شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


علیه ترور


علیه ترور
مدخل؛ آنتونیو گرامشی، دست کم سه چهار دهه قبل از تبلور جریان های نومارکسیستی زیست فکری و قلمی داشته و چندان عجیب نخواهد بود که وی در مقالاتش از واژگانی بهره گیرد که امروزه بوی کهنگی از آنها استشمام شود. در زمانی که مقاله حاضر نگاشته شده (۱۹۲۱)، هنوز خبری از اردوگاه کار اجباری در سیبریا، تصفیه خونین کادرها و رهبران انقلاب اکتبر، استالینیسم و البته سویه برنهاد آنها یعنی جنبش های چپ نو در دهه های ۵۰ و۶۰ نبوده است. حال آنکه این متفکر گوژپشت نیز چند صباحی پس از زمان نگارش این مقاله برای بیست سال به زندان محکوم شد (البته از او در دوران زندانش دست نوشته های بسیاری در نکوهش جزم اندیشی در جریان های مارکسیستی موجود است). اما شاید بتوان علت ترجمه این متن «تاریخی شده» را با مثالی از سینمای ایتالیا، سینمای برتولوچی توجیه کرد.
برتولوچی در فیلم ۱۹۰۰ در سه روایت تاریخی، نزاع بی پایان رادیکالیسم و ارتجاع، کار/ سرمایه، کنش/ بی تفاوتی و... را در قالب دو شخصیت نمادین به تصویر می کشد. شخصیت هایی که در پایان فیلم، در کنار ایستگاه راه آهن ( نمادی از حرکت تاریخ) به سر و کله هم می پرند بی آنکه نتیجه یی در پی باشد، نه برای مخاطب و نه برای خط روایی داستان. شاید با این هدف که نشان دهد این نزاع هرگز بïعدی تاریخی شده و فناپذیر نخواهد داشت. اما برتولوچی در فیلم رویابین ها، که نگاهی انتقادی به رخداد های سال ۶۸ به مثابه تبلور برجسته تحرک عمل گرایی در اندیشه چپ نو دارد، می کوشد تا «تاریخ مصرف داربودن» وقایع و کنش ها را به مخاطب منتقل کند. نسبت ما با مقاله حاضر گرامشی نیز از این جنس است. از یک سو بسیار دور و تاریخی و از دیگر سو به جهت وجود خط روایی داستان بی پایان نزاع «مداخله و کناره گیری» بسیار نزدیک.
در فراخوان اتحادیه صنفی کمونیست های ایتالیا، علاوه بر درخواست همکاری و هم سویی از سازمان های طبقه کارگر برای مقابله با تهاجم فاشیست ها، نسبت به افزایش احتمال یاغی گری «گاردهای سفید» هشدار داده شده است. این هشدار می تواند به عنوان نقطه اصلی در نحوه پروپاگاندای کمونیست ها در بین توده های طبقه کارگر مورد توجه قرار گیرد و در آن صورت شاید این بزرگ ترین دستاورد فراخوان کمیته صنفی اتحادیه صنفی کمونیست های ایتالیا به شمار آید. اکنون کاملاً روشن شده است که تاکتیک «مصالحه و سازش» که از سوی حزب سوسیالیست و کنفدراسیون سراسری کارگران در مقطعی برای مقابله با حملات فاشیست ها طرح شده، به انقضا رسیده و در حال حاضر توده های مردمی و رنجبران بار دیگر در معرض خطر هولناک تهاجم گروه هایی قرار گرفته اند که خارج از اراده مقامات قانونی عمل می کنند. گروه هایی که با افزودن به دامنه تهاجمات، عملاً خشم شان را از مشی «ترور سفید»۱ نشان می دهند. فاشیسم حکم «شلاق ملی» یی را پیدا کرده که مداوم و به سرعت در خود تکثیر و تشدید می شود و گویی اندیشه یی که در پی آن است واجد محتوایی انقلابی است. این وضعیت را باید در پرتو نتایج به بار آمده از مشی مسالمت آمیز حزب سوسیالیست و کنفدراسیون سراسری کارگران تحلیل کرد.
مشی یی که دو نتیجه مشخص در پی داشته است؛
اول، اضمحلال و فروکاستن توان نیروهای انقلابی که هر لحظه در توده های مردمی در حال گسترش بود، و دوم، ایجاد بحران درونی در نیروهای فاشیست که به آنها فرصت داد تا با استشمام خطر تجزیه، بار دیگر نیروهای شان را در ذیل اصول و مرام ارتجاع سازماندهی کنند. فاشیست ها با ترک میلان و تمرکز بر بولونیا، به طور عینی نشان دادند که به دنبال رهایی از قید و بند عناصری چون موسولینی هستند ( چهره یی مرموز و مشکوک و مردد و بی میل به کنش تهاجمی، آن هم در مقطعی که فاشیست ها نیاز به عناصر ایدئو لوژیک و پیش برنده دارند) و مرحله گذار به تشکیلاتی که هدف اصلی اش حمایت از منافع طبقه بورژوازی زمین دار است را با ترمیم نقاط ضعف ایدئولوژیک و نیز رفع تردید های موجود در میان برخی رهبران درباره «عملگرایی» سپری می کنند. تاکتیک مصالحه حزب سوسیالیست، به جای تامین فرصت برای بازسازی توان طبقه پرولتاریا، فاشیست ها را منسجم کرد و البته اصلی ترین ضربه را زمانی به پرولتاریا زد که با ایجاد افتراق در کادر رهبری، عملاً سرکردگی احزاب چپ را در جنبش کارگری از بین برد و به تبع آن موجب بلاتکلیفی و تزلزل در میان توده های عظیم مردمی شد.
به بیان دیگر، تاکتیک مصالحه حزب سوسیالیست در این مقطع، احتمال پیروزی نیروهای ضدفاشیست را به شدت کاهش داده است.
توصیه سوسیالیست ها مبنی بر لزوم پایبندی به قواعد بازی «عدم مقاومت» در برابر نیروهای شر که در کنگره لیوورنو تصویب شد، توهمات بسیاری را در بدنه پرولتاریای ایتالیا دامن زد.
توده های طبقه کارگر، یعنی همانانی که با اعتقاد راسخ به کارکرد سیاسی حزب سوسیالیست، تمام اعتمادشان را در سبد تاکتیک عدم مقاومت گذاشتند، گمان می کردند که این شیوه از مبارزه در حکم پوشش و استتاری است - با ظرایف و دقایق بسیار- تا در پس آن، توده ها با توان مضاعف در زمان اعلام استراتژی مبارزه همه جانبه با فاشیسم، به کارزار آیند. و شاید همین اعتماد مطلق بود که بسیاری را واداشت تا در بدو امر با چنان شور و اشتیاقی برای جنبش آردیتی دل پوپولو۲ هورا بکشند.
و نیز شاید همین ایمان خام به کارکرد تاکتیک عدم مقاومت بود که بزرگترین خدمت را به حزب سوسیالیست و کنفدراسیون سازمان های طبقه کارگر کرد تا جنبش آردیتی دل پوپولو را سازماندهی کنند و به طغیان عمومی شکلی بسته و محدود بدهند.
اکنون اما، آن توهم و تبعاتش به پایان رسیده است. توده های عظیم مردمی و پرولتاریای ایتالیا دریافته اند که در پس هیبتی چون ابوالهول حزب سوسیالیست هیچ چیز نیست و اینکه سوسیالیست ها (و حتی شاخه های دست راستی حزب کمونیست) نقش موثری در برساخته شدن اولین هسته های جریان آردیتی دل پوپولو داشته اند. بی تردید گسترش برق آسای پذیرندگی فراخوان غمبارزه همه جانبه با فاشیسمف نتیجه برنامه یی از پیش تعیین شده توسط حزب سوسیالیست نبود، بلکه ناشی از ذهنیتی بود که چون آتش زیر خاکستر در میان توده ها موج می زد. این پذیرندگی، پژواک خشم آگین توده ها به معاهده سازش بود. همان عاملی که فرصت خروج از موقعیت انفعالی را از جنبش پرولتری گرفت و در عوض به ارتجاع مجال بازسازی و احیای مجدد داد.
حال با توجه به تحولات اخیر در اردوگاه فاشیسم، توده های مردمی باید حقیقت را دریابند. جریان فاشیسم مخالف موافقتنامه بولونیا است و پشت کردنش به موسولینی به وضوح دلالت بر نوعی تجدید نظر در شیوه های ارتجاعی- تهاجمی در ابعاد وسیع دارد.
با چنین شرایطی آیا هنوز هم می توان در رویای کارکرد موثر تاکتیک عدم مقاومت در برابر شر غفاشیسمف به سر برد؟
این پرسشی است که توده های پرولتاریا باید هرچه سریع تر به آن پاسخ دهند.
اگر پرسش توده ها این است که پیشنهاد حزب کمونیست برای همبستگی و اتحاد کارگران و دهقانان ایتالیا چیست، بی شک پاسخ ما این خواهد بود؛ مبارزه یا نابودی، جنگ یا مرگ و این تنها راه ممکن و موجود برای مواجهه با اهریمنی است که رویارویی با آن گریزناپذیر می نماید.
آنتونیو گرامشی
ترجمه؛ نادر فتوره چی
پی نوشت ها
۱- ترور سفید به واقع در امتداد معنای گاردهای سفید است. فاشیست ها سیاه پوش بودند، اما گرامشی آنها را به نوعی به گاردهای سفید ضد انقلاب روسیه که در همان مقطع با گاردهای سرخ در نبرد بودند، تشبیه کرده است.
۲- آردیتی دل پوپولو Arditi del popolo در لغت به معنای «خودت را برای مردم بسوزان» است. این عبارت برگرفته از شعری است کهن در امپراتوری روم به این مضمون که «خودت را برای مردم روم بسوزان.»
آردیتی دل پوپولو جنبشی ضدفاشیستی بود که در همان مقطع نگارش این مقاله در حال شکل گیری بود. جناح هایی از سوسیالیست ها و البته کمونیست های ایتالیا (هواداران آمادئو بوردیگا که نقطه مقابل گرامشی در حزب بود) در پیدایی آن نقش داشتند.
منبع؛
L Ordine Nuovo, Unsigned, ۱۹ August ۱۹۲۱
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید