چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
زن و مرد... مکمل، شریک یا رقیب
در ایران بحثهای بسیاری در خصوص زن و نابرابری جنسی وجود دارد؛ این گونه مباحث نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نیز مطرح بوده و همچنان به اشکال دیگری مطرح میباشد.
از زمانی که زنان در اروپا حق رای دادن را کسب کردند و به عنوان افراد تصمیم گیرنده و برابر با مردان مورد قبول جامعه غرب قرار گرفتند، بیش از ۱۰۰ سال نمیگذرد. از تلاش زنان غربی که با توجه به فشارهای گوناگون سعی داشتند به همسران ، پدران و برادران خود القاء کنند میتوانند همچون مردان فکر کرده و تصمیماتی برای خود و دیگران بگیرند تا در رشد اقتصادی و اجتماعی خانواده مؤثر باشد، زمان زیادی نمیگذرد.
همانگونه که در کتابهای تاریخ دائماً به آن اشاره میشود، زنان در جوامع مختلف گذشته قوی، حاکم و تصمیم گیرنده بودهاند. البته بدلیل تهاجمهای فرهنگی و جنگهای خونین، کتابها و کتابخانههایی که می توانستند بخشی از تاریخ تمدن ایرانی را به ما ارائه دهند نابود شدهاند ("ژنوسیدهای فرهنگی" اسکندر و مغولها...). این اسناد و مدارک که میتوانستند برای جوامع تمدن قدیمی ما ملاک پژوهشی و ارزشی باشند، یا نابود شدهاند و یا در تهاجمهای ذکر شده وارد غرب شدهاند. لذا بسیاری از کتبی که محققان و متفکرین غربی بر اساس آن فرهنگ خود را شکل دادهاند، در کتابخانههای غرب نگهداری میشوند و هنوز به حد کفایت مورد بررسی محققان سایر نقاط جهان قرار نگرفتهاند.
● مکمل بودن:
زن و مرد تفاوتهای روانی بارزی دارند که در بسیاری از کتابهای تالیفی و یا ترجمه شده، این تفاوتها به طور کامل و دقیق بیان گردیده است. حتی با نگاه در آیینه و دیدن تصویر زن و مرد میتوان به سادگی به این تفاوتهای اولیه پی برد.
ولی همانطور که خداوند تفاوتهای جنسی زن و مرد را بوجود آورده، امکان ایجاد بستری واحد برای آرامش این دو مخلوق را در کنار یکدیگر نیز فراهم نموده است. البته اگر زن و مرد از تفاوتهای موجود در شخصیتشان به درستی استفاده نکنند، چه از لحاظ انحرافات جنسی و چه از لحاظ انحرافات معنوی، باعث نابودی خود میگردند.
● شریک بودن:
اگر زن و مرد در فرایند ایجاد یک فرصت شریک شده و اهداف مشترک داشته باشند، کلیه ابزارهای لازم جهت رسیدن به اهداف خود را خواهند داشت و از همسویی یکدیگر بالاترین بهره را خواهند برد. متاسفانه در دورانی که زن و مرد سعی دارند به تنهایی اهداف شخصی خود را پیش ببرند، فاصله بین افراد بیشتر شده و تجربیات مشترک بین آنها کمتر میگردد. لذا برای ایجاد تفکر و وحدت اجرایی هیچ زمینهای باقی نمیماند، مگر آنکه یکی از زوجین از اهداف شخصی خود صرف نظر نموده و به خواستههای طرف مقابل تن دهد. این روش باعث شده «فمینیستهای» جدید زنان را در شکستن این الگو تحریک کرده و خواستار رهایی آنها از نوعی «اسارت فکری» باشند. در اثر این رهایی اجباری، زن در راهی قرار گرفت که نه تنها مجبور به برداشتن بارهایی شد که بیشتر در قابلیت جسمی و روحی مردان است، بلکه مجبور شد بسیاری از احساسات لطیف خود را زیر پا گذاشته و در ایجاد ارتباط با مردان جامعه، همسران و حتی فرزندان خود با مشکلات جدیدی روبرو شود.
● رقیب بودن :
اگر زنان در فرایند شبیهسازی فکری و ظرفیتی که در جامعه ایجاد شده، خود را با مردان «یکی» یا «مساوی» تصور نمایند، همانگونه که حتی در برخی تحقیقات علمی نمایان شده، هیچ گاه نخواهند توانست «تعادل درونی» خود، از قبیل تفاوت در قوای جسمی (بلند کردن وزنه و یا مقاومت در شرایط آب و هوا و سایر فشارهای طبیعی...)، تجربه کردن و درک مسائل، را بدون زحمات فراوان حفظ کنند.
در سوره ذاریات، آیه ۴۹ آمده است: «و از هر چیزی یک زوج آفریدیم [نر و ماده] باشد که از این مصلحت و حکمت الهی پند بگیرید.» (قرآن کریم)
اگر زن و مرد در مسیر رقابت قرار بگیرند، رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند که در روابط عادی وجود ندارد. در اکثر مردان، خصوصاً در جوامع شرقی، احساساتی در طبیعت خاص مردان در همکاری با مردان دیگر به آنها القاء میشود که با آنها در فرایند رقابتی قرار بگیرند. ولی مردان در شرایط معمولی به گونهای رفتار میکنند تا زنان جذب برتری و احساس قدرت آنان گردند و وقتی در شرایط رقابت با زنان قرار میگیرند این احساس انگیزههای ناشناختهای ایجاد میکند... رقابت برای بقاء، رقابت برای برتری، رقابت برای سلطه و رقابت برای تخریب دیگری...
این رقابتهای جنسیتی برای ایجاد برابری، فضایی ایجاد میکند که زن و مرد از هم فاصله بیشتری گرفته و هر چند ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که آنها را به هم جذب کند ولی در برقراری این ارتباط دچار ناهنجاری رفتاری خواهند شد؛ یعنی نمیتوانند به صورت معمول با بیان و استفاده لفظی جذابیت طبیعی را که نسبت به هم احساس میکنند، ابراز نموده و یا در صورت دیگر با یکدیگر به گونهای رقابت میکنند تا یکی مغلوب دیگری شود. در این شرایط امکان سوء استفاده افرادی از هر دو جنس با شخصیتهای خاص، بوجود خواهد آمد.
امروزه این سوالها در جامعه ایجاد شده است: آیا زنان از «ضعف» مردان استفاده میکنند تا بر آنها برتری پیدا کنند؟ و اگر احساس برتری را به تنهایی بیابند، آیا به آنها از لحاظ روحی و روانی لذت خاص و احساس آزادی میبخشد؟ آیا زنان با رقابتهای ناسالم فکری و جسمی، احساس سرخوردگی خود را تسکین میبخشند؟
موانعی که زنان در بیرون از خانواده، جهت رسیدن به برابری و موفقیت باید با آن سر و کله بزنند، برای برخی زنان خودساخته و موفق در جامعه مانعی قابل عبور است. ولی در ایران خصوصاً برای زنان نوپا در جامعهای پرتحرک و خطرناک، بوجود آورنده این باور است که نسبت به مردان «کمتر» هستند، و یا اعتماد به نفس کمتری در خود احساس میکنند. این دختران و یا مادرانی که نسبت به سایر زنان «فعال» احساس سرخوردگی پیدا کردهاند، باور «کمبود» و «ضعف» را در رفتار و حرکات خود نمایان میکنند، حتی اگر در گفتار به گونهای دیگر وجود خود را عنوان کنند. آنها در اکثر اوقات تصور میکنند که توانایی فکری کافی نداشته و یا چون توانایی جسمی آنها با مردان یکی نیست، همت، پشت کار و خلاقیت نیز ندارند و یا نمیتوانند بعضی از کارهایی که «مردانه» تلقی میشوند را انجام دهند.
البته در جوامع غربی یا غرب زده، که اخیراً در ایران نیز ظهور آن را مشاهده میکنیم، نوعی رفتار «تحریکآمیز» توام با نوعی «انتقام جویی» در زنان و دختران جوان ایجاد شده است که آنها را به عنوان زنان «اسپایس گرلز» یا «آمازون» تلقی میکنند و اکثر اوقات با نگرش «ضدازدواج» عنوان میشود... این دختران و زنان، احساس میکنند آزادی بر اساس نحوه آزاد پوشیدن آنچه دوست دارند و انجام هر کاری که فکر میکنند حق دارند، میباشد. در حالی که همانطور که در جوامع غربی مشاهده میکنیم، زنان و دختران کماکان در یک زندان نامرئی قرار داشته و برای حفظ جذابیت ابدی، خود را اسیر نمودهاند. همین امر سبب بوجود آمدن کمبودهای عاطفی و احساسی آنها به طور خطرناک و روز افزون گردیده است. زیرا آنها به عنوان «اجسام زیبا» باید دائم تلاش کنند تا دیگران (و خصوصاً مردان) به آنها توجه و احترام نمایند. این دایره نابودی روحیات زنانه و مادرانه است و کماکان بر کل جامعه تاثیر میگذارد. از طرفی با توجه به عکسالعمل مردان غربی و فاصله گرفتن از احساس متعادل با زنان، این نوع شکاف جنسیتی، بسیاری از مردان را به سمت فاصله گرفتن از زنان و نزدیک شدن بیشتر به روابط همجنس رهنمون میشود.
یکی از فیلمهای پربیننده غربی که رفتارهای این چنینی جامعه غرب را به خوبی نمایان نموده، فیلم کارگردان اسپانیایی «پدرو آلمودووار» به نام «همه چیز درباره مادرم» میباشد. این فیلم به خوبی نتیجه و حاصل تفکر غربی پرورش دیده را در ایجاد دشوار احساس تعادل برای زنان و نیز روابط بین زنان و مردان به نمایش میگذارد.
شاید قبل از آنکه الگوهای خطرناکی به نام آزادی و استقلال و مساوات بین زن و مرد مطرح شود، می بایست تحلیل و توضیح دقیقتری نسبت به آنچه جوامع غرب با آن روبرو هستند ارائه نماییم. و در واردات آن به داخل جامعه ایرانی، محور خانواده را که قبل از محور فردی ملاک است، از دست ندهیم و همانطور که در اصطلاح فرانسوی گفته می شود «بچه را با آب حمامش به دور نیاندازیم». باید نسبت به آنچه باعث شده جامعه ایرانی به نسبت جوامع پیشرفته دیگر، از تعادل و سلامت روانی بیشتری برخوردار گردد، قدردان باشیم. میبایست دختران و زنان را به گونهای پرورش دهیم که در تصمیمگیریهای غلط و فریبنده حاصل تبلیغات نادرست، خود و جامعه را به پرتگاه بیهویتی نزدیک نکنند...
منبع : مجله اینترنتی دخت ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست