جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
فرق مرامنامه تشیع غالی با سخنان شما درباره عارفان چیست؟
به راستی نمیدانم در زیارت جامعه كبیره چه نسبتی بیش از آنچه جنابعالی برای عارفان برشمرده اید، آمده است كه شما آن را «مرامنامه تشیع غالی» خواندهاید و بر شیعیان نهیب زده اید واعتقاد به آن را در حد گناه كبیره دانسته اید. تنها تفاوت و یگانه گناه شیعیان آن است كه از پیامبر اكرم برای آنان روایت شده است كه گروهی از اهل بیت او حائز این مقاماتند. محمدسعید بهمنپور در سومین مقاله خود خطاب به دكتر عبدالكریم سروش، به آخرین نامه سروش به وی پاسخ گفت. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، وی در این مقاله، با تشریح دیدگاه شیعیان درباره خاتمیت و ولایت امامان معصوم، به آرای دكتر سروش در كتاب «بسط تجربه نبوی» اشاره و اظهار كرده است: بنا بر نظریات جنابعالی كه شمهای از آن را در بالا نقل كردم از آنجا كه قول پیامبر همواره ناظر به حداقل لازم در هر چیز است، ودر آن حداقل نیز ذات و جوهر پیام هرگز جدای از عرضیات نمیشود، و عرضیات نیز هرگز اصالت جهانی و تاریخی ندارند، و دین نیز با تجربههای تازه عارفان و دینداران همواره در حال نو شدن و فربه شدن است، جای سؤال است كه در زمان ما كدام قول پیامبر در كدام زمینه برای شما حجت است. اگر قول پیامبر در زمینه خداشناسی با قول عارفی از عرفای زمان و فرهنگ و تاریخ ما در تعارض افتاد شما كدام را مقدم میدارید؟ اگر با قول متكلمین جدید غربی در زمینه قانون و اخلاق و سیاست و حقوق بشر معارض شد چطور؟ درست است كه فرمودهاید «پس از پیامبر، قطع و یقین و تجربه و فهم دینی هیچكس، هم رتبه قطع و یقین و تجربه و فهم دینی او شناخته نخواهد شد و آثار آن را نخواهد داشت»، اما پس از جدا كردن عرضیات از قطع و یقین و تجربه و فهم دینی پیامبر، و با توجه به مقدمات بالا، این عبارت بیش ازیك تعارفی خشك و خالی و احترامیصوری به ساحت پیامبر و جز دفع دخل مقدر چیز دیگری نیست. لذا آنچه را كه به نام انحصار حجیت در قول پیامبر بر سر ولایت و امامت میكوبید خود قبلا شكسته اید و هزار تكه كردهاید. سروش در آخرین نامهاش، زیارت جامعه كبیره را كه از امام هادی(ع) نقل شده است، «مرامنامه تشیع غالی» خوانده بود، اما بهمنپور به نقل بخشهایی از سخنرانی دكتر سروش در سالهای گذشته در باب عرفان و ویژگیهای انسان كامل پرداخته و سپس با اشاره به این توصیف سروش اظهار كرده است كه این نقل قول طولانی را از آن جهت آوردم كه یاد آور توصیفاتی است كه در زیارت جامعه كبیره در مورد ائمه اطهار رفته است. به راستی نمیدانم در زیارت جامعه كبیره چه نسبتی بیش از آنچه جنابعالی در بالا برای عارفان بر شمرده اید آمده است كه شما آن را «مرامنامه تشیع غالی» خواندهاید وبر شیعیان نهیب زده اید واعتقاد به آن را در حد گناه كبیره دانسته اید. تنها تفاوت و یگانه گناه شیعیان آن است كه از پیامبر اكرم برای آنان روایت شده است كه گروهی از اهل بیت او حائز این مقاماتند و خداوند شریعت او را در آنان حفظ میكند. وی همچنین افزوده: تنها جرم شیعیان آن است كه معتقدند خداوند در قرآن ولیشان را بعد از پیامبر برایشان مشخص كرده است و خطاب به همه مسلمانان فرموده است كه "إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَه وَیُؤْتُونَ الزَّكَاه وَهُمْ رَاكِعُون" (۵۶ـ۵۵/۶). "همانا ولی شما خداست و پیامبر او و آنان كه نماز را اقامه میكنند و در حال ركوع زكاه میدهند." و برای آنان روایت شده كه این شخص كسی جز علی نبوده است. بزرگترین غلوشان این است كه قول پیامبر را كه فرمود «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» را جدی گرفتهاند و آن را بر خود حجت بالغه دانستهاند. ایراد جنابعالی بر زیارت جامعه یادآور داستان آن عالمیاست كه بر امام صادق علیه السلام ایراد گرفت كه از شما احادیثی منكر روایت میكنند به این مضمون كه «ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها»، «خداوند به غضب فاطمه غضب میكند و به رضای او راضی میشود» امام صادق (ع) در پاسخ فرمودند مگر شما خود در روایاتتان از پیامبر نقل نمیكنید كه «خداوند به غضب بنده مؤمنش غضب میكند و به رضای او راضی میشود»؟ آیا فاطمه را در حد یك بانوی مؤمنه هم انكار میكنید؟ بهمنپور در پایان مقاله اخیر خود متذكر شده است: كلمه آخر آنكه باور نداشتن اصل امامت آنچنان كه مورد قبول شیعیان است پدیده ای نو ظهور در عالم اسلام نیست، و شما نیز به فرض چنین باوری به خیل كثیر برادران اهل سنت میپیوندید كه بیش از هزار وچهارصد سال است این اصل را انكار كرده اند. همچنین است انكار اصل مهدویت، با این تفاوت كه در این فرض شما به اقلیت بسیار شاذ و محدودی از مسلمین میپیوندید كه بدون دلیلی روشن و با فلسفه بافیهای بسیار ظنی و با انكار حجیت قول پیامبر اكرم، اجماع علمای اسلام را در این مورد نادیده گرفته اند. نه آن حرفی جدید است و نه این سخنی بدیع. آنچه بدیع است انكار این اصول با تمسك به مفهومیجا به جا شده به نام «تشیع غالی» است كه امامان شیعه خود پرچمدار مخالفت با آن بوده اند و نظریه پردازان آن را به شدت محكوم كرده اند. شاید بهتر بود اگربرای روشن شدن اذهان و بر طرف كردن غبار ابهام توضیح میفرمودید كه تشیع صحیح و غیر غالی از منظر شما كدام تشیع است. علما و پرچم داران آن كیانند، معتقدات آن چیست، و كتب و منابع آن كجاست؟ امامان آن چه كسانی اند و چه شأن و منزلتی دارند؟ و همه اینها مستند به كدام مدرك و دلیل است؟ گفتنی است، مقاله حجتالاسلام بهمنپور در پاسخ به شبهات دكتر سروش در باب امامت و ولایت، نزدیك به دو هفته پیش به «بازتاب» ارسال شده بود كه به دلیل توقیف این سایت توسط قوه قضائیه، هماكنون در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.
منبع:بازتاب
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست