دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا
تنها یک لحظه
ما هر روز با افراد گوناگونی برخورد میكنیم و اشخاص زیادی را نیز میشناسیم. بعضی یا به عبارتی بسیاری چندان تفاوتی با دیگران ندارند ولی اشخاصی هستند كه ویژگی برجستهای دارند كه میتوانند تا مدتهای طولانی خانههایی از حافظه مغزمان را پر كنند. اینان همیشه خوشرو و بشاش هستند، به نرمی و مهربانی حرف میزنند، گاهی اوقات میدانیم كه بسیار بیمارند ولی با این حال هم لبخندی روی لبهایشان دیده میشود كه ما را به تعجب وامیدارد. و سوال اینست كه تفاوت این دسته با مردم عادی یا آنهایی كه مدام شكایت میكنند چیست؟ تفاوت در بینشها یا چیزی عمیقتر؟
آدمهای اینچنین هنری دارند كه بقیه هم باید آن را فرا گیرند. این هنر بسیار ارزنده است چرا كه هم زندگی را به كام خود افراد و هم به كام دیگران شیرین میكند. اصل ساده و در عین حال پرمعنایی در زندگی هست كه اكثریت مردم آن را یا نمیدانند یا به آن بیتوجهاند. این مردان و زنان یاد گرفتهاند كه زاویه نگاهشان را تغییر دهند. زندگی و رنگ و بوی آن میتواند تنها در چند لحظه كوتاه دگرگون شود و این همان لحظهایست كه زاویه نگاه ما میچرخد و آن وجهی را میبیند كه به علت سطحینگریها دیده نمیشود. انسانهایی كه چنین نگاه عمیق و متفاوتی دارند پس از كنار گذاشتن منفینگریها، از این حقیقت زیبا و پنهان لذت برده انرژی مثبت میگیرند و آن را به دیگران هم منتقل میكنند. به همین دلیل است كه همه از دیدار و مصاحبت آنان شاد میشوند. گاهی این نكته در زمانی مناسب بر شخص آشكار میشود و او عمیقاً متوجه عمق و معنای آن میشود. البته باید شكرگزار باشیم چرا كه بعضیها اصلاً این شانس را پیدا نمیكنند و تا آخر عمر با كشمكش و نارضایتی زندگی میكنند.
مثلاً موقعیت زیر را در نظر بگیرید :
قرار است چند روز دیگر جشن ازدواج زوجی برگزار شود. عروس و داماد توافق كردهاند كه به جای این كه خودشان برنامههای جشن را طرحریزی كنند و خرید اسباب، لوازم، غذاها و تزئین مكان مورد نظر را برعهده بگیرند، یك مشاور برنامهریزی و برگزاری مراسم عروسی را استخدام كرده كارها را به او بسپارند. و فقط از آنها نظر خواهد خواست و بر اساس میل و نظرشان رفتار خواهد كرد. حالا روز قبل از عروسی است. مدیر مراسم و كاركنانش مشغول كارند. هر دوی آنها در سالن عروسی حضور دارند و بر كارش نظارت میكنند. خانم مدیر به سراغ عروس میآید و نظرش را درباره یكی از جزئیات میپرسد. او نگران و آشفتهاست و میترسد كه مبادا كارها خوب پیش نرود و در آخرین لحظه همه چیز خراب شود. نمیتواند با خانم مدیر به توافق برسد و همچنان با او كلنجار میرود. در این گیر و دار همسرش را میبیند كه با آرامش ایستاده با دوستانش صحبت میكند و میخندد. واقعاً عصبانی میشود. آنها هم وقتی متوجه میشوند كه عروس خانم عصبانی نگاهشان میكند، ساكت میشوند.
پس از مدتی به او میگوید كه چرا اصلاً هیچ چیز را جدی نمیگیرد و اینقدر آرام و آسوده است. ولی آقای داماد بیشتر او را خشمگین میكند. چون میگوید كه باید شاد و خوشحال باشند چون در عوض این كه خودشان این كارهای سخت را انجام دهند، یك خانم مدیر ماهر برایشان انجام میدهد و آنها باید فقط نظر بدهند. پس از این عروس پیش همین مدیر میرود و به او میگوید كه خسته و كلافه است و همه چیز خراب خواهد شد. او در جواب میگوید كه عروس و داماد باید به آنچه كه تا به حال انجام شده نگاه كنند نه این كه درباره بعد فكر كنند و به خاطر جزئیات نگران باشند ریزهكاریها و ظرایف كار اوست و از عهدهاش برخواهد آمد. او باید فقط به این فكر كند كه از جشن ازدواجش لذت ببرد. پس از این چند جمله كوتاه عروس راحتتر میشود و با آرامش خاطری بیشتر به همراه همسرش از جشن عروسیشان لذت میبرد.
این مثال جشن عروسی یكی از این موقعیتهایی بود كه میتواند نگاه و زاویه آن را به رویدادها عوض كند. این كار اصلاً ساده نیست و زمان میبرد. گاهی لازم است كه كسی با چنین هنری الگوی ما قرار گیرد و باید بسیار تمرین كنیم. وقتی كه این دیدگاه زیبا را كشف كردیم، خواهیم فهمید كه این همه تلاش و سختی هدر نرفته است. در آخر لطیفه زیر را بخوانید. این چند خط در واقع شكل اغراق شدهای از همین دیدگاه است :
پدر و مادری پسر كوچكی داشتند كه به عقیده آنها بیش از اندازه خوشبین بود. این والدین نگران او را پیش یك روانپزشك بردند. او برای اینكه این احساس شدید را قدی تقلیل دهد، در اتاقی را برای پسر بچه باز كرد. در این اتاق تودهای بزرگ از كود حیوانی قرار داشت كه طبیعتاً بوی خوشی نمیداد. وقتی پسرك آن را دید، عوض این كه بینیاش را بگیرد و رویش را برگرداند، با زور و زحمت از این توده بد بو بالا رفت و در بالایش نشست و شروع كرد به كندن.
روانپزشك پرسید : «دنبال چه چیز میگردی؟»
پسر جواب داد : «وقتی كه این همه كود اسب اینجاست، پس یك كره اسب هم باید این طرفها باشد.» پس حالا دست به كار شوید. همه چیز در یك لحظه رخ میدهد. فقط یك لحظه لازم است.
By : Eva Gregory
مترجم : آذین صحابی
مترجم : آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست