یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
مجله ویستا
تساهل سیاسی در فلسفه قدیم و جدید
![تساهل سیاسی در فلسفه قدیم و جدید](/mag/i/2/9vx7p.jpg)
روا داری، (Tolerance) به معنی برتافتن (تحمل) هر آن چیزی است كه از نظر عقاید، رفتار، اخلاق یا دیگر ملاحظات ناپذیرفتنی مینماید، تحمل اقلیتهای اعتقادی، نظری، دینی از جانب دیگر جماعتهای اجتماعی، سیاسی، دینی یا از جانب حكومتبحث از رواداری به واقع تلویحا به معنای افتتاح گفتمان حق آزادی اعتقاد، آزادی وجدان در قلمروی سیاست را به دنبال دارد. تولرانس یا رواداری گذشته از معنی سنتی به معنای تحمل «غیر» (بیگانه) و محترم شمردن دگراندیشی است. معادل یونانی این مفهوم هوپومونه، (Hupomone) به معنی بردباری است.
ارزش و اهمیت رواداری در آستانه جامعه مدرن طرف توجه واقع شد. نخستین طرح فلسفی آن در «نامه در رواداری»، ( Letter on toleration) نوشته جان لاك آمده است. پیربیل، (P.Bayle) فیلسوف فرانسوی در «تفسیر فلسفی بر سخنان عیسی مسیح» (۱۶۹۷) دشواریهای بر سر راه رواداری را در اعمال ناروای احكام و جزمیت دینی بحث میكند.
لایب نیتس در مكاتبات خود علاوه بر تحمل متقابل، (Tolerance Mutuelle) به بررسی شكاف میان لوتریها و اصلاح طلبان پرداخته است. كانت امر رواداری را در رابطه با مفهوم خود مختاری اراده انسان به عنوان اصل اخلاق اجتماعی، كه به معنایی اعلام آزادی انسان است، به بررسی میگیرد; كه گویای احترام بیقید و شرط نسبتبه انسان است.
نظرات عصر روشنگری در فرانسه ادامه مبحث را در همان مسیر نشان میدهد. ژان ژاك روسو معتقد استبین وحدانیت آیین مسیح و سختگیری، (Jntolerance) دینی مناسبت نزدیك تاریخی و روان شناختی وجود دارد. ولتر نیز نرمش ناپذیریدینی كاتولیكها را نقد میكند. او در رساله خود «در باب تولرانس»، (Traite Sur le Tolerance) به جنبه انسانی تولرانس تكیه كرده و آزادی عقیده را بااحكام مسیحیتسازگار میداند. با پیشرفت روند سكولاری شدن زندگی اعتقادی در اروپا آرمان رواداری اهمیتخود را به تدریج از دست میدهد. گوته خاستگاه دفاع از رواداری را یك امر گذرا میدانست و شناسایی آن را وسیلهای در خدمت نیل به آزادی مدنی تلقی میكرد. برخی اندیشمندان نیمه اول قرن نوزدهم تولرانس را نوعی نوسان میان همدردی و بی تفاوتی احساس میكردند. این نظریه نیز بیان شده است، كه رواداری میتواند به معنای تحمل كردن امر ناروا، (Intolerance) نیز باشد. جان رولز، ( Rawls) در رواداری گونهای آزادی برابر در وجدان آدمی میبیند، كه حدود خود را داراست; این محدودیت متناسب استبا رعایتبرابری حقوق شهروندی.
مفهوم تولرانس محصول دورانی در فرهنگ اروپاست كه در آن طرز تلقی تاریخی و سنتی از حقیقت، مورد پرسش و تردید قرار گرفته بود. ایده اروپایی حقیقتحاصل آمیزش سر نوشتساز دو مفهوم بوده است: ابتكار اندیشه یونانی كه به صراحت در نوشتههای افلاتون ابراز شده است مبنی بر این كه برترین ایده بایستی در عین حال از برترین وجود، از برترین خیر و برترین زیبایی برخوردار باشد; كه در واقع همان سنت وحدانی آیین یهود و مسیحی است كه بر وجود یك حقیقتبنا دارد. از نظر آموزه حقیقت تك بنی، وجود دو یا بیشتر حقیقتبه اندیشه نیامدنی است.
یكی از پدیدارهای فرهنگ یونانی نگرش دوبنی (دوئالیستی) است كه به موجب آن امورو پدیدههای عالم هستی به بخشی كه در قید زمان ولذا دستخوش تغییر است و از سوی دیگر به آنچه كه از بستگی به زمان و تغییر بر كنار است تقسیم میشود. این دوئالیسم در آیین یهود و مسیحی به صورت نسبت چیزهای متغیر دنیای مادی به دنیای دیگر، به عالم كمال و بی زمان تعبیر شده است; تنها در دیالكتیك هگل است كه آن عالم علوی و بیزمان مرحلهای از عالم دنیایی شده است.
یكی از پیامدهای جهان نگری تك بنی تلقیای بوده است كه دو قوم تاریخی یونانی و یهود از موقعیت و وجود اختصاصی خود داشتهاند: یونانیها غیر خودی را بربر و یهودیان غیر یهود را گوئیم، (Goyim) مینامیدند. از نگر زبانشناسی بربر آن كسی بود كه یونانی نمیدانست (بیگانه بود)، از دید یهود كسی كه باور به دین به معنای قوم یهود نداشت. در اساس این طرز نگرش نكتهای تلویحا نهفته است كه همان حرمت قائل نشدن برای غیر خود است; این نگرش مستفاد كننده این تفكر خطرناك است كه مردمانی كه مشمول بربر بودن یا گوئیم میشوند، عملا موجود درجه دو هستند، نمیتوانند داعیه انسان بودن داشته باشند. معنایش در غایت این است كه هر كس حقیقت ما را نمیپذیرد، برخوردار از حقوق انسانی نیست.
از نظر انسانشناسی فلسفی نوع انسان، قطع نظر از تفاوتهای نژادی تنها موجودی است كه با حیوانات غیریت دارد، زیرا از غریزههایی كه حیوانات را در محیط طبیعت هدایت كرده و رفتار آنها را تنظیم میكنند، برخوردار نیست، در عوض از هوش و نیروی فكری برخوردار است كه میتواند او را از تاثیر و تاثر مستقیم جو طبیعی در امان بدارد و رفتار او را با عالم طبیعتبراساس نیازهای حفظ وجود و بقای نفس تنظیم كند. از این رهگذر، انسانها از هوش و عقل كلی خاص نوع خود برخوردارند.
آنچه نژادها یا گروههای انسانی را متفاوت میكند، در واقع چیزی جز عمدتا جو فرهنگیای نیست كه در پرتو آن بستر و شرایط ارتباط، داد و ستد معنوی و مادی برای خود فراهم میآورد و خود را از گزند آنچه رام نكردنی و پیش بینی نشونده است در امان بدارد. گفتنی است كه فرهنگ از این لحاظ جایگزینی استساخته به دستیاری هوش و تعقل انسانی تا مشكلات محیط اجتماعی و برون از حیطه رفتار غریزی موجودات را آنچنان سامان دهد كه مانع تعارض آدمی با مختصات طبیعتبیرون از ذهن او باشد; فرهنگی است كه او با كمك ذهنیتخلاق خود پدید آورده و به او امكان میدهد در وضعیتی ممتاز نسبتبه دیگر موجودات بزیید و در مواردی برای فرهنگ خود در قبال دیگر فرهنگها رجحان قائل شود.
بدیهی است كه انسان در پرتو علوم پیشرفت اجتماعی میكند و به دركی میرسد كه متوجه اعتباری بودن فرهنگ مطلق خودی میشود و اذعان به وجود و حقانیت دیگر فرهنگها میكند. آنگاه است كه مفاهیم فرهنگی اختصاصیتخود را برای او از دست میدهند و در شرایطی چنان مینماید كه بدیل چندان خوبی نیست كه بتواند رفتار بر حسب غریزه را جبران كند. وقتی ممتازیت ذهنی فرهنگ تعدیل یا تحویل مییابد و اعتباریتر میشود، حقیقت مطلق یك فرهنگ خاص كه برای به كرسی نشاندن و قبولاندن آن بسی از خودگذشتگی، درگیری و در مواردی خشونت اعمال میشده، رنگ میبازد و به بیتفاوتی میل میكند. یكی از عوارض بعدی این روند گونهای خستگی و سرخوردگی است.
مفهوم رواداری (تولرانس) را میتوان واكنش چنین تفكر خسته و سرخورده دانست. این تفكر و روحیه زاییده جنبشی است كه از حاكمیت تفكر مطلق در عصر جدید عارض میشود. آبشخور آن همانا دوران استقرار دولتهای غیر شخصی عصر جدید به عنوان دولت مطلق ایدئولوژیكی است كه نسبتبه همه شئون و مسائل وجدانی آدمی تصمیمگیری میكند. در این نظام نظرگاه، (Opinion) شخصی تنها تا آنجا دامنه میتواند پیدا كند كه برای منافع قشر حاكم بتواند قابل تحمل باشد: واقعیت این است كه دولت مطلق همواره از نظرگاه خصوصی احساس خطر میكند; بویژه وقتی كه خصلت اجتماعی پیدا كند.
پدر فكری این دولت غیر شخصی «نیكولو ماكیاولی» متفكر تیزبین رنسانسی بوده است. جوی كه در لوای این درك سنتی شده زمینه حیات و تحقق پیدا میكند، خستگی ای بود كه پس از جنگهای صد ساله كه دامنگیر كشورهای اروپایی شده بود، عمومیت پیدا كرد. این مفهوم پیوند دارد با نتایج معضل اجتماعی استقرار اصل وجدان به عنوان عالیترین مثال در قلمروی امور حقیقت.
آنجا كه وجدان كسی دمساز با فرمندی پیامبرانه تورات یا یك كتاب مقدس دیگر است، آنگاه هرگونه نظر مخالف یامتفاوت، اساسا هرگونه تفسیر متفاوت از تفسیر من بر متن مورد نظر بالضروره نه تنها اشتباه است، نا حقیقی است; بلكه دروغ، لذا نامجاز و شیطانی است. من كه آخرین درك حقیقت را ابزار كردهام و اعلام كننده آن هستم، بازنمای مشیتخداییام. و چنانچه تو چیز دیگری اعلام میداری - كه دروغ است-، چون وجود دو حقیقت منتفی است، سخن تو منطقا بوی شیطانی دارد، و وظیفه من است كه تو را از درستی حقیقتخود و نادرستی حقیقت تو مجاب كنم; و اگر موفق نشوم، مانع شوم كه تو مقاصد شیطان را ترویج كنی و در صورت لزوم تو را نیست كنم.
جنگهای دینی و عقیدتی با خستگی همگانی به پایان میرسید و موجب رویگردانی بهترین روحهای اروپایی میشد. نتیجه این كه راه را بر مفهوم (لاك) از رواداری عصر جدید میگشود. مفهومی كه صفت مشخصه آن جدایی وجدان و وظیفه بوده است. وجدان كماكان اختصاص به قلمروی ذهن داشته است و امر خصوصی میباشد. وظیفه به عنوان قانون به حوزه دولت عینی سوق یافته است. به عبارت ماكیاولی به حوزه تكنیك و قدرت. معنای تلویحی آن در آمدن كلیسا به تبعیت دولتبود. در غایت مذهب هر كس، امر خود او شد.
این رویدادها موجب جابه جایی اساسی در فرهنگ اروپا شد- حركت از دولت كه بر الاهیات سیاسی بناداشتبه دولت مطلق، یعنی دولتبرفراز اعتقادات دینی و اخلاقی افراد. بازتاب آن در قلمروی رفتار فردی این بود كه انسان به عنوان موجودی كه سرنوشتش در فراسوی این جهان تعیین میشد، زندگی و سرنوشتش با قدرت سیاسی مهر خورد. دوگانگی سنتی قدرت در اروپا، یعنی قدرت دنیایی و قدرت كلیسایی عمدتا در عالم كلیسای كاتولیك استمرار بعدی یافت.
در چنین جوی بود كه ایده تولرانس از سال ۱۷۸۱ زمینه یافت كه از یك سو نشان تضعیف قدرت روحانی و ازجانب دیگر فزونی قدرت دولت معاصر، حتی در پهنه ایمان و وجدان بود. حاصل این كه دولت تصمیم میگیرد، كدام مفهوم دین از آن پس مجاز و حق حیات داراست. این امر برتبیین و تعریف مفهوم آزادی نیز بی تاثیر نماند. مفهوم سنتی آزادی كاربردی دیگر یافت. در گذشته آزادی فضایی تعریف میشد كه دولت مجاز نبود در آن دخالت كند. سیاست رواداری، ابسولوتیسم روشنگری و مفهوم آزادی را در پرتو مدرنیته تعریف میكند: معاشرت در زندگی دولتی، در قدرت دولتی.
در واقع عمل رواداری مقدمات خود را مییابد: دولت اروپایی بنا بر تصمیم خود كه ناوابسته به موافقت قدرت روحانی است و بی آن كه به وجدان فردی وقعی گذارد، مفاهیم خود را از ایمان به شهروندان ارایه میكند و به آنها در گزینش آزادی نسبی میدهد تا شكلی را كه از مشاركت در امور دولتی، كه خود ترجیح میدهد، آنها برگزینند.
حال این پرسش پیش میآید كه آیا اصولا میتوان از ایده تولرانس چشم داشت كه آزادی سنتی را برای مردم در نظر گیرد؟ پاسخ بیشتر منفی است. جواز رواداری مبین رشته امتیازها یا آزادیهای گوناگون قرون میانه نیست; بلكه یكی از موارد حقوق عصر جدید است كه نام دقیقتر آن میتواند وظیفه باشد. به موجب این جواز رواداری، انسان كماكان موظف استبه آن شق اعتقاد یا تفسیری از دین كه دولت آن را بر میتابد و روامی دارد، تمكین كند.
دخالت دولت مدرن به طور قاطع در حوزه وجدان به پیدایش دیالكتیك حق و وظیفه میدان داده است و نزدیك دویستسال از عمر این امر میگذرد و در سایه آن مناسبت فرد و جامعه قوام گرفته است. چنان مینماید كه حق متعلق به قلمروی آزادی است- ساخت تحقق ذهن، و وظیفه متعلق به حوزه عینی. گفتنی است كه مفاهیم دوگانه حق- وظیفه متاثر از مقولههای زوج اروپایی، یعنی: استحقاق - امتیاز، وجدان - وظیفه میباشد. از این مفاهیم دوگانه، قسمت عینی و رسمی آنها همواره به دیده گرفته شده است: امتیاز به معنای حق و وظیفه به معنی قانون، ضمن آن كه دو مقوله دیگر و ذهنی كه در تاریخ اروپا تحویل ناپذیر بوده و كاركرد قانون گذارانه دارند، به بوته فراموشی نهاده شدهاند یا این كه حداكثر خصلت دانستنی صرفا ذهنی و شخصی به خود گرفتهاند.رواداری كه از عصر روشنگری در واكنش به دولت مطلقه ضرورت یافت، تنها میتواند خطا یا گناه را بر تابد، بی آن كه تن به گردن نهادن بر حقیقت دیگری جز شق خود بدهد. ممكن است دولت مطلقه تن به تولرانس بدهد، تن به تحمل ادیان مختلف یا مذهبهای متنوع، بی آن كه برابری ادیان را مجاز شمارد. در واقع رواداری از عدم تحمل دگراندیشی در آن متمایز میشود كه زیر پا نهادن عرف قانون در چارچوب قبول حقیقت واحد تحمل میشود; البته با ذكر این نكته كه تردید كنندگان نسبتبه حقیقتیگانه، شهروندان شماره دو، غیر خودی تلقی میشوند.
شاید چندان دور از ذهن نباشد شرایط كنونی كشور را از لحاظی با دوران روشنگری در جو حكومت مطلقه تشبیه كرد; كه در آن وجدان شهروندی با حكومت درگیر مساله شده است. در غایت ایده رواداری در اینجا نیز تفاوت چندان با مجوز تولرانس اروپایی ندارد، كه مقتضیات حقوق بشر به آن پشتوانه و روادید داده است. و از كجا كه طرح مساله رواداری پژواك خستگی دهههای اخیر نبوده باشد، پژواك تبلیغ و ترویجیك حقیقتی در تمام شؤون زندگانی شهروندان كه میتواند اكثریت مردم را خسته و سرخورده كرده باشد و به نوعی بی تفاوتی سوق داده باشد. شاید سؤال فعلیتدار روز بیشتر این نباشد كه حقیقت مطلق كدام است و چه كس آن را داراست; بلكه این كه: شرایط مساعد كدام است، تا بتوان در پرتو آن به اشتراك نظر در آن باب رسید، بی آن كه اختلاف در تعبیر موجب درگیری شود.
رواداری كه اروپا به آن دستیافته است، از خستگی درگیری بر سر حقیقت واحد و مطلق است; و اروپایی از یك سو هشدار یافته كه تن به خودفریبی درندهد و از سوی دیگر بپرسد: حقیقت چیست؟ این امر گویای تجربه روشنفكرانی است كه پی بردهاند مبارزه برای حقیقت زمان تا چه اندازه خطر به همراه داشته است.
بیحرمتی نسبتبه دیگر حقایق، بیحرمتی نسبتبه زندگی انسان است. «لوی - استروس» در یك مصاحبه گفته است: «وقتی انسان احساس وظیفه نسبتبه دیگران ندارد، نتیجتا به دیگر تجلیهای زندگی بیتفاوت میماند. این خاستگاه خواهی نخواهی بدان منجر میشود كه انسان ستمگر انسان شود، راه ستم برخود و بهرهكشی خود گشوده شود... در نتیجه حق هر انسان - حقوق هر فرد انسانی- به آن بینجامد كه گذر از آن به معنی خطر كردن به نابودی انواع رستنیها یا حیوانات میشود (نه آن كه كسی چیزی یا گوشت نخورد). آنچه نباید صورت بگیرد، این است كه به دستاویز حقی كه كسانی برای خود قائل میشوند، وجود انواع دیگر را كه آنها نیز به نوبه خود برای زندگی ارزشی همانند وجود انسانها دارند را تهدید به نیستی كند. (مصاحبه با مجله Sci - Phi شماره یكم، ارگان دانشگاه چارلز پراگ ۱۹۹۱).
اگر بتوان جایگزین كردن دیالوگ به جای مونولوگ را یكی از نمودهای رواداری دانست آنگاه اجرای دیالوگ در وهله نخست گرایش به گشودن دل به حقیقت دیگری، خطر كردن حقیقتخودی برای درك حقیقتبرتر است. برعكس، توهم كمال دارندگی و مبارزه به هر وسیله به منظور تحمیل آن به دیگران معنایش فقدان احساس همنوعی و تولرانس است.
پیدایش و رشد تفكر رواداری، تاریخ و نمایندگان خود را داشته است. تاریخ آن پیوند تنگاتنگ با مسیحیت داشته است. در عصر باستان تحمل دگراندیشی مساله نبود، رواداری طبیعی و حاكم بود، زیرا آزادی پرستش در یونان و روم باستان این تحمل را بدیهی كرده بود. تنها در خواست میشد كه خدایان دولتی نیز ستایش شوند. با پیدایش مسیحیت اوضاع دگرگون شد; محتوای اجتماعی آموزشهای آیین مسیح كه بنابر وحدت حقیقت داشت، كثرت پرستی را نهی كرد و زمینه پیدایی برده داری در روم گردید.
برای اولین بار ترتولیلان (۲۲۰-۱۵۵) اندیشه آزادی وجدان را مطرح كرد. اما دیری نپایید كه پس از تبدیل آموزه مسیح به دین دولتی در رم (قرن چهارم)، حفظ وحدت كلیسا ایجاب میكرد كه به تعقیب خشن دگر باوران بپردازند، و جنگهای خونین دینی آغاز شود. زمینه دینی آن را اوگوستین با نوشتن «ضرورت بر آمد كردن»، (Compelle intrare) ،تمام كسانی را كه از پیروی بی قید و شرط سر باز زنند، موضوع پیگرد دانست.
همكاری و وحدت دین و دولت در قرن وسطا هر نوع انحراف از جزمهای دینی را تهدیدی بر نظام اجتماعی به حساب میآورد و پیامدهای دهشتبار در پی داشت. در آن شرایط تحت پیگرد قرار گرفتگان خواستار رواداری میشدند. پس از جنبش اصلاح دین بود كه نشانههایی از تفكر رواداری نوع جدید پدید آمد. با این همه لوتر و كالوین از اعمال قهر علیه دگراندیشان پروا نداشتند. قدرت دولتی اندیشه رواداری را سركوب میكرد. یكی از زمینههای احیای رواداری از جنبش هومانیسم سرچشمه گرفت: اراسموس و كاستلیو تعقیب دگراندیشان را محكوم كردند.
نقطه نظرهای جدید در رواداری از بدن و مونتنی (نیمه دوم قرن۱۶) سر آغاز گرفت. البته تمام این كوششها نتوانست نمایندگان سركوب دگراندیشی یعنی كاتولیكها، لوتریها و كالوینیها را معتقد كند یا بر آن وادارد نوعی تحمل فرد مخالف را بپذیرند و نظرات دیگران را بر تابند. در جنگهای خونین قرن شانزدهم هیچ كدام از طرفین موفق نشدند بر سرمسائل وحدت یا بند (فرمان نانت ۱۵۹۸): این فرمان در سال ۱۶۸۵ لغو شد. (جنگهای سی ساله زندگی مردم آلمان را دچار شور بختی كرد.)
در قرن هفدهم مناسبات تجاری هلند و انگلستان با جهان خارج توسعه یافت و قشر شهر نشین (بورژوا) از هراس آن كه سخت گیری دینی به منافع بازرگانی آسیب نرساند، زمینه را برای تحمل برخورد عقاید و آرا فراهم آورد، و هلند و انگلستان مراكز تولرانس شناخته شدند. در هلند گروههای آزاد اندیش توانستند وجود خود را به حكومتبقبولانند. رساله لاك «نامه در باب تولرانس» (۱۶۸۹) اوج بحث در باب رواداری در انگلستان بود كه در انقلاب كرومول موقعیت قانونی به خود گرفت. در این رهگذر حركت تازهای با انتشار «تفسیر فلسفی در سخنان عیسی مسیح» (۱۶۸۶) به قلم پیربیل، (P. Bayle) كه از فرانسه اخراج شده بود، در هلند دامنه یافت. پیر بیشتر به آزادی وجدان به مفهوم گسترده كلام توجه داشت. او میگفت عقل در مسائل اعتقادی ناتوان است; تصمیم دینی را بروجدان بنا نهاد. معتقد بود كه وجدان ممكن است دستخوش اشتباه شود، این نكته را بسیاری اعترافهای دینی نشان دادهاند، آدمی در مقامی نیست كه این خطا را كشف كند. حاصل این كه آدمی از آزادی وجدان بی حد و مرز برخوردار است.
در قرن هجدهم فلسفه تعقلی لایب نیتس و وولف زمینه پیشرفت تفكر رواداری را هموار كردند. نمونه درخشان آن در روشنگری آلمان نمایش نامه لسینگ «ناتان خردمند» (۱۷۷۹) بود كه در آن یهود، مسیحی و مسلمان با حقوق برابر مطرحاند، ارزشهای خود را در رقابتبا یكدیگر در راستای سلامتبشریت نشان میدهند.
در فرانسه نمایندگان برجسته روشنگری همچون ولتر، دیدرو و روسو برای رواداری تبلیغ میكردند. آنها درگیری گروههای مذهبی و زد و خوردهای خونین بین گروههای مختلف مسیحی، پیگرد اقلیتهای دینی در تاریخ مسیحیت را زاییده تعصب آگاهانهای میدانستند كه از جانب سركردگان قدرتجوی كلیسا دامن زده میشد. آنها این امر را در تعارض با تصورات آرمانی روشنگری كه باورشان بر رها شوندگی از پیشداوری در سایه حكومت مبتنی بر فلسفه و عقل بود، میدیدند. یك برگ افتخار آمیز در روشنگری فرانسه، انتشار رساله مبارز ولتر «رساله در باب تولرانس»، rance) ( Traite Surla tol باقی میماند و از قربانیان تعصب كاتولیك گرایی اعاده حیثیت میكند. سرانجام اوج فعالیتبشری در راه تولرانس را باید در تصویب نامه اعلامیه حقوق بشر (۲۶ اكتبر۱۷۸۹) دید.
منابع
۱- Historisches Worterbuchder Philosophie Joachim Ritter und Karlfried Grunder. Vol.X .
۲- Pinc, Zdenek, K. pofeti pravdy a tolerance Ceska Mysl, XLI , ۱۹۹۱,۱.
۳- Locke, J., Letter on Toleration .
۴- Kant, I., Grundlegung zur Metaphysik der Sitten - A ,۴.۴۴۰.
منبع:فصلنامه نامه مفید، شماره ۲۱
نویسنده:محمود عبادیان
۱- Historisches Worterbuchder Philosophie Joachim Ritter und Karlfried Grunder. Vol.X .
۲- Pinc, Zdenek, K. pofeti pravdy a tolerance Ceska Mysl, XLI , ۱۹۹۱,۱.
۳- Locke, J., Letter on Toleration .
۴- Kant, I., Grundlegung zur Metaphysik der Sitten - A ,۴.۴۴۰.
منبع:فصلنامه نامه مفید، شماره ۲۱
نویسنده:محمود عبادیان
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست