دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا


بازارهای "دو سویه"


بازارهای "دو سویه"
در اصطلاح اقتصاددانان، صنایع دوسویه Sided Industries(-)Two ‌به شرکت‌ها و کسب و کارهایی اطلاق می‌شود که برای موفقیت در آنها باید انتظارات و توقعات دو طیف از فعالان بازار را برآورده ساخت. برای مثال، صادرکنندگان کارت‌های اعتباری باید هر دو گروه فروشندگان و مشتریان را به استفاده از کارت متقاعد کنند. به عنوان مثالی دیگر، تولیدکنندگان سیستم‌های عامل رایانه‌ای برای فروش محصولات خود باید علاوه بر جلب نظر کاربران نرم‌افزارها، رضایت خاطر برنامه‌نویسان نرم‌افزاری را نیز کسب نمایند. یا اینکه کانال‌های تلویزیونی مجبور هستند منافع هر دو گروه بینندگان و سفارش‌دهندگان تبلیغات را مدنظر قرار دهند. طبیعتاً شرکت‌هایی که با چنین بازارهایی روبه‌رو هستند، باید برای حضور موفق در بازار و حل مشکل مشترک، از استراتژی‌های گوناگون و متفاوت استفاده نمایند. برای روشن‌تر شدن موضوع، مثال‌های ذکر شده در این زمینه را با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار می‌دهیم.
در ابتدا بهتر است مثال مایکروسافت را بررسی کنیم. شرکت عظیم نرم‌افزاری مایکروسافت برای فروش گسترده نسخه‌های ویندوز خود، از یک طرف برنامه‌نویسان سراسر جهان را به نوشتن برنامه‌های مختلف برای این سیستم عامل ترغیب کرده و از سوی دیگر، برنامه‌نویسان خود شرکت به توسعه نسخه‌های جدید ویندوز مبادرت می‌ورزند. بدین ترتیب، مایکروسافت خود هم فروشنده و هم مشتری سیستم عامل ویندوز است. در حقیقت، ایجاد این وابستگی به این غول نرم‌افزاری جهان کمک می‌کند تا از یک سو با هزینه کردن بر روی تولید نسخه‌های جدید ویندوز، مصرف‌کنندگان را طوری با محصول خود درگیر نماید که نوعی رابطه دوسویه مستحکم میان تولیدکننده و مصرف‌کننده به وجود آید.
مثال کانال‌های تلویزیونی نیز همین حالت را دارد: صاحبان این کانال‌ها از یک طرف امکانات تبلیغی گسترده‌ای در اختیار سفارش‌دهندگان تبلیغات تلویزیونی گذاشته و از سوی دیگر، با تولید برنامه‌های جذاب و دیدنی و کشاندن بینندگان فراوان از سراسر جهان به پای این برنامه‌ها به بهای نمایش ارزان و تقریباً مجانی برنامه‌های تلویزیونی، هزینه‌های تولید را از جیب سفارش‌دهندگان تبلیغات تلویزیونی تأمین می‌کنند. ‌طی چند سال اخیر، اقتصاددانان در مورد این نوع کسب و کارها تحقیقات خود را آغاز کرده‌اند که در این میان، تحقیقات جین - چارلز راشت و جین تیرول، از دانشگاه تولوز فرانسه، برجسته‌تر از بقیه می‌باشد. جالب است بدانید که برخلاف این نوع بازارها، در کسب‌وکارهای یک سویه که بازار رقابتی است، شرکت‌ها قیمت خود را برابر هزینه تولید یک واحد جدید قرار داده و سودآوری خود را به حداکثر می‌رسانند. در مقابل، یک واحد انحصاری قیمت را برابر هزینه به علاوه حاشیه سود قرار می‌دهد. اما این اصول در صنایع دوسویه کاربرد چندانی ندارند، زیرا در صنایع یک سویه افزایش هزینه‌های تولید یا بالا بردن نرخ سود کالا و خدمات ارایه شده، هیچگونه تنش یا نوسان خاصی در سوی دیگر بازار مصرف یا تولید به وجود نمی‌آورد، در حالی که این وضعیت در مورد صنایع دوسویه برعکس است.
برای روشن‌تر شدن این قیاس، مثال کلوپ‌های شبانه غربی را در نظر بگیرید که در آنها کلوپ‌داران برای جلب و جذب هرچه بیشتر مشتریان مرد، زنان را به صورت مجانی پذیرایی می‌کنند، در حالی که هزینه پذیرایی از آنها تقریباً مشابه و به اندازه هزینه پذیرایی از مردان است. مثال روشن دیگر در این زمینه، به صنعت بازی‌های رایانه‌ای مربوط می‌شود که گردانندگان این صنعت پلی‌استیشن‌ها و کنسول‌های ویژه بازی‌های رایانه‌ای را به بهای ارزان به بازار مصرف عرضه می‌کنند، در حالی که سود خود را از بازی‌های نرم‌افزاری طراحی شده به دست می‌آورند. در این مورد هم مشاهده می‌شود که فروش ارزان یک کالا برای دستیابی به سودآوری بیشتر از فروش یک کالای دیگر صورت می‌پذیرد. همان طور که در ابتدا نیز ذکر شد، اقتصاددانان هنوز در اول راه تحقیقات در زمینه صنایع دوسویه هستند و با وجود تلاش فراوان، آنها هنوز موفق به کشف روش‌های مختلف قیمت‌گذاری و سودآوری این نوع کسب‌وکارها نشده‌اند.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران