جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تعلیق حیات


تعلیق حیات
● نگاهی به وضعیتی ناشناخته در مرز میان زندگی و مرگ
سوخت و ساز سلول های بدن جانوران نیازمند وجود اكسیژن است. به همین دلیل هم اگر به این جانوران اكسیژن نرسد می میرند. اما برخی از جانوران قادرند نیاز بدن خود به اكسیژن را كاهش داده و یا حتی آن را برای مدتی متوقف كنند. در این حالت آنها از وضعیت حیات عادی به حالتی اسرارآمیز به نام حیات معلق- كه نه شبیه مرگ است و نه زندگی - فرو می روند.
هم اكنون دانشمندان با تحقیق بر روی این قابلیت ناشناخته جانوران، در تلاش برای القای چنین حالتی در انسان هستند. برخی از این دانشمندان، پا را از این هم فراتر گذاشته و معتقدند كه انسان نیز به طور بالقوه توانایی تعلیق حیات را در خود دارد.
در آزمایشگاهی در شهر بوستون، دكتر «حسن علم» به بدن سرد و بی حركت خوكی كه روبه روی او بر روی یك میز فولادی قرار گرفته خیره شده است. تپش قلب این جانور متوقف شده، خون بدنش تخلیه شده، در مغزش هیچ گونه فعالیت الكتریكی مشاهده نمی شود و بافت های بدنش نیز هیچ اكسیژنی مصرف نمی كنند. اكنون حدود دو ساعت و نیم است كه جانور در این حالت قرار دارد. با دیدن این صحنه حتماً فكر می كنید كه این جانور مرده است اما در اشتباه هستید چرا كه همان گونه كه دكتر «علم» اشاره دارد می توان آن را دوباره زنده كرد! او كلیدی را فشار می دهد و خون گرم شروع به پمپ شدن به داخل بدن جانور كرده و دمای بدنش را به تدریج بالا می برد. وقتی دمای بدن خوك به حدود ۲۵ درجه سانتیگراد می رسد قلبش به طور خود به خود شروع به حركت كرده و جانور دوباره به زندگی برمی گردد.
«علم» كه یك جراح متخصص سوانح و حوادث مرگبار در بیمارستان عمومی ماساچوست واقع در شهر بوستون است اكنون در حال تحقیق بر روی تكنیك جدیدی است كه به وسیله آن می توان مجروحانی را كه در لبه مرگ قرار گرفته اند در وضعیتی اسرارآمیز به نام «حیات معلق» قرار داد. بدین ترتیب پزشكان قادر خواهند بود تا جسم شخص مجروح را ساعت ها در این وضعیت گرگ و میش میان زندگی و مرگ نگاه داشته و پس از ترمیم جراحات وارده، او را دوباره زنده كنند.
در آینده این روش خواهد توانست جان مجروحان حاصل از شلیك گلوله و یا حوادث و تصادفات جاده ای و سایر سوانح مرگبار را - كه میزان خونریزی در آنها بسیار بالاست - از مرگ حتمی نجات دهد. «علم» یكی از چند محققی است كه بر روی وضعیت حیات معلق تحقیق می كنند. این دانشمندان معتقدند كه با خارج كردن كامل اكسیژن از ارگانیسم ها می توان قابلیت نهفته ای را كه در بدن برای قرار گرفتن در وضعیت حیات معلق وجود دارد بیدار كرد.
اگرچه اكنون روش های بالینی مختلفی برای بیهوشی عمومی وجود دارد اما این روش ها فقط فعالیت مغز را به حالت تعلیق درمی آورند. اما «علم» و دیگر محققان اكنون مشغول مطالعه بر روی روش هایی هستند كه قادر خواهند بود كل بدن را به حالت تعلیق درآورند. البته جزئیات سازوكاری كه می تواند حیات را در جانوران به حالت تعلیق درآورد هنوز ناشناخته است اما به هرحال دانشمندان نسبت به یك مسئله مطمئن هستند: به تعلیق درآوردن حیات، كاری شدنی است.
آزمایشی كه «علم» بر روی خوك ها انجام می دهد به این ترتیب است: او ابتدا جانور را بیهوش می كند تا از درد احتمالی حاصل از آزمایش بكاهد. سپس بطن جانور را شكاف داده و یكی از سرخرگ ها و سیاهرگ های اصلی را قطع می كند. (این كار به شیوه ای انجام می شود كه میزان و نحوه خونریزی ایجاد شده بتواند خونریزی حاصل از برخورد چندین گلوله به سینه و شكم یك انسان را شبیه سازی كند.) خونریزی حاصل از این آزمایش بسیار شدید و سریع خواهد بود - چیزی در حدود ۵۰ درصد - به طوری كه بدن جانور به سرعت در وضعیت شوك شدید قرار می گیرد. در این زمان دكتر «علم» تمامی خون بدن خوك را بیرون كشیده و ذخیره می كند سپس نوعی مایع مخصوص نگاهدارنده اعضای بدن را كه تا دمای ۲ درجه سانتیگراد سرد شده است به درون سیستم گردش خون خوك پمپ می كند.
(این مایع مغذی كه حاوی رادیكال های آزاد برای جلوگیری از فساد بافت های بدن نیز هست به طور معمول برای نگاهداری اعضای پیوندی در آزمایشگاه ها مورد استفاده قرار می گیرد.) بدین ترتیب مایع مزبور جانشین خون شده و دمای بدن جانور را از درون خنك می كند. با گذشت ۲۰ دقیقه، دمای بدن خوك از ۳۷ درجه به ۱۰ درجه سانتیگراد كاهش می یابد. «علم» جانور را به مدت ۹۰ دقیقه در این وضعیت حیات معلق نگاه می دارد. او در این مدت، زمان لازم را برای ترمیم رگ های پاره شده در اختیار خواهد داشت.
پس از آن وی خون ذخیره شده را گرم كرده و مجدداً وارد سیستم گردش خون جانور می كند و بدین ترتیب خوك دوباره زنده می شود.
درواقع سرد كردن بدن، عاملی است كه می تواند با كلیدی ترین خطری كه مجروحان با میزان خون ریزی شدید را تهدید می كند مقابله كند. داستان از این قرار است كه خون، مستمراً اكسیژن را به اعضای بدن می رساند. به همین دلیل هم كند شدن جریان خون به واسطه خونریزی شدید یا سكته قلبی، بدن را دچار شوك خواهد كرد (به عنوان مثال عضوی نظیر مغز، بدون وجود اكسیژن در ظرف مدت تنها ۵ دقیقه می میرد.) اما چنین به نظر می رسد كه به كمك سرد كردن دمای بدن، نیاز آن به اكسیژن كاهش یافته و بدین ترتیب می توان از مرگ آن جلوگیری كرد. درواقع اكنون مشخص شده است كه به ازای هر ۱۰ درجه سانتیگراد كاهش دمای بدن، نرخ متابولیكی آن به نصف كاهش خواهد یافت.
همین امر ممكن است بتواند علت نجات معجزه آسای «آنا باگنهولم» (Anna Bagenholm) را از مرگ حتمی توضیح دهد. او زمانی كه مشغول اسكی كردن در منطقه ای كوهستانی در شمال نروژ بود به ناگهان در رودخانه ای یخ زده فرو رفت و در زیر یخ ها گیر افتاد. بنابر گزارشی كه در شماره ژانویه ۲۰۰۰ نشریه پزشكی لانست (Lancet) چاپ انگلستان منتشر شده بود، دوستان «باگنهولم» پس از ۸۰ دقیقه موفق شدند او را از زیر یخ ها بیرون بكشند. در آن زمان دمای بدن «باگنهولم» به ۷/۱۳ درجه سانتیگراد كاهش یافته و از نظر علائم بالینی مرده محسوب می شد.
ماموران امداد و نجات بلافاصله او را با هلی كوپتر به بیمارستان رساندند. در آنجا پزشكان خون بدن «باگنهولم» را به طور كامل تخلیه كرده و پس از گرم كردن مجدداً آن را به داخل بدنش پمپ كردند. اگرچه «باگنهولم» ۶۰ روز را تحت مراقبت های ویژه پزشكی سپری كرد اما نهایتاً به طور كامل بهبود یافت. البته «آنا باگنهولم» بسیار خوش شانس بود چرا كه تنها ۳۰ درصد اشخاصی كه دمای مركزی بدن شان به شكلی كنترل نشده به زیر ۲۸ درجه سانتیگراد كاهش می یابد، زنده می مانند.
اما سرد كردن بدن به شیوه ای كنترل شده یكی از روش های شناخته شده برای جلوگیری از تخریب بافت ها محسوب می شود. درواقع در دهه ۱۹۶۰ بود كه «پیتر سافار» (Peter Safar) -یكی از پیشگامان عرصه جراحی قلب - در دانشكده پزشكی دانشگاه پیتسبورگ آمریكا برای نخستین بار اعلام كرد كه سرد كردن بدن پس از ایست قلبی می تواند از صدمه خوردن به مغز جلوگیری كند. امروزه پایین آوردن دمای بدن تا حدود ۱۸ درجه سانتیگراد و به مدت ۴۵ دقیقه، به روشی متداول در عمل جراحی بای پس قلب تبدیل شده است.
اما در آزمایش دكتر «علم»، برای آن كه خوك ها از شوك حاصل از خونریزی شدید جان سالم به دربرند لازم است دمای بدن شان را از این حد هم پایین تر آورد و آن را به حدود ۱۰ درجه سانتیگراد رساند. از آنجایی كه اثرات جانبی این میزان كاهش دمای بدن هنوز برای بشر شناخته شده نیست بنابراین «علم» هنوز نمی تواند این روش را بر روی انسان ها پیاده كند. اما او به این نتیجه رسیده كه به هر حال نمی توان دما را چندان از این حد پایین تر آورد چرا كه از حدود ۵ درجه سانتیگراد به پایین، سلول ها شروع به ازهم گسیختن می كنند. «علم» تاكنون آزمایش خود را بر روی خوك ها بیش از ۲۰۰ بار تكرار كرده است و در ۹۰ درصد مواقع، زنده كردن مجدد جانور با موفقیت صورت گرفته است.
در ضمن در مواردی كه خوك ها بدون ایجاد جراحت به حالت حیات معلق برده شده بودند تقریباً همگی بدون وجود آثار جانبی منفی دوباره به حالت عادی برگردانده شده اند. البته «علم» معتقد است كه هرچند اكنون انجام این روش بر روی انسان به لحاظ تكنیكی میسر است اما فعلاً برای انجام چنین كاری زود است چرا كه هنوز سئوالات بسیاری در مورد وضعیت حیات معلق وجود دارد كه باید بدان پاسخ داده شود. به عنوان مثال، «علم» هنوز نمی داند كه خوك ها را حداكثر تا چه مدت می توان در این وضعیت نگاه داشت چه رسد به انسان ها. اما او معتقد است كه این زمان برای انسان ها احتمالاً چیزی در حدود ۳ ساعت خواهد بود.
اما «برت گیرویر» ((Brett Giroir كه یكی از مدیران ارشد موسسه تحقیقات دفاعی آمریكا (DARPA) است به این زمان ۳ ساعته بسنده نكرده و امیدوار است كه با كمك روش های دیگری برای تعلیق حیات بتوان زمان طلایی ۶۰ دقیقه ای فعلی را كه اكنون به عنوان حداكثر زمان ممكن برای نجات سربازانی كه دچار خونریزی شدید شده اند در نظر گرفته می شود - به حدود ۶ ساعت افزایش داد. اما باید توجه داشت كه در یك منطقه جنگی، پیاده سازی روش هایی نظیر روش علم برای تعلیق حیات، روش های چندان مناسبی نخواهند بود. علت این امر را گیرویر به خوبی توضیح می دهد. او می گوید: «در میدان جنگ، كامیون های پر از یخ برای سرد كردن دمای بدن مجروحان وجود ندارد. ما در میادین جنگ به روش هایی نیاز داریم كه حداكثر به یك سرنگ ۵۰ میلی لیتری احتیاج داشته باشند.» همین دلیل بود كه سبب شد تا «مارك راث» (Mark Roth)، زیست شناس سلولی مركز تحقیقات سرطان سیاتل در واشینگتن به دنبال روش دیگری برای به تعلیق درآوردن حیات بگردد كه نیازی به سرد كردن بدن نداشته باشد.
«راث» معتقد است كه در آینده ای نزدیك، پزشكان و سربازان در عرصه نبرد، كپسول های گازی كوچكی در اختیار خواهند داشت كه از طریق یك ماسك قادر خواهند بود مجروحان را به حالت حیات معلق ببرند بدون آن كه نیازی به استفاده از سیستم های سردكننده بزرگ و سنگین باشد. «راث» از پنج سال پیش تحقیقات خود را برای تعلیق حیات در ارگانیسم ها و موجودات زنده آغاز نموده است. او از قبل می دانست كه نوعی از كرم ها به نام كرم نخسانه و نیز مگس های سركه قادرند ۲۴ ساعت را بدون اكسیژن و در حالت حیات معلق سپری كرده و پس از این مدت در صورت قرار گرفتن مجدد در معرض هوای آزاد، رشد و نمو خود را دوباره از سر بگیرند. از آن جالب تر نوعی میگوی دریایی است كه می تواند چهار سال تمام را بدون اكسیژن در حالت حیات معلق باقی بماند و پس از آن بدون هیچ مشكلی دوباره به حیات بازگردد.
«راث» كه از توانمندی این موجودات برای فشردن كلید توقف حیات در خود به شگفت آمده بود تصمیم گرفت همین روش را بر روی جنین ماهی های گورخری آزمایش كند. او یك جنین ماهی را در محفظه ای كاملاً بسته كه حاوی یك سیستم مولد هیدروژن و یك كاتالیزور برای تبدیل تمامی اكسیژن موجود در محفظه به آب بود قرار داد. این كار برای آن بود كه اكسیژن موجود در جنین، از طریق پوسته نازك آن تخلیه شده و پس از ورود به محفظه و تركیب شدن با هیدروژن به آب تبدیل شود. با شروع آزمایش، همین كه میزان اكسیژن در جنین كاهش یافت، تقسیم سلول های جنین و رشد آن متوقف شده و قلب جنین نیز از تپش باز ایستاد. اما هنگامی كه «راث» پس از گذشت ۲۴ ساعت مجدداً اكسیژن را وارد محفظه كرد، زندگی و رشد ماهی دوباره - و پس از یك وقفه یك روزه - از سر گرفته شد.در آزمایش دیگری كه بر روی كرم های كوچك میكروسكوپی صورت گرفت «راث» سعی كرد تا با استفاده از گاز منوكسیدكربن از اكسیژن گیری كرم ها جلوگیری كند. بدون وجود اكسیژن، سلول ها قادر به تولید آدنوزین تری فسفات (ATP) - كه انرژی لازم برای انقباض عضلات و تمامی فعالیت های بدنی دیگر را تامین می كند - نخواهند بود. همین امر منجر به كند شدن متابولیسم (سوخت و ساز) سلولی كرم ها شده و نتیجتاً آنها خود را در وضعیت حیات معلق قرار می دادند.
اما استفاده از گاز منوكسیدكربن، روش مناسبی برای تعلیق حیات در انسان نخواهد بود. علت این امر آن است كه منوكسیدكربن آنچنان محكم به هموگلوبین - یعنی همان مولكولی در خون كه وظیفه حمل و نقل اكسیژن را بر عهده دارد - می چسبد كه به هوش آوردن مجدد بیمار را با دشواری مواجه خواهد ساخت. بنابراین برای تعلیق حیات در انسان استفاده از گاز سولفید هیدروژن - یعنی همان گاز سمی كه توسط تخم مرغ گندیده حاصل می شود - گزینه مناسب تری است. سولفید هیدروژن ضمن آن كه از رسیدن اكسیژن به سلول ها جلوگیری می كند اما با شدت كمتری به هموگلوبین چسبیده و جدا كردن آن راحت تر خواهد بود.
برای آزمایش اثر این گاز، «راث» یك موش را در محفظه ای شیشه ای قرار داده و سپس آن را در معرض مخلوطی از گازها شامل سولفید هیدروژن قرار داد. ظرف مدت تنها پنج دقیقه از شروع آزمایش، متابولیسم بدن موش شروع به كم شدن كرد به طوری كه نیاز بدن جانور به اكسیژن تا ۵۰ درصد حالت عادی كاهش یافت و میزان دی اكسیدكربن حاصل از سوخت و ساز بدن نیز ۶۰ درصد كمتر شد. هنگامی كه ۶ ساعت از شروع آزمایش گذشته بود، میزان سوخت و ساز بدن جانور به ۱۰ درصد میزان عادی خود رسیده بود. در این حالت نرخ تنفس موش از ۱۰ نفس در دقیقه هم كمتر شده بود (درحالی كه نرخ تنفس عادی آن ۱۲۰ نفس در دقیقه بود.) دمای بدن جانور نیز از دمای طبیعی ۳۷ درجه سانتیگراد به ۱۵ درجه سانتیگراد كاهش یافته بود. آری، موش در حالت حیات معلق قرار گرفته بود. ۴ ساعت پس از آن كه «راث» دریچه های ورود هوای آزاد به محفظه را باز كرد موش دوباره به حالت حیات عادی خود بازگشت. البته وضعیت حیات معلق، وضعیتی طبیعی در موش ها - و البته انسان ها - محسوب نمی شود اما «راث» معتقد است كه ایجاد این وضعیت در چنین موجوداتی نیز می تواند به روالی كاملاً سهل و عادی بدل شود. او هم اكنون مشغول انجام آزمایش بر روی جانوران بزرگ تر است و در صورت موفقیت آمیز بودن این آزمایشات قصد دارد آن را بر روی انسان نیز به كار بگیرد.
اما آیا می توان انسان را بدون ایجاد عوارض و پیامدهای منفی فیزیولوژیك و ذهنی به حالت حیات معلق برد؟ «راث» و «علم» معتقدند كه چنین كاری شدنی است. هر دوی این محققان در تحقیقات خود، مجموعه آزمون های رفتاری مشخصی را بر روی حیوانات تحت آزمایش انجام داده اند. در این میان، دكتر «علم» به طور ویژه آزمون هایی را برای ارزیابی سطح عملكرد ذهنی خوك ها به انجام رسانده است و نتایج این آزمون ها هیچ گونه تفاوتی را مابین عملكرد ذهنی خوك هایی كه به حالت حیات معلق برده شده بودند با سایر خوك ها نشان نداده است. در ضمن او نمونه هایی از مغز خوك های تحت آزمایش را نیز در زیر میكروسكوپ مورد بررسی قرار داده و هیچ اثری از صدمه و تخریب سلولی مشاهده نكرده است. این در حالی است كه تمامی خوك هایی كه بدون سرد كردن بدن (و قرار گرفتن در وضعیت تعلیق حیات) تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند از بین می رفتند و بررسی نمونه مغزی آنها در زیر میكروسكوپ نیز حاكی از تخریب شدید نرون ها و سایر سلول های مغزی بود.
● افزایش مدت تعلیق
روش هایی نظیر روش «علم» و «راث» همگی حالت حیات معلق را صرفاً برای مدتی نسبتاً كوتاه ایجاد می كنند. اما برای طولانی تر شدن این زمان چه باید كرد؟ محققان پاسخ این پرسش را در زندگی شگفت انگیز حیوانات جست وجو می كنند. در طبیعت، موش خرماهای كوهی و سنجاب های زمینی قادرند با كاهش شدید دمای بدن و جریان خون خود، روزها و حتی هفته ها را در وضعیت حیات معلق سپری كنند بدون آن كه مغزشان دچار كمترین صدمه ای شود. این درحالیست كه در صورت وقوع چنین تغییرات فیزیولوژیكی در انسان، نتیجه حاصل عموماً مرگبار خواهد بود. به عنوان مثال، جراحت حاصل از برخورد گلوله با بدن انسان، جریان خون و نتیجتاً میزان اكسیژن رسانی به اندام ها را به سرعت كاهش می دهد. اما در این حالت سلول های بدن انسان همچنان به فعالیت شدید متابولیكی عادی خود ادامه داده و در نتیجه تقاضای بدن برای جذب اكسیژن همچنان بالا خواهد ماند. این عدم توازن میان اكسیژن مورد نیاز و اكسیژن قابل دسترس سلول ها سبب افزایش تولید رادیكال های آزاد توسط سلول ها شده و همین امر منجر به تخریب آنها خواهد شد. اما در نقطه مقابل، جانورانی قرار دارند كه توانایی تعلیق حیات در خود را دارند. این جانوران به شیوه ای كاملاً دقیق و حساب شده، متابولیسم و دمای بدن خود را به طور خود به خود كاهش می دهند تا نیازمندی بدنشان به اكسیژن را با میزان كاهش سطح اكسیژن قابل دسترس برای سلول ها (به علت كاهش جریان خون) هماهنگ كرده و بدین ترتیب از تخریب سلولی بدن خود جلوگیری كنند.
هم اكنون «هانا كری» (Hannah Carey)، فیزیولوژیست دانشكده پزشكی دانشگاه ویسكانسین در حال تحقیق بر روی سنجاب های زمینی است. این سنجاب ها قادرند تنها ظرف چند ساعت، خود را از حالت عادی به حالت حیات معلق برده و دوره زمستان خوابی خود را در این حالت سپری كنند. اغلب زمستان خواب ها - و از جمله سنجاب های زمینی - تمامی مدت زمستان را یكسره نمی خوابند بلكه طی این فصل، دوره هایی تناوبی را به صورت یك در میان طی می كنند كه شامل یك دوره كوتاه چند ساعته در وضعیت عادی و یك دوره چند روزه یا چند هفته ای در وضعیت حیات معلق خواهد بود. در دوره حیات معلق، سطح متابولیكی، جریان خون، دما و میزان نیازمندی بدن جانور به اكسیژن به شدت كاهش می یابد.
● راز سنجاب ها
سنجاب های «هانا كری» در دمای ۴ درجه سانتیگراد و در یك اتاق سرد كه در نزدیكی آزمایشگاه او واقع است به حالت حیات معلق فرو می روند. در این حالت سطح متابولیكی بدن آنها به ۲ تا ۴ درصد سطح عادی خود می رسد. ضربان قلبشان هم از ۲۰۰ تا ۳۰۰ ضربان در دقیقه به تنها ۳ تا ۵ ضربان در دقیقه كاهش می یابد. سرعت تنفس نیز از ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفس در دقیقه به تنها ۴ تا ۶ نفس در دقیقه می رسد. «كری» معتقد است كه همین سیستم فیزیولوژیك بدن سنجاب ها - كه از طریق تعلیق حیات در طول مدت زمستان خوابی، دوام آنها را تضمین می كند - در صورت بروز جراحت و خونریزی شدید در آنها نیز می تواند فعال شده و جانور را از مرگ حتمی نجات دهد. مطالعات اولیه وی نیز چنین اندیشه ای را تایید می كند. در آزمایشی پنج سنجاب زمینی و شش موش صحرایی به گونه ای مجروح شدند كه ۶۰ درصد خون بدنشان به واسطه خونریزی از دست رفت (این میزان خونریزی معادل سطح خونریزی منجر به مرگ در جبهه های جنگ است.) دمای بدن و فشار خون موش های صحرایی تحت آزمایش به سرعت كاهش یافت به طوری كه همگی آنها حداكثر ظرف مدت یك ساعت مردند. اما در مقابل، سنجاب ها فشار خون خود را به گونه ای متعادل كردند كه توانستند مابین ۴ تا ۱۰ ساعت زنده بمانند. همان طور كه «كری» می گوید، شوك حاصل از خونریزی شدید سبب شد كه سنجاب ها خود را در حالت حیات معلق قرار داده و بدین ترتیب توانستند چندین ساعت همچنان دوام بیاورند.
«كری» معتقد است كه كلید این توانمندی را باید در ژن های این سنجاب ها جست وجو كرد. بنابر نظر «كری»، چنانچه بتوان مشخص كرد كه طی دوره حیات معلق این جانوران، كدام ژن ها فعال و كدام یك غیرفعال هستند آنگاه سرنخ های لازم برای القای چنین حالتی در انسان نیز به دست خواهد آمد. البته هم اكنون نیز سرنخ هایی از عوامل دخیل در تعلیق حیات شناسایی شده اند اما این سرنخ ها هنوز بسیار مبهم و پیچیده هستند. به عنوان مثال اكنون مشخص شده است كه در طول دوره زمستان خوابی، عواملی نظیر سطح آنتی اكسیدان ها در بدن، عملكرد مولكول های محافظ پروتئین ها (مولكول هایی كه از پروتئین ها در برابر تنش های مختلف محافظت می كنند) و نیز عملكرد پروتئین هایی كه بر روی زمان لخته شدن خون موثرند دچار تغییر می شوند. اكنون «ماتیو آندروز» (Matthew Andrews) در دانشگاه مینه سوتا نیز به مطالعه نحوه فعال و غیرفعال شدن ژن های مرتبط با تعلیق حیات در سنجاب های زمینی مشغول است اما مطالعات وی منحصر و متمركز بر ژن های مرتبط با عملكرد دو عضو مغز و قلب در این جانوران است. نكته شگفت انگیز آن است كه قلب این سنجاب ها حتی زمانی كه دمای بدن آنها به نقطه انجماد آب (صفر درجه سانتیگراد) می رسد نیز همچنان به تپش خود ادامه می دهد. همان طور كه آندروز هم اذعان دارد، وقوع چنین پدیده ای در یك جانور پستاندار، واقعاً خارق العاده است. او تاكنون موفق به شناسایی ۴۸ ژن شده كه در عملكرد قلب سنجاب های زمینی طی مدت تعلیق حیات نقش ایفا می كنند. ۳۷ ژن از این ۴۸ ژن طی دوره فعالیت عادی سنجاب ها فعال تر هستند و ۱۱ عدد دیگر در طول زمان های حیات معلق فعالیت بیشتری از خود نشان می دهند.
«آندروز» امیدوار است كه با كمك پروتئین هایی كه در پدیده تعلیق حیات سنجاب ها نقش ایفا می كنند بتوان به طرحی اساسی برای تعلیق حیات در انسان دست یافت. در همین راستا گام مهم دیگری نیز در سال ۲۰۰۴ توسط گروهی از دانشمندان به رهبری «كاترین داسمن» (Kathrin Dausmann) از دانشگاه فیلیپس آلمان برداشته شد. این دانشمندان كشف كردند كه میمون های لمور ماداگاسكار نیز توانمندی تعلیق حیات خود را دارند و این اولین نمونه شناخته شده تعلیق حیات در نخستی ها بود. «هانا كری» در این باره می گوید: «این میمون ها به لحاظ ساختار ژنتیكی نسبت به سایر جاندارانی كه تاكنون امكان تعلیق حیات در آنها شناسایی شده بود به انسان ها شبیه ترند.» وی در ادامه می گوید: «به نظر من چنین ژن هایی در انسان ها هم وجود دارد و ما نیز به طور بالقوه توانمندی تعلیق حیات را در خود داریم اما تاكنون به روش مناسبی از این توانایی بالقوه خود استفاده نكرده ایم.» بنابراین با ادامه تحقیقات اخیر شاید به زودی انسان نیز به توانمندی تعلیق حیات در خود دست یابد، حالتی اسرارآمیز در مرز میان حیات و مرگ.
NewScientist, ۲۱Jan.۲۰۰۶
بیجال تریودی
ترجمه: شهاب شعری مقدم
منبع : روزنامه شرق