دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوی جاودان انسان آرمانی
این مقاله كوششی است برای ترسیم خطوط كلی الگوی شخصیت سالم در تطابق با وجود حضرت فاطمه علیهاالسلام كه در دو بخش تنظیم شده است: در بخش نخست، به سه محور اصلی تربیتی و وجودی حضرت فاطمه علیهاالسلام پرداخته شده كه این محورها عبارتند از: وجود آن حضرت علیهاالسلام به عنوان صاحب ولایت مطلقه و اسرار باطنیه؛ وجود آن حضرت علیهاالسلام به عنوان تربیتیافته آموزههای پیامبر صلیاللهعلیهوآله ؛ و در نهایت، حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان یك الگوی تربیتی و شخصیتی. در بخش دوم، از منظر «فرایند رشد شخصیت»، به شخصیت و وجود آن حضرت علیهاالسلام نگاه شده است. این بررسی در دو سطح «تعالی جهانبینی» و «معیارهای شناخت شخصیتهای متعالی» به انجام رسیده است.
قرار گرفتن انسان در جریان رشد و فراروی، در همه لایهها و سطوح زندگی فردی و اجتماعی، چكیده و مبنای همه تلاشهای انسانها و مكاتب و ادیان الهی و غیرالهی در طول تاریخ بشری بوده است. «اندیشه شرقی» از منظر جامعهشناسی امروز، و «هدایت»، «فلاح» و «رستگاری» در دیدگاه دینی، تلاشی برای همین قرار گرفتن در جریان رشد و فراروی به شمار میآیند. در این میان، نیاز بشر به انسان هادی و راهبر برای راهنمایی او به درست قرار گرفتن در این جریان و همراهی و تا منتهای بلوغ و شكوفایی آدمیت، همواره وجود داشته و احساس میشده است.
این مقاله كوششی است برای ترسیم خطوط كلی الگوی شخصیت سالم در نگاه بانوی بزرگ؛ اینكه چگونه آدمی میتواند از مرز «بهنجار» فرا رود و به گنجینه استعداد، خلاّقیت، نیرو و انگیزش پنهان دست یازد، از خویشتن فرا رود و كمال خویش را در رویش و رستگاری و پیوستگی با هستی و كمال مطلق دریابد و در این پیوستگی، خلق را تا مراتب مطلوب اعتلا و ترقّی، همراهی و راهبری كند.
این مقاله در دو قسمت به موضوع پرداخته است:
الف) در قسمت اول (شناختهای نخست)، تلاش شده است تا نگاهی اجمالی از منظر اندیشه ترقّی و روانشناسی كمال به بانوی بزرگ صورت گیرد و سه جریان اصیل تربیتی و وجودی معرفی شوند:
۱) جریان وجودی او به عنوان صاحب ولایت كبرا و اسرار باطنی؛
۲) جریان وجودی او به عنوان پرورده و تربیتیافته آموزههای پیامبر صلیاللهعلیهوآله ؛
۳) جریان وجودی او به عنوان انسان راهبر.
ب) در قسمت دوم (نگاه به حضرت فاطمه علیهاالسلام از منظر فرایند رشد شخصیت)، به بررسی چگونگی تبلور جریانهای عظیم وجودی در شخصیت و زندگی بانو اشاره شده است. این بررسی در دو سطح انجام شده است:
۱) تعالییابی بینش و نگرش به هستی؛
۲) معیارهای شناختی شخصیت فرارونده.
● ترقّی و تعالی؛ نگاهی برگزیده به سنّت بانوی بزرگ
ترقّیِ فارغ از تبعیض جنسیتی، مطلوب اصلی زن امروز از دین است كه این، خود مبنای فلسفی همه مفاهیم مربوط به تعالی و توسعه است كه باید تعریف سزاواری از آن به دست داد. در مفهوم پیشینی، «ترقّی» به مفهوم گرایش به تغییرات بادوام و مستمر مطلوبتر در همه ابعاد، اركان، وجه نظرها و گرایشهای فردی و ساختار و رفتار و فرایند اجتماعی و نیز در سیاست و اقتصاد است.
اعتقاد به ترقّی مفهومی است دارای ماهیتی نظری ـ تجربی و بر پایه گرایش به بهینهسازی انسان و جامعه بر قوانین معیّنی استوار است. یك مفهوم درونی این عقیده آن است كه عقل جزئی و ابزارانگار در خدمت بینش آرمانی به وضعیت مطلوب و عقل كلی نگر و آرمانخواه و نیز تعالیم وحیانی قرار گیرد. «ترقّی» متشكّل از تغییراتی است كه در جهت معیّنی صورت میپذیرند و از اینرو، به سمت مطلوبتر شدن اوضاع و احوال نسبت به وضعیتی قبلی است.
ترقّی و تعالی از نگاه و تفسیر دینی و در نمونه آن سنّت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، «هدایت» است و فلاح و رشد، و دین اسلام «الگو و روش هدایت» به صراط مستقیم تا توحید.
قرآن كریم و سنّت (زبان و زندگی) پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهاالسلام گزارشگر آموزههای دیانت حق و فراخوان به بینشی عمیق و فراگیر و كارآمد در ابعاد هدایت اسلامی هستند و هدایت دینی، كه خود شامل «تربیت انسانی» است، از سازندگی و راهبری فرد و شكوفایی قابلیتها و استعدادهای انسانی به منظور سازندگی و به ثمر رساندن بهینه قابلیتها و امكانات جامعه آغاز میشود.
● فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛ نشانه انسانیت و جامعه آرمانی
فاطمه زهرا علیهاالسلام انسان هادی است و پرسش ما از آن آستانه بزرگ، ترقّی، تعالی، هدایت و فلاح برای فرد و جامعه است. پرسش، منظر ما در شناخت سنّت بانوی بزرگ است.
فاطمه علیهاالسلام الگوی تربیت و حضور اصلاحی در جامعه، الگوی جاودان انسان آرمانی، زن راهنما و نشانگر انسان و جامعه ایدهآل است. از امام زمان علیهالسلام نقل شده است:
«و فی ابنهِٔ رسولِ اللّهِ لی اسوهٌٔ حسنهٌٔ.»(۲)
او الگوی حسن، الگوی صادق و سعادتآفرین حركت و سلوك، و حیات و كمال پایدار فرد و جامعه است.
پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«... فاقتدوا بالزهرهِٔ (... والزهرهُٔ فاطمهُٔ).»(۳)
و امام باقر علیهالسلام خطاب به زنی كه الگو و معیارِ روش سزاوار زندگی است، میفرماید:
«اگر طالب فضیلتی، راه زهرا علیهاالسلام را پیش گیر.»(۴)
حضور این الگو را، به ویژه در رویارویی با جاهلیت همواره تاریخ بشریت، به طور مقایسهای بهتر میتوان شناخت. آنگاه شناختی كلی از زهرای مرضیه علیهاالسلام و به آموزگاری او، زینب كبری علیهاالسلام و فاطمیان و زینبیان سدههای پس از وی، برای دانستنیهای بعدی ضرورت مییابد. و اینگونه میتوان تصویر روشنتری از نقش دین و سنّت فاطمه زهرا علیهاالسلام در زندگی بشر داشت.
● فاطمه علیهاالسلام در عرصه سه جریان و سه شناخت
بانو از آن اولین هنگام كه جان آدمی آگاهیها را درمییابد و پرورش میگیرد، تحت تعلیم و پرورش آموزههای وحی، خانواده و بخصوص پدر قرار گرفت و بدینگونه آموخت و بالید. وجود صدیقه طاهره علیهاالسلام فراگیر سه جریان وجودی است و شناخت او در گرو شناخت این سه جریان عظیم تربیتی و وجودی او:
۱) جریان وجودی خود به عنوان صاحب ولایت كبرا و اسرار باطنی
نفس قدسی زهرای مرضیه علیهاالسلام از سرداق عالم ربوبی برای هدایت آدمیان به این جهان آمده است. جریان عظیم وجودی، اساس هستیشناختیِ پایدار و حقّانیت و فراتر بودن وی از زمان و مكانِ سنّت است و مبنای نظری ـ كلامی نظام تربیتی ـ اجتماعیِ قابل استنباط از سنّت او را توضیح میدهد، و همین خاستگاه هستیشناختی است كه كلام او را، زندگی او را، مرگ او را، تنهاییها و خروشها، اشكها و فریادها و سلوك و سیره او را الگویی میدارد جاودان و جاری در همه عرصههای زندگی جامعه و تاریخ بشری.
فاطمه زهرا انسان هادی است.(۵) در اسلام، انسان هادی پس از نفس الوهیِ پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ، همان كسانی هستند كه در حدیث نبوی و مسلّم «ثقلین»، عِدل و لنگه قرآن كریم قرار گرفتهاند. انسان هادی ـ ناگزیر ـ معصوم است. «عصمت» به معنای پاكیزگی از خطا و گناه است. «علمِ صحیح» و «اختیار خلاّق» (برآمده از جوهره عبودیت) ملازم با عصمتاند و عصمت ملازم با علم صحیح و اختیار خلاّق. آیات «تطهیر» و «مباهله» عصمت زهرا علیهاالسلام را توضیح میدهند.
۲) جریان وجودی خود به عنوان تربیتیافته آموزههای پیامبر
وجود فاطمه علیهاالسلام در وجهه انسانی، عرصه جریانهای عظیم شناختی، روحی و رفتاری است:
▪ جریان عظیم شناختی در برخورد با انسان، زندگی، هستی، خداوند، جامعه، تاریخ، رسالت، مسئولیت، تكلیف، دنیا و آخرت؛
▪ جریان عظیم وجود او به عنوان بندهای خاشع و عارفی عاشق در اوج عرصههای حماسه و تدبیر؛
▪ جریان عظیم وجود او به عنوان انسانی مسئول در ارتباط با عمیقترین دغدغههای بالندگی انسانی؛
▪ جریان عظیم وجود او به عنوان پاسدارترین انسان از ارزشهای انبیایی؛
▪ جریان عظیم وجود او به عنوان فداكارترین یاور و مام پیامبر خاتم؛
▪ و بسیاری جریانهای عظیم دیگر.
۳) جریان وجودی خود به عنوان انسان راهبر
فاطمه یك زن است و خود یك هادی، یك شاهد و یك امام، یك اسوه برای هر زنی كه میخواهد چگونه بودن و چگونه شدن خویش را خود برگزیده باشد. او در بینش و اندیشه و احساس و باور و انگیزه و سلوك و سیره و رفتار و زندگیاش، آموزگار چگونه بودن و چگونه شدن زن در هر دو عرصه فردی و اجتماعی است. در وجود فاطمه علیهاالسلام جریان عظیم انسان هادی دینی است:
▪ جریان عظیم وجودی او به عنوان دردمندترین همراه با خلق و همنشین باورها و رنجهای زن در تاریخ؛
▪ جریان عظیم وجودی او برای پیشنهاد زن الگو؛
▪ جریان عظیم وجودی او به عنوان مصلحترین حكیم و حكیمترین حماسه و حماسیترین عاشق و عاشقترین تبیینگر حق و افشاگر باطل؛
▪ و دیگر جریانهای عظیم شناختنی و ناشناختنی.
● انگیزه توسّل به بانو
شناخت قابلیت آدمی برای تعالی و گسترش تواناییهای خویش، در گرو شناخت سالمترین شخصیتها و بهترین نمونههای بشری است. تحلیل و بررسی انواع جماعتهای انسانی با شیوههای گوناگونی از قبیل تحلیل سیره، مصاحبه، تداعی آزاد و زندگینامههای خود نوشت و آراء و اندیشهها و سخنان آنان، نشان میدهد كه همه انسانها با نیازهایی شبه غریزی(۶) به دنیا میآیند. این نیازهای مشترك، انگیزه رشد و كمال و تحقق خود قرار میگیرند و انسان را به تبدیل شدن به آنچه در توان اوست، فرامیخوانند. بدینسان، استعداد بالقوّه برای كمال و سلامت روان از بدو تولّد، وجود دارد، اما اینكه استعداد بالقوّه آدمی تحقق یا فعلیت مییابد یا نه، به نیروهای فردی و اجتماعیای بستگی دارد كه «تحقق خود» را میپرورد یا بازمیدارد.
چرا ما نیازمند توسّل به بانوییم؟ باید تحلیل كرد كه آدمی در سرّ سویدایِ وجودش، چه خواهش و نیازهایی دارد كه وی را برمیانگیزند تا برای تأمین آنها، دست در ولای فاطمه علیهاالسلام زند؟
بر كنار از نیازهای اصلی جسمانی مشترك ما با حیوانات، به عنوان مؤثرترین عامل در شخصیت انسان، نیازهای روانی درمیانند. انگیزههای انسان ـ خواه سالم و خواه ناسالم ـ نیازهای روانی اویند و تفاوت میان آدمیان از ارضای نیازهای مزبور ناشی میشود.
سنّت بانو طریقهای زایا و بارور برای تأمین این نیازهاست:
«اِنّا تَوجّهنا واستشفَعنا و توسَّلنا بِكِ اِلیَ اللّهِ و قدّمناكِ بینَ یَدی حاجاتِنا.»(۷)
خودآگاه شدن نیازهای اصیل انسانی همراه با شناخت درست بانو، آدمی را برمیانگیزد تا برای جهتدهی به نیازها و جنبههای گوناگون زندگی، یعنی پاسخهای فكری، عاطفی و حسی به مردم و موضوعها و رویدادها ـ خواه در جهان و خواه در خود ـ به او روی كند؛ نیازهایی مانند:
▪ نیاز به صیانت، فعلیت و اعتلای تمام جنبههای شخصیت و تحقق خود و روند خود شدن و پرورش ویژگیها و استعدادهای یكتای خود؛
▪ نیاز به حقیقت در همه عرصههای هستی؛
▪ نیاز به خوبی، نیكی، زیبایی و به معناداری زندگی و پرمعنایی آن؛
▪ نیاز به تعلّق داشتن به وجودهای برتر از خود، نیاز به پیوند و ایمان و عشق به جهان، به هستی، به خداوند و به آرمانهای برتر و نیاز به فراروی از دوگانگی و سرّ زندگی و فراشدن؛
▪ نیاز به فرارفتن یا استعلا از نقش فعلپذیر، نیاز به آفرینندگی و خلاّقیت زندگی خویشتن (فرزند، اندیشه، هنر، تربیت خلایق و یا كالای مادی) و از این طریق، تأمین نیاز به آزادی و هدفداری؛
▪ نیاز به حس هویّت و فردیت و یكتایی؛ هویّتی كه آدمی را با این احساس و خودآگاهی و شعور كه «چیست و كیست» فردیت تكامل یافتهای میبخشد، بدانگونه كه احساس میكند زندگیاش را با خود تدبیر میكند و در قلمرو فرمان خود است و دیگران به آن شكل نمیبخشند و در همین جهت، نیاز به یگانگی و تمامیت؛
▪ نیاز به نظم و قاطعیت؛
▪ نیاز به عدالت و قسط؛
▪ نیاز به استغنای تمامیت و جامعیت؛
▪ نیاز به موازین و ضوابطی برای جهتگیری بارور و همساز و همنوای تعامل با همه هستی؛
▪ همه این نیازها در نیاز به رویش و رستگاری و فلاح و كمال و توبه، یكجا حضور دارند. نیاز مداوم انسان به جستوجو برای خویشتن، در حقیقت، برای معنایی است كه به هستی ما منظوری ببخشد و هرچه بیشتر بتوانیم پس از گذار به خود و عبور از دنیای بیرون، از خود فراتر رویم و در این فراسوی خود شدن، خود را در راه آرمانهای بالاتر ایثار كنیم. این نیازها، هنگامی كه خودآگاهند و آدمی بر تأمین آنها با روشی زایا، بارور و خلاّق عزم جزم كرده است و هنگامی كه زبان بیانی روشنی بیابد، «دعا» نامیده میشوند.
● ماهیت شخصیت بالنده
بزرگ بانوی اسلام تصویر روشنی از شخصیت بالنده به دست میدهد. چنین انسانی اندیشه و بینش و شعور دارد، قوّه تعقّل و اندیشه و ادراكش را پرورانده است، جهان و خود را به طور عینی ادراك میكند، نگاه نقّادانهای به جامعه و تاریخ خویش دارد، عمیقا عشق میورزد، آفریننده است؛ حس هویّت پایداری دارد؛ با جهان در پیوند است و در آن ریشه دارد، و حاكم و عامل خود و سرنوشت خویش است.
یك آموزه بلند بانو آن است كه شخصیت سالم، رونده است، نه مانا؛ مسیر است نه مقصد؛ برای تحقق خود پیش میرود، هیچگاه پایان نمیپذیرد و وضعیتی ایستا ندارد. این هدف رو به آینده، فردا را به پس میراند و همه جنبههای خود را دگرگون میسازد و میپروراند.● نگاه به حضرت فاطمه علیهاالسلام از منظر فرایند رشد شخصیت
ابعاد و ساحتهای وجودی انسانی، بعد فكری، روحی، رفتاری و جریان رویش انسانی در مراحل شناختی، روحی و رفتاری تا مرحله عرفان و دعا دانسته شده و بر این اساس، جریان آن تعالیم در این ساحتها و جریان تربیتی مرور میشوند. آموختگان و پروردگان این تعالیم نیز خود، آموزگار این جریان عظیم انسانیاند و هم پیشتر، با زندگیشان تبلور این آموزههایند.
● آموزههای بانوی بزرگ در وجهه تربیت و سازندگی فكری
اولین گام جریان تربیت و نخستین بعد رشد وجودی انسان، تربیت فكری و شكلگیری بر صواب آگاهیها و رشد شناختها و بینشها و شعورهای انسانی است كه اسوههای پرورده دین، مانند بانوی بزرگ، خود آموزگار آنند؛ شناختهایی كه با خودآگاهی و روشنبینی پیوند خوردهاند و جهتدهنده گرایشهای انسانی ما هستند:
۱) تعالییابی بینش و نگرش به هستی
فرایند عظیم خودآگاهی، انسانشناسی، خداشناسی، جهانشناسی، جامعه و تاریخشناسی، شناخت دنیا، آخرت و قیامت، شناخت زندگی و بسیاری شناختهای دیگر از زمره اولین آموزههای دین هستند. خطبه آن حضرت در مسجد مدینه در برابر مهاجران و انصار در احتجاج با ابوبكر، نمونهای از اندیشههای آن بزرگوار است كه نوع این تعالیم را در خود دارد.
زمانی كه این شناختها برای آدمی شكل بگیرند، خود قلمرو پهناورتری از اشیا و اشخاص را فرامیگیرد و در این جهت، خود گسترش مییابد. برخی از این تعالیم، مانند:
الف) بینشها و شناختها درباره خود به عنوان انسان: شرط اول برای ساخت «خود» و تهذیب و تربیت آن، شناختن آن است. آدمی تا به نیازها، استعدادها، ابعاد و ارزشهای وجودی و خلقت خویش پی نبرد و تا كرامتها و نقش و جایگاه رسالت و مسئولیت خود و جریان عظیم رویش و رستگاری ممكن برای خویش را نشناسد و به «خودآگاهی» نرسد، برای تربیت و ساختن و فعلیت بخشیدن و رویش خویش تلاش نمیكند و برای بهره جستنِ بر صواب از آنها همّتی به كار نمیبندد.
در شناخت و فهم «خود»، بانوی بزرگ برای ما آموزههای بلندی دارد؛ مانند:
«شما بندگان خدا نگهبانان حلال و حرام و حامل دین و احكام و امانتداران حق و رسانندگان آن به خلقید.»(۸)
ب) بینشها و شناختها درباره جهان (جهانشناسی): برخی از تعالیم «زن الگو»، درباره شناخت جهان است. این آموزهها دربردارنده مباحثی مانند آفرینش جهان، پدیدههای عالم غیب (فرشتگان و شیطان) و سنّتهای الهی در تدبیر عالم و آفرینش انسان و جهان و معاد و قیامت است؛ مانند:
«همه چیز را از هیچ پدید آورد و بینمونهای انشا كرد؛ نه به آفرینش آنها نیازی داشت و نه از خلقت آن سودی برداشت، جز آنكه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفریدگان را بندهوار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد.»(۹)
ج) بینشها و شناختها درباره خداوند: با بانوی بزرگ در كانونیترین و بالاترین و والاترین شناختها، به شناخت خدا و حاكم و پروردگار خویش میرسیم كه او ما را آفریده و با ما مهربان است و بینیازمان كرده و قدرتمان داده و بر سلوك و زندگانی ما بیناست و در ما آگاهی و عشق به خیر و خوبی را گذاشته و ما را به آدمیت و عبودیت فراخوانده است. آدمی با این شناخت و با آن خودآگاهی، اینك در خود نیز راكد نمیماند. از خودِ اینجایی عبور میكند و در جریان والایشِ خودی به شناخت خدا میرسد و درمییابد كه تنها در او میتوان آرام گرفت.
«گواهی میدهم كه خدای جهان یكی است و جز او خدایی نیست. ترجمان این گواهی دوستی بیآلایش است و پایندان این اعتقاد، دلهای با بینش، و راهنمای رسیدن به آن، چراغ دانش.»(۱۰)
د) بینشها و شناختها درباره حجت خداوند (نبوّت، قرآن كریم، امامت): بینش و شعور و شناخت باورساز به حجت (نبوّت و رسالت و وصایت و ولایت و امامت)، آموزه دیگر بانوی بزرگ است.
«گواهی میدهم كه پدرم محمّد بنده او و فرستاده اوست. پیش از آنكه او را بیافریند، برگزید و پیش از پیامبری، تشریف انتخاب بخشید و به نامی نامیدش كه میسزید ... ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تأویل كتاب اللّه را به عهده ما گذاشت؛ حجتهای آن آشكار است و آنچه درباره ماست پدیدار و برهان آن روشن.»(۱۱)
هـ) بینشها و شناختها درباره جامعه و تاریخ: نیز با تعالیم بانوی بزرگ، جهان را و جامعه را و تاریخ را میشناسیم و جایگاه خود را در عرصه هستی درمییابیم تا نقش و رسالت خویش را و واقعیتهای اجتماعی را خودآگاهانه فهم كنیم و عبرتآموزی از تاریخ داشته باشیم.
«پس از آنهمه رنجها كه دید و سختیها كه كشید، رزمآوران و سركشان درندهخو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت نانیوش از هر سو بر وی تاختند و با او نرد مخالفت باختند ... و گاهی كه گمراهی سربرداشت یا مشركی دهان به ژاژ انباشت، برادرش علی را در كام آنان انداخت. ... هنوز دو روزی از مرگ پیغمبرتان نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته، آنچه نبایست، كردید و آنچه از آنتان نبود، بردید و بدعتی بزرگ در دین پدید آوردید ... پسر ابوقحافه! ... اكنون تا دیدار آن جهان، این ستورِ آماده و زین برنهاده تو را ارزانی. وعدهگاه، روز رستاخیز!»(۱۲)
و) بینشها و شناختها درباره دنیا و آخرت: و هم با تعالیم فاطمه علیهاالسلام دنیا و آخرت و قیامت را درمییابیم.
سیر در دنیا و حضوری از سر تربیت و تدبیر در آن، در گرو شناخت درست دنیا، زندگی دنیا و رخدادها و آدمها و عناصر آن است.
«وعدهگاه، روز رستاخیر؛ خواهان، محمد صلیاللهعلیهوآله ؛ و داور، خدای عزیز. آن روز، ستمكار رسوا و زیانكار، و حق ستمدیده برقرار خواهد شد. به زودی خواهید دید كه هر خبری را جایگاهی است و هر مظلومی را پناهی.»(۱۳)
آدمی پس از شناخت خود بر مدار شناخت خدا، شناخت خود و حیات و همنشینی با درون خود، درمییابد كه برای تأمین آنهمه نیازهای عظیم انسانی و سیرابی عطش وجدان، باید كه از خود نیز به حقیقت هجرت كند؛ از خود به من نهایی خود؛ به من مطلق؛ هجرتی به نزدیكتر از خود؛ به سوی نامحدودِ آگاهِ مهربان. این سیر و سلوك اندیشهای و بینشی و شعوری با آگاهی و شناخت خداوند و هستی شكل میگیرد. هنگامی كه آدمی درمییابد كه خداوند از او به او نزدیكتر است، دیگر نمیتواند از او جدا شود، حتی اگر خودش را از دست بدهد. انسان بیخداوند با خود چه كند، در حالی كه انسان بیخودش با اوست و با انتخاب و در انتخابش ادامه مییابد؟
با آن تفكر و شناخت از خود و در نتیجه، تفكر و شناخت درباره خدا، نوبت به والایش عشق و ایمان در وجود آدمی میرسد.
نشر و گسترش بینش الهی و خداباوری در شناختها و باورها، زمینه دیگر شكلگیری آرامش درون است.
۲) معیارهای شناختی شخصیت فرارونده
الف) واقعبینی:
بزرگ بانوی اسلام میآموزد كه انسان سالم باید از دنیای پیرامون خود شناخت عینی داشته باشد. این ادراك عینی همان شناخت هستی است. او میآموزد كه انسان در تب و تاب تعالی، هستی را آنگونه كه هست، میبیند و نه آنگونه كه میخواهد و یا نیاز دارد كه باشد. داوری خواستاران تحقق خود درباره دیگران، به عنوان بخشی از عینیت ادراك دقیق است و آنان قادرند ریاكاری و نادرستی را به سرعت تشخیص دهند. دانایی و خردمندی از اولین ویژگیهای بانوی بزرگ است.
«فاطمه علیهاالسلام را از آنرو «فاطمه» نام نهادند كه خداوند از علم خویش آنقدر او را سرشار ساخته است كه از هر استادی بینیاز باشد.»(۱۴)
اشخاص سالم به جهان خویش عینی مینگرند، به عكس رواننژندها كه ناچارند واقعیتها را تحریف كنند تا با خواستهها، نیازها و ترسهایشان سازگار شود. انسان بالنده بر پایه ادراك و جهانبینی ژرف و گسترده خود و تجربهها و پختگیها و ظرافتها، مردمان را و موقعیتهای پیشروی خویش را یكسره نیك یا بد نمیانگارد. واقعیت را همانگونه كه هست، بیواهمهای و سانسوری میپذیرد و تبیین میكند.
نگاه تحلیلی بانو به وضعیت عصر خویش را بنگرید:
به خدا! دنیای شما را دوست نمیدارم و از مردان شما بیزارم. درون و برونشان را آزمودم و از آنچه كردند، ناخشنودم، چون تیغ زنگار خورده نابرّا. و گاه پیشروی واپسگرا و خداوندان اندیشههای تیره و نارسا، خشم خدا را به خود خریدند و در آتش دوزخ جاویدند.»(۱۵)
ب) گسترش مفهوم «خود»:
زمانی كه «خود» گسترش مییابد، قلمرو پهناورتری از اشیا و اشخاص را فرامیگیرد. در ابتدا، خود فقط معطوف به فرد است، اما با افزایش تجربه، خود وسعت مییابد و ارزشهای مجرّد و آرمانها را دربرمیگیرد. بلوغ آدمی از جمله در گرو توجه به گستره عظیم روابط خویش است. اما داشتن رابطه با چیزی یا كسی فراسوی خود فردی، به تنهایی كافی نیست. انسان باید نقشی مستقیم و كامل بیابد. ادامه شناخت دیگر اركان هستی و درك روابط با آنها، درك وضعیت در این وسعت است كه از رهگذر آن، نوبت به بینش و به نقش خود در عرصه این روابط میرسد. چنین نقشی را میتوان «مشاركت انسان در قلمروهای تلاش انسانی» خواند. آدمی خود را در این عرصه گسترش میبخشد. با فعالیتی كه از سر احساس مشاركت در عالم روابط رفتاری، نقش خود را مییابد.
«خود» در این فعالیتهای معنادار، گسترش مییابد و این فعالیتها دامنههای گسترده حس خود میشوند. هستی مطلق با همه اوصاف و اسمائش، جهان، جامعه و تاریخ میتوانند در گستره فكر و روح و سلوك آدمی حضور یابند و همپای بلوغ و پختگی و ظرافت وی، دنیای درونش بستر جریان اسما و اوصاف كمال مطلق الهی شود. این رابطه یافتن و مجموعه این روابط، به شكلگیری نقش انسان در گستره این روابط میانجامد.
نقشی كه در هر وضعیتی و به تناسب هر موضوعی حكمی و تكلیفی بر آدمی هموار میسازد. چنین نقشی همان «مشاركت مطمئن در قلمروهای متنوّع تلاشهای انسانی» است؛ رابطه رفتاری با خود (فعل اخلاقی)، با خداوند (فعل عبادی)، با جامعه (حقوق اجتماعی) و با طبیعت (حقوق طبیعی(۱۶)). و در این رفتار و عملی كه حكم خداوند را با خود دارد، آدمی خود را گسترش میبخشد. خود در این فعالیتهای پرمعنا، سرمایهگذاری میشود و این فعالیتها، دامنههای گسترده حس خود میشوند. بسیاری از مردمان ادراكی از عالم و هستی دارند، اما دنیایشان گسترده نیست و خودیشان خالی از حضور آنهاست.
گستره وجودی زن الگو، حضور خداوند در اسما و صفاتش را در خویش دارد. با بانوی بزرگ در كانونیترین و بالاترین و والاترین شناختها به شناخت خدا و حاكم و پروردگار خویش میرسیم كه او ما را آفریده و با ما مهربان است و بینیازمان كرده و قدرتمان داده و بر سلوك و زندگانی ما بیناست و در ما آگاهی و عشق به خیر و خوبی را گذاشته و ما را به آدمیت و عبودیت فراخوانده است. با این شناخت، آدمی با آن خودآگاهی، اینك در خود نیز راكد نمیماند؛ از خودِ اینجایی عبور میكند و در جریان عبور از خودی به شناخت خدا میرسد و درمییابد كه تنها در او میتوان آرام گرفت.
«گواهی میدهم كه خدای جهان یكی است و جز او خدایی نیست. ترجمان این گواهی دوستی بیآلایش است و وسیله وصول به این اعتقاد، دلهای با بینش، و راهنمای رسیدن به آن، چراغ دانش.»(۱۷)
احمد آكوچكیان(۱)
۱. دكترای مطالعات و توسعه و عضو هیأت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی رحمهالله .
۲. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.
۳. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۱۱۴ـ۱۱۵.
۴. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۲۳، ص ۵۱.
۵. درباره «انسان هادی» نك: محمّد رضا حكیمی، كلام جاودانه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۴۸ـ۵۹.
۶. Instinctoid-needs، نیازهای غریزی نما، شبه غریزی.
۷. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای توسل.
۸. سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۲۸، به نقل از: احمد بن ابی طاهر مروزی، بلاغات النّساء، چ بیروت، ص ۲۳ـ۲۴.
۹. همان، ص ۱۲۷.
۱۰. همان.
۱۱. همان، ص ۱۲۷ ـ ۱۲۸.
۱۲. همان، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۳.
۱۳. همان، ص ۱۳۳.
۱۴. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۱۳.
۱۵. سید جعفر شهیدی، پیشین، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.
۱۶. البته مراد از این تعبیر، معنای رایج اصطلاحِ حقوق طبیعی نیست.
۱۷. همان، ص ۱۲۷.
۱. دكترای مطالعات و توسعه و عضو هیأت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی رحمهالله .
۲. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.
۳. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۱۱۴ـ۱۱۵.
۴. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۲۳، ص ۵۱.
۵. درباره «انسان هادی» نك: محمّد رضا حكیمی، كلام جاودانه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۴۸ـ۵۹.
۶. Instinctoid-needs، نیازهای غریزی نما، شبه غریزی.
۷. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای توسل.
۸. سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۲۸، به نقل از: احمد بن ابی طاهر مروزی، بلاغات النّساء، چ بیروت، ص ۲۳ـ۲۴.
۹. همان، ص ۱۲۷.
۱۰. همان.
۱۱. همان، ص ۱۲۷ ـ ۱۲۸.
۱۲. همان، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۳.
۱۳. همان، ص ۱۳۳.
۱۴. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۱۳.
۱۵. سید جعفر شهیدی، پیشین، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.
۱۶. البته مراد از این تعبیر، معنای رایج اصطلاحِ حقوق طبیعی نیست.
۱۷. همان، ص ۱۲۷.
منبع : مجله بانوان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست