چهارشنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 19 March, 2025
مجله ویستا
مواجهه سنت نبوی با مقوله ترور

اكثر غربیها، پیامبراکرم را خشونتطلب و پیروان مسلمانش را تروریست میدانند! در این مقاله برای رد این اتهام (پیامبر اسلام(ص) خشن بود و مسلمانان هم خشونت را از پیامبرشان آموختهاند!) نخست ترور در فرهنگ علوم سیاسی تعریف گشته و مؤلفههای آن بیان شده است. در قسمت بعدی، معادل كلمه ترور در ادبیات قدیم و جدید عرب ذكر شده و سپس به آیات و روایاتی كه ترور را رد میكنند، اشاره گشته است تا تفاوت مجازات اسلامی با ترور در قرآن، سیره پیامبراعظم(ص) و ائمه اطهار(ع) آشكار شود. تفاوت این دو با ذكر نمونههایی از نفی ترور در تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی توضیح داده شده است. سرانجام، مقاله با استخراج منطقی نكاتی از مطالب مطرحشده که در آن طرد ترور به وضوح معلوم است، پایان مییابد.
● تعریف ترور
در فرهنگ و عرف سیاسی، تعاریف مختلفی از ترور، تروریست و تروریسم ارائه شده كه در عین تنوع، بسیار به هم شبیهاند. در عوض، معنای ترور در اسلام چندان پراكندگی ندارد و اغلب در یك گستره و فضای محدود بهكار رفته است. به همین جهت، قبل از ورود به بحث، تشریح مفهوم ترور در فرهنگ علوم سیاسی كه بیشتر از فرهنگ غرب متأثر است و نیز توضیح ترور در فرهنگ اسلامی اجتنابناپذیر است.
الف ) ترور در فرهنگ علوم سیاسی
تروریسم كه از ریشه لاتین terror به معنای ترس و وحشت گرفته شده است، به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق میشود كه از راه ایجاد ترس و وحشت و به كار بستن زور میخواهد به هدف سیاسی خود برسد. همچنین، كارهای خشونتآمیز و غیرقانونی حكومتها برای سركوب مخالفان خود و ترساندن آنان نیز در ردیف تروریسم قرار دارد، كه از آن به عنوان تروریسم دولتی یاد میشود.[۱]
شیوههای تروریستها عبارت است از: هواپیما ربایی، گروگانگیری، خرابكاری، بمبگذاری، بانكزنی، آدمربایی سیاسی و آدمكشی. سازمانهای تروریستی نوعاً سعی میكنند با اقداماتشان توجه رسانههای گروهی و مردم را جلب نمایند. بسیاری از دولتها نیز برای نیل به اهداف سیاسیشان از اشكال گوناگون تروریسم، از جمله ضربات هوایی، اعدامهای وسیع و بازداشتهای گسترده، استفاده میكنند.[۲]
در قانون داماتو اصطلاح اقدام تروریستی بینالمللی به عملی گفته میشود كه: الفــ برای جان انسان، خشونتآمیز یا خطرناك باشد، یا اینكه ارتكاب آن در حوزه صلاحیت ایالات متحده یا هر كشور دیگر، جرم جنایی محسوب شود؛ بــ ظاهراً با اهداف زیر انجام شود: ۱ــ ایجاد ارعاب و وحشت و فشار بر اشخاص غیرنظامی ۲ــ حكومت از طریق ارعاب و فشار ۳ــ تأثیرگذاری بر رفتار حكومت از طریق سوء قصد یا آدمربایی.[۳]
ب) ترور در ادبیات عرب
معادلی كه برای واژه ترور، در ادبیات قدیم و جدید عرب بهكار میرود، با هم متفاوت است؛ امّا در معنا، تفاوتی بین آن دو به چشم نمیخورد. در مجموع، در زبان عربی برای كلمه ترور سه معادل زیر وجود دارد:
۱) فَتْكْ: در كتاب فرهنگ اصطلاحات معاصر، فتك به معنای ترور كرد، كشت، از میان برد، و به قتل رسانده، آمده است.[۴] در لسانالعرب، الفتك یعنی هر شخصی كه فردی را بیخبر و از روی غفلت بكشد، و نیز، به معنای شخصی است كه از غفلت فرد دیگری استفاده میكند و او را میكشد یا مجروح میسازد.[۵]
۲) اِرْهابْ: كلمه ارهاب و مشتقات آن، در ادبیات قدیم عرب به معنای ترس، ترسانیدن و دچار هراس كردن بود. قرآن هم بر همین معنا تأكید میكند. به عنوان نمونه به این آیه بنگرید: ایَّایَ فَاُرْهَبُونِ( بقره/۴۰) و در راه ادای وظیفه، و عمل به پیمانها، فقط از من بترسید. الاءِرْهابّی یعنی كسی كه برای برپا داشتن قدرت و سلطه خود به ترساندن متوسل میشود. الحكم الاءِرْهاءَبّی، نوعی حكومت است كه بر پایه ارعاب و زور قرار دارد.[۶]
۳) اغْتیال: اغتیالاً یا قَتَلَهُ غیلَتاً یعنی پنهانی و به شكلی كه مقتول با خبر نشود، او را از پای در آوردن.[۷] در المنجد، الغِیْلَهًْ به معنی فریب دادن و بهناگاه كشتن و قَتَلَهُ غِیْلَهًًْ به معنی به او نیرنگ زد و به ناگاه او را كشت، آمده است.[۸] از سوی دیگر، اغتیال به معنای ترور و سوء قصد و مُحاوَلَهُٔ الاءغتیال به معنای طرح ترور و توطئه ترور بهكار میرود.[۹]
ج) ترور در زبان فارسی
در فرهنگ فارسی عمید ترور به معنی ترس زیاد، بیم هراس، خوف و وحشت است، و در اصطلاح سیاست، یعنی كشتن و از بین بردن مخالفان و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم. تروریست به عامل ترور، طرفدار ترور، آدمكش، آنكه برای رسیدن به هدف خود كسی را غافلگیرانه بكشد یا وحشت و هراس ایجاد كند. تروریسم روش كسانی است كه آدمكشی و تهدید مردم و ایجاد خوف و وحشت را به هر طریق كه باشد، برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود از قبیل تغییر حكومت یا در دست گرفتن زمام امور لازم و مباح میدانند.[۱۰]
در لغتنامه دهخدا آمده است: ترور مأخذ از فرانسه و به معنی قتل سیاسی بهوسیله اسلحه است و در فارسی متداول شده است. تازیان معاصر اِهراق را به جای ترور بهكار میبرند، و این كلمه در فرانسه به معنی وحشت و خوف آمده و حكومت ترور هم اصول حكومت انقلابی بود كه پس از سقوط ژیروندنها (از سیویكم مه ۱۷۹۳ تا ۱۷۹۴) در فرانسه مستقر گردید و اعدامهای سیاسی فراوانی را به دنبال داشت. تروریست در زبان فارسی به شخصی اطلاق میشود كه با اسلحه مرتكب قتل سیاسی شود و تروریسم به اصلی گفته میشود كه در آن از قتلهای سیاسی و ترور دفاع گردد.[۱۱]
در مجموع و بهطور خلاصه میتوان گفت ترور در لغت به معنای ترس، هراس، خوف و وحشت است و در اصطلاح سیاسی به معنای كشتن و از بین بردن مخالفان و ایجاد رعب و وحشت میان مردم میباشد. تروریست به كسی اطلاق میگردد كه برای رسیدن به هدف خود، كسی را غافلگیرانه بكشد یا وحشت و هراس ایجاد نماید.
تروریسم روش كسانی است كه آدمكشی و تهدید مردم و ایجاد خوف و وحشت را به هر طریقی كه باشد، برای رسیدن به هدفهای خود لازم و درست میدانند. در نتیجه، علاوه بر شیوه و روش اقدام، انگیزه افراد یا گروهها برای اجرای آن اقدام، ملاك تروریستی بودن یا نبودن عمل است؛ یعنی اگر فرد یا گروهی با هدف سرقت یا كسب منفعت اقتصادی به آدمكشی اقدام نماید، به این عمل، عمل تروریستی اطلاق نمیگردد؛ چرا كه باید انگیزه فرد یا گروهی كه به آدمكشی یا ایجاد رعب و وحشت دست میزنند، سیاسی باشد. به عنوان مثال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، برخی از گروههای سیاسی، با قتل، آدمكشی و ایجاد رعب و وحشت، قصد داشتند انقلاب اسلامی را ساقط نمایند و زمام امور را به دست گیرند؛ یعنی برای وصول به اهداف سیاسی، به قتل و خونریزی اقدام میكردند، لذا اقدام آنها دقیقا یك اقدام تروریستی بود.
● حرمت شرعی ترور
آیات و روایات متعدد و فراوانی در حرمت و منع ترور و قتل پنهانی وجود دارد كه هیچگونه تردیدی را درباره حرمت ترور از دیدگاه اسلام باقی نمیگذارد. از جمله:
۱) «بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است، برایتان بخوانم: اینكه چیزی را شریك خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیكی كنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نكشید! ما شما و آنها را روزی میدهیم، و نزدیك كارهای زشت نروید، چه آشكار باشد چه پنهان! و انسانی را كه خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر به حق (و از روی استحقاق)، این چیزی است كه خداوند شما را به آن سفارش كرده، شاید درك كنید!» (انعام)
۲) «بر بنیاسرائیل مقرر داشتیم كه هركس، انسانی را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روی زمین بكشد، چنان است كه گویی همه انسانها را كشته، هر كس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است كه گویی همه مردم را زنده كرده است. و رسولان ما، دلایل روشن برای بنیاسرائیل آوردهاند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدی و اسراف كردند.» (مائده/۳۲)
در نتیجه، در آیات قرآن، از كلمه فتك، اغتیال یا ارهاب به معنای ترور، استفاده نشده بلكه در آن كلمه قتل آمده كه اعم از كشتن پنهانی است. بنابراین، میتوان دریافت كه قرآن با كشتن انسانها به غیر حق مخالف است. به عنوان مثال، خداوند در آیه ۱۷۸ بقره، اگرچه قصاص را حق اولیای دم میداند، از آنان میخواهد قاتل را عفو كنند یا اینكه فقط از او دیه دریافت نمایند. و نیز، توصیه میكند دو طرف در دریافت و پرداخت دیه انصاف را رعایت كنند.
روایات متعددی در منع ترور وجود دارد كه در ذیل به چند مورد آن اشاره میشود:
۱) پیامبراكرم(ص) فرمود: وقتی در معراج بودم، چیزها و مواردی را دیدم. پرسیدم اینها چیست؟ گفتند: اینها نشانههای آخرالزمان است. پرسیدم: چه زمانی آخرالزمان است؟ خداوند عزوجل فرمود: آخرالزمان وقتی است كه علم محو شود و جهل ظاهر گردد، قاریان قرآن زیاد شوند و عمل كاهش یابد، ترور بالا رود، فقهای هدایتگر اندك و فقهای گمراه و خیانتكار زیاد و شعر فراوان شود.[۱۲]
۲) در شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید آمده است: «هنگامی كه پیامبر(ص) رحلت فرمود و علی(ع) به غسل و دفن آن حضرت مشغول بود، با ابوبكر بیعت شد. در این هنگام زبیر و ابوسفیان و گروهی از مهاجران با عباس و علی(ع) برای تبادل نظر و گفتوگو خلوت كردند. آنان سخنانی گفتند كه لازمه تهییج مردم و قیام بود. عباس (كه خدایش از او خشنود باد) گفت: سخنان شما را شنیدم و چنین نیست كه به سبب اندك بودن یاران خود از شما یاری بخواهیم و چنین نیست كه به سبب بدگمانی، آرای شما را رها كنیم. ما را مهلت دهید تا بیندیشیم، اگر برای ما راه بیرون شدن از گناه فراهم شد، حق میان ما و ایشان بانگ برخواهد داشت؛ بانگی چون زمین سخت و دشوار، و در آن صورت دستهایی را برای رسیدن به مجد و بزرگی فرا خواهیم گشود كه تا رسیدن به هدف، آنها را جمع نخواهیم كرد. و اگر چنان باشد كه به گناه درافتیم، خودداری خواهیم كرد و این خودداری هم به سبب كمی شمار و كمی قدرت نخواهد بود. به خدا سوگند اگر نه این است كه اسلام مانع از هرگونه غافلگیری (فتك و ترور) است، چنان سنگهای بزرگ را بر هم فرو میریختم كه صدای برخورد و ریزش آن از جایگاههای بلند به گوش رسد.»[۱۳]
۳) ابوصباح كنانی به امام جعفر صادق(ع) میگوید: یكی از همسایههایم كه از قبیله همدان و نامش جعد بن عبدالله است، به علی(ع) دشنام میدهد. آیا اجازه میدهی كه او را بكشم؟ فرمود: اسلام ترور را منع كرده است.
نتیجهای كه از این روایات میتوان گرفت، آن است كه ایمان مانع ترور است و مؤمن ترور نمیكند. بنابراین، از روایات استفاده میشود كه هرگونه كشتن به صورت پنهانی (ترور) شرعاً حرام و ممنوع است. اسلام حتی خدعه و نیرنگ در جبهه اسلامی و خودی را جایز نمیداند.
● تفاوت ترور با مجازات در اسلام
در برخی از آیات و روایات، به ظاهر منعی بر كشتن برخی از انسانها وجود ندارد، اما بررسی عمیق این آیات و روایات، نتیجه دیگری در بر دارد.
الف) قرآن مجید
در آیات ذیل، كشتن برخی از انسانها مجاز شمرده شده است:
۱) ای افرادی كه ایمان آوردهاید! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است.[۱۴] ۲) كیفر آنكه با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند، و اقدام به افساد در روی زمین میكنند (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند) فقط این است كه اعدام شوند، یا به دار آویخته گردند.[۱۵]
مراد از قصاص قاتل و مجازات فاسد محارب چیست؟ و اینها چه كسانی هستند؟ قصاص در اصطلاح قرآن، نوعی قانون كیفری برای مجازات قاتل است. بنابراین، قصاص در آیه ۱۷۸ بقره، فقط به معنای كشتن نیست، بلكه كشتن آشكار قاتل، یكی از اقسام آن است؛ قاتلی كه به عمد مرتكب قتل شده است، هم میتوان او را به قتل رساند و هم اولیای دم میتوانند او را ببخشند و فقط وی را با پرداخت دیه، مجازات نمایند. بدین سان، قصاص فقط راهی برای از بین بردن افراد مزاحم و زمینههای جرم و دریچهای به سوی حیات اجتماعی و نیز ضامن آن است. زیرا قصاص در مقابل این شعار «زیاد بكشید تا كشتار كم شود»، و نیز در مقابل شعار «عفو قاتل ممنوع است»، قرار دارد.[۱۶]آیه ۳۲ مائده، كشتن قاتل و مفسد را جایز شمرده است. فاسد كسی است كه به جنگ خدا و رسول او برخیزد، یا اینكه در میان مردم ترس و ناامنی ایجاد كند. نكته مهم دیگر این آیه، مقام انسان در نزد خداوند است. از این رو، از پای درآوردن این صاحب مقام، همانند كشتن همه مردم دانسته شده است، شاید به آن دلیل كه اگر كسی دست به خون انسان بیگناهی بیالاید، آمادگی آن را پیدا میكند كه انسانهای بیگناه دیگری را به قتل برساند.[۱۷]
در آیه ۳۳ مائده كه تنها به عصر پیامبر(ص) اختصاص ندارد، مراد از محاربان، افرادی هستند كه اسلحه بر روی مسلمانان میكشند، و با تهدید به مرگ، و حتی كشتن، اموال آنها را به غارت میبرند. به بیان دیگر، منظور از محارب كسی است كه با تهدید یا با بهكارگیری اسلحه، به جان یا مال مردم تجاوز میكند، اعم از اینكه دزد سرگردنه باشد یا در داخل شهر به این اقدام دست زند. البته محارب با كلمه افساد آمده است. بنابراین، مراد از محاربه با خدا، افساد در روی زمین از طریق اخلال در امنیت عمومی است.
جزای چنین كسی، اگر مرتكب قتل شده باشد، قتل است و اگر فقط دزدی كرده باشد، قطع دست و پای مخالف است و اگر فقط رعب و وحشت ایجاد كرده، نفی بلد است.[۱۸]نتیجهای كه از آیات فوق و تفسیر آن بهدست میآید، آن است كه اعدام قاتل، مفسد و محارب، در صورت تحقق شرایط لازم، صرفاً به اذن امام عادل یا نایب خاص او یا رهبر و حاكم اسلامی به شكل آشكار، بدون پردهپوشی و به منظور بازگرداندن امنیت عمومی اجرا میشود، در حالی كه ترور علیه مخالفان سیاسی و برای نیل به اهداف سیاسی انجام میگردد. بنابراین در اقدام تروریستی اذن امام عادل وجود ندارد و اغلب این عمل پنهانی و برای ضربه زدن و اخلال در نظم عمومی اجرا میشود.[۱۹]
ب) پیامبر اكرم(ص)
در مجموع اقدام پیامبر(ص) در صدور حكم قتل كعب بن الاشرف و یهودیان بنی نضیر را نمیتوان ترور نامید زیرا هیچكدام نشانههای ترور را نداشت. به بیان دیگر، پیامبر(ص) حاكم اسلامی است و یكی از شئون حاكم اسلامی قضاوت است. بنابراین، پیامبر(ص)، بر اساس این شأن، و بر پایه احراز مجرم بودن فرد، حكم قتل آن را آشكارا و نه مخفیانه صادر و نحوه اجرای آن را نیز مشخص نمود. مسأله مهم دیگری كه در اینجا وجود دارد، آن است كه هر كس نمیتواند به تشخیص خود به ترور دست بزند، بلكه نخست باید یك مرجع صلاحیتدار كه صلاحیت آن از نظر عقل، شرع و افكار عمومی پذیرفته است، مجرم بودن وی را تأیید و سپس فرد یا افرادی واجد شرایط حكم آن مرجع صلاحیتدار را كه میتواند پیامبر(ص) باشد، اجرا كنند.[۲۰] پیامبر(ص) به دلیل مجرمبودن كعب دستور قتل او را صادر نمود. اما جرم او چه بود؟ جرم وی عبارت بود از: پیامبر(ص) و مسلمانان با یهودیان، پیمان عدم تجاوز و همزیستی مسالمتآمیز داشتند، در حالی كه او (كعب) پیمان شكست، و به یاری دشمنان پیامبر(ص) شتافت، به آنها كمك مالی و روانی كرد و سرباز داد، آنان را تشویق كرد به پیامبر(ص) حمله كنند، و به مسلمانان اعلام جنگ داد.[۲۱] همچنین، كعب متعرض زنان مسلمان میشد، آنها را مورد اذیت و آزار قرار میداد. اشرف بعد از جنگ بدر و شكست مشركان، به مكه رفت و در خانه كشتهشدگان جنگ، زنان و مردان قریش را جمع كرد، و اشعاری را در وصف كشتههای آنان سرود، و احساسات آنان را تحریك كرد تا آنان را علیه پیامبر(ص) بشوراند و بسیج كند. او به این وسیله زمینه جنگهای بعدی قریش را علیه پیامبر(ص) پدید آورد. او همچنین، علیه پیامبر(ص) یاوهسرایی و شایعهپراكنی میكرد، و اصل اسلام را زیر سوال میبرد.
ج) ائمه اطهار
در سیره ائمه معصومین(ع) نیز مواردی از تجویز قتل دیگران دیده میشود. مثلاً: اسحاق انباری میگوید: امام جواد(ع) به من فرمود: این چه كاری است كه ابوالسمهری كه خدا لعنتش كند، انجام میدهد، و ما را تكذیب میكند؟ او ادعا میكند كه خودش و ابن ابیرزقاء برای ما تبلیغ میكنند، من شما را شاهد میگیرم كه من از آنها به سوی خدا تبری میجویم. آن دو فریبكار و ملعوناند. یا اسحاق، ما را از شر آنها راحت كن! خدای عزوجل با بردن تو به بهشت به تو آرامش میدهد. عرض كردم: فدای تو شوم، كشتن آنها بر من حلال است؟ فرمود: آن دو فریبكاراند و مردم را فریب میدهند و زندگی من و دوستانم را در معرض خطر قرار میدهند، لذا خون آنها بر مسلمین حلال است. او را نبایستی در ملأ عام به قتل برسانی، زیرا اسلام آدمكشی در ملأ عام را نمیپذیرد، و اگر او را به صورت آشكار بكشی، ترحم و دلسوزی ایجاد میشود، و از تو سوال میكنند چرا او را كشتی و تو نمیتوانی دلیل موجهی ارائه كنی و قادر نیستی حجتی بیاوری تا از خود دفاع كنی، و خون مؤمنی از دوستان ما به خاطر یك فرد كافر ریخته میشود. پس باید مخفیانه به ترور اقدام كنید.[۲۲]
اقدام امام جواد(ع) و سایر ائمه را نیز كه به امور مشابه مبادرت كردند، نمیتوان ترور نامید، زیرا اگرچه ائمه معصوم(ع) حاكمیت نداشتند، در كنار شأنیت افتاء، دارای شأنیت قضاوت هم بودهاند. بنابراین، آنها هم، همانند پیامبر(ص) و در مقام قضاوت، پس از احراز مجرمیت فرد، دستور كشتن آنها را دادند. منتها این حكم به صورت پنهانی به اجرا درآمد، همانند شلاقی كه به دلایلی، به صورت پنهانی بر مجرم نواخته میشود.[۲۳] اینجا هم این سوال مطرح است كه چرا امام جواد(ع) دستور كشتن ابوالسمهری را صادر كرد. پاسخ این است: اولاً، او به دروغ خود را نماینده امام معرفی، و به نام امام از مردم خمس و زكات دریافت میكرد، و خود از آن استفاده مینمود، در حالی كه نه نماینده امام بود و نه حق استفاده از وجوه شرعیه را داشت. علاوه بر آن، اخبار جعلی را به عنوان عقاید شیعیان ترویج میكرد، و در این راه، با بهرهبرداری از نام امام مردم را فریب میداد، و هیچ راهی برای آگاه كردن مردم و دور كردن آنها از وی وجود نداشت.[۲۴] ثانیاً، او درباره امام غلو میكرد، و بدعتهای تازهای در شیعه پدید آورد، آن هم به نام امام. بدین سان، عقاید شیعیان را تباه كرد. از این رو، وجود او خطری بزرگ و جدی برای جامعه شیعه به شمار میآمد.[۲۵] ثالثاً، او فردی هرزه و منحرف هم بود.[۲۶] البته فریبكاری و هرزگی به تنهایی شخصی را شایسته مرگ نمیسازد، بلكه فریبكاری و هرزگی و بدعتگذاری توأم با حكم و تشخیص امام میتواند او را شایسته مرگ آشكار یا پنهانی سازد. زیرا وجود چنین شخصی موجب میشود امنیت سلب گردد، در حالی كه در مورد تروریسم، اقدام تروریستی باعث سلب امنیت میشود.از سیره پیامبر(ص) و امامان میآموزیم كه آنها، در مقام حاكم اسلامی یا قاضی، به صدور حكم قتل افرادی دست زدهاند كه وجودشان جرثومه فساد و تباهی و موجب گمراهی و ضلالت جامعه اسلامی میشد. به رغم این، پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) حاضر نشدند در خفا حكم به قتل آنان صادر نمایند، و عاملان کشتن آنها را از بازگو كردن واقعه باز دارند، یا به قصد دستیابی به هدفهای سیاسی به آن مبادرت كنند نه دینی، یا برای ایجاد رعب و وحشت در مردم، كه از شاخصههای عملیات تروریستی است، به آن دست بزنند. البته به این نكته اساسی هم باید توجه كرد كه ترور مخالفان شرور در زمان صدر اسلام در میان غیرمسلمانان، یك امر عادی بود، در حالی كه در زمان ما، چون دولتها تعهدات حقوقی در قبال هم دارند، و نیز در دنیای مدرن امروزی زندگی میكنند، ترور منتفی است. قطعاً اگر پیامبر(ص)، و سایر معصومان(ع) در دنیای امروز میزیستند، نسبت به تعهدات حقوقی فیمابین دولتها كه ترور را نفی میكنند، پایبند بودند. اما استثنائی در متون دینی وجود دارد كه بر پایه آن اجرای مجازات فرد گناهكار فوریت پیدا میكند، و در آن رجوع به قاضی هم لازم نیست و هر فرد، در صورت مواجهه و مشاهده آن، فوراً باید فرد خاطی را از پای درآورد و آن سبّالنبی است؛ سبّالنبی یعنی اینكه كسی نعوذ بالله به ساحت مقدس پیامبر(ص)، ائمه هدی(ع) یا زهرای مرضیه(س) توهین و اسائهادب كند، اما همین مسأله هم در جامعهای كه در آن حاكمیت دینی وجود دارد، باید از سوی حكومت انجام شود؛ آن هم آشكار، نه مخفی، مثل قضیه سلمان رشدی كه امام به عنوان قاضی و حاكم شرع وارد میدان شدند و با صدور حكمی علنی تكلیف رشدی را معلوم كردند.[۲۷]
● چند نمونه از نفی ترور در اسلام
در تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی، نمونههای فراوانی از نفی ترور وجود دارد كه به چند نمونه از آن اشاره میشود:
۱) مسلم بن عقیل از ترور عبیدالله بن زیاد خودداری كرد: به پیشنهاد شریك، تصمیم بر آن شد كه مسلم در پستوی خانه و پشت پرده كمین كند و در وقت حضور ابن زیاد، با علامتی كه به مسلم میدهند (آب خواستن شریك) بیرون آمده و او را به قتل برساند. ابن زیاد آمد و نشست و صحبتهایی كردند، ولی وقتی شریك آب طلبید، مسلم برای اجرای طرح بیرون نیامد و با تكرار علامت، باز هم از مسلم خبری نشد. ابن زیاد كه احتمال خطری را میداد، از هانی پرسید: او چه میگوید؟ گفتند: تب كرده و هذیان میگوید، اما عبیدالله زیاد، زود از آنجا رفت. پس از رفتن او، از مسلم پرسیدند چرا نقشه را عملی نكردی؟ گفت: به خاطر سخنی كه علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) نقل كرده كه: ایمان، مانع كشتن غافلگیرانه (ترور) است.[۲۸]
۲) در حدیثی معتبر نقل شده كه ابوصباح كنانی به امام صادق(ع) میگوید: همسایهای داریم كه نسبت به امیرالمومنین(ع) بدگویی میكند. اجازه عملی ( ترور) را نسبت به او میدهید؟ حضرت فرمودند: آیا تو اهل كار هستی؟ گفتم: به خدا قسم اگر اجازه دهید، در كمین او مینشینم و هنگامی كه به دام افتاد، با شمشیر او را میكشم. حضرت فرمود: ای ابوصباح این كار ترور است و رسول خدا(ص) از ترور نهی فرمودند. ای ابوصباح اسلام تحقیقاً قید و مانع ترور است.[۲۹]
۳) آقای سید حمید روحانی، مورخ انقلاب اسلامی، در این باره خاطرهای از امام خمینی(ره) نقل میکند: «ما در نجف خدمت امام رفتیم، فكر میكردیم سیدمهدی هاشمی واقعاً مبارز است و ساواك تهمت قتل آیتالله شمسآبادی را بیخودی به او زدهاند. به امام گفتیم: سیدمهدی هاشمی در زندان است. ممكن است اعدامش كنند. اجازه میدهید عدهای از روحانیون برویم در یكی از كلیساهای پاریس متحصن شویم. بلكه سیدمهدی هاشمی را آزاد كنند؟ كه امام با یك نگاه غضبآلود به ما فرمود: شما میخواهید برای یك قاتل اعتصاب كنید و تحصن كنید؟!»[۳۰] آقای روحانی در پاسخ به سوالی راجع به نظر حضرت امام(قدسسره) درباره ترور حسنعلی منصور گفت: امام اصولاً با ترور مخالف بود، به دلیل آنكه ممكن بود پس از آن فرد یا افرادی روی كار بیایند كه بدتر باشند و دیگر اینكه ممكن بود در ترور، افراد بیگناه كشته شوند و جراحت و وحشت ایجاد شود.
۴) در سیره حضرت امام(قدسسره)، بعد از انقلاب اسلامی هم موردی از دستور ارهابی از سوی ایشان دیده نمیشود و امامخمینی آن را از ناحیه هر كسی كه بخواهد انجام شود، محكوم میكند. وی در این باره فرموده است: «گمان نكنید كه اینها از روی قدرت یك همچو كارهایی را انجام میدهند، یك بمب در یك جا منفجر كردن، یك بچه دوازده ساله هم میتواند او را بگیرد یك جایی بگذارد و خود او منفجر بشود. این قدرتی نیست، این كمال ضعف است. من ابنملجم را از اینها مردتر میدانم، برای اینكه او آمد در حضور مردم، كار خودش را كرد و خداوند او را لعنت كند و اینها آن مردانگی آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدی یك كاری انجام میدهند و خودشان را اصلاً ظاهر نمیكنند. من آن عباس آقا را كه صدراعظم ایران (امینالسلطان) را در نزدیك مجلس با هفتتیر زد، در حضور همه و خودش را بعد هم دید گرفتار میشود، كشت، او را مرد میدانم و اینها را نامرد. اینهایی كه از اینجا فرار كردند و از خارج دستور میدهند كه مردم را اغتیال كنند، و به طور دزدكی بكشند، اینها تز نامردهاست.»[۳۱]
پس در سیره عملی مردانی كه مجسمه اسلاماند، ترور جایی ندارد، زیرا ترور با ایمان و اسلام در تضاد است.
● فرجام سخن
ترور اقدامی ترسآفرین، وحشتآمیز، غیرقانونی، پنهانی، غافلگیرانه، رعبانگیز است كه با كشتن افراد مخالف (مخالفان سیاسی) و تخریب اماكن متعلق به آنها از طریق روشهای زورمدارانه، با وسایل و ابزار خشن اجرا میشود، در حالی كه آیات مختلف قرآن، ترور پنهانی را مردود میداند، كشتن انسان پاك را رد میكند، قتل انسان غیر قاتل و غیر فاسد را نمیپذیرد و نیز ریختن خون انسانی كه خونش محترم است، منع كرده است. روایات اسلامی هم ترور را، به عنوان نشانهای از علائم ظهور امام زمان(عج)، مخالف ایمان و اسلام ذكر كرده است و آن را باطل میداند. البته قرآن در قصاص، افساد در روی زمین و محاربه با خدا و رسول خدا، دستور كشتن داده است، ولی در هیچ یك از موارد، بر خلاف ترور، قتل به صورت پنهانی، بیاذن امام معصوم(ع) یا نایب آنان، یا رهبری و حاكم اسلامی انجام نمیشود و نیز بر خلاف ترور، این اقدام به بازگشت آرامش به جامعه و بازگرداندن امنیت عمومی منجر میگردد.
پیامبر(ص) در مواردی، دستور كشتن افرادی را صادر كردهاند؛ افرادی كه به هجو مسلمانان پرداختهاند، به دشمنان مسلمانان مدد رساندهاند، به سلب امنیت عمومی دست زدهاند، به ناموس مسلمانان تعدی كردهاند، به پیمان صلح با پیامبر(ص) پایبند نماندهاند. بنابراین، فرمان پیامبر(ص) برای كشتن آنها، ترور نبود. زیرا ترور مخفیانه اجرا میگردد، وحشت میآفریند و ترورشونده بدون محاكمه ترور میشود. پیامبر(ص) در مقام حاكم اسلامی كه شأن قضاوت را نیز دارد، آشكارا دستور كشتن این افراد را صادر كرد و این اقدامها، آرامش را برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد. از این رو، در سیره نبوی نشانی از ترور به مفهوم امروزین وجود ندارد. حتی در برخی از احادیث برجامانده از پیامبر(ص) ترور نهی شده است. چگونه ممکن است پیامبری که پیامبر رحمت است، بیمحابا و بدون حساب و کتاب به قتل کسی فرمان داده باشد؟[۳۲]
در سیره امامان معصوم(ع) هم نمونههایی از كشتن افراد دیده میشود كه حیلهگر، بدعتآور، فریبكار، غارتگر، جعلكننده احادیث، غلوكننده امام معصوم(ع)، بهتانزننده به شیعیان، تباهكننده عقاید مسلمانان، هرزه، منحرف، شرور، جرثومه فساد و تباهی، گمراهكننده مردم و... بودهاند. اقدامهای امامان معصوم(ع) هم معنا و مفهوم ترور را ندارد، به آن دلیل كه فرد كشتهشده از سوی امام معصوم(ع) كه شأنیت قضا و افتاء را داشته، مجرم شناخته شده است و مردم با نابودی از انحراف، زنان مسلمان از تجاوز، مسلمانان از بهتان، عقاید مردم از بدعت نجات یافتند، در حالی كه ترور به انحراف فكری، سلب آسایش عمومی، برقراری خشونت و نفی امنیت میانجامد.
مرتضی شیرودی
پینوشتها
[۱]ــ حسین علیزاده، فرهنگ خاص علوم سیاسی، تهران، روزنه، ۱۳۷۷، ص ۲۷۴
[۲]ــ جك سی. پلینو و روی آلتون، فرهنگ روابط بین الملل، ترجمه و تحقیق حسن پستا، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۵، ص ۲۴۳
[۳]ــ زیبا فرزیننیا، از نفوذ تا سد نفوذ، فصلنامه سیاست خارجی، سال ۱۱، شماره ۱، بهار ۱۳۷۶، ص ۱۱۸
[۴]ــ نجفعلی میرزایی، فرهنگ اصطلاحات معاصر، قم، دارالاعتصام، ۱۳۷۶، ذیل كلمه فتك
[۵]ــ لسان العرب، ذیل كلمه فتك
[۶]ــ ترجمه المنجد، مترجم مصطفی رحیمی، تهران، صبا، ۱۳۷۷، ذیل كلمه رَهَبَ
[۷]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، قم، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۸، ص ۵۸۴
[۸]ــ ترجمه المنجد، همان، ذیل كلمه غیله
[۹]ــ احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، اسلام، ۱۳۶۵، ذیل كلمه اغتیال
[۱۰]ــ فرهنگ فارسی عمید، ذیل كلمه ترور
[۱۱]ــ لغت نامه دهخدا، ذیل كلمه ترور
[۱۲]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ص ۵۸۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۷
[۱۳] ــ شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، تحقیق محمد ابوالفضل، بیروت، دارالحیاهًْ التراث العربی، ۱۲۸۵، ص ۲۱۹
[۱۴]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، صص ۶۱۰ ــ ۶۰۲؛ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۴، ص۶۶۴؛ بهاءالدین خرمشاهی، ترجمه و توضیحات قرآن، تهران، نیلوفر و جامی، ۱۳۷۴، ص ۲۷
[۱۵]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ج۴، ص۳۶۰؛ محمدحسین طباطبایی، همان، ج۵، ص۵۳۳
[۱۶]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ج۱، ص۶۱۰ ــ ۶۰۲؛ محمد حسین طباطبایی، همان، ج۱، ص۶۶۴؛ بهاءالدین خرمشاهی، همان، ص ۲۷
[۱۷]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ج۴، ص۲۵۵؛ بهاءالدین خرمشاهی، همان، ص ۱۱۳؛ محمدحسین طباطبایی، همان، ج ۵، ص۵۲۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ترجمه و نگارش محمد مفتح، ج ۷ ،تهران، فراهانی، ۱۳۵۰، ص ۱۳
[۱۸]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ج ۴، ص ۳۶۰؛ محمدحسین طباطبایی، همان، ج۵، ص ۵۳۳
[۱۹]ــ همان.
[۲۰]ــ سخنرانی شهید آیتالله سعیدی پیرامون ترور در اسلام در سال ۱۳۴۳
[۲۱]ــ دعموش عاملی، دایرهًْالمعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامی، ترجمه: غلامحسین باقر مهیاری و رضا گرمابدری، تهران، دانشگاه امامحسین(ع)، ۱۳۷۹، ص۲۸۳
[۲۲]ــ همان ص ۳۰۳
[۲۳]ــ همان.
[۲۴]ــ همان.
[۲۵]ــ همان.
[۲۶]ــ همان.
[۲۷]ــ جمعی از نویسندگان، تساهل و تسامح، تهران، آفرینه، ۱۳۷۹، ص ۳۵
[۲۸]ــ جواد محدثی، مسلم بن عقیل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۲۵
[۲۹]ــ اصول كافی، ج ۷، ص ۳۷۵
[۳۰]ــ روزنامه كیهان، ۵ خرداد ۱۳۶۸، ص ۸
[۳۱]ــ امامخمینی(ره) حاضر نشدند حكم ترور حسنعلی منصور، عاقد و طراح كاپیتولاسیون، را صادر كنند: «در قضیه ترور حسنعلی منصور با اینكه... نمایندهای (از گروه مؤتلفه اسلامی) خدمت ایشان به نجف جهت استیذان فرستاد، آن حضرت (امام خمینیقدس سره) از صدور چنین حكمی استنكاف ورزیدند و این (گروه) ناچار شد، به سراغ بعضی دیگر... برود.» (جمعی از نویسندگان، تساهل و تسامح، همان)
محسن رضایی در مصاحبهای با كیهان گفت: «ایشان (امام خمینیقدس سره) خطمشی مسلحانه را نفی میكردند؛ یعنی به عنوان استراتژی، كار مسلحانه را قبول نداشتند... (تا) جایی كه ایشان اجازه، اعدام خسرو داد (فرمانده نیروی هوایی رژیم پهلوی) را ندادند؛ یعنی آن دوستی كه واسطه ما با حضرت امام بود، گفت كه حضرت امام سكوت كردند و ما از سكوت، برداشت مخالفت كردیم... حضرت امام كار مسلحانه را به عنوان یك مشی و استراتژی قبول نداشتند. ایشان اصل مبارزه را در تودههای مردم میدیدند و لذا بر آگاهی مردم تأكید داشتند.» (محاصبه محسن رضایی با روزنامه كیهان، ۱۹ بهمن ۱۳۷۸، ص ۸) در واقع امام با هر اقدام نظامی مخالف بود. روش امام برای تأثیرگذاری و تحول اجتماعی، یك روش فرهنگی بود. رك: امامخمینی، صحیفه امام، ج ۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۳۷۸، ص۱۳
[۳۲]ــ اسلام دین رحمت است. آیات ذیل رحمت بودن دین اسلام را به وضوح نشان میدهد.
خداوند در بیان كَتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَهَٔ (انعام/۱۲)؛ رحمت و بخشش را بر خود واجب كرده است. از این رو، به پیامبراكرم(ص) میفرماید: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.(انبیا/
۱۰۷
سوتیتر:
آیات و روایات متعدد و فراوانی در حرمت و منع ترور و قتل پنهانی وجود دارد كه هیچگونه تردیدی را درباره حرمت ترور از دیدگاه اسلام باقی نمیگذارد. از جمله:
۱ــ «بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است، برایتان بخوانم: اینكه چیزی را شریك خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیكی كنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نكشید! ما شما و آنها را روزی میدهیم، و نزدیك كارهای زشت نروید، چه آشكار باشد چه پنهان! و انسانی را كه خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر به حق (و از روی استحقاق)، این چیزی است كه خداوند شما را به آن سفارش كرده، شاید درك كنید!» (انعام)
۳ــ ابوصباح كنانی به امام جعفر صادق(ع) میگوید: یكی از همسایههایم كه از قبیله همدان و نامش جعد بن عبدالله است، به علی(ع) دشنام میدهد. آیا اجازه میدهی كه او را بكشم؟ فرمود: اسلام ترور را منع كرده است.
قصاص در آیه ۱۷۸ بقره، فقط به معنای كشتن نیست، بلكه كشتن آشكار قاتل، یكی از اقسام آن است؛ قاتلی كه به عمد مرتكب قتل شده است، هم میتوان او را به قتل رساند و هم اولیای دم میتوانند او را ببخشند و فقط وی را با پرداخت دیه، مجازات نمایند. بدین سان، قصاص فقط راهی برای از بین بردن افراد مزاحم و زمینههای جرم و دریچهای به سوی حیات اجتماعی و نیز ضامن آن است. زیرا قصاص در مقابل این شعار «زیاد بكشید تا كشتار كم شود»، و نیز در مقابل شعار «عفو قاتل ممنوع است»، قرار دارد.
پینوشتها
[۱]ــ حسین علیزاده، فرهنگ خاص علوم سیاسی، تهران، روزنه، ۱۳۷۷، ص ۲۷۴
[۲]ــ جك سی. پلینو و روی آلتون، فرهنگ روابط بین الملل، ترجمه و تحقیق حسن پستا، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۵، ص ۲۴۳
[۳]ــ زیبا فرزیننیا، از نفوذ تا سد نفوذ، فصلنامه سیاست خارجی، سال ۱۱، شماره ۱، بهار ۱۳۷۶، ص ۱۱۸
[۴]ــ نجفعلی میرزایی، فرهنگ اصطلاحات معاصر، قم، دارالاعتصام، ۱۳۷۶، ذیل كلمه فتك
[۵]ــ لسان العرب، ذیل كلمه فتك
[۶]ــ ترجمه المنجد، مترجم مصطفی رحیمی، تهران، صبا، ۱۳۷۷، ذیل كلمه رَهَبَ
[۷]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، قم، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۸، ص ۵۸۴
[۸]ــ ترجمه المنجد، همان، ذیل كلمه غیله
[۹]ــ احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، اسلام، ۱۳۶۵، ذیل كلمه اغتیال
[۱۰]ــ فرهنگ فارسی عمید، ذیل كلمه ترور
[۱۱]ــ لغت نامه دهخدا، ذیل كلمه ترور
[۱۲]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ص ۵۸۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۷
[۱۳] ــ شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، تحقیق محمد ابوالفضل، بیروت، دارالحیاهًْ التراث العربی، ۱۲۸۵، ص ۲۱۹
[۱۴]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، صص ۶۱۰ ــ ۶۰۲؛ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۴، ص۶۶۴؛ بهاءالدین خرمشاهی، ترجمه و توضیحات قرآن، تهران، نیلوفر و جامی، ۱۳۷۴، ص ۲۷
[۱۵]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ج۴، ص۳۶۰؛ محمدحسین طباطبایی، همان، ج۵، ص۵۳۳
[۱۶]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ج۱، ص۶۱۰ ــ ۶۰۲؛ محمد حسین طباطبایی، همان، ج۱، ص۶۶۴؛ بهاءالدین خرمشاهی، همان، ص ۲۷
[۱۷]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ج۴، ص۲۵۵؛ بهاءالدین خرمشاهی، همان، ص ۱۱۳؛ محمدحسین طباطبایی، همان، ج ۵، ص۵۲۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ترجمه و نگارش محمد مفتح، ج ۷ ،تهران، فراهانی، ۱۳۵۰، ص ۱۳
[۱۸]ــ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، همان، ج ۴، ص ۳۶۰؛ محمدحسین طباطبایی، همان، ج۵، ص ۵۳۳
[۱۹]ــ همان.
[۲۰]ــ سخنرانی شهید آیتالله سعیدی پیرامون ترور در اسلام در سال ۱۳۴۳
[۲۱]ــ دعموش عاملی، دایرهًْالمعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامی، ترجمه: غلامحسین باقر مهیاری و رضا گرمابدری، تهران، دانشگاه امامحسین(ع)، ۱۳۷۹، ص۲۸۳
[۲۲]ــ همان ص ۳۰۳
[۲۳]ــ همان.
[۲۴]ــ همان.
[۲۵]ــ همان.
[۲۶]ــ همان.
[۲۷]ــ جمعی از نویسندگان، تساهل و تسامح، تهران، آفرینه، ۱۳۷۹، ص ۳۵
[۲۸]ــ جواد محدثی، مسلم بن عقیل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۲۵
[۲۹]ــ اصول كافی، ج ۷، ص ۳۷۵
[۳۰]ــ روزنامه كیهان، ۵ خرداد ۱۳۶۸، ص ۸
[۳۱]ــ امامخمینی(ره) حاضر نشدند حكم ترور حسنعلی منصور، عاقد و طراح كاپیتولاسیون، را صادر كنند: «در قضیه ترور حسنعلی منصور با اینكه... نمایندهای (از گروه مؤتلفه اسلامی) خدمت ایشان به نجف جهت استیذان فرستاد، آن حضرت (امام خمینیقدس سره) از صدور چنین حكمی استنكاف ورزیدند و این (گروه) ناچار شد، به سراغ بعضی دیگر... برود.» (جمعی از نویسندگان، تساهل و تسامح، همان)
محسن رضایی در مصاحبهای با كیهان گفت: «ایشان (امام خمینیقدس سره) خطمشی مسلحانه را نفی میكردند؛ یعنی به عنوان استراتژی، كار مسلحانه را قبول نداشتند... (تا) جایی كه ایشان اجازه، اعدام خسرو داد (فرمانده نیروی هوایی رژیم پهلوی) را ندادند؛ یعنی آن دوستی كه واسطه ما با حضرت امام بود، گفت كه حضرت امام سكوت كردند و ما از سكوت، برداشت مخالفت كردیم... حضرت امام كار مسلحانه را به عنوان یك مشی و استراتژی قبول نداشتند. ایشان اصل مبارزه را در تودههای مردم میدیدند و لذا بر آگاهی مردم تأكید داشتند.» (محاصبه محسن رضایی با روزنامه كیهان، ۱۹ بهمن ۱۳۷۸، ص ۸) در واقع امام با هر اقدام نظامی مخالف بود. روش امام برای تأثیرگذاری و تحول اجتماعی، یك روش فرهنگی بود. رك: امامخمینی، صحیفه امام، ج ۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۳۷۸، ص۱۳
[۳۲]ــ اسلام دین رحمت است. آیات ذیل رحمت بودن دین اسلام را به وضوح نشان میدهد.
خداوند در بیان كَتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَهَٔ (انعام/۱۲)؛ رحمت و بخشش را بر خود واجب كرده است. از این رو، به پیامبراكرم(ص) میفرماید: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.(انبیا/
۱۰۷
سوتیتر:
آیات و روایات متعدد و فراوانی در حرمت و منع ترور و قتل پنهانی وجود دارد كه هیچگونه تردیدی را درباره حرمت ترور از دیدگاه اسلام باقی نمیگذارد. از جمله:
۱ــ «بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است، برایتان بخوانم: اینكه چیزی را شریك خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیكی كنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نكشید! ما شما و آنها را روزی میدهیم، و نزدیك كارهای زشت نروید، چه آشكار باشد چه پنهان! و انسانی را كه خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر به حق (و از روی استحقاق)، این چیزی است كه خداوند شما را به آن سفارش كرده، شاید درك كنید!» (انعام)
۳ــ ابوصباح كنانی به امام جعفر صادق(ع) میگوید: یكی از همسایههایم كه از قبیله همدان و نامش جعد بن عبدالله است، به علی(ع) دشنام میدهد. آیا اجازه میدهی كه او را بكشم؟ فرمود: اسلام ترور را منع كرده است.
قصاص در آیه ۱۷۸ بقره، فقط به معنای كشتن نیست، بلكه كشتن آشكار قاتل، یكی از اقسام آن است؛ قاتلی كه به عمد مرتكب قتل شده است، هم میتوان او را به قتل رساند و هم اولیای دم میتوانند او را ببخشند و فقط وی را با پرداخت دیه، مجازات نمایند. بدین سان، قصاص فقط راهی برای از بین بردن افراد مزاحم و زمینههای جرم و دریچهای به سوی حیات اجتماعی و نیز ضامن آن است. زیرا قصاص در مقابل این شعار «زیاد بكشید تا كشتار كم شود»، و نیز در مقابل شعار «عفو قاتل ممنوع است»، قرار دارد.
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست