چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
به سوی شکل گیری دنیایی بدون خودرو
با حرکت دنیای امروز به سوی پایان عصر نفت، زندگی همه مردم دنیا به ویژه شهروندان کشورهای غربی با چالشهای زیادی رو به رو میشود. کانستلر در این سخنرانی خود با اشاره به شرایط کنونی بازار انرژی و جایگزینهای مطرح شده معتقد است که آمریکاییها باید بیش از هر چیز خود را مهیای یک زندگی جدید بومی و محلی کنند که خردمندی، تفکر و بهرهگیری از تجارب گذشتهگان در کانون آن قرار دارد.
(متن سخنرانی جیمز هوارد کانستلر در مرکز مطالعاتی «ثروت مشترک» کالیفرنیا)
من دو سال پیش در کتاب خود با عنوان "The Long Emergency" این نکته را نوشتم که ملت ما بدون توجه به اوضاع پیرامونیاش، به سوی بینظمیها و مشکلات پیشبینی نشدهای گام برمیدارد که مهم ترین دلیل پیدایش چنین شرایطی، پایان عرضه نفت ارزان و در دسترس قابل اعتماد میباشد. ما همچنان نظیر افراد نابینا به سوی آیندهای خطرناک حرکت میکنیم.
ما در تاریکی و ظلمت گم شدهایم و سوار بر خودروهایمان، با شادمانی و سرخوشی، به سوی آیندهای نامعلوم حرکت میکنیم. اما با ورود ما به عصر کمبود انرژی، همه جنبههای زندگی ما دستخوش تغییر خواهد شد. به علاوه، رقابت بر سر منابع باقیمانده نفت و گاز طبیعی باعث میشود که دولتها با هم درگیر شوند و اقتصاد کشورهای صنعتی بازنده اصلی خواهد بود. با وجود لزوم تغییر رفتارهای کنونیمان در آیندهای نزدیک، ما همچنان به این موضوع بیتوجه هستیم. ما آمریکاییها همچنان در رؤیای سبک زندگی پر زرق و برق خویش به سر میبریم و گویی هنوز هم قصد بیدار شدن نداریم و سرمایهگذاریهای صورت گرفته در جهت ایجاد سوختی جایگزین برای راندن خودروهایمان نیز گامی در این جهت است. اتانول؟ زغال مایع؟ هیدروژن؟ متان؟ الکتریسته؟ روغنهای سرخ کردنی فرانسوی؟ و یا هیچ کدام؟
ما تاکنون در این زمینه به توافق نرسیده ایم ولی همچنان برای انتخاب یک گزینه مناسب سرگردانیم.
واقعیت پایان عصر نفت در حال شکلگیری است و اینک حجم تولید نفت در رکودی بیسابقه و اوج آن قرار دارد. همچنین راهکارهایی برای استخراج منابع باقیمانده در چاههای نفت طراحی شده، اما برای استخراج هر بشکه از این منابع، به انرژیای بیش از یک بشکه نفت نیاز است. من در ادامه آمارهای مختلفی را برای شما ذکر میکنم:
بیشترین حجم استخراج نفت در ایالات متحده در سال ۱۹۷۰ میلادی روی داد، اما کل تولید کنونی ما به نصف آن مقدار رسیده است و همه ساله این رقم با کاهشی چند درصدی همراه است. امروزه ما در حالی روزانه پنج میلیون بشکه نفت استخراج میکنیم که مصرف ما بیست میلیون بشکه است. از سالهای دهه هفتاد میلادی به بعد، ما مجبور شدهایم که کسری نفت مورد نیاز خود را وارد کنیم.
امروز، دنیا همه نفت استخراج شده خود را مصرف میکند و با افزایش حجم تقاضا، دیگر منبعی برای استخراج نفت در خاورمیانه و دریای سیاه و خلیج مکزیک و دلتای کویت باقی نمانده است.
اما مشکل اصلی این است: همه ساله، کل نفت استحصال شده با سه درصد کاهش رو به رو است و نرخ صادرات ده کشور اصلی فعال در این بخش، با نرخ بیشتری در حال کاهش است.
(به گفته دکتر جفری براون زمینشناس انگلیسی، این نرخ هفت درصد است و در ده سال آینده، حجم صادرات جهانی نسبت به شرایط کنونی پنجاه درصد کاهش مییابد.) اما چرا؟ مهم ترین دلیل این است که کشورهایی نظیر ایران و عربستان سعودی و ونزوئلا، سهم بیشتری از نفت را در کشور خود مصرف میکنند تا نیازهای فزاینده جمعیت و خودروهای خود را تأمین کنند.
نکته دیگر این است که بخش اعظم نفتهای سبک و سهلالوصول دنیا به اتمام رسیده است و پالایشگاههای قدیمی و ناکارآمد کنونی، فاقد توانایی کار با تمام ظرفیت جهت پالایش نفتهای خام سنگین و ترش باقی مانده هستند. هیچ اقدام مناسب تحقیقاتیای نیز جهت یافتن روشهای جدید در دست اقدام نیست. سایر منابع نفت نیز در عمق اقیانوسها و یا مناطق قطبی قرار دارد که استخراج این منابع، آثار مخربی را در محیط زیست بر جای میگذارد. وضعیت گاز طبیعی نیز با اندکی تفاوت، در سراسر دنیا مشابه است. اگرچه گاز به سرعت پایان نخواهد یافت و از یک الگوی زنگولهای تبعیت خواهد کرد، اما منابع گاز یک چاه به سرعت از آن خارج میشود و دیگر گازی وجود ندارد. همچنین انتقال گاز با خطوط لوله در یک منطقه جغرافیایی محدود، کاری اقتصادی است، اما برای انتقال گاز طبیعی به سایر نقاط، باید مراحل پرهزینه وطولانی مایع کردن و انتقال به کشتیهای ویژه انجام شود؛ اما همچنان یک چالش بزرگ در برابر ما وجود دارد: اکثر دارندگان منابع گاز طبیعی، روابط چندان دوستانهای با ما ندارند.
امروزه نیمی از خانههای ما با گاز طبیعی گرم میشود و شانزده درصد برق ما نیز توسط توربینهای گازی تولید میشود. همچنین گاز طبیعی به عنوان منبع اصلی ساخت کودهای شیمیایی، پلاستیکها، رنگ، چسب، پودرهای شستشو، حشرهکشها و سایر محصولات خانگی به شمار میرود. ساخت نایلونها و لاستیکها نیز بدون مواد مشتق از گاز طبیعی ممکن نیست. ما در چند دهه اخیر، برای روشن نگاه داشتن دستگاههای تهویه هوا و کولرهای گازی خود، همچنان به دنبال استخراج بیشتر گاز طبیعی هستیم.
آیا شما تاکنون به الگوی زندگی آمریکایی که بر مبنای مسافرتهای شهری طولانی و ساخت بزرگراههای پرهزینه و ایجاد فروشگاههای زنجیرهای است، اندیشیدهاید؟ و آیا این تخصیص نادرست منابع، به آینده تاریکی منجر نخواهد شد؟ ما همواره به گونهای زندگی کردهایم که هیچ فضایی برای تفکر پیرامون انتقادات مطرح شده باقی نمانده است. به علاوه، هیچ یک از منابع جایگزین دیگر نظیر انرژی باد، انرژی هستهای، هیدروژن، اتانول، هیدرات متال، انرژی زمین گرمایی و یا هر چیز دیگر، نمیتوانند تداوم زندگی آمریکایی ما را تضمین کنند. آیا سرانجام ما عمل به لیست بلندبالایی از الزامات روزمره را خواهیم پذیرفت؟
نکته دیگر حائز توجه این است که در کنار سرمایهگذاریهای صورت گرفته در زمینه یافتن جایگزینیهایی جهت سوخت خودروها، ما در مورد سایر بخشهای زندگی خود، هیچ کاری نکردهایم. مثلاً روشهای کنونی کشاورزی ما باید تغییراتی همه جانبه کند. الگوی کشاورزی صنعتی ابرشرکتهایی نظیر «مونسانتو»، «کارگیل» و «ایدیام»، که بر مبنای استفاده گسترده از حجم هنگفتی از کودهای شیمیایی، آفتکشها، علفکشها، حشرهکشها و قارچکشها میباشد، به آخرین سالهای عمر خود نزدیک میشود. تداوم زندگی بسیاری از مردم کشورهای فقیر و در حال توسعه، در گروی اقدامات امروز ما خواهد بود. استفاده از سوختهای زیستی نیز با چالشهای اقتصادی و اخلاقی زیادی رو به روست. آیا با وجود میلیونها انسان گرسنه و فقیر در کشورهای دنیا، میتوان به پر کردن باک خودروها با اتانول استحصال شده از ذرت ادامه داد؟
من معتقدم که در آینده نزدیک، کشاورزی دوباره در زندگی تعداد بیشتری از آمریکاییها نقشآفرینی خواهد کرد. الگوی کشاورزی محلی آینده ، در مقیاس کوچک و نیازمند مراقبتهای بیشتر انسانی خواهد بود و البته من در این نکته هیچ تردید ندارم. همچنین فرآوری و ایجاد ارزش افزوده در این محصولات نیز به سوی روشهای بومی و محلی سوق پیدا خواهد کرد و این تغییر رویکردها، فرصتهای کاری زیادی را برای جوانان آمریکایی فراهم خواهد کرد؛ اما آیا همچنان فرصتی برای یادگیری تجارب گذشتگان ما وجود خواهد داشت؟
در سایه تغییر سیستم کنونی حمل و نقل، با احتمال زیاد، ما همچنان شبکه راهآهن خود را حفظ خواهیم کرد. این شبکه از کارایی عملیاتی زیادی برخوردار است. ولی برای رویارویی با سایر چالشهای زندگی، چه پیشبینیهایی از سوی سیاست مداران ما انجام شده است؟
خانمها و آقایان؛ امروزه علاوه بر ضرورت برقی کردن کلیه مسیرهای راهآهن که از آلایندگی بسیار اندکی نیز برخوردار است، باید مسیرهای دریایی و آبی رودها نیز احیا شود. وابستگی همهجانبه ما به خودروها در آستانه نابودی قرار دارد و هر چند خودروها به طور کامل از بین نخواهند رفت، اما فرهنگ خودرو سواری ما که با سرگرمی و سکس و سرعت و منزلتطلبی اجتماعی گره خورده، در آستانه اضمحلال قرار گرفته است. احتمالاً خودروهای برقی، جایگزین خودروهای بنزینی خواهند شد. همچنین میتوان پیشبینی کرد که به جز عدهای محدود از ثروتمندان، بقیه مردم باید از سایر روشهای حمل و نقل عمومی بهره گیرند. برای چند دهه، خودروسواری به یک فعالیت دموکراتیک و عمومی فراگیر تبدیل شده بود. باید با این فرهنگ، خداحافظی کرد. امروزه به جز شش درصد از آمریکاییها نابینا و پیر و کودک، بقیه از خودروهای شخصی بهره میگیرند.
آیا چنین شکافی باعث بروز زد و خورد و آشوب و درگیری میان دارندگان خودرو و افراد ناتوان از راندن خودروها نخواهد شد؟ رشد سرطانی تعداد خودروها و بزرگراهها و اتوبانهای شهری و بین شهری در ایالات متحده، امروز در سراشیبی سقوط و فنا قرار گرفته و قبرستانهای اتومبیلهای ما به زودی دیگر جایی برای پذیرش خودروهای فرسوده نخواهند داشت. البته مسیر هجده هزارکیلومتری صادرات خودروهای آسیایی به آمریکا هم که به رشد اقتصادی ما وابسته بوده است، در حال نابودی تدریجی میباشد. بدین ترتیب باید ما همه فرضیات و راهکارهای موجود را مورد بررسی دقیق قرار دهیم. در گذشته ما به غلط فکر میکردیم که جهانی سازی تا همیشه تاریخ بر زندگی ما سایه خواهد افکند. نظریه پردازهایی نظیر تام فریدمن نیز با همه توان در این جهت به اظهار نظر میپرداختند؛ اما از نگاه من، همه ما در درک حقیقت ناتوان ماندهایم، چرا که جهانی سازی در دو دهه گذشته در سایه داد و ستدهای اقتصادی بین قدرتهای بزرگ دنیا شکل گرفته بود. آن روابط در حال از بین رفتن است و من پیشبینی میکنم که آینده ما در گروی روابط بومی و محلی خواهد بود. در دورهای که آمریکا و چین برای دستیابی به منابع نفت باقیمانده دنیا به رقابت میپردازند، آیا این وضعیت بر روابط تجاری آنان تأثیر نخواهد گذاشت؟ چینیها در سالهای اخیر با برقراری روابط تجاری و سیاسی و اقتصادی با همه دولتهای دنیا، به دنبال تضمین عرضه نفت مورد نیاز اقتصادشان در سالهای آینده هستند. یکی از این دولتها، کانادا است. سالها پیش و براساس «دکترین مونرو» ما از فعالیت همه دولتهای غیر غربی در این سوی کره زمین جلوگیری میکردیم. هر چند این نظریه دیگر در دستگاه سیاست خارجی ما به فراموشی سپرده شده است، اما من پیشبینی میکنم که دوباره آمریکاییها به سوی این دکترین عصر جنگ سرد روی خواهند آورد؛ اما فروشگاههای زنجیرهای والمارت در این وضعیت برای سفارش اجناس پلاستیکی خود چه خواهند کرد؟ هر چند در دنیای ناپایدار آینده، ما با صدها مسأله مشابه دیگر رو به رو خواهیم شد.
اگر شما نیز همانند من به شهرهای کوچک مناطقی نظیر پنسیلوانیا، میشیگان، آلاباما، اوکلاهما و کانکتیکات مسافرت کنید، میتوانید نابودی بسیاری از کسب و کارهای محلی را مشاهده کنید. از نگاه من، ما در آینده نزدیک شاهد زنده شدن مجدد این صنایع محلی و کوچک و بومی خواهیم بود.
عصر سلطه ابر فروشگاهها نیز که به محصولات آن سوی اقیانوس و حمل و نقل طولانی و پرهیزنه این کالاها وابسته است، اندک اندک به پایان خود نزدیک میشود و میتوان پیشبینی کرد که شبکههای درهم تنیده و مرتبط محلی و بومی نابود شده در چند دهه پیش، دوباره جان خواهند گرفت. هنوز مشخص نیست که آینده تولیدات بومی ما چه ویژگیهایی خواهد داشت اما میتوان پیشبینی کرد که ما محصولات کمتری را برای خریداری در فروشگاههایمان خواهیم دید. دوباره خرید کردن به بخشی از زندگی روزمره ما تبدیل میشود و مصرف کردن، تنها دلیل زندگی ما نخواهد بود. از سوی دیگر، جوامع صنعتی که رشد اقتصادی سالانه سه تا هفت درصدی تولید ناخالص داخلی خود را در گذشته تجربه میکردند، با پایان عصر نفت، با چالشی نوظهور رو به رو میشوند.
انتظارات از رشد اقتصادی نیز که با اسنادی کاغذی (نظیر پول، سهام، اوراق قرضه و غیره) مورد سنجش قرار میگرفت، در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. با بیاعتمادی مردم به این کاغذها، ثروتهای ما چگونه مورد سنجش قرار میگیرد؟ هر چند از هم اینک ما شاهد ظهور آثار این عدم اعتماد در بازار رهن آمریکا هستیم. بازارهای ما در سایه فقدان ثبات و ناپایداری، به اقتصادی کازینویی شباهت یافتهاند که پایمال شدن اصول اخلاقی، یکی از ویژگیهای مهم آن است. از سوی دیگر، با ترکیدن حباب بازار مسکن و اوراق رهنی، حجم ثروت آمریکاییها با کاهش بسیار شدید و بیسابقه رو به رو خواهد شد. کلید مقابله با همه این اتفاقات را باید در دامنه مبادلاتمان جست و جو کنیم. ما باید رویکردهای محلی و منطقهای بیشتری را دنبال کرده و فعالیتهای اقتصادی یکپارچه و غولپیکر نظیر طرحهای عظیم کشاورزی و یا مالی و فروشگاهی و ابرشرکتی و آموزشی را به فراموشی بسپاریم.
مدارس یکی از کانونهای اصلاحات به شمار خواهند رفت، تا این مراکز بسیار ساختار یافته و متمرکز در سراسر خاک آمریکا که بر اساس رفت و آمد طولانی اتوبوسهای زرد مدرسه برای سوار کردن دانشآموزان در صبحها و بازگرداندن آنها در عصرها طراحی شدهاند، تغییر یابند. امروزه حتی ساختمانهای مدارس ما در ایالتهای مختلفی نظیر فلوریدای گرم سیر و مینسوتای سردسیر به هم شباهت دارند. به همین دلیل میتوان دریافت که چرا مدارس ما تا این حد به زندان و نه مراکز تعلیم و تربیت شباهت یافتهاند.
آینده مدارس ما به چه صورتی خواهد بود؟ مدارسی محلی و کوچک، همراه با رشد آموزش در خانه، در سراسر کشور ما به ویژه شهرهای کوچک. ولی آینده دانشگاههای ما چگونه رقم خواهد خورد؟
اکثر کارشناسان معتقدند که ما با انبوهی از بحرانها رو به رو خواهیم شد و احتمالاً تنها تعدادی از افراد ثروتمند قادر به تحصیل در آنها خواهند بود.
از سوی دیگر، من معتقدم که جریان دویست ساله مهاجرت از روستا و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و ابرشرکتها، به جریانی معکوس تبدیل میشود. این شهرهای غولپیکر، بر مبنای دستیابی به انرژی ارزان پایه گذاری شدهاند و با بحران عرضه نفت، دچار چالشهای زیادی خواهند شد. آسمانخراشها نیز در معرض بحران انرژی قرار میگیرند. امروزه به سختی میتوان نگرانیهای خود را نسبت به آینده شهرهای ساحلی نیز پنهان کرد.
و سرانجام اینکه، لزوم تغییر در قوانین و مقررات به شدت احساس میشود، هر چند هم اینک نیز کمی دیر شده است. شکار از تله گریخته و من بحرانها و رسواییهای کنونی بخش مسکن و بازار رهن را نشانه پایان عصر شهرنشینی میدانم.
چه بخواهیم و یا نخواهیم، من معتقدم که در آینده نزدیک ما مجبور به زندگی در شهرهای کوچک و گسترش روابط بومی و محلی خود خواهیم بود که افزایش روابط انسانی، پیادهروی بیشتر و ساخت مناطق بهرهور، بخشی از ویژگیهای آن است. هم اینک نیز هزاران شهر و روستای کوچک و متروک، در انتظار شهروندان ما هستند.
در دو دهه گذشته، من در جنبش نوظهور شهرنشینی (NUM) به فعالیت پرداختهام. در این مرکز، گروه زیادی از معماران، برنامهریزان و سازندگان شهری، با مطالعه و بررسی پیرامون نقاط ضعف شهرهای بزرگ، از اصلاحات در این بخش حمایت میکنند. هدف ما انقلابی در ساز و کارهای زندگی کنونی ماست تا همه ما در مناطقی زندگی کنیم که ارزش آن را داشته باشد. همه ما دانش و تجربه خود را در راستای طراحی یک اتوپیای محلی سوق دادهایم. عصر حکمرانی مهندسان ترافیک وکارشناسان آمار بر شهرهای ما، به پایان خود رسیده است. و ما نیازمند پاسخهای هوشمندانه به شرایط بحرانی کنونی هستیم. توسعه کشاورزی بومی و محلی در ابعاد کوچک، توسعه و بازسازی شبکه فراموش شده راهآهن و سایر وسایل حمل و نقل عمومی،ایجاد شبکههای محلی تجارت و روابط اقتصادی و در نهایت، سازماندهی مجدد بخش آموزش به عنوان یک بخش مهم زندگی همه ما.البته در پیش گرفتن چنین مسیری، چندان هم آرام و بدون چالش نخواهد بود. ما اختلالات و بینظمیهایی را فراروی خود خواهیم داشت. از دیرباز ما تمایز زیادی میان تکنولوژی و انرژی قائل نبودیم، اما با وجود ارتباط بین آنها، نمیتوان از اکثر تکنولوژیهای کنونی در عصر پایان نفت بهره برد.از سوی دیگر مصرف، ولنگارانه انرژی، به برهم خوردن انتروپی و ایجاد بینظمی در کره زمین منجر شده است. از گرمای ایجاد شده توسط موتور خودروها تا ساخت انبوهی از بزرگراههای طولانی و دور و دراز در خاک آمریکا، میتوان این سراشیبی سقوط را مشاهده کرد.
من امیدوارم که ما بتوانیم در سایه خردمندی و تفکر و تجارب گذشتگانمان، همه این چالشها را پشت سر بگذاریم. امیدواری یک مسأله بسیار حیاتی و مهم است. در این سالها نوجوانان زیادی که در جلسات سخنرانی من حضور داشتهاند، انواع سؤالات مختلف را از من پرسیدهاند. ولی در این میان یک نکته مشترک وجود دارد: همه آنها از ورود به این شیوه زندگی جدید بیمناکند. ما فرصتهای زیادی را در اختیار داریم. ما میتوانیم دیگربار در مناطقی زیبا زندگی کنیم که آکنده از نعمت و رحمت خداوند است. ما دوباره دست در دست هم و شانه به شانه یکدیگر، در کنار همسایگانمان، به زندگی معنا میدهیم و به جای سرگرمیهای کامپیوتری، میتوانیم به صدای دوستان و پرندگان و طبیعت گوش فرا دهیم و دیگر بار لذت کار و شادمانی در آغوش طبیعت را حس خواهیم کرد.
امید یکی از نیازمندیهای حقیقی روزگار ماست. همه ما باید یک منبع امیدواری باشیم تا بتوانیم با پشت سر گذاشتن چالشهای فراروی جامعه خود، به خواستههای خود دست یابیم.
ما انبوهی از کارهای مختلف را در برابر خویش داریم. ما باید دستگاههای ضبط و پخش موسیقی را رها کنیم و دست به کار شویم. دیگر زمانی برای وقت تلف کردن باقی نمانده است، همانطور که یوگی برا میگوید: «آینده، هم اینک نیز در برابر ماست.»
جیمز هوارد کانستلر
James Haward Kunstler: نویسنده و منتقد اجتماعی برجسته آمریکایی. وی در سال های اخیر مقالات و کتاب های زیادی را در حوزه زندگی پس از پایان نفت نگاشته است.
منبع: www.Truthout.org
مترجم :محسن داوری (مسئول واحد خبر شرکت نفت و گاز پارس)
James Haward Kunstler: نویسنده و منتقد اجتماعی برجسته آمریکایی. وی در سال های اخیر مقالات و کتاب های زیادی را در حوزه زندگی پس از پایان نفت نگاشته است.
منبع: www.Truthout.org
مترجم :محسن داوری (مسئول واحد خبر شرکت نفت و گاز پارس)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست