چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا


خاورمیانه، چهار راه نفت و بحران


خاورمیانه، چهار راه نفت و بحران
خاورمیانه به ویژه منطقه خلیج فارس از دیر باز تاکنون یکی از کانون های توجه و اهمیت بوده وهست و همواره نقش مهمی را در کانون های قدرت ایفا کرده است به گونه ای که هیچ گاه امکان نادیده گرفتن آن در معادلات بین المللی به وجود نیامده است. این سه را ه ارتباطی میان قاره های اروپا، آسیا و آفریقا از زمان شناخت جغرافیا و تدوین تاریخ اهمیت خودرا حفظ کرده است،گرچه در هر برهه ای از زمان ویژگی داشته است، اما هیچ گاه اهمیت خود را از دست نداده است. این منطقه از جهان گاه حد فاصل امپراتوری های بزرگ ایران و روم و صحنه آوردگاه میان این دو قدرت نظامی زمان خود بوده است،گاه حدفاصل فتوحات اسلامی وکشورگشایی اعراب در این منطقه و تنها پل ارتباطی قدرت جدید و قدرت قدیم (ایران)وگاه یکی از تقسیمات کلیسای کاتولیک ودربار پاپ وقدرت های مسیحی اروپایی و دروازه تجارت مشرق زمین و تامین کننده ملزومات اروپای قرون وسطی. پس از آن با رنسانس و تولد و رشد سیستم سرمایه داری،تامین کننده مواد اولیه و بازارهای فروش مازاد تولید اروپای صنعتی شد. در برهه دیگری از زمان، دروازه هندوستان، این سرزمین جادویی و رویایی اروپای قرن هفده و هیجده میلادی عرصه رقابت دولت های بزرگ اروپایی به شمارآمد. هنگامی که قدرت های اروپایی برای تخلیه قدرت بالقوه خود و کسب امتیازهای بیشتر در عرصه جهانی به جان یکدیگر افتادند، خاورمیانه و کشورهای این منطقه به صحنه منازعات، چنگ و دندان تیز کردن وگاه دوستی های کوتاه مدت و یا دشمنی های بی دلیل تبدیل شدند. امپراتوری انگلستان از این دروازه زیبا با چشم اندازی زیبا برای هند طلایی دل نمی کند و سایر قدرت های اروپایی را نیز به صرافت برای چنگ اندازی به این منطقه می انداخت. با آغاز قرن نوزدهم و پس از فوران نفت از نخستین چاه نفت در خاورمیانه به(سال۱۹۰۸) ویژگی این منطقه چهره ای تازه یافت. با این رخداد سرو کله شرکت های بزرگ نفتی کشورهای بزرگ به این منطقه پیدا شد. تغییرات تکنولوژیک صنعت غرب از سوخت فسیلی قدیمی به نوع دیگری از سوخت، وقوع دو جنگ جهانی و نیاز شدید ماشین جنگی طرفین جنگ به این ماده سوختی جدید و وابستگی صنعت پوست انداخته به این ماده، خاورمیانه را که نخستین تامین کننده این ماده به شمار می آمد، به بازی دیگری در صحنه جهانی فراخواند.خاورمیانه جدید پس از جنگ جهانی اول چهره ای تازه یافته بود. کشورهای تازه ای در این منطقه پا به عرصه جهانی گذاشتند. بخش عربی خاورمیانه همگی وجه المصالحه و غنیمت جنگی یکی از طرفین پیروز جنگ از امپراتوری عثمانی به شمار می آمدند که بیشتر آنها ذخایر بزرگ نفت داشتند. این کشورها برای ابراز وجود با مشکلات متعددی با همسایگان خود روبه رو شدند. احساسات قومی گذشته به احساسات ملی تبدیل شده بود که ویژگی های لازم برای یک ملت را نداشت. خاورمیانه جدید، با مسائل جدیدی روبه رو شد. ایجاد یک دولت یهودی در میان کشورهای عربی مسلمان منطقه یکی از بزرگ ترین مسائلی است که منطقه با آن هنوز روبه رو است و بسیاری از امور این منطقه را تحت تاثیر قرار می هد. پس از پایان جنگ جهانی وآغاز جنگ سرد، تضاد میان منافع هریک از قطب های قدرت در جهان خاورمیانه را نیز تحت تاثیر قرار داد. موقعیت استراتژیک این منطقه و تامین انرژی در آن از دلایل مهم بود. نزدیکی جغرافیای یکی از این دو قطب به منطقه خلیج فارس و نگرانی این ابرقدرت از نفوذ رقیب به منطقه استحفاظی و قدرتی او از دیگر دلایل تشنج در این منطقه بوداسباب کودتا ها و انقلاب ها را فراهم می آورد. ملی شدن صنعت نفت در خاورمیانه به دنبال نهضتی ملی در این منطقه که الهام بخش سایر کشورهای جهان شد، زنگ خطری برای قدرت سنتی منطقه شد. انگلیس برای تغییر شرایط و حفظ موازنه میان رقیب کمونیست، آمریکا را نیز وارد صحنه خاورمیانه کرد. قدرت قدیمی و سنتی منطقه (انگلیس)کم کم جای خود را به قدرت تازه نفسی دادکه عرصه جهانی را از آن خود کرده بود. با خارج شدن قدرت قدیمی،در مشکلات این منطقه تغییری به وجود نیامد. جنگ های بزرگ عربی با اسراییل وادامه دشمنی میان اعراب و اسراییل و تحریم نفتی آمریکا و کشورهای مصرف کننده حامی اسراییل از سوی کشورهای عربی،نخستین بحران نفت و انرژی را در جهان را به وجود آورد. انقلاب اسلامی در ایران از دیگر نقاط عطف در خاورمیانه و جهان محسوب می شود. تغییر ساختار قدرت از یک سو و دومین بحران نفت و انرژی در جهان از پیامدهای مهم این واقعه بود. جنگ طولانی میان ایران و عراق از بحران های منطقه ای در خاورمیانه بود که صف بندی های جدیدی را به وجود آورد. ایجاد شورای همکاری خلیج فارس از نمونه این صف بندی ها بود. طولانی شدن این جنگ به تحلیل هرچه بیشتر قوای هردو کشور منجر شد که آمریکا را برای اعمال سیاست مهار دو جانبه اش در منطقه هرچه بیشتر ترغیب می کرد. حمله عراق به کویت و جنگ خلیج فارس پای نیروهای غربی و خارجی را به این منطقه گشود.ورود نیروهای خارجی در منطقه تا کنون مشکلات بزرگی را در این آبراهه بین المللی به وجود آورده که هنوز رفع نشده است. یکی از بحران های منطقه ای در خاورمیانه که به بحرانی جهانی بدل شد، بحران اقتصادی جهانی در دهه ۷۰ بود. این بحران پس از جنگ ۶ روزه اعراب و اسراییل به وجود آمد.کشورهای تولید کننده نفت مانند عربستان، از فروش نفت به کشورهای مصرف کننده حامی اسراییل نظیر آمریکا خودداری کردند. این تحریم نفتی افزایش افسار گسیخته قیمت نفت در جهان را به همراه آورد و به دنبال آن یک بحران اقتصادی بزرگ در دنیا که نشان می داد نفت وزنه ای سنگین در اقتصاد بین المللی است. همین امر مصرف کنندگان نفت در جهان را به چاره جویی واداشت. میل به سوی انرژی های جانشین و اتکای کمتر به نفت این منطقه و ایجاد ذخایراستراتژیک از تمهیدهایی است که کشورهای مصرف کننده برای بحران انرژی در نظر گرفتند. تاسیس آژانس بین المللی انرژی نیز(IEA ) ازنتایج این چاره جویی است. بحران های سیاسی در منطقه و بعدها واقعه ۱۱ سپتامبر بسیاری از کشورهای مصرف کننده را واداشته تاهرچه بیشتراز اتکای خود به نفت این منطقه بکاهند. از دیگر پیامدهای بحران انرژی، ورود دیگر کشورهای تولیدکننده نفت به چرخه تولید نفت در جهان بود. علاوه برمشکلات منطقه ای و جهانی،کشورهای خاورمیانه خود در درون با مشکلات بسیاری روبرو هستند. کشورهای خاورمیانه ۹۰ تا ۹۵ درصد از درآمدهای صادراتی خود را از محل فروش نفت به دست می آورند، به همین دلیل تغییرات قیمت نفت به شدت بر مسائل سیاسی اجتماعی این کشورها تاثیر خواهد گذاشت. جمعیت جوان و روبه رشد این کشورها، نظام های بسته سیاسی، اقتصاد های تک محصولی، نابرابری توزیع درآمد بین اقشار اجتماعی ازمعضل های بزرگی است که این کشورها با آن روبه رو هستند. بیشترکشورهای این منطقه از کسری بودجه مزمن رنج می برند. جنگ و ناامنی و بحران در این منطقه که گاه بی گاه رخ می دهد و وجود نیروهای نظامی بیگانه در منطقه باز هم بر مشکلات این منطقه افزوده است. به دلیل ساختار اقتصادی ضعیف این کشورها افزایش و کاهش های قیمت نفت در جهان شوک های بزرگی بر اقتصاد این کشورهاوارد می کند، سران این کشورها طالب ثبات قیمت نفت در دراز مدت هستند. با وجود همه این ها خاورمیانه هنوز بزرگترین منطقه تامین کننده نفت و انرژی به شمار می آید. هم اکنون این منطقه یک عرضه کننده بزرگ مهم ترین انواع انرژی، نفت و گاز، در جهان است. از میان اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت(OPEC )، تنها چهار عضوآن خارج از منطقه خاورمیانه قراردارد. کشورهای خاورمیانه ۶۳ درصد از ذخایر نفت خام جهان را در اختیار دارند. همچنین روزانه بیش از۲۰ میلیون بشکه نفت مصرفی جهان را تامین می کند. با وجود این موانع، خاورمیانه با سرمایه گذاری های درازمدت همچنان می تواند در تامین انرژی و تعیین قیمت ها موثر باشد. این منطقه استعدادها و توانایی های نهفته ای برای تولید نفت دارد. با همه تلاشی که کشورهای مصرف کننده برای اتکای کمتر به تامین سوخت خود از این منطقه دارند، افزایش تقاضای مصرف کنندگان و ورود رقیبان جدید که متقاضی نفت این منطقه هستند، همچنان ارزش نفت و گاز این منطقه را حفظ کرده است. براساس برآوردها، افزایش تقاضا برای نفت در جهان از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۳۰ رو به افزایش خواهد بود که از این افزایش ۶۲ درصد مربوط به کشورهای در حال توسعه به ویژه چین خواهد بود. با این شرایط تا سال ها، نفت اصلی ترین و عمده ترین منبع انرژی خواهد بود که بیشترین تقاضا برای آن نیز در بخش حمل ونقل خواهد بود. آمارها نشان می دهد سایر انواع انرژی در جهان برخلاف تبلیغات و تلاش های کشورهای مصرف کننده هنوز نمی تواند جانشین نفت شود. از انرژی آبی در کشورهای صنعتی با برنامه ریزی برای اتکای کمتر به نفت می شود. براساس پیش بینی ها، رشد استفاده از انرژی هسته ای نیز تا سال ۲۰۱۰ به صفر می رسد. استفاده از گاز به عنوان انرژی با رشدی درحدود ۴/۲ در سال رو به افزایش است که ۶۰ درصد ازآن در نیروگاه ها به مصرف خواهد رسید. همه اینها منطقه خلیج فارس را امروزه تحت تاثیر خود قرارداده است،آشکار است که این منطقه با وجود تلاش های فراوانی که مصرف کنندگان نفت برای کم اهمیت بودن آن دارند، اهمیت خود را چه از نظر جغرافیای سیاسی وچه به لحاظ اقتصادی و انرژی حفظ کرده است. به نظر می رسد که کارآیی هرچه بیشتر کشورهای منطقه برای استفاده از این منبع معدنی به عنوان یک ابزار برای مقاصد سیاسی توسعه و ایجاد زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی به شمارمی آید که با شناخت و استفاده به موقع از آن می توان به هدف نائل آمد.

نویسنده : مریم طهماسبی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی عسلویه