دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
آسیبشناسی نگاه به زن و خانواده
![آسیبشناسی نگاه به زن و خانواده](/mag/i/2/aukwj.jpg)
همزمانی میلاد فاطمه زهرا(س) با سال پیامبر اعظم(ص)، فرصتی است فرخنده كه میتواند همزمان، دو نتیجه مبارك به ارمغان آرد: نخست، بازخوانی سیره نبوی به منظور بازسازی ذهنیتها و دوم، بازبینی عملكردها و یجاد نقطه آغازینی بر اتحاد امت اسلام: در موضع عینیت بر محور آموزههی نبوی. تأمین ین دو غرض بسته به آن است كه پاسخ پرسشهی اساسی خود را از متن سیره نبوی به دست آوریم و بتوانیم براساس آن، به تبیینی شفاف از جیگاه و شخصیت زن، مسئولیتهی فردی، خانوادگی و اجتماعی وی دست یابیم.
در ین مجال برآنیم تا با مقیسهی میان »فرهنگ اسلامی و سنت نبوی« و واقعیتهی موجود، به آسیبشناسی اجمالی موضوع زن و خانواده بپردازیم و پرسشهی اساسی و بیستههی كارشناسی را در حد اجمال و وسع خود، مورد اشاره قرار دهیم:
الف) آسیب شناسی دفاع از حقوق زنان
هرچند به بركت انقلاب اسلامی حس خودباوری و استقلال فرهنگی در میان فرهیختگان شكل گرفت؛ اما هنوز مدت زمانی باقی است تا تأثیرگذاریهی خود را در یجاد یك جریان بالنده، با ادبیات نظاممند و نخبگان كارآمد - كه الگویی جدید بری تحلیل و سیاستگذاری ارائه نمیند - برجی گذارد.
جریان دفاع از حقوق زنان در كشور ما، در ضمن برخورداری از ویژگیهی مثبت - همچون دیگر كشورهی اسلامی - به فقدان نگاه فعال نسبت به زن مبتلاست. حاكمیت نگاه انفعالی، آثار خود را در محورهی زیر به جی گذاشته است:
۱) مسئله شناسیها:
مسائل و مشكلات زن مسلمان و زن یرانی چیست؟ در پاسخ به ین پرسش اغلب نگاه مسئلهشناسانه لیبرالیستی و فمینیستی، به ین شكل تأثیرات خود را بر ذهن جامعه كارشناسی ما برجی میگذارد كه مسائل خود را از دریچه نگاه دیگران تحلیل كنیم و برنامههی پژوهشیمان را نیز بر همان اساس تنظیم كنیم. متأسفانه منتقدان نیز بر سر همین مسائل، به بحث و جدل میپردازند و استعداد خود را در طرح مسائل نو و بازكاوی عینیت اجتماعی به كار نمیگیرند.
۲) شاخص سازیها:
شاخصهی رشد و توسعه زنان چیست؟ امروزه شاخصهی جهانی كه نهادهی بینالمللی ترویج و توصیه میكنند، ملاك ارزیابی وضعیت زنان قرار گرفته است و در ین میان كمتر نشانی از شاخصهی بومی در تحلیل وضعیت زنان مشاهده نمیشود و حتی متأسفانه نیاز به تنظیم چنین شاخصهیی نیز چندان احساس نمیشود.
بر اساس همین شاخصهاست كه كشور ما در احراز رتبه جهانی حمیت از زنان در برخی موارد در رتبه ۱۵۱ از میان ۱۹۰ كشور جهان قرار دارد۱؛ چه ینكه با پذیرش چنین شاخصهیی است كه احساس حقارت و خودكمبینی بر اندیشه تحلیلگران و مدافعان حقوق زنان حاكم میشود و آنان را ناگزیر از پیروی كشورهی غربی میكند؛ ین در حالی است كه كشورهیی كه بهترین رتبههی جهانی را دارا هستند با بحرانهی وحشتناكی روبرو میباشند؛ بری مثال كشور سوئد و نروژ با دارا بودن رتبههی اول، با فروپاشی كامل خانواده مواجهاند؛ چهینكه ۵۵ درصد فرزندانی كه در سالیان اخیر در ین دو كشور متولد شدهاند نامشروع و ۶۳ درصد اهالی استكهلم داری پیوندهی توافقی خارج از چارچوب ازدواج میباشند.۲
۳) تعاریف و مفاهیم بنیادین و كاربردی:
تحلیل وضعیت زنان بر اساس پذیرش چه مفاهیم و چه تعاریفی انجام میشود؟ بیتردید میتوان مهمترین نمود نفوذ و هجوم فرهنگ بیگانه را در حاكمیت مفاهیم و آموزههی بنیادینی دانست كه جهتگیری كلی علوم انسانی، ادبیات كارشناسی و گفتمان علمی را یجاد كردهاند. پذیرش ین حاكمیت به معنی پذیرش چارچوب تحلیلی است كه دیگران بری ما تنظیم كردهاند و منازعات علمی را به امور جزئی، در ضمن پذیرش همان كلیات، تقلیل دادهاند؛ بنابرین با پذیرش مفاهیمی چون: آزادی، برابری، نسبیت اخلاقی، فردگریی و پذیرش تعاریف حاكم بر علوم اجتماعی، شاهد بروز چند طیف فكری هستیم: گروهی با پذیرش تعاریف و مفاهیم حاكم، به تعارض میان یافتههی علمی و آموزههی دینی رسیده، راه حل را در محدود كردن دین به حیات فردی و حاكمیت نگاه علمی بر اداره جامعه یافتهاند و گروهی نیز با پذیرش اصل دخالت دین در حیات اجتماعی با طرح شعار اجتهاد در اصول، به قرائتی از دین توسل جستهاند كه هماهنگی بیشتری با یافتههی علوم انسانی داشته باشد و گروه سوم كه خود را اصولگرا میدانند، با تقلیل دین به گزارههی جزئی و با نام اقتضائات و شریط زمانی۳ گزارههی دینی را با ادبیات حاكم، هماهنگ و با ین روش به گمان خود روزآمدی فقه را اثباتی مینمیند.
با توجه به آنچه گفته شد، بهوضوح روشن است كه حركت دفاع از حقوق زنان در كشور ما، به گونهی انفعالی پیگیری شده است.
امروزه دفاع از حقوق و شخصیت زن به دو دلیل بیش از هر زمان دیگری احساس میشود؛ اوّل ینكه مسائل اصلی زنان در پشت هالهی از نگرشهی غلط پنهان مانده و دوّم آنكه اصلاحاتی كه در دفاع از زنان انجام میپذیرد، بیش از پیش بر آسیبها افزوده است.
در مقیسهی كوتاه بین شریط كنونی دفاع از حقوق زن با تحوّلاتی كه اسلام در ین زمینه به وجود آورد، بهخوبی روشن میشود كه حركت پیامبر اسلام(ص)، حركتی هدفمند و از سرِ اعتقاد بوده است؛ چرا كه او در ین راه هم با عقید جاهلیت عربی درباره زن مبارزه كرد و هم با فرهنگ وارداتی روم كه در پرستش بتهی مؤنث تجلی پیدا میكرد.
در چنین شریطی پیامبر هم به نقد سنّتهی موجود پرداخت و هم به ترسیم جیگاه و شخصیت زن از منظر اسلام. ین حركت از چند طریق دنبال شد:
۱) همتا دانستن زن و مرد:
برابری زن و مرد در انسانیت و در دستیابی به كمالات انسانی از اصول نگرش اسلام است كه قرآن كریم۴، پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت (علیهم السلام) به تبیین آن پرداختهاند. یاتی از قرآن كریم كه یكسان به زن و مرد وعده بهشت میدهد و آنان را چون مردان در اقامه نماز، اعطی زكات، پذیرش سرپرستی خدا و رسول(ص) و اصلاح جامعه اسلامی در قالب امر به معروف و نهی از منكر مسئول میشمارد۵ و بر یمان و تسلیم، صداقت، صبر، خشوع و عفت زن و مرد ارزشی یكسان میگذارد۶، نشانگر یكساننگری اسلام است؛ چنانكه یات الهی كه بر یذی زنان مؤمن و افترا به آنان برمیآشوبد۷، پیامبر(ص) را به استغفار بری زنان و مردان مؤمن فرا میخواند۸ و توبه آنان را قبول میكند؛۹ افزون بر آنكه گفتار پیامبر(ص) كه زنان را همتی مردان شمرده است۱۰، در كنار سیره كرامتمندانه آن بزرگوار، حاكی از برابری زن و مرد در ارزشمندی است.
۲) توجه به ارزش دختران و تشویق به پرورش و حمیت از آنان:
شیوه پیامبر(ص) آن بود كه از یك سو به ارزش و جیگاه ویژه دختران در زندگی توجه دهد و به تأثیر آنان به عنوان مونس، اهل مدارا و نیكی، با خیر و بركت، اهل پاكیزگی و سبب طراوت زندگی اشاره كند۱۱ و از سوی دیگر با بیان رزّاقیت خداوند، احساس سنگینی در نگهداری آنان را برطرف نمید؛ ضمن آنكه علیه سنت دختركشی به عنوان عملی سنگدلانه بشورد۱۲ و اكرام زنان و دختران را در قالب عباراتی كه بهترین مردم را خیرخواهترین آنان در حق زنان میداند، اهانت به زنان را نشانی از پستی بشمارد و بر حمیت از دختران و زنان، بهشت را پاداش قرار میدهد و آن را وجهه همت مردان قرار دهد۱۳.
۳) بیعت با زنان:
پیامبر اكرم(ص) در چند نوبت از زنان بیعت گرفته است. در بیعت »عقبه« كه قبل از هجرت انجام گرفت، سه زن حضور داشتند. در فتح مكه نیز قرآن كریم، پیامبر اكرم(ص) را به گرفتن بیعت از زنان (در صورت تمیل آنان) فراخوانده است.۱۴ نكته جالب آنكه باوجودی كه بیعت به معنی تعهد، به همكاری و تبعیت از حاكم اسلامی، ماهیتی سیاسی و اجتماعی دارد، در مورد زنان بیشتر رنگ و بوی اخلاقی و خانوادگی به خود گرفته است و زنان متعهد شدهاند بری خدا شریك قرار ندهند؛ خود را به دزدی و زنا آلوده نكنند؛ فرزندكشی نكنند؛ فرزند دیگران را به شوهران خود منسوب ننمیند و در كارهی خیر با پیامبر(ص) مخالفت نكنند. در ینجا دو نكته جلب توجه میكند: اول آنكه در جامعهی كه گاه زن را در زمره كالا دست به دست میكنند، سخن از بیعت زنان، انقلاب فرهنگی به حساب میآمد و دوم آنكه گویا الگوی مشاركت زنان در اصلاح جامعه، از نگاه اسلام، الگویی جنسیتی و با محوریت عفاف و حفظ كیان خانواده است.
۴) توجه به شخصیتهی ویژه:
سخنان گهربار پیامبر اكرم(ص) در توصیف شخصیت زنان تاریخ ساز از جمله فاطمه(س)، خدیجه كبری(س)، آسیه(س) و مریم كبری(س)۱۵ بهویژه در مورد فاطمه(س)، در قالب بیاناتی كه رضیت و خشم خداوند را به رضیت و خشم فاطمه پیوند میدهد۱۶ و نیز مریم(س) كه به همراه آموزههی قرآنی، او را زنی كامل، داری عصمت و همسخن با فرشتگان خداوند دانسته است،۱۷ نشانگر آنست كه زن میتواند تمامیحجابها را درنوردد و به قله كمالات رسد.
انتخاب فاطمه(س) به منظور مباهله۱۸، با وجود حضور مدعیان و در نظر گرفتن وی به عنصری محوری در میان اصحاب كسأ كه یه تطهیر در شأن آنان فرود آمد۱۹ نیز به بهترین شكل نمیانگر جیگاه زن در اندیشه اسلامی است.
۵) پرورش عملی زنان:
بهترین شاهدی كه بر كارآمدی برنامههی هر مكتب میتوان ارائه داد، بررسی ابعاد شخصیتی كسانی است كه براساس آموزههی آن پرورش یافتهاند. بررسی زندگی فاطمه(س)، از دوران كودكی و نوجوانی در حمیت از پیامبر اكرم(ص) در مقابل مشركان و حضور در صحنههی جنگ بری پشتیبانی از رزمندگان تا زمان جوانی و ورود یكتنه در عرصه مبارزه با مفاسد سیاسی و انتخاب مشی مبارزه منفی به منظور نشان دادن مظلومیت اهلبیت (علیهم السلام) تا پیان تاریخ، توجه به حفظ معارف و علوم دینی تا آنجا كه آن را معادل حفظ جان دو فرزند عزیزش میشمارد همه؛ بیانگر آن است كه یك زن به گونهی تربیت یافته است كه میتواند به دگرگون ساختن تاریخ بیندیشد. چنین تربیتی را در بانوان ممتازی چون خدیجه(س) كه توانمندی اقتصادی خود را در توسعه دین جدید به خدمت گرفت و در زینب كبری(س) نیز مییابیم. ین تحولات سبب شد كه در طول سدههی پس از ظهور اسلام صدها زن راوی حدیث، فقیه، عارف، متكلم، ادیب، معلم و انسانساز به صحنه یند.
از نكات پیشگفته میتوان رویكرد اصولگریانه به شخصیت زن را در عصر حاضر تبیین نمود. در ین رویكرد، هم با اشكال سنّتی تحقیر زنان و هم با اشكال مدرن آن در قالبِ سوژههی جنسی، سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی - كه زنان را به ابزاری جهت معروف شدن نهادها یا افرادی خاص بدل میكند - مقابله خواهد شد؛ همچنین در ین نقطه، همزمان با نگرشهیی كه زن را از مرز برابری انسانی با مرد فراتر میبرد و به مقام »خدا بانویی« ارتقا میدهد، مبارزه خواهد شد.
پس از دفاع از شخصیت زن به مثابه یك انسان، نوبت به تبیین هویت زن به مثابه یك جنس میرسد. اگر دیدگاه سنتی غرب تأكید بر تفاوتهی طبیعی زن و مرد و نقشهی متفاوت آنان را به قیمت كم رنگ كردن بُعد انسانی و ارزشمندی مشترك زن و مرد میدید، از دهه ۱۹۶۰ میلادی نگرشهی مبتنی بر برابری نقشها رفته رفته جی پی خود را محكم نمودند و تفاوت نقشها را همچون بسیاری تفاوتهی روانی و رفتاری، از مقوله جنسیت (Gender) دانستند كه هیچ پیگاه طبیعی ندارد و صرفاً معلول عوامل تربیتی و اجتماعی است؛ از ین رو ضرورت اصلاح نگرشها به سمت از میان بردن كلیشههی جنسیتی به یك شعار مهم تبدیل شد و برنامههی توسعه در كشورها نیز اصلاح نگرشهی جنسیتی به سمت نادیده گرفتن نقشهی جنسیتی را در دستور كار قرار داد.
انكار نقشهی جنسیتی به ین معنا بود كه اولاً ساختار خانواده كه بر اساس مدل عمودی و رابطه طولی پدر، مادر و فرزندان بود، به چالش كشیده شود و در مرحله بعد، ساختار افقی دموكراسی در خانواده كه تمام اعضا را در یك خطِ افقی همرتبه قرار میداد، پیشنهاد گردد؛ در نتیجه خانواده در جیگاه نهادی منسجم، نقش خود را از دست داد و نقشهی انحصاری در آن از بین رفت؛ چنانكه در فرانسه و انگلستان، تأمین هزینههی خانواده از انحصار مرد خارج شد و مشتركاً بر عهده زن و مرد قرار گرفت؛۲۰ در حقیقت تحولات دهههی اخیر در مجموع به سمت فاصله گرفتن خانواده از الگوی عمودی است.
نقش مادری نیز در دهههی اخیر به عنوان نقش انحصاری زنانه، از سوی فمینیستها از كلیشههی جنسیتی كه نظام مردسالار بری خانهنشین كردن زنان آن را نقشی مقدس وانمود میكند، قلمداد شده است.
انكار نقشهی جنسیتی در عرصه خصوصی (خانواده) جیی بری پذیرش تفاوت نقشها با ویژگیهی جنسیتی در اجتماع باقی نگذاشت و شاخصهی رشد و توسعه اجتماعی زنان بر شاخصهی مردانه منطبق و بیان كننده وضعیت زنان هر كشور گردید.۲۱
با نمودار شدن آثار پذیرش تشابه نقشها و نادیده گرفتن تفاوتهی طبیعی دو جنس، جریان انتقادی نسبتاً قدرتمندی از متخصصان خانوادهدرمانی و دیگر گروهها شكل گرفت كه به بررسی نادیده گرفتن ین تفاوتها پرداختند.در كشور ما نیز - در دو دهه اخیر - شاهد كمرنگ شدن توجه به نقشهی جنسیتی و حمیت از آن هستیم. پذیرش شاخصهی توسعه غربی در مورد زنان، كم ارزش تلقی شدن نقشهی جنسیتی در فرهنگسازی و در نظام آموزشی، تشكیل دورههی آموزشی مدیران با شعار »جنسیت كلیشه است«، عدم توجه به حمیت از نقشهی جنسیتی در قانون كار و طرحهی اشتغال زیی، برخی مواد برنامه سوم و چهارم توسعه و موارد بسیار دیگر در ین راستا قابل تفسیر است.
بازخوانی متون وحیانی و سیره نبوی، ضرورت عطف توجه به موضوع تفاوتهی تكوینی زن و مرد و تفاوت در مسئولیتها و نقشها را بیش از گذشته روشن میسازد.
سیاست اسلام و سنت پیامبر اكرم(ص) را در چند محور میتوان مورد مطالعه قرار داد:
۱) تبیین نقشهی جنسیتی:
مهمترین نقشهی جنسیتی تصویر شده بری زنان، همسری و مادری است. تقاضی علی(ع) و فاطمه(س) از پیامبر اكرم(ص) به منظور تقسیمبندی فعالیتها و احاله كارهی درون خانه به فاطمه(س) و كارهی بیرون از منزل به علی(ع)۲۲، معادل دانستن همسرداری شیسته با جهاد مردان۲۳، بالاترین سعادت مرد مسلمان را برخورداری از همسر شیسته دانستن۲۴، بهشت را زیر قدم مادران توصیف نمودن۲۵ و بر بارداری، وضع حمل و شیردهی فرزندان ثوابهی فراوان مقرر نمودن۲۶ همگی نشانگر جیگاه نقشهی جنسیتی زنان است.
۲) توصیه به حُسن یفی نقش:
حساسیت آموزههی دینی به چگونگی یفی نقش، متناسب با اهمیت هر نقش و میزان تأثیرگذاری آن در فرد، خانواده و اجتماع بوده است. احادیث نبوی توصیههی بسیاری به مردان از جمله به منظور غیرتورزی در دفاع از خانواده۲۷، حمیت اقتصادی از عائله و توسعه بر آنان۲۸، تربیت صحیح فرزندان و آموزشهی مهارتی به آنان۲۹ و اهتمام به انفاق از روزی حلال مطرح كردهاند۳۰ و زنان را نیز به یفی هرچه بهتر نقش مادری و همسری در قالب رعیت عفاف، تواضع و آراستگی در مقابل همسر، انجام كارهی خانه و حسن ارتباط جنسی با همسر فرا خواندهاند۳۱.
۳) حمیت از نقشها:
اسلام، بهویژه در سنت نبوی، حمیت از نقشهی جنسیتی را گاه در قالب مواد حقوقی۳۲ و گاه به شكل توصیههی اخلاقی و روشهی تربیتی دنبال میكند. یات و رویاتی كه احترام به والدین و تواضع و حسن سلوك با آنان را سفارش میكند۳۳، حق پدر و مادر بر فرزند را به تصویر میكشد۳۴، رضیت خداوند را به رضیت والدین پیوند میدهد۳۵، عقوق والدین را گناهی بزرگ میشمرد۳۶ و معاشرت به معروف را در روابط خانوادگی وظیفه شوهر میشمارد۳۷ از آن جملهاند؛ به علاوه گاه با بیان عقوبت بر ظلم و اهمال در حق عائله۳۸، افراد را به حُسن یفی نقش فرا میخواند و گاه افراد را به پذیرش تصمیمات طرف مقابل در دیره انجام مسئولیت دعوت میكند. ۳۹
البته ین به معنی نادیده گرفتن تفكیك نقشها در حوزهی اجتماع نیست؛ چنانكه برخی آموزهها از عدم وجوب شركت زنان در جهاد و نمازهی جمعه۴۰ حكیت دارند. در احكام فقهی نیز به بیان عدم یفی نقش رهبری و قضاوت زنان پرداختهاند. بر اساس آنچه از فرهنگ اسلامی و سیره نبوی به دست میید میتوان با رویكردی انتقادی عملكرد بیست ساله دستگاه برنامه ریزی كشور را به منظور تصحیح عملكرد ینده، در قالب چند پرسش مورد سؤال قرار داد.
ـ طرح ین پرسشها نه به منظور متهم كردن افراد و نهادها، بلكه به منظور توجه به موضوعاتی است كه میتواند در ینده منشأ تحولاتی در برنامهریزیها باشد:
۱) بری تبیین نقشهی جنسیتی و مسئولیتهی ویژه هر یك، چگونه فرهنگسازی شده است؟
۲) به منظور حسن یفی نقشها چه برنامههیی در نظر گرفته شده است؟
۳) سیاست حمیت از نقشهی جنسیتی در جمهوری اسلامی چیست و برنامههی كلان و قوانین مصوب از جمله قانون كار چگونه در خدمت تقویت و كارآمدی ین نقشها قرار میگیرند؟
۴) چگونه مطالبات زنان به سمت تقویت نقشهی جنسیتی در خانواده و اجتماع هدیت میشود؟
۵) چه برنامهی بری روزآمد كردن نقشهی جنسیتی داریم؟ بری مثال »مادری« در عصر جهانیسازی چگونه تعریف، حمیت و هدیت میشود؟
۶) الگوی مشاركت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی زنان در عصر جدید كه متناسب با نقشهی آنان باشد، چیست؟
ب) آسیب شناسی نگاه به خانواده در یران
خانواده یرانی در دهههی اخیر، همچون بسیاری جوامع دیگر، در معرض تحولاتی مهم بوده است: افزیش سن ازدواج، افزیش تمیل به تجرد و تكزیستی، تغییر نگرشها - كه به تردید در ضرورت تشكیل خانواده به عنوان مسیر تكاملی در زندگی منجر شده است - افزیش تخاصمات خانوادگی و طلاق، كم شدن روحیه سازشپذیری و ضعف كارآمدی خانواده در تنظیم رفتار جنسی، حمیت و مراقبت، كنترل و نظارت، یجاد آرامش روانی و ارضی نیازهی عاطفی، جامعهپذیری و پرورش معنوی از معضلات مهم خانواده یرانی است. آنچه بر نگرانیها میافزید آن است كه تاكنون موضوع خانواده به دغدغه اصلی هیچ یك از نهادهی پژوهشی، كارشناسی، سیاستگذاری و برنامهریزی كشور تبدیل نشده و آنچه تاكنون شاهد بودهیم اقدامات جزئی در حمیت از گروههی خاص از جمله خانواده شهدا بوده است، نه حمیت از تشكیل، استحكام و كارآمدی خانواده به عنوان یك كلّ منسجم.
امروزه پرسشهی بسیاری در مورد خانواده مطرح میشود؛ اما آنچه تاكنون مورد غفلت قرار گرفته، آن است كه مخاطب ین پرسشها كیست و به چه غرض مطرح شده است؟ رویكرد پژوهشها تاكنون ین بوده است كه با انجام مطالعات میدانی مشخص كنند كه مثلاً سن ازدواج در حال افزیش و سن طلاق در حال كاهش است؛ بین میزان آسیبپذیری خانواده و حاشیهنشینی رابطهی مستقیم وجود دارد و نظرسنجیها نشان میدهد كه تمیل به ازدواج كاهش یافته است و یا با مطالعات كتابخانهی اهمیت تشكیل خانواده، ضرورت تلاش بری استحكام آن، لزوم تفاهم میان زوجین و مواردی از ین دست مورد بررسی قرار گیرد؛ اما تاكنون به كمتر پژوهشی بر خوردهیم كه پی را از حدّ تحلیلهی جزئی فراتر گذاشته باشد.
در دهه گذشته، بخشی از استعدادهی پژوهشی كشور به بررسی و تحلیل دیدگاههی فمینیستی و تأثیر آن بر تحولات زنان و خانواده معطوف شده است. ین پژوهشها به دلیل آنكه پی را از تحلیل خُرد فراتر نهاده و به تحلیل نظریهها پرداختهاند، گامی به جلو به حساب مییند. در ین سطح تحلیل، هم پژوهشهی جریانشناسانه - به منظور نشان دادن آثار تفكر فمینیستی در نگرشهی روشنفكری داخلی و تغییر نگرش نسل جوان و یا در برنامههی توسعه - یافت میشود و هم پژوهشهی نظری كه به منظور نقد بنمیهها و رهیافتهی فمینیستی تدوین شدهاند.
در سالیان اخیر بهویژه در میان منتقدان غربی به پژوهشهیی بر میخوریم كه آسیبهی خانواده را به ساختارهی علوم اجتماعی نسبت میدهند و نقد را به لیهی عمیقتر میكشانند. در دیدگاه آنان میان تنزل جیگاه خانواده و میان كم فروغ شدن نگاه نظریهپردازان علوم اجتماعی به خانواده بهویژه از دهه ۱۹۶۰ رابطهی معنادار وجود دارد و تزلزل ساختارهی خانواده در دهههی گذشته را بید با به چالش كشیده شدن ساختار خانواده سنتی در نظریههی جامعه شناسانه، بهویژه گریشهی چپ، مرتبط دانست؛ بنابر ین دیدگاه، مشكل اصلی فراروی مصلحان اجتماعی آن است كه حل معضلات مربوط به زن و خانواده را از دستگاه كارشناسی و فكریی انتظار دارند كه به دلیل مبتنی بودن بر نظریههی علوم اجتماعی موجود، ماهیتاً خانوادهمحور نیستند.
ین تحقیقات از آنجا كه دامنه نقد را گسترش و تعمیق میدهند حائز اهمیتاند؛ در عین حال به نظر میرسد نبید مشكل اساسی را فمینیسم و یا حتی نظریههی علوم اجتماعی دانست؛ چرا كه فمینیسم و نظریههی علوم اجتماعی خود، نمودهیی از مدرنیتهاند.
ـ مدرنیته به دو دلیل بید به عنوان منشأ اصلی مشكلات تلقی شود:
۱) به دلیل آنكه شاخصه مهم مدرنیته تغییر است. بنابر دیدگاه مدرن اصرار بر ثبات خانواده به معنی در معرض نابودی قراردادن آن زیر چرخ تحولات اجتماعی است و خانواده نیز بهناچار پابهپی تحولات اجتماعی متحول خواهد شد. سخن از افول خانواده در ین نگاه، پذیرش اشكال جدید همزیستی به جی اشكال سنتی خانواده است و مفهوم خانواده نیز خود در معرض تغییر خواهد بود و نبید پنداشت كه ین تحولات در ین مدل فكری، منفی ارزیابی میشوند۴۱.
۲) به دلیل آنكه سرمیهداری، روح حاكم بر جریان مدرنیته است و در مدرنیته انباشت سرمیه، اصل حاكم تلقی میشود، فرهنگ سرمیهداری در تاروپود تمدن جدید جریان مییابد و آثار خود را هم در ساختارهی علوم اجتماعی، هم در جریانهی اجتماعی از جمله فمینیسم و هم در سیاستها و برنامهها بر جی میگذارد؛ بری مثال در فرهنگ سرمیهداری، اقتدار، تفسیری اقتصادی مییابد و جیگاهها و ارزشها با پول توزین میگردد. بر ین اساس زنان به تعریف جدیدی از مشاركت اجتماعی با محوریت قدرت اقتصادی فراخوانده میشوند؛ در نتیجه میل به یفی نقش مادری و همسری كم و روابط خانوادگی و ساختارهی خانواده دستخوش تغییر میگردد.
از ینجا میتوان دریافت باوجود آنكه در سالیان گذشته، بارها در دفاع از نقشهی جنسیتی و ضرورت تفكیك نقشها گفته شده، به دلیل آنكه مفاهیم مدرن كم و بیش بر نظام برنامهریزی حكومت میكند، نمیتوان به تغییرات اساسی در نظام آموزشی و قوانین عمومی امید بست؛ از ین رو تحولات خانواده حركت اشتدادی خود را علیرغم اظهارنظرهی علمی مختلف دنبال میكند.
با مراجعه به متون دینی بهویژه شیوه گفتاری و رفتاری پیامبر اكرم(ص) میتوان هم وضعیت موجود خانواده در كشور را ارزیابی نمود و هم پی را فراتر گذاشته، به نظریهی در باب خانواده رسید. در دیدگاه اسلام اقدام به تشكیل خانواده، ساختن دوستداشتنیترین سازمان اجتماعی است۴۲؛ چرا كه خانواده بری تحقق آرمانهی مورد نظر اسلام داری ویژگیهیی بدیلناپذیر است.
در نگاه اسلام ازدواج مسیر دینداری را تسهیل میكند۴۳ و عزوبت، شخصیت انسانی را فرو میكاهد.۴۴ دوری از ازدواج، فحشا را توسعه میدهد۴۵ و تأخیر در ازدواج از ترس تنگدستی، سؤزن به خداوند است.۴۶ بهترین قدمها گامهیی شمرده شدهاند كه در جهت تقویت پیوندهی خانوادگی برداشته شود و بدترین گامها قدمهیی است كه در مسیر جدیی به كار افتد.۴۷
ساختار خانواده در ین نگاه، مبتنی بر سلسله مراتب طولی است و مرد عهدهدار سرپرستی خانواده است۴۸؛ نه ین ساختار در بستر زمان بدیلپذیر است و نه سرپرست خانواده میتواند مسئولیت خود را واگذار و یا نسبت به آن تسامح نمید۴۹. مهمترین ابزار مدیریت خانواده، سخاوت۵۰، غیرت و گذشت است و اقتدار، پیشنیاز اعمال سرپرستی است. در عین حال از آنجا كه احساس اقتدار میتواند زمینههی تعدّی به اعضی خانواده را فراهم آورد، مكانیزمهی حقوقی و فرهنگی بری كنترل اقتدار پیشبینی شده است؛ اما از آنجا كه خانواده عرصه خصوصیی است كه اغلب اوقات اقامه دعاوی حقوقی، به دلیل رابطه عاطفی زن و شوهر به مصلحت تشخیص داده نمیشود و یا به دلیل عدم امكان اقامه شهود و یا ترس از عواقب بعدی ناكارآمد به نظر میرسد، تأكید بر آن بوده است كه بیش از هر چیز، روشهی تربیتی و فرهنگی كنترل كننده به حساب ید؛ چنانكه در موضوع مقابله با خشونتهی خانوادگی، طرفین به حسن خلق و مدارا۵۱، صبر و كنترل خشم دعوت شدهاند۵۲؛ ضمنینكه به ین موضوع نیز توجه شده است كه نبید با یجاد فشار روانی، عدم تمكین نسبت به موقعیت و جیگاه طرف مقابل و سهلانگاری در انجام مسئولیتها، زمینههی خشونت علیه خویش را فراهم نمود۵۳. كم كردن زمینههی بدبینی۵۴، تعدیل انتظارات از یكدیگر۵۵، تقبیح خشونت و توصیه كنترل آن۵۶ نیز از دیگر روشهی تربیتی اسلامی است.
از آنجا كه اقدام به ازدواج از نگاه اسلام، آمیزهی از تعهد و اختیار آزاد است كه پس از تشكیل خانواده بُعد متعهدانه آن تقویت میشود، عمل طلاق كه بدون وجود انگیزهی موجه، فرار از تعهد و عملی هوسآمیز تلقی و سبب بروز مشكلاتی بری همسر و فرزندان میگردد، عملی مبغوض در نظر گرفته میشود۵۷ كه نبید قبح آن شكسته شود؛ از ین رو سیاستهی دینی به سمت تقویت روشهی پیشگیری از طلاق از جمله با پیشنهاد انتخاب داوران خانوادگی۵۸ و با یجاد فضیی سنگین بر سر كسانی است كه به اندك بهانهی اقدام به طلاق میكنند۵۹ و یا زمینههیی فراهم میسازند كه طرف مقابل متمیل به طلاق شود۶۰؛ چنانكه تسامح و مدارا، كم كردن توقعات، صبر و گذشت، هدیه دادن به یكدیگر۶۱، سخنان نیكو و نگاههی عاطفهآمیز۶۲ از زمینههی افزیش استحكام خانواده شمرده شده است.
كارآمدی خانواده نقطه عطف توجه آموزههی دینی است؛ لذا در ابتدا توصیه میشود در انتخاب همسر به دو ویژگی مهم دینداری و حُسن خلق توجه شود۶۳.
از ملاحظه متون دینی میتوان دریافت كه انتظار آن است كه خانواده بتواند حل مشكلات داخلی را تا حد امكان براساس توانمندیهی خود را انجام دهد و از گذاشتن بار خود بر دیگران اجتناب نمید۶۴؛ بنابرین نبید سیاستها به سمت وابستگی خانواده به اعانههی بیرونی جهتگیری شود. البته آنگاه كه خانواده در حل مشكلات خود ناتوان بنمید، مسئولیت حمیت و كمك بر عهده دیگران۶۵، از جمله نهادها قرار خواهد گرفت و لازم است همواره حس تعاون و همیاری در جامعه اسلامی جریان یابد.تقویت پیوندهی خانوادگی بسیار مهم و قطع پیوندها گناهی بزرگ شناخته شده است۶۶؛ تقویت حمیتها و مراقبتها و در نتیجه كم شدن خوف از مشكلات ناشی از طلاق، مرگ همسر و از كارافتادگی، افزیش بعد نظارتی و هدیتی، افزیش روحیه تعاون اجتماعی و نشاط از آثار تقویت پیوندهی خانوادگی است؛ در ین میان توجه به پدر و مادر و تقویت جیگاه آنان تأكید ویژهی یافته تا آنجا كه رضیت خداوند به رضیت آنان پیوند خورده است.۶۷
آموزههی دینی، توجه به نیازها و تمیلات اهل خانه را از مسئولیتهی سرپرست میداند۶۸ و علاوه بر تشویق به فرزندآوری۶۹، پرورش صحیح جسمی و روحی آنان را نیز مورد توجه قرار میدهد. انتخاب اسامی نیكو۷۰، ترحم به كودكان۷۱، آزادسازی نسبی آنان تا ۷ سالگی، تحت آموزش در آوردن آنان تا ۱۴ سالگی و همكار قرار دادن آنان در فعالیتها و تصمیمات تا ۲۱ سالگی از مراحل تربیتی است۷۲ كه توصیه میشود.
تربیت جنسی فرزندان با محوریت عفاف و تقوا۷۳، كم كردن زمینههی تحریك جنسی آنان از جمله با جداسازی بستر آنان از ده سالگی۷۴ و عدم ارتباط جنسی والدین در كنار فرزندان۷۵ نیز از اهمیت بسزیی برخوردار است. مهارتآموزی و سوادآموزی۷۶ و آشناسازی فرزندان با قرآن مجید۷۷ و احادیث اهلبیت۷۸ آنان را در زمینههی شخصی و اجتماعی توانمند میسازد؛ چنانكه تقویت پیههی محبت به اهلبیت از یك سو هم به افزیش انگیزههی آنان میانجامد و هم ضمن آسانسازی صبر بر مشكلات در شریطی كه انحرافات فكری و شبهات سبب لغزش افراد بسیار میگردد، آنان را ثابت قدم میدارد و روحیه یثار را در آنان تقویت میكند.
اصلاح روابط جنسی زن و شوهر در قالب نفی ریاضت جنسی۷۹ و رعیت آداب آمیزش۸۰، در كنار توجه به رفتار عفیفانه در ارتباط با نامحرم۸۱، از نكاتی است كه اهتمام دین به كارآمدی خانواده را نشان میدهد.
با ملاحظه متون وحیانی میتوان مقیاسی بری آسیبشناسی خانواده یرانی به دست آورد و تحولات خانواده را در دهههی اخیر تحلیل نمود. به نظر میرسد در سالیان اخیر از تمیل به تشكیل خانواده تا حدودی كاسته شده است و ازدواج تا دستیابی به موقعیت اجتماعی و مالی مناسب به تأخیر میافتد. نظام تحصیلی موجود و فرهنگ مدركگریی نیز خود از موانع ازدواج به حساب مییند.
در نقطه مقابل، احساس میشود تابوی قبح طلاق در حال شكستن است. برخی تحلیلگران نیز با تحلیل غلط از رواج طلاق و مرتبط دانستن آن با آگاهی زنان از حقوق خود، بر ین معضل مهر تیید نیز میزنند؛ از سوی دیگر در سالیان اخیر طلاق به درخواست زنان رو به افزیش است و آمار طلاق رجعی كه در آن امكان رجوع به زندگی بیش از انواع دیگر طلاق است، كاهش یافته است.
افزیش تخاصمات خانوادگی و خشونت نیز پیامد چند مسئله است: اول آنكه در شیوههی سنتی همسرگزینی، انتخاب همسر اغلب از طیفه یا محله انجام میگرفت؛ در ین فرض اختلافات فرهنگی و اجتماعی بسیار كم بود؛ اما در شیوههی جدید، تناسبات فرهنگی و اجتماعی كمتر ملاك گزینش قرار میگیرد.
دوم آنكه نه خانواده به فرزندان خود مهارتهی ارتباطی را بری تشكیل خانواده میآموزد و نه نهادهی رسمی اموزشی. تأكید بر حقوق و كمتوجهی به اخلاق نیز به صفبندی و تخاصم در درون خانه منجر میشود.
كاهش پیوندهی خانوادگی در دهههی اخیر، خانواده را بیش از گذشته تنها و در حل مشكلات خود ناتوانتر كرده است. غلبه فرهنگ فردگریی نیز بیش از هر چیز در حس استقلالطلبی و فرار از تعهدات ورود به سازمان طیفه مؤثر بوده است. همین فرهنگ، زمینههی كم شدن حس تعاون اجتماعی و پیوندهی گروهی را فراهم كرده است؛ از سوی دیگر به نظر میرسد سیاستهی حمیتی دولت از اقشار آسیبپذیر كه بیشتر بر محور حمیت از فرد جریان یافته، نه بر محور حمیت از خانواده و بیشتر دولت مركز بوده است تا خانواده محور، در مجموع نه تنها به كارآمدی خانواده منجر نشده، بلكه هم خانواده را در حل مشكلات خود ناتوانتر كرده و هم نسلی را پرورده كه بری حل مشكلات مختلف زندگی از جمله اشتغال و ازدواج چشم به مساعدت دولت دوخته است و توان ذاتی خود را به كار نمیگیرد.
تضعیف جیگاه والدین كه در تحقق آن نهادهی فرهنگی و تبلیغی بیش از دیگران مقصرند، علاوه بر كاهش نظارت كیفی آنان بر روند پرورش نسل جدید، به كاهش پیوند خانوادگی میانجامد. ینها و دهها مسئله دیگر در مجموع، نشانگر افقهی تیرهی فراروی خانواده است كه ینده آن را تیره و تار نشان میدهد؛ در ین میان آنچه بیشتر خانواده را تهدید میكند تهاجم رسانهی غرب نیست؛ بلكه نظریههی فلسفی علوم اجتماعی است كه تحولات خانواده در دهههی اخیر را قهری و معلول جبر تكنولوژی یا سازمان اجتماعی قلمداد میكند. ین بدان معناست كه روند تحولات خانواده یك سویه و برگشتناپذیر است و هیچ كس و نهادی نمیتواند و نبید در برابر آن یستادگی كند. پذیرش ین دیدگاه در كلیت خود با سیاست اسلام كه اصول اخلاقی و جهتگیریهی اصلی خود را ثابت میداند و معادله دگرگون ساختن شریط و نظم موجود را بری تحقق اهداف مورد نظر دارد چگونه قابل جمع است؟۸۲
به جرئت میتوان گفت كه مهمترین مشكل ما در رویكرد به خانواده، بحران نظریهپردازی است. حل معضلات اساسی ما تنها در گرو یجاد حوزه مطالعات آكادمیك مباحث جنسیتی و خانواده براساس فكر دینی، تدوین نظریه دینی زن و خانواده، یجاد حوزه كارشناسی بومی، حول پرسشهی اساسی به منظور حل معضلات عینی جامعه اسلامی و حركت در مسیر بالندگی است. در ین باره پرسشهی فراوانی پیش روی ماست كه مبنیی، روشی و یا بنیی است:
- یا متون وحیانی صرفاً ناظر به بیان تكالیف افراد مكلفاند یا آنكه میتوان از آنها در تدوین نظریهها، یجاد ساختارها و حل معضلات كلی نظام، از جمله در موضوع زن و خانواده نیز بهره گرفت؟ چنین فریندی چگونه تحقق مییابد؟
- خواستگاه آموزههی اخلاقی، اصلاح افراد از طریق توصیههی فردی است یا آنكه میتوان اخلاق را در متن سیاستها و برنامههی كلان و ساختارسازیها جریان داد؟ به عبارت دیگر ساختارها، سیاستها و برنامههی كلان چگونه حیات اخلاقی فرد در خانواده را تهدید میكنند و چگونه میتوان ساختارها و سیاستها را مجریی بری جریان یافتن اخلاق حسنه قرار داد؟
- چه علومی در مطالعات آكادمیك خانواده سهیماند، سهم هر یك چیست، انتظار چه پاسخهیی را از هر یك از ین علوم داریم و چه اصول حاكمی آنها را با هم هماهنگ میسازد؟
- مسئولیتهی جدید، ظرفیتهی نو، مشكلات جدید و ابزارهی نوینی كه عصر جدید پیش روی زن و خانواده نهاده است چیست؟
- چگونه میتوان پیامدهی منفی جهانیسازی را بر زنان و خانواده كم كرد؛ شریط و ظرفیتهی جدید را در خدمت كاریی خانواده و كارآمدی زن به كار گرفت و زن و خانواده را به عنصری فعال در تحولات جهانی تبدیل نمود؟ - جریانات فرهنگی در كشور چگونه بید مدیریت شوند تا در خدمت منافع خانواده قرار گیرند؟
- مكانیزم حمیت از زن در خانواده با حفظ اقتدار و كارآمدی خانواده، چیست؟
- سیاستهی دولتی چگونه ماهیتی ضدخانواده یا خانوادهمحور مییابد؟ بری مثال سیاست دولت رفاهی سوئد در تأسیس مهدكودكهی ریگان، به كاهش انگیزه مادری منجر شده است و سیاست مالیاتی ین دولت همگان را - چه مرد و چه زن - به اشتغال فرا میخواند و حمیتهی مالی دولتی از افراد حتی بچهها به افزیش انگیزه طلاق منجر شده است.
- كارآمدی هرچه بیشتر خانواده چه منافعی بری دولتها به ارمغان خواهد آورد و چگونه در خدمت انسجام و همیاری ملی، یجاد روحیه احسان و نوعدوستی، تحمل و مدارا و حفظ ارزشهی جمعی قرار میگیرد؟
- الگوی مشاركت اجتماعی زنان با محوریت خانواده چه مختصاتی دارد؟
- زیرساختهی مشاركت اجتماعی زنان بید چگونه باشد تا حیات خانوادگی كمترین آسیب را متحمل شود؟
- بری تداوم و روزآمدی نقشهی جنسیتی، بهویژه در خانواده، چه بید كرد؟
- سیاستهی رسانهی نظام بری آنكه در خدمت تقویت خانواده قرار گیرد بید حاكمیت چه اموری را بپذیرد؟
- چگونه میتوان نظام آموزشی را در محتوی دروس، چه در ارائه مباحث كمك آموزشی، چه در سیستم مشاوره و امداد، چه در ارتباط میان خانه و مدرسه، چه در رشتهبندیهی تحصیلی، چه در انعطافپذیری نظام آموزشی و.... در خدمت حمیت از خانواده قرار داد؟
- سیاستهی تشویقی نظام اسلامی بری تشكیل خانواده و پذیرش تعهدات ناشی از آن چیست؟
- چگونه میتوان پیامدهی طلاق را به گونهی كاهش داد كه به افزیش تمیل به طلاق منجر نشود؟
- چگونه سیاستهی فرهنگی و اقتصادی به افزیش نیاز به درآمد بیشتر بری تأمین خانواده، افزیش ساعات اشتغال و كاهش حضور فعال والدین در خانواده منجر شده است و چگونه میتوان ین روند را به نفع مصلحت خانواده اصلاح نمود؟
- باتوجه به آنكه پیوندهی خانوادگی معلول احساس نیازهیی است كه زوجین را به هم پیوند میدهد و با توجه به آنكه پیشرفتهی تكنولوژی و تحولات اجتماعی و اقتصادی به كاهش نیازهی زوجین نسبت به یكدیگر منجر شده است، چگونه میتوان زمینههیی بری تقویت پیوندهی خانوادگی در عصر جدید باز جست؟
- نظریه دینی اقتدار و كنترل اقتدار در خانواده چیست و بدین منظور چه سیاستی تبیین شده است؟
- نظریه و راهبرد اسلام در كنترل خشونتهی خانوادگی و تضمین امنیت اجتماعی زنان چیست؟
- مشكلات نهاد مشاوره بری حضور فعال در حل معضلات خانوادگی چیست؟ ین مشكل تا چه حد ناشی از ضعف علمی مشاوران، تا چه حد ناشی از عدم توانیی مراجعان بری تأمین هزینههی مشاوره، تا چه حد ناشی از ضعف فرهنگ مشاورهپذیری و تا چه حد ناشی از ضعف بنیانهی تئوریك علم مشاوره است؟
● خاتمه
حل مشكلات زن و خانواده مسلمان تنها در پرتو تلاش علمی اندیشمندان و یا مبنا قراردادن كتاب آسمانی و سیره نبوی امكانپذیر است؛ اما مراجعه به متون مقدس، ین بار، نه به معنی توقف بر فقه منصوص و یا اكتفا به احكام شرعی است كه توسط فقهی عظام استنباط میشود، بلكه لازم است با عبور از ین مرحله، در عین پذیرش آن، به فضی نظریهپردازی علمی قابل استناد به وحی پی نهیم و پیههی محكمی بری سیاستگذاری و برنامهریزی كلان مبتنی بر انگارههی اسلامی بنا كنیم. ین حركت ارزشمند گرچه از پرسشگری و نقد انگارههی موجود آغاز میشود؛ اما میتواند نگاه جامعه علمی را به سمت نگرشی نوین معطوف نمید؛ نگرشی كه هم زمان كارآمدی و حجیت را در دستور كار قرار میدهد وین بار، با رویكردی خانوادهگرا، هم به حل معضلات اجتماعی میاندیشد و هم داعیه دفاع از زنان را در سر دارد. تنها با چنین رویكردی است كه میتوان به اصلاح جامعه و حل مشكلات زنان امیدوار بود
والسلام
پی نوشت ها:
۱- ایران دخت؛ ش ۳۲ (تیر ۸۵)، ص ۴/
۲-استنلی كرتز؛ »پیان ازدواج در اسكاندیناوی«؛ ترجمه مریم رفیعی؛ حورأ. نیز ر.ك به: »ازدواج در اسكاندیناوی در حال مرگ است«؛ كیهان، ۸۵/۴/۱۹، ص ۱۵/
۳-البته ین سخن به معنی انكار تأثیرگذاری زمان و مكان در تغییر مصادیق نیست. تبدّل عناوین با تحقق شریط آن از مباحث پذیرفته شده در علم فقه است/
۴-نحل: ۹۷، نسأ: ۱۲۴، غافر: ۴۰، آل عمران: ۱۹۵/
۵-توبه: ۷۱ و ۷۲/
۶-احزاب: ۳۴/
۷-نور: ۲۳ و احزاب: ۵۸/
۸- محمد: ۱۹/
۹- احزاب: ۷۳
۱۰-كنزالعمال: ح ۴۵۳۱/
۱۱-وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۳۰۶، ۲۷۳۱۴ و نهجالفصاحه؛ ح ۲۴۸۱/
۱۲-تكویر: ۸. و نیز ر.ك به: جعفر سبحانی، فروغ ابدیت؛ ج ۱، ص ۴۸/
۱۳-نهجالفصاحه؛ ح ۱۴۷۷، ۱۵۲۰، ۱۷۲۸/
۱۴-ممتحنه: ۱۰/
۱۵-بحارالانوار؛ ج ۴، ص ۱۶۲، ح ۴.
۱۶-ر.ك: علامه امینی، فاطمْالزهرا(س)، ص ۹۴/
۱۷-آلعمران: ۴۲ - ۴۷/
۱۸-آلعمران: ۶۱/
۱۹-احزاب: ۳۳/
۲۰-لیلا اسدی؛ »بررسی نفقه زوجه و أقارب در حقوق انگلستان«؛ فصلنامه ندی صادق، ش ۲۴، صص ۶-۹. نیز ر.ك به: سعید محسنی؛ »نفقه زوجه در حقوق یران با مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه« پیاننامه كارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق(ع)/
۲۱-سند چهارمین كنفرانس جهانی زن؛ كار پیه عملی و اعلامیه پكن/
۲۲-وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۳۴۱/
۲۳- الكافی؛ ج ۵، ص ۵۰۷ و نیز ر.ك به: بحارالانوار؛ ج ۷۷، ح ۱۹۱ و نهجالفصاحه؛ ح ۲۸۹۲/
۲۴- وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۷۹ و ۲۴۹۵۴/
۲۵ -مستدركالوسائل؛ ح ۱۷۹۳۳/
۲۶ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۵۵۷/
۲۷ -نهجالفصاحه؛ ح ۱۵۱۹/
۲۸ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۱۷۲۰/
۲۹ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۶۲۸ و ۲۷۳۷۷ و نهجالفصاحه؛ ح ۱۳۹۳/
۳۰ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۶۱۷، ۳۱۳۷ و ۳۰۴۷/
۳۱ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۴۲، و نهجالفصاحه؛ ح ۲۶۱۵، ۲۲۳۷، ۱۵۳۵ و ۲۰۹۴/
۳۲ -نسأ: ۳۴/
۳۳ -بقره: ۸۳، ۱۸۰ و ۲۱۵، نسأ: ۳۶، انعام: ۱۵۱، اسرأ: ۲۳، لقمان: ۱۴ نیز رك به: مستدركالوسائل؛ ح ۱۸۰۱۸ و وسائل الشیعه؛ ح ۲۷۶۶۵/
۳۴ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۷۰۵، ۲۷۶۰۷، ۲۷۶۷۲، و ۲۷۶۷۳/
۳۵ -مستدركالوسائل؛ ح ۱۷۹۰۸/
۳۶ -مستدرك الوسائل؛ ح ۸۱۱۹ و نهجالفصاحه؛ ح ۲۶۲۵/
۳۷ -نسأ: ۱۹
۳۸ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۴۱۷ و الكافی؛ ج ۵، ص ۶۷، و نیز وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۸۱۴ و ۲۷۶۰۱/
۳۹ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۳۰۰ و نهجالفصاحه؛ ح ۸۸۱/
۴۰ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۴۵۷/
۴۱ -ماوئل كاستلز؛ عصر اطلاعات؛ ج ۲، ص ۱۸۰/
۴۲ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۰۱/
۴۳ -همان؛ ح ۲۴۹۰۲ و ۲۴۹۱۴/
۴۴ -همان؛ ح ۲۴۹۱۵، ۲۵۳۱۸/
۴۵ -بقره: ۲۶۸/
۴۶ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۸۴، ۲۴۹۸۳ و ۲۴۹۸۶/
۴۷ -همان؛ ح ۲۴۹۹۶ و نهجالفصاحه؛ ح ۷۸۲/
۴۸ -نسأ: ۳۴/
۴۹ -بحارالانوار؛ ج ۷۷، ص ۳۵۵ وسائلالشیعه، ح ۲۷۸۱۴/
۵۰ -تهذیبالاحكام؛ ح ۱۵۹۷/
۵۱ -مستدركالوسائل؛ ح ۹۹۵۹ و ۳۰۵۷/
۵۲ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۷۷۸ و وسائلالشیعه، ح ۲۵۳۱۵ و ۲۵۳۵۴/
۵۳ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۸۵۹۷ نهجالفصاحه؛ ح ۲۲۶، بحارالانوار؛ ج ۷۶، ص ۳۳۴، ح ۱/
۵۴ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۸۵۹۸ نهجالفصاحه؛ ح ۱۳۸۹، ۷۵ و ۱۳۹۰/
۵۵ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۴۶۳ و ۲۴۹۵۷/
۵۶ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۸، ح ۲۶۲۸ و وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۳۲۳/
۵۷ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۸۷۴/
۵۸ -نسأ: ۳۵/
۵۹ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۸۷۹ و ۲۸۵۹۸/
۶۰ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۸۵۹۸/
۶۱ -مستدركالوسائل؛ ح ۱۵۱۱۰/
۶۲ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۱۶۵ و ۶۲۱ و وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۳۰/
۶۳ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۰۷۳، ۲۵۰۷۴ و ۲۵۰۷۸/
۶۴ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۷۷۴ و نهجالفصاحه؛ ح ۲۶۳۰/
۶۵ -بحارالانوار؛ ج ۷۴، ص ۳۸۹، ح ۲/
۶۶ -بقه: ۲۷، رعد: ۲۷، نهجالفصاحه؛ ح ۱۶۹۰، مستدركالوسائل؛ ح ۱۰۳۶۵/
۶۷ -مستدركالوسائل؛ ح ۱۷۹۰۸ و ۸۱۱۹/
۶۸ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۸۱۴ و ۲۷۸۰۸
۶۹ -وسائلالشیعه؛ ج ۲۵۰۱۹، نهجالفصاحه؛ ح ۱۰۹۶/
۷۰ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۳۷۵ و ۳۷۳۷۹/
۷۱ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۵۴۴ و ۲۷۶۲۳؛ نهجالفصاحه، ح ۱۱۰۸/
۷۲ -همان؛ ح ۲۷۶۲۷/
۷۳ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۴۰۵، ۲۵۴۰۸، ۲۵۴۱۰، ۲۵۴۱۸، ۲۵۱۵۴ و ۲۵۵۳/
۷۴ -وسائلالشیعه، ح ۲۷۵۸۱/
۷۵ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۲۳۳/
۷۶ -نهجالفصاحه؛ ح ۱۳۹۳/
۷۷ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۶۲۳/
۷۸ ا-لكافی؛ ج ۶، ص ۴۷/
۷۹ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۱۵۹، ۲۵۱۵۸، ۲۵۱۵۷، ۲۵۱۶۴، ۲۵۱۶۱ و ۲۵۳۵۴/
۸۰ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۱۸۱ و ۲۵۱۸۷/
۸۱ -نهجالفصاحه؛ ح ۴۷۸، ۲۰۴۵ و ۱۵۱۹ و وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۴۱۸، ۲۵۳۱۰ و ۲۵۲۸۸.
۸۲ -انتقاد از كلیت جبر سازمانی و تكنولوژیك البته نبید به معنی نادیده گرفتن تأثیرات قهری گذار از شریط سابق به شریط جدید تلقی شود؛ بنابرین میتوان تأثیرات شهرنشیتی، مدرنیسم و تكنولوژیهی جدید را پذیرفت؛ اما پرسش اصلی در دو ناحیه است: اول آنكه ین تأثیرات جزئیاند یا در تمام عرصههی حیات و به طور حداكثری و دوم آنكه ین تأثیرات از نوع مقتضی (زمینهساز) است یا علّت تامه/
۱- ایران دخت؛ ش ۳۲ (تیر ۸۵)، ص ۴/
۲-استنلی كرتز؛ »پیان ازدواج در اسكاندیناوی«؛ ترجمه مریم رفیعی؛ حورأ. نیز ر.ك به: »ازدواج در اسكاندیناوی در حال مرگ است«؛ كیهان، ۸۵/۴/۱۹، ص ۱۵/
۳-البته ین سخن به معنی انكار تأثیرگذاری زمان و مكان در تغییر مصادیق نیست. تبدّل عناوین با تحقق شریط آن از مباحث پذیرفته شده در علم فقه است/
۴-نحل: ۹۷، نسأ: ۱۲۴، غافر: ۴۰، آل عمران: ۱۹۵/
۵-توبه: ۷۱ و ۷۲/
۶-احزاب: ۳۴/
۷-نور: ۲۳ و احزاب: ۵۸/
۸- محمد: ۱۹/
۹- احزاب: ۷۳
۱۰-كنزالعمال: ح ۴۵۳۱/
۱۱-وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۳۰۶، ۲۷۳۱۴ و نهجالفصاحه؛ ح ۲۴۸۱/
۱۲-تكویر: ۸. و نیز ر.ك به: جعفر سبحانی، فروغ ابدیت؛ ج ۱، ص ۴۸/
۱۳-نهجالفصاحه؛ ح ۱۴۷۷، ۱۵۲۰، ۱۷۲۸/
۱۴-ممتحنه: ۱۰/
۱۵-بحارالانوار؛ ج ۴، ص ۱۶۲، ح ۴.
۱۶-ر.ك: علامه امینی، فاطمْالزهرا(س)، ص ۹۴/
۱۷-آلعمران: ۴۲ - ۴۷/
۱۸-آلعمران: ۶۱/
۱۹-احزاب: ۳۳/
۲۰-لیلا اسدی؛ »بررسی نفقه زوجه و أقارب در حقوق انگلستان«؛ فصلنامه ندی صادق، ش ۲۴، صص ۶-۹. نیز ر.ك به: سعید محسنی؛ »نفقه زوجه در حقوق یران با مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه« پیاننامه كارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق(ع)/
۲۱-سند چهارمین كنفرانس جهانی زن؛ كار پیه عملی و اعلامیه پكن/
۲۲-وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۳۴۱/
۲۳- الكافی؛ ج ۵، ص ۵۰۷ و نیز ر.ك به: بحارالانوار؛ ج ۷۷، ح ۱۹۱ و نهجالفصاحه؛ ح ۲۸۹۲/
۲۴- وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۷۹ و ۲۴۹۵۴/
۲۵ -مستدركالوسائل؛ ح ۱۷۹۳۳/
۲۶ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۵۵۷/
۲۷ -نهجالفصاحه؛ ح ۱۵۱۹/
۲۸ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۱۷۲۰/
۲۹ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۶۲۸ و ۲۷۳۷۷ و نهجالفصاحه؛ ح ۱۳۹۳/
۳۰ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۶۱۷، ۳۱۳۷ و ۳۰۴۷/
۳۱ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۴۲، و نهجالفصاحه؛ ح ۲۶۱۵، ۲۲۳۷، ۱۵۳۵ و ۲۰۹۴/
۳۲ -نسأ: ۳۴/
۳۳ -بقره: ۸۳، ۱۸۰ و ۲۱۵، نسأ: ۳۶، انعام: ۱۵۱، اسرأ: ۲۳، لقمان: ۱۴ نیز رك به: مستدركالوسائل؛ ح ۱۸۰۱۸ و وسائل الشیعه؛ ح ۲۷۶۶۵/
۳۴ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۷۰۵، ۲۷۶۰۷، ۲۷۶۷۲، و ۲۷۶۷۳/
۳۵ -مستدركالوسائل؛ ح ۱۷۹۰۸/
۳۶ -مستدرك الوسائل؛ ح ۸۱۱۹ و نهجالفصاحه؛ ح ۲۶۲۵/
۳۷ -نسأ: ۱۹
۳۸ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۴۱۷ و الكافی؛ ج ۵، ص ۶۷، و نیز وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۸۱۴ و ۲۷۶۰۱/
۳۹ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۳۰۰ و نهجالفصاحه؛ ح ۸۸۱/
۴۰ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۴۵۷/
۴۱ -ماوئل كاستلز؛ عصر اطلاعات؛ ج ۲، ص ۱۸۰/
۴۲ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۰۱/
۴۳ -همان؛ ح ۲۴۹۰۲ و ۲۴۹۱۴/
۴۴ -همان؛ ح ۲۴۹۱۵، ۲۵۳۱۸/
۴۵ -بقره: ۲۶۸/
۴۶ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۸۴، ۲۴۹۸۳ و ۲۴۹۸۶/
۴۷ -همان؛ ح ۲۴۹۹۶ و نهجالفصاحه؛ ح ۷۸۲/
۴۸ -نسأ: ۳۴/
۴۹ -بحارالانوار؛ ج ۷۷، ص ۳۵۵ وسائلالشیعه، ح ۲۷۸۱۴/
۵۰ -تهذیبالاحكام؛ ح ۱۵۹۷/
۵۱ -مستدركالوسائل؛ ح ۹۹۵۹ و ۳۰۵۷/
۵۲ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۷۷۸ و وسائلالشیعه، ح ۲۵۳۱۵ و ۲۵۳۵۴/
۵۳ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۸۵۹۷ نهجالفصاحه؛ ح ۲۲۶، بحارالانوار؛ ج ۷۶، ص ۳۳۴، ح ۱/
۵۴ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۸۵۹۸ نهجالفصاحه؛ ح ۱۳۸۹، ۷۵ و ۱۳۹۰/
۵۵ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۴۶۳ و ۲۴۹۵۷/
۵۶ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۸، ح ۲۶۲۸ و وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۳۲۳/
۵۷ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۸۷۴/
۵۸ -نسأ: ۳۵/
۵۹ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۸۷۹ و ۲۸۵۹۸/
۶۰ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۸۵۹۸/
۶۱ -مستدركالوسائل؛ ح ۱۵۱۱۰/
۶۲ -نهجالفصاحه؛ ح ۲۱۶۵ و ۶۲۱ و وسائلالشیعه؛ ح ۲۴۹۳۰/
۶۳ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۰۷۳، ۲۵۰۷۴ و ۲۵۰۷۸/
۶۴ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۷۷۴ و نهجالفصاحه؛ ح ۲۶۳۰/
۶۵ -بحارالانوار؛ ج ۷۴، ص ۳۸۹، ح ۲/
۶۶ -بقه: ۲۷، رعد: ۲۷، نهجالفصاحه؛ ح ۱۶۹۰، مستدركالوسائل؛ ح ۱۰۳۶۵/
۶۷ -مستدركالوسائل؛ ح ۱۷۹۰۸ و ۸۱۱۹/
۶۸ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۸۱۴ و ۲۷۸۰۸
۶۹ -وسائلالشیعه؛ ج ۲۵۰۱۹، نهجالفصاحه؛ ح ۱۰۹۶/
۷۰ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۳۷۵ و ۳۷۳۷۹/
۷۱ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۵۴۴ و ۲۷۶۲۳؛ نهجالفصاحه، ح ۱۱۰۸/
۷۲ -همان؛ ح ۲۷۶۲۷/
۷۳ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۴۰۵، ۲۵۴۰۸، ۲۵۴۱۰، ۲۵۴۱۸، ۲۵۱۵۴ و ۲۵۵۳/
۷۴ -وسائلالشیعه، ح ۲۷۵۸۱/
۷۵ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۲۳۳/
۷۶ -نهجالفصاحه؛ ح ۱۳۹۳/
۷۷ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۷۶۲۳/
۷۸ ا-لكافی؛ ج ۶، ص ۴۷/
۷۹ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۱۵۹، ۲۵۱۵۸، ۲۵۱۵۷، ۲۵۱۶۴، ۲۵۱۶۱ و ۲۵۳۵۴/
۸۰ -وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۱۸۱ و ۲۵۱۸۷/
۸۱ -نهجالفصاحه؛ ح ۴۷۸، ۲۰۴۵ و ۱۵۱۹ و وسائلالشیعه؛ ح ۲۵۴۱۸، ۲۵۳۱۰ و ۲۵۲۸۸.
۸۲ -انتقاد از كلیت جبر سازمانی و تكنولوژیك البته نبید به معنی نادیده گرفتن تأثیرات قهری گذار از شریط سابق به شریط جدید تلقی شود؛ بنابرین میتوان تأثیرات شهرنشیتی، مدرنیسم و تكنولوژیهی جدید را پذیرفت؛ اما پرسش اصلی در دو ناحیه است: اول آنكه ین تأثیرات جزئیاند یا در تمام عرصههی حیات و به طور حداكثری و دوم آنكه ین تأثیرات از نوع مقتضی (زمینهساز) است یا علّت تامه/
منبع : دفتر مطالعات و تحقیقات زنان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست