پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
کوپن سهام بدترین شیوه خصوصیسازی
از نظر تجربی، توسعه بخش خصوصی سیاستی بود كه دولت چین اتخاذ كرده است بدون اینكه شركتهای دولتی را تا سال ۱۹۹۷ واگذار كند، اجازه داد بخش خصوصی وارد فعالیتشود و با بخش دولتی به موازات هم پیش روند. به تدریج سهم بخش خصوصی و غیردولتی به شدت افزایش پیدا كرد و امروز شكل غالب، مالكیت غیردولتی است، مالكیت غیردولتی چین دو وجه دارد، یكی این صورت كه ما میدانیم و یكی مالكیت خاص چین كه شكلی از تعاونیها است كه به بنگاههایT.V.E اشتهار دارند و موتور توسعه چین در دو دهه اخیر این بنگاهها هستند كه نه دولتی و نه خصوصی هستند. مالكیت این بنگاهها در استانها جمعی است.
مردم از سود آن منتفع میشوند و بخشی از سود به دولت محلی داده میشود ولی بدون رهبری دولت با سرمایهگذاران خارجی فعالیت میكنند. شاید معدود بنگاههایی باشند كه میزان سرمایهای كه برای تولید میخواهند كمتر از یك است، بنگاههای كوچك با مالكیتجمعی كه قادر به رقابت هستند.این بخشی از اقتصاد چین است كه میتواند غیردولتی باشد و سهم بخش دولتی را شدیدا كاهش داده است. درواقع معجزه اقتصادی در چین صورت گرفت بدون اینكه شتابزده یا گسترده خصوصیسازی كند بانكها هنوز بیش از ۹۰ درصدشان در اختیار دولت است. در مقابل آن خصوصیسازی كه در بلوك شرق صورت گرفت چیزی به جز فاجعه اقتصادی را به ارمغان نیاورد.
در ایران به علت دیدگاههای اجتماعی و مقاومتهایی كه در برابر رویههای كلیشهای و تقلیدی و شتابزده بود با پرداخت هزینههای سنگین و با تاخیر بسیار مدتی است خصوصیسازی به شیوه چین دنبال شده است.
یعنی لااقل در چند رشته فعالیت دیگر چیزی را به صورت كلی و مطلق واگذار نشده است ولی اجازه داده شده بخش خصوصی در آن رشته رقابت كند، تجربه نشان داده در ایران اگرچه شاید هنوز خیلی موفق نبوده ولی تا همینجا نتایج خوبی در بر داشته است. به طور نمونه میتوان رقابت بانك پارسیان با بانكهای دولتی را مدنظر قرار داد.
كه گرچه بدون یك برنامه همواره با راهبرد مشخص بوده ولی به هر حال در این عرصه ناخواسته استراتژی توسعه بخش خصوصی را دنبال شده است. استدلالهایی در دفاع از راهبرد تقدم توسعه بخش خصوصی یا عنوانی كه استیگلیتز میگذارد یعنی رشد بخش خصوصی از پایین مطرح میشود كه در ادامه به آنها اشاره میكنیم:
۱) خصوصیسازی با تنشهای اجتماعی همراه است در حالیكه توسعه بخش خصوصی بدون تنش است. در عموم كشورها وقتی تغییر مالكیت صورت میگیرد كاركنان شركتهای دولتی از اینكه این تغییر مالكیت چه بر سر آنها خواهد آورد واهمه دارند و این باعث ایجاد نارضایتی میشود. آشكارترین شكل آن اعتراض خیابانی است، پنهانترین شكل هم این است كه از فرصتها استفاده كنند و كاری كنند كه از تحولات آتی كمترین زیان را ببینند.در مورد تظاهرات خیابانی، اطلاعات زیادی وجود دارد ولی در مورد اعتراض پنهانی اطلاعاتی در دست نیست و جایی ثبت نمیشود. شاید شكلی از خصوصیسازی كه تنش اجتماعی و مخالفت در كشورهای بلوك شرق سابق نداشت همین كوپن سهام است كه گفته میشود آنها را به همه مردم و كاركنان میدهند و افراد احساس میكنند مدیران جدید آنها را اخراج نمیكنند. این شاید وجه مثبت كوپن سهام باشد كه با نارضایتی لااقل در كوتاهمدت مواجه نیست اما براساس مطالعات صورت گرفته نكات منفی زیادی دارد كه باعث شد در همان كشورها به این جمعبندی برسند كه این شیوه خصوصیسازی بدترین شیوه است.
۲) خصوصیسازی جلوی رقابت را میگیرد و مانعی برای رقابت است. مالكیت خصوصی برابر با رقابت نیست، و آنچه میخواهد انحصار است. توجیهی وجود ندارد یك فعال بخش خصوصی از دولت بخواهد رقبایش را زیاد كند بلكه این وظیفه دولت است كه فضای رقابت را ایجاد كند. خصوصی سازی میتواند جلوی رقابت را بگیرد. مدیران دولتی نه ابزار دارند و نه انگیزه. ولی مالك بخش خصوصی به هر وسیله حتی رشوه میتواند خواستار كاهش رقبا باشد. وقتی مالك دولتی را به خصوصی تبدیل میكنیم انگیزه قوی برای كاهش رقابت ایجاد میكنیم ولی توسعه بخش خصوصی از ابتدا خواهان رقابت است نه تغییر مالكیت. مشكل، كمی رقابت است و باید تولیدكننده زیاد شود.
۳) استدلال دیگر به ویژگیهای شركتهای دولتی مربوط است، آنها انباشته از مشكلات فنی و سازمانی هستند و جایی نیست كه آنها به بخش خصوصی واگذار شوند و بتوانند تغییر زیاد ایجاد كنند.شركتهای دولتی در بسیاری مواقع بیمار متولد میشوند یعنی به دلایل سیاسی دولت شركتی را تاسیس میكند مثلا برای جبران خسارات جنگ، دولت در خرمشهر پالایشگاه و كارخانه میسازد و یا پتروشیمی تبریز برده میشود بر این اساس ماده اولیه را از خوزستان به تبریز برده و از آنجا به بندر امام ارسال میشود تا صادر شود. بر این اساس مكانیابی خراب میشود و هزینه نیروی انسانی نیز تغییر میكند دولت برای اینكه قدرت نظارتی را بیشتر كند نهادهای نظارتی ایجاد میكند افراد همچون درآمد دستگاه دولتی بهتر از سازمان اجرایی است به آن سمت میروند یا به خاطر منافع شخصی یا افزایش كارایی شبكهای را آنجا درست میكنند، سرانجام وقتی مستقر شدند مانع هرگونه تحول در سازمان میشوند.
ما میگوییم كارآفرینان توسعه! شركتهای دولتی را در نظر بگیرید. همیشه صحبت میشود كه مالكیت دولتی از خصوصی غیركارآمدتر است ولی من میگویم باید مالكیت دولتی را با مالكیت خصوصی شده مقایسه كرد، آن وقت بگوئیم برای سود كاركن كاركردهای اجتماعی دیگر پاسخ داده نمیشود، یعنی واقعا بحران وجود دارد. در خرمشهر، تبریز، اسفراین، توسعه بخش خصوصی خواهان وجود آن است. ولی ما نیروی بخش خصوصی را جایی مستقر میكنیم كه كارایی زیادی حاصل نمیشود.
۴) استدلال مهمتر این است كه راهبرد خصوصیسازی، مهندسی اجتماع از بالاست یعنی راهحلی است كه در برخی از كشورها طراحی شده و میخواهیم در كشورها گسترش دهیم. استیگلیتز میگوید: «اقتصاد بازار به سبك استالین»، استالین یك شبه آمد گفت از امروز اقتصاد را دولتی میكنیم. به همین دلیل كه استالین فرو میپاشد برنامه خصوصیسازی از بالا هم از هم میپاشد و كارآمدی نخواهد داشت.گسترش مالكیت دولتی در كشورهای دموكراتیك اروپا مثل انگلیس با ساختار دموكراتیك صورت میگیرد. در انتخابات تصمیم میگیرند چه چیزی دولتی شود چه چیزی خصوصی بماند؟
ولی خصوصیسازی در كشورهای در حال توسعه اینطور نیست یك مرحلهای و از بالا به پایین است، اقتصاددانی به نام دیوید الرمن(Ellerman) مقالهای دارد تحت عنوان یادگیری اجتماعی. میگوید; ما راهبردی داریم كه تمام بانكهای جهانی و نهادهای بینالمللی آن را انجام دادهاند، این استراتژی منجر به شكست میشود كه عدهای در این سازمانها به راهحلهایی میرسند و بعد دنیا را تشویق میكنند به این سمت بیایند. هیرشمن به درستی میگوید من با استراتژی توسعه متوازن مخالفم به دلیل اینكه هیچ مغزی نمیتواند روابط اقتصادی را طراحی كند و بگوید همه را یك مرتبه تغییر دهیم تا توسعه تحقق پیدا كند. ظرفیت یادگیری جامعه محدود است و آنچه تعیینكننده توسعه است میزان یادگیری اجتماعی است كه در آنها مردم باید شریك شوند و درباره مسائل اجتماعی صحبت كنند تا یادگیری اجتماعی صورت گیرد. هر مقدار مردم در اینباره صحبت كنند سرعت توسعه بیشتر میشود.بحث این است كه شما راهحلی دارید كه «خصوصیسازی كنید» اگر خصوصیسازی تبعات مثبت و سراسر پیشرفت داشت بله باید همه تبعیت میكردند ولی در كنار آن بیكاری و نابرابری و امنیت مختل شده اجتماعی و شغلی به دنبال میآورد.الگوی توسعه بخش خصوصی میگوید شما چیزی به مردم دیكته نمیكنید بلكه صاحبان كار با مردم گفتوگو كنند كه ما با این موانع روبرو هستیم اگر دولت این موانع را رفع كند ما بیشتر تولید میكنیم. اگر دولت بتواند منافع صاحبان كسب و كار را با منافع سایر گروههای اجتماعی هماهنگ كند توسعه رخ میدهد.
البته میدانیم این اگر بسیار بزرگ است.در این ۱۵ سال كشورهایی كه به بلوك شرق سابق تعلق داشته و خصوصیسازی كردهاند هنوز نتوانستهاند میزان تولید ناخالص داخلیشان را به میزان قبل از اصلاحات برسانند یعنی رخداد یك فاجعه! در ایران با استدلال بومیبه این جا رسیدهاند كه تا قبل از توسعه بخش خصوصی، خصوصیسازی نشود و امید است كه دولت فعلی این یافته ارزشمند و پرهزینه را جدی بگیرد.در آن ۱۵ سال كه خصوصیسازی میخواست انجام شود و هر كه با آن مخالفت میكرد انگار با بدیهیات علم اقتصاد مخالفت میكرد و منكر علم اقتصاد است. امروز این بحثها باید صورت بگیرد تا كاری كه دولت تحت عنوان خصوصیسازی شروع كرده شتاب كمتری بگیرد.بنابراین هر كشوری خودش باید راهحل خود را پیدا كند و در یك گفتوگوی اجتماعی و نه صرفا سیاسی یا صرفا دانشگاهی راهحلهای اقتصادی مناسبی ارائه شود.
دكتر احمد میدری
استاد دانشكده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
استاد دانشكده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
منبع : روزنامه حیات نو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست