جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا


یک بنا، دو سازه


یک بنا، دو سازه
سال گذشته در جشنواره بیست و ششم فیلم فجر، دو فیلم به همین سادگی (رضا میرکریمی) و کنعان (مانی حقیقی) از جمله آثار بسیار مطرح و بحث برانگیز بودند که هر یک نیز موافقان و مخالفانی از بین صاحبنظران و منتقدان داشتند، اما نکته جالب در این بین، شباهت خط داستانی این دو اثر با یکدیگر بود. اکنون که فیلم کنعان در حال اکران عمومی است، می توان نگاهی اجمالی به هشت ماه پیش که زمان اکران به همین سادگی بود افکند و ضمن تبیین این شباهت، بر روی پاره ای وجوه تمایز بین دو فیلم نیز اندکی مکث کرد تا از این طریق دنیای خلق شده توسط دو هنرمند و تواردهای ذهنی که در آنها جریان یافته است، مورد مقایسه ای اجمالی قرار گیرد.
ماجرای کلی هر دو فیلم را می توان در این سیر روایی مختصر گنجاند که زنی پس از چند سال زندگی متأهلی، احساس خستگی و میل به رفتن و جدا شدن از این زندگی را پیدا می کند. اما سلسله وقایعی که در تعامل احساسات و ادراکاتی معنوی است، شعله این میل را به سمت فروکش شدن سوق می دهد. این خیلی جالب است که در یک مقطع زمانی، دو هنرمند مانند میرکریمی و حقیقی که به هر حال نگاه هایی متفاوت به ساحت های مختلف زندگی، انسانی، عقیدتی، فلسفی و.‎/‎/ می توانند داشته باشند، پیکره ای چنین همسان در آثارشان نضج گرفته باشد. در واقع طرح مسئله و بحران، تداوم رو به گسترش آن و نهایتاً گذر از یک معبر مذهبی و فروکش کردن بحران در پی آن، اصلی ترین مختصات روایی این دو اثر است؛ روایتی که چندان متناسب با شکل و شمایل کلاسیک فیلمنامه های کلاسیک نیست و هر دو متعلق به ساختارهای مدرن متن های سینمایی هستند. به همین سادگی فیلم موقعیت- شخصیت است و کنعان نیز یک ملودرام نو است اما با این حال در طرح جزئیات و قطعات مکمل کننده پازل ماجرا، حقیقی و میرکریمی از اجزایی متفاوت بهره گرفته اند که تأمل رول برخی از آنها می تواند برای علاقه مندانی که درصدد کشف چگونگی نائل آمدن یک فرجام سینمایی - داستانی واحد از متن های مختلف هستند قابل توجه باشد.
تفاوت نخست به شخصیت های مکمل متن دو فیلم مربوط می شود. در کنعان، جدا از زوج اصلی (مینا‎/ مرتضی) یک زوج دیگر (آذر‎/ علی) هم حضور دارند که به موازات تمرکززدایی رابطه زوج نخست، یک جور همگرایی بین شان در حال تکوین است و به این ترتیب، آینه ای تشکیل می شود که قرینه وار، آن سوی معنای زندگی را قرار است به زوج اول بازتاب دهد اما در به همین سادگی فقط یک زوج (طاهره‎/ امیر) داریم و مکمل های شخصیتی، مجموعه ای از همسایگان، فرزندان و حتی آدم های کوچه و خیابان هستند که با حضور حاشیه ای خود، به تدریج روند تصمیم طاهره را صیقل می بخشند. به همین دلیل است که تمرکز شخصیتی در کنعان انسجام بیشتری در قیاس با به همین سادگی دارد که البته به معنای امتیاز خاصی نیست و به اقتضای فرآیند جاری در دنیای دو اثر است که چنین تفاوتی شکل گرفته است. تمایز دوم به امر کنش مندی ها مربوط می شود. شخصیت زن کنعان در قیاس با همسان خود در به همین سادگی، کنشگرتر است و ظاهراً به شکل آگاهانه تری و جدی تری فرآیند تصمیم را طی کرده است آن سان که همسرش را، بی آن که از فلسفه تصمیمش چیز زیادی بگوید، حداقل از نیتش باخبر ساخته است.
اما طاهره به همین سادگی چنین اعتماد به نفسی ندارد و به شکل منفعلانه تری، در حال کلنجار رفتن با خود برای تحقق ایده اش است. شاید این امر به دلیل های متفاوت دو زن برای ترک موقعیت شان برگردد. طاهره عزم رفتن دارد، چرا که حس نادیدگی شخصیتش را در خود احساس می کند و میل به «وجود» و «حضور» مؤثر دارد، اما مینا به خاطر افسردگی ناشی از عدم انطباق ذهنیت هایش و عینیت های کنونی (همسر استاد دانشگاهش اکنون بساز و بفروش شده است) به چنین تصمیمی رسیده است. البته هر دو زن کم و بیش در این علت گویی ها، مبهم عمل می کنند و غایت خودشان چندان از متن آشکار نمی شود، ضمن آنکه این ابهام درخصوص طاهره بسیار بیشتر از مینا است. بی خود نیست که اولین نمای هر دو فیلم (که از قضا با ثبت تصویر این دو زن آغاز می شود) با هم چنین تفاوت دارند که در آغاز کنعان، مینا را در کلوزآپی از جلو می بینیم، اما در به همین سادگی طاهره روی پشت بام را از پشت، در حالی که به افقی مبهم نظاره گر است و آوایی نامفهوم بر لب دارد ملاحظه می کنیم.
این امر، حالات حسی-ادراکی دو زن را نیز تا حدودی تبیین می کند. طاهره، آشکارا زنی مذهبی است و شعائر مربوط به این ساحت را که با حجاب است رعایت می کند. برای همین رجوع او به قرآن برای استخاره، امری پرمعنا است و با همین فرآیند است که از تصمیمش منصرف می شود. فیلمساز دقیقاً نشان نمی دهد که چه آیه ای در قرآن آمده است که او را از میل به رفتن بازمی دارد اما روند تکمیل گرایانه ای که درخصوص پردازش دقیق جزئیات شکل گرفته است، حس نیاز به پاسخ این سؤال را تا حدی ارضا می کند. در کنعان، مینا حداقل در ظاهر نمودی از مذهب گرایی از خود نشان نمی دهد، تا زمانی که کنار جاده، نیتی می کند و براساس ذهنیت خودش از مسائل معنوی، گرهی بر شاخه ای از درخت می زند و با خدا قراری می گذارد. این گره از پارگی لباس او آمده است که در اوایل فیلم به شکلی ظاهراً تصادفی رخ داده بود و چنین موقعیتی در کنار رخدادی آنی مانند برخورد با گاو، زاویه ای معناگرایانه به اتفاقات جاری داستان می بخشد. بدین ترتیب در کنعان اگرچه، بحث مذهب به شکل اصولی و بنیانی ای که در به همین سادگی هست نمود ندارد، اما یک جور دیدگاه تقدیرگرایانه بر پیکره روایت مستولی شده است که از پی خود ادراکی معنوی را رقم می زند.
بر این تمایزات بین دو فیلم باز هم می توان افزود (مثلاً درخصوص شکل گیری بحران های جانبی که در کنعان عبارت از مرگ مادرشوهر و نیز بارداری مینا است و در به همین سادگی شامل حس تردید، وفاداری شوهر در شرکت است)، اما آنچه مهم است، بسترسازی یک مسیر واحد بر دو سازه متفاوت است که در این دو فیلم عینیت پیدا کرده است. فارغ از پاره ای سلیقه های شخصی، کنعان و به همین سادگی هر دو آثاری شریف هستند که با نگاهی آمیخته به سلامت نفس و به دور از هیاهوهای فمینیستی جلوه گرانه، مبحث زندگی خانوادگی و پیچیدگی های روانی جاری در آن را بویژه در دنیای معاصر مورد بررسی قرار داده اند و در عین حال این فرآیند را نه براساس رهیافت های مرتجعانه، بلکه با شیوه ای متین و روشنفکرانه به تصویر کشیده اند.
مهرزاد دانش
منبع : روزنامه ایران