سه شنبه, ۲۵ دی, ۱۴۰۳ / 14 January, 2025
مجله ویستا
وجودشناسی ضدواقع گرایانه
دیوید چالمرز اخیراً پیشنویس نوشتهاش را دربارۀ ضدواقعگرایی وجودشناختی (Ontological Anti-Realism) در وبلاگش قرار داده است. بریت براگارد و برخی دیگر نیز این بحث را دنبال کردهاند. من خلاصهای از نوشتۀ چالمرز را در اینجا بیان میکنم. چالمرز در صدد طرح یک وجودشناسی انقباضگرایانه است.
پرسش اصلی وجودشناسی این است: "چه چیزی وجود دارد؟" چالمرز از فرا-وجودشناسی (metaontology) هم سخن میگوید؛ پرسش اصلی فرا-وجودشناسی این است: "آیا پاسخهای عینی به پرسش اساسی وجودشناسی وجود دارد؟" پاسخ واقعگرایان وجودشناختی به این پرسش مثبت، و پاسخ ضدواقعگرایان (مانند خود چالمرز) منفی است.
کارناپ معتقد است که پرسشهای مربوط به وجود همواره متضمن چارچوبهای زبانی هستند برای مثال، چارچوب ریاضیات یا چارچوب گزارهها. در کل، دو نوع پرسش وجودی داریم: پرسشهای درونی: پرسش از وجود هویات درون چارچوب زبانی: "آیا عدد فرد کامل وجود دارد؟" یا "آیا سیبی بر روی میز وجود دارد؟" و پرسشهای بیرونی: پرسشهای مربوط به وجود نظام یک چارچوب متشکل از هویات به طور کلی مانند "آیا عدد وجود دارد؟" یا "آیا اشیای فیزیکی معمولی وجود دارند؟"
به نظر کارناپ، مدعیات درونی (پاسخ به پرسشهای درونی) نوعاً یا صادقاند یا کاذب. صدق یا کذب آنها در نسبت با چارچوب است و با قواعد چارچوب به علاوۀ تجربه (و/یا؟) جهان مشخص میشود. صدق یا کذب آنها میتواند تحلیلی باشد (مانند مدعیات ریاضی) یا تجربی باشد (مانند مدعیات مربوط به اشیای فیزیکی معمولی). اما مدعیات بیرونی نه صادقاند نه کاذب. انتخاب میان چارچوبها عملی است نه واقعی. هرگونه پرسش وجودی دیگری "شبه-پرسش" است نه یک پرسش واقعی و فاقد محتوای شناختی است.
آیا با فرض اینکه هر یک از Y و X وجود داشته باشند، مجموع آنها (علاوه بر خود آنها) وجود دارد؟ شهود کارناپی این است که هیچ واقعیت دیگری در این میان وجود ندارد. همین که Y و X را میدانیم، به همین وسیله همۀ دانستنیهای مربوط به آنها را نیز خواهیم دانست. در اینجا هیچ واقعیت دیگری وجود ندارد که شخص نداند. و اساساً نمیتوان هیچ وضع امور متفاوتی را در اینجا تصور کرد. حال همین که واقعیات مربوط به عناصر (ذرات بنیادین) تثبیت شد، واقعیات دیگر مربوط به مجموعهای جزءشناختی تثبیت میشود؟ آیا با یک حکم دیگر تثبیت میشود (حقیقت امکانی) یا با ضرورت مفهومی (حقیقت تحلیلی) یا به وسیلۀ ضرورت متافیزیکیای که از قبل وجود داشت (صدق متافیزیکی محض)؟ هیچ یک از گزینهها جالب به نظر نمیرسند.
پرسشهای به اصطلاح بیرونی دربارۀ زبان یا چارچوبها نیستند بلکه مستقیماً به وجود مربوطند.
$x number (x)
"x "y $z z=sum(x, y)
محمولها مبهم به نظر میرسند و بقیه هم فقط منطق مرتبه اولند. کجای $ برای شما مبهم است؟
چالمرز میکوشد تا چارچوب خنثی و معقولی را طراحی کند که موضوعات در قالب آن طرح شوند. جغرافیای منطقی را ترسیم کرده، در همین چارچوب دیدگاهها را تفکیک کند، دیدگاهی انقباضی (صرفهجویانه = بنا را بر حداقل موجودات گذاشتن همانند تیغ اکام) را در چارچوب یادشده ارائه داده، به دیدگاههای واقعگرایانه پاسخ دهد. چالمرز در صدد بیان استدلال برای دیدگاه انقباضی وجودی نیست و وارد جزئیات متافیزیک یا معناشناسی انقباضی نمیشود.
به نظر چالمرز میتوان میان اظهارات متعارف و وجودشناختی جملات وجودی تفکیک کرد. کاربردهای متعارف معمولاً در بحثهای مرتبه اول معمولی از موضوعات مربوطه صورت میگیرند مانند اینکه یک ریاضیدان معمولی میگوید: "چهار عدد اول قبل از ده وجود دارند". اما کاربردهای وجودشناختی معمولاً در بحثهای فلسفی مربوط به وجودشناسی انجام میشوند مانند اینکه یک فیلسوف میگوید "اعداد وجود دارند".
صحت (correctness) یک اظهار متعارف با موضوعات وجودشناختی بیارتباط است (یا دست کم به وضوح مرتبط نیست). صحت یک اظهار متعارف که "اعداد اول بینهایتی وجود دارند" ربطی به درستی افلاطونیمآبی (اعتقاد به وجود اعداد) یا نومینالیسم (انکار وجود اعداد) ندارد. اما صحت یک اظهار وجودشناختی به موضوعات وجودشناختی مربوط است برای مثال، صحت اظهار وجودشناختی "بینهایت اعداد اول وجود دارد" به صحت افلاطونیمآبی یا نومینالیسم مربوط است.
به نظر چالمرز، صحت همان صدق است یعنی صدق مدعیات وجودشناختی (و نه متعارف) با موضوعات وجودشناختی مرتبط است. دیدگاه دیگر این است که صحت نوع دیگری از درستی و موفقیت است مانند قابل قبول بودن و غیره. مطابق این دیدگاه، صدق اظهارات متعارف به وجودشناسی حساس و مربوط است اما صحت آنها اینگونه نیست. به نظر چالمرز، تفاوت میان اظهارات متعارف و وجودشناختی به سیاق بستگی دارد. البته این تفاوت نسبتاً شهودی و پیش-نظری است. (البته واقعگرایان به این تمایز نیاز دارند زیرا از نظر آنها گاهی اظهار متعارف یک جمله صحیح است هرچند اظهار وجودشناختی آن صحیح نیست.)
▪ متافیزیک بازنگرانه (revisionary):
وجودشناسی صحیح برخی از مدعیات وجودشناسی عرفی را انکار میکند. چنین دیدگاهی به تمایز میان اظهارات متعارف و وجودشناختی نیاز دارد. (البته طرفداران این دیدگاه نظریات مختلفی دربارۀ صحت دارند: نظریات معناشناختی یا عملگرایانه و ...)
▪ متافیزیک توصیفی:
وجودشناسی صحیح همان وجودشناسی عرفی است. طرفداران این دیدگاه ممکن است تمایز مزبور را انکار کنند. البته یک متافیزیکدان توصیفی واقعگرا میتواند تفاوت میان این دو نوع اظهار را بپذیرد اما شرایط صحت این دو را یکی میدانند. متافیزیک توصیفی واقعگرا بر دو گونه است:
۱) انطباق میان وجودشناسی عرفی و صحیح یک واقعیت غیرمعمولی جهان است: تفاوت اظهارات وجودشناختی و متعارف در اهمیت شناختی است هرچند به طور اتفاقی هر دو صحیحاند.
۲) این انطباق یک واقعیت معمولی است: معنای اظهارات وجودشناختی از وجودشناسی عرفی ناشی میشود.
وجودشناسی عرفی ممکن است برای افراد یا گروهها و جوامع مختلف تفاوت داشته باشد، اگر صحت منوط به وجودشناسی عرفی باشد، آیا صحت امری نسبی خواهد بود؟ فرض کنید مریخیها وجودشناسی عرفی متفاوتی با انسانها دارند و برای مجموع دو چیز هم وجود مجزایی قائلاند. اگر روی میز خالی دو سیب وجود داشته باشد و از انسانها و مریخیها بپرسیم چند چیز روی میز وجود دارد، انسانها خواهند گفت: "دو چیز روی میز وجود دارد" و مریخیها: "سه چیز وجود دارد". کدام یک از این دو وجودشناسی عرفی صحیح است؟
تنها دو پاسخ در اینجا ممکن است:
۱) هم انسانها و هم مریخیها صحیح باشند. و صحت یک مدعای متعارف وجودی به سیاق یا جامعۀ گوینده بستگی داشته باشد.
۲) اظهار انسانها صحیح باشد و اظهار مریخیها صحیح نباشد هرچند با معیارهای مریخی صحیحاند (یعنی صحیح-ا نیستند اما صحیح-م هستند). مفاهیم گوناگونی از صحت با ارزیابیهای گوناگون وجود دارد.
در هر دو صورت نوعی نسبیت دربارۀ صحت وجود خواهد داشت.
اما اظهارات وجودشناختی چطور؟ آیا صحت (صدق) آنها هم همانند اظهارات عرفی نسبی است؟ یک اختلاف وجودشناختی میان یک نیهیلیست و کلیگرا (universalist) را در مورد دو ذره در یک اتاق خالی درنظر بگیرید:
ـ نیهیلیست: دو چیز در اتاق وجود دارد.
ـ کلیگرا: سه چیز در اتاق وجود دارد.
برخی از کارناپیها این اختلاف را صرفاً لفظی میدانند مانند اینکه مقصود نیهیلیست از "چیز" چیز-ن است و مقصود کلیگرا از آن چیز-ک است.
چالمرز این اختلاف را لفظی نمیداند. از نظر او حتی اگر ابهامات لفظی برطرف شوند، نزاع همچنان به قوت خود باقی خواهد بود. "آیا واقعاً چیز-ن وجود دارد؟" (البته اختلافات وجودشناسی عرفی شاید به طور لفظی قابل انحلال باشند اما اختلاف وجودشناختی اینطور نیستند.) بنابراین صدق اظهارات وجودشناختی نسبی نیست. مقصود از "...وجود دارد" در همۀ این مدعیات یک معنای واحد است: سور مطلق.
اظهارات وجودی متعارف متضمن تسویر وجودی سبک هستند یعنی صحت آنها میتواند به طور تحلیلی/مفهومی ضروری/معمولی یا به طور تحلیلی/پیشینی/معمولی از یک مدعا لازم آید بدون اینکه یک اظهار وجودی مطابق آن وجود داشته باشد. "یک عدد کامل وجود دارد". اما اظهارات وجودی وجودشناختی احتمالاً متضمن تسویر وجودی سنگین هستند یعنی صدق آنها هرگز تحلیلی/مفهومی ضروری/معمولی نیست و فقط شرطیات تحلیلی/مفهومی ضروری/پیشینی که این مدعیات تالی آنها هستند اظهارات وجودی مطابق را در مقدم خود دارند.
چالمرز در اینجا لبّ سخن را در وجودشناسی انقباضی بیان میکند: صحتِ (دست کم برخی از) اظهارات وجودی متعارف نسبی است. صدقِ (دست کم برخی از) اظهارات وجودشناختی مطلق معلق (indeterminate) است یعنی سور وجودی مطلق میتواند نسبیت صحت را (در اظهارات متعارف) و تعلیق صدق را (در اظهارات وجودشناختی) نشان دهد.
اما چنین چیزی چطور ممکن است؟ مگر سور وجودی مطلق (نامقید) یک مفهوم منطقی نیست؟ درست است اما منطق تنها به ما میگوید چگونه یک گزارۀ مسوّر را در موجهه ارزیابی کنیم. برای صدق باید یک گزارۀ مسوّر را در جهان ارزیابی کنیم. جهان موجهه نیست.
سور مطلق برای ارزیابی شدن مستلزم یک حیطۀ مطلق است. به نظر یک واقعگرای وجودشناختی: جهان با خود یک حیطۀ مطلق دارد. اما به نظر انقباضگرای وجودشناختی: جهان یک حیطۀ مطلق ندارد. از نظر یک انقباضگرا تعلیق تسویر مطلق نوعی قصور در پیشفرض است (البته ممکن است هم اینگونه نباشد). اظهارات دارای سور مطلق وجود یک حیطۀ مطلق را پیشفرض میگیرند اما چنین حیطهای وجود ندارد: جهان فاقد ساختار لازم است.
یک دیدگاه انقباض گرایانه این است:
اظهارات وجودشناختی معلق نیستند بلکه ارزش صدقشان منعکسکنندۀ وجودشناسی عرفی است. تسویر بنابر این دیدگاه یک تسویر سبک است.
هر دو دیدگاه انقباضگرا قبول دارند که تسویر مطلق (ادعایی) به گونهای ناقص است. انقباضگرای سبک: چنین مفهومی وجود ندارد (یا این مفهوم نامنسجم است؟). انقباضگرای سنگین: مفهومی از تسویر مطلق وجود دارد (مفهوم متضمن در برخی از اختلافات وجودشناختی)، ولی این لوازمی را تحمیل میکند که جهان نمیتواند آنها را برآورده کند. احتمالاً این دیدگاهها دربارۀ وجودشناسی و مقدار عمدهای از فرا-وجودشناسی با هم موافقاند اما تنها دربارۀ وجود برخی از مفاهیم با هم اختلاف دارند.
برخی دیگر از وجودشناسان معتقدند که تسویر وجودشناختی سبک است. لوئیس؛ جسکن و تامِسن معتقدند: مفهوماً ضروری است که وقتی الف و ب وجود دارند، مجموع جزءشناختی آنها هم وجود دارد. هیل و رایت معتقدند: اگر نگاشت از F به G وجود داشته باشد، تحلیلی است که عددی وجود دارد که عدد F و G است.
ـ کواین: بدیهی است که وقتی علم میگوید X وجود دارد، X وجود دارد. این دیدگاه از برخی جهات به انقباضگرایی نزدیکتر است تا به واقعگرایی سنگین؛ همچنان اظهارات وجودی سنگین و به طور معین صادق وجود ندارد. از دیدگاه کارناپی، این دیدگاهها یکی از چارچوبهای مفهومی را به طور خاص ترجیح میدهند.
چالش این است که اگر هیچ حیطۀ مطلقی وجود نداشته باشد، چگونه شرایط صدق (یا شرایط صحت) اظهارات وجودی، از جمله اظهارات وجودی متعارف، را تحلیل کنیم؟ ما نمیتوانیم صرفاً با تقیید حیطه از عهدۀ آنها برآییم. یک پاسخ این است که معناشناسی را اصلاح کنیم به گونهای که صحت آنها متضمن یک حیطه نباشد برای مثال، رویکردهای گوناگون نیهیلیستی/نومینالیستی. پاسخ دیگر این است که حیطهای را فراهم کنیم. به جای آنکه به تقیید حیطه (در نسبت با سیاق یا جامعه) متوسل شویم، به تعیین حیطه (در نسبت با سیاق یا جامعه) متوسل خواهیم شد.
فرض کنیم یک جهان مجهز (furnished) جهانی است به همراه یک حیطه. دیدگاهی مصنوعی از جهانها و حیطهها را در نظر بگیرید: جهانها مجموعههای جملات مربوط به هویات و ویژگیهای بنیادیناند. حیطهها مجموعههای واژگان جزئی (از جمله توصیفات) در زبان رایج (canonic) هستند (یا مجموعههای مجموعههای همارزی از واژگان جزئیاند). اعضای این حیطه هویاتی در جهان مجهز هستند (یا هویاتی را بازنمود میکنند).
یک تابع (function) تعیین حیطه یا تابع تجهیزکننده نگاشت از جهانها به حیطهها است. به طور شهودی نگاشت از جهان به مجموعهای از واژگان جزئی که بر هویاتی دلالت میکنند که تصور میشود در آن جهان (با معیار خاصی از وجود) موجودند. جهان و تابع تجهیزکننده به طور مشترک جهان مجهز را معین میکنند. تنها برخی از تابعهای تجهیزکننده قابل قبولاند. جهان و یک تابع تجهیزکنندۀ قابل قبول جهان مجهز قابل قبولی را معین میکنند.
فرضیه این است: محمولها (یا از این پس: کاربردها) تابعی از جهانهای مجهز را به مجموعههای هویاتی در حیطۀ جهان مجهز معین میکنند. واژگان نسبی، کلی و جزئی و غیره هم همینطورند. بنابراین، جملات (یا اظهارات) تسویرنشده تابعی را از جهانهای مجهز به ارزشهای صدق معین میکنند. پس از آن معناشناسی رایج را برای ارزیابی جملات مسور وجودی در یک جهان مجهز به کار میبریم. اگر جملۀ متناظر در مورد هویتی در این حیطه صادق باشد، این هم صادق خواهد بود.
پیشنهاد این است: هر سیاق متعارفی از اظهار تابع تجهیزکننده (قابل قبول) f را دربردارد/معین میکند. یک اظهار متعارف در جهان W صادق است اگر و تنها اگر جهان مجهز برای مثال، وجودشناسی عرفی ما یک تابع تجهیزکننده به دست میدهد. اظهارات وجودی متعارف صادقاند اگر و تنها اگر در جهان مجهز متناظر صادق باشند. وجودشناسیهای عرقی در جوامع دیگر تابع تجهیزکنندۀ متفاوتی را به دست میدهند.
آیا میتوانیم از این ابزار برای تحلیل اظهارات وجودشناختی (سنگین) استفاده کنیم؟ شاید، تسویر مطلق یک حیطۀ معلق را معین میکند. یا شاید به فرا-ارزیابی متوسل شویم، یک اظهار مسوّر مطلق در جهان W صادق است اگر و تنها اگر برای هر تابع تجهیزکنندۀ قابل قبول f، در جهان مجهز صادق باشد. در جهان W کاذب است اگر و تنها اگر برای هر f قابل قبول، در جهان کاذب باشد. در غیر این صورت، در W معلق است.
در اینجا پرسشهای بنیادی بسیاری وجود دارد:
۱) قابل قبول بودن یک تابع تجهیزکننده چگونه است؟
۲) سیاق/جامعه چگونه یک تابع تجهیزکننده را معین میکند؟
۳) آیا توابع تجهیزکننده میتوانند در یک اظهار واحد ترکیب شوند؟
۴) آیا متوسل شدن به مجموعهها، توابع، جملات در معناشناسی مشکل دور را پدید میآورند؟
۵) آیا (به طور عملگرایانه؟ فلسفی؟) توابع تجهیزکنندۀ ممیز وجود دارند؟
۶) آیا مفهومی از تسویر مطلق وجود دارد؟
۷) ...
http://phil-mind.blogfa.com/post-۲۹.aspx
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست