پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
تعامل آمریکا با جهان؛ دیپلماسی هوشمندانه یا اهرم نظامی
نیکلاس برنز دیپلمات کهنهکار آمریکایی چندی پیش مقالهای در هفتهنامه نیوزویک نوشت .وی که یکی از بلندپایهترین دیپلماتهای آمریکا در ارتباط با مسائل ایران بود در این مطلب با آوردن دلایلی چند به رئیس جمهور آتی آمریکا توصیه میکند که راهکار گفتگو با کشوری مانند ایران را که یکی از تاثیرگذارترین قدرتهای خاورمیانه است، در دستور کار خود قرار دهد
معاون سابق وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی که تا قبل از بازنشستگی خود در ماه آوریل، عالی رتبهترین دیپلمات آمریکایی در ارتباط با ایران بود، گفت: باید با ایران مذاکره کنیم.
نیکلاس برنز که هم اکنون در دانشگاههاروارد تدریس می کند، در مقاله ای که در هفته نامه نیوزویک منتشر شد، نوشت: یکی از اصلی ترین و مطرح ترین اختلافاتی که در مورد سیاست خارجی بین باراک اوباما و جان مک کین وجود دارد، این است که آیا آمریکا باید با رهبرانی همچون محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران یا هوگو چاوز رییس جمهوری ونزوئلا مذاکره کند یا خیر؟
به نوشته برنز، مک کین در هر سه مناظره ریاست جمهوری، اوباما را به عنوان شخصی ساده لوح که معتقد است آمریکا باید با چنین دشمنانی هم مذاکره کند، کوچک کرد.
برنز در مقاله خود نوشت:
ـ در مناظره معاونان نامزدهای ریاست جمهوری نیز سارا پیلین یک گام جلوتر رفت و اوباما را به قضاوت بد متهم کرد که با توجه به سابقه متوسط خود وی در زمینه سیاست خارجی، بسیار طعنه آمیز بوده است. آیا حق با مک کین و پیلین است که آمریکا نباید با دشمنانش مذاکره کند؟ من به عنوان یک دیپلمات حرفه ای، ۲۷ سال در دولتهای جمهوریخواهان و دمکراتها با این موضوع زندگی کرده ام و شاید به همین علت باشد که در یافتن دانش و منطق واقعی این حمله جمهوریخواهان علیه اوباما، با مشکل مواجه بوده ام.
من شرط می بندم اگر از دیپلماتهای ارشدی که از زمان دولت جیمی کارتر تا دولت بوش خدمت کردهاند، یک نظرسنجی انجام شود، اکثریت قاطع آنها با این موضوع موافق هستند که ما باید هنگامی که در راستای منافع ملی باشد و در زمانی که انتخاب میکنیم، با دشمنان سرسخت مذاکره کنیم.
سئوالی که چالشی تر و مناسبتر است، خصوصا برای مک کین و پیلین، عکس این مساله است: آیا این واقعا عاقلانه است که اعلام کنیم ما هیچگاه با چنین رهبرانی مذاکره نخواهیم کرد؟ آیا این واقعا در راستای منافع بلندمدت ملی است که خود را از یکی از مهم ترین و قدرتمندترین کشورهای خاورمیانه (ایران) یا یکی از اصلی ترین تامین کنندگان نفت خود (ونزوئلا) محروم کنیم ؟
برنز در ادامه مقاله خود بااشاره به اینکه طی پنج دهه جنگ سرد، دولت آمریکا در زمانهای مختلف، روابط خود را با رهبرانی همچون کیم ایل سونگ رهبر کره شمالی یا انور خوجه، رهبر آلبانی قطع کرد، افزود: ولی در اکثر موارد حتی تندروترین روسای جمهوری ما در دوره جنگ سرد (دوایت آیزنهاور، جان کندی، ریچارد نیکسون و رونالد ریگان) که به این نتیجه رسیده بودند مذاکره با دشمنان برای آمریکا منطقی است، هیچ کدام به ضعیف یا ساده لوح بودن متهم نشده بودند. همه آنها با رهبران شوروی که برای بقای آمریکا بسیار خطرناک تر از احمدی نژاد یا چاوز بودند، مذاکره کرده بودند.
● پیشینه مذاکره
به نوشته وی، درست یک سال پس از آنکه آمریکا و شوروی از وقوع هولوکاست هسته ای در زمان بحران موشکی کوبا اجتناب کردند، جان اف کندی با نیکیتا خروشچف دشمن خونی خود معاهده منع آزمایشهای هسته ای را به تصویب رساند.
برنز در ادامه مقاله خود آورده است: نیکسون که شاید بزرگترین رهبر ضد کمونیست زمان خود بود، در سال ۱۹۷۲ به چین سفر کرد تا ۲۰ سال پس از قطع بودن روابط دو کشور، در گفت و گو با مائو تسه تونگ، روابط پکن - واشنگتن را بنا نهد، زیرا نیکسون معتقد بود این قطعی رابطه دیگر به نفع آمریکا نیست.
تمامی این روسای جمهوری آمریکا که در دوران جنگ سرد رهبری آمریکا را برعهده داشتند، در حقیقت یاد آور الگوی سیاست خارجی اسحاق رابین در اسرائیل بودند که یکی از سرسختترین و با تجربه ترین رهبران زمان ما بود. رابین از مذاکرات خود با یاسر عرفات اینگونه دفاع کرده بود که شما با دوستان خود صلح نمی کنید، با دشمنان ناخوشایند خود صلح میکنید.
پس چرا آمریکا باید هم اکنون با روشی دیگر به سمت جهان برود؟ خصوصا هم اکنون که آمریکاییها آن را به صورت فاجعه باری در ۱۱ سپتامبر آموختند و بار دیگر در فصل پاییز، آن را از طریق بحران مالی درک کردند.
ما در کره ای زندگی می کنیم که بسرعت در حال یکی شدن است و در آن خطرات می توانند هر لحظه و از هر فاصله ای حمله کنند. در زمانی که سایر کشورها (چین، هند و برزیل) در حال ظهور هستند تا قدرت در جهان بین آنها هم تقسیم شود، آمریکا باید زمان بیشتری را صرف گفت و گو و شنیدن حرفهای دوستان و دشمنان خود کند نه کمتر.
● آمریکا و چالشهای جهانی
حقیقتی که آمریکاییها باید به یاد داشته باشند، این است که تقریبا تمامی ضروری ترین چالشهای جهانی (بحران در بازارهای مالی، تغییرات آب و هوایی و تروریسم) را نمی توان با عملکرد یکجانبه آمریکا در جهان حل کرد.
به جای منزوی شدن، همچون کاری که گاهی در تاریخ خود انجام داده ایم، یا اتخاذ سیاستهای یکجانبه گرانه ای که حامیان یکجانبه گرایی در یک دهه گذشته آن را به صورت فاجعه باری ترویج دادهاند، ما باید خود را وارد یک راهبرد ملی تعامل هوشمندانه با سایر جهان سازیم. به عبارت ساده تر، ما باید هر اندازه که می توانیم برای خود دوست به دست آوریم. ما همچنین باید در مورد چگونگی خنثی کردن قدرت دشمنان از طریق دیپلماسی هوشمندانه، تفکر خلاقانه تری داشته باشیم، نه اینکه این کار را تنها از طریق نیروی نظامی انجام دهیم.
گفت وگو با دشمنان، ایدهای برای تفریح نیست و در مورد حل تمامی بحرانها تضمینی برای موفقیت آمیز بودن آن وجود ندارد، ولی این بسیار ناپخته، سادهلوحانه و غلط است که ادعا کنیم گفت وگو نشانگر ضعف یا دلجویی کردن است.
برنز سپس به نقش دیپلماسی در بهبود روابط آمریکا با کشورها اشاره کرده و افزود: سفر کاندولیزا رایس به لیبی در ماه سپتامبر (به عنوان نخستین سفر وزیر امور خارجه آمریکا به این کشور طی پنج دهه گذشته) در واقع اوج سالها دیپلماسی دقیق و سنجیده برای متقاعد کردن رهبران لیبی برای کنار گذاشتن تسلیحات کشتار جمعی خود و محکوم کردن تروریسم بود. اگر وی از گفت وگو با لیبی خودداری می کرد، نمی توانست به چنین پیروزی دست یابد.
وی در ادامه مطلب خود نوشت: قطعا برای مبارزه در جنگهای ما علیه گروههای تروریستی همچون القاعده، یک دیپلماسی موفق، باید با ارتشی قدرتمند و سرویسهای اطلاعاتی قدرتمندی حمایت شود.
برنز افزود: ما باید دائما به دشمنان خود این مساله را یاد آور شویم که از گزینههای دیگری، از جمله احتمال استفاده از زور، در صورت شکست مذاکرات برخورداریم، ولی در زمانی که دیپلماسی (یعنی توانایی ما در متقاعد کردن، گول زدن یا تهدید رقیب) راهی بهتر و موثرتر است، حل بسیاری از مشکلات جهان را بر دوش ژنرالهای ارتش و افسران اطلاعاتی خود قرار داده ایم.
ما باید به توانایی خود در پیروزی بر حکومتهای دشمن در پای میز مذاکرات و دادگاه عالی افکار عمومی بینالمللی، اعتماد داشته باشیم.
برنز هرچند بر ضرورت گفت وگو با ایران تاکیددارد، اما درعین حال ادعاهای دولتمردان آمریکایی درمورد تهدید ایران برای صلح در خاورمیانه یا حمایت مالی و نظامی از گروههای مخالف رژیم صهیونیستی و یا پیچیده سازی تلاشهای آمریکا در عراق و افغانستان را تکرار کرده و مدعی شده است که ایران به دنبال دستیابی به توانایی ساخت تسلیحات هستهای است که می تواند توازن قدرت در خاورمیانه را تغییر دهد.
● راه منطقی
وی سپس این سوال را مطرح میکند که به جای پیش فرض استفاده از نیروی نظامی علیه ایران، آیا منطقیتر به نظر نمی رسد که رئیس جمهوری بعدی آمریکا، پیشنهاد گفت وگو با رهبران ایران را مطرح کند؟
این مقام سابق آمریکایی در ادامه مینویسد: منطق این کار در آن است که اگر مذاکرات به نتیجه برسد، ما از وقوع سومین و احتمالا فاجعه بار ترین جنگ آمریکا در منطقه ناآرامی که خاورمیانه را به آسیای جنوبی متصل می کند، جلوگیری کرده ایم. اگر مذاکرات شکست بخورد ما از احتمال بیشتری برای متقاعد کردن روسیه و چین برای حمایت از تحریمهای جدی علیه ایران برخوردار خواهیم بود. من فکر می کنم جنگ با ایران در صورتی که اول دیپلماسی را مورد آزمایش قرار ندهیم، بسیار غیرمعقول خواهد بود. برنز افزود: نمی گویم رییس جمهوری بعدی باید فورا با احمدی نژاد بر سر میز گفت وگو بنشیند. ما ابتدا باید تماس با ایران را در سطحی پایین تر آغاز کنیم تا متوجه شویم آیا ارزش دارد که اعتبار رییس جمهور را وارد آن مساله کنیم یا خیر.
ما باید تهدید گزینه نظامی را بر روی میز حفظ کنیم تا در زمانی که با دولت ایران مذاکره می کنیم، از اهرم فشار بیشتری برخوردار شویم. در نهایت ما میخواهیم هر کشور با نفوذ دیگری (همچون روسیه و چین) برای آنکه بتوانیم حداکثر فشار را علیه تهران وارد کنیم، بر سر میز مذاکره طرف ما را بگیرد.
این در حالی است که از زمان انقلاب اسلامی، ۳۰ سال است که آمریکا گفتوگوهای جدی و معنیداری را با ایران در مورد تمامی مسائل حیاتی مورد اختلاف نظر طرفین، انجام نداده است.
برای به تصویر کشیدن اینکه ما چه اندازه خود را منزوی کرده ایم در مورد این موضوع فکر کنید: من مدت سه سال در دولت بوش به عنوان مسئول مسائل ایران خدمت کردم، ولی هیچگاه اجازه ملاقات با ایرانیان را نداشتم.
خانم رایس برای جانشین من، زمینه حضور در ملاقاتی چند جانبه با مقامات ایرانی را در تابستان گذشته فراهم کرد. این گام نخست خوب است، ولی رییس جمهوری بعدی آمریکا باید مذاکرات پایدارتری را با مقامات ارشد ایران آغاز کند. اگر ما حاضر به مذاکره با ایران نباشیم، ممکن است تنها گزینه نظامی باقی بماند. رییس جمهوری بعدی اگر نتواند از طریق گفت وگو مساله هسته ای ایران را حل کند، از شانس بسیار اندکی برای ایجاد صلح در خاورمیانه برخوردار خواهد بود. به همین صورت اگر ما از مذاکراتی که بین سوریه و اسرائیل در جریان است حمایت نکنیم، هیچ معاهده صلحی بین آنها ایجاد نخواهد شد.
در افغانستان، رییس جمهوری جدید با یک سری گزینههای بسیار دشوار که شبیه به گزینههای عراق قبل از افزایش تعداد نیروهای نظامی بود، مواجه خواهد شد.
زیرکی راهبرد ژنرال دیوید پترایوس در عراق، تا حدودی ساخت پل بین دشمنان قدیمی در میان شبهنظامیان سنی و گول زدن و فریفتن آنها برای تغییر دیدگاه بوده است. عده ای هم اکنون پیشنهاد میکنند ما راهبرد مشابهی را در قبال طالبان به اجرا در آوریم.
در شرایطی که قطعا مذاکره با هواداران القاعده یا رهبران طالبان به نفع ما نیست، اگر دست به این کار بزنیم،آیا این معنی را نمی دهد که ما سعی میکنیم حامیان طالبان در سطوح متوسط را متقاعد کنیم که مبارزه مسلحانه خود را کنار بگذارند و خود را متعهد به افغانستانی دمکراتیک کنند؟
در حالی که به نظر می رسد این هدفی منطقی است، در کوتاه مدت بسیار مشکل ساز خواهد بود اگر ما ابتدا موضع نظامی و سیاسی خود را تقویت کنیم و امنیت بهتری را برای روستاییان افغان تامین کنیم، در این راه موفق تر خواهیم بود.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست