دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا
آسیب شناسی طب سنتی ایران

اولین قدم دراین جهت، شناخت صحیح و دقیق این نقاط و مهمتر از همه، نقاط ضعف و کاستیها و خطرات تهدیدکننده است. چرا که تا این آگاهی حاصل نگردد، نمیتوان به رفع نواقص اقدام نمود. به اینگونه شناخت و بررسی و تحقیق پیرامون آن میتوان واژهٔ «آسیبشناسی» را اطلاق کرد. از سوی دیگر، هیچ کس به اندازهٔ رهبران، سیاستگزاران و نیز پیروان یک مکتب نمیتواند به این شناخت دست یابد، چرا که آنان بهتر از هر کس دیگری از اجزاء و زیر و بم مجموعهای که در آنند آگاهند. اما لازمهٔ دستیابی به این هدف، این است که پیروان هر مکتب خود را در سرنوشت مجموعه خود سهیم دانسته، کاستیهایی که به نظرشان میرسد خالصانه بیان کرده و تا حد امکان سعی در رفع آنها داشته باشند. یکی از مکاتب موجود در حیطهٔ علم طب که در کنار سایر مکاتب از آن یاد میشود، طب سنتی ایران است.
در این مقاله قصد نداریم به بیان تاریخچه، تعریف و توضیح پیرامون این مکتب بپردازیم چرا که نه موضوع بحث است نه مجال آن. بلکه سعی بر آن است تا نکات مورد بحث؛ علاوه بر جامع بودن، تا حدامکان عملی و قابل لمس باشند. برخی از مهمترین و شایعترین آسیبهای وارده بر طب سنتی ایران به شرح زیر است.
●عدم شناخت صحیح موضوع
مهمترین آسیب قابل ذکر در این حوزه، عدم شناخت صحیح از طب سنتی است. باید تعریف کامل و دقیقی از طب سنتی ایران، اجزا و توانمندیهای آن وجود داشته باشد، حدود و ثغور آن مشخص شود، چیزی به آن اضافه یا از آن کم نشود، با سایر موضوعات نیز آمیخته نشود.
یادآوری این مطلب ضروری است که این طب، یک مکتب طبی کامل و دارای فلسفه، تئوری، زبان و شیوههای تشخیصی و درمانی میباشد، نه مجموعهای از چند توصیه یا روش پیشگیری و درمان. البته این مکتب دارای اشتراکاتی با برخی از مکاتب طبی دیگر، نظیر طب سنتی چین، طب سنتی هند، طب رایج و ... است. گاهاً دیده میشود حتی در مجامع و گردهمآییهای علمی نیز این نکته رعایت نشده و طب سنتی ایران معادل گیاه درمانی، طب اسلامی و یا ... بهکار میرود که جداً باید از آن پرهیز کرد.
اگر شناخت مورد نظر از این طب حاصل شود میتوان به میزان توانمندیها و نیز کاستیهای آن پیبرد، در غیر اینصورت ممکن است موارد مفیدی وجود داشته باشند که مورد غفلت یا سوءاستفاده واقع شود. و در مواردی که کاستی وجود دارد تبلیغات یا اقدامات درمانی بیجا صورت گیرد، که نتیجتاً با ایجاد انتظارات نابجا در اذهان عمومی، موجبات ضررهای مختلف جسمی، مادی و معنوی را فراهم آورد.
بدیهی است که تمام مکاتب بشری، کم و بیش دارای نواقصی میباشند و پیروان آنها باید این حقیقت را قبول داشته و درباره آن موضعگیری صحیحی اتخاذ کرده و در رفع تدریجی کاستیها بکوشند.
در مورد مکاتب طبی نیز این مساله صدق میکند. مهم این است که هدف تمامی این مکاتب، حفظ یا بازگردانیدن وضعیت سلامت جسمی انسانهاست. که در راه رسیدن به این هدف هر یک مسیر و ابزارهایی را انتخاب کردهاند که با یکدیگر شباهتها و تفاوتهایی دارند. لیکن بدلیل نقاط قوت و ضعف موجود، همگی مکمل هم هستند تا رقیب یا جایگزین هم .
این نکته در سالهای اخیر بسیار مورد توجه مجامع علمی پزشکی دنیا، از جمله سازمان بهداشت جهانی WHO نیز قرار گرفته است بهطوری که در استراتژیهای منتشر شده از این سازمان راجع به شاخههای مختلف طبی، کلمهٔ طب مکمل Complementary Alternative Medicine جانشنین کلمهٔ قدیمی جایگزین Alternative Medicine شده است. البته اخیراً واژه دیگری تحت عنوان طب فراگیر Integrative Medicine نیز برای این موضوع بهکار رفته است.
با داشتن این باور توسط متقدیمن و پیروان هر یک از مکاتب طبی از جمله طب سنتی ایران، از بسیاری تعصبات نابهجا، کارشکنیها، رقابتهای ناسالم و دشمنیهای بیمورد که موجب وارد آمدن آسیبهای جدی و خطیر به پیکرهٔ آنها میشود جلوگیری به عمل میآید.
●تعصبات نابجا
اصولاً تعصب و پافشاری غیرمنطقی و ناعاقلانه روی یک موضوع مانع اتحادپذیری صحیح شده، منجر به غافل ماندن از کاستیها و عدم رفع آنها و در نهایت عدم رشد و تکامل آن میشود. تعصب به روی مکتب طبی خاصی به عنوان تنها مکتب موجود، و کاملاً مفید برای بشریت، انسان را از کندوکاو و مداقه در سایر مکاتب طبی دیگر باز داشته، روحیه نقادی و برطرف کردن نواقص و کاستیها را در آدمی میکشد، و صدمات جبرانناپذیری به بار میآورد..
نوع دیگری از تعصب که در میان پیروان و فعالان طب سنتی ایران به وضوح درک میشود و متاسفانه باعث بروز اختلافات چشمگیر و خطرناک درونی شده و درنهایت میتواند منجر به کندی یا توقف حرکت صحیح این مکتب شود، وارد کردن امور و سلائق شخصی و فرقهای در آن است. به طور مثال برخی از این افراد اعتقاد راسخ دارند که پرداختن به موضوع طب سنتی ایران، فقط باید از طریق دانشگاه و سیستم آموزشی تحقیقاتی نوین و رایج و توسط افرادی که مدارک دانشگاهی معتبر دارند، باشد و اشخاص یا گروههایی که به طور متفرقه، سنتی و بدون داشتن مدارک و تحصیلات آکادمیک در این حوزه کار میکنند که بعضاً دارای اطلاعات و تجربیات فراوانی هستند؛ باید از گود خارج شوند و حق هیچگونه اظهارنظر یا دخالتی در هیچ قسمتی از موضوع طب سنتی را ندارند.
در مقابل، بعضی دیگر به این باورند که ورود این مبحث به سیستم آموزشی رایج و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی موجود، نظام آن را از هم گسیخته، باعث آشفتگی و اختلاط موضوعات شده و آن را از حالت اصلی خارج کرده و دیگر آن فواید و اثرات خود را نخواهد داشت. و لذا باید بدون هیچگونه تغییر و تامل، مو به مو بهکار گرفته شود و نیازی به آزمودن و مداقه ندارد. مسلماً هر دوی این رویکردها افراطی و دور از تعقل و اعتدال است. و به نظر حالت میانه این است که وارد کردن طب سنتی ایران به سیستم دانشگاهی، کار و تحقیق روی آن توسط محققین و دانشمندان واجد مدارک علمی، نه تنها مضر و نابهجا نیست، بلکه امری لازم و واجب است. متنها باید با حفظ اصول و امانتداری منطقی مفاهیم طب سنتی و کاملاً بیطرفانه باشد. از طرفی عدمبهرهگیری و بیتوجهی به افرادی که به طور سنتی و سینه به سینه این علم را آموختهاند را نیز هیچ عقل سلیمی نمیپسندد و شاید کسب نتیجه صحیح بدون کمک گرفتن از این افراد، کاری بسیار دشوار و حتی غیرممکن باشد.●عدم خودباروی
میتوان گفت اولین مرحله برای انجام یک کار، داشتن باور درونی و اعتقاد راسخ به وجود توانمندی لازم است. هر قدر این باور عقلانیتر، منطقیتر و قویتر باشد، به همان نسبت اقدام حاصله نیز کاملتر، موثرتر و پایاتر و عامل به آن ثابتقدمتر خواهد بود. ایجاد و تقویت یا تضعیف و از بین بردن این باور در درجه اول به میزان استفاده فرد عامل از عقل شریف و تجربیات صحیح و در درجهٔ بعد به عوامل خارجی نظیر تبلیغات و تلفیقات بستگی دارد. بدیهی است که مورد اول از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که تاثیر موارد مذکور در مورد دوم (تبلیغات) به تکتک افراد مربوط است.
یکی از مهمترین عللی که باعث شده خودباوری لازم در زمینه طب سنتی ایران وجود نداشته باشد، عدم توجه دقیق به سوابق تاریخی، مفاهیم آن و تاثیرات عینی دستورالعملهای آن میباشد. این حقیقت که طب سنتی ایران صدها سال بهعنوان مطرحترین و مفیدترین مکتب طبی در دنیا بوده و به حفظ سلامتی و درمان بیماران میپرداخته را، نه تنها مورخین و محققین ایرانی که دانشمندانی از سراسر دنیا به رشتهٔ تحریر درآوردهاند.
تعقل در این مطلب که یک مکتب نمیتواند بدون داشتن حقایق صحیح برای مدتی طولانی توسط عدهٔ زیادی از انسانها و دانشمندان مورد قبول و استفاده قرار گیرد، منجر به این خواهد شد که دیگر بدون دلیل مناسب و صرفاً بهخاطر قدیمی بودن آن (که البته خود نقطهٔ قوت است، نه نقطهٔ ضعف) از کنارش عبور نکنیم و قدری بیشتر به آن توجه نماییم. بر این مطلب باید اضافه کنیم تاثیرات جالب و مفیدی را که امروزه نیز به وضوح از اجرای بسیاری از دستورات و دستورالعملهای این مکتب در حفظ سلامتی و درمان بیماریها مشاهده و بعضاً منتشر میشود. همچنین نواقص و مضراتی را که در سایر مکاتب از جمله طب رایج وجود دارد.
پس ابتدا باید در خودمان به این نتیجهٔ مهم برسیم که طب سنتی ایران حتماً حقایق مفیدی در خود دارد که باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد در این صورت دیگر تبلیغات و تلقینات مثبت و منفی قادر نخواهند بود، تغییر زیادی در نگرش و حرکت ما ایجاد کنند و این همان مفهوم خودباوری است. شاید بهترین مثال در این زمینه، طب سنتی چین باشد که با خودباوری کامل و عدم خودباختگی در برابر تبلیغات منفی و تمسخرهای وسیع از سوی برخی مکاتب، توانست در نهایت جایگاه مناسبی در کشور خود و دنیا پیدا کرده و به فعالیت جامعتر بپردازد.
نکتهٔ دیگر که در اینجا لازم به ذکر است اینکه در راستای خودباوری باید به عالمان و دانشمندان خودی اعتماد کنیم، متاسفانه بسیار مشاهده میشود که یک مطلب بارها توسط حکیم، دانشمند و محقق ایرانی گفته شده و میشود، ولی مورد بیاعتنایی قرار میگیرد. اما به محض اینکه همان مطلب از دهان یک دانشمند غربی خارج شد، تمام و کمال مورد قبول واقع شده و به اجرا در میآید. بهطوری که یک محقق و پژوهشگر ایرانی مجبور است بهخاطر جلب اطمینان هموطنان خود نیز که شده به هر طریق ممکن، مطلب خود را در یکی از نشریات یا کتب خارجی به چاپ برساند تا از سوی همگان حتی مجامع علمی پذیرفته شود. این موارد موانع بزرگی بر سر راه تقویت و پیشرفت و بهرهگیری از طب سنتی ایران است.
علمی و مستند نبودن
منظور از علمی بودن صرفاً به معنی انطباق صد در صد با ملاکها و روشها و ابزار تحقیقاتی امروزی نیست چرا که ممکن است در این روشها و تعاریف رایج علم نیز نقایصیـبه خاطری بشری بودن و این که از راه آزمون و خطا به دست آمدهاندـ وجود داشته باشد. و احتمالاً تنها راه حصول به کشفیات جدید و اثبات پدیدهها هم نمیباشد چرا که در فلسفه و انواع علم و روشهای تحقیقاتی، علیرغم آنکه وجه اشتراک آنها تکیه بر استدلال، تعقل و منطق است، اختلافاتی وجود دارد. نتیجهٔ مهم اینکه اگر یک یافته، پدیده یا اثر با اصول عقلانی و تجربی سازگار و مفید بود، نباید تنها به دلیل اینکه از روشهای رایج علمی و تحقیقاتی پیروی نکرده، انگ غیرعلمی بخورد و کنار گذاشته شود. بنابراین راههای مختلف برای اثبات یک اثر به شرطی که شرایط مذکور را داشته باشند باید محترم شمرده شوند و در این حیطه نیز از تعصبات خطرناک باید خودداری کرد.
یک روش علمی و تحقیقاتی مادامی که بتواند جوابگوی سوالات و انتقادات دانشمندان و پیروان سایر روشها باشد و از اصول صحیح و عقلی پیروی کند معتبر و قابل استناد خواهد بود. محققین در زمینهٔ طب سنتی ایران نیز مانند سایر رشتهها باید از اصول و قوانین عقلی و منطقی و قابل قبول پیروی کرده و به مستندسازی پدیدهها و یافتههای خود پرداخته و بدون تعصب خاصی آن را به دیگران و اهل فن ارائه دهند. و اگر به صحت حقیقت آن و روش و ابزار تحقیقاتی خود اعتقاد و باور بهجا دارند، نباید از انتقادات و اعتراضات که ممکن است بیپایه و غیرعلمی باشند هراسی داشته باشند.
مسلماً باید سعی بر این باشد که در صورت امکان از روش و ابزارهای تحقیقاتی علمی روز بهره گرفته شود، تا برای دیگران آشناتر و قابل فهمتر باشد لیکن اگر به دلیل نارسایی قسمتی از آن یا وجود روشهای دقیقتر که ممکن است مطلب را بهتر اثبات کرده و ارائه دهد، قسمتی از متدولوژی نوین با متدولوژی دیگری جایگزین گردد باید اصول عقلی حفظ شوند. این نکات متاسفانه در بسیاری از تحقیقات پیرامون طب سنتی ایران اجرا نمیشود و علت اصلی آن آشنا نبودن برخی از محققین در این رشته به روشهای و ابزار تحقیقاتی علمی، یا عدم جمعآوری و مستند کردن صحیح یافتهها میباشد. در پارهای از موارد نیز تعصبات بیجا در مورد یک متدولوژی، عدم اجرای دقیق و منظم مراحل یک روش و عدم تخصیص دقت کافی به آن، علت این مساله میباشد. در این شرایط میتوان به راحتی صحت ادعای این افراد را زیر سوال برد و آن را مردود اعلام کرد. در اینصورت، اثبات مجدد آن مساله کاری بسیار دشوارتر از قبل میشود، چرا که این فرد نه تنها خود را، بلکه مکتبش را غیرعلمی معرفی کرده است.
●عدم صلاحیت مجریان
بسیار در تاریخ آمده و امروزه نیز دیده میشود که یک حرکت یا مکتب علیرغم بر حق بودن، صرفاً به دلیل اجرا و ارایه ناصحیح توسط افراد فاقد صلاحیت، دچار افت یا آسیبهای بزرگ یا گاهاً سرنگونی گشته است به طوریکه شاید قویترین دشمنان نیز نمیتوانند اینگونه به آن صدمه وارد کنند. این مساله اهمیت زائدالوصف توجه ویژه به کسانی که میخواهند مجری، عامل و مبلغ یک مکتب باشند را نشان میدهد. متاسفانه امروز کم نیستند افرادی که پس از فراگیری مختصری طب سنتی، صرف نظر از پزشک و غیرپزشک بودنشان و اینکه به چه طریق آن را دریافت کرده و تا چه حد صحیح و منطبق با حقیقت آن مکتب میباشد، خود را در این وادی صاحبنظر فرض کرده و دست به درمان بیماران و تبلیغ در این زمینه زده، و حتی در موضوعات علمی آن اقدام به قلم زدن و تدریس و شاگردپروری میکنند. اما مشکل فقط به ضعف علمی مجریان محدود نمیشود. آلوده شدن برخی از آنان به مسائل مادی و کسب منافع مالی از این راه یکی دیگر از مشکلات قابل ذکر است و شاید اصلیترین دلیل رویکرد این افراد به این رشته میباشد. اخذ منابع هنگفت از محققین و طالبان علم شرکتکننده در برخی از همایشهای علمی یا کلاسها و دورههای آموزشی با موضوع طب سنتی و یا از بیماران مراجعه کننده به مطبها یا مراکز تهیهٔ داروهای مربوطه، مثالهایی عینی از این مساله است. تشنگان علم و دانشپژوهان و نیز بیماران درمانده برای رسیدن به مقصود خویش عموماً حاضرند هر کاری را انجام داده و هر مبلغی را بپردازند که این مورد خوبی برای سوءاستفاده توسط عالمنمایان سودجو است.جالب است که این اشخاص در توجیه کار خود در اخذ مبالغ کلان، بلافاصله به مبالغ بالای دریافت شده از بیماران در سیستم طب رایج اشاره کرده که صد البته دلیل موجهی نیست. از سوی دیگر دشمنیها و کارشکنیهای مکاتب دیگر در طب سنتی را بهانه قرار داده و تجمع مال را وسیلهای برای تقویت و پیشبرد طب سنتی قلمداد میکنند که چه استدلال بیپایه و اساسی است چرا که هزینهٔ بالای تشخیص درمانی، یک نقطهٔ آسیب عمده برای یک مکتب طبی محسوب میشود که باید رفع گردد. علاوه بر آنکه، این ادعاها نیز غالباً غیر واقعی از کار در میآید و معمولاًصرف امور شخصی یا حداکثر فرقهای شده، و فایدهای برای طب سنتی ندارد. از طرف دیگر شاید قناعت کردن به مبالغ متعارف و مناسب و کسب بودجه از روشهای شایسته دیگر، بهتر از تامین هزینههای جاری از جیب دانشپژوهان، بیماران و درماندگان باشد. برای رفع این معضلات و نظارت صحیح بر کار مجریان این رشته، معقولانهترین راهی که به نظر میرسد تشکیل مرجعی قانونی، معتبر و صاحباختیار است که شامل حکماء و دانشمندانی میشود که اولاً اطلاعات کامل و عمیق و تجربیات فراوان در حیطهٔ طب سنتی ایران داشته و ثانیاً پاکنیت، بدون تعصب و واجد شرایط لازم دیگر برای این مقام باشند. بهاین ترتیب میتوان امید داشت که تنها افراد شایسته تحت یک نظارت دقیق و در چارچوب خاصی میتوانند اجازهٔ کار و فعالیت در این زمینه را دریافت کنند. در این صورت نه تنها شاهد ضربه خوردن این مکتب نخواهیم بود، بلکه تقویت و تحکیم روزافزون آن را شاهد هستیم.
اما موارد دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که توجه به آن و پیشگیری و دفع آنها فقط و فقط توسط شخص مجری امکان پذیر است نه فرد یا سیستم نظارتی دیگر. از این موارد میتوان به عمل نکردن شخص مجری به توصیهها و دستورات طب سنتی (در زمینه تغذیه، رفتار و ...) که خودش آنها را به بیمار تجویز کرده اشاره کرد که یا به دلیل عدم باور قلبی به آنهاست و یا به علت غیرحقیقی، مبالغه آمیز و غیرقابل اجرا بودن آنها است. این رویداد گاهاً در محل طبابت فرد و جلوی دید بیمار یا انظار عمومی صورت میگیرد که اثر مخرب آن را دو چندان میکند.
یکی دیگر از این موارد، عدم صبر و حوصله در برابر ناملایمات و مشکلات وارده از طرف دیگران و برخی مکاتب و استفاده از روشهای نامناسب بحث و مجادله، جهت دفاع از طب سنتی میباشد که نه تنها موثر نیست بلکه نتایج مخرب متعددی را به دنبال خواهد داشت. این باور در شخص عامل و حامی طب سنتی ایران باید وجود داشته باشد که اگر این رشته واجد مطالب مفیدی است به شرط ارایه درست، هیچ احتیاجی به تبلیغات و دفاع ناصحیح ندارد و مصداق آن ضربالمثل معروف است که عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.
از نکات دیگر قابل ذکر، رعایت نکردن اخلاق و ادب لازمهٔ یک محقق یا طبیب چه در زمینهٔ صداقت و امانتداری علمی درتحقیقات و ارائه نتایج آن، و چه در برخورد با بیماران است که موجب سلب اعتماد مخاطبین و زوال تدریجی مکتب میشود.
● عدم وجود ارتباطات لازم
یکی از عوامل مهم در پیشبرد یک حرکت و از بین بردن موانع موجود بر سر راه آن همکاری بخشهای مربوطه در آن مورد میباشد. در اینجا چند نوع ارتباط راجع به طب سنتی ایران مطرح است. یکی ارتباط آن با سایر مکاتب طبی به طور صحیح و غیرمتعصبانه و غیرمغرضانه بود که در مورد آن مطالبی ارایه شد. دیگری ارتباط میان حکماء، محققین، دانشمندان، عاملین و دانشپژوهان این حیطه (چه دانشگاهی و چه غیردانشگاهی) و تبادل اطلاعات و دستاوردها و تجارت بین آنها با هدف نهایی ارتقا کلی این مکتب در کنار حفظ حقوق معنوی و مادی یکدیگر میباشد. در غیر این صورت شاهد تحقیقات و کارهای تکراری و انجام تجارب بعضاً بیحاصل خواهیم بود. از طرفی این دانش و تجربیات در دست عدهٔ معدودی باقی مانده و دیگران و نسل بعد از آن بینصیب میمانند. و راه آن انتقال صحیح طب سنتی ایران از طریق کتاب، مقاله، نشریات، تدریس به اهل آن توسط حکماء و متقدمین است.
نوع دیگر ارتباط، رابطه با سایر بخشهای کشور و دولت از جمله وزارتخانههای مربوط، بیمهها، ارگانهای اجتماعی، رسانهها و ... میباشد که باید بهصورت منطقی، دو طرفه و موثر باشد تا وقتی این ارتباط و حمایت همه جانبه در کشور وجود نداشته باشد نمیتوان شاهد تقویت و پیشبرد موثر طب سنتی در کشور بود.
●سختی بهرهگیری از طب سنتی ایران
به هر میزانی که یک دانش و حرفه سادهتر و در دسترستر باشد، فراگیری و توسعه، انتقال و استفاده از آن بیشتر خواهد بود. این قاعده در مورد طب سنتی ایران نیز وجود دارد. مشکل بودن بهرهگیری از این طب در چند حیطه قابل طرح است. یکی از این موارد، سختی مطالعه و جستجو و فهم مطالب موجود در متون با ارزش طب سنتی است که بخشی از آن بهخاطر نوع نوشتار یا قدیمی بودن چاپ و بخشی بدلیل نامانوس بودن بعضی از لغات آن میباشد. طبیعتاً با همت صاحبنظران و تایپ مجدد و چاپ این کتب به شیوهٔرایج و تبدیل آن به نرم افزارهای رایانهای قابل جستجو و نیز تدوین لغتنامههای مفید و کاربردی به صورت کتاب و نرم افزار و تکثیر این محصولات (با رعایت امانتداری علمی در تمامی مراحل ذکر شده) میتوان این مشکل را مرتفع کرد.
مسئلهٔ دیگر تهیهٔ داروهای تجویز شده توسط حکیم و طبیب طب سنتی است که عموماً کار دشواری است. اولاً تعداد قابل قبولی از مراکز فعلی تهیهٔ گیاهان دارویی (عطاریها ) وجود ندارد، ثانیاً بین این مراکز موجود نیز از نظر میزان تسلط شخصی که در آن کار میکند به داروهای طب سنتی و طرز تهیه و نگهداری و تجویز آنها تفاوتهای بسیاری مشاهده میشود. از طرفی مرجع خاصی نیز جهت رسیدگی به این مساله وجود ندارد و تشخیص آن هم برای بیماران امکان پذیر نمیباشد. کار تهیه یک دارو که گاه از ترکیب چند داروی دیگر بهوجود میآید گاه توسط طبیب انجام میگیرد که این امر، اگرچه ایدهآل بیمار است، ولی وقت زیادی از طبیب میگیرد. و یا به بیمار واگذار میشود که بعضاً باعث بروز اشتباهات فراوان و حتی خطرناک شده، اثر مورد نظر حاصل نمیشود و عوارض خطرناکی نیز به همراه دارد.
میتوان با تشکیل یک مرجع معتبر که ذکر آن قبلا آمد و آموزش صحیح و اعطای مدرک و مجوز و نظارت بر کار شاغلین در این حرفه، این مشکل و مانع را نیز به بهترین وجه برطرف ساخت. در نهایت گاهی اوقات بهدلیل حساسیت مشکل یک بیمار و یا عدم پیگیری مناسب وی، طبیب نیاز دارد که او را برای مدتی بستری کرده زیرنظر و تحت مداوا قرار دهد که این امر بدون داشتن بیمارستان تخصصی طب سنتی امکان پذیر نخواهد بود و این یک عامل محدود کننده در کارآیی و بهرهگیری مناسب از طب سنتی است.
در این مقاله بخشی از مهمترین آسیبها و مشکلات مبتلابه طب سنتی ایران، مطرح شد. برطرف کردن این مواد گر چه به یک همت عمومی در سطح کشور نیاز دارد ولی بخش عمدهٔ آن به افراد فعال در این حیطه برمیگردد. و در واقع مقدمهای برای کمک و مساعدت سایرین میباشد. به امید آنکه با شناخت هر چه بیشتر و بهتر مشکلات و آسیبهای وارده به مکتب قابل استفاده طب سنتی ایران و تلاش در جهت رفع آنها بتوانیم زمنیه را برای تقویت نقاط قوت آن فراهم نموده، و شاهد توسعه و بهرهگیری مفید از آن باشیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست