سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
پروژه های IT وزارت بازرگانی در گفتوگو با معاون وزارت بازرگانی
![پروژه های IT وزارت بازرگانی در گفتوگو با معاون وزارت بازرگانی](/mag/i/2/bucp8.jpg)
دكتر دژپسند از زمانی كه مسؤولیت نظام انفورماتیك آموزش و پرورش را در سازمان برنامه و بودجه به عهده داشت، به طور اصولی مطالعات لازم و فراگیری را درباره IT انجام داد و مسؤولیت تجهیز وزارت مذكور را در سازمان برنامه به عهده گرفت. وی اكنون ۴۱ ساله است و از سال ۵۹ به طور رسمی در كارهای اجرایی مسؤولیتهای مهمی را به عهده داشته است.
در این گفتوگوی كه پیش روی شماست، از دكتر دژپسند دربارهی موضوعاتی چون سیستم اطلاعرسانی بازرگانی كشور، تجارت الكترونیك، فرآیند شركت در مناقصههای تجهیز و تولید نرمافزار برای انجام پروژههای موردنیاز وزارت بازرگانی و برخی موضوعات دیگر سؤالاتی را مطرح كردهایم. اكنون پاسخ های دكتر دژپسند پیش روی شماست.
▪ طرح انفورماتیك آموزش و پرورش را شما مطرح كردید. شاید همزمان با آن، بحث سیستم اطلاعرسانی بازرگانی كشور هم مطرح شد. درست است كه آن طرح مربوط به درون سازمان آموزش و پرورش بود اما كاری انجام شد و به نتیجه رسید و آن تصوری كه در جامعه دربارهی آموزش و پرورش بود مبنی بر اینكه این سازمان یك جایی قدیمی است و دارد سنتی كار میكند را تغییر داد. همزمان با آن در وزارت بازرگانی كار در سیستم اطلاعرسانی كشور شروع شد و فاز بندی هم شد و فاز ۱ و ۳ آن اجرا شد و الآن در فاز ۲ هستیم. اما بنده به عنوان یك شهروند احساس نمیكنم كه فاز ۱ و فاز ۳ به جایی رسیده و شما هم در مصاحبههایتان گفتهاید كه فاز ۲ قرار است اجرا شود. چرا تا اینجا ما نتوانستهایم در وزارت بازرگانی سیستم اطلاعرسانی كارآیی داشته باشیم؟
دژپسند: آموزش و پرورش وصل به بودجه دولت بود و ما در سازمان برنامه هم یك نگاه خاص و عمیق داشتیم و ضرورت انجام اینكار را كاملاً درك كرده بودیم كاملاً آن را حمایت كردیم و با یك نگاه خاص كمك میكردیم كه آموزش و پرورش آن را به پیش ببرد. یكی از مجاری عمده تغذیه و تحرك نظام انفورماتیك در آموزش و پرورش بحث بودجه بود كه با اراده مسؤولین آموزش و پرورش تأمین و موضوع به نتیجه رسید. انصافاً خوب كار كردند. در وزارت بازرگانی خوشبختانه مسؤولین از سال ۱۳۷۱، زمانی كه آقای فرهادی وزیر بود و آقای شریعتمداری وزیر فعلی، قایم مقام ایشان بود. این ایده را در وزارت بازرگانی مطرح كردند. خوب ایده مطرح شده پرداخته شد تا زمانی كه در برنامه دوم در قالب تبصره ۲۶ آمد. اشتباهی كه اتفاق افتاد این بود كه در تبصره ۲۶ موضوع را به منابع داخلی وزارتخانه وصل كردند و عدم كفایت منابع سبب شده بود كه كار با سرعت لازم چنانچه مورد انتظار و مورد نظر بود پیش نرود.
تفاوت جدی دیگر هم وجود دارد علاوه بر بحث بودجه، بحث فراگیری در آموزش و پرورش
(Office Automation) صورت گرفته ولی در بازرگانی، برای بخش بازرگانی، نه برای وزارت بازرگانی شبكه جامع اطلاع رسانی یك شبكه فراگیر و متمركز بود كه تمام اطلاعات و دیتاهای مورد نیاز بخش را در سطوح مختلف باید تأمین و پردازش میكرد. بنابراین علاوه بر بحث بودجه از نظر گستره هم قابل مقایسه نیست.
نكته سوم این است كه به خاطر خصیصه دوم باید همكاری سایر دستگاهها هم با وزارت بازرگانی همراه بود. اینجا هم متأسفانه ما به واسطه نظام بخشینگری كه داریم دستگاهها به جای اینكه بیایند تمركز كنند به منافع، همیت دستگاهی را مطرح كردند و تعامل افكار در اینجا صورت نگرفته است. وزارت آموزش و پرورش یك كاری را شروع كرد و در این امر فقط با برنامه و بودجه همراهی میكرد ولی اینجا باید بانك مركزی، گمرك و سایر دستگاهها همكاری میكرد. بنابراین اگر تعلل در این همكاری ایجاد میشد در فرآیند كار اختلال ایجاد میشد.
در مطالعه وضع موجود، ۵۴ دستگاه را مطالعه كردیم و درست است كه تحولات در صنعت خیلی سریع است و این سبب میشود كه اگر یك ذره بین مطالعات وضع موجود و طراحی و اجراء فاصله بیافتد ممكن است وضع موجود نیاز به پیگیری مجدد داشته باشد. اما انصافاً كار خوبی صورت گرفته است. حالا این سه بحث به خصوص، نبودِ منابع ما سبب شده كه این كار متناسب جلو نرود و این مسأله آسیبی به نوآوری وزارت بازرگانی و درایت مسئولین وقت نمیرساند. البته این موضوع را عرض كنم كه فاز ۱ تمام شده و فاز ۲ هم مناقصهی اول آن را گذاشتیم كه برای شش استان و یك نقطه مثل كیش، ما قرارداد اجرایی این كار را داریم كه در این فاز اگر خدا بخواهد پیشبینی میشود كه در خرداد ماه بتوانیم در استانها این سرویس را بهرهبرداری كنیم.
▪ با پذیرش اینكه شرایط محیط تاثیر گذار است و فرهنگ جامعه هم در هر حال تغییر است و مشكلاتی هم در خارج از وزارت بازرگانی وجود دارد. آیا در خود وزارت بازرگانی موقعی كه فاز ۱ آن در حال اجرا بود، اطلاعات پروژه بین بخشیهای وزارت بازرگانی درست توزیع شده بود؟
دژپسند : چون دستور صریح وزیر را داریم هر جا كه نیاز پیدا كردیم بدون مشكل كار انجام شده است. در فاز ۱ كه طراحی بوده، همكاریای كه با وزارت بازرگانی میكردند در ارائه اطلاعات برای تبیین وضع موجود بوده است. در ۵۴ جلدی كه شما نگاه میكنید میبینید كه اطلاعات مربوط به وزارت بازرگانی روابط اقتصادی و دستگاهها بهطور كامل وجود دارد. در این بخش هم ما با مهمترین بخش خودمان یعنی معاونت توسعه برنامه ریزی و مركز توسعه صادرات، تفاهمنامه منعقد كردهایم و هرگونه اطلاعاتی كه تولید میشود به شبكه جامع ما منتقل میشود. هرگونه تعللی كه به وجود آید، طبق تفاهمنامهی منعقده كه به امضای بنده و معاون توسعه روابط انسانی و مركز توسعه صادرات رسیده و جناب وزیر هم تصریح كردند، فوراً موضوع در سطح معاونین مطرح شده و حل میشود. همكاری در این مرحله كاملاً حساس است. من اشاره میكنم در این مرحله كه همكاری با سایر دستگاهها را حل كردیم خوب است، اینجا یادی داشته باشیم از دكتر نوربخش و همكاری ایشان كه با كمال لطف همكاری كامل كردند و به دستگاههای تابعه دستور دادند كه با وزارت بازرگانی همكاری كامل داشته باشند. با رییس كل گمرك هم مذاكراتی داشتیم. انصافاً رئیس كل گمرك هم همكاری كردند و اظهار داشتند كه ما هر گونه اطلاعات تعریف شده را بخواهیم، میفرستند.قطعاً در مرحلهی اجرایی همكاری كامل خواهیم داشت و انشاءالله ما با مشكلات كمتری مواجه خواهیم شد.
▪ این همكاری در فاز ۱ شكل نگرفت شاید بدنه بانك مركزی كه همان بدنهای بود كه در زمان مرحوم دكتر نوربخش هم بود ولی همكاری و كمك نكردند كه این پروژه شكل بگیرد. اما واقعاً شما به عنوان مجری پروژه، دارید ظرفی درست می كنید و این ظرف تا وقتی كه تكمیل نشود در عمل استفادهای برای كسی ندارد و نتیجه هم این شده كه در فاز ۱ این اطلاع رسانی به طریق دیسكت با موتورسیكلت صورت بگیرد. در حالی كه الآن ما میبینیم كه اصلاً در كامپیوترهای جدید فلاپی درایو را حذف كردهاند. اتفاقی كه میافتد این است كه با تأخیری كه اتفاق افتاده و بنا به هر دلیلی، اگر دوباره این اتفاق بیفتد دچار سرخوردگی میشویم یعنی ما به این نتیجه برسیم كه آقا در ایران تا صد سال دیگر هم نمیشود به زور از تجارت الكترونیكی كه در دنیا برقرار است، تقلید كوركورانه كنیم. بحثهای بخشی و بین بخشی نهایتش این است كه در وزارت بازرگانی سیستم اطلاع رسانی قابل اتكا باشد. همین اشاره به سایت خودتان هم مراجعه كنید متاسفانه شاید چیز قابل عرضهای در آن نباشد. این یك ضعف است به هر حال انتظار میرود كه سال آینده این مسائل نباشد.
دژپسند : در تحلیل وضع موجود من نگاه میكنم به نشریات ۵۴ جلدی، میبینم كه این اطلاعات وجود دارد. ممكن است كه اطلاعاتی كه آنها قید كردهاند الآن تغییر كرده باشد. این اطلاعات آن زمان داده شده. اطلاعات مربوط به حمل و نقل - راه و ترابری، بانك مركزی و.... شما شاید بفرماید كه بحث وضع موجود نیست بلكه در تغذیه خوب لازم است كه طرح به اجرا در بیاید. در تغذیه ما اولا این بحث را باز كردیم یك تفاوت محتوایی در تبصره ۲۶ و ماده ۱۳۵ وجود دارد كه متاسفانه در این امر غفلت شده بود. در همین فاز ۲ كه ما داشتیم شركتهایی، كه سابقه داشتند اما گرفتار همین غفلت شده بودند. در تبصره ۲۶ ما مخزن درست میكردیم. در ماده ۱۱۶ مدخل میساختیم. ما كه قرار نیست اطلاعات را بگیریم بریزیم در انباری به مشتری بگوییم كه بیا این انبار را ببین. اینجا ما میآییم این اطلاعات را می دهیم اگر سطوح پایین تر را خواستند معرفی میكنیم به سایتهای مربوطه. به عنوان مثال در گمرك سایتی درست شده كه اطلاعات در آن وجود دارد. اگر دوباره ما همان كار را انجام دهیم اصلا با منطق سازگای ندارد. بنابراین ما در مدل جدید اتفاقاً كاملاً به شركتهای كامپیوتری شركت كننده این پیام را دادیم. ببینید ما ضمن ارج نهادن به كسانی كه فاز ۱ را رساندند ولی متناسب با آن دوره متدلوژی را انتخاب كردند.
دلیل ندارد ما الآن به خاطر آن كاری كه انجام شد خودمان را محروم كنیم از تحولات در IT بیابیم آن همیت و تعصبی را كه می خواهیم به خرج بدهیم در آن قالب بماند. نه، ما در تحولات استفاده می كنیم بیاییم و تحولات تبصره ۲۶ و ماده ۱۱۶. یعنی یكی در دنیای بیرون داریم، یكی در دنیای قانون داریم. هر دورا در تعامل یكدیگر قرار دهیم كه اتفاقا متناسب هم هستند. یك طرح نو در اندازیم و اتفاقاً بر این اساس بود كه ما پروژه نرمافزاری كه بزرگترین پروژه نرمافزاری تولیدی كشور یاد میشود، این دغدغه و دقت را داشتیم كه گرفتار این دامی كه شما میفرمایید نشویم. كه الحمدالله الآن میفهمم كه خیلی درست بوده.
▪ آقای دكتر برداشت من از فرمایشات شما این است كه عملا ما فاز ۱ را اینجا تقریباً نادیده گرفتیم و در حقیقت فاز ۲ خودش فاز ۱ را در درون دارد؟
دژپسند : نه، ببینید شما این فاز ۱ و ۲ را به قطعه ۱ و ۲ تبدیل بكنید هر قطعه ۳ فاز دارد. قطعه اول قرار بود كه ۶ استان باشد با ۴ دستگاه، قطعه دوم قرار بود كه به ۲۸ استان تعمیم داده شود و ۵۴ دستگاه، ما در قطعه اول از مطالعات استفاده كردیم و اجرا میكنیم. اما وقتی از منظر كلان پوشش كافی را ایجاد كردهایم. خودمان را محدود نكردیم كه بگوییم نقطه سر خط و ادامه بدهیم. از آوردههای جدید دنیا استفاده میكنیم و اگر دیدیم آوردهها ما را راهبری میكند به متدولوژیِ دیگر، گرفتار متدولوژی سابق نمیشویم. آن را كنار نگذاشتهایم. اجرا هم میكنیم. این بحث را داریم كه آیا ما این را centralize كنیم یا نه. مدلی كه به ما داده می گوید نه اصلا نباید بر اساس centralization باشد. اما مشاوره جدید میگوید كه هم سرعت بیشتر میشود و هم هزینه كمتر. ما گفتیم كه این مطالعه قبلی را الآن داریم در ۲ حال اجرا می كنیم. و از تجربهاش برای مطالعات بعدی استفاده میكنیم. بنابراین ما به كار گذشته به مثابه هزینه ریخته شده نگاه نكردیم بلكه به عنوان تجربه اندوخته شده نگاه كردیم و كار را ادامه میدهیم.
▪ نگاهی كه من فكر میكنم حضرتعالی به این مقوله دارید، بیشتر نگاه سازمانی است. نگاه اینكه گمرك چكار میكند، بانك مركزی چكار میكند؟ وزارت بازرگانی چكار میكند؟ و سازمانهای دیگری كه با موضوع درگیرند. شاید نگاه دولت الكترونیك (e-government) است. نگاه بازرگانی نیست چون در بازرگانی یك سری مؤلفههای دیگری (userهای دیگری) نقش دارند. وقتی شما میخواهید الكترونیك را به عنوان مسیر تبادل كارهای تجاری راه بیاندازید آن موقع است كه مؤلفههای دیگری نیز به آن اضافه میكنید. برداشتم این است كه شما دولتیها را دیدهاید.دژپسند : این بحث دو تا جزء دارد. یك جزء آن تعیین و تهیه اطلاعات است و در یك جزئش استفاده از اطلاعات است. استفاده از اطلاعات مربوط به ۳ قشر است. فعالان اقتصادی غیر دولتی، فعالان اقتصادی دولتی و تصمیمگیران. بنابراین اینجا كاربر ما بخش خصوصی است، كه میآید در محیط ما و اطلاعات مورد نظر خودش را جستجو (search) میكند و میگیرد. اما این اطلاعاتی كه میخواهد سازماندهی شود چه دستگاههایی باید باشند؟ باید گمرك، بانك مركزی این اطلاعات را بدهد. مثال! شما به عنوان یك بازرگانی كه می خواهد ببیند كه در ۱۰ روز قبل كه ثبت سفارش كرده اكنون چه وضعیتی دارد. خوب گمرك باید اطلاعات را بدهد. بانك مركزی و بازرگانی خارجی میتوانند این اطلاعات را ارایه كنند. اینها باید همكاری كنند. میخواهید الآن فلان كالا را وارد كنید باید ببینید كه بازار در چه وضعیتی است میخواهید ببینید در ۲ ماه گذشته چقدر ثبت سفارش شده چقدر وارد شده در مبادی ورود؟ و چقدر وارد بازار شده ؟ باز در این محیط این اطلاعات را باید گمرك، وزارت راه و ترابری و وزارت بازرگانی ارایه كنند. پس این اطلاعات را چه كسی باید پمپاژ كند؟ دستگاههای دولتی. بحث این است كه من چگونه اطلاعات مورد نیازuserها را در طیف گسترده تجهیز كنم. وقتی میخواهم تجهیز كنم، اینجا به واسطه این كه گمرك من دولتی است تولیت آن دولتی است به واسطه این كه بانك مركزی و بازرگانی من دولتی است اینها باید به من اطلاعات بدهند.
البته بحث تجارت الكترونیكی متفاوت است. یعنی تجارت الكترونیكی كه میگوییم یك گام جلوتر میگردد. بنابراین در بحثهای بعدی میگویم كه چگونه اقتصاد آن را تجهیز میكنم ؟ علت اینكه شما فرمودید كه چرا این ناموفق بوده؟ رسیدیم به همكاری بین دستگاهها كه باید بیش از گذشته و هماهنگی لازم صورت گیرد.
▪ چند استان و نقطه تجاری مكان اجرای این سیستم است؟ من یادم میآید كه در سالهای ۷۵-۷۴ اینترنت گسترش پیدا نكرده بود. واقعاً میبینیم كه اینها از حالت سمبولیك خارج نشد. شاید من در سال ۷۴ به عنوان user ثبت نام كردم و آن موقع مبلغ ۵۰ تومان پرداخت میكردیم كه اطلاعات به ما برسد. ولی بعداً دیدیم كه این اطلاعات جواب نداد و الآن ممكن است كه من اطلاعاتم را جور دیگری تامین كنم. من حاشیه را گفتم كه به این بحث بپردازم. همه بحثهایی كه ما داریم به آن اشاره میكنیم یك بستر و یك محیط میخواهد. شاید بیشتر از یك بستر، ۲ بستر و ۲ محیط میخواهد. یك بستر زیرساخت مخابراتی است خوب اینجا چه اتفاقی افتاده؟ آیا می خواهید یك شبكه مستقل راه بیاندازید یا میخواهید از مخابرات استفاده كنید؟ و دومین موضوع بستر قانونی قضیه است. حالا غیر از این طرح كه در الكترونیك بود. دولت كه میخواهد تجارت الكترونیك راه بیاندازد. پس حداقل باید كه دولت و وزارت بازرگانی مشكلات قانونی این موضوع را حل كنند. در مورد مخابرات هم یك علامت سؤال وجود دارد. لطفاً توضیح بفرمایید.
دژپسند : كاملاً فرمایش شما درست است. حالا دارید پل میزنید به تجارت الكترونیكی. من توضیح میدهم. فقط تجارت الكترونیكی نیست. یعنی به عبارتی زیر بنا را فقط محدود به مخابرات نباید بكنیم. در مسایل مخابرات در نیروی انسانی و در تولید امورات مثل كارت الكترونیكی و پرداختهای الكترونیكی، انتقال الكترونیكی وجوه همه اینها جزء ملزومات تجارت الكترونیكی است. فرمودید كه ما نقطه تجاری درست كردیم. اصلاً نقطهی تجاری را برای این درست كردیم كه بنگاههای كوچك و متوسط كه امكانات تجهیز را ندارند ما اینجا به آنها مشاوره میدهیم كه در واقع یك خدمت جانبی گسترده است. حالا برای اینكه نظام جامع اطلاع رسانی را گسترش بدهیم. باید به صورتی كه دلمان میخواهد پهنا و گستردگی تجارت الكترونیكی ایجاد شود. در زمینه مخابرات باید چكار كنیم؟ اول اینكه مخابرات اعلام كرده است منابع را تامین میكند. در جلسهای كه ما با جناب وزیر داشتیم بهطور صریح اعلام كرد كه منابع مورد نیاز را تأمین میكنیم. دوم برای اینكه كه ما خودمان هم این نگرانی را داشتیم در موافقت نامه به رغم مخالفت سازمان مدیریت و برنامهریزی جملهای را گنجاندیم كه اگر مخابرات نتوانست مطابق زمان بندی طراحی شده ما، نیازهای ما را تأمین كند، ما خودمان بتوانیم آن را تأمین كنیم. پس ما برای اینكه كارمان كامل اجرا بشود، آمدیم همهی زوایایش را دیدیم. اما سازمان مدیریت حق دارد كه در تعامل قرار بگیرد.
سازمان مدیریت میگوید كه شركت مخابرات تحت عنوان دیتا این كار را انجام میدهد. شما دیگر هزینه موازی نكنید. بنده گفتم چشم. اما به خاطر داشته باشیم كه اگر شركت مخابرات نتواند منابع مورد نیاز ما را تامین كند، رأساً اقدام میكنیم. سازمان مدیریت این را قبول كرد. بنده در مصاحبه تلویزیونی هم تصریح كردم این چیزی كه در مجلس مطرح شد یك كاری است كه در گروه حقوقی كمیته ملی ادیفكت ایران انجام شد. اصلاً این قراردادی بود كه كمیته ملی ادیفكت با حقوقدانهای مربوطه داشته. كار را انجام دادند و هنوز قرارداد تكمیلی آن تكمیل نشده كه از گروه حقوقی خواستیم كه به ما در كارهای دفاع كمك بكند. خوب وقتی كه كار تمام شد كمیته ملی ادیفكت تشكیل شد كه یك كمیته متشكل از دستگاههای اجرایی با مسؤولیت وزارت بازرگانی برای اینكه سریعتر به نتیجه برسیم باید از كانال ایجاد شده كمیسیونهای دولت بگذریم. البته این اطلاعات شفاهی است كه من شنیدم ممكن است بعداً توسط مسئولین امر تكذیب شوند. این حق را من برای آنها قائلم. یكی اینكه برویم ایستگاه به ایستگاه در دولت مسیر طولانی طی كنیم. یكی دیگر نه، نمایندگان مجلس اعلام آمادگی كردند. ما مسؤول میشویم و از طریق طرح میدهیم به مجلس و نمایندگان محترم لطف كردند در قالب طرح ارائه كردند كه كار سریعتر انجام شود كه مؤثر هم بود.
البته بنده به عنوان رئیس كمیته و گروه حقوقی انتقاداتی داریم. در فرآیندی كه طی شد، متأسفانه طرح آسیب دیده، اما با سرعت زیادی در واقع به این مرحله رسیده است. من مثالی بزنم. كلیات این طرح در دی ماه ۸۰ به تصویب رسید. در آذر ۸۱ كمیسیون اصلی گزارش نهایی را داد، یعنی كمتر از یك سال. خوب نشان میدهد كه سرعت كار زیاد بوده و به اینجا رسیده. البته ما نظر نداریم كه تمام قوانین مورد نیاز تجارت الكترونیكی را پوشش میدهد و به همین دلیل الآن كه ما داریم كار بازنگری قانون تجارت را انجام میدهیم وزارت بازرگانی به عنوان مسئول اینكار به عنوان مثال: یك باب اضافه میكنیم به عنوان اسناد تجاری الكترونیكی و كاملا میخواهیم اینكار را بكنیم. این دومین بحث زیرساختهای مورد نیاز كمیته است. سومین بحث ما دربارهی نیروی انسانی است كه یكی از مهمترین مقولات اطلاعرسانی، آموزش و تربیت نیروی انسانی است. متناسب با آن قبل از اینكه این موضوع را بگویم.
دولت دومین كاری كه كرده این بوده كه سیاستنامه تجارت الكترونیكی را به تصویب رسانده در مرداد ماه سال ۱۳۸۱. در آن سیاستنامه دقیقا تمام عناصر مورد نیاز توسعه تجارت الكترونیكی را دیده است. به مخابرات گفته كه شما پهنای باند را از A به B برسانید. كاربران را از A به B برسانید. و وزارت بازرگانی را موظف كرده كه روی نظام جامع مطالعه امكانسنجی تجارت الكترونیك كار كند و راجع به پروژه پیشگام كار كند و راجع به آموزش نیروی انسانی كار كند. راجع به ایجاد مركز صدور گواهی دیجیتال كار بكند. اینها را موظف كرده و گفته برای اینكه من برای فعالان تجارت الكترونیك را ترویج كنم امتیاز معافیت داده. گفته تمام هزینههایی كه برای تجارت الكترونیك صرف میشود جزو هزینه های قابل قبول مالیاتی محاسبه میكند پس ببینید دولت همه عناصر را دیده و الآن ما داریم گزارش میگیریم و به طور مرتب به دولت گزارش میدهیم. ما خودمان در وزارت بازرگانی متناسب با پیش بینی به محض اینكه بودجه وارد شد با فعالیت شبانه روزی همكارانمان مناقصه مطالعات امكان سنجی BC را اعلام كردیم. مناقصه پروژه پیشگام را اعلام كردیم. مناقصه استانداردسازی كدینگ را اعلام كردیم و انشاءالله در ماه اردیبهشت و خرداد سال جاری فصل پركاری برای ارزیابی پروپازالهای این مناقصه را داریم.
پس در زمینه آموزش نیروی انسانی كه به اعتقاد من یك كار بسیار پایهای است آمدیم با دانشگاهها و مراكز آموزشی فنی و حرفه ای وارد مذاكره شدیم. در این زمینه قرارداد انعقاد كردیم. به همین منظور با یكی از دانشگاههای خارجی در مورد عقد قرارداد آموزش مذاكره نمودهایم كه پس از عقد قرارداد اعلام میكنیم.
در زمینه اطلاع رسانی به عموم نیز یكی از كارهایی كه میكنیم این است كه یك همایش و یك workshop خاص و بخشی بگذاریم. صنایع مختلف را درگیر كنیم. یعنی به عنوان مثال صنعت حمل و نقل كه در تجارت الكترونیكی بسیار تأثیر دارد را آموزش عملی میدهیم. user های بخش دولتی و خصوصی كه در محیط تجارت الكترونیكی چه كار باید بكنند و اتفاقاً اصرار داریم حتماً از شركتهای خارجی برای اینكه تجربه داشته باشند آموزش داده باشند، استفاده كنیم. ما مدیرهای آموزشی، مدیرهای بازرگانی و مدیرهای برنامهریزی را آموزش میدهیم تا كاملا یاد بگیرند. و وقتی این را یاد گرفتند و قانون تجارت الكترونیك تا چند ماه دیگر نهایی شد فعالیت اقتصادی ما می تواند بیاید در market place بعد اینجا كارش را انجام بدهد.
▪ پروژه سیستم اطلاعرسانی بازرگانی كشور بزرگترین نرمافزار تولیدی كشور است كه تا حالا مناقصهاش برگزار شده و حالا به نظر می رسد نرم افزارهایی كه پكیج باشند وارداتی باشند در این قیمتها بیشتر از اینها هم برایش پول خرج شده، ولی وقتی كه داخلی میشود و قرار است در اینجا طراحی شود و نوشته شود؛ انتظار این است كه ما بتوانیم سیستم اطلاعرسانی بازرگانیای را داشته باشیم كه نتیجه بخش باشد. همانطور كه مطرح شد این بزرگترین كار نرمافزاری كشور است كه باید یك شركت نرمافزاری این كار را اجرا كند. تكفا می گوید كه خصوصیسازی باز هم انتظار این است كه شركتهای خصوصی این كار را انجام بدهند. ولی می بینیم كه به هر صورت و به هر دلیلی شما میفرمایید یك شركتی كه خلاصه تازه از راه نرمافزار رسیده و سابقه چندان قوی هم ندارد، برنده مناقصه میشود. باید كمی بپذیرید كه آنهایی كه قضایا را دنبال میكنند، با شوك مواجهه میشوند.
دژپسند : ببینید فرمایش شما دو نكته دارد ۱- آیا شركتی كه برنده مناقصه شده سابقه این كار را دارد یا نه؟ ۲- چرا دولتی است.
من میخواهم یك مقدار موضوع را بشكافم. ببینید بنده معتقدم دورهی این مقوله كه مالكیت در تنظیم روابط تعیینكننده باشد منسوخ شده. ضمن اینكه اولاً كاملاً اعتقاد دارم كه باید برویم به سمت واگذاری امورات به بخش غیردولتی. این جزو آموزهها و فروض اساسی است. دوماً، آیا توجه و دارابودن رویكرد حضور بخش خصوصی به معنای كارآمدتركردن كار است؟ یا رساندن منافع به عدهای خاص؟ شما نگاه كنید به ماده ۷۹ قانون محاسبات، به بنده اجازه میدهد كه با شركت دولتی بدون برگزاری مناقصه قرارداد ببندم. بنده این اختیار قانونی را داشتم، قانون تصریح میكند. قانونگذار در قانون محاسبات به دولت اجازه داده برای انعقاد قرارداد با شركتهای دولتی بدون مناقصه عمل كند. اما بنده خودم را گرفتار این دام نكردم. چرا؟ چون دنبال دو بحث بودم ۱- كیفیت ۲- قیمت. گفتم چه كسانی می توانند كار با كیفیت با قیمت مناسب به من بدهند ؟ كسانی كه در مسابقه خودشان را نشان بدهند. بنابراین بنده اینجا كاملا فضا را برای رانتخواری بستهام. چه این رانت بخواهد نصیب شركتهای دولتی بشود؛ چه این رانت به خاطر محدودكردن دامنه، بخواهد نصیب شركتهای غیردولتی بشود. یعنی معنی ندارد كه (خیلی عذر میخواهم) بگویم مسابقه اسبسواری دارم ولی ۴ اسب را می اندازم بیرون ۲ تا اسب میآورم میگویم شما مسابقه بدهید.
توانمندی این است كه در یك محیط باز كار كنم بیایم در مسابقه شركت كنم. نیایم رقبایم را با روشهای غیر حرفهای مغلوب كنم و خودم بیایم و بگویم كه من آنم كه رستم بود پهلوان. چون رقبا را با روشهای غیرحرفهای بیرون كردم. گفتم آقا این گوی و این مسابقه. هر شركتی كه بتواند پیشنهادی بهتر و با قیمت مناسبتر كار كند و خدمات بدهد بنده به عنوان مجری این طرح و از جانب دولت و كشور آن شركت را ترجیح میدهم.واقعاً شما به عنوان شركتهای غیردولتی باید باشید. كه كارها از طریق مناقصه اعطا بشود. چون اگر از طریق مناقصه نباشد و روابط جایگزین ضوابط شود كل مفاسد را به دنبال دارد. همین كه ضوابط دور ریخته شود هر گونه تخلفی در آن هست و ظاهرا در اینجا صاحبان قدرت برنده هستند نه صاحبان كیفیت. پس بنده با صراحت آمدهام همه چیز را بستم. گفتم این گوی و این میدان. و هر كس بتواند در مسابقه و مناقصه برنده شود روی چشم من جای دارد. میفرمایید كه شركتی كه نه چندان سابقهای در نرم افزار داشته. اولا من از شما خواهش می كنم عبارت شركت را بكار نبرید چون بنده در شرایط مناقصه رسماً اعلام كردم كه برای من ترجیح دارد كه جوینت خارجی داشته باشم.
▪ ولی ابتدا اعلام نشده بود و در مراحل بعدی اعلام شد. ابتدا بحث امتیاز بندی شورا مطرح بود كه این شركت شرایطش مشخص نبوده و جزو رتبهبندی شورا نبوده. بعد از آن هم شرایط هم از ابتدا اعلام نشده كه شركت خارجی یك ضرورت است و یا چند عامل دیگر كه بعداً مطرح شده است.
دژپسند : ما در اگهی مناقصهای كه داشتیم امتیاز گذاشتیم. بعداً تمایلمان را گفتیم ولی در اسنادی كه ارائه كردیم این شرط را اعلام كردیم. شما میبایست سؤال میكردید كه این شركت خارجی چه سهم كار به ما میدهید. چه قراردادی دارید و ببنید اگر كه نمی كردیم ، شركت میگفت كه شما جوینت خارجی از ما نخواستید برای چه اینكارها را میكنید. ما چون اسناد مناقصه داریم بنابراین همه شركتها این اسناد مناقصه را امضاء كردند و جوینت خارجی برای كیفیت و تقسیمبندی كار بود. بنابراین گفتیم كه آقا جوینت بگیرید. یك شركتی آمد و شركتها آمدند با بعضی دیگر جوینت شدند كنسرسیوم تشكیل دادند. مثلا یك شركت مستقل آمده با حاسب سیستم جوینت شده با یك شركتی كه در سنگاپور كار داشته. یك شركت دیگر با شركت نمود جوینت شده با شركت كانادایی جوینت شده بعد با یك گروه اقتصادی مدیریت جوینت شده. اما صورت شكل گیری كنسرسیوم متفاوت بوده.
نكته مهمتر این است كه وقتی بنده میگویم كنسرسیوم ، برای اینكه هر شركت متناسب با آسیبشناسی كه از خود دارد بیاید كنسرسیوم شود و آسیب خود را جبران كند. اتفاقاً این مدیریت خوب را نشان میدهد. به نظر من اینجا نشان میدهد كه یك قدرت پیشبینی دارد مدیریت و برنامهریزی دارد و میفهمد كه جوینتش را چگونه باید سازمان بدهد تا این پكیج را مدیریت كند. خوب بنده این كار را كردم و بعد از این پروپوزال آمد. سؤال ۳، من به عنوان مجری و كارفرما برای اینكه بفهمم از نظر ضوابط و معیارهای فنی كدام پروپوزال مناسبتر از پروپوزال دیگر است؟ طبیعی است شما انتظار ندارید كه بنده حكیم باشم. صاحب تخصص در همه رشتهها باشم. ما در IT یك نفر كه در همه رشتهها تخصص كامل داشته باشد را نداریم. در نرمافزار و در سختافزار در شبكه، برنامههای كاربردی و قسمتهای دیگر تخصص خودش را دارد. شما حتماً انتظار ندارید بنده این كار را بكنم. حتی اگر متخصص كامپیوتر بودم متخصص IT بودم. انتظار معقول. درست و طبیعی از من این است كه من بیایم یك گروه متخصصین را جمع كنم به عنوان هیأت داوری و این گروه را با خودم داشته باشم. برای ارزیابی شركتها، خوب بنده آمدم اینكار را كردم. من این تیم را سازمان دادم كه سیصد نفر سال تجربه و آموزش در IT دارند. آدمهایی كه بعد از این آدمها یك دوره ۴ یا ۵ مدیریت شركتهای بزرگ كامپیوتری را بر عهده داشتند و دارند. من، یك تیم متخصص دارم كه این كار را برای ما بكند. یك عده متخصص سازمان دارم، یك فرم ارزیابی درست كردم آمدم گفتم بنشینید فرم را نگاه كنید. جالب این است كه تیم متخصص را به گونهای سازمان دادم كه از هرگونه شائبه بدور باشد. چرا؟ خیلی صریح بگویم خیلی از آقایان كه معتقدند كه چرا ما این را دادهایم به این كنسرسیوم. قبلاً به بنده صریح گفتند آقای دژپسند وزارت بازرگانی شده تیول شركت A، B و C. حواست باشد در این دام نیفتی. من میخواهم كه اینها واقعاً چاپ شود. بنده برای اینكه این كار را كردم تیمی آوردم آدمهای علمی دانشگاهها آدمهای اجرایی IT خارج از وزارت بازرگانی. آدمهای IT اجرایی داخلی بازرگانی یعنی از این طریق سه ضلع این مثلث را تشكیل دادم كه ارزیابی آنها كاملاً به دور باشد از این شائبه. ضمن اینكه بنده اگر نگویم كه به عنوان كسی كه در این زمینه دانشی دارم، كه قطعاً ندارم و خیلی ابتداییام. ولی به عنوان یك user كسی كه ph اقتصاد را دارد و ده پانزده سال است كه در این زمینه كار میكند و دارم استفاده میكنم و اینكار را مدیریت میكنم. به هر حال اگر آشپز خوبی نیستم، اما به عنوان یك مصرفكننده غذا مصرف غذا را بفهمم.
ما فرمها را دادیم، پر كردند، جمع كردند.
رسیدیم به یك اندیگیت امتیاز، ما میبینیم كه كنسرسیومی میآید امتیاز فنی بالاتر، امتیاز مدیریتی بالاتر، امتیاز مالی بالاتر، بنده خیلی صریح میگویم قبل از اینكه برنده اعلام كنیم سابقه هیچ همكاری با این كنسرسیوم و رفاقت با این كنسرسیوم نداشتم. عالم و آدم میدانند به جز جلسهای كه با اینها داشتم و این طرح كنسرسیوم را دیدم، در صورتی كه شركتهای دیگر كه شركت كردند با آنها سابقه همكاری و رفاقت داشتیم كاملاً مطابق با معیارها و ضوابط.
ما آمدیم گفتیم خوب از این چهار شركتی كه شركت كردند دو تا را به عنوان كاندیدای اول و كاندیدای دوم انتخاب كردیم. برای كاندیدای اول دو شرط گذاشتیم. یك باید بپذیرد در صورتی كه برنده اعلام بكنیم با یكی از سه شركتی كه رتبه دوم، سوم و چهارم را آوردهاند جوینت بشود مشروط كردیم اعلام نتیجه مناقصه را به پاسخ او. برای شركت دوم شرط كردیم ولی اعلام نكردیم برای اینكه گفتیم كه شركت اول اعلام كند.شركت اول شرایط ما را قبول كرد بعد ما آمدیم و این بحث را اینگونه انجام دادیم. پس بنابراین اینجا هم آمدیم حداكثر اعمال دقت را كردیم. حالا برگردیم به بحث خصوصی بودن و نرمافزاری بودن.
▪ اگر میخواهید برگردیم به آن و مسأله ابهاماتی كه در مورد كنسرسیوم وجود دارد را مطرح كنیم.
دژپسند: من این بحث را كامل میكنم. ما آمدیم گفتیم برای اینكه شركتی اینكار را انجام بدهد، این روش را برای ارزیابی داشتیم. خوب این تیم متخصص ما میگوید كه این متناسب با موضوع هست یا نیست و بنده هم نمیگویم این نظرات تیم هشت - نه نفره است. نكته دوم این است كه آیا این خصوصی است یا دولتی؟ هدف از مصوبه دولت چه بوده؟ این بوده كه ما از بستر این بودجه انحصاری كه داریم شركتهای خصوصی انفورماتیكی ما جانی بگیرند، خوب وقتی كه در این كنسرسیوم قبل از اعمال شرط ما ۵۸ درصد خصوصی است به نظر شما مسبب تقویت بنیانهای بخش خصوصی نمیشود؟ ۵۸ درصد توزیع كاری كه شده سهم شركتهای خصوصی است كه شركت كردند و با توجه به آن شرطی كه گذاشتم رقم ۵۸ درصد را به ۷۰ درصد افزایش دادم. نكته بعدی وقتی كه من این دو تا را انجام دادم، ضمن اینكه این شركتی كه میگوییم تازه به نرمافزار رسیده ما اسنادی كه تحویل ما شده نشان میدهد اینگونه نیست. ممكن است در محاورات و شفاهیات اینگونه باشد ولی در اسناد و مكتوبات این را نمیگوید. در مورد جوینت شركت خارجی هم بر خلاف تصور جور دیگری وانموده شده كه من خدمتتان عرض خواهم كرد.
▪ آقای دكتر شما بحث كنسرسیوم را مطرح میفرمایید. بالاخره یكی از اینها main contractor است.میآیید اینجا هم ضمانتنامههای سنگین از آن میگیرید، تعهد میكند باید به تعهداتش پاسخ بدهد. حتماً شما این حق را برایش قائلید كه اگر وسط كار گفت با این جوینت نمیتوانم كار كنم این حق را برایش قائل بشوید كه جوینتش را عوض كند. اگر شما بگویید كه نه این حق را برایش قائل نمیشوم، من یك مقدار تعجب میكنم. من تعجب میكنم كه شما مسؤولیت میخواهید و در اختیار اینكه بتواند این جهت را عوض بكند از او سلب میكنید. اگر بگوئید كه این اختیار را دادیم، آن وقت من میگویم این كنسیرسیوم نیست، این شركت است. به ویژه اینكه در قانون تجارت ما چیزی به اسم كنسرسیوم نداریم.
دژپسند: بله به همین دلیل من این را ملزم كردم به ارایه موافقتنامهی حقوقی. من برای اینكه با این نقیصه مواجه نشوم، یعنی كاملاً فرمایش شما درست است. من General Contructor را كه گذاشتم ممكن است برود ساز خودش را بزند. بنده قرارداد امضا میكنم. در شرایط قرارداد این را میآورم چنانكه اینكار را كردم یعنی اول موافقتنامه DC را شركتی كه در رتبه دوم، سوم و چهارم دیدم و بعد قرارداد امضاء كردم. بعد گفتم واگذاری هر جزء از كار به شركت غیر از كنسرسیوم باید به تأیید كارفرما برسد بعد گفتم مدیر فنی و تیم اجرایی باید به تأیید كارفرما برسد یعنی اگر بنده ببینم كه آن را تغییر داد این جزو شروط قرارداد گذاشتم. برای اینكه من نمیخواهم میانه راه بمانم به این دلیل بنده یك عقد قرارداد دارم اما شرط ضمن عقد میخواهم بگذارم و این را هم در شرط ضمن عقد و هم در صلح میتوان گنجاند و این مسائل حقوقی را بنده كاملاً لحاظ كردم تا اینكار را به ثمر برسانم.
▪ آمدیم به هر دلیلی یكی از شركتهایی كه كنسرسیوم بود بیش از سهمش را خواست. شما این حق را برای طرف باید قائل شوید تا تعهداتش را انجام بدهد و اگر نتواند شرایط را عوض كند نمیتواند تعهداتش را انجام بدهد، نگرانی به وجود میآید كه شما فرمان اصلی را دادید به دست یك سازمانی، دست یك شركتی كه این شركت این نیست كه در Force Case همهی كسانی كه عضو كنسرسیوم او هستند جا بگذارند، خودش این سابقه و این توانایی را داشته باشد كه این را به سرمنزل مقصود ببرد. این ایراد، به نظر من وارد است.
یادمان باشد كه بزرگترین پروژه نرمافزاری كشور است كه آرزو داریم به سرانجام برسد.
دژپسند: ببینید همین فرمایش شما یك مقدار قوت قلب میدهد به من برای اینكه این بزرگترین پروژه نرمافزاری كه دارای وجوه گوناگونی است و تجربه اول است. وجوه مختلف دارد كه این وجوه مختلف تخصصهای مختلف دارد. همان شركت دومی كه با ۲۰ امتیاز اختلاف از ۲۰۰ امتیاز، رتبه دوم را آورده (یعنی شركت اول ۱۷۳ امتیاز و شركت دوم ۱۵۳ امتیاز)، همان شركت هم كنسرسیوم دارد. یعنی رفته با شركت A كه اتفاقاً شركت A با شركت اول من هم جوینت شده بود. پس اگر من بخواهم این نگرانی را داشته باشم، برای شركت دوم هم باید داشته باشم. چون نگرانیها یكسان میشود. در شرایط یكسان كسی را ترجیح میدهم كه رتبه بالاتری را داشته باشد. ببینید یكبار دیگر موضوع را باز میكنم. شما میفرمایید كه با این شركت به عنوان mc قرارداد بستید ایشان در یك زمینه نقیصه دارد فردا آن شركت میتواند نارو بزند و بخواهد برود با یك شركت دیگر. شما میخواهید چه كنید؟ بنده میگویم كه من هیچ شركتی نیافتم كه این نقیصه را نداشته باشد. با یك درجه پایینتر، شركت دوم اتفاقاً رفته این جزء از كار را به شركت دیگر داده. در مورد شركت دوم هم ممكن است این اتفاق بیافتد.
▪ نقیصه شركت اول این است كه اصلاً در حوزه نرمافزار نیست.
دژپسند: من این را چگونه میتوانم ارزیابی كنم. از طریق مستنداتی كه به من تحویل داده و تیم فنی من، پس بنابراین در این شرایط این را میگویم. اتفاقاً به عنوان سابقه اجرایی هم این را حس كردهام كه من بیایم به شركت GC بگویم كه اگر حتی با آن سه شركتی كه من برایت شرط گذاشتم بخواهید بگویید نه، دلایل را باید من بپذیرم.تجربهای كه من در وزارت بازرگانی در مورد پروژه دیگر داشتم نه در IT. (من یك پروژه ۲۶۰ میلیون تومانی در معاونت وزارت بازرگانی دارم با یك شركتی كه شما میشناسید و متاسفانه بنده دیدم به خاطر قرارداد تمام جوانب و زوایایش دیده نشده. این شركت كاری را كه باید دو ماه دیگر به من تحویل میداد، درست سیزده چهارده ماه به تأخیر افتاد). قراردادی كه من باید این را به عنوان اجزاء شبكه جامع به نتیجه میرساندم. خوب پس بنابراین از آن تجربه استفاده كردم قرارداد را اینگونه سازمان دادم. تمام جوانب و زوایای آن را لحاظ كردم برای اینكه اگر در قانون تجارت فعلی كنسرسیوم نمیشود با ارائه موافقتنامه بتوانم این را پر كنم. برای اینكه من دچار نوسانات بعد از انعقاد قرارداد نشوم در قرارداد با اعمال شروط ضمن عقد این زوایایش را دیدم. برای اینكه من مدیر این كار هستم ایرانی هستم یك شهروند ایرانی و بنابراین حساسم نسبت به سرنوشت این پروژه به همین دلیل این شرایط را لحاظ كردم.
▪ این بحثی كه شما میفرمایید، شركتی كه مداركی ارائه كرده است كه نشان میدهد كار نرمافزاری كرده است به هر حال ما در اقتصاد ایران هستیم و اقتصاد ایران هم ۸۰ درصدش دولتی است و شرط فعالیت نرمافزاری سختافزاری اصولاً IT در ایران این است كه حتماً رتبهبندی شورا را داشته باشد. شركتی كه از زمان رتبهبندیاش در شورا مثلاً یك ماه نگذشته است حداقل با مشتریان دولتی كه از بزرگترین مشتریان هستند، تا به حال قرارداد IT من جمله نرمافزار نبسته است. در نتیجه حداقل این ابهام برای ما وجود دارد كه كار نرمافزاری كه تولید كرده، در سطح ایران نبوده و حتماً به گونهای بوده كه رتبهبندی شورا را نداشته و نیاز به این كار نداشته كه این یك بحث جداگانهای است.
دژپسند: نه هیچ این طور نیست. این شركت طبق آنچه به ما ارایه نموده است، دارای رتبهبندی بوده. شما میدانید كه امتیازهایی كه شورا میدهد، زماندار است و میتواند آن را تمدید كند. امتیازی را كه به ما اعلام كرده است، ۹۶۰ بوده و شرط شركت در مناقصه ما ۵۰۰ امتیاز بوده كه حدود دو برابر آن را هم در مناقصه داشته. من یك كار رسمی میكنم و اسنادی كه برای من میآید ملاك عمل قرار میدهم و حالا اگر بخواهم این اسناد را ملاك عمل قرار ندهم، شما خودتان بهتر میدانید كه نواقص بسیار زیادی پیش میآید.
▪ این بحث برای این بود كه ناگفتهها مطرح شود و این بحث را جمع كنیم. كه در كنار تواناییهایی كه گفتید، به تواناییهای مالی اشاره كردید. امیدوارم این بحث تواناییهای مالی در تصمیمگیریهای شما دخیل نباشد. شركتهایی كه میآیند و در مناقصات شما شركت میكنند و آن شركتهایی كه در مرحله اول رد میشوند، ضمانتنامههای كافی گذاشتهاند كه شما اینها را پذیرفتید كه كلیت كار را دارند و وارد فاز بعدی كردهاید. شما اشارهای كردید كه من فكر میكنم آنقدرها هم انشاا... تأثیرگذار نبوده كه اگر هم بوده بفرمایید.
دژپسند: چرا ما شرط توانایی مدیریت را نگذارم؟
▪ چونكه نخواستهاید آقای دكتر!
دژپسند: چرا؟ من چرا میگویم كه قبل از برنامه بفرستید؟ ما آن را برای زیبایی كه نمیخواهیم! برای ارزیابی میخواهیم. درسته؟ مثال زدم برای شما. من پروژه ۲۶۰ میلیون تومانی به شركتی دادم، به خاطر اینكه میتوانند انجام بدهند. دولت پول ما را دیر میدهد و ما مشكل پیدا میكنیم، ۹۰ میلیون تومان از من طلب داشت، كار من را خوابانده است. گفته كه به خاطر نپرداختن به موقع وجه، از توان مالی من خارج است. جناب آقای مهندس، اعضای محترم هیاتمدیره انجمن و تمامی شركتهای خصوصی، به نظر شما باید كاری بكنیم مملكت كه اینجوری معطل شود؟ و شما میتوانید بگویید چون آقایان كارشان را خوب انجام ندادهاند. شركتی كه به خاطر ۹۰ میلیون تومان كار ۲۶۰ میلیون تومانی را میخواباند، شما میخواهید من كار ۵/۲ میلیارد تومانی به او بدهم؟ به توان مالی چهقدر سهم دادهام؟ چقدر امتیاز دادهام؟ امتیازی كه به این دادم، كمتر از ۱۰ درصد است. یعنی ۹۰ درصد آن فنی است و جالب اینكه شركت دوم از نظر فنی هم پایینتر از شركت اول است. یعنی اینجوری نیست كه فقط از نظر مالی پایینتر باشد. اگر من امتیاز مالی را به عنوان یك معیار كاتر تعیین میكردم، شركت دوم هم خارج میشد. من فقط آمدم در ضریب تركیبی تغییر دادم، نه این كه به عنوان یك معیار. دو سال دیگر آقای مظلوم مینشیند اینجا و میگوید كه میدانید دژپسند چكار كرده، نفهمیده كدام كار را به كدام شركت داده، نشسته اینجا و آبروی مملكت را برده. یا نه، شما از من بپرسید چرا اینكار را كردی؟ كار ۵/۲ میلیارد تومانی را نمیتوان به شركتی داد كه با یك میلیون تومان تشكیل شده.
▪ نه ببینید آقای دكتر، شركتهای فاز دوم هیچكدام یك میلیون تومانی نبودهاند.
دژپسند: بودند. اتفاقاً چون شما اسم شركت را نمیآورید، من میگویم. شركت دوم داراییاش ثابت بود و در سال ۷۹ و ۸۰ فقط ۶/۲ میلیون ریال بوده و جمع گردش مالی سال ۷۹ و هشتادش به ترتیب ۷/۳ و ۷/۵ میلیارد ریال بوده كه در یك سال اخیر ۷/۵ بوده. اسمش را نمیگویم.
▪ یكی از مواردی كه قاضی باید براساس آن اعلام رأی كند، حجت قاضی است و این برای یك قاضی كافی است. ولی وقتی شما انتخاب كردید و حجت تمام شد، احترام میگذاریم. اگر شما مناقصهای برگزار میكنید كه نه ده درصد، بلكه فقط یك درصد ترم مالی تأثیرگذار است، این را شما باید اعلام كنید كه در اینجا بررسیهای فنی، مدیریتی و مالی تأثیرگذار است.
دژپسند: اولاً وقتی من میگویم كه برگه مالی تا سه سال قبل را بدهید، این پیامش این است كه میخواهیم ارزشگذاری مالی بكنیم. بدیهی است كه اتفاقاً بنده در جلسات عمومی كه با شركتكنندگان داشتیم، توضیح دادم و اتفاقاً برای e-Commerce هم توضیح دادم و مثالهای دقیقتری زدم و مسأله را باز كردم. من واقعاً نمیخواهم خدای ناكرده شركتی را حتی اگر با حیثیت نظام برخورد كرده باشد و به جوینت شركت برنده ایمیل زده باشد، كه آقا كجا داری میآیی؟ اینجا نیا كه آبرویت میرود. بنده معتقدم كه آن شركت را من نباید مسؤول تخریبش باشم و به این ابزارها متوسل میشود و من باید بگویم منافع ملی اقتضا میكند كه من دست این شركت را بگیرم تا شركت رشد كند و قراردادهای بزرگ را آن شركت بتواند بگیرد.
▪ به هر حال این شركتها همه در ۲۰ سال اخیر رشد كردهاند. اگر رشد نكردهاند، بعضی دوستانی كه آن طرف میز نشستهاند، كمك نكردهاند كه رشد بكنند. همین شركتهایی كه پیش شما بودند، همه تاثیرگذار بودند. شركتی كه بعد از پایان كار، كاری بد داده، دادگاهیاش بكنید و شناسنامهاش را بگیرید. اصلاً بحثی وجود ندارد.
دژپسند: تسویهحساب صورت گرفته.
▪ نگرفته آقای دكتر.
دژپسند: من اسناد تأیید شده توسط ناظر را دارم كه تأیید كرده و میتوانند اعتراض كنند كه مثلاً مال دو ماه قبل بوده و ناظر هم میتواند تأیید كند. من میخواهم اطلاعرسانی كنم و به همین خاطر شفاف صحبت میكنم. من به عنوان دبیر شورای ICT وزارتخانه پیگیری كردم كه به نتیجه برسد.
▪ انشاا... میرسد. بحث من با شما در اقتصاد دولتی است كه با كمال تاسف دیدگاه این بوده است كه بخش خصوصی یك وسیله ناجوری است كه مثلاً عرض كنم شركتی داریم كه در سال ۶۴ تأسیس شده و همان سال هم مایكروسافت آمریكا تأسیس شده. این آقا كجا و مایكروسافت كجا. در اینجا واقعاً همان حرفهایی كه شما میگویید هست.
دژپسند: من یك مناقصه محدودی داشتم كه چند شركت در آن شركت كردند. یكی از این شركتكنندههای در این مناقصه در حد یكی از بزرگان به من اظهار داشت و ارادت دارم و مدیرعاملش هم از دوستان ۲۰ ساله من بوده و در كنارش این شركت هم بود. سفارشی هم از عزیزان داشتم و هیچ آشنایی هم با شركت دیگری نداشتم. در قسمت ارزیابی، ملاكهای شركت دوم را با شركت اول با اختلاف ناچیز، نه اختلاف فاحش، مقایسه كردم شركت دوم، آنجا اول شد. بنده اگر نمیخواستم ضوابط را رعایت كنم، من باید میرفتم با آن یكی قرارداد میبستم و اختلاف ناچیز را هم درست میكردم. ولی چون میخواستم امانتداری بكنم.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی ITanalyze
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست