جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
تأثیر مبانی فلسفی بر نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام علی۷
![تأثیر مبانی فلسفی بر نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام علی۷](/mag/i/2/cjjhr.jpg)
از دیدگاه علی۷ انسان موجودی دوبعدی است و رفتارهای اقتصادی او نیز باید سمت و سوی الاهی داشته باشد. این نگاه، آزادی فعالیت اقتصادی، عدم دخالت و مالكیت خصوصی گسترده را برنمیتابد. از جامعهشناسی امام علی، نظریهٔ اصالت فرد و جامعه برمیآید. حاكمیت سنتهای الاهی بر جوامع انسانی، امری مورد تأكید حضرت است. شماری از این سنتها بر رفتارهای اقتصادی مردم با جامعه و دولت یا سیاستهای اقتصادی اثر مینهند. تقوا و ایمان میتوانند پویایی اقتصاد را تضمین كنند. شكر و توبه نیز درهای خزائن الاهی را بهسوی بندگان میگشایند. سنت الاهی استدراج چنین معنا میدهد كه گاهی خداوند به بندگان نافرمان خود نعمت میبخشد، نه بهدلیل شایستگی آنها، بلكه بهجهت آزمایش و مجازات در روز موعود و اینها تفاوت اساسی با اقتصاد رایج سرمایهداری، دارد.
●●مقدمه
استقلال فكری ما در ساحت اقتصادی، آن گاه حاصل میشود كه نظامی اقتصادی بر اساس جهانبینی، ارزشها و اهداف اسلام، كشف و طراحی كنیم. اگر هدف نهایی در فعالیتهای اقتصادی فقط پاسخ دادن به امیال مادی و شهوانی باشد، الگوهای رفتاری آن بسیار متفاوت از الگوهای رفتاریی خواهد بود كه هدف غایی آن، كسب رضایت خداوند متعالی باشد. حتی اگر جامعه، هدف میانی اقتصاد خود را گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی قرار دهد، الگوهای رفتاری آن متفاوت از جامعهای خواهد بود كه آمال و آرمانهای فعالیتهای اقتصادیاش برآوردن امیال مادی است.
نظام اقتصادی فعلی حاكم بر دنیا، بنیانهای خود را بر اساس تفسیر خاصی از خدا، جهان، انسان و جامعه گذاشته، و بر اساس همین تفاسیر، انسان محوری را در همهٔ فعالیتهای اقتصادی اصل قرار داده، و نظام سرمایهداری لیبرال را طراحی و اجرا كرده است. در این نظام، الگوهای رفتاری در عرصهٔ فعالیتهای اقتصادی، برخاسته از حقوق اقتصادی ویژه، و حقوق اقتصادی در بستر مبانی مكتبی نظام اقتصادی آن، شكل گرفته و مبانی مكتبیاش بر اساس دیدگاه خاصی كه دربارهٔ مقولههای خدا، جهان، انسان و جامعه ارائه میدهد، سامان یافته است.
اگر دیدگاههای اسلام در مبانی فلسفیِ مربوط به نظام اقتصادی، با مبانی فلسفی نظامهای دیگر اقتصادی متفاوت باشد كه هست، باید بپذیریم كه مبانی مكتبی، حقوق اقتصادی، الگوهای اقتصادی و در نتیجه، نظام اقتصادی اسلام با نظامهای اقتصادی دیگر تفاوت خواهد داشت.
۱. مفاهیم و كلیات۳
پیش از آغاز بحث، مفاهیم و واژههایی را كه در مقاله بهكار میرود، تعریف میكنیم تا تلقی روشنی از آنها داشته باشیم.
نظام اقتصادی: نظام اقتصادی، مجموعهای از الگوهای رفتاری است كه شركتكنندگان در نظام را به یكدیگر و به اموال و منابع براساس مبانی مشخص پیوند داده و در جهت اهداف معینی به نحو هماهنگ برای كسب بیشترین توفیق اقتصادی سامان یافته است.
مبانی فلسفی نظام اقتصادی: منظور از آن، جهانبینی حاكم بر رفتار اقتصادی، و مشتمل بر قضایایی است كه با كلمهٔ «هست» یا «نیست» بیان میشود و موضوع آن خدا، انسان، جامعه، دنیا و آخرت است.
مبانی مكتبی نظام اقتصادی: مبانی مكتبی، مجموعهای از قضایایِ كلیِ دستوری (بایدی) است كه ویژگیهای ذیل را دارد:
۱. زیربنای نظام و حقوق اقتصادی است؛
۲. برگرفته از مبانی فلسفی است؛
۳. در تعیین عناصر نظام اقتصادی و چگونگی ارتباط آنها مؤثر است؛
۴. حركت به سمت اهداف را زمینهسازی میكند.
اهداف نظام اقتصادی: اهداف، مقاصدی است كه نظام اقتصادی برای رسیدن به آن طراحی شده، و برگرفته از مبانی فلسفی نظام اقتصادی است و به طور منطقی باید اهداف نظام با اهداف شركتكنندگان در نظام هماهنگ باشد.
●دو دیدگاه دربارهٔ نظام اقتصادی
دربارهٔ نظام اقتصادی، دو دیدگاه كاملاً متفاوت وجود دارد. بر اساس یك دیدگاه، بهترین و كاراترین نظام اقتصادی در عالم خارج موجود است. وظیفهٔ متفكران اقتصادی فقط درك و كشف آن و هماهنگ شدن با آن است و باید از دخالتهای ناروایی كه سبب اختلال كاركرد آن میشود، پرهیز كرد.۴
بر اساس دیدگاه دوم، نظام اقتصادی بر حسب ضرورت طبیعی و غریزی شكل نمیگیرد؛ بلكه دولتها باید قوانین مربوط به فعالیتهای افراد و سازمانها را وضع، اجرا و پاسداری كنند تا زمینهٔ تحقق نظام اقتصادی مطلوب فراهم آید.۵ این مقاله بر اساس دیدگاه دوم تنظیم شده است.
مبانی فلسفی نظامهای اقتصادی
حال با توجه به مقدمات مذكور، مهمترین مبانی فلسفی تأثیرگذار بر نظامهای اقتصادی (خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی) را با تأكید بر دیدگاههای امیر مؤمنان۷ مطرح میكنیم.
●خداشناسی
یكی از اساسیترین مبانی فلسفی نظام سرمایهداری «دئیسم» است. بر اساس اعتقاد به دئیسم، خداوند همانند ساعتسازی است كه جهان را مانند ساعت ساخته و آن را به حال خود رها كرده است و در آن هیچگونه دخالت و هدایت تكوینی و تشریعی ندارد. خداوند، نظام طبیعی را كه كارآمدترین نظام است، آفریده و خود به گوشهای رفته است. نظام اقتصادی نیز جزئی از نظام طبیعی است كه خداوند در آن هیچگونه دخالتی ندارد و از طریق هماهنگی افراد با نظام طبیعی كه به وسیلهٔ «دست نامرئی» از ناحیهٔ جست و جوی منافع مادی شخصی حاصل میشود، به بهترین وجه شكل میگیرد. اگر هر كس در فعالیتهای اقتصادی خود فقط نظرش به حداكثر كردن لذت و منافع مادی شخصی باشد، منافع مادیِ اجتماعی، به خودی خود به حداكثر خواهد رسید؛ پس نظام اقتصادی كه جزئی از نظام طبیعی جهان است، هیچ نیازی به دخالت یا هدایت تكوینی و تشریعی خداوند ندارد.۶ این در حالی است كه در جهانبینی اسلامی، خداوند در همهٔ عرصههای جهان حضور فعال داشته، بهطور پیوسته به امر آفرینش و هدایت تكوینی و تشریعی مشغول است و این امور در قالب روابطی تعریف میشود كه برخی از آنها به این قرار است.
۱. رابطهٔ خدا با جهان طبیعت
▪یك. رابطهٔ خالقیت
خدای متعالی جهان طبیعت را با همهٔ اجزایش آفریده و خلقت همچنان استمرار دارد:
آسمانها و زمین و هر چیزی كه در آنها و بین آسمان و زمین قرار دارد، همه مخلوق خدای متعالی هستند و هیچ مانعی برای قدرت او وجود ندارد.۷
از این بیان فهمیده میشود كه جهان طبیعت، آفریدهٔ الاهی است و خداوند یگانه آفرینندهٔ مستقل كل اشیای عالم است و هیچچیز مانع قدرت او در آفرینش اشیا نیست.
امامعلی ۷ در كلامی به استمرار خلقت الاهی تصریح دارد و میفرماید:
سپاس خدایی را كه هرگز مرگ او را فرانمیگیرد و هر روزی، خلقت جدیدی دارد كه پیش از آن وجود نداشت.۸
▪دو. رابطهٔ ربوبیت
در سخنان امام علی۷ تدبیر امور عالم، فراوان به خداوند متعالی نسبت داده شده است.۹
سپاس خدایی را كه ... انجامدهندهٔ هر امری است كه اراده میكند؛ دانای به امور غیب، آفرینندهٔ آفریدهها و نازلكنندهٔ قطرات باران و تدبیركنندهٔ امر دنیا و آخرت است.۱۰
در نظر حضرت امیر، تدبیر الاهی چنان نفوذ دارد كه گاهی باعث میشود تصمیمهای دقیق بندگانش در هم ریزد و به سمتی حركت كند كه خواستهٔ آنان نیست.۱۱
▪سه. رابطهٔ مالكیت
مقصود از مالكیت، مالكیت حقیقی است، نه مالكیت اعتباری. از دیدگاه امام علی ۷ تمام هستی ملك حقیقی خدای بزرگ است: «له ما فیالارضین والسماوات و ما بینهما.»۱۲؛ آنچه در زمینها و آسمان و بین آن دو وجود دارد، همه مال خدا است».
▪چهار. رابطهٔ احاطه و سلطه
امیر مؤمنان ۷ در گفتار فراوانی، احاطهٔ وجودی و علمی خدا را بر تمام موجودات جهان بیان میكند. در برخی از آنها فقط به احاطهٔ وجودی،۱۳ در بعضی دیگر، احاطهٔ علمی،۱۴ و در مواردی نیز هم به احاطهٔ علمی و هم وجودی اشاره شده است.۱۵
خدای متعال، دانا به تمام اسرار عالم و ضمیر انسانها است؛ بر همه چیز احاطه و غلبه دارد و توانا بر هر امری است.
▪پنج. رابطه قیومیت
قیومیت خداوند، بیانگر آن است كه خدا برپادارندهٔ جهان هستی و قوام آن از او است. این مطلب هم به نحو صریح و هم مفهوم آن در بسیاری از بیانات علی ۷ آمده است.۱۶
همهچیز خشوعكنندهٔ خدا و قائم به او هستند. هم او بینیازكنندهٔ هر فقیری و عزیزدارندهٔ هر ذلیلی است.۱۷
شاید بتوان روابطی بیش از آنچه بین خدا و جهان هستی كه در حوزهٔ اقتصاد مؤثر باشد، از گفتار امام علی برشمرد؛ اما برای نشان دادن ویژگیهای نظام اقتصادی از دیدگاه حضرت و تمایز آن از دیگر نظامهای اقتصادی به همین مقدار بسنده میشود.
۲. رابطهٔ خدا با انسان
هر چند روابط پیشین، شامل رابطهٔ خدا و انسان نیز میشود، روابط اختصاصی نیز بین خداوند و انسانها موجود است كه در عرصهٔ تحلیلهای اقتصادی جایگاه ویژهای دارد. به چند نمونهٔ مهم آن اشاره میشود:
▪یك. هدایت تكوینی انسان
منظور از هدایت تكوینی هر موجودی، به فعلیت درآوردن استعدادها و به كمال رساندن آن موجود است. هر چند این هدایت تكوینی شامل همهٔ موجودات عالم میشود، هدایت انسان در جایگاه كسی كه رفتارهای اقتصادی او در سازمان دادن نوع نظام اقتصادی مؤثر است، منزلت ویژهای در این بحث دارد. گفتار حضرت در این باب فراوان است۱۸ كه به ذكر یك نمونه بسنده میشود:
ای انسانِ آفریده شده در حد اعتدال!، ای آنكه در تاریكی رحمها و در پردههای تو در تو نگهداریات كردهاند! آفرینش تو از گل خالص آغاز شد و در قرارگاهی مطمئن جایت دادند. تا زمانی معلوم و تا مدتی كه بهرهٔ تو است، در شكم مادر خود میجنبیدی و به دعوت كس پاسخ نمیگفتی و آواز كسی شنیدن نتوانستی؛ سپس، تو را از قرارگاهت بیرون راندند. به سرایی آمدی كه هرگز آن را ندیده بودی و راه رسیدن به منافع آن را نمیشناختی. پس چه كسی تو را به كشیدن غذا از پستان مادر راه نمود و به تو آموخت كه نیازها و خواستههایت را از كجا طلب كنی؟ هیهات! آن كه در شناخت صفات كسی كه اندام و اعضا دارد، ناتوان است، از شناخت صفات آفریدگارش ناتوانتر است و هر چه او را به صفات مخلوقاتش محدود كند، از شناخت او دورتر گردیده است.۱۹
هدایت تشریعی انسان، به معنای نشان دادن راه كمال و سعادت او است. چنانكه گذشت، مكتب دئیسم كه زیربنای فلسفی تفكر لیبرالیسم اقتصادی است، انسان را از هدایت تشریعی بینیاز میداند، و اعلام میكند كه عقل انسان به تنهایی قادر است هم سعادت و كمال خود را بشناسد، و هم توانایی كافی را در تشخیص راه وصول به آن دارد؛ اما آموزههای امام علی ۷ در بسیاری از خطبههای نهجالبلاغه و دیگر منابع روایی، غیر از آن است.۲۰ حضرت نیاز انسان به هدایت تشریعی جهت شناسایی كمال و سعادت انسان و همچنین راه وصول آن را به صراحت بیان میكند:
خداوند، انبیای خود را فرستاد تا بیانكنندهٔ حق و سفیرانی بین خالق و مخلوق باشند.۲۱▪دو. رابطهٔ رزاقیت
علی ۷ دربارهٔ رازقیتِ خداوند مطالب فراوانی فرموده، و ابعاد گوناگون آن را بیان كرده است. در یك نگاه شاید بتوان چنین گزارشی ارائه كرد:
روزی انسانها دو نوع است: روزیای كه انسان به دنبال آن میدود و روزیای كه به سراغ انسان میآید؛ حتی اگر انسان در پی آن نباشد.۲۲ چون انسانها مخلوق خداوند متعال هستند، خدا آنها را دوست دارد و به آنها روزی میدهد؛۲۳ بلكه بر خود لازم كرده است كه روزیشان را عطا كند۲۴ و توسعه در رزق و روزی مردم را مورد نظر خود قرار بدهد.۲۵ همو به نحو عادلانه روزی آنها را تقسیم مینماید.۲۶
در نگاه حضرت، خداوند بزرگ روزی بندگانش را تقدیر و اندازهگیری میكند۲۷ و با توسعه و تضییق آن، انسانها را در معرض آزمایش قرار میدهد؛۲۸ اما خداوند برای بندگان مؤمن خود امتیاز دیگری قرار داده است و روزی آنها را از مجراهایی كه هیچگاه گمانش را نمیبرند (من حیث لایحتسب) میدهد.۲۹
تقدیر روزی و تعیین و تقسیم آن به وسیلهٔ خداوند نه تنها با كار و تلاش منافاتی ندارد، بلكه از دیدگاه حضرت، كار و تلاش یكی از اسباب و علل تعیین روزی است: «لِكُلٍّ شیءٍ سبب»؛۳۰ یعنی هر چیزی سبب دارد. حضرت، ضمانت رزق، و لزوم كار و تلاش را نیز بیان میدارد:
خداوند روزی شما را بر عهده گرفته و شما را به تلاش فرمان داده است (قد تكفل لكم بالرزق و اَتم بالعمل) مبادا طلب چیزی را كه برای شما بر عهده گرفته، از چیزی كه بر شما فریضه كردهاند، سزاوارتر جلوه كند،۳۱
و سیرهٔ عملی امیر مؤمنان۷ نیز بهطور كامل مؤید این نظریه است.۳۲
●در یك نگاه
رابطهای كه امام علی ۷ بین خدای متعالی و جهان هستی و انسان ترسیم میكند، در مقایسه با رابطهای كه نظام اقتصادی لیبرال به تصویر میكشد، تفاوتهای اساسی دارد. از گفتار حضرت پیدا است كه فیض الاهی پیوسته در جهان هستی جریان دارد و جهان هستی و حلقههای خلقت آن جریان آفرینش، مستمر بوده، همچنان ادامه دارد. آفریدگار این آفریدهها، خداوند حكیم و مدبر است كه به اقتضای حكمت الاهی، جهان هستی و حلقههای خلقت آن، با تدبیر پروردگار عالم در جریان، و هدایت تكوینی خداوند در برگیرندهٔ همهٔ موجودات هستی از جمله انسان است كه این هدایت، هم در صحنههای اقتصادی و هم غیراقتصادی جریان دارد. همچنین هدایت تشریعی، امری مسلم و ضرور در جمیع رفتارهای انسان است و خدای بزرگ با ارسال پیامبران و كتابهای آسمانی، راه وصول به سعادت دنیا و آخرت را به انسان نشان داده و جایگاه وحی را كه یكی از راههای دستیابی به سعادت است، در كنار حس و عقل، امری غیرقابل انكار میشمارد.
اینگونه آموزهها با دیدگاه دئیسم كه آفرینش جهان را «آنی و لحظهای» میپندارد و آفریدگار جهان را همانند معمار بازنشسته، دست بسته میداند كه جهان و انسان را به حال خود رها ساخته تا بشر فقط با تجربه و عقل خود، راه سعادت را شناسایی كند و بپیماید، بهطور كامل متفاوت است و این، تفاوتهای فراوانی را در ساحت اقتصادی نمایان میسازد.
●جهانشناسی
بر اساس دیدگاه فلسفی اقتصاد سرمایهداری لیبرال، خداوند، نظامی را در جهان طبیعت قرار داده است كه طبق قاعده علی و معلولی عمل میكند. خدا علت محدثهٔ آن است؛ اما علت مبقیه آن نیست و به صورت خودكار عمل میكند و همیشه كارآمدترین نظام، در عالم تكوین وجود دارد و پیروی و هماهنگی با نظام طبیعی، سعادت بشر را در همهٔ ابعاد تضمین میكند. یگانه وظیفهای كه فیلسوفان و عالمان دارند، شناسایی و كشف آن نظام، آنگاه پیروی و هماهنگی با آن است.
●تأثیر جهانشناسی لیبرالیسم بر اقتصاد
نگرش پیشین در عرصهٔ جهانشناسی، آثار متعددی در حوزهٔ اقتصاد دارد كه برخی از آنها بدین قرار است.
۱. اقتصاد و رفتارهای اقتصادی بشر نیز جزو طبیعت بوده؛ بنابراین، قوانین نظام طبیعی در این حوزهٔ نیز جاری میباشد و تنها روش دستیابی به این نظام در عرصهٔ اقتصاد، آزادی همگانی و رقابت كامل فعالیتهای اقتصادی میباشد؛ یعنی رقابت برای وصول به حداكثر سود و منافع شخصی، منافع جامعه را نیز به حداكثر میرساند.
۲. خداوند متعال در روند و تنظیم اوضاع اقتصادی، هیچگونه نقش و دستوری ندارد.
۳. در تنظیم وضعیت اقتصادی، هیچ نهادی، حتی دولت، مجاز به دخالت نیست.۳۳
گرچه مكانیزم بازار در مواجهه با بحرانهایی اجتماعی و اقتصادی همانند جنگ جهانی، عدم توانایی خود را نشان داده و سبب شده تا نظام سرمایهداری لیبرال تعدیل، و به نظام ارشادی همراه با دخالت دولت تبدیل شود، این دخالت همواره بهصورت یك استثنا و در حدی كه اصول اساسی اقتصاد لیبرالیسم، همانند آزادیهای فردی و مالكیت خصوصی، كمترین تغییر را متحمل شود، پذیرفته شده است؛ چنانكه هنوز هم كلاسیكها، نئوكلاسیكها و طرفداران مكتب پولی بر كارآمدتر بودن نظام لیبرال اصرار میورزند.
●جهانشناسی از دیدگاه امام علی ۷
در بحث پیشین، رابطهٔ خدای متعالی با جهان، تبیین و مشخص شد كه جهان با عنایت و تدبیر الاهی اداره میشود و قوام آن لحظه به لحظه به اراده و مشیت او وابسته است و این، جهانشناسی خاصی را به ما ارائه میدهد كه در عرصهٔ اقتصاد، رفتارهای ویژهای را معرفی میكند كه متفاوت از رفتارهایی است كه نظام اقتصادی لیبرال ارائه میدهد؛ اما به برخی مشخصههای دیگر جهان از دیدگاه حضرت علی ۷ كه در رفتارهای اقتصادی انسان تأثیر دارد، اشاره میشود:۳۴
۱. هم جهان مادی و محسوس، و هم جهان غیب با عنایت و تدبیر الاهی اداره، و دوام و قوام آن، لحظه به لحظه به اراده خدای متعالی وابسته است.
۲. جهان، هدفدار خلق و اداره میشود و همهٔ موجودات جهت تقرب به خداوند، او را تسبیح میگویند.
۳. بازگشت جهان آفرینش و همهٔ اشیای آن، به سوی خداوند است.
۴. دنیا محل آزمایش، كشت، تمرین، مسابقهٔ آمادگی، و جهان آخرت، جهان كیفر، پاداش، درو، و بهشت و جهنم، پاداش كیفر انسانها است.
۵. جهان مادی و غیرمادی (غیب) قانون علی دارد و فیض الاهی از مسیر آن اسباب و علل جریان مییابد. علیت در جهان هستی، سلسلهوار به خدای متعالی منتهی میشود و همه فرمان بردار مطلق اویند.
۶. جهان غیب، دارای خزائن ثابت، مجرد، و فناناپذیر است.
پیامدهای جهانشناسی از دیدگاه حضرت علی ۷ در اقتصاد
پیامدهای طولی و عرضی این گونه نگاه به مقولهٔ جهان، بسیار گسترده است كه پرداختن به همهٔ آنها نوشتاری گسترده و مستقل را میطلبد؛ اما برای نشان دادن تأثیر این نوع جهانشناسی، به برخی از پیامدهای آن در عرصهٔ اقتصادی اشاره میشود.
۱. در تعریف نظام اقتصادی، بیان شد: «نظام اقتصادی، مجموعهای از الگوهای رفتاری است كه شركتكنندگان در نظام را به یكدیگر و به اموال و منابع پیوند میدهد و بر اساس مبانی مشخص، در جهت اهداف معینی به صورت هماهنگ سامان مییابد». وقتی انسان، جهان را تفسیر كند كه محل آزمایش، و همهٔ امور جهان بازگشتگاهشان خدای بزرگ است و در جهان هستی، علل غیرمادی وجود دارد كه با فرمانبرداری از خداوند سبب افزایش توان اقتصادی افراد میشود، به یقین رفتارهای اقتصادی كه از چنین انسانی در حوزهٔ تولید، توزیع و مصرف بروز میكند، بسیار متفاوت از رفتارهای اقتصادی انسانی خواهد بود كه جهان را چنین نمیبیند و معتقد است: در جهان، نظام طبیعی بوده و یگانه معیار تعیین كنندهٔ نوع رفتار اقتصادی را هماهنگی با آن نظام میداند. نتیجهٔ چنین وضعیتی در تفاوت در نظام اقتصادی آشكار خواهد شد.
۲. وقتی خدای بزرگ در جهان غیب، دارای خزائن غیبی باشد كه محسوسات و امور مادی، مراتب نازلهٔ آن خزائن بهشمار میرود و هر چه از آن خزائن نازل شود، هیچ گونه نقص و كاستی در آنها پدید نمیآید، روشن میشود كه منابع اقتصادی جهان غیر محدود است؛ هر چند بالفعل (نازل شدهٔ مادی) محدود باشد؛ اما بر اساس مبانی فلسفیِ اقتصادِ سرمایهداری لیبرال، امور غیرمادی و غیر قابل تجربهٔ حسی هیچ گونه جایگاهی ندارد و آنان منابع اقتصادی موجود طبیعت را محدود و غیرقابل افزایش میدانند و در تعریف علم اقتصاد اظهار میدارند: «اقتصاد، تخصیص بهینه منابع محدود برای نیازهای نامحدود است».
از دیدگاه علی ۷ این منابع نامحدود و دستیافتنی است و خداوند میتواند در هر زمانی از خزائن غیب خود منابع مادی را بیفزاید.
۳. در جهانشناسی از دیدگاه امام علی ۷، نظام طبیعی موهوم فلاسفهٔ اقتصاد سرمایهداری لیبرال دور از مشیت و ارادهٔ لحظه به لحظهٔ خدای متعالی وجود ندارد و «دست نامرئی آدام اسمیت» از آستین نظام قیمتهای بازار رقابت آزاد بیرون نمیآید تا پیامآور آزادی همگانی و رقابت كامل دور از دخالت تكوینی و تشریعی خداوند باشد؛ بلكه امور مربوط به حوزهٔ اقتصاد همانند همهٔ امور جهان مادی و غیرمادی در معرض فیض مستقیم و مستمر الاهی بوده و در تنظیم امور اقتصادی به نحوی كه خدای متعالی راضی باشد، هم اراده و مشیت تكوینی الاهی دخالت دارد و هم به ارادهٔ تشریعی خدا نیاز است؛ بنابراین، دخالت دولت جهت تنظیم امور اقتصادی منطبق با ارادهٔ تكوینی و تشریعی خالق هستی برای دستیابی به سعادت دنیا و آخرت بشر، امری لازم و ضرور است.۳۵
۴. اگر انسان دنیا را محل كشت محصول و جهان آخرت را محل برداشت آن بداند و عمل او بذر محصولی است كه در دنیا كاشته میشود و بهشت محصول و سودی است كه به انسان میرسد، سود و زیان در نظر انسان معنا و مفهوم دیگری مییابد. چه بسا ممكن است فرد مؤمنی در صحنهٔ فعالیتهای اقتصادی با زیانی مواجه شود؛ اما به رغم آن، جامعه سود ببرد و اسباب خشنودی یكایك جامعه فراهم شود؛ ولی آن فرد در یك برآیند بین سود آخرتی و زیان مادی دنیایی، سود فراوانی برده، خود را سودمند ببیند. انسان در پرتو چنین باورهایی چه بسا از لذتهای زودگذر مادی صرف نظر كند و با ایثار و فداكاری، مصالح جامعه را بر مصالح فردی خود ترجیح دهد.
حداكثر كردن سود شخصی در فعالیتهای اقتصادی، نشأت گرفته از حبالذات است كه در نهاد هر انسانی نهفته؛ اما تفسیر سود به سود مادی اقتصادی مشكل بزرگی را در مسیر اقتصاد امروز جهان قرار داده است؛ چرا كه در بسیاری مواقع جمع بین منافع مادی افراد و جامعه امری غیرممكن مینماید و دست نامرئی آدام اسمیت در قالب سیستم قیمتها، توان حل چنین مشكلی را ندارد و افراد حاضر نیستند برای منافع عمومی و جامعه، از منافع خود چشم بپوشند؛ بنابراین بین منافع فردی و عمومی تضاد و ناسازگاری شدیدی پدید میآید و روز به روز بر امكانات و توان افراد قوی افزوده میشود و افراد ضعیف و محروم، منتظر محرومیت و ضعف بیشتری خواهند بود، و این مشكل فقط با تفسیری كه امیر مؤمنان ۷ از سود ارائه كرده، قابل حل است.
۵. از دیدگاه امام علی ۷ در جهان، از جمله در صحنههای اقتصادی دو نوع علت (علت مادی و غیبی) وجود دارد. همهٔ علل مادی و غیبی فیض علیت خود را در هر لحظهای از خداوند میگیرند و خدا در هر لحظهای میتواند هر علتی را از اثر بیندازد.●انسانشناسی
در اقتصاد سرمایهداری لیبرال ادعا میشود كه به نظامسازی اقتصادی نیازی نیست، و بهترین نظام اقتصادی با آزادگذاشتن انسانها در فعالیتهای اقتصادی سامان مییابد و این دیدگاه در مباحث انسانشناسی ریشه دارد و بهصورت عمده از سه اصل متأثر است.
۱. خویش مالكی
از دیدگاه فلسفهٔ لیبرالیسم، انسان مالك مطلق خود، كار و اموال خویش است و هر گونه خواسته باشد میتواند مالش را مصرف كند. این دیدگاه، یكی از مبانی اعتقاد به آزادی فردی در عرصهٔ اقتصادی و مالكیت خصوصی در نظام اقتصاد سرمایهداری لیبرال است.
۲. ارضای تمنیات و امیال نفسانی، انگیزه و هدف اقتصادی
هدف از تلاش انسان در عرصهٔ اقتصادی، از امیال و تمنیات نفسانیاش سرچشمه میگیرد؛ بنابراین هر انسانی هر چیزی را كه به نفع خویش میپندارد و هر روشی را كه برای به دست آوردن آن مفیدتر میداند، برمیگزیند. این امیال در نهاد و طبیعت بشر نهاده شده است.
این تفسیر از انسان، گویا سبب شده است كه نظام اقتصاد سرمایهداری لیبرال، حداكثركردن منفعت مادی شخصی را یگانه هدف فعالیتهای اقتصادی افراد معرفی كند؛ بلكه با این گونه معرفی كردن انسان، خواسته است افراد در كوششهای اقتصادی خود، فقط به دنبال چنین هدفی باشند.
۳. عقل انسان در خدمت شهوات او
عقل انسان خدمتگر شهوات او در برآوردن اهداف و امیال او است و هر كس بتواند از عقل خود استفادهٔ ابزاری بیشتری كند، عاقلتر است.
وقتی حداكثر كردن سود شخصی، هدف فعالیتهای اقتصادی افراد باشد و این هدف از امیال نفسانی انسان نشأت گرفته و عقل هم خدمتگزار امیال انسان در برآوردن هدفش باشد، باید بپذیریم: «تمام الگوهای علمی، مانند الگوی مصرف، سرمایهگذاری، تولید، هزینه و بازار از امور پیشین متأثر باشد۳۶».۳۷
انسانشناسی از دیدگاه امام علی۷
ویژگیهای انسان الاهی، هدف از آفرینش و برخی ویژگیهای دیگر انسان كه از دیدگاه امیر مؤمنان علی۷ میتواند در رفتارهای اقتصادی مؤثر باشد، از این قبیل است:
۱. فلسفهٔ آفرینش انسان
در این دیدگاه، انسان نه برای دنیا، بلكه برای جهان آخرت آفریده شده است: «انما خُلِقتَ لِلاخرهٔ لالِلدنیا۳۸» و در آخرت، در معرض حسابرسی اعمال و نیات قرار میگیرد. انسان مؤمن در هر فعلی، بلكه در هر نیتی باید هدف غایی پیشین را در نظر داشته باشد؛ در نتیجه، چنین انسانی در ساحت فعالیتهای اقتصادی هیچ گاه هدف از تلاش اقتصادی را رفاه مادی كه خلاف دستورهای الاهی باشد، قرار نمیدهد و در كل، نظام اقتصادی باید به نحوی سامان یابد كه انسان را به هدف غایی آفرینش (بندگی خدای متعالی) نزدیك سازد. در اتخاذ سیاستهای كلی اقتصادی جامعه بهطور حتم باید به هدف كلی غایی توجه جدی شود. در نظام اقتصادی اسلام، عدالت اقتصادی هدف سیاسی است كه در همه حال میتواند بهصورت ابزاری برای هدف غایی پیشین مورد توجه سیاستگذاران اقتصادی باشد؛ بنابراین، پیگیری هدف خلقت انسان در فعالیتهای اقتصادی در ابعاد خُرد و كلان، سبب تفاوتهای پیشین در رفتارهای اقتصادی افراد و نظام اقتصادی از دیدگاه لیبرالیسم و امام علی ۷ خواهد شد.
۲. دو بعدی بودن انسان
حضرت امیر تصریح میفرماید كه انسان از دو بعد مادی و روحی آفریده شده است: نیمی از او از خاك و نیم دیگرش از روح.۳۹
از دیدگاه اسلام، تمایلات نفسانی و غرایز، اموری هستند كه برای تكامل انسان در جهان مادی ضرورت دارند، و نباید آنها را سركوب كرد؛ چنانكه نباید زمینهٔ سركشی آنها را فراهم ساخت؛ بلكه باید آنها را تعدیل كرد، و در اختیار عقل قرار داد و بدین گونه، راه سعادت را در دنیا و آخرت فراهم آورد.
عقل انسان همراه لشكر خدای رحمان است و شهوات و خواستههای نفسانی، رهبر لشكر شیطان شمرده میشود. نفس انسان، میان این دو قرار دارد. هر یك از این دو، نفس را به سوی خود میكشد. هر یك از آن دو لشكر، پیروز شود نفس انسان زیرفرمانش خواهد بود.۴۰
در مبانی انسانشناسی لیبرالیسم، عقل، خدمتگزار تمایلات نفسانی و ابزاری برای رسیدن به آنها است.
به یقین، این دو دیدگاه از انسان، سبب تفاوتهای روشنی در اهداف فعالیتهای اقتصادی خواهد شد. دیدگاه لیبرالیستی دربارهٔ انسان، مبنای ایدئولوژیك آزادی و رقابت كامل و عدم دخالت دولت در اقتصاد را در پی دارد؛ اما دیدگاه امام علی ۷ دربارهٔ انسان چنین الزامی را القا نمیكند.
۳. مالكیت خدا و منتخب و مسؤولیت انسان
امام علی، جهان و همهٔ موجودات آن را ملك طِلق خدا میداند. انسان و تمام قوا و نیروهای روحی و جسمی او از آن خدا است. خدا انسان را آفرید و او را بهصورت بهترین مخلوق خود برگزید و بار مسؤولیت اطاعت و فرمانبرداری اختیاری را بر عهدهٔ او قرار داد.۴۱
ویژگی مالكیت خدا بر جهان و انسان، و خلیفه و منتخب بودن انسان به طور منطقی دو نتیجهٔ ذیل را به دنبال خواهد داشت:
۱. تصرف در مال و قوای جسمی و فكری انسان محدود به حدودی است كه خدا مشخص میكند.
۲. انسان در برابر خداوند مسؤول است؛ بنابراین اگر از حدود الاهی تجاوز كند، مؤاخذه خواهد شد.
اصول بینشی اسلامی نیز مبنای ایدئولوژیك اصول اقتصادی متعددی چون مالكیت مختلط، آزادی در كادر محدود و دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی خواهد بود.۴۲
●جامعهشناسی
نظریهپردازان مكتب لیبرالیسم، مدافع نظریهٔ اصالت فردیاند. بر اساس این نظریه، در عالم خارج، به حقیقت چیزی جز افراد كه در هویت و اثر، مستقل از یكدیگرند، وجود ندارد و جامعه، امری اعتباری است و وجود حقیقی ندارد و انسان، در همهٔ كوششها، مصالح فردی را مدنظر قرار میدهد و برای امری اعتباری نمیكوشد؛ پس همهٔ سعی افراد باید برای برآوردن امیال شخصی سازماندهی شود و منافع و مصالح جامعهٔ اعتباری، از رهگذر پیگیری منافع و مصالح افراد تأمین خواهد شد. مفاهیم اجتماعی را باید با توجه به مفاهیم دال بر افراد، رفتار و روابطشان تعریف كرد. همچنین نظمهای اجتماعی باید بر اساس انگیزه، اعتقاد و قابلیتهای فرد صورت پذیرد و این دیدگاه، تأثیر فراوانی بر الگوهای اقتصاد سرمایهداری گذاشته است.
در نقطهٔ مقابل، بر اساس نظریهٔ اصالت جامعه كه در جوامع سوسیالیستی مطرح است، هویت و روح جمعی اصالت دارد. افراد وقتی درون جامعه قرار میگیرند، در پرتو آن، روح جمعی حاكم بر جامعه، هویت شخصی مییابد و احساسات، عواطف، تمایلات و اندیشههای آنها شكل میگیرد.۴۳
●جامعهشناسی از دیدگاه امامعلی ۷
دیدگاه امام علی۷ دربارهٔ جامعه را در دو بخش پی میگیریم:
۱. فرد و جامعه از دیدگاه امام علی۷
با مراجعه به سخنان حضرت امیر مشخص میشود كه او در برخی سخنان، به اصالت فرد، و در بعضی دیگر به اصالت جامعه اشاره دارد. در دستهٔ دوم، مردم و جامعه را مورد خطاب قرار میدهد. جامعه را در صورتی كه هماهنگ با هم، اهداف مشتركی را دنبال كنند، مجرای فیض الاهی بر میشمارد: «اِنَّ یدا علی الجماعهٔ؛۴۴ به درستی كه دست خدا با جماعت است». در برخی سخنان امامعلی۷، جامعه چنان ویژگی هایی دارد كه «اگر كسی از اعمال جامعهای خشنود باشد، گویی خود داخل كارهای آن بوده است. بر هر كس كه همراه جماعت باطل باشد، دو گناه خواهد بود: یكی گناه آن كار كه مرتكب شد، و دیگری گناه خشنودی او به آن كار».۴۵
در عین حال، اصالت فرد نیز در منابع اسلامی و در سخنان حضرت مورد تأیید قرار گرفته است:
هر كه عملش او را واپس دارد، نسبش سبب نشود كه پیش افتد. هر كه شرافت و حسب خود را از دست بدهد، شرافت و حسب نیاكان سودش نكند؛۴۶
بنابراین، از دیدگاه امام علی۷ هم افراد، هویت حقیقی و فردی دارند و هم هویت جامعه از قدر مشترك و وجه غالب هویت افراد جامعه انتزاع میشود؛ یعنی افراد در جامعه دارای شخصیت مستقل هستند، و در عین حال از یكدیگر اثر میپذیرند.
مسألهٔ حائز اهمیت، نوع تفسیری است كه در منافع فرد و جامعه ارائه میشود. در دیدگاه لیبرالیستی، مقصود از منافع فردی، صرفاً منافع مادی فرد است كه خواستهها و تمایلات نفسانی، آن را تعیین میكند؛ اما در نگرش امام، منافع فرد با توجه به اهداف عالی انسانی كه همانا رسیدن به قلهٔ رفیع عبودیت است، تعیین میشود. در جامعهٔ اسلامی با صرفنظر كردن افراد از منافع مادی به جهت رسیدن به منافع معنوی عالیتر، امكان تعارض بین منافع افراد و جامعه كمتر اتفاق میافتد و اگر در مواردی چنین اتفاقاتی بیفتد، با اتخاذ سیاستهایی این مشكل به نفع جامعهٔ اسلامی حل میشود.۲. سنتهای الاهی حاكم بر جوامع انسانی از دیدگاه امام علی ۷
مقصود از سنتهای الاهی یك سلسله قضایایی شرطی است كه در صورت وجود شرط یا سبب، جزا و مسبب هم حاصل خواهد شد. این قضایای شرطی از طبیعت زندگی انسان و رفتار او در ارتباط با جهان پیرامونش استخراج میشود.
حضرت علی۷ افزون بر بیان سنتها، به نحو كلی و عام، موارد و نمونههای فراوانی از آن را بر میشمارد تا مردم و جوامع بشری با درك درست موضوع و موارد آنها، راه سعادت و شقاوت خود را بیابند، و همچنین بدانند كه سنتهای الاهی، اموری تصادفی و بدون برنامه نیستند و با اختیار و آزادی انسانها منافاتی ندارند؛ بلكه بشر میتواند با شناخت سنتهای الاهی، به آیندهٔ بهتری امیدوار باشد و نیز خود را در معرض نابودی قرار ندهد. به تعدادی از این سنتهای الاهی كه در سخنان حضرت وجود دارد و در رفتارهای اقتصادی مردم، جامعه یا دولت و سیاستهای اقتصادی مؤثر است، اشاره میكنیم:۴۷
●تقوا و ایمان
جامعهای كه به تقوا آراسته میشود، از امدادهای غیبی بهرهمند، و سختیها از آن دور و بركات الاهی بر آن نازل میشود.
هر كس كه تقوا پیشه كند، رحمت قطع شدهٔ خداوند دوبارهٔ تجدید میشود و نعمتهای الاهی بعد از فرونشستن به جوشش درمیآیند و بركات تقلیلیافته فزونی مییابند.۴۸
ایمان و تقوا، اعتقاد به حضور دائم ذات باریتعالی در همهٔ امور اجتماع است و حاصل این ایمان و تقوا عبارت است از اخلاق كاریِ صحیح، معاملات درست، تولید مفید و كارآ، پرهیز از اسراف و تبذیر، عدالت در فعالیتهای اقتصادی كه به دنبال آن، اقتصادی پویا و بالنده پدید میآید و بیثباتی درونی اقتصاد از بین خواهد رفت.۴۹
●عدل و قسط
اجرای عدالت، ضرورترین نیاز هر جامعه است. اساس عالم آفرینش بر عدل و حق پایدار است. امام علی ۷ در سخنانش برای عدل نقش محوری قائل است: به وسیله برقراری عدالت، بركات و نعمتهای خدای متعالی فزونی مییابد.۵۰
در عدالت گشایش است و آنكه از دادگری بهتنگ آید، از ستمیكه بر او میرود، بیشتر بهتنگ میآید.۵۱
●یاری خدا
در قرآن، و روایات معصومان ۷ از جمله در سخنان امام علی ۷ فراوان آمده است كه اگر كسی خدای متعالی را یاری دهد، در مقابل، خدا نیز به او یاری خواهد رساند. تردیدی نیست كه یاری رساندن خدا جز عمل به دستورهای الاهی در عرصههای فردی و اجتماعی نیست.
امیر مؤمنان در گفتاری میفرماید:
هركسی اطاعت خدای متعالی را سرمایهٔ خود قرار دهد، سودهای فراوانی بدون تجارت بهدست میآورد.۵۲
●شكرگزاری خدا
رابطهٔ شكر با نعمتهای الاهی در روایات به ویژه در سخنان امام علی و همچنین در قرآن فراوان آمده است. در بیشتر این كلمات اشاره به فزونی نعمتها در ازای سپاسگزاری از خداوند است. در مقابل، ناسپاسی سبب زوال نعمت میشود.۵۳ یكی از نعمتهای برجستهٔ خداوند، مال دنیا است كه اگر شكر آن را بجا آوریم، و در راه درست از آنها استفاده كنیم، خداوند بر اموال انسان و جامعه، خواهد افزود و اگر در برابر این نعمت ناسپاسی صورت پذیرد، و آنها را در غیر مسیری كه خدا خواسته است، بهكار بریم، زمینهٔ زوال آنها را فراهم كردهایم.
●توبه
یكی از اسباب و وسایل معنوی توبه است كه آثار مادی و معنوی فراوانی را در پی دارد. با استغفار، درهای خزائن زمین و آسمان به سوی بندگان خدا باز میشود و جامعه از فقر و بیچارگی رهایی یافته، به سعادت و رفاه مادی نایل میشود.
●استدراج
مقصود از استدراج آن است اگر به كسی نعمتهای فراوان میرسد، همیشه به معنای خوب بودن او نیست؛ بلكه گاه به جهت مهلت دادن به بندهٔ گناهكار است و هر چه گناه میكند، نعمت بیشتری به او میرسد تا شاید از راه نعمت دادن شرم كند و برگردد. خدا او را به حال خود وامیگذارد تا به عذاب بسیار سخت در دنیا یا آخرت یا هم در دنیا و آخرت مبتلا سازد.۵۴ امام علی ۷ در این باره میفرماید:
هنگامیكه خدای سبحان با وجود گناهانت نعمتهایش را پیدرپی بر تو میفرستد، آن برای تو استدراج است.۵۵
سنتهای الاهی در سخنان امیر مؤمنان ۷ فراوان آمده است و بیان تفصیلی و تحلیلی هر یك از گنجایش این نوشتار خارج است و به آنچه گذشت، بسنده میشود.
احمدعلی یوسفی۲
پینوشتها:
.۱ آن چه آمد قسمتهایی از سخنان مقام معظم رهبری در پاسخ به جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران حوزهٔ علمیه قم است (۱۶/۱۱/۸۱) كه به تناسب مجله انتخاب و تیتر زده شده است.
.۲ عضو هیأتعلمی گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی.
.۳ جهت آشنایی بیشتر با این بحث، ر.ك: سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، اول، كانون اندیشهٔ جوان، تهران، ۱۳۷۸ ش، ص ۱۴ - ۲۷.
.۴ ژید، شارل و ژیست، شارل: تاریخ عقاید اقتصادی، ترجمهٔ كریم سنجابی، ج ۱، ص ۱۲۵.
.۵ همان، ج ۲، ص ۶۲ و ۶۷ .
.۶ ر.ك: فریدون تفضلی: تاریخ عقائد اقتصادی، دوم، نشر نی، تهران، ۱۳۷۵ ش، ص ۸۷؛ ژید، شارل و ژیست، شارل: تاریخ عقائد اقتصادی، ترجمهٔ كریم سنجابی، دوم، دانشگاه تهران، ج ۱، ص ۸۳.
.۷ الاصول منالكافی، ج ۱، ص ۱۴۱، حدیث ۷.
.۸ همان.
.۹ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۳۰۸، ح ۱۳؛ ج ۵۷، ص ۱۶۶، ح ۱۰۴، ص ۱۰۷، ح ۹۰؛ ج ۳، ص ۲۷۲، ح ۹؛ ج ۹۴، ص ۹۶، ح ۱۲؛ ج ۴، ص ۳۱۹، ح ۴۵، ص ۳۱۷، ح ۴۱ و ص ۲۵۳، ح ۷؛ ج ۸۴، ص ۱۳۲، ح ۲۴.
.۱۰ من لایحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۴۲۷، ش ۱۲۶۳؛ مصباحالمتهجد، ص ۳۸۰، ش ۵۰۸.
.۱۱ ابیجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی: التوحید، ص ۲۸۸، ش ۶، كتابالخصال، تصحیح و تعلیق: علیاكبرالغفاری، منشورات جماعهٔالمدرسین فیالحوزهٔ العلمیه قمالمقدسه، الطبعهٔالرابعه، ص ۳۳، ش ۱.
.۱۲ الحافظ ابن نعیم احمد بن عبداالاصفهانی: حلیهٔالاولیأ و طبقاتالأصفیأ، دارالكتبالعلمیه، الطبعهٔالاولی، لبنان، ۴۰۹ ق / ۱۹۸۸ م، ج ۱، ص ۷۳؛ كنزالعمال، ج ۱، ص ۴۰۹، ش ۱۷۳۷.
.۱۳ حلیهٔالاولیا، ج ۱، ص ۷۲ و ۷۳، نهجالبلاغه، خطبهٔ ۸۲ و ۱۵۱؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۲۶۶، ح ۱۴، ص ۲۶۹، ح ۱۵، ص ۲۶۶، ح ۱۴.
.۱۴ عبدالواحد محمد تمیمی آمدی: غررالحكم و دررالكلم، شرح جمالالدین محمد خوانساری، با مقدمه و تصحیح میرجلالالدین حسینی ارموی، چهارم، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ش، ج ۲، ص ۴۴۴، ش ۵۰۵۳، ص ۵۰۳، ش ۳۴۴۷؛ ج ۴، ص ۵۳۸، ش ۶۸۹۱؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۸.
.۱۵ نهجالبلاغه، ترجمهٔ محمد دشتی، سوم، انتشارات مشرقین، ۱۳۷۹ ش، خطبه ۱۸۶.
.۱۶ نهجالبلاغه، خطبه ۸۹، ۱۰۸، ۱۵۹؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۱۷، ح ۴۳، ص ۳۱۰، ح ۳۸، ص ۲۶۹، ح ۱۵، و ص ۲۲۱، ح ۲.
.۱۷ نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۸؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۱۷، ح ۴۳.
.۱۸ بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۰، ح ۸؛ ج ۶۰، ص ۳۴۷، ح ۳۴؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۲.
.۱۹ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۶۲.
.۲۰ همان، خطبهٔ ۱، ۲۰، ۲۶، ۷۲، ۸۱، ۸۳، ۹۱، ۹۴، ۹۵، ۹۸، ۱۴۴، ۱۸۳.
.۲۱ غررالحكم و دررالكلم، ج ۴، ص ۹۹، ش ۵۴۳۳.
.۲۲ ر.ك: نهجالبلاغه، حكمت ۳۷۱.
.۲۳ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۳۴۰، ش ۲۸؛ ابن ابیالحدید: شرح نهجالبلاغه، ج ۱۹، ص ۱۴۱.
.۲۴ ر.ك: نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۰۸.
.۲۵ التوحید، ص ۲۳۲، ش ۵؛ بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۱۰۷، ح ۹۰.
.۲۶ ر.ك: نهجالبلاغه، خطبهٔ ۸۹.
.۲۷ غررالحكم و دررالكلم، ج ۴، ص ۹۵، ش ۵۴۲۳؛ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۹۰.
.۲۸ ر.ك: نهجالبلاغه، خطبهٔ ۹۰.
.۲۹ غررالحكم و دررالكلم، ج ۲، ص ۵۳۹، ش ۳۵۳۳.
.۳۰ محمد ریشهری: میزانالحكمهٔ، اول، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق، ج ۲، ص ۱۲۳۲، ش ۸۱۶۸.
.۳۱ نهجالبلاغه، خطبه ۱۱۳.
.۳۲ دانشنامه امام علی۷، ج ۷، مقالهٔ «سیرهٔ اقتصادی علی ۷»، نوشته سیدرضا حسینی، ص ۲۳۵.
.۳۳ ر.ك: تفضلی، فریدون: تاریخ عقائد اقتصادی، ص ۷۰ و ۸۶؛ شارل ژید - ژیست: تاریخ عقائد اقتصادی، ج ۱، ص ۱۴، ۸۳ - ۱۳۵.
.۳۴ ر.ك: نهجالبلاغه، خطبهٔ ۲۳، ۶۲، ۶۳، ۶۴، ۸۱، ۸۲، ۸۳، ۹۰، ۱۴۳، ۱۵۳، ۱۸۱، ۱۸۲؛ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۳۱۰، ح ۱۴، ص ۴۰۱، ح ۳۸؛ ج ۷۸، ص ۵، ح ۵۵؛ غررالحكم، ج ۶، ص ۸۰، ش ۹۶۰۶، ج ۵، ص ۱۰۳، ش ۷۵۶۱.
.۳۵ جهت آشنایی بیشتر با فلسفه و ضرورت دخالت دولت در اقتصاد از دیدگاه امام علی ۷ ر.ك: مقالهٔ «دولت و سیاستهای اقتصادی از دیدگاه امام علی ۷» نوشتهٔ آقای دكتر گیلك، در دانشنامه امام علی ۷، ج ۷، ص ۳۱۵.
.۳۶ ر.ك: سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص ۴۸ .
.۳۷ مطالب این بخش، از منابع زیر تنظیم شده است: آنتونی آربلاستر: ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ترجمهٔ عباس مخبر، نشر مركز، اول، ۱۳۷۶ ش، ص ۱ - ۱۲۶؛ عبدا نصری: آزادی در خاك، مجلهٔ قبسات، سال دوم، ش ۵ و ۶، ص ۶۴ به بعد؛ سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص ۴۳ - ۴۹ .
.۳۸ نهجالبلاغه، نامهٔ ۳۱ .
.۳۹ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۲۲، ح ۵۶ و ۱۲۲؛ جواهرالمطالب، ج ۲، ص ۱۶۱، ش ۱۳۷؛ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱ .
.۴۰ میزانالحكمه، ج ۳، ص ۲۰۳۸، ش ۱۳۳۷۹.
.۴۱ حلیهٔالاولیأ، ج ۱، ص ۷۳؛ كنزالعمال، ج ۱، ص ۴۰۹، ش ۱۷۳۷.
.۴۲ شایان توجه است كه این نتایج سه گانه بهطور مستقیم از ویژگی خلیفهٔ خدا و مسؤول بودن انسان بر نمیآید؛ بلكه این دو ویژگی اقتضا دارد كه انسان مسلمان این سه مطلب را از دستورهای الاهی كشف كند كه با مراجعه به این دستورها چنین مییابد.
.۴۳ در تنظیم مطالب این بخش از منابع زیر استفاده شده است:
دانیال لیتل: تبیین در علوم اجتماعی، ترجمهٔ عبدالكریم سروش، اول، مؤسسهٔ فرهنگی صراط، ۱۳۷۳ ش، ص ۳۱۱ به بعد؛ سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص ۴۹ - ۵۵؛ ظهور و سقوط لیبرالسیم، ص ۵۵ - ۸۰.
.۴۴ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۲۷.
.۴۵ همان، حكمت، ۱۴۶.
.۴۶ همان، حكمت، ۳۷۸.
.۴۷ این امور به معنای منطقی متباین نیستند؛ بلكه ممكن است عام و خاص مطلق یا منوجه نیز باشند. چون هر یك اهمیت خاصی دارند، ذكر آنها لازم به نظر میآید.
.۴۸ نهجالبلاغه، ترجمهٔ محمد دشتی، خطبهٔ ۱۹۸، ص ۴۱۴.
.۴۹ ر.ك: عباس میرآخور: «ویژگیهای نظام اقتصاد اسلامی،» مقالاتی در اقتصاد اسلامی، ص ۸۳.
.۵۰ میزانالحكمه، ج ۱، ص ۲۵۶، ش ۱۷۰۲.
.۵۱ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۵ .
.۵۲ غررالحكم و دررالكلم، ج ۵، ص ۳۸۵، ح ۸۸۶۴.
.۵۳ همان.
.۵۴ ر.ك: غررالحكم و دررالكلم، ج ۴، ص ۶۸، ش ۵۳۱۸ و ص ۵۵۰، ش ۶۹۴۳؛ ج ۳، ص ۱۳۲ و ۱۳۳، ش ۴۰۴۷.
.۵۵ همان، ج ۳، ص ۱۳۲، ش ۴۰۴۷.
پینوشتها:
.۱ آن چه آمد قسمتهایی از سخنان مقام معظم رهبری در پاسخ به جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران حوزهٔ علمیه قم است (۱۶/۱۱/۸۱) كه به تناسب مجله انتخاب و تیتر زده شده است.
.۲ عضو هیأتعلمی گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی.
.۳ جهت آشنایی بیشتر با این بحث، ر.ك: سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، اول، كانون اندیشهٔ جوان، تهران، ۱۳۷۸ ش، ص ۱۴ - ۲۷.
.۴ ژید، شارل و ژیست، شارل: تاریخ عقاید اقتصادی، ترجمهٔ كریم سنجابی، ج ۱، ص ۱۲۵.
.۵ همان، ج ۲، ص ۶۲ و ۶۷ .
.۶ ر.ك: فریدون تفضلی: تاریخ عقائد اقتصادی، دوم، نشر نی، تهران، ۱۳۷۵ ش، ص ۸۷؛ ژید، شارل و ژیست، شارل: تاریخ عقائد اقتصادی، ترجمهٔ كریم سنجابی، دوم، دانشگاه تهران، ج ۱، ص ۸۳.
.۷ الاصول منالكافی، ج ۱، ص ۱۴۱، حدیث ۷.
.۸ همان.
.۹ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۳۰۸، ح ۱۳؛ ج ۵۷، ص ۱۶۶، ح ۱۰۴، ص ۱۰۷، ح ۹۰؛ ج ۳، ص ۲۷۲، ح ۹؛ ج ۹۴، ص ۹۶، ح ۱۲؛ ج ۴، ص ۳۱۹، ح ۴۵، ص ۳۱۷، ح ۴۱ و ص ۲۵۳، ح ۷؛ ج ۸۴، ص ۱۳۲، ح ۲۴.
.۱۰ من لایحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۴۲۷، ش ۱۲۶۳؛ مصباحالمتهجد، ص ۳۸۰، ش ۵۰۸.
.۱۱ ابیجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی: التوحید، ص ۲۸۸، ش ۶، كتابالخصال، تصحیح و تعلیق: علیاكبرالغفاری، منشورات جماعهٔالمدرسین فیالحوزهٔ العلمیه قمالمقدسه، الطبعهٔالرابعه، ص ۳۳، ش ۱.
.۱۲ الحافظ ابن نعیم احمد بن عبداالاصفهانی: حلیهٔالاولیأ و طبقاتالأصفیأ، دارالكتبالعلمیه، الطبعهٔالاولی، لبنان، ۴۰۹ ق / ۱۹۸۸ م، ج ۱، ص ۷۳؛ كنزالعمال، ج ۱، ص ۴۰۹، ش ۱۷۳۷.
.۱۳ حلیهٔالاولیا، ج ۱، ص ۷۲ و ۷۳، نهجالبلاغه، خطبهٔ ۸۲ و ۱۵۱؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۲۶۶، ح ۱۴، ص ۲۶۹، ح ۱۵، ص ۲۶۶، ح ۱۴.
.۱۴ عبدالواحد محمد تمیمی آمدی: غررالحكم و دررالكلم، شرح جمالالدین محمد خوانساری، با مقدمه و تصحیح میرجلالالدین حسینی ارموی، چهارم، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ش، ج ۲، ص ۴۴۴، ش ۵۰۵۳، ص ۵۰۳، ش ۳۴۴۷؛ ج ۴، ص ۵۳۸، ش ۶۸۹۱؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۸.
.۱۵ نهجالبلاغه، ترجمهٔ محمد دشتی، سوم، انتشارات مشرقین، ۱۳۷۹ ش، خطبه ۱۸۶.
.۱۶ نهجالبلاغه، خطبه ۸۹، ۱۰۸، ۱۵۹؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۱۷، ح ۴۳، ص ۳۱۰، ح ۳۸، ص ۲۶۹، ح ۱۵، و ص ۲۲۱، ح ۲.
.۱۷ نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۸؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۳۱۷، ح ۴۳.
.۱۸ بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۰، ح ۸؛ ج ۶۰، ص ۳۴۷، ح ۳۴؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۲.
.۱۹ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۶۲.
.۲۰ همان، خطبهٔ ۱، ۲۰، ۲۶، ۷۲، ۸۱، ۸۳، ۹۱، ۹۴، ۹۵، ۹۸، ۱۴۴، ۱۸۳.
.۲۱ غررالحكم و دررالكلم، ج ۴، ص ۹۹، ش ۵۴۳۳.
.۲۲ ر.ك: نهجالبلاغه، حكمت ۳۷۱.
.۲۳ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۳۴۰، ش ۲۸؛ ابن ابیالحدید: شرح نهجالبلاغه، ج ۱۹، ص ۱۴۱.
.۲۴ ر.ك: نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۰۸.
.۲۵ التوحید، ص ۲۳۲، ش ۵؛ بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۱۰۷، ح ۹۰.
.۲۶ ر.ك: نهجالبلاغه، خطبهٔ ۸۹.
.۲۷ غررالحكم و دررالكلم، ج ۴، ص ۹۵، ش ۵۴۲۳؛ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۹۰.
.۲۸ ر.ك: نهجالبلاغه، خطبهٔ ۹۰.
.۲۹ غررالحكم و دررالكلم، ج ۲، ص ۵۳۹، ش ۳۵۳۳.
.۳۰ محمد ریشهری: میزانالحكمهٔ، اول، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق، ج ۲، ص ۱۲۳۲، ش ۸۱۶۸.
.۳۱ نهجالبلاغه، خطبه ۱۱۳.
.۳۲ دانشنامه امام علی۷، ج ۷، مقالهٔ «سیرهٔ اقتصادی علی ۷»، نوشته سیدرضا حسینی، ص ۲۳۵.
.۳۳ ر.ك: تفضلی، فریدون: تاریخ عقائد اقتصادی، ص ۷۰ و ۸۶؛ شارل ژید - ژیست: تاریخ عقائد اقتصادی، ج ۱، ص ۱۴، ۸۳ - ۱۳۵.
.۳۴ ر.ك: نهجالبلاغه، خطبهٔ ۲۳، ۶۲، ۶۳، ۶۴، ۸۱، ۸۲، ۸۳، ۹۰، ۱۴۳، ۱۵۳، ۱۸۱، ۱۸۲؛ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۳۱۰، ح ۱۴، ص ۴۰۱، ح ۳۸؛ ج ۷۸، ص ۵، ح ۵۵؛ غررالحكم، ج ۶، ص ۸۰، ش ۹۶۰۶، ج ۵، ص ۱۰۳، ش ۷۵۶۱.
.۳۵ جهت آشنایی بیشتر با فلسفه و ضرورت دخالت دولت در اقتصاد از دیدگاه امام علی ۷ ر.ك: مقالهٔ «دولت و سیاستهای اقتصادی از دیدگاه امام علی ۷» نوشتهٔ آقای دكتر گیلك، در دانشنامه امام علی ۷، ج ۷، ص ۳۱۵.
.۳۶ ر.ك: سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص ۴۸ .
.۳۷ مطالب این بخش، از منابع زیر تنظیم شده است: آنتونی آربلاستر: ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ترجمهٔ عباس مخبر، نشر مركز، اول، ۱۳۷۶ ش، ص ۱ - ۱۲۶؛ عبدا نصری: آزادی در خاك، مجلهٔ قبسات، سال دوم، ش ۵ و ۶، ص ۶۴ به بعد؛ سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص ۴۳ - ۴۹ .
.۳۸ نهجالبلاغه، نامهٔ ۳۱ .
.۳۹ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۲۲، ح ۵۶ و ۱۲۲؛ جواهرالمطالب، ج ۲، ص ۱۶۱، ش ۱۳۷؛ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱ .
.۴۰ میزانالحكمه، ج ۳، ص ۲۰۳۸، ش ۱۳۳۷۹.
.۴۱ حلیهٔالاولیأ، ج ۱، ص ۷۳؛ كنزالعمال، ج ۱، ص ۴۰۹، ش ۱۷۳۷.
.۴۲ شایان توجه است كه این نتایج سه گانه بهطور مستقیم از ویژگی خلیفهٔ خدا و مسؤول بودن انسان بر نمیآید؛ بلكه این دو ویژگی اقتضا دارد كه انسان مسلمان این سه مطلب را از دستورهای الاهی كشف كند كه با مراجعه به این دستورها چنین مییابد.
.۴۳ در تنظیم مطالب این بخش از منابع زیر استفاده شده است:
دانیال لیتل: تبیین در علوم اجتماعی، ترجمهٔ عبدالكریم سروش، اول، مؤسسهٔ فرهنگی صراط، ۱۳۷۳ ش، ص ۳۱۱ به بعد؛ سیدحسین میرمعزی: نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، ص ۴۹ - ۵۵؛ ظهور و سقوط لیبرالسیم، ص ۵۵ - ۸۰.
.۴۴ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۲۷.
.۴۵ همان، حكمت، ۱۴۶.
.۴۶ همان، حكمت، ۳۷۸.
.۴۷ این امور به معنای منطقی متباین نیستند؛ بلكه ممكن است عام و خاص مطلق یا منوجه نیز باشند. چون هر یك اهمیت خاصی دارند، ذكر آنها لازم به نظر میآید.
.۴۸ نهجالبلاغه، ترجمهٔ محمد دشتی، خطبهٔ ۱۹۸، ص ۴۱۴.
.۴۹ ر.ك: عباس میرآخور: «ویژگیهای نظام اقتصاد اسلامی،» مقالاتی در اقتصاد اسلامی، ص ۸۳.
.۵۰ میزانالحكمه، ج ۱، ص ۲۵۶، ش ۱۷۰۲.
.۵۱ نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۵ .
.۵۲ غررالحكم و دررالكلم، ج ۵، ص ۳۸۵، ح ۸۸۶۴.
.۵۳ همان.
.۵۴ ر.ك: غررالحكم و دررالكلم، ج ۴، ص ۶۸، ش ۵۳۱۸ و ص ۵۵۰، ش ۶۹۴۳؛ ج ۳، ص ۱۳۲ و ۱۳۳، ش ۴۰۴۷.
.۵۵ همان، ج ۳، ص ۱۳۲، ش ۴۰۴۷.
منبع : اقتصاد اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست