چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا
لنگ لنگان به دنبال انقلاب
سینما پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تحول چشم گیری در زمینههای سخت افزاری بدست آورده اما متاسفم که بگویم در محتوی و معنی و در نمایش توانمندی و اقتدار سیاسی و فکری و صنعتی و رشد علوم مختلف نتوانسته پا به پای انقلاب حرکت بکند تشنه و لنگ لنگان بدنبال انقلاب است! سینمای ناقص الخلقه ما به لحاظ جسمی بزرگ شده اما قدرت تمیز خوب از بد را ندارد و مصلحت خود و کشور را نمیداند. سینما در نمایش قدرت تفکر و معنویت و جریان تند انقلاب و پیام فرهنگی و ندای ظلم ستیزی و عدالت گستری و دعوت به خداوند و معنویت عقب افتاده، شیب همسویی سینما با جریان انقلاب و همگرایی با آن هر چقدر که از پیروزی انقلاب فاصله گرفتهایم کم تر شده است و حساسیت مسئولین فرهنگی کشور نیز در طول این مدت بدلایل مختلف نسبت به ارزشها و آرمانهای انقلاب کمتر شده است. بهمین دلیل در حوزه فرهنگ خصوصا هنر و سینما نیازمند یک خانه تکانی اساسی در مدیریت هستیم و بهمین نسبت نیازمند زلزله بالای ۷ درجه ریشتر در بدنه آن. تا هنگامی که تحول در نگرش و دیدگاه سینماگران کشور صورت نگیرد پیروزی در صنعت وفنآوری راه بجایی نخواهد برد و در نهایت هم سینما تیغی خواهد بود در دست جوان رشید اما کم عقلی همچون سینما که یا بر سر خود بلایی خواهد آورد یا بر سر دیگران!
ناچارم اعتراف کنم که ما سینمایی با نام سینمای انقلاب اسلامی نداریم. یعنی سینمایی که مبتنی بر ارزشها و آرمانهای انقلاب باشد و در تحکیم این انقلاب تفسیر مبانی این انقلاب ترویج رویکرد فرهنگی و آگاهی بخشی و عدالت جویی و ظلم ستیزی و خدا محوری انقلاب نداریم و در طول ربع قرن پس از پیروزی انقلاب هم روز به روز از این مدار دورتر شدهایم تا جائیکه هم اکنون پر کردن خلعهای عمیق و زیاد این فاصله خیلی سخت و غیرممکن مینماید و هزینههای مادی و انسانی زیادی نیاز داریم که به نقطه صفر یعنی پیروزی انقلاب باز گردیم. بنابراین باید گفت: از همان اوان انقلاب ما تعریفی از سینما نداشتیم و یا اینکه سینما نتوانست از خورشید انقلاب همچون، ماه نور لازم را درک کند. تنها دوره و مقطعی که سینما شبیه انقلاب و مردم مسلمان شد دوران جنگ و دفاع بود و با فیلمهای جنگی بروز و ظهور پیدا کرد و نمود خارجی پیدا کرد. بنابراین انتظاری که انقلاب از سینما داشت برآورد نشد و سینما با انقلاب همسو و همگرا با انقلاب نشد و راه خود را از آن جدا کرد و این فاصله روز بروز هم بیشتر و بیشتر شد بطوریکه در جشنواره یعنی پس از ربع قرن گذشت از انقلاب کبیر اسلامی دیگر نه تنها هیچ اثری از انقلاب و ارزشهای آن در سینما وجود ندارد بلکه از طرف سینما مورد هجمه قرار گرفته و فیلمهای ما که توسط عناصر و عوامل داخل انقلاب تهیه و تولید شده مستمسک و بهانهای در دست دشمنان انقلاب در خارج از کشور قرار میگیرد که به بهانههای مختلف بیست و اندی سال است که در تدارک به انزواکشان انقلاب و حکومت اسلامی هستند قرار میگیرد.
واقعیت این است سینمای نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به رویکردش و جهت گیری و آرمانها و آرزوهایش و شعارهایی میبایست سرتاسر معنی گرا باشد چرا که پیام انقلاب ما از همان اقتدای پیروزیش و دعوت به معنویت بود. از آنجائیکه هیچ وقت سیاستهای کلان سینمای ما نتوانست و یا نگذاشتند به این معنویت نزدیک شود و روز بروز هم از این موارد الهی دورتر شد. در یک دهه اخیر به قهقرا و ابتذال گرائید. بنیاد سینمایی فارابی که متولی هدایت سینما و سینماگران بوده و هست برای پر کردن این خلع بنای سینمایی را گذاشت بنام معناگرا، که دهان این و آن را ببندد و در سال سهمیهای هم برای این گونه سینما در جشنواره فجر اختصاص داد. همانطور که تا چندی پیش سینمای دینی را این چنین عمل میکرد . این درحالی بود که خود این فیلمها از چندان تحلیل درستی در خصوص تحلیل مبانی معرفتی و معارفی اسلام ناب نداشتند و خود مبنای پارهای انحرافات و یا مذهب ستیزی و به سخره گرفتن اهل معنا و مذهب نیز بود! بنابراین فیلمها و سینمای معنوی هم اگر با شناخت و تحلیل و با فهم درست دینی اگر ساخته نشود قطعا انحراف آفرین خواهد بود. هر چند این سینما هم برای درپوش گذاشتن به فضای مبتذل حاکم بر سینما بنیان گذاشته شد. بنابراین اعتقاد بنده این است که کلیت سینمای ما باید معناگرا و اندیشمند و تفکر آفرین باید باشد.
سینمایی که در آن انسان خدا را فراموش بکند و از خدا بیخبر شود و بدنبال این نباشد که خداوند را اطاعت کند بنا به فرمایش رسول اکرم اسلام حضرت محمد (ص) هیچگاه رفعت و تعالی و رشد نخواهد یافت. و با کوچکترین مشکلات به بنبست رسیده به خودکشی فکر میکند! سینما و فیلم هم آفریده دست و فکر فیلم ساز و نویسنده است و بطور قطع و تعیین ذات و نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش. با این تذکر ، حقیر بر این باور هستم که معنویت حقیقی ابتدا باید سازندگان فیلم و ارکان آن را بلرزاند تا در اثرش تاثیر بگذارد. دغدغه فیلم ساز و هنرمند است که همیشه جهت گیری و رویکرد و حتی ساختار آثار او را نمود میدهد و به نمایش میگذارد به عبارت دیگر هنرمند دغدغهها و دلمشغولیهای خودش را فیلم میکند یا به رمان و یا شعر تبدیل میکند. هنرمند اگر دغدغه اش دنیا و هوسهای دنیوی باشد این امر در اثر او متجلی خواهد شد و اگر این دغدغه دین و عدالت و مبارزه با ظلم و ستم و ... باشد قطعا همان سوژه و موضوع فیلم و اثر هنری هنرمندا خواهد شد. از کوزه همان برون تراود که در اوست.
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست