دین از دیدگاه فوئر باخ مارکس و انگلس

با وصف بافت دینی جامعه ایرانی جامعه شناسی دین در کشورمان بسیار نوپاست.محدودیت اندیشه ورزی در این حوزه و عدم جذابیت آن شاید دلیل اصلی باشد. سه متفکر از دیدگاه ماتریالیستی به پدیده دین نگریسته اند.
فوئر باخ از دو زاویه فلسفی و امانیستی به آن می نگرد ، بُعد آن جهانی اش را به هم می ریزد اما به دنبال این جهانی کردنش برای زندگی مبتنی بر عشق انسانی است. مارکس آن را روبنایی می داند که با تکامل زیر بنا و رسیدن به سوسیالیسم خود به خود بند از افکار و زندگی بشر باز می کند با رویکردی امانیستی و انقلابی به رویارویی با دین می پردازد و آن را افیون توده های زحمتکش و ابزار حکومت جباران می خواند ، در نهایت پیروش انگلس علاوه بر تحلیل اقتصادی ، بُعد تاریخی و اجتماعی آن را نیز درنظر می گیرد و جنبه رهایی بخشی دین را در قالب ایدئولوژی اولیه مطرح می کند .

هوشنگ جوانمردی