چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
جوانان تحصیلکرده، اشتغال و مسکن
[ازدواج و موانع آن در جامعه ما به صورت عام و گسترده، موضوعی است که از سال گذشته، در خطبههای نماز جمعه قم مورد توجه حضرت آیتاللّه امینیقرار گرفته است. برخی محورها مستقیما مربوط به موضوع ازدواج است و برخی چنین نیست اما در ریشهیابی مشکلات و موانع، طبعا نمیتوان از آن غافل ماند. مسئله بیکاری و اشتغال جوانان و مسکن از آن جمله است. مجله نیز به هدف توجه به همه جوانب موضوع، همه آنها را منعکس میکند. در این بخش طی دو جمعه، پس از پرداختن به یک جنبه دیگر معضل بیکاری، موضوع مسکن مورد توجه قرار گرفته است. امید میرود انعکاس این مباحث به عنوان «نگاه» یک صاحبنظر دینی اجتماعی که از سالها پیش از انقلاب در این زمینه مطالعه و نگارش داشته و با واقعبینی و اعتدال، تلاش کرده است حتیالامکان دیگران را نیز به واقعیات جامعه و نیازهای روز توجه دهد، برای خوانندگان ارجمند مفید بلکه راهگشا باشد. موضوع سخن ما در خطبههای گذشته، مسئله بیکاری و اشاره به بعضی از راه حلها بود. در این رابطه چندین خطبه صحبت کردم و امیدوارم ـ ان شاءاللّه ـ سخنان بنده بیاثر نباشد! موضوع مورد بحث امروز عبارت است از بیکاری قشر خاصی از گروه بیکاران که با سایرین تفاوتهایی دارند. این دسته، بیکارانی هستند که از دانشگاهها فارغالتحصیل شدهاند.
در اثر عنایت خاصی که مسئولین امر از اوایل انقلاب نسبت به توسعه دانشگاهها و ترویج علم و دانش داشتند، جوانان ما، چه دختر و چه پسر، به طور گسترده به تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدارک علمی تشویق شدند که در طول این مدت، فارغالتحصیلان فراوانی داشتیم. این مسئله اسباب افتخار ما را فراهم میکند، ولی مشکل این است آیا برای این فارغالتحصیلانی که از رشتههای مختلف دانشگاهی در مقاطع فوق دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا فراغت پیدا کردهاند، امکان اشتغال، متناسب با تحصیلات آنها فراهم کردهایم؟! با کمال تأسف باید گفت برای بسیاری از این دانشجویانی که فارغالتحصیل میشوند، امکان اشتغال وجود ندارد.
فرصتهای شغلی ایجاد شده به اندازهای نیست که جوابگوی این تعداد از فارغالتحصیلان دانشگاهی ما باشد؛ به همین دلیل، هر سال تعدادی از دانشجویان رشتههای مختلف جذب بازار کار نشده و بیکار میمانند و این امر هر سال در حال توسعه است و بر تعداد بیکاران این قشر افزوده میشود. متأسفانه از سالهای گذشته تا حال، همیشه وضعیت این گونه بوده است که سال به سال تعداد فارغالتحصیلان بیکار زیادتر شده و همان طور که میبینید زمینه تحصیلات دانشگاهی هم در حال توسعه بوده و هر سال تعداد بیشتری جذب دانشگاهها میشوند و بالطبع در آینده، تعداد بیکاران این قشر، افزایش بیشتری خواهد داشت.
اینان فارغالتحصیلان دانشگاههای دولتی یا دانشگاههای آزاد هستند که اگر شرایط به گونهای بود که برای همه آنها شغل مناسب وجود داشت، خیلی خوب بود و باید افتخار میکردیم که ما این تعداد دانشجو و فارغالتحصیل داریم، اما متأسفانه کار مناسب برای همه آنها نداریم و روز به روز بر تعداد بیکاران این قشر اضافه میشود.
من در اینجا از افرادی که در دانشگاهها تحصیل میکنند، چه در دانشگاه آزاد و چه در دانشگاه دولتی و همچنین از فارغالتحصیلان هر سال؛ از سالهای قبل تا به حال و تعداد افرادی از این قشر تحصیلکرده که در بازار کار به کار گرفته شدهاند و تعداد بیکاران آنها، آمار دقیقی در دست دارم، اما بهتر دانستم آمار را ذکر نکنم و فقط به کلیات بپردازم. بنابراین، فقط به طور اجمال عرض میکنم قشر بیکار فارغالتحصیلان دانشگاهی ما سال به سال زیادتر میشود، در حالی که این عده با سایر بیکاران تفاوتهایی داشته و مثل سایرین نیستند.
ما بیکاران دیگری نیز داریم! اما بیکاران تحصیلکرده و دانشمند با آنها تفاوت دارند. من تنها به چند تفاوت اشاره میکنم: اولاً، این دانشجویانی که از دانشگاههای آزاد و دولتی فارغالتحصیل شدهاند، مدت زیادی از بهترین ایام زندگی خود را صرف تحصیل نمودهاند. میدانید یک جوان باید چقدر زحمت بکشد تا در کنکور قبول شود و بعد از آنکه قبول شد، باید چقدر متحمل زحمت شود تا در دروس دانشگاهی موفق شده، بتواند مدرک بگیرد. بسیار زحمت میکشند! این جوانها بعد از تحمل این همه زحمات، با اعصاب کوفته و فرسوده و با صدها امید وارد جامعه میشوند تا به مردم خدمت کنند. این جوانها تازه در اول زندگی خود قرار دارند، میخواهند ازدواج کنند و تشکیل زندگی بدهند. پدران و مادرانشان هم انتظار دارند وقتی اینها فارغالتحصیل شدند، بیایند و کمکی به آنها کنند. آن قدر خود و خانوادههایشان به قبولی آنان در دانشگاه بالیدهاند، اما حالا پس از آنکه از تحصیل فراغت یافتند، اکثرشان شغل قابل توجهی ندارند.
همین مشکل، بزرگترین ضربه را به روحیه این عزیزان وارد میکند و من کاملاً این مطلب را درک میکنم. بعضی وقتها همین عده میآیند و با من صحبت میکنند. من از عمق جانم این گرفتاریشان را درک میکنم! بدترین مصیبت این است که یک دانشجو بعد از چندین سال درس خواندن، بیکار باشد. او امیدوار بوده که بعد از پایان تحصیلات خود، به پدر و مادرش کمک کند و کَلِّ بر آنان نباشد، بتواند ازدواج کند، زندگی تشکیل دهد، اما حالا پس از اتمام تحصیلات، در خانه میماند؛ یک سال، دو سال، سه سالی در خانه میماند و هیچ کاری ندارد. بر این عزیزان چقدر سخت میگذرد! این یکی از تفاوتهایی است که اینها با سایر بیکاران دارند و شما هم بر این مطلب آگاهید؛ اصلاً در میان اطرافیان هر فردی، چندین نفر از این افراد وجود دارند؛ دختر یا پسر، در روستاها یا در شهرها. و طبق آمار، بیشترین بیکاران را دخترخانمها و کسانی که در روستاها زندگی میکنند، تشکیل میدهند.
تفاوت دیگر آنکه دولت هر ساله میلیونها تومان از بودجه بیتالمال را در دانشگاههای دولتی، صرف همین افرادی که در دانشگاهها درس خواندهاند، کرده تا اینکه از تحصیل فراغت حاصل کردهاند. این دانشگاهها و تشکیلات، همه و همه برای پرورش اینها است. دولت آمده و این همه
هزینه کرده برای این دانشجویان عزیز که نوعا درسهایشان هم خوب است، ولی الان که این افراد میخواهند به جامعه خدمت کنند، جایی برای خدمترسانی آنها وجود ندارد و این سرمایهای که از بیتالمال توسط دولت صرف پرورش و تربیت این افراد شده، برنگشته و موجب خسارت زیادی به بیتالمال میشود.
این کار چقدر سخت و ناگوار است! حالا اگر این عده فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد باشند که خسارت دوچندانی در پی خواهد داشت؛ زیرا پدران و مادران بیچاره با صدها گرفتاری، ناچارند وام بگیرند و خود را گرفتار کنند و صدها مشکل را تحمل نمایند تا هزینه تحصیلات این عزیزان را پرداخت کنند. خوب، الان که اینها بیکارند، چه میتوان کرد؟! عرض کردم دانشجویان و جوانان ایرانی، نوعا در جهان از جهت تحصیلات ممتازند، اما پس از پایان تحصیلات چه؟! این مسئله یک مشکل اساسی است!
تفاوت دیگری که این بیکاران با سایرین دارند، آنکه اینها تحصیلکرده و باسوادند، مدرک دکترا و فوق لیسانس و ... دارند و به دلیل داشتن همین تحصیلات بالا، توقع زیادتری نسبت به سایرین دارند. اگر اینها دکترا نداشتند، فوق لیسانس یا هیچ مدرکی نداشتند، به هر کاری تن میدادند و کارهای عادی را نیز میپذیرفتند، ولی مگر الان اینها میتوانند کارهای عادی را بپذیرند؟! برایشان بسیار سخت است و انتظار آن را ندارند و واقعا هم حق دارند! مگر میتوان به یک دانشجوی رشته پزشکی که هفت، هشت سال در دانشگاه درس خوانده، گفت بیا در یک شغل عادی مشغول به کار شو؛ برو در بازار یک شغل معمولی برای خود انتخاب کن! البته اگر شغلی پیدا کند، حرفی ندارد؛ بیچارهها باز هم حرفی ندارند، اما با این همه سرمایهگذاری این کار درست نیست! ما چقدر در رشته پزشکی، فارغالتحصیل بیکار داریم؟ یا بیکارند و یا در شغلهایی که مناسب شأنشان نیست، فعالیت میکنند. واقعا هم مناسب شأنشان نیست.
منشأ این مشکل از اینجا پدید آمد که اوایل انقلاب به دلیل عطش فراوان برای تحصیلات و کسب علم و دانش، همه علاقه داشتند که تحصیلات دانشگاهی داشته باشند و به این امر تشویق میشدند. در این حال، دانشگاهها نیز توسعه یافت و روز به روز بر تعداد دانشجویان افزوده شد. قاعدتا باید مسئولین امر در آن سالهای اول با یک حساب دقیقی بررسی میکردند که ما در چه رشتههایی و چه تعداد دانشجو نیاز داریم و کمی زیادتر از تعداد مورد نیاز به عنوان افراد ذخیره به جذب دانشجو میپرداختند. در آن زمان باید فکر میکردیم ما چه تعداد دانشجو و در چه رشتههایی نیاز داریم و توسعه دانشگاهها را بر اساس آن تنظیم میکردیم و بر طبق آن دانشجو میپذیرفتیم و بر اساس اولویت در رشتههای مورد نیاز جامعه، همان رشتهها را تقویت میکردیم، اما این کار نشد!
علوم دانشگاهی و تحصیلات دانشگاهی، خود به عنوان یک ارزش مستقل مطرح شد. علم مقدمه برای کار است، اما این فرهنگ ترویج نشد. بدون برنامه و بیحساب و کتاب شروع کردند به ترویج کردن، تشویق نمودن، جایزه دادن و توسعه بخشیدن. در همین راستا، رشتههایی به وجود آمد که در جامعه ما اصلاً کارآیی ندارد و همین رشتهها در دانشگاههای دولتی و آزاد به صورت گستردهای زیاد شدند.
ما مخالف علم و دانش نیستیم! اما باید روی مسئله توسعه دانشگاهها حساب دقیقی صورت میگرفت و بر طبق نیاز گسترش مییافت. این عقلایی نیست که آدم یک سری کارهایی را بدون برنامهریزی و بررسی دقیق، به صورت شعاری انجام دهد و بعد در آن بماند و نداند چه باید بکند. الان هم ما در این کار حیران ماندهایم. اگر نماندهاید، بیایید مشکلش را حل کنید! این همه دانشجوی
بیکار که دنبال شغل مناسب هستند، حق دارند. باید شغل مناسب را برایشان ایجاد کنید!
علاوه بر این، تحصیلات دانشگاهی ما با آموزش مهارتها، همراه نیست! معمولاً همان یادگیری و ترویج علوم است و خواندن و حفظ کردن. چیزهایی را یاد میگیرند که بعد از یکی دو سال، همه را فراموش میکنند. به جای اینها باید بیشترین سرمایهگذاری را روی پژوهش و تحقیق در مسائل طبیعی و غیر طبیعی مورد نیاز میگذاشتیم که در این قسمت هم به خطا رفتیم.
به هر حال، من از اینکه مسئولین در کار خود اخلاص دارند و خواستهاند که کار مفیدی انجام داده باشند، تشکر میکنم! گاهی هم به خود میبالند که دانشگاههای ما این قدر توسعه پیدار کرده، ولی اینکه این دانشجو بعد از پایان تحصیلات چه میکند، به آن کاری ندارند. در هر صورت، یکی از مشکلات جامعه ما همین است و نمیدانم به کجا منتهی خواهد شد! انتظار من از مسئولین محترم، مخصوصا ریاست جمهوری جدید این است که برای حل این مشکل یک فکر اساسی کنند و جامعه را از این وضع نجات بدهند
پروردگارا، مسئولین ما را در حل مشکل بیکاری، مخصوصا بیکاری تحصیلکردگان دانشگاهی موفق بدار! به این جوانان عزیز که سرمایههای این نظام هستند، صبر و بردباری عطا بفرما!
پروردگارا، آنها را آرامش بده و در حل مشکلات اشتغال توفیقشان عنایت بفرما!
موضوع سخن ما در خطبههای قبل، مسائل و مشکلات مربوط به جوانان بود. در چندین خطبه به یکی از مشکلات مهم، یعنی اشتغال و راهکارهای حل آن، مطالبی را به عرض رساندم. امیدوارم که بیتأثیر نباشد!
امروز به یک مسئله اساسی که یکی دیگر از مشکلات مهم جوانان است، اشاره میکنم. این مسئله بعد از اشتغال، مهمترین مسئله به شمار میرود و آن مشکل مسکن جوانان است. طبعا هر انسانی به مسکن نیاز دارد. اگر انسان دارای مسکن نباشد، آرامش و راحتی ندارد. انسانی که شبانهروز زحمت میکشد، شبهنگام به یک پناهگاهی احتیاج دارد که در آن استراحت کند و از سرما و گرما محفوظ بماند و به آرامش برسد. هر انسانی به
چنین پناهگاهی نیاز دارد. حالا ممکن است این مسکن مِلکی باشد، کما اینکه مطلوب همین است؛ یا اجارهای یا اجاره و رهن و یا رهنی باشد.
به هر حال، هر چند افراد متفاوت هستند، ولی همگی به مسکنی احتیاج دارند که به یکی از این راهها فراهم آمده است. این خواسته همه انسانها است. البته اکثر انسانها نیز دارای مسکن هستند که در ایران ما، اکثر افراد دارای مسکنهای ملکی میباشند؛ مسکنهای اجارهای، اجاره و رهنی هم وجود دارد، اما به هر حال، در کشور ما، بیشتر شهروندان دارای مسکن هستند.
اما متأسفانه، یک قشری از مردم که تعداد آنها هم کم نیست، فاقد مسکن میباشند؛ چون از یک طرف، قدرت تهیه مسکن ملکی را نداشته و از طرف دیگر، توان پرداخت اجاره یا رهن را هم ندارند. اینان افرادی هستند فاقد مسکن که با مشکلات فراوانی مواجهند. اینها محتاج ترحم دیگران هستند و واقعا قابل ترحمند. این عده یا در خیابانها میخوابند یا زیر پلها، یا در پارکها، یا در کنار امامزادهها و مساجد. به هر حال، یک جایی را برای استراحت خود پیدا میکنند و به اصطلاح امروزیها که میگویند
کارتونخوابها؛ حالا این کارتون را در خیابان میگذارند و یا در جای دیگر. این گروه، قشری هستند که واقعا ترحمپذیرند و باید به حال آنها فکری کرد. اینها قبل از پیروزی انقلاب بودهاند و متأسفانه بعد از انقلاب هم وجود دارند. امام راحل نیز در اوایل پیروزی انقلاب، توجه و عنایت خاصی به مسئله مسکن داشتند، مخصوصا مسکن برای این افرادی که عرض کردم. ایشان در سخنرانیهای متعدد راجع به این مسئله تأکید میکردند، توصیه میفرمودند و میخواستند که در همان زمان این مسئله را حل کنند.
در اینجا به نمونهای از تأکیدات حضرت امام که در یکی از سخنرانیهایشان فرمودند، اشاره میکنم تا شما توجه داشته باشید که امام تا چه حدی به این مسئله عنایت داشتند. امام در همان اوایل پیروزی انقلاب فرمودند: «هر چه زودتر باید مشکل مسکن برای بیخانمانها و فقرای ایران حل گردد ـ از تعبیر «هر چه زودتر» استفاده کردند ـ و برای هر خانوادهای مسکن مورد نیازش تأمین شود. من دستور دادم که اموال شاه، چه آنها که در داخل ایران است و چه آنها که در خارج [است]، پس از مصادره، فقط و فقط بین بیبضاعتها و مستمندان تقسیم شود.»
این عبارت «فقط و فقط» عبارت جالبی است! این اموالی که مصادره میشود ـ اموال شاه یا مصادرات دیگر ـ فقط و فقط بین بیبضاعتها و مستمندان تقسیم شود و این پولها را صرف خانهسازی و دیگر وسایل رفاهی این قشر از مردم شود. الان من آمار درستی ندارم، ولی به هر حال، نمیدانم اموال
مصادره شده شاه چه شد؟! اموالی که مصادره شد به دست چه کسی افتاد؟! با آن چکار کردند؟! آیا به دستور امام عمل کردند؟! آیا برای مستمندان خانه ساختند؟! آیا برای زاغهنشینان و افرادی که در حومه شهرها زندگی میکنند، خانه تهیه کردند؟! آیا برای کسانی که نه قدرت ساختن مسکن دارند و نه قدرت پرداخت اجاره مسکن دارند، مسکن تهیه شد یا نه؟! نمیدانم! ولی گویا به گونهای که امام عنایت داشتند، عملی نشد.
آن وقتها به واسطه حُسن ظنی که داشتم، با خود فکر میکردم با وجود این همه املاک مصادرهای از زمین گرفته تا چیزهای دیگر و چه از اموال شاه و دیگران، با یک حرکت جدی، مشکل مسکن برای این بیچارههایی که در طول سالهای سال، همیشه برای داشتن مسکن مشکل داشتهاند، حل میشود. من انتظار داشتم که این کار میشد، ولی گویا نشد!
امام در همین جا دوباره میفرمایند: «همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کس در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر دولت اسلامی است که برای این مسئله مهم چارهای بیندیشد.»
اینها تأکیدات امام است. البته این مطالب، نمونهای بود که برای شما خواندم. با این تأکیدات امام بود که در همان اوایل پیروزی انقلاب، یک حرکتی برای خانهسازی و تهیه خانه به وجود آمد، بنیاد مسکن تأسیس شد و امام برای آن نمایندهای از جانب خود تعیین فرمود. اجمالاً حرکتی به وجود آمد و خانههایی ساخته شد، اما بیشتر این خانهها معمولاً به کسانی داده شد که بتوانند قیمت آن را بپردازند. قیمت خانهها در اقساط بلندمدت از خریداران دریافت شد که این کار، کار بسیار خوبی بود، اما به کسانی دادند که ضامن داشته باشند؛ به کسانی دادند که بتوانند قیمت آن و اقساط وامش را بپردازند.
به هر حال، مسئله زاغهنشینان و محرومان و بیخانمانهایی که از اول انقلاب، دغدغه خاطر امام راحل بودند، همچنان باقی ماند. شما بروید در حاشیه شهرها و ببینید چه خبر است؟! به حاشیه شهر تهران یا شهرهای دیگر بروید! در همین شهر قم اگر به حومه شهر بروید، میبینید چه وضعیتی است و مردم در چه حالی هستند و چگونه زندگی میکنند!!
حضرت امام میخواستند این قضیه یک مرتبه حل شود و مشکل برطرف گردد، ولی آیا به خواستههای امام عمل شد؟! گمان نکنم!
طبق آمار موجود، به طور کلی سرمایهگذاری در بخش خانهسازی و مسکن، ترقی که نکرده، تنزل نیز نموده است. آمار نشان میدهد که در سال ۱۳۵۵ش، ۵/۱۳ درصد سرمایهگذاریها در بخش مسکن صورت گرفته است، ولی سرمایهگذاری در همین بخش در سال ۱۳۷۹ش به ۲۵/۱۰ درصد رسیده است و به عبارت بهتر، اصولاً سرمایهگذاری در بخش مسکن کاهش یافته است. طبیعی است که وقتی سرمایهگذاری کاهش یابد، کمبود مسکن بیشتر احساس میشود. از آن طرف، جمعیت هم روز به روز در حال افزایش است. در نتیجه، مشکل مسکن همچنان باقی میماند.
یک مشکل اساسی در سیاستهای اقتصادی ما و در پرداخت وامها وجود دارد که این سیاستها به گونهای تنظیم میشود که طبعا افراد مستضعف و محروم از موضوع آن خارج میشوند؛ زیرا پرداخت این گونه وامها یا برای ساخت مسکن است و یا برای خرید مسکن و دریافتکننده وام باید درآمد و ضامن معتبری داشته و قادر به تأمین اقساط وام باشد. البته گذشته از آنکه وامهایی نظیر وام مسکن با چندین درصد سود پرداخت میشود که برای همگان قابل تحمل نیست و اگر کسی بخواهد در تهیه مسکن از این گونه وامها استفاده کند، باید سالهای سال اقساط وام را بازپرداخت نماید.
این مردم محروم و مستضعف هم که ضامن یا سند مالکیت ندارند تا در گرو بانکها قرار دهند! اینها درآمد آنچنانی ندارند و یا اصلاً درآمدی ندارند؛ اگر هم درآمدی داشته باشند، درآمدشان بسیار کم است، به حدی که نمیتوانند اقساط منزل را بپردازند. بنابراین، همچنان بیمسکن باقی میمانند.
مایه تأسف است! مایه تأسف است! مایه تأسف است که چگونه به آن همه تأکیدات حضرت امام توجه نشد و ما همچنان با این مشکل مواجه هستیم. در حال حاضر، مشکل افراد بیمسکن نه تنها حل نشده، بلکه زیادتر هم شده است. امیدواریم ان شاءاللّه دولت جدید، چارهاندیشی جدی برای حل مشکل مسکن این افراد کرده و این مشکل را حل نماید. حال این افراد بیبضاعت خیلی رقتبار است! و امیدوارم ان شاءاللّه یک حرکت اساسی شروع شود. به نظر میآید اگر حرکتی به صورت جدی آغاز شود، این مشکل قابل حل است، گرچه دشواریهای کار بسیار است.
در زمان امام راحل حل این مسئله بسیار راحتتر بود؛ چون جمعیت کشور کمتر بود و الان جمعیت زیادتر هم شده، ولی به هر حال، قابل حل است.
پروردگارا! کسانی که در حل مشکل مسکن برای مردم بیبضاعت و جوانان تلاش میکنند، توفیق عنایت بفرما!
تهیه و تنظیم: محمد رضایی،
منبع : پایگاه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان زنجان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست