سه شنبه, ۲۰ آذر, ۱۴۰۳ / 10 December, 2024
مجله ویستا

عدم همسویی سیاست خارجی ترکیه نسبت به ایران


عدم همسویی سیاست خارجی ترکیه نسبت به ایران
قبل از هر چیز باید یادآور شد که دو کشور ایران و ترکیه به عنوان مراکز مهم و تأثیر‌گذار هر کدام از پیشینه تاریخی طولانی برخوردارند و در منطقه‌ای واقع شده‌اند که به دلیل جایگاه استراتژیک، نقش قدرتهای بزرگ، محل ظهور ادیان بزرگ و... از اهمیت زیادی در نظام بین‌المللی برخوردار است. طوریکه می‌توان گفت، آرامش در خاورمیانه مساوی است با آرامش در نظام بین‌الملل. با درک این جایگاه آنچه که در گام نخست توجه به آن ضروری است، نگاهی اجمالی به اهداف سیاست خارجی ترکیه می باشد.
▪ در یک تقسیم بندی کلی می توان اهداف سیاست خارجی ترکیه را به صورت زیر نام برد:
۱) اهداف مربوط به امنیت ملی و بقا؛
۲) اهداف مربوط به توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور؛
۳) اهداف مربوط به کسب پرستیژ و احیای شوکت تاریخی.
جدا از اهداف فوق الذکر دولت ترکیه در سطح نظام بین الملل نیز اصول « صلح در داخل و خارج»، تبدیل شدن به کشوری قدرتمند و مدرن که سنگ بنای سیاست خارجی آن به شمار می رود را پیگیری می کند. دست یابی به این اهداف برای دولت ترکیه مستلزم در پیش گرفتن سیاست های زیر است:
۱) توانایی دفاع از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی خود در برابر تهاجم های خارجی را داشته باشد.
۲) ترکیه را به عضویت کامل در اتحادیه اروپا درآورد.
۳) از رویایی با قدرت های بزرگ بپرهیزد.
پیگیری اهداف فوق باعث گردید تا سیاست خارجی ترکیه نسبت به کشور های همسایه همچون ایران دارای فراز و نشیب های بسیار گردید. طوریکه روابط این کشور با ایران در مقاطعی به سردی گرایید.
موارد پر تنش در روابط ایران و ترکیه که بعد از انقلاب اسلامی بسیار پر اهمیت گشته عبارتند از :
۱) فعالیت اسلامگرایان و اتهام ترکیه به ایران مبنی بر کمک به آنها جهت استقرار حکومت دینی در ترکیه؛
۲) فعالیت های جدایی طلبان پ. ک. ک و ادعای واهی ترکیه مبنی بر کمک تهران به افراد این گروه جهت فشار به دولت ترکیه؛
۳) فعالیت گروه تروریستی مجاهدین خلق در خاک ترکیه و خشم ایران از پناه دادن به اعضای این گروه.
با توجه به موارد فوق الذکر باید اذعان داشت که جابجایی قدرت در داخل ترکیه بواسطه پیروزی اسلام گرایان در این کشور در سال های گذشته نقش موثری در تقویت روابط دو کشور ایفا نموده است. بخشی از این مساله ناشی از سیاست دولت کنونی نسبت به اسرائیل می باشد.
علی رغم اینکه ترکیه روابط نزدیک خود با اسرائیل و مخصوصاً روابط در حوزه دفاعی و اطلاعاتی را همچنان حفظ نمود، اما در دیگر زمینه ها سیاستی مستقل را در پیش گرفت. در واقع پیش تر ایجاد پیمان نظامی- امنیتی بین دو کشور ترکیه و اسرائیل و موافقت ترکیه با مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل سبب عدم همسویی سیاست خارجی این کشور نسبت به ایران شده بود.
در گذشته دولت ترکیه خواهان حل مسئله فلسطین در راستای طرح‌های آمریکایی بود، ولی دولت ایران معتقد بود که در طرح‌های مربوط به حل مسئله فلسطین بایستی حقوق مردم فلسطین رعایت شود و با برگزاری یک رفراندوم آزاد با شرکت کلیه آوارگان فلسطینی، مردم فلسطین سرنوشت خود را تعیین کنند که این طرح ها فاقد این خصوصیت بودند. البته دو کشور در خصوص مساله کردها نیز دارای اشتراک نظر و اختلافات چندی با همدیگر هستند.
به عنوان مثال در مورد اکراد باید گفت که ترکیه چشمداشت و ادعای تاریخی نسبت به شمال عراق و بویژه منابع انرژی منطقه دارد و در تلاش است تا جای پایی در عراق جدید برای خود باز نمایند که این خواست ترکها و زیاده خواهی آنها موجبات نگرانی کشورهای منطقه از جمله ایران را فراهم نموده است و عملاً عدم حمایت ایران از مواضع ترکیه به دلیل سوء استفاده احتمالی آن از این مسأله باعث تقابل منافع دو کشور شده است.
با وجود اینکه سیاست ایران در برابر ترکیه بر مبنای مدارا و تعامل بوده است و همواره سعی نموده از بحرانی شدن روابط دو کشور جلوگیری نماید، اما دولت ترکیه علی رغم تکرار سخنانی مانند « اهمیت مناسبات دوستانه با ایران» و تأکید بر تلاش آنکارا بر استمرار و گسترش روابط دو کشور، چنین بنظر می رسد که این اهمیت را صرفاً در حوزه روابط اقتصادی خود مدنظر قرار داده است.
به عنوان مثال در بحث انتقال نفت عراق، ترکیه در کنار ایران به این توافق رسیده است که دو کشور تسهیلاتی در خاک خود برای انتقال نفت عراق به وسیله خطوط لوله نفت، استفاده از بنادر و یا از طریق سوآپ بوجود آورند، اما در مسائل سیاسی- امنیتی مثل ایجاد طرح امنیتی مشترک با ایران به خاطر حفظ رابطه اش با آمریکا و اسرائیل تمایلی نشان نداده است و سعی نموده، با سیاستهای منطقه ای آمریکا از جمله صلح خاورمیانه ( که دولت ایران با این طرح مخالف بود) همراهی کند تا بتواند برخی از مشکلاتش همچون پیوستن به اتحادیه اروپا را حل کند.
البته از نظر برخی ترکها، همکاری این کشور با آمریکا چندان نتیجه مثبتی به همراه نداشته است. به عنوان مثال، مشکلات ترکیه پس از جنگ آمریکا با عراق در سال ۱۹۹۰ شروع شد، چراکه حرکات جدایی طلبانه کردهای شمال عراق که پس از حمله آمریکا به عراق آغاز گردید، کابوسی بزرگ برای سیاست خارجی ترکیه پدید آورد. کابوسی که سرکوب کردها از سوی دولت عراق به فرو کش کردن آن کمک نمود. البته این پایان کار نبود، تجاوز نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق، ترکیه را هرچه بیشتر در گرداب سیاستهای خاورمیانه ای آمریکا کشاند.
پس از تهاجم آمریکا به عراق، رهبران ترکیه بار دیگر خود را در برابر تجزیه طلبی کردها دیدند. در رابطه با فناوری صلح آمیز هسته ای نیز این کشور سعی نمود تا بدون در نظر گرفتن واقعیات، خود را همسو با سیاست غرب نشان دهد و برای جلب نظر آنها به اظهاراتی برعلیه ایران بپردازد که نمود بارز آن را در ادعای واهی سفیر ترکیه در واشنگتن، شنسوی، شاهد بودیم.
همچنین از جمله اقدامات دیگر توسط این کشور می توان به موارد زیر اشاره کرد:
حمایت و تقویت گروههای مخالف ایران مستقر در ترکیه، حملات گسترده تبلیغاتی رسانه های ترکیه علیه ایران، بویژه در آستانه اجلاس شرم الشیخ و متهم نمودن ایران به اعمال حمایت از تروریسم، اتهام ارتباط دیپلماتهای ایران با تروریست های ترکیه و اخراج این دیپلماتها به اتهام های اثبات نشده و اظهار نگرانی دولت ترکیه از تلاش ایران برای صدور پان اسلامیسم به کشورهای اسلامی و اخیراً نیز مقامات رسمی ترکیه ایران را متهم به دخالت در سیاست های داخلی کشورشان کرده اند.
کشورهای خاورمیانه نیز از دیگر عواملی هستند که در عدم همسویی دو کشور ایران و ترکیه تأثیر دارند، چراکه کشورهای عرب در قالب اتحادیه عرب، هر گونه همسویی کشورهای غیر عرب همچون ایران و ترکیه را خطری برای کاهش نفوذ سنتی خود در منطقه خاورمیانه (که از لحاظ سنتی حوزه نفوذ خود تصور می‌کنند) می‌دانند.
● نتیجه‌گیری
تحولات اخیر نشان می دهد که دولت ترکیه همچنان سیاست دو سویه را ادامه می دهد. این دولت از سویی اعلام می کند که در اجرای طرح های بزرگ دفاعی خود وارد مبادلات بزرگ نظامی و دفاعی با اسرائیل می شود، و از سوی دیگر نخست وزیر اسلام گرای آن از رهبران اسرائیل انتقاد می نماید. به نظر می رسد، ترکیه بسیار مایل است تا خود را الگوی تلفیق ارزش های اسلامی و غربی معرفی کند و خود را چنان جلوه دهد که قابلیت آن را داشته باشد تا سایر کشورهای مسلمان از این الگو تقلید کنند.
البته این مساله مورد حمایت قدرتهای غربی هم می باشد، چون غرب آن را هماهنگ با طرح های سیاسی- اجتماعی خود در منطقه تلقی می کند. آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ که قبلاً برای این منطقه ارائه کرده بود، از ترکیه به عنوان یک الگو برای کشورهای مسلمان یاد کرد، چراکه معتقد بود ترکیه در آینده سیاست خارجی خود اقدامی که باعث ضربه زدن به وجهه بین المللی اش شود، انجام نخواهد داد.
در نتیجه از آنجایی که دستور کار آتی سیاست خارجی ترکیه حفظ وضع موجود خواهد بود، تردیدی نیست که ترکیه در آینده روابطش را با آمریکا حفظ خواهد کرد و چه بسا آن را افزایش نیز بدهد. مسأله کردها، آینده فدرالیسم در عراق و عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، مهمترین مسائلی هستند که ترکیه را به حفظ و تقویت روابطش با آمریکا سوق داده است، لذا عدم همسویی سیاست خارجی ترکیه در رابطه با ایران، بالأخص در روند هسته ای چندان دور از انتظار نبود. با این حال به نظر می رسد، در مقابل عدم همسویی ترکیه نسبت به ایران با توجه به تجارب تاریخی و شرایط ژئوپولیتیکی، دستگاه سیاست خارجی کشور باید هوشیاری بیشتری به خرج داده و مانع از تداوم چنین اظهار نظر و سیاست هایی گردد.
کم اهمیت پنداشتن این اظهار نظر ها نه تنها می تواند به جریان عادی شدن آن در سیاست خارجی ترکیه تبدیل شود بلکه می تواند روابط دو کشور را نیز متاثر سازد. در حال حاضر دو کشور داری منافع مشترک بسیاری در حوزه های سیاسی، اقتصادی و منطقه ای هستند که تاکید بر آن جلوی عمیق تر شدن شکاف در روابط این دو کشور مسلمان را می گیرد.
منبع : امید