سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

از آسمان افتاده


این مثل در مورد افرادی كه به قدرت و زورمندی خود می بالند به كار می رود.
آورده اند كه ...
حجت السلام حاجی سید محمد باقرشفتی،عالم وفقیه عالیقدر شیعیان درعصر فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار در اصفهان سكونت داشت.
سید شفتی در مرافعات بسیار دقیق بود و قسمتی از مرافعاتش بیش از یكسال طول می كشید تا حقیقت مطلوب به دستش آید.
از جمله مرافعاتش به گفته میرزا محمد تنكابنی:زنی خدمت آن جناب رسید و عرض كرد كدخدای فلان قریه ملك صغار مرا غصب كرده.كدخدا را حاضر كرد،منكر بر آمده و چهارده حكم از چهارده قاضی اصفهان گرفته و در همهٔ مجالس آن زن را جواب گفته.
سید آن احكام را ملاحظه كرد و آن نوشتجات را در پیش روی خود بالای هم گذاشته پس به آن زن گفت كه:كدخدا مرد درستی است و سخن به قاعده می گوید!
آن زن شروع به آه و ناله كرد،سید به مرافعات دیگر مشغول شد و در میان مرافعات پرسید كه:ای كدخدا مگر تو این ملك را خریده ای؟
گفت:مگر در حاكمیت ،تنها خریدن لازم است؟
سید گفت:نه،ضروری نیست !«باز مقولهٔ سایر مرافعات شد.»
سید گفت:مگر از بابت ارث به تو رسیده؟كدخدا گفت:نه،مگر در مالكیت،همیشه لازم است كه آن مال به میراث منتقل شده باشد؟
سید گفت:نه،من هم املاكی دارم كه به حسب میراث به من انتقال نیافته.
باز مشغول مرافعات شد.
سپس فرمود كه این ملك،از باب صلح یا صیت به شما رسیده؟گفت:نه،مگر در مالكیت این گونه انتقال شرط است؟
سید گفت:نه ! و سپس در اثنای مرافعات یك یك از نواقل شرعیه را نام برد و آن شخص همه را نفی كرد،سید گفت:پس به چه سبب این ملك به تو انتقال یافته ؟
گفت:سببی نمی خواهد،از آسمان سوراخی پدید آمده و به گردن من افتاده .
سید فرمود:چرا از آسمان برای من ملكی نمی آید؟برو و ملك صغار این زن را رد كن كه تو غاصبی،سپس سید آن چهارده حكم را درید و به خواهش آن زن حكمی به كدخدای قریهٔ خود نوشت كه :آن ملك را گرفته،تسلیم آن زن نموده باش.
منبع : شمیم


همچنین مشاهده کنید