلم میرسد، همه حکایت از همان نشانهها دارد و این نشانهها به ما امکان میدهد که از فیلم معنایی فمینیستی استخراج کنیم، اما فیلم حرفهای دیگری هم دارد.
این فیلم مثل فیلم قبلی حکمت، فیلم حرفها است. او فیلم میسازد که حرفهایی را با مخاطبان در میان بگذارد و در فیلم سه زن نیز این قاعده رعایت شده است. همه چیز در خدمت حرفهایی است که باید گفته شود. این شاید از دیدگاه برخی از منتقدان که بیشتر فیلمهای سرگرمکننده را سینمای اصیل میدانند و کارکرد اصلی سینما را نیز تنها سرگرمکنندگی تلقی میکنند و اغلب از آن به لذت تعبیر میکنند که مفهومی بزرگتر از سرگرمی است، اشکال باشد، اما به هر حال نوعی سینما است که در همه جای دنیا نیز هواداران خودش را دارد.
اهمیت سهزن در اینجاست که حرفش را بدون شعار دادن منتقل میکند و نمیخواهد این حرفها را همچون حکمهای مطلق تحمیل کند یا حداقل شعاری اگر هست، تصویری است؛ گاهی گفتن حرفها را قالیچه و دست به دست شدن قالیچه بر عهده دارد و گاه تصویرهای کوه و دشت و گاه جادهای که گواهی مقصدی است در دقایق و ساعات بعدی.
کارگردان در این فیلم سه فضای متفاوت را کنار هم میگذارد؛ فضای زندگی زنی میانسال را با انبوهی از مسائل و مشکلات که خاص این نسل است و بخشی از آن نتیجه آرمانگرایی و بیاعتمادی به نسلهای قبل و بعد است، فضای زندگی پیرزنی دچار آلزایمر را و فضای زندگی نسل جوان را و شاید بتوانیم بگوییم مهمترین سکانسهای فیلم با به تصویر کشیدن زندگی نسل جوان شکل گرفته است. بیقیدی و راحتی در بازی بازیگران نسل جوان به خصوص پگاه آهنگرانی در شکلگیری این سکانسها تاثیرگذار است. بیقیدیای که کارگردان در فیلمش پشت آن نوعی آرمانگرایی هم میبیند؛ چیزی که به چشم دیگران کمتر میآید.
گیسو فغفوری
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست