پنجشنبه, ۲۲ شهریور, ۱۴۰۳ / 12 September, 2024
مجله ویستا
نجواگران استالینی
سالهای سال است که اورلاندو فیجز خاطرات مخالفان دوران وحشت استالین را مرور میکند.
کسانی چون اوگنیا گینسبورگ، نادشدا مالندس تام و آثار و نوشتههای الکساندر سولژنیتسین که به «صدای ضعیف سکوت» معروف است. کتابهای آنها منعکسکننده تجربیات انسانهایی چون خودشان است که به دلیل اعتقاداتشان به آزادی و فردگرایی محاکمه شدند.
اما این آثارمنعکسکننده و نشاندهنده آنچه برای میلیونها انسان دیگری که مخالف رژیم استالین نبودند و به هیچ یک از فعالیتهای ضد آن شرکت نداشتند، اما به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شده یا تبعید و زندانی شدند، نیست.
فیجز یک تاریخنویس معروف دوران شوروی سابق در کتاب جدید خود با نام «نجواگران، زندگی خصوصی در دوران روسیه استالینی» به بررسی آثار گولاگ های آن دوران بر زندگی مردم عادی پرداخته است، قربانیان انبوهی که هر آن چه میتوانستند انجام میدادند تا زنده بمانند. فیجز در کتاب خود نشان میدهد که تنها افرادی که دستگیر و یا از خانهها و شهر خود بیرون رانده میشدند، قربانی جنگ نبودند.
عنوان کتاب، خود منعکسکننده فشار اجتماعی بر زندگی مردم در دوران استالین است. در زبان روسی کلمه نجواگر ۲معنی دارد. یکی به معنای کسی است که از ترس شنیدن حرفهایش آهسته سخن گفته و نجوا میکند و دیگری به این معنا است که شخصی آهسته و نجواگرانه به مقامات و مسئولان، پشت سرکسی سخن میگوید.
در دوران استالین آنگونه که فیجز در کتاب خود گفته جامعه سرشار از نجواگرانی از هر ۲نوع بود.فیجز در کتاب خود نمونههای بسیاری از نامه مردم را آورده، نامههایی که هزاران نمونه از آن در دوران استالین چاپ شد. در یکی از این نامهها میخوانیم: من نیکلای ایوانف، از پدرم تبری میکنم او پیش از این یک کشیش بود و طی سالها به مردم میگفت که خدا وجود دارد و به همین دلیل من تمام ارتباطاتم را با او قطع میکنم.
بیشتر جوانان در دوران استالین همینکار را میکردند. آنها اغلب ادعا میکردند که والدینشان مرده و یا فرار کردهاند و آنها را ننگ خود میدانستند. در خیلی موارد نیز والدین از فرزندانشان میخواستند تا چنین نامههایی را بنویسند تا بتوانند تحصیلات عالی خود و یا پیشرفت حرفهایشان را ادامه دهند.
جدال استالین برای ترساندن مردم حد و مرزی نداشت. فیجز در کتاب خود داستان پاولیک موروزوف یک پسر نوجوان را بازگو میکند که توسط بزرگان خانواده به قتل رسید. او پدرش را به ارائه اسناد جعلی به کولاکها، مزرعهداران ثروتمند زمان تزار روس- متهم کرد و موجب شد پدرش تبعید و پس از مدتی کشته شود.
پس از مرگ او مطبوعات تبلیغات وسیعی پیرامون او به راه انداختند و از ماکسیم گورکی خواسته شد تا بنای یادبودی برایش بسازد چرا که این پسر به گفته آنها فهیمده بود که رابطه خونی نیز ممکن است دشمن خونی انسان باشد و چنین شخصی را نباید نادیده گرفت.الکساندر تارکوفسکی نیز نمونهای از کسانی است که راه خود را از خانوادهاش جدا کرد.
او یک شاعر مشهور و سردبیر مجله ادبی «دنیای جدید» بود. این مجله که در دوران خروشچف در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ چاپ میشد، و خاطرات و نوشتههای آیلا ارنبورگ و سولژنیتسین در آن به چاپ میرسید. پدر و برادران تارکوفسکی به دلایل سیاسی در سال ۱۹۳۰ دستگیر شدند اما او چون میخواست کار ادبیاش را ادامه دهد ارتباط با آنها را منکر شد.
تارکوفسکی در نامهای به آنها چنین مینویسد: « من نه یک وحشی و نه یک حیوانم. از شما میخواهم که مقاوم و صبور باشید.» او آنها را متقاعد میکند که با وی ارتباطی نداشته باشند. ۲ ماه بعد پدرش از تبعیدگاه فرار میکند تا پسر بیگانه و جدافتادهاش را پیدا کند. تارکوفسکی نیز او را به پلیس لو میدهد و میان خانوادهاش و انقلاب یکی را انتخاب میکند!
قهرمان تراژیک کتاب نجواگران، نویسنده معروف کنستانتین سیمونوف است که در دوران استالین یک شاعر، روزنامهنگار و نویسنده موفق بود. فیجز ، سیمونوف را شخصیت اصلی کتابش میداند، کسی که برای دستگاه تبلیغاتی کرملین کار میکرد و دستگیری خالههای دوستداشتنیاش و ناپدید شدن همکاران و دوستانش موجب شد که او از حکومت استالین ترس داشته باشد. اما او پس از مرگ استالین در ۱۹۵۳ و در حالی که بیشتر نویسندگان، استالین را به چالش میکشیدند، همچنان وفادار به استالین باقی ماند. اما کمکم از ترس و بزدلیاش نادم و پشیمان شد و در انتهای حیاتش شروع به نوشتن خاطراتش کرد.
کتاب نجواگران یک فرصت غنیمت است چرا که بازماندگان آن دوران کسانی که بین سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۵ به دنیا آمدهاند مردهاند و حکومت پس از شوروی سابق نیز تلاش میکند تا تاریخ استالینی را صیقل دهد. فیجز با کمک انجمن خاطرات- یکی از معدود مؤسسات آزادی است که در دوران پروستاریکا میخائیل گورباچف بهوجود آمد و تاکنون به فعالیت خود ادامه میدهد- فهرستی از محققان را تهیه کرد.
آنها مصاحبههای بسیاری را با بازماندگان گولاگها و خانوادههایشان انجام داده و نامهها و اسناد بسیاری را جمعآوری کردند. قربانیان همیشه شاهدان خوبی نیستند. اما به کمک فیجز این بازماندگان سکوت خود را شکسته و با صدای بلندتر از نجوا سخن گفتند.
ترجمه: لادن بهبودی
منبع : روزنامه همشهری
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست