پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
توبه نصوح
توبه نصوح توبه ای است كه تو به كننده را هرگز انصرافی دست ندهد و از توبه و تصمیم خود عدول نكند .
آورده اند كه ...
در زمان قدیم در یكی از ولایات مردی بود بنام نصوح كه بر خلاف مردهای دیگر صاحب ریش و سبیل نبود و به همین جهت هم از نداشتن ریش و سبیل استفاده می كند و به ولایت دیگر می رود و در یكی از حمامهای زنانه به عنوان كارگر شروع به كار می كند و هیچكس هم از این جریان باخبر نمی شود ، تا اینكه یك روز دختر حاكم شهر به حمام می آید و در حین استحمام انگشتر گرانقمیت او گم می شود ، هر چند برای انگشتر خود جستجو می كند آنرا نیم یابد تااینكه دستور می هد ، زنان را بازرسی كنند . در این موقع نصوح با خودش فكر می كند كه اگر زنها و مخصوصاً دختر حاكم بفهمد كه او زن نیست چه بلایی به سرش خواهد آمد .
در این گیر و دار “ نصوح ” به خدای خود متوسل می شود و توبه می كند كه اگر امروز از این ماجرا نجات پیدا كرد دیگر از این كار دست بردارد و باقی عم ر را به عبادت بگذراند ، ناگهان سر و صدایی بلند می شود كه انگشتر پیدا شد . بنابراین دختر حاكم از بقیه زنها دست بر می دارد و نصوح نجات پیدا می كند و از حمام بیرون رفته در كوهی پناه می گیرد و با مقداری سنگ آنقدر از این كوه به آن كوه بالا و پائین می رود ، تا اینكه تمام گوشتهای بدنش آب می شود و از بین می رود . تا جایی كه ندا می رسد : این نصوح توبهٔ تو قبول شد . از آن پس نصوح تا آخر عمر به عبادت می گذراند و توبهٔ او به توبه نصوح معروف می شود .
آورده اند كه ...
در زمان قدیم در یكی از ولایات مردی بود بنام نصوح كه بر خلاف مردهای دیگر صاحب ریش و سبیل نبود و به همین جهت هم از نداشتن ریش و سبیل استفاده می كند و به ولایت دیگر می رود و در یكی از حمامهای زنانه به عنوان كارگر شروع به كار می كند و هیچكس هم از این جریان باخبر نمی شود ، تا اینكه یك روز دختر حاكم شهر به حمام می آید و در حین استحمام انگشتر گرانقمیت او گم می شود ، هر چند برای انگشتر خود جستجو می كند آنرا نیم یابد تااینكه دستور می هد ، زنان را بازرسی كنند . در این موقع نصوح با خودش فكر می كند كه اگر زنها و مخصوصاً دختر حاكم بفهمد كه او زن نیست چه بلایی به سرش خواهد آمد .
در این گیر و دار “ نصوح ” به خدای خود متوسل می شود و توبه می كند كه اگر امروز از این ماجرا نجات پیدا كرد دیگر از این كار دست بردارد و باقی عم ر را به عبادت بگذراند ، ناگهان سر و صدایی بلند می شود كه انگشتر پیدا شد . بنابراین دختر حاكم از بقیه زنها دست بر می دارد و نصوح نجات پیدا می كند و از حمام بیرون رفته در كوهی پناه می گیرد و با مقداری سنگ آنقدر از این كوه به آن كوه بالا و پائین می رود ، تا اینكه تمام گوشتهای بدنش آب می شود و از بین می رود . تا جایی كه ندا می رسد : این نصوح توبهٔ تو قبول شد . از آن پس نصوح تا آخر عمر به عبادت می گذراند و توبهٔ او به توبه نصوح معروف می شود .
منبع : شمیم
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران روز معلم آمریکا معلمان رهبر انقلاب دولت مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم حجاب شهید مطهری شورای نگهبان
تهران زلزله هواشناسی معلم شهرداری تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش پلیس سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت دلار دلار ایران خودرو قیمت طلا سایپا کارگران بازار خودرو تورم قیمت
مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس موسیقی تئاتر
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین اسرائیل جنگ غزه چین روسیه نوار غزه حماس عربستان ترکیه اوکراین
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان تراکتور لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
اینستاگرام همراه اول دبی اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری