شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
تاریخ شفاهی
● دیباچهٔ مترجم بر تاریخ شفاهی
بیشك، تاریخ شفاهی از اساسیترین و كهنترین شیوههای تاریخنگاری در جهان بوده و در ارتقاء و اعتلای فهم مورخان از رخدادهای گذشته و شناخت ماهیت، چیستی و سرشت تاریخ، نقشی تعیین كنندهای ایفا نموده است. مورخان در تاریخنگاری نمیتوانستند تمام وقایع را از تنها از منابع مكتوب استخراج، استفهام و استنتاج كنند، لذا پرس و جو و درخواست شرحِ حقیقت واقعه از افراد شركت كننده در رخدادها، برای همه آنها ضرورت یافت. هر چند بیم و هراس از تحریف و تغییر وقایع، چه از سوی راویان و چه از سوی نگارنده روایتها برای آنها نیز وجود داشت. در گذشته، بیشتر مورخان خود را حافظ روایت راویان میدانستند و بیهیچ گونه یا با كمترین نقد و نظر در صحت و سقم آن، روایتهای تاریخی را ثبت میكردند و انتقال میدادند. كمترتاریخنویسی یافت میشد كه ملزم به نگاه نقادانه و عقلانی به راویان و گفتههای آنها باشد.
در جهان اسلام برای ممانعت از تحریف و دگرگونسازی روایتها، قواعد و روشهایی برای بهرهگیری بهینه و سالم از روایتها خلق شد و با نقد راویان و روایتهای آنها سعی شد تاریخ اسلام در شكلی روشمندو صحیح به منظور ارائه راهكارهای دینی به حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی فرهنگی واجتماعی، نگاشته شود. هر چند در عمل، مطامع سیاسی و اقتصادی، اختلافات دینی و مذهبی، جنگهای داخلی و خارجی و تضعیف شدن نگاه عقلانی به تاریخ، مانع تحقق این امر شد و اكنون شاهد كتابهای اندكی هستیم كه این مبانی را دقیقاً رعایت كرده باشند.
در اروپای نو، رشد عقلگرایی و نقد گذشته، سبب تشكیك در شیوههای روایی تاریخنویسی پیشین شد. اما نیاز به تاریخ شفاهی با هدف نگارش تاریخی دقیق و كامل هنوز وجود داشت، اما به شرط كنترل و نظارت عقلانی بر روایتهای راویان. توسعه رشتههای جامعهشناسی، مردمشناسی و انسان شناسی و قومنگاری، به این قضیه، یاری بسیاری رساند. اختراع دستگاههای ضبط و پخش صدا، برای حفظ واقعی تاریخ شفاهی، اساس نوین به منظور حفظ، نگهداری و استفاده از منابع شفاهی بنیاد نهاد و تاریخ شفاهی نوین بر فناوریهای جدید متكی شد و از این لحاظ با آن چه در گذشته بوده، تمایزی مشخص یافت. با پیشرفت هر چه بیشتر تاریخ شفاهی در اروپا و امریكا، میان آن و روایت شفاهی كه مختص انسانشناسان، قومشناسان و فرهنگ عامه شناسان بود، تفاوت و تفارق به وجود آمد؛ روایت شفاهی به بررسی روایتهای مربوط به فرهنگ و معارف اقوام و جوامع منحصر شد و تاریخ شفاهی صرفاً به خاطرات تاریخی افراد دخیل در آن پرداخت كه با دیگر منابع تاریخی تطابق داده میشد. البته تاریخ شفاهی به دوگونه تقسیم شد: یكی به ضبط، گردآوری و ثبت سخنان و سخنرانیهای بزرگان و شخصیتهای عمدتاً سیاسی مربوط بود كه در این راستا آرشیوهای گویایی در كشورهای اروپایی و امریكا به وجود آمد، ولی گونه دیگر و مهمتـری كه هدف اصلی تاریخ شفاهی نوین بود، انجام مصاحبههای آگاهانه و هدفمند در جهت روشنسازی نقاط تاریك تاریخ معاصر و تبیین و تفهیم آن بود كه مسلماً بانی اصلی آن آلن نوینز امریكایی بود. ابتدا براساس فضای فكری آن زمان، توجه به نخبگان در اولویت قرار گرفت، اما با رشد دموكراسی و پست مدرنیسم، بررسی اقلیتهای قومی و نژادی، التفات به زنان، كارگران، جنگهای جهانی و نزاع داخلی و مسائل اجتماعی و فرهنگی و در مجموع، نگاه به توده بیسخن، اولویت اول شد. هر چند هدف هر دو اولویت توجه به بخشهایی از تاریخ بود كه منابع مكتوب در مورد آن خاموش بود.
در ایران با توجه به سوابق تاریخ اسلام و آن چه بعدها در ایران صورت پذیرفت، تاریخ روایی و نقلی اهمیت وافری داشت. مورخان جدید هم به رغم نقدهایی كه به تاریخنگاری گذشته داشتند از به كارگیری این شیوهها نیز خود را بینیاز ندانستند، البته مشكل آنها عدم اجرای شیوهها و فناوریهای به كار گرفته شده در اروپا و امریكا بود.
پس از انقلاب اسلامی، ایران با انباشت رخدادهای تاریخی فراوان و در عین حال، سرنوشتساز رو به رشد و توجه به همه گونه منابع، برای تاریخنویسان در جهت بالا بردن فهم و شناخت این رخدادها اعتبار یافت. تاریخ شفاهی نیز در این میان، جایگاهی روشنتر و بهتر پیدا كرد و برای نمونه، در خارج ایران طرح تاریخ شفاهی ایران معاصر در دانشگاه هاروارد به كوشش حبیب لاجوردی و نیز شبكه بیبیسی، و در داخل ایران توسط مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به كوشش مرتضی رسولی و نیز مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، با مصاحبههایی روشمند و هدفدار به گردآوری گسترده تاریخ شفاهی ایران معاصر و تشكیل آرشیوهای گویا مبادرت ورزیدند. تاریخنویسان محلی نیز از این روش در مورد رخدادهای محلی بهره وافر بردند، هر چند در روشمند بودن كار آنها جای بحث باقی است. با این حال، تاریخ شفاهی در ایران، هم به لحاظ روش و هم موضوع و حوزههای كاری، زمان، نیروی پژوهشی و سرمایه بسیاری را میطلبد تا بدین وسیله تصویری روشن و تكمیلی از تاریخ معاصر ایران ارائه شود.
مقاله ترجمه شده،در حقیقت چكیدهای از سرگذشت، اهمیت، تعریف و مرزهای تاریخ شفاهی و روشهای اجرایی این فن را در اروپا و امریكا نشان میدهد.
تاریخ شفاهی در اصل، گزارشی است از تجربه دست اول و یادآوری حوادث گذشته و برقراری ارتباط توسط مصاحبهگر برای مقاصد تاریخی. همچنین بیشتر متخصصان اتفاق نظر دارند مصاحبه باید با دستگاه ضبط صورت ثبت شود. بدین ترتیب، سخنان راوی به عنوان منبع تاریخی اصلی نگهداری میشود. تاریخ شفاهی یك روش و فن است نه رشتهای فرعی از تاریخ، مانند تاریخ سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی. دوره جدید شكلگیری تاریخ شفاهی به اواخر دهه ۱۹۴۰ م. برمیگردد؛ زمانی كه دستگاه ضبط صورت، گردآوری و نگهداری گفت وگوهای شفاهی را تسهیل كرد،با این حال تاریخ شفاهی، پیشگامان متعددی دارد.
● پیشگامان تاریخ شفاهی
مورخان دستكم از عهد یونان قدیم، از حاضرانِ در رخدادهای گذشته، پرس و جو میكردهاند تا خاطراتشان را به عنوان بخشی از اسناد تاریخی انتقال دهند. گرچه این گزارشها تنها به عنوان اسناد محسوب میشوند، برخی مورخان آنها را به عنوان تاریخ شفاهی اولیه پذیرفته اند، زیرا آنها هدف تاریخی مشخصی درگردآوری اطلاعات داشتند كه تنها درخاطرات ماندگارِ حاضران در صحنه موجود بود. در پی علاقه به «فرهنگ عامه» كه بخشی از ملیتگرایی رمانتیك قرن نوزدهم بود، گروههایمزبور، مستند كردن و مطالعه در مورد جوامع سنتی و عمدتاً روستایی بود كه پیشتر بودهاند یا این كه هنوز هستند و یا جای خود را به جوامع صنعتی و شهری داده بودند. علاقه به موسیقی و فرهنگ شفاهی اقوام، آنها را به ثبت خاطرات مطالعان واداشت. اسناد گذشتهنگرِ مشابه را میتوان نیز در نشریههای روزنامهای و جامعهشناسی اولیه و پژوهشهای حكومتی از اوضاع اجتماعی و صنعتی یافت.
اغلب گزارشهای اولیه به شكل نسخههای مكتوب بودند، اما در پایان قرن نوزدهم ضبط صدای واقعی، ممكن و عملی شد. دستگاه ضبط صوت كه صدا را بر صفحههای مومی ضبط میكرد، در معرض فروش گستردهای قرار گرفت و توسط انسانشناسان، فرهنگ عامهشناسان و موسیقیشناسان قومی به منظور ضبط خاطرات و آوازها به كار گرفته شد، در حالی كه پیشتر، رونویسی آن بر كاغذ، با زحمت همراه بود.
همه پیشگامان تاریخ شفاهی جدید در دو امر مشترك بودند: یكی این كه گویندگان، تجارب شخصی را بازگو میكردند و دیگر این كه معمولاًٌ گویندگان، مردم عادی، به ویژه طبقه كارگر، اقلیتهای قومی و محرومان و تنگدستان بودند. این تاریخ شفاهیِ ارائه شده، نقطه آغازی برای این طبقات و گروههای موجود در جامعه بود كه بخش ادیبان جامعه و حتی باسوادان آنها، مدارك مستند زیادی از دستاوردهایشان، به جا نگذاشتند. اگر اینها مستند و ثبت نشوند، طبقات پایین دست در برابر انظار طبقات متوسط و بالا دست به چشم نمیآیند. تأثیرات قوی اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی نسبی، سبب دسترسی گروههای خاصی برای تولید و حفاظت همه نوع منابع مستنند شد. گزارش شفاهیِ تجارب به خاطر سپرده شده، قادر است روشنایی جدیدی به رخدادها بیفكند كه در گذشته با غرضورزیهای اجتماعی معاصران یا با سانسورهای سیاسی تحریف میشد. صدا بخشی به افراد و گروههای بیصدا، انگیزه نیرومندی برای توسعه تاریخ شفاهی بود.● تاریخ شفاهی نوین
با وجود پیشگامان یاد شده، ترجیح داده میشود كه زمان شروع تاریخ شفاهی نوین در ۱۹۴۸ م. در دانشگاه كلمبیا تعیین شودكه آلن نوینز مورخ (۱۸۹۰ ـ ۱۹۷۱ م.) به ثبت شفاهی اطلاعات امریكاییهای مشهور پرداخت. التفات به اشخاص برجسته از سنتهای انجمن فولكلور امریكا، مكتب جامعهشناسان شیكاگو و برنامههای نویسندگان فدرال و نیز از آثار اولیه اروپاییان، به دور بود كه بیشتر به تجارب مردم عادی علاقهمند بودند. نوینز قصد داشت تا از تاریخ شفاهی برای تكمیل نواقص اسناد شخصی استفاده كند. افراد برجسته قرن بیستم در مقایسه با همتایانشان در قرن نوزدهم، خاطرات روزانه،نامهها و ... كمتری داشتند. در آغاز، گزارشهای شفاهی صرفاً به عنوان شیوهای برای تهیه اسناد، مد نظر بود. هر چند تاریخ شفاهی نوین امریكا با هدف مطالعه زندگی نخبگان آغاز شد، اما به زودی به مبانی اصلی خویش بازگشت و در دهه ۱۹۶۰ م برای ثبت گروههای غیر نخبه گسترش یافت. هرچند گروه نخبگان هنوز مورد پژوهش هستند، اما اكنون مطالعه غیرنخبهها، كانون محوری تاریخ شفاهی سراسر جهان شده است.
مورخان در شكل كنونی تاریخ شفاهی رخصت یافتند تا اطلاعاتی گردآورند كه وضع اشخاص و گروههای خاصی را كه اطلاعات بسیار كمی از آنها در دیگر منابع باقی مانده بود، روشن سازند. این، روشی مطلوب برای مطالعه تاریخ معاصر كارگران سازمان نیافته، زندگی خانوادگی، نگرشها و جهانبینی توده مرد، تجارب دوران كودكی یا در واقع، مطالعه همه ابعاد تاریخی عصر جدید است كه میتوان از طریق تجارب زنده، مورد كاوش قرار داد. برای نمونه در اروپا این واقعیتی است كه تنها روش كامل برای كاوش از برخی منازعات زیرزمینی علیه فاشیسم، تاریخ شفاهی است، زیرا آنها را به عنوان گروههای غیر قانونی معرفی میكردند و تنها دشمنانشان از آنها سند ارائه میدادند. این روش، به ویژه در مناطقی كه زندگی یكنواخت و ثابت بوده، اثر گذار است. بیشتر منتقدان تاریخ شفاهی، مورخان و زندگینامه نویسان افراد نخبه بودهاند. استدلال آنها چنین بود كه اشخاص برجسته قادرند تا حد زیادی به پنهانسازی اشتباهات و قضاوتهای نادرستشان بپردازندو با مهارت بسیار از بیان حقیقت پرهیز كنند تا هنگام مصاحبه در هر توصیفی، افراد موجهی جلوه كنند. با وجود این، حتی در این جا فواید صدا برای دستیابی به فضای رخ داد و ویژگی روابط، خصوصاً میان افراد، به طور عموم قابل تقدیر است.
● روشهای تاریخ شفاهی
بخشی از اهمیت روش تاریخ شفاهی در شناخته بودن منابع آن است. همچنین هرگونه رابطهای میان جنبههای مختلف تجربه ـ برای نمونه بین مذهب و سیاست یا اجتماع و نگرشهای صنعتی ـ شناخته شده و مشخص است، زیرا این تجربه، تجربه یكپارچه یك شخص است. در بسیاری از موارد تصدیق ارتباطهای این چنینی كه بر استنتاجهای آماری مبتنی باشد، ضرورتی ندارد. اما گزارشهایی كه از افراد باقیمانده [حاضر در حادثه] تهیه شد ه باید تا حدودی با زندگی آنها كه معرف زمان و موقعیت اجتماعیشان است، مرتبط باشد، البته این اصول بر پایه شواهد شفاهی ایجاد شدهاند. همانگونه كه تاریخ به فرآیندهای اجتماعی میپردازد، یك زندگینامه یا تاریخ زندگانی نیز قادر است تاریخ زمانه را به گونه گستردهای روشن سازد و نیز ممكن است زندگی نامهها صرفاً به عنوان پژوهش از پیشرفتها و خصوصیات روانی فرد، باقی بمانند. بنابراین، تاریخ شفاهی نیز باید به كاربرد تجارب فردی به عنوان نوعی از اسناد پایهگذارِ گزارشی مفصلتر، اهمیت بدهد. تاریخ شفاهی، همانند همه اسناد تاریخی، هرگاه در كنار دیگر منابع قرار گیرد، بیشتر روشن خواهد بود.
با این حال، مشهورترین انتشار دهندگان تاریخ شفاهی، نویسندگانی بودهاند مانند «استادیس ترِكل» در ایالات متحده كه برگزیدهٔ مصاحبههایی را با توضیحاتی بسیار ناچیز با تلاشی اندك در تطبیق تجارب متعدد با دیگر گزارشهای تاریخی، به چاپ رساندهاند. این رویكرد را میتوان بخشی از انگیزههای دموكراتیكهای تندرو دانست كه به مردم عادی اجازه دادند با صدای خودشان سخن بگویند و نگذارند دیگران به تفسیر تجاربشان بپردازند. هر چند نتیجهٔ آن میتواند كاملاً سنتی باشد، چرا كه تاریخ به عنوان مجموعهای خودگردان از زندگی افراد معرفی میشود كه بدون محك خوردن در فرآیندهای اقتصادی و اجتماعی، شكل میگیرد. تجارب فردی تنها قادرند گزارشی جانبدارانه وناتمام از دگرگونیهای تاریخی پیش رو نهند. در هر حال، بخش عظیمی از نیروی تاریخ، فراتر از افراد و در سطح گروهها و نهادها رقم میخورد.
ارزش تاریخی مدارك شفاهی كاملاً به دقت حافظه بستگی دارد. برای روانشناسان معلوم شد كه دانستههایشان از چگونگی مراحل یادآوری كارهای گذشته یا این كه چگونه افراد به درستی قادرند تا رخدادهای گذشته زندگیشان را به خاطر آورند، بسیار ناچیز است. بیشتر مورخانِ تاریخ شفاهی براساس این تصور عرفی عمل میكنند كه مردم، گذشتهشان را با دقتی كم و بیش در زمینههای متفاوت به یاد میآورند، اما تجارب عملی به آنها نشان داد كه اطلاعات مفید را میتوان با مصاحبهای بر مبنای گذشته گردآوری نمود.
آنها با فراست، به مشكلات فراموشی، پنهانكاری و گزینشگری (كه ممكن بود یادآوری خاطرات خوشایند را بر جنبههای ناخوشایند زندگی ترجیح دهند) آگاهی یافتند. عوامل دخیل در دوران زندگی، جانبداریهای مشابهی خلق میكند. برای نمونه در توصیف تاریخ خانوادگی با گزارشهایی از كودكی گویندگان سالخورده، فرد باید آگاه باشد كه این دیدگاه كودكانهای از این دوران است. كودكان بسیاری از نگرانیها، نزاعها و فشارهای خانوادگی تجربه شده توسط بزرگسالان این دوره، ناآگاهند، با این حال با مصاحبه دقیق و عمل آگاهانه، میتوان راه طولانی خنثیسازی این دامهای نهانی را طی كرد.
مورخان شفاهیِ بسیاری بر این عقیده بودند كه باید مصاحبههای تاریخ شفاهی ثبت شود تا این ثبتها به عنوان منابع اصلی، حفظ و نگهداری شود. برخی بر این گمان هستند كه مطالب تحریری (توسط ماشین تحریر) برای ثبت اسناد، شامل ثبت تمام اطلاعات تاریخی میشود، اما این مطلب قابل مناقشه است. اگر این مطالب از بین برود، دیگر مدرك و سندی موجود نیست، چرا كه از شخصی واحد، رونوشت تهیه شده است. در هر حال، ایراد اساسیتر، این است كه مطالب تحریری در درستی، به پای گفتههای شفاهی نمیرسد. نوع پیام شفاهی از منابع نوشتاری متفاوت است؛ پیام شفاهی از لحاظ توانایی ارتباطی، غنیتر است و مواردی چون صرفها، مكثها و لكنتها، شیوه گفتار و دیگر اختلافات جزئی را در بر دارد كه به سختی در شكل نوشتاری قابل بازسازی است. ویژگیهای شفاهی و نیز شنوایی منابع تاریخی، ممكن است به عنوان بخشی از سیمای متمایز این منابع در نظر گرفته شود. البته با پذیرش این نكته آخری، هرگونه منابعی را كه زماناً بر تولید دستگاههای مكانیكی صوتی مانند گرامافون مقدم باشد نمیتوان تاریخ شفاهی كاملی دانست. البته تمام تاریخنویسانِ شفاهی بر این نكته، اتفاق نظر ندارند.
● تاریخ شفاهی و روایت شفاهی
با و جود تفاوتهای موجود، ترسیم خطی دقیق همان تاریخ شفاهی و روایت شفاهی (به منظور تفكیك این دو) كاملاً تصنعی و غیرواقعی خواهد بود. در برخی جوامع نانویسا (شفاهی) خاطرهگویان و قصهسرایان خاصی هستند كه مخازن زندهٔ جمیع معارف موجود قوم یا اسطورهسازان تاریخشان محسوب میشوند. اینگونه اسناد و مطالب، مشكلات متفاوتی در مورد اعتبار اسناد پیش میكشد. روایت شفاهی از سطح خاطرات روزمره فراتر میرود و به اطلاعاتی متكی میشود كه در گذرِ نسلها سینه به سینه نقل میشود و جزئی از تجربه زنده و مستقیم نیست،بدین ترتیب، گردآورندگان روایتهای شفاهی با اطلاعاتی سر و كار دارند كه با تجربه مستقیم مردمان، متفاوت است. چنین اطلاعاتی مستلزم در پیش گرفتن روشی متفاوت در سنجش، و اعتبار بخشی اسناد روایت شفاهی است.
نویسنده: تروُر لومیس Trevor Lummis
مترجم: كامران عاروان
منبع: «فصلنامه تخصصی، نامه تاریخ پژوهان»
مترجم: كامران عاروان
منبع: «فصلنامه تخصصی، نامه تاریخ پژوهان»
منبع : دوران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست