انتقاد از امریکا در یک کتاب

نویسنده کتاب imperial hubris خود از مسئولان عالیرتبه " سیا " و سایر ارگانهای مبارزه با تروریسم بوده و تجربیات فراوانی در این زمینه ها داشته است و همین موفقیت وی بر اهمیت کتاب بسیار افزوده است. امّا آنچنانکه پیداست شرط انتشار کتاب اینگونه بوده که وی نباید نام خود را روی کتاب بنویسد.
تنفر از سیاستهای آمریکا
امروز دیگر نمی توان باین اتهامات بی پایه و کلیشه ای منتسب شد که گویا " تروریستها" باین دلیل با آمریکا مخالفند که به زندگی خوب آنها حسد می ورزند و یا اینکه آنان مرگ کورکورانه را دوست دارند. باید گفت که " تروریست ها" علت نیستند بلکه معلول شرایط خاصی هستند که آنها را بوجود آورد ه است. اینها نتیجه سیاستهای شکست خورده آمریکا است که کینه و دشمنی را در میان جهانیان متراکم کرده و امروز آنجه را که دیروز کاشته درو می کند. جهانیان ما را به عنوان یک ملت، شیوه زندگی ما و سیاست داخلی ما را که از دموکراسی برخوردار است انکار نمی کنند و دلیل آن اینکه هزاران نفر از سراسر جهان خواستار مهاجرت به آمریکاهستند. آنچه که مورد تنفر ملتها است سیاست خارجی است و نه اوضاع داخلی آمریکا. چگونه ما توقع داریم اعراب و مسلمانان سیاست کورکورانه حمایت ما را از اسرائیل و تجاوزات این کشور به فلسطینی ها را فراموش کنند، چگونه ما می خواهیم ملیونها عرب ، حمایت نامحدود ما را از حکومتهای فاسد و مستبد خودشان که چون شمشیر بر روی گردنشان قرار دارد فراموش کنند؟ با همه اینها آیا ممکن است آنان شعارهای دروغین ما از دموکراسی و حقوق بشر را باور کنند؟ چگونه توقع داریم ملیونها عرب ساکت باشند در حالیکه ما هر منفذی را برای اعتراض بر روی آنان بسته ایم ، اگر به خشونت نگرایند باید چه کنند؟
جهل سیاست آمریکا نسبت به دیگران
من به هیچ عنوان عمل بن لادن را تبرئه نمی کنم امّا این انتقاد شدید را به رهبران آمریکا دارم که آنان با همه امکاناتی که در اختیار داشتند نخواستند آن آتش زیر خاکستر را ببینند و یا به درجه ای از خباثت و لا ابالیگری دچار بودند که حتّی مصالح کشور خودر ا نیز زیر پا گذاشتند. بر این به جز ماجراجوئی و دهن کجی سیاسی نسبت به مسائل بین المللی چه می توان نام نهاد؟
چه لا ابالیگری یا ماجرا جوئی و دهن کجی هر چه را که نام بگذاریم این " ترهات دیوانه وار امپریالیستی " آمریکا نتیجه سیاست غلطی است که از دهه های زیادی بر روی هم انباشته شده و امروز بعنوان سیاست و عقلیّت آمریکا در صحنه بین المللی عمل می کند.
این عقلّیت و سیاست آمریکا اینگونه است که آمریکا آقای جهانیان است و امکان آن را دارد که به هر کاری که بخواهد دست بزند، زیرا هدفش " خیر و آزادی و دموکراسی" برای همگان است . این عقلیت ، آمریکا را وادار کرده تا با دولت های مستبد و فاسد هم پیمان شود، نظام های دموکراتیک را در جهان سرنگون و بابسیاری از سازمانهای دموکراتیک و آزادیخواه، به مبارزه بر خیزد، سازمانهائی که خواستاراستقرار دموکراسی در کشورهای خود بودند. تفکری درمیان دولتمردان و غالب مردم آمریکا رسوخ پیدا کرده که گویا مصالح آمریکا همان مصالح سایر ملت ها و دولتهای جهان است و هر کس با این تفکر به مخالفت بر خیزد، حسود، تروریست و یا اینکه از فهم درست فرهنگی مسئله عاجز است .
چگونه انتقام بگیریم ، نه اینگه چگونه بفهمیم
حادثه یازدهم سپتامبر و اینکه چگونه و چه کسانی ورود و تدارکات آنان را تسهیل کردند خود را آنگونه بر عقل همگان تحمیل کرد که باید از آنان انتقام بگیریم. وقتی این پاسخ سریع و آسان مطرح شد که به افغانستان حمله کنیم و مرکز اصلی القاعده را در آنجا نابودکنیم، بسادگی پذیرفته شد و مورد اعتراض قرار نگرفت. سهولت در امر سوکوب افغانستان بوش را تشویق کرد تا به عراق نیز حمله کند و بپندارد که عملی سهل و ساده است ، در صورتیکه تهاجم به افغانستان و عراق هیچکدام پیروزی جنگی بحساب نمی آیند و لذاجای افتخاری برای دولت و ملت آمریکا وجود ندارد . ما آثاری از پیروزی را به جز در سخنرانیهای بوش و اطرافیانش مبنی بر اینکه توانسته اند سازمان القاعده در افغانستان و صدام و دو فرزندانش در عراق را بکشند و نابود کنند چیز دیگری نمی بینیم. آنچه آنان بما نمی گویند در مورد وجود بیش از یکصد و پنجاه هزار نوجوان دختر و پسر سرباز آمریکائی در عراق و افغانستان است و قتل و کشتار روزانه آنان که خسارتهای جبران ناپذیری را بر جامعه آمریکا وارد می کند. مهم تر از همه آمریکا و امنیّت این کشور بمثابه " گاو مقدسی" شد ه که باید بخاطرش دو جنگ براه انداخت که در نتیجه امنیت آمریکا را بیش از هر زمان دیگر مورد تهدید قرار داده است . امروز شهروند آمریکائی بطور دائم در وحشت از دو نوع تروریسم معمولی و تروریسم اتمی بسر می برد. این وحشت بجائی رسیده که هر از چند روز از شهروندان دعوت می شود تا برای حفط خود ماسکهای مخصوص خریداری کرده، غذا ومایحتاج اولیه را ذخیره و منازل خود را مجهز به حفاظ ضد تروریستی کنند، آنچنانکه گویا تروریست ها در پشت دروازه شهر سنگر گرفته اند. امروزه شهروندان آمریکائی آن تفکر سابق را که در مورد سایر ملتها مبنی بر اینکه آنان بدنبال شیوه زندگی آمریکائی هستند، ندارند .بلکه ملتهای جهان را مخالف و بعضاً تروریست می پندارند .برای بسیاری از مردم آمریکا این موضوع نامفهوم مانده و طریقه تحلیلی درستی ندارند که چگونه عده ای نوجوان مسلمان برای کشتن دیگران خود را به قتل می رسانند. لذا آنان اینگونه تحلیل می کنند که این نوجوانان در اثر تلقین رهبرانشان یا حسودند و یا بدنبال جمع آوری ثروت و روی آوردن به مصرف حشیش هستند. وقتی تحلیل علمی از عمق ظلم و استبداد وفشاری که بر ملیونها عرب و مسلمان وارد شده در دست نباشد وقتی حاکمان فاسد از درون و دولت آمریکا از برون به سرکوب ملیونها انسان می پردازند، از آنسو روشنگری نیز در این میان وجود ندارد نتیجه آن خواهد شد که مردم آمریکا چنین فکر کنند که حسادت و حشیش موجب تهاجم به آمریکا شده است .
شکست و ناامیدی در افغانستان و عراق
دولت آمریکا در افغانستان و عراق نه تنها پیروز نشده بلکه دچار تنگنائی است که به نتایج شومی منجر خواهد شد. تسلط آمریکا در این دو کشور با قدرت آهن و آتش است . در افغانستان آقای کرزای فقط در کابل حکومت می کند و آنهم باحمایت هزاران سرباز آمریکائی و افراد شرکتهای خصوصی امنیتی، وی هیچگونه تسلطی بر مناطق گسترده افغانستان ندارد. مناطقی که همچنان تحت نفوذ طالبان و یا سایر جریانات ضد دولتی هستند . آمریکا نتوانسته از تجربه روسیه در افغانستان بیاموزد، مناطقی همچون ایران ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان را نمی شود بسادگی تحت تسلط در آورد.دلیل آشکار این سیاست غلط اینکه هزاران سرباز آمریکائی در افغانستان نتوانسته اند حداقل امنیّت را در این کشور بر قرار کنند. سرنوشت آمریکا درافغانستان بهتر از روسیه سابق نخواهد بود. در مورد عراق نیز باید گفت که مرزهای باز این کشور و کینه های انباشته شده مردم کشورهای اطراف عراق، آمریکا را آرام نخواهند گذاشت. اصولاً استقرار آمریکا در عراق به مصلحت کشورهای همسایه عراق نیست ، لذا ترکیه، ایران، سوریه و عربستان می دانند که به مجرد استقرار آمریکا نوبت آنان خواهد رسید و بهمین مناسبت آنان به ا شکال مختلف در بر هم زدن سیاستهای آمریکا در عراق می کوشند و این کشور را در عراق با شکست روبرو خواهند ساخت . از نظر داخلی عراق، نه فقط با گل و و شیرینی از آمریکائیها استقبال نکردند بلکه یک مقاومت نیرومند بسیار سریع در صحنه ظاهر شد که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست ادعاهای دروغین آمریکا را مبنی بر آزادی و دموکراسی بپذیرد. آنان بخوبی سیاست آتش و آهن و اشغال و غارت کشور خود را توسط آمریکا شاهدند، بویژه اینکه آمریکا برای اداره کشور عراق از فاسدترین عناصر عراقی استفاده کرده است . آمریکا در عراق به چند دلیل رسوا شد:یکم دروغ بزرگ وجود اسلحه کشتار جمعی که امروزه همه جهانیان از آن آگاهند. دوم شکست بزرگ آمریکا در برقرار حّد اقل امنیّت و امکانات زندگی برای ملیونها شهروند عراق، انحلال ارتش و سایر سازمانهای کشوری و ایجاد هرج و مرج عظیم در عراق، فاجعه مفتحضانه زندان ابوغریب و بسیاری چیزهای دیگر .علیرغم همه اینها دولت آمریکا همچنان به تحقیر مسلمانان و اعراب ادامه می دهد و جهانیان را هم در این زمینه به بازی گرفته است . حتی یک مسئول آمریکا از این همه افتضاح نه عذر خواهی کرده و نه استعفا داده است . در نتیجه این سیاستها آمریکاهرروزه دشمنان بیشتری برای خود خلق می کند .با وجود این اینکه آنان فکر می کنند دوستانشان بیشتر از دشمنانشان هستند.کشورهای اسلامی آمریکا رامتجاوز به حقوق خود و مسلمانان می دانند و کسی به این گفته بوش توجه نمی کند که آمریکا نه بر علیه اسلام بلکه بر علیه تروریسم عمل می کند.
این سیاست موجب تقویت نیروهای بنیاد گرای اسلامی در این کشورها می شود و دیگر کمتر کسی روی خوش به دموکراسی خواهی دروغین آمریکا نشان می دهد. در پایان باید گفت اعراب و مسلمانان ، آمریکا را دولتی شرور و تجاوز کار می دانند که قصد غارت آنان را دارد و ادعای دموکراسی خواهی، دروغی بیش نیست .

منبع : خبرگزاری آفتاب