شنبه, ۱۷ آذر, ۱۴۰۳ / 7 December, 2024
مجله ویستا

سیاست در سیره پیشوایان


سیاست در سیره پیشوایان
از دیر زمان، جمعی بر اساس اغراض مختلف بر آنند كه سیاست را از دین جدا كنند.دین را در محاصره مجموعه‏ای از امور عبادی و اخلاقی قرار داده و به این ترتیب به انزوا بكشانند. اخیرا به این مساله بیشتر دامن می‏زنند، و مكتبی به عنوان سكولاریسم جعل كرده و تحت این عنوان به ترویج این ایده (جدایی سیاست از دین) می‏پردازند. استكبار جهانی و مزدورانشان با انواع ترفندها و تبلیغات كاذب و وارونه، افكار
مردم را تخریب كرده و به ویژه، نسل جوان را به سوی سكولاریسم سوق می‏دهند. یكی از ترفندهای آن‏ها دراین راستا، این است كه آیین تحریف شده مسیحیت را ملاك قرار می‏دهند و بر همین اساس، به بررسی پرداخته و افكار عمومی را به قضاوت می‏طلبند، در صورتی كه اگر دین ناب اسلام را معیار قرار دهند، و با عمق نگری و انصاف به آن بنگرند، و معنی سیاست را به درستی تشریح كنند، جای تردیدی باقی نمی‏ماند كه دین حقیقی عین سیاست و سیاست عین دین است. بر همین اساس، حضرت امام خمینی - قدس سره - اعلام نموده و چنین
می‏نویسد: «كسی كه خیال كند دین از سیاست جدا است، او ناآگاهی است كه نه دین را شناخته است و نه سیاست را.» (۱) و در مورد دیگر می‏فرماید:
«والله، اسلام تمامش سیاست است، اسلام را بد معرفی كرده‏اند.» (۲)
● معنای سیاست
یكی از امور غلط انداز، كه موجب القای شبهه شده، نا آگاهی به حقیقت‏سیاست است. مشتبه شدن سیاست منفی با سیاست مثبت، سیاست اسلامی با سیاست غربی، و به طور كلی، سیاست و سیاست‏بازی، باعث‏شده كه بسیاری از مردم سیاست را به معنی غلط فرا گیرند، و در نتیجه، آن را جدای از اسلام بدانند. یا به عكس، اسلام را به معنی غلط و یابه جای آیین مسیحیت و همچون این آیین پندارند و در نتیجه، چنین برداشت كنند كه دین از سیاست جدا است. بنابراین، باید حقیقت‏سیاست را شناخت و سره را از ناسره تشخیص داد و آنگاه قضاوت كرد. سیاست، از واژه «سوس‏» نشات گرفته و به معنی كشور داری، اصلاح امور مردم، و اداره كردن كارهای كشور است. (۳)
در مصباح المنیر، آمده است:
«وساس زید الامر دبره وقام بامره (۴) ; زید امور زندگی خود را سیاست كرد، یعنی آن را تدبیر نمود و استوار ساخت‏» ; لغت‏شناس معروف، علامه طریحی می‏نویسد:
«السیاسهٔ القیام علی الشی‏ء بما یصلحه (۵) ; سیاست‏یعنی اقدام برای سامان دادن چیزی به وسیله اموری كه موجب اصلاح آن گردد.» و در فرهنگ عمید چنین آمده است:
«سیاستمدار كسی است كه در كارهای سیاسی و امور كشور داری، بصیر و دانا و كار آزموده باشد.» (۶) از مجموع گفتار لغت‏شناسان چنین فهمیده می‏شود كه سیاست‏یعنی تدبیر هوشمندانه و جامع برای اداره جامعه كشور بر اساس برنامه‏ریزی‏های عادلانه و نظم و انضباط، و سامان دهی صحیح در راستای ارزش‏ها و رشد و تعالی در عرصه‏های گوناگون. آیات و داستانهای قرآن و روایات اسلامی همین مطلب را با تعبیرهای گوناگون بیان كرده است; مثلا قرآن می‏فرماید: «ولقد بعثنا فی كل امهٔ رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت (۷) ; ما در هر امتی رسولی برانگیختیم كه خدای یكتا را بپرستند، و از طاغوت (و سلاطین جور) اجتناب كنند.»
امیر مؤمنان علی (علیه‏السلام) می‏فرماید:
«حسن التدبیر و تجنب التبذیر من حسن السیاسهٔ (۸) ; تدبیر شایسته و دوری از اسراف و زیاده‏روی، از نشانه‏های سیاست نیك است.»
شخصی از امام حسن مجتبی (علیه‏السلام) پرسید:
● سیاست چیست؟
آن حضرت در پاسخ چنین فرمود:
«هی ان تراعی حقوق الله و حقوق الاحیاء و حقوق الاموات... (۹) ; سیاست‏یعنی حقوق خدا و حقوق زندگان و حقوق مردگان را رعایت كنی، حقوق خداوند آن است كه از آن‏چه امر فرموده، اطاعت كنی و از آن‏چه نهی كرده، بپرهیزی. حقوق زندگان آن است كه در مورد برادران دینی، وظایف خود را انجام دهی، و در خدمت گزاری به هم‏كیشان درنگ نكنی، و نسبت‏به ولی امر، تا وقتی كه او نسبت‏به مردم اخلاص دارد، اخلاص داشته باشی، و هرگاه او از راه راست منحرف شد، فریادت را در برابر او بلند كنی. اما حقوق مردگان آن است كه خوبی‏های آن‏ها را ذكر كنی، و از بیان گناه و لغزش‏های آن‏ها، خودداری نمایی، زیرا آن‏ها را خدایی است كه رفتارشان را مورد رسیدگی قرار می‏دهد.»
نتیجه این كه سیاست‏به معنی صحیح، جزء جدایی نشدنی از احكام و برنامه‏های اسلام است. اصولا بیشتر فقه و احكام اسلام، علاوه بر جنبه‏های عبادی، دارای جنبه‏های سیاسی است; مانند: جهاد، امر به معروف و نهی از منكر، نماز جمعه، حج، مساله ولایت و... . به طور كلی، سیاست‏بر دو گونه است، سیاست مثبت و سیاست منفی، چنان كه این مطلب در سخن حضرت امام خمینی - قدس سره - چنین آمده است: «وقتی كه ما در حبس بودیم و بنا بود كه حالا دیگر از حبس بیرون بیائیم و برویم قیطریه و در حصر باشیم، آن رئیس امنیت آن وقت در آنجاحاضر بود... ما را بردند پیش او ضمن صحبت‏هایش گفت كه:
"آقا! سیاست عبارت از دروغ گویی است، عبارت از خدعه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدر سوختگی است. این را بگذارید برای ما". من به او گفتم:
این سیاست مال شما است....، این سیاست هیچ ربطی به سیاست اسلامی ندارد این سیاست‏شیطانی است و اما سیاست‏به معنی این كه جامعه را راه ببرد و هدایت كند به آنجایی كه صلاح جامعه و صلاح افراد هست، این در روایات ما برای نبی اكرم (ص) با لفظ سیاست ثابت‏شده است.» (۱۰)
قابل توجه این كه این تقسیم بندی در مورد سیاست كشور داری در صدر اسلام نیز وجود داشته است; به عنوان مثال، دشمنان پر كینه امیر مؤمنان علی - علیه السلام - می‏پنداشتند كه معاویه سیاستمدارتر از حضرت علی - علیه‏السلام - است، امیر مؤمنان علی - علیه‏السلام - در پاسخ به این كژ اندیشی مغرضانه فرمود:
«سوگند به خدا! معاویه از من سیاستمدارتر نیست، ولی او نیرنگ می‏زند و مرتكب گناه می‏شود، اگر نیرنگ خصلت زشتی نبود من سیاستمدارترین مردم بودم.» (۱۱)
ابن ابی‏الحدید، دانشمند معروف اهل تسنن، پس از ذكر سخن فوق می‏نویسد:
«اگر سیاست‏به معنی تالیف قلوب ملت، با هر نیرنگ، حیله، مجامله، و تعطیل حدود الهی باشد، معاویه سیاستمدارتر از حضرت علی - علیه‏السلام - بود، و اگر سیاست‏به معنی حقیقی‏اش، یعنی تدبیر امور بر اساس عدل و دستورهای اسلام باشد - كه هر مسلمانی باید پیرو چنین سیاستی باشد - حضرت علی - علیه‏السلام - سیاستمدارتر بود.» (۱۲)
● سیاست در سیره پیشوایان
چهارده معصوم - علیهم‏السلام - عالی‏ترین نمونه اسلام حقیقی هستند; از این رو، الگو و اسوه كامل مسلمانان خواهند بود. ما باید اسلام ناب را در آیینه سیره درخشان آن‏ها تماشا كنیم، در بررسی فراز و فرود زندگی سازنده آن‏ها می‏بینیم كه آن‏ها نه تنها از سیاست صحیح فاصله نگرفتند، بلكه در متن سیاست‏بودند. پیامبر - صلی‏الله علیه و آله - از آغاز بعثت‏با طاغوتیان و سران شرك و هرگونه خرافات مبارزه كرد، و وقتی به مدینه هجرت نمود، نخستین كار او تشكیل حكومت اسلامی، تدبیر اداره حكومت‏بر اساس عدل و نظم و انصاف اسلامی بود، و خود شؤون زمامداری و رهبری را بر عهده گرفت و آن‏چه را كه برای امت، بر اساس عدل، حكمت و مصلحت، شایسته می‏دید، تا آخرین توان خود طراحی و اجرا نمود. مانورها، جنگ‏ها، دفاع‏ها، قضاوت‏ها، تقسیم غنایم و...، كه سراسر زندگی پیامبر - صلی‏الله‏علیه‏و آله - را فرا گرفته، همه از شواهد عینی بر این مطلب است كه دین یعنی آمیزه‏ای از عقاید، عبادات و امور سیاسی و اخلاقی و فرهنگی. آن حضرت در سال آخر عمر، حضرت علی - علیه‏السلام - را در صحرای غدیر در حضور بیش از صد هزار نفر مسلمان به عنوان رهبر بعد از خود نصب نمود، و به مردم فرمود كه با او به این عنوان بیعت كنند. آیا این اقدام مهم جز این است كه یك اقدام بزرگ سیاسی و اجتماعی بود؟ (۱۳) امامان دیگر نیز در این راستا تلاش‏های جدی كردند، گرچه در ظاهر موفق نشده و به دستور طاغوت‏های وقت‏به شهادت رسیدند، ولی همین شهادت آن‏ها دلیل روشن بر دخالت آن‏ها در شؤون سیاسی است، از این رو در فرازی از زیارت جامعه كبیره كه از امام هادی - علیه‏السلام - نقل شده، چنین می‏خوانیم «السلام علیكم یا اهل بیت النبوهٔ...و ساسهٔ العباد و اركان البلاد (۱۴) ; سلام بر شما ای خاندان رسالت... و سیاستمداران بندگان خدا و پایه‏های استوار شهرها و جوامع.»
برای اینكه بیشتر با سیره سیاسی امامان - علیهم‏السلام - آشنا شویم، نظر شما را به چند نمونه از زندگی و شیوه عملی آن‏ها جلب می‏كنیم:
۱) حكومت پنج‏ساله حضرت علی - علیه‏السلام - و دخالت مستقیم او در همه شؤون اجتماعی و سیاسی و توجه به خطبه‏ها و نامه‏های او در نهج‏البلاغه و سرانجام شهادت او به خاطر عدل و داد اسلامی، به روشنی نشان می‏دهد كه سیاست از دین جدا نیست. آن حضرت در فرازی از سخنانش، فلسفه رهبری خود را چنین بیان می‏كند:
«حتی رایت راجعهٔ الناس قد رجعت عن الاسلام، یدعون الی محق دین محمد - صلی‏الله‏علیه‏و آله - فاخشیت ان لم انصر الاسلام و اهله ان اری فیه ثلما او هدما، تكون المصیبهٔ به علی اعظم من فوت و لایتكم... (۱۵) ; تا این كه با چشم خود دیدم گروهی از اسلام بازگشته و می‏خواهند دین محمد - صلی‏الله‏علیه و آله - را نابود سازند (در این‏جا بود) كه ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نكنم، باید شاهد نابودی اسلام و شكاف در آن باشم، كه مصیبت آن برای من از رها ساختن خلافت و حكومت‏بر شما بزرگ‏تر بود.»
در مورد دیگر، به كفش وصله‏دار و بی ارزش خود اشاره كرده می‏فرماید: «والله لهی اجب الی من امرتكم اءلا ان اقیم حقا او ادفع باطلا (۱۶) ; سوگند به خدا، همین كفش بی‏ارزش برایم از حكومت‏بر شما محبوب‏تر است، مگر این كه با این حكومت، حقی را بپا دارم یا از باطلی جلوگیری نمایم.»
۲) بخش مهمی از زندگی امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - در محور امور سیاسی بود، این دو بزرگوار در عصر لافت‏حضرت علی - علیه‏السلام - ، دو دست پدر در همه امور از جمله حكومت داری و امور سیاسی كشورهای اسلامی بودند، و در عصر امامت‏خود نیز، به ویژه در عصر معاویه، رهبری شیعیان و مخالفان معاویه را بر عهده داشتند. از نمونه‏های جالب سخن‏رانی امام حسین - علیه‏السلام - در عصر خلافت معاویه در سال ۵۸ در سرزمین منی در مراسم حج‏بود. پس از حمد و ثنا فرمود: «اما بعد فان الطاغیهٔ قد صنع بنا و بشیعتنا ما قد علمتم ورایتم... (۱۷) ; اما بعد، این طاغوت (معاویه) برخوردهایی با ما و شیعیان ما نمود كه همه شما می‏دانید و دیده‏اید...» . آنگاه به افشاگری بر ضد حكومت معاویه پرداخت و تاكید كرد كه حاضران، مطالب گفته شده را به غایبان ابلاغ كنند.
۳) نهضت عظیم، امام حسین - علیه‏السلام - در برابر یزید، و عدم بیعت او، و جنگ خونین عاشورا، بیانگر تلاش همه جانبه او در امور سیاسی است. او گرچه در جبهه شمشیر و تیر و نیزه، در ظاهر شكست‏خورد، ولی در جبهه سیاسی، در همه ابعاد و عرصه‏ها، پیروز گردید و آثار ماندگار قیام پرشور او، همواره موجب تقویت مدافعان و آزادی خواهان مدافع حق، و نابودی طاغیان و زمامداران خود سر است.
۴) سراسر زندگی امام سجاد - علیه‏السلام - نیز با سیاست آمیخته است. او در نهضت عاشورا حضور پر تلاش داشت، و در تبیین و ابلاغ اهداف نهضت‏سعی جدی نمود. خطبه‏های افشاگرانه او، دودمان بنی امیه را رسوا ساخت. او با شیوه‏های مختلف و تعبیرهای گوناگون، قیام مختار را امضاء و تایید كرد، تا آن‏جا كه به عمویش محمد حنفیه در این راستا فرمود: <<ای عمو! اگر برده‏ای سیاه پوست، تعصب ما اهل بیت را داشت و برای دفاع از حق ما ابراز احساسات كرد، بر مردم واجب است تا از او حمایت كنند.» (۱۸)
۵) وصیت‏های سیاسی پیامبر - صلی‏الله علیه‏و آله - ، حضرت زهرا - سلام‏الله‏علیها - ، حضرت علی - علیه‏السلام - و سایر امامان - علیهم‏السلام - هر كدام بیانگر آن است كه دین با سیاست آمیخته است، و جدایی این دو، هرگز مورد رضایت امامان معصوم علیهم‏السلام نبوده است. امام باقر و امام صادق - علیهماالسلام - به طور مكرر سخن از ولایت‏به میان آورده و می‏فرمودند:
«اسلام بر پنج پایه نماز، روزه، زكات، حج، و ولایت، استوار است.» ، آنگاه با صراحت فرمودند:
«والولایهٔ افضل، لانهامفتاحهن، والوالی هو الدلیل علیهن (۱۹) ; ولایت‏برتر از پایه‏های دیگر اسلام است، زیرا ولایت‏یعنی (مقام رهبری) كلید همه آنهاست، و رهبر و راهنمای مردم به سوی همه اینهاست.»
روش سایر امامان نیز بر همین اساس بود، كه نمونه‏های بسیار در زندگی درخشان آنان دیده می‏شود.
سیاست در سیره پیشوایان
حجهٔ الاسلام والمسلمین محمدی اشتهاردی
۱. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج‏۱، ص‏۲۳۴.
۲. امام خمینی، صحیفه نور، ج‏۱، ص‏۶۵.
۳. ترجمه المنجدالطلاب، ص‏۲۶۳ (واژه سوس) .
۴. المصباح‏المنیر، (واژه سوس) .
۵. مجمع‏البحرین، (واژه سوس) .
۶. فرهنگ عمید، (واژه سیاست)
۷. نحل، آیه ۳۶.
۸. علامه آمدی، غررالحكم، ج‏۱، ص‏۳۷۷.
۹. باقرشریف‏القرشی، حیاهٔ‏الحسن - علیه‏السلام - ، ج‏۱، ص‏۴۲
۱۰. صحیفه نور، ج‏۱۳، ص ۲۱۶ و ۲۱۷.
۱۱. نهج‏البلاغه، خطبه ۲۰۰.
۱۲. ابن ابی‏الحدید، شرح نهج‏البلاغه، ج‏۱۱، ص ۲۱۲ به بعد.
۱۳. امام خمینی - قدس سره - ددر این راستا می‏فرماید: «حكومت، عدل سیاست است (بلكه) تمام سیاست است...، حكومتی كه عجین با سیاست است در روز عید غدیر، برای حضرت امیر (علی علیه‏السلام) ثابت‏شد...» . (صحیفه نور، ج‏۲۰، ص‏۲۸) .
۱۴. محدث قمی، مفاتیح‏الجنان، زیارت جامعه كبیره، ص‏۹۵۵.
۱۵. نهج البلاغه، نامه ۶۲.
۱۶. همان، خطبه ۳۳.
۱۷. اقتباس از احتجاج طبرسی، ج‏۲، ص ۱۸ و ۱۹.
۱۸. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج‏۴۵، ص‏۳۵۱ و ۳۶۵.
۱۹. شیخ حرعاملی، وسائل‏الشیعه، ج‏۱، ص ۷ و ۸.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام