جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا


حدس می زدم برنده شوم!


حدس می زدم برنده شوم!
«هنریتا رز اینز» (Henrietta Rose-Innes)، نویسنده اهل آفریقای جنوبی برنده جایزه۱۰ هزار پوندی «کین» امسال به عنوان بهترین نویسنده داستانهای کوتاه انگلیسی شد.این جایزه که همه ساله به نویسندگان خلاق آفریقایی اهدا می شود، به یادبود آقای مایکل کین،که به مدت ۲۵ سال مدیریت کمیته اجرایی جایزه «بوکر» را به عهده داشت،نامگذاری شده و امسال نهمین دوره برگزاری مراسم آن بود. چهار نامزد دیگر ،گیل شیرهوت از آفریقای جنوبی، محمد نصیح از غنا، استانلی اونجزانی از جمهوری مالاوی و اوزور ماکسیم از نیجریه در این دوره حضور داشتند که داستان کوتاه «زهر»، این رقابت را به نفع رز اینز به پایان رساند.
«رز اینز، با داستان کوتاه «زهر» که در آن تصویری خیره کننده از آفریقای جنوبی «نو» ارائه کرده است، طی مراسمی که در کتابخانه دانشگاه آکسفورد برگزار شد،جایزه خود را دریافت کرد.
جود کلی(Jude Kelly)، رئیس هیأت داوران در این مراسم،رز اینز را به عنوان «نویسنده ای با استعداد فوق العاده با پختگی کمیاب» تحسین کرد و ادامه داد: «روایت داستان زهر،نوع خاصی از تخیل را به خدمت گرفته که داستان را تا انتها به پیش می برد.این تجسم تفکری شاعرانه است که در عین دقیق بودن،عمیقاً تأثیرگذار است. نتیجه اینها عالی ترین سطح نویسندگی است.»
رز اینز پس از پایان مراسم رو به خبرنگاران گفت: «من سال گذشته نیز با یک داستان کوتاه در رقابت ها حضور داشتم، اما احساس می کردم که امسال شانس موفقیت بیشتری دارم. راستش را بخواهید تا حدودی حدس می زدم برنده شوم.من از داستان کتابم واقعاً راضی بودم.مدت زیادی روی آن کار کرده بودم و فکر می کنم این کتاب مثال خوب و کاملی از کاری است که از عهده من بر می آید.»
در واقع این اعتماد رز لین به هیچ عنوان بی مورد نیست. «زهر» با نثری سرد و صریح،سرگردانی مردم طبقات گوناگون شهر کیپ تاون (نام یکی از سه شهر بزرگ آفریقای جنوبی) را در گریز از یک انفجار شیمیایی عظیم قریب الوقوع در شهر، به تصویر می کشد. در میان مردمی که به صورت گروهی از دروازه های تعبیه شده مخصوص در فرارند تا از دوده های سمی که به سرعت در علفزارها پیش می رود در امان بمانند، زنی به نام «لین»(Lynn) بسیار بی حس و بی تفاوت به نظر می رسد.لین موفق نمی شود از هیچ یک از مسیرهای مشخص شده از شهر خارج شود.‎/‎/ در کل داستان رز اینز فضای معماگونه ای حاکم است و برخی صفحات آن چالش های آفریقای امروز را عیناً به تصویر می کشد.
رز اینز درباره شخصیت اصلی داستانش می گوید: «لین،در واقع بعدی از شخصیت خودم بود.‎/‎/ زنی حدوداً سی ساله با موقعیت اجتماعی متوسط که راه خود را گم کرده است.‎/.» برخلاف سایر شخصیت های داستان، لین نمی تواند به راحتی خود را با دنیای متغیر بیرون وفق دهد. در نتیجه دیگران او را در حال خوردن سیب زمینی های سرخ شده اش در یک پارکینگ رها می کنند و به دغدغه هایشان باز می گردند.‎
«او نمی تواند در شهر محبوب و دیرینه اش، که در داستان نام سمبلیک «کیپ تاون» به آن داده شده و در معرض خطر است، بماند. اما از طرفی، آمادگی کافی را هم برای قدم گذاشتن در واقعیت فراخ تر کشوری آکنده از فرصت ها و تهدیدها، در خود نمی بیند.»
رز اینز ادامه می دهد: «مردم غالباً در موقعیت های بحرانی ارتباطات خود را گسترش می دهند. اما لین خودبین تر از این حرف هاست.‎/‎/ او از گام نهادن به دنیای جدیدی که فراتر از دانش اوست امتناع می کند. در بعضی قسمت ها ممکن است داستان رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته باشد. حقیقت این است که من هرگز نوشتن داستانی را با یک برنامه حساب شده سیاسی آغاز نمی کنم، اما از این بابت هم که در بطن داستان برخی کنایه ها و معانی مجازی خود به خود شکل گرفته خوشحالم. مسلماً قصد داستان تنها توصیف یک انفجار شیمیایی یا وقایع قبل از آن نبوده.‎/.»
«زهر» که در سال ۲۰۰۶ نوشته شده بود، پیش از این نیز در سال ۲۰۰۷ جایزه ادبی «پن» متعلق به آفریقای جنوبی را از آن خود کرده بود.با وجود اینکه قبلاً دو رمان دیگر از این نویسنده به نام های «تخم کوسه» (Shark&#۰۳۹;s Egg) در سال ۲۰۰۰ و الفبای موشک (The Rocket Alphabet)در ۲۰۰۴ به چاپ رسیده و استقبال خوبی نیز از آنها به عمل آمده،اما رز اینز هنوز با هیچ کدام از ناشران بریتانیایی قرارداد ندارد. او با اظهار امیدواری از اینکه این جایزه می تواند توجه ناشران و کتاب دوستان سراسر جهان را به نوشته های وی جلب کند، می گوید: «مهمترین چیزی که جایزه نصیب نویسنده می کند،وقت برای نوشتن است و این دقیقاً همان چیزی است که یک نویسنده نیاز دارد.گرفتن این جایزه برای من فرصتی است تا طی دو سال آینده به هیچ کار دیگری غیر از نوشتن نپردازم.» او همچنین به عنوان بخشی از جایزه اش به مدت یک ماه در دانشگاه جرج تاون واشنگتن دی سی اقامت خواهد کرد.
رز اینز درباره موقعیت ادبی خود می گوید: «من هرگز نوشتن را به دیده یک شغل نگاه نمی کردم. از کودکی به نوشتن علاقه داشتم، اما به نظرم نمی رسید این همان چیزی باشد که خودم را وقف آن خواهم کرد. در نوجوانی در یک مسابقه داستان نویسی شرکت کردم (علتش را واقعاً به یاد ندارم!) و برنده شدم و اینجا بود که به نظرم رسید این کاری است که می توانم، پس باید انجامش دهم!»
پس از آن، او در مقطع کارشناسی ارشد رشته نویسندگی دانشگاه کیپ تاون به تحصیلات خود ادامه داد وتمرین مداوم نویسندگی در کنار تحصیل آن، او را به قدر کافی در این رشته پرورش داد.‎/.» من هنوز هم تصور نمی کنم که شغلی دارم. نوشتن شاید راهی برای طفره رفتن از آن است. برای این کار شما باید سرگرمی های زیادی داشته باشید و البته به هیچ کدام از آنها نپردازید! یعنی همان شرایطی که مناسب من است!»
در این میان، به نظر می رسد رز اینز برای دستیابی به بازارهای کتاب اروپا و ایالات متحده شایستگی های لازم را داراست.
او از این واقعیت تلخ آگاه است که اگر بخواهد به زبان انگلیسی و برای مردم انگلیسی زبان بنویسد باید تعهداتی را بپذیرد و این اسباب نگرانی بین تمام نویسندگان آفریقایی که در زیر پرچم «کین» گرد هم می آیند، مشترک است.
با وجود اینکه رز اینز از موفقیت داستان هایش اطمینان کامل دارد، اما از این بابت مطمئن نیست که کتاب هایش خوانندگان بسیاری در سراسر جهان داشته باشند.
«من انتظار تسخیر بازارهای جهانی کتاب را ندارم.برایم همین کافی است که بدانم گروهی،هر چند کوچک از مردم، پیامی را که قصد انتقال آن را دارم بگیرند. گروه کوچکی که نوشته هایم را دنبال می کنند.‎/.»
مترجم: زهره فرجی
منبع : روزنامه ایران