پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
ایران و قدرتهای بزرگ در آستانه جنگ جهانی اول
از آنجا که شناخت واکنش جامعه ایران در برابر قدرتهای متخاصم در سالهای جنگ جهانی اول، با شناخت اهداف، سیاستها و مطامع دولتهای مزبور پیوند مستقیم دارد، در این گفتار کوشش میشود تا به شیوهای گذرا بر ماهیت و نوع روابط چهار قدرت بزرگ روسیه، بریتانیا، آلمان و عثمانی با ایران پرتو افکنده شود تا در این رهگذر علل و ریشههای نقض بیطرفی ایران به ویژه از وجه عوامل خارجی آشکار گردد. تنها علت پرداختن به قدرتهای فوق این است که بخش اعظم رویدادهای کشور در اثنای جنگ اول فقط در رویارویی با قدرتهای یادشده قابل تفسیر است.
۱. سیاست روسیه در ایران
بی تردید قدرتی که بیش از هر عامل دیگر در ایران عصر قاجار نقش بازی میکرد، روسیه تزاری بود. این کشور که جز نواحی یخبندان شمالی یکسره در حصار خشکی قرار داشت، میکوشید تا از راه دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس و تصرف قسطنطنیه خود را از این بنبست برهاند. وجود مرزهای گسترده ایران و روسیه، بلاتکلیف ماندن سرزمینهای ماوراء قفقاز از دوران زندیه تا تأسیس دولت قاجاریه، گرایش حاکمان این نواحی به روس و برتریهای مسلم اقتصادی – سیاسی آن کشور بر ایران، زمینههای برخورد نظامی دو دولت را فرام آورد. این آغاز سیاستی بود که در راهبرد کلان آن ایران میبایست به تدریج استقلال خویش را از دست داده به قلمرو روسیه منضم گردد. (۱)
در پی جنگهای ایران و روسیه، علاوه بر از دست رفتن سرزمینهای وسیع و آباد، ایران امتیازات برجستهای از جمله حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد، حقوق گمرکی پنج درصد بر کالاهای صادراتی روسیه بر ایران بسته شد، کاپیتولاسیون برای اتباع روسیه مورد تأیید قرار گرفت و از همه فاجعهبارتر اینکه ضمانت استمرار حاکمیت قاجار در خاندان عباس میرزا به روسیه محول گردید. بدین ترتیب سرنوشت ایران با حیات سیاسی تزارها سخت گره خورد.
هر چند که دوران گسترش دامنه امپراطوری روسیه در شرق و منضم ساختن سرزمینهای ماوراءالنهر و خوارزم به دلیل برخورد منافع با بریتانیا و منازعات آن کشور در اروپا متوقف گردید، اما به سرعت این سیاست از شکل تصرف سرزمین به بستر رقابتهای اقتصادی افتاد که مشخصترین جلوه آن کسب امتیازات انحصاری بود. روسها در این رهگذر با دریافت امتیازات راهسازی، ماهیگیری و به ویژه امتیازات تأسیس بانک استقراضی و بریگاد قزاق، بر کفه نفوذ خود در برابر بریتانیا افزودند. بانک استقراضی به سرعت با کسب انحصارات مالی بر قسمت اعظم اقتصاد ایران سلطه یافت. بریگاد قزاق نیز آشکارا به مثابه شعبهای از وزارت جنگ روسیه در ایران نقشهای سیاسی ایفا میکرد. (۲)
برای جناحهای مختلف در روسیه، ایران همچون منطقهای جهت استثمار اقتصادی با امکانات سوقالجیشی نگریسته میشد که میتوانست علیه منافع بریتانیا در هند اعمال فشار نماید و در عین حال کانون خطرناکی برای جدا ساختن مسلمانان جنوب روسیه از قلمرو آن کشور باشد. (۳) از این رو ایران میبایست همواره کشوری مستقل اما مطیع باقی میماند. ولی از آنجا که انقلاب مشروطه طغیانی علیه این اصل و حرکتی به سوی حکومتی دموکراتیک و ملی محسوب میشد به دلیل اثر آشوب آفرینش بر مسلمانان جنوب روسیه مورد تنفر آن کشور قرار گرفت و روسها به انهدام آن کمر بستند. در همین جهت بود که دولت روسیه همواره هوادار و پشتیبان بی بدیل مستبدین و حمایتگر آشوب و بلوا در امور دولت مشروطه تا سرحد سرنگونی آن بود. پشتیبانی از بازگشت محمدعلی شاه و اعلان اولتیماتوم به ایران جهت اخراج مورگان شوستر، مخالفت آشکار با اصلاحات مشروطهخواهان و ایجاد اختلال و ناامنی و بی ثباتی سیاسی، نمونههایی از عملکرد زمامداران پطروگراد به منظور اسارت سیاسی ایران بود. به طور خلاصه روسها به گونهای عمل میکردند که ایران نه به عنوان کشوری بیگانه بلکه جزئی از خاک روسیه مورد ارزیابی قرار گیرد. (۴) روسها سرانجام تا آنجا پیش رفتند که خواستار رسمی شدن حق خرید املاک و مستغلات برای اتباع خود در ایران گردیدند و به بهانه دفاع از امنیت اتباع خود در ایران، نیروهای فراوان نظامی در جای جای ایران مستقر نمودند.
۲. سیاست انگلیس در ایران
سابقه حضور انگلیس در عرصه سیاست و اقتصاد ایران، به دوران چیرگی این کشور بر سرزمین هند میرسد. به دلیل منافع هنگفت و ثروت سرشار هند محور همه سیاستهای زمامداران بریتانیا بر استراترژی کلان حفاظت از هند بنا شده بود. ایران نیز دقیقاً از همین نقطه نظر به عنوان یکی از « شاهراههای بزرگ بینالمللی در اتصال اروپا به هند یا به تعبیر دیگر به مثابه ” دروازه هندوستان“ نگریسته میشد. (۵) بنابر این سیاست بریتانیا در ایران به سوی تضعیف هر چه بیشتر حاکمیت مرکزی ایران، پشتیبانی از یاغیان خودسر و شورشهای تجزیهطلب به منظور جلوگیری از تهاجم احتمالی این کشور به هند گرایش داشت، اما نه تا آنجا که ایران از فرط ضعف، تسلیم روسیه گردد.
تلاشهای انگلیس برای تجزیه افغانستان از ایران، تغییرات مکرر در خطوط مرزی ایران در شرق، حمایت از خوانین محلی، تسلط بی قید و شرط بر خلیج فارس، جلوه هایی از سیاستهای امپریالیستی بریتانیا در ایران بود. در عرصه اقتصادی نیز این کشور با کسب امتیازات انحصاری نظیر کشتیرانی در کارون و خلیج فارس، تأسیس بانک شاهنشاهی، تلگراف، کاپیتولاسیون و از همه مهمتر گرفتن امتیاز نفت جنوب بر بخشهای وسیعی از اقتصاد و سیاست ایران سیطره یافت. با سنگینتر شدن کفه نفوذ روسیه، انگلیس کوشید تا با نقاب آزادیخواهی به حمایت از انقلاب مشروطه برخیزد و از این رهگذر بتواند اولاً روسیه، این حریف نیرومند سیاسی، را از صحنه خارج کند و ثانیاً با افزایش کانونهای قدرت، طبقه اشراف هوادار انگلیس را بر صحنه سیاست کشور مسلط گرداند و به اصطلاح منارشی را به الیگارشی تغییر دهد. (۶) چه، عمق یافتن انقلاب مشروطه موقعیت و منافع بریتانیا را در سراسر منطقه به ویژه هند، در معرض خطر جدی قرار میداد. به همین علت امپریالیسم بریتانیا با همکاری سرمایهداری وابسته، زمینداران، سیاستمداران و خوانین وابسته با کمک لژهای فراماسونری مشروطیت را به مسیری دیگر هدایت نمودند که نهایتاً اقتصاد سیاسی و سرمایهداری ملی تضعیف گردید و اجرای متمم قانون اساسی و استقرار دموکراسی در ایران ناممکن گشت. (۷)با استخراج نفت در ایران، دولت انگلیس به شکل غارتگرانهای که با هیچ حساب و کتابی سازگار نمینمود، به چپاول ثروت این سرزمین پرداخت. (۸) گذشته از این برای حفاظت از چاهها و تأسیسات نفتی، با زیر پا نهادن اصل حاکمیت ملی ایران، با خوانین منطقه معاهدات مختلف امضا نمود و به انحای گوناگون به رشد حکومت ملوکالطوایفی، واپس گرایی سیاسی و نافرمانی در قلمرو ایران دامن زد.
۳. روس و انگلیس پس از قرارداد ۱۹۰۷
ظهور قدرتهای جدید در جهان و رشد اقتصادی – صنعتی فزاینده آنها و تلاششان برای دست یافتن به « جایی در زیر آفتاب» به سرعت مناسبات بینالمللی را دگرگون ساخت و آنان را به سوی بلوک بندیهای سیاسی – نظامی سوق داد. یکی از مشهورترین پیمانهای مزبور قرارداد ۱۹۰۷ میان روس و انگلیس بود که طی آن ایران به دو حوزه نفوذ و یک منطقه بی طرف تقسیم گردید. این قرارداد سرآغاز جولان بی مهار دو کشور در شکلی هماهنگ برای اضمحلال و اختناق کامل ایران بود که اندکی بعد با معاهده سری ۱۹۱۵ تکمیل گردید. این زدوبندهای پنهانی در جامعه سیاسی ایران واکنشهای تنفرآمیزی علیه دو کشور برانگیخت و مجلس، دولت، مطبوعات و محافل سیاسی و مردم طی راهپیماییهای اعتراضآمیز، شدیدآً از آن انتقاد نمودند.
روس و انگلیس پس از قرارداد ۱۹۰۷ به شکل بی سابقهای کوشیدند تا ضمن جلوگیری از توسعه و پیشرفت ایران در تمام عرصهها، از پاگیری و نفوذ یک قدرت سوم در ایران ممانعت به عمل آورند و با حمایت از فرمانروایان وابسته و نالایق، به سرکوب جنبش آزادیخواهی ملی و انهدام نهادهای نوبنیاد مشروطه با هدف مداخله بیشتر اقدام کنند. این اشتراک نظر در رویدادهای پس از مشروطه به ویژه در بازگشت محمدعلی شاه، فتنه سالارالدوله در غرب، اولتیماتوم روسیه به ایران، اخراج مورگان شوستر، انحلال مجلس دوم، استبداد ناصرالملک، سانسور مطبوعات، توقیف آزادیخواهان، استقراض و بازپرداخت وامها و نظایر آن آشکارا به چشم میخورد. در همین زمینه سفیر انگلیس به وزیرمختار روسیه در ایران گفته بود : « مدتی است که سفیران روس و انگلیس تقریباً ایران را اداره میکنند زیرا وزیران بدون مشورت آنها به هیچ اقدامی دست نمیزنند». (۹) در حقیقت اگر کابینهها در جهت مخالف مشی آنان حرکت میکردند به فساد و بی لیاقتی متهم میشدند و زمینه سقوط آنها فراهم میآمد.
۴. سیاست آلمان در ایران
از آغاز قرن بیستم آلمانها تلاش گستردهای جهت نفوذ در شرق و یافتن جای پایی در خلیج فارس آغاز کردند. این سیاست به سرعت با تلاش برخی از زمامداران و ملیگرایان ایرانی که از دیرباز به دنبال تمسک به یک قدرت سوم بودند، هماهنگ گشت. آلمانها با اغتنام فرصت بر دامنه رقابت با روس و انگلیس از طریق صدور کالا و سرمایه به ایران افزودند. بانکهای آلمان چندین فقره وام به دولت ایران پرداختند. چند مدرسه آلمانی در ایران گشایش یافت. آلمانها به تدریج خود را یار و همدرد ملت ایران در راه تحصیل مشروطه و علاقهمند به استواری و ثبات سیاسی – اقتصادی ایران نشان دادند.
آنچه سیاست آلمان را در ایران با توفیق روزافزون مواجه میساخت انزجار از روس و انگلیس از یک سو، جنبههای به ظاهر ضدامپریالیستی آلمان در قلمرو ممالک اسلامی از سوی دیگر و همچنین قدرت برتر آلمان در عرصه صنعتی و نظامی بود. قیصر آلمان همواره تأکید میورزید که همیشه دوست دویست میلیون مسلمان باقی خواهد ماند. (۱۰) سیاست دولت آلمان در اتصال شاخهای از راهآهن برلین – بغداد به تهران با استقبال بی نظیر ملیون ایرن مواجه گردید. هر چند که به دلیل مخالفت فزاینده روس و انگلیس این طرح اجرا نشد اما به همان نسبت بر اعتبار آلمان نزد ایرانیان افزود.
آلمانها نیک دریافته بودند که به دلیل تنگناهای فراوان سیاسی و اقتصادی نمیتوانند به این منطقه حساس لشکرکشی نمایند، لذا از راههای مسالمتآمیز و بشردوستانه کوشیدند سیاستهای خویش را به پیش برند. متخصصین آلمانی تحت عناوین کارشناس فنی، معلمین مذهبی و محقق در سراسر ایران حضور یافته به مطالعه پرداختند. خدمات کشتیرانی و بازرگانی و ورود سرمایه آلمان، سرانجام این کشور را پس از روس و انگلیس به سومین شریک تجاری ایران مبدل ساخت. (۱۱)
ایران در استراتژی سیاسی آلمان از یک سو میتوانست محل مناسبی برای به مخاطره افکندن منافع رقبایش، روسیه و انگلیس، به حساب آید و از سوی دیگر به تعبیر خود آلمانها جایی در زیر آفتاب جهت استثمار اقتصادی، تحصیل مواد خام، بازار فروش صادرات آلمان، صدور سرمایه و دهها جاذبه دیگر باشد. در این میان منافع سرشار نفت جنوب، بیش از همه چشمان طمعآلود آلمانها را خیره ساخته بود. (۱۲) آنان پیش از آغاز جنگ جهانی به وسیله خیل عظیم جاسوسان خود مناطق نفت خیز و امکانات اقتصادی و سیاسی ایران را شناسایی نموده بودند و در سالهای جنگ برای غلبه بر آنها نقشه میکشیدند.
۵. سیاست عثمانی در ایران
همسایگی و مرزهای طولانی ایران با امپراطوری عثمانی، وجود اماکن و مشاهد متبرک در خاک آن کشور و علاقه شیعیان ایرانی برای زیارت آنها، تعصبات دینی و اختلافات مذهبی، جابه جایی و نقل مکان عشایر کوچنشین در مرز دو کشور، نامشخص بودن سرحدات و توسعه طلبی همواره از عوامل برخورد ایران و عثمانی از عصر صفوی به این سو بوده است.فرصت طلبی و توسل به نیرنگ پیوسته عنصر بارز سیاست خارجی عثمانی در روابط با ایران بود. دولت عثمانی به هنگام فراغت در جبهههای اروپا، قوای خویش را جهت غارت و تصرف به قلمرو ایران گسیل میکرد، عشایر سرحدی را به طغیان و شورش تحریک مینمود و در صورت شکست و یا درگیری در مرزهای روسیه و اروپا، با ایران از در دوستی درمیآمد و با عذرخواهی و اعزام سفرای فوقالعاده، سیاستمداران با گذشت یا بی خبر ایران را اغفال میکرد. اما در همان حال تعقیب و آزار زایران ایرانی و یا تخفیف و تحقیر اتباع این کشور در خاک عثمانی با قدرت ادامه داشت. (۱۳) البته نباید از یاد برد که امپریالیستهای روس و انگلیس به دلیل سودی که از این منازعات میبردند، همواره با وسایل گوناگون تنور این معرکه را گرم نگاه میداشتند. ناکامیهای فراوان عهدنامههای ارزنهالروم در حل و فصل اختلافات دو کشور، از همین رهگذر قابل تفسیر است.
عثمانی اغلب یکی از ناامنترین و بی ثباتترین همسایگان ایران محسوب میشد. به همین دلیل کشمکشهای مرزی میان دو کشور تا سقوط امپراطوری عثمانی همچنان ادامه یافت. عثمانیها در مواقع گوناگون از جمله مقارن با جنبش مشروطهخواهی ملت ایران با استفاده از گرفتاریهای داخلی این کشور، میکوشیدند تا قسمتهای مهمی از آذربایجان ایران را تحت سیاست « پان تورانیسم» یا وحدت کلیه ترک زبانان آسیا، به قلمرو خود ضمیمه کنند. با آغاز جنگ جهانی اول، اندیشههای ارتجاعی عثمانیان در نقابهای فریبنده نژادی، زبانی و مذهبی، با عناوین « پان عثمانیسم»، « پان ترکیسم» و سرانجام « پان اسلامیسم» عرضه شد که معنایی جز جهانگشایی و توسعه ارضی نداشت. (۱۴)
۱. بنگرید به شیخالاسلامی، جواد. قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر. تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۶۸، چاپ دوم، ص ۱۳۳.
۲. برای اطلاع بیشتر در این باره بنگرید به ملائی، علیرضا. « بریگاد قزاق ایران، صحنهای از مداخلات لجام گسیخته روسیه در ایران». تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ششم، شماره ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۶). ص ۱۶۱ تا ۱۸۱.
۳. Amirsadeghi, Hossein. Twentieth Century Iran, London, First Published ۱۹۷۷, p. ۱۱.
۴. بنگرید به: کاظمزاده، فیروز. روس و انگلیس در ایران ۱۸۶۴-۱۹۱۴. پژوهش درباره امپریالیسم. ترجمه منوچهر امیری. تهران، آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱، چاپ دوم، ص ۶۴۸.
۵. سایکس، سر پرسی. سفرنامه ژنرال سایکس یا ده هزار مایل در ایران. ترجمه حسین سعادت نوری. تهران، ابن سینا، ۱۳۳۶، چاپ دوم، ص ۴۳۸-۴۳۹.
۶. رجوع کنید به قاسمی، ابوالفضل. سیر الگارشی در ایران از گوماتا تا کودتا. تهران، ققنوس، ۱۳۵۷، چاپ اول، ص ۲۵۵ و ۲۵۷.
۷. برای اطلاع بیشتر ر.ک : رواسانی، شاپور. دولت و حکومت در ایران در دوره تسلط استعمار سرمایهداری. تهران، نشر شمع، بی تا، چاپ اول، ص ۸۷ تا ۸۹.
۸. درباره نفت بنگرید به: فاتح، مصطفی. پنجاه سال نفت ایران. تهران، پیام، ۱۳۵۸، چاپ دوم، ص ۲۶۴ تا ۲۶۶ و همچنین: عیسوی، چارلز. تاریخ اقتصادی ایران (قاجاریه ۱۲۱۵ تا ۱۳۳۲-۱۲۱۵ق). صص ۵۰۱-۵۰۰.
۹. بنگرید به : اتحادیه نظام مافی، منصوره. احزاب سیاسی در مجلس سوم (۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ق). تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص ۲۰.
۱۰. بنگرید به : بلوشر، ویپرت. سفرنامه بلوشر. ترجمه کیکاوس جهانداری. تهران، خوارزمی، ۱۳۶۳، چاپ اول، ص ۱۳۰.
۱۱. در این باره بنگرید به میروشینکف، ل.ن. ایران در جنگ جهانی. ترجمه ع. دخانیاتی. تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۴، چاپ اول، ص ۲۹. همچنین میراحمدی، مریم. پژوهشی در تاریخ معاصر ایران برخورد شرق و غرب ۱۹۰۰-۱۹۵۰. مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸، چاپ دوم، ص ۷۲ و ۷۳؛ و نیز مارتین، برادفور. جی. تاریخ روابط ایران و آلمان. ترجمه پیمان آزاد و علی امید. تهران. پیک ترجمه و نشر، ۱۳۶۸، چاپ ول، ص ۸ تا ۱۲.
۱۲. تفرشی، مجید. « نقش آلمان در تحولات خلیج فارس در ابتدای قرن بیستم و جنگ جهانی اول». محموعه مقالات سمینار مسائل خلیج فارس. تهران. دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۶۹، چاپ دوم، ص ۱۵۸ تا ۱۶۵.
۱۳. شمیم، علیاصغر. ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۰، چاپ دوم، ص ۱۱۲.
۱۴. در این باره بنگرید به افشار، محمود. سیاست اروپا در ایران: اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی. ترجمه ضیاءالدین دهشیری. تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸، چاپ اول، ص ۱۷۱؛ تمدن، محمد. اوضاع ایران در جنگ اول یا تاریخ رضائیه. تهران، تمدن، ۱۳۵۰، ص۸۲.
علیرضا ملائی توانی
۱. سیاست روسیه در ایران
بی تردید قدرتی که بیش از هر عامل دیگر در ایران عصر قاجار نقش بازی میکرد، روسیه تزاری بود. این کشور که جز نواحی یخبندان شمالی یکسره در حصار خشکی قرار داشت، میکوشید تا از راه دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس و تصرف قسطنطنیه خود را از این بنبست برهاند. وجود مرزهای گسترده ایران و روسیه، بلاتکلیف ماندن سرزمینهای ماوراء قفقاز از دوران زندیه تا تأسیس دولت قاجاریه، گرایش حاکمان این نواحی به روس و برتریهای مسلم اقتصادی – سیاسی آن کشور بر ایران، زمینههای برخورد نظامی دو دولت را فرام آورد. این آغاز سیاستی بود که در راهبرد کلان آن ایران میبایست به تدریج استقلال خویش را از دست داده به قلمرو روسیه منضم گردد. (۱)
در پی جنگهای ایران و روسیه، علاوه بر از دست رفتن سرزمینهای وسیع و آباد، ایران امتیازات برجستهای از جمله حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد، حقوق گمرکی پنج درصد بر کالاهای صادراتی روسیه بر ایران بسته شد، کاپیتولاسیون برای اتباع روسیه مورد تأیید قرار گرفت و از همه فاجعهبارتر اینکه ضمانت استمرار حاکمیت قاجار در خاندان عباس میرزا به روسیه محول گردید. بدین ترتیب سرنوشت ایران با حیات سیاسی تزارها سخت گره خورد.
هر چند که دوران گسترش دامنه امپراطوری روسیه در شرق و منضم ساختن سرزمینهای ماوراءالنهر و خوارزم به دلیل برخورد منافع با بریتانیا و منازعات آن کشور در اروپا متوقف گردید، اما به سرعت این سیاست از شکل تصرف سرزمین به بستر رقابتهای اقتصادی افتاد که مشخصترین جلوه آن کسب امتیازات انحصاری بود. روسها در این رهگذر با دریافت امتیازات راهسازی، ماهیگیری و به ویژه امتیازات تأسیس بانک استقراضی و بریگاد قزاق، بر کفه نفوذ خود در برابر بریتانیا افزودند. بانک استقراضی به سرعت با کسب انحصارات مالی بر قسمت اعظم اقتصاد ایران سلطه یافت. بریگاد قزاق نیز آشکارا به مثابه شعبهای از وزارت جنگ روسیه در ایران نقشهای سیاسی ایفا میکرد. (۲)
برای جناحهای مختلف در روسیه، ایران همچون منطقهای جهت استثمار اقتصادی با امکانات سوقالجیشی نگریسته میشد که میتوانست علیه منافع بریتانیا در هند اعمال فشار نماید و در عین حال کانون خطرناکی برای جدا ساختن مسلمانان جنوب روسیه از قلمرو آن کشور باشد. (۳) از این رو ایران میبایست همواره کشوری مستقل اما مطیع باقی میماند. ولی از آنجا که انقلاب مشروطه طغیانی علیه این اصل و حرکتی به سوی حکومتی دموکراتیک و ملی محسوب میشد به دلیل اثر آشوب آفرینش بر مسلمانان جنوب روسیه مورد تنفر آن کشور قرار گرفت و روسها به انهدام آن کمر بستند. در همین جهت بود که دولت روسیه همواره هوادار و پشتیبان بی بدیل مستبدین و حمایتگر آشوب و بلوا در امور دولت مشروطه تا سرحد سرنگونی آن بود. پشتیبانی از بازگشت محمدعلی شاه و اعلان اولتیماتوم به ایران جهت اخراج مورگان شوستر، مخالفت آشکار با اصلاحات مشروطهخواهان و ایجاد اختلال و ناامنی و بی ثباتی سیاسی، نمونههایی از عملکرد زمامداران پطروگراد به منظور اسارت سیاسی ایران بود. به طور خلاصه روسها به گونهای عمل میکردند که ایران نه به عنوان کشوری بیگانه بلکه جزئی از خاک روسیه مورد ارزیابی قرار گیرد. (۴) روسها سرانجام تا آنجا پیش رفتند که خواستار رسمی شدن حق خرید املاک و مستغلات برای اتباع خود در ایران گردیدند و به بهانه دفاع از امنیت اتباع خود در ایران، نیروهای فراوان نظامی در جای جای ایران مستقر نمودند.
۲. سیاست انگلیس در ایران
سابقه حضور انگلیس در عرصه سیاست و اقتصاد ایران، به دوران چیرگی این کشور بر سرزمین هند میرسد. به دلیل منافع هنگفت و ثروت سرشار هند محور همه سیاستهای زمامداران بریتانیا بر استراترژی کلان حفاظت از هند بنا شده بود. ایران نیز دقیقاً از همین نقطه نظر به عنوان یکی از « شاهراههای بزرگ بینالمللی در اتصال اروپا به هند یا به تعبیر دیگر به مثابه ” دروازه هندوستان“ نگریسته میشد. (۵) بنابر این سیاست بریتانیا در ایران به سوی تضعیف هر چه بیشتر حاکمیت مرکزی ایران، پشتیبانی از یاغیان خودسر و شورشهای تجزیهطلب به منظور جلوگیری از تهاجم احتمالی این کشور به هند گرایش داشت، اما نه تا آنجا که ایران از فرط ضعف، تسلیم روسیه گردد.
تلاشهای انگلیس برای تجزیه افغانستان از ایران، تغییرات مکرر در خطوط مرزی ایران در شرق، حمایت از خوانین محلی، تسلط بی قید و شرط بر خلیج فارس، جلوه هایی از سیاستهای امپریالیستی بریتانیا در ایران بود. در عرصه اقتصادی نیز این کشور با کسب امتیازات انحصاری نظیر کشتیرانی در کارون و خلیج فارس، تأسیس بانک شاهنشاهی، تلگراف، کاپیتولاسیون و از همه مهمتر گرفتن امتیاز نفت جنوب بر بخشهای وسیعی از اقتصاد و سیاست ایران سیطره یافت. با سنگینتر شدن کفه نفوذ روسیه، انگلیس کوشید تا با نقاب آزادیخواهی به حمایت از انقلاب مشروطه برخیزد و از این رهگذر بتواند اولاً روسیه، این حریف نیرومند سیاسی، را از صحنه خارج کند و ثانیاً با افزایش کانونهای قدرت، طبقه اشراف هوادار انگلیس را بر صحنه سیاست کشور مسلط گرداند و به اصطلاح منارشی را به الیگارشی تغییر دهد. (۶) چه، عمق یافتن انقلاب مشروطه موقعیت و منافع بریتانیا را در سراسر منطقه به ویژه هند، در معرض خطر جدی قرار میداد. به همین علت امپریالیسم بریتانیا با همکاری سرمایهداری وابسته، زمینداران، سیاستمداران و خوانین وابسته با کمک لژهای فراماسونری مشروطیت را به مسیری دیگر هدایت نمودند که نهایتاً اقتصاد سیاسی و سرمایهداری ملی تضعیف گردید و اجرای متمم قانون اساسی و استقرار دموکراسی در ایران ناممکن گشت. (۷)با استخراج نفت در ایران، دولت انگلیس به شکل غارتگرانهای که با هیچ حساب و کتابی سازگار نمینمود، به چپاول ثروت این سرزمین پرداخت. (۸) گذشته از این برای حفاظت از چاهها و تأسیسات نفتی، با زیر پا نهادن اصل حاکمیت ملی ایران، با خوانین منطقه معاهدات مختلف امضا نمود و به انحای گوناگون به رشد حکومت ملوکالطوایفی، واپس گرایی سیاسی و نافرمانی در قلمرو ایران دامن زد.
۳. روس و انگلیس پس از قرارداد ۱۹۰۷
ظهور قدرتهای جدید در جهان و رشد اقتصادی – صنعتی فزاینده آنها و تلاششان برای دست یافتن به « جایی در زیر آفتاب» به سرعت مناسبات بینالمللی را دگرگون ساخت و آنان را به سوی بلوک بندیهای سیاسی – نظامی سوق داد. یکی از مشهورترین پیمانهای مزبور قرارداد ۱۹۰۷ میان روس و انگلیس بود که طی آن ایران به دو حوزه نفوذ و یک منطقه بی طرف تقسیم گردید. این قرارداد سرآغاز جولان بی مهار دو کشور در شکلی هماهنگ برای اضمحلال و اختناق کامل ایران بود که اندکی بعد با معاهده سری ۱۹۱۵ تکمیل گردید. این زدوبندهای پنهانی در جامعه سیاسی ایران واکنشهای تنفرآمیزی علیه دو کشور برانگیخت و مجلس، دولت، مطبوعات و محافل سیاسی و مردم طی راهپیماییهای اعتراضآمیز، شدیدآً از آن انتقاد نمودند.
روس و انگلیس پس از قرارداد ۱۹۰۷ به شکل بی سابقهای کوشیدند تا ضمن جلوگیری از توسعه و پیشرفت ایران در تمام عرصهها، از پاگیری و نفوذ یک قدرت سوم در ایران ممانعت به عمل آورند و با حمایت از فرمانروایان وابسته و نالایق، به سرکوب جنبش آزادیخواهی ملی و انهدام نهادهای نوبنیاد مشروطه با هدف مداخله بیشتر اقدام کنند. این اشتراک نظر در رویدادهای پس از مشروطه به ویژه در بازگشت محمدعلی شاه، فتنه سالارالدوله در غرب، اولتیماتوم روسیه به ایران، اخراج مورگان شوستر، انحلال مجلس دوم، استبداد ناصرالملک، سانسور مطبوعات، توقیف آزادیخواهان، استقراض و بازپرداخت وامها و نظایر آن آشکارا به چشم میخورد. در همین زمینه سفیر انگلیس به وزیرمختار روسیه در ایران گفته بود : « مدتی است که سفیران روس و انگلیس تقریباً ایران را اداره میکنند زیرا وزیران بدون مشورت آنها به هیچ اقدامی دست نمیزنند». (۹) در حقیقت اگر کابینهها در جهت مخالف مشی آنان حرکت میکردند به فساد و بی لیاقتی متهم میشدند و زمینه سقوط آنها فراهم میآمد.
۴. سیاست آلمان در ایران
از آغاز قرن بیستم آلمانها تلاش گستردهای جهت نفوذ در شرق و یافتن جای پایی در خلیج فارس آغاز کردند. این سیاست به سرعت با تلاش برخی از زمامداران و ملیگرایان ایرانی که از دیرباز به دنبال تمسک به یک قدرت سوم بودند، هماهنگ گشت. آلمانها با اغتنام فرصت بر دامنه رقابت با روس و انگلیس از طریق صدور کالا و سرمایه به ایران افزودند. بانکهای آلمان چندین فقره وام به دولت ایران پرداختند. چند مدرسه آلمانی در ایران گشایش یافت. آلمانها به تدریج خود را یار و همدرد ملت ایران در راه تحصیل مشروطه و علاقهمند به استواری و ثبات سیاسی – اقتصادی ایران نشان دادند.
آنچه سیاست آلمان را در ایران با توفیق روزافزون مواجه میساخت انزجار از روس و انگلیس از یک سو، جنبههای به ظاهر ضدامپریالیستی آلمان در قلمرو ممالک اسلامی از سوی دیگر و همچنین قدرت برتر آلمان در عرصه صنعتی و نظامی بود. قیصر آلمان همواره تأکید میورزید که همیشه دوست دویست میلیون مسلمان باقی خواهد ماند. (۱۰) سیاست دولت آلمان در اتصال شاخهای از راهآهن برلین – بغداد به تهران با استقبال بی نظیر ملیون ایرن مواجه گردید. هر چند که به دلیل مخالفت فزاینده روس و انگلیس این طرح اجرا نشد اما به همان نسبت بر اعتبار آلمان نزد ایرانیان افزود.
آلمانها نیک دریافته بودند که به دلیل تنگناهای فراوان سیاسی و اقتصادی نمیتوانند به این منطقه حساس لشکرکشی نمایند، لذا از راههای مسالمتآمیز و بشردوستانه کوشیدند سیاستهای خویش را به پیش برند. متخصصین آلمانی تحت عناوین کارشناس فنی، معلمین مذهبی و محقق در سراسر ایران حضور یافته به مطالعه پرداختند. خدمات کشتیرانی و بازرگانی و ورود سرمایه آلمان، سرانجام این کشور را پس از روس و انگلیس به سومین شریک تجاری ایران مبدل ساخت. (۱۱)
ایران در استراتژی سیاسی آلمان از یک سو میتوانست محل مناسبی برای به مخاطره افکندن منافع رقبایش، روسیه و انگلیس، به حساب آید و از سوی دیگر به تعبیر خود آلمانها جایی در زیر آفتاب جهت استثمار اقتصادی، تحصیل مواد خام، بازار فروش صادرات آلمان، صدور سرمایه و دهها جاذبه دیگر باشد. در این میان منافع سرشار نفت جنوب، بیش از همه چشمان طمعآلود آلمانها را خیره ساخته بود. (۱۲) آنان پیش از آغاز جنگ جهانی به وسیله خیل عظیم جاسوسان خود مناطق نفت خیز و امکانات اقتصادی و سیاسی ایران را شناسایی نموده بودند و در سالهای جنگ برای غلبه بر آنها نقشه میکشیدند.
۵. سیاست عثمانی در ایران
همسایگی و مرزهای طولانی ایران با امپراطوری عثمانی، وجود اماکن و مشاهد متبرک در خاک آن کشور و علاقه شیعیان ایرانی برای زیارت آنها، تعصبات دینی و اختلافات مذهبی، جابه جایی و نقل مکان عشایر کوچنشین در مرز دو کشور، نامشخص بودن سرحدات و توسعه طلبی همواره از عوامل برخورد ایران و عثمانی از عصر صفوی به این سو بوده است.فرصت طلبی و توسل به نیرنگ پیوسته عنصر بارز سیاست خارجی عثمانی در روابط با ایران بود. دولت عثمانی به هنگام فراغت در جبهههای اروپا، قوای خویش را جهت غارت و تصرف به قلمرو ایران گسیل میکرد، عشایر سرحدی را به طغیان و شورش تحریک مینمود و در صورت شکست و یا درگیری در مرزهای روسیه و اروپا، با ایران از در دوستی درمیآمد و با عذرخواهی و اعزام سفرای فوقالعاده، سیاستمداران با گذشت یا بی خبر ایران را اغفال میکرد. اما در همان حال تعقیب و آزار زایران ایرانی و یا تخفیف و تحقیر اتباع این کشور در خاک عثمانی با قدرت ادامه داشت. (۱۳) البته نباید از یاد برد که امپریالیستهای روس و انگلیس به دلیل سودی که از این منازعات میبردند، همواره با وسایل گوناگون تنور این معرکه را گرم نگاه میداشتند. ناکامیهای فراوان عهدنامههای ارزنهالروم در حل و فصل اختلافات دو کشور، از همین رهگذر قابل تفسیر است.
عثمانی اغلب یکی از ناامنترین و بی ثباتترین همسایگان ایران محسوب میشد. به همین دلیل کشمکشهای مرزی میان دو کشور تا سقوط امپراطوری عثمانی همچنان ادامه یافت. عثمانیها در مواقع گوناگون از جمله مقارن با جنبش مشروطهخواهی ملت ایران با استفاده از گرفتاریهای داخلی این کشور، میکوشیدند تا قسمتهای مهمی از آذربایجان ایران را تحت سیاست « پان تورانیسم» یا وحدت کلیه ترک زبانان آسیا، به قلمرو خود ضمیمه کنند. با آغاز جنگ جهانی اول، اندیشههای ارتجاعی عثمانیان در نقابهای فریبنده نژادی، زبانی و مذهبی، با عناوین « پان عثمانیسم»، « پان ترکیسم» و سرانجام « پان اسلامیسم» عرضه شد که معنایی جز جهانگشایی و توسعه ارضی نداشت. (۱۴)
۱. بنگرید به شیخالاسلامی، جواد. قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر. تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۶۸، چاپ دوم، ص ۱۳۳.
۲. برای اطلاع بیشتر در این باره بنگرید به ملائی، علیرضا. « بریگاد قزاق ایران، صحنهای از مداخلات لجام گسیخته روسیه در ایران». تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ششم، شماره ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۶). ص ۱۶۱ تا ۱۸۱.
۳. Amirsadeghi, Hossein. Twentieth Century Iran, London, First Published ۱۹۷۷, p. ۱۱.
۴. بنگرید به: کاظمزاده، فیروز. روس و انگلیس در ایران ۱۸۶۴-۱۹۱۴. پژوهش درباره امپریالیسم. ترجمه منوچهر امیری. تهران، آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱، چاپ دوم، ص ۶۴۸.
۵. سایکس، سر پرسی. سفرنامه ژنرال سایکس یا ده هزار مایل در ایران. ترجمه حسین سعادت نوری. تهران، ابن سینا، ۱۳۳۶، چاپ دوم، ص ۴۳۸-۴۳۹.
۶. رجوع کنید به قاسمی، ابوالفضل. سیر الگارشی در ایران از گوماتا تا کودتا. تهران، ققنوس، ۱۳۵۷، چاپ اول، ص ۲۵۵ و ۲۵۷.
۷. برای اطلاع بیشتر ر.ک : رواسانی، شاپور. دولت و حکومت در ایران در دوره تسلط استعمار سرمایهداری. تهران، نشر شمع، بی تا، چاپ اول، ص ۸۷ تا ۸۹.
۸. درباره نفت بنگرید به: فاتح، مصطفی. پنجاه سال نفت ایران. تهران، پیام، ۱۳۵۸، چاپ دوم، ص ۲۶۴ تا ۲۶۶ و همچنین: عیسوی، چارلز. تاریخ اقتصادی ایران (قاجاریه ۱۲۱۵ تا ۱۳۳۲-۱۲۱۵ق). صص ۵۰۱-۵۰۰.
۹. بنگرید به : اتحادیه نظام مافی، منصوره. احزاب سیاسی در مجلس سوم (۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ق). تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص ۲۰.
۱۰. بنگرید به : بلوشر، ویپرت. سفرنامه بلوشر. ترجمه کیکاوس جهانداری. تهران، خوارزمی، ۱۳۶۳، چاپ اول، ص ۱۳۰.
۱۱. در این باره بنگرید به میروشینکف، ل.ن. ایران در جنگ جهانی. ترجمه ع. دخانیاتی. تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۴، چاپ اول، ص ۲۹. همچنین میراحمدی، مریم. پژوهشی در تاریخ معاصر ایران برخورد شرق و غرب ۱۹۰۰-۱۹۵۰. مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸، چاپ دوم، ص ۷۲ و ۷۳؛ و نیز مارتین، برادفور. جی. تاریخ روابط ایران و آلمان. ترجمه پیمان آزاد و علی امید. تهران. پیک ترجمه و نشر، ۱۳۶۸، چاپ ول، ص ۸ تا ۱۲.
۱۲. تفرشی، مجید. « نقش آلمان در تحولات خلیج فارس در ابتدای قرن بیستم و جنگ جهانی اول». محموعه مقالات سمینار مسائل خلیج فارس. تهران. دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۶۹، چاپ دوم، ص ۱۵۸ تا ۱۶۵.
۱۳. شمیم، علیاصغر. ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۰، چاپ دوم، ص ۱۱۲.
۱۴. در این باره بنگرید به افشار، محمود. سیاست اروپا در ایران: اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی. ترجمه ضیاءالدین دهشیری. تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸، چاپ اول، ص ۱۷۱؛ تمدن، محمد. اوضاع ایران در جنگ اول یا تاریخ رضائیه. تهران، تمدن، ۱۳۵۰، ص۸۲.
علیرضا ملائی توانی
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست