سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تسبیح‏


تسبیح‏
در دانه‏های روشن تسبیح می‏چرخید
ذكری كه دائم در تن تسبیح می‏چرخید
آبستن صد بغض پنهان بود و باز آن شب‏
این درد در پیراهن تسبیح می‏چرخید
دل چون شراب كهنه از دستش فرو می‏ریخت‏
لب با زبان الكن تسبیح می‏چرخید
آرام می‏لغزید و با انگشت می‏افتاد
ذكری كه با گرداندن تسبیح می‏چرخید
از سالیان دور دور دور این تسبیح‏
تنها برای گفتن تسبیح می‏چرخید
آیینه در آیینه، پیچ و تاب و پیچ و تاب‏
گویا خراسان در تن تسبیح می‏چرخید
چشمی كه آهووار، صید این دقایق بود
با دام گرد دامن تسبیح می‏چرخید
پایش كنار مرقد آقاش می‏لرزید
دستش به دور گردن تسبیح می‏چرخید
كم كم اذان صبح بود و طرفی از یك شعر
با دانه‏های روشن تسبیح می‏چرخید

سید اصغر صالحی‏
منبع : پرسمان


همچنین مشاهده کنید