چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
شرارت آنتیاومانیستهای پیشپا افتاده
«بلایای جنگ» اثر گویا یك شاهكار مدرن زودهنگام است، اثری كه وی به عنوان آخرین میراث وحشت برای قرون متمادی به جای گذاشت.
این مجموعه چنان ضد كلیسایی و میهنپرستانه بود كه در دوران زندگی خود هنرمند اجازهی انتشار نیافت و اولین چاپ آن در سال ۱۸۶۳ یعنی سه دهه و نیم بعد از مرگ هنرمند به سال ۱۸۲۶ صورت گرفت. این مجموعه چاپ از آن زمان نه به عنوان یك چیز تاریخی بلكه همواره به عنوان یك كار معاصر نگریسته شده است. تصاویری آنچنان ضروری و راستین كه میتواند به عنوان هنر جدیدی زنده ایفای نقش كند. گویا به عنوان یك هنرمند روشنفكر شروع كرد، در زمانی كه تنها یك روشنفكر در اسپانیا بود، رنگهای درخشان و لذت تجربهگرایی را از «رینولدز» و «گینزبارو» نقاش مدرن پرتره در انگلیس آموخت.
نقاشیهای اوایل گویا به طور ظریفی بر ارزشهای سكولار و سیاستهای آزاداندیش صحه میگذارد، زمانی كه ناپلئون قهرمان یكهتاز ارزشهای روشنفكری - آنقدر متجدد كه همراه با خود باستانشناسانی را برای شكنجه مصریان برد - شبه جزیره ایبریها را در ۱۸۰۷ تصرف كرد و برادرش جوزف را بر سلطنت آن نشاند نیمه روشنفكرهایش شاید انتظار روبهرویی با این مدرنگرای بیگانه را نداشتند. مدرنیتهی گویا خود را محدود نمیكند، او ضرورتی برای پیكاسو و دالی بود همچنان كه برای مانه؛ او بیش از همهی هنرمندان پیشامدرن به یك مدرنیست شباهت دارد. در زمانی كه همه هنرمندان، جنگهای ناپلئون را رومانتیك میبینند، گویا اولین هنرمندی است كه بدون هیچ تعارفی چهرهی مهیب جنگ را عریان میكند.
در واقع دوره، دورهی رمانتیكها است و در این میان میتوان به آثار زیادی از جمله تصویر گیج كنندهی «آنتوان جان گروز» به نام «ناپلئون در حال دیدار از قربانیان طاعون» كه در موزه لوور است، اشاره كرد. در این اثر وی عظمتی شبه مسیحی به موضوع میدهد و بهطور آشكار ناپلئون را یك چهرهی شبه مذهبی مینمایاند؛ در حالی كه بریتانیا ادعا میكند؛ ناپلئون زمانی كه «یافا» را تسخیر كرد فرمان قتل عام ۳۰۰۰ زندانی تُرك را صادر كرد. اما در آثار گویا هیچ رمانس و ایدهآلیسمی دیده نمیشود، زیرا جوهرهی جنگ مدرن را دریافته بود. اگر نگاهی به تاریخ هنر بیاندازیم، میبینیم كه تمامی زایشهای موفقیتآمیز از هنرمندانی است كه جنگ را به چشم خود دیدهاند. آنها بلایای جنگ را همچون قالبی برای كابوسهای خودشان تشخیص دادهاند آنچه ما در چاپهای گویا میبینیم.
در واقع شِمایی از مرگ یك ایدهآلیست است كه همچون نقاشیهایش در پرادو یعنی دوم و سوم ماه مه ۱۸۰۸ بسیار تاثیرگذار بودند، پیكاسو نیز در خلال جنگ داخل اسپانیا به چاپهای گویا برگشت و بر همان اساس شاهكار ضد جنگ خود «گرانیكا» را تدارك دید. چاپهای گویا تصاویر مخوف ظلم به مثابه پردهای از زندگی است كه سلاخی شدن انسان چهارمیخ شده بر درخت را نشان میدهد.
تمامی این عظمت شاهكار كسی است كه حالا چپمنها برای گذرگاه انتخاب و قربانی كردهاند.
گویای بیچاره كه دوران زندگی را میبایست با تفتیش عقاید در اسپانیا، ناشنوایی و دوك ولینگتون سپری میكرد حالا به دست چپمنها افتاده است. این كار آنها یك واقعهی مهیب دیگر در تقابل با مرگ است. یك بیحرمتی به خاطرهی گویا. ان هم كاری كه هرگز قدرت شوكه كردنش را از دست نمیدهد.
چند سال پیش برادران چپمن سری كاملی از جنجالیترین مجموعه چاپ دنیا یعنی «بلایای جنگ» را خریدند. یكی از نادرترین و بكرترین مجموعهها مشتمل بر ۸۰ اچینگ چاپ شده از صفحههای هنرمند كه چه از نظر مهارت در چاپ، چه از نظر تاریخ هنر یك گنجینه ارزشمند است، مجموعهای كه بعد از خریداری روی آن كار كردند.
این مجموعه از یك نسخه مستقیماً چاپ شده از لیتوگرافهای گویا در ۱۹۳۷ فراهم آمده است كه در آن زمان به عنوان یك اقدام علیه جنایتهای فاشیسم در جنگهای داخلی اسپانیا قلمداد میشود. مجموعهای كه برای پیكاسو و دالی اهمیت فراوانی داشت.
جك خود در مورد گویا میگوید: «او هنرمندی است كه در نوعی منازعهی اكسپرسیونیستی روشنفكرانه با رژیم كهنه حاضر میشود، خُب این مشتی عالی بر دهان اوست، زیرا كه او خود از آرامش در پرتو یك اثر اخلقفی جانبداری كرده است. پس شهوت بیش از حدی در كارش وجود دارد و بر این اساس كسی باید به آن هتاكی میكرد...)
دینس درباره این مجموعه میگوید؛ «سالهای زیادی بود كه آن را زیر نظر داشتیم، گاهی منصرف میشدیم در حالی كه از نظرمان دور نمیشد» تا اینكه بالاخره آنها در تصمیمشان مصمم شدند. جك ادامه داد؛ «همیشه به بازپردازی آن علاقهمند بودیم...»
دینس: «خُب ما خیلی سیستماتیك در این ۸۰ اچینگ پا گذاشتیم و همهی سرهای قابل رویت قربانیان را به سرهای دلقكها و كارتونها تغییر شكل دادیم...»
عنوان این آثار «هتاكی به رنج» بود و نمایشگاهی كه اولین بار از این آثار در موزهی هنر مدرن آكسفورد برپا شد «تجاوز به آفرینش» عنوان گرفت.
كمی به عقب برگردیم، دست بردن و تخریب اثر هنری شاید اخرین تابوی یك آزاد اندیش باشد. كار شما یادآور كار والترسیكرت است كه آثار پاتریشیا كرنول (نویسندهی داستانهای جنایی) را یكجا خرید و منهدم كرد، در تبعیت از تئوری وی كه ... در اینجا تنفر جك از من در حال اوج گرفتن است. اما به هر حال خراب كردن یك اثر هنری به شكل وحشتناكی كریه است، احمقانه است، یك چیز مریض در آن هست. چپمنها به تازگی دریافتهاند كه مردم سخت از كارشان ناراحتند، زمانی آثار اولیه آنها، مانكنهای دختری با آلت مردانه به جای دماغشان، آثاری خارج از عرف بود، این آثار بیتناسبیهای كنایهواری از هنر دههی ۹۰ بریتانیا را مینمایاند. در چند سال گذشته آنها تحسین توده را بر انگیختند در زبانی كه ادعا میكند؛ توهین و شوخی را توامان در خود دارد. اثر آنها به نام دوزخ «Hell» كه تابلویی است مینیاتوری از اسباببازی هزاران سرباز آلمانی جنگ جهانی دوم كه خود و یكدیگر را در عیاشی یك نازی دیوانه میكشند، تفسیر عمیقی بر هولوكاست و نمایندگانش را در خود دارد.
جك میگوید: «ایده ساختن ۵۰۰۰ سرباز كوچك اسباب بازی كه همه به شكل چند وجهی در حال كشاكش با یكدیگرند ... نشان میدهد كه مردم آمادهاند با آثار پُرمایه و پوچ ارتباط برقرار كنند. ۳ سال وقت برد تا ۵۰۰۰ آدمك ساختیم اما آلمانها فقط ظرف ۳ ساعت ۱۵۰۰۰ زندانی جنگ روسیه را كشتند.»
بد نیست به نمایشگاهی در پاییز گذشته برگردیم كه در این نمایشگاه گالری وایت كیوب white cube gallery در سامبر میزبان برگزاری كارهایی از كلكسیون خانوادگی چپمنها بود، فضاهایی شبه موزهای با كارهایی كه در زیر نقطههای نورانی در میان تاریكی چیده شده بودند. در این نمایش مخاطبان در میان نمونههای قدرتمند گیج كنندهای از هنر قومی سرگردان میشدند؛ ماسكهای چوبی تراشیده شده عظیم با موهای نخلی و چفت و بستهای ابتدایی در كنار ساختههای چپمنها با لوگوهای مكدونالد؛ صورتهای ترسناك دلقكوار با چهرههای ساخته شده از كلوچه برگر.
آنچه واضح بود اینكه این نمایشگاه اساساً روی لبهای از نژادپرستی و فاشیسم حركت میكرد. هنر قومی بیش از ۱۰۰ سال بهوسیلهی مدرنیسم مورد استفاده قرار گرفته است. در اینجا به نظر میرسید كه ارزشهای قومی آفریقا با شرارت و تاریكی مخصوصاً یكجا گرد آمده است. این نمایش را به عنوان یك نقد اخلاقی از fast food، آمریكا و آنچه در آن است، میتوان تحسین كرد. جك میگوید: «بهترین یادداشت یكی بود كه به خلاء اسطوره و تقابل دوتایی مبتذل اشاره كرده بود؛ میان بدی مكدونالد و خوبی قومگرایی چنانچه كار نوعی محله به جهانی سازی پنداشته شده بود.»
و در واقع چپمنها ادعا میكنند «ما میتوانیم در یك مذهب مكدونالد یسازیم» و اما برگردیم به بلایای جنگ گویا، با توجه به آنچه رفت یك دلیل برای ضایع كردن ۸۰ چاپ ارژینال گویا را میتوان این دانست؛ این امر شاید عاقبت باعث رنجش مردم شود اما چپمنها این قضیه را به عنوان یكی از اهدافشان در نظر دارند.
جك اشاره میكند: «در ۱۹۵۰ رابرت راشنبرگ یك طراحی از دكونینگ را پاك كرده در این برخورد راشنبرگ متجاوز قلمداد میشد، به عنوان یك هنرمند جوانتر كه شارع پاپ و هنر مفهومی بود، در حال پاك كردن كار یك پیشكسوت است. تصویری غالب در یك اشاره اودیپی رنگارنگ» او ادامه میدهد «او مخصوصاً دكونینگ را برای چنین سرنوشتی انتخاب كرد زیرا وی او را تشویق كرد ... او با مجوز هنرمندِ پیرتر دست به این عمل زد. تخریب میتواند حركتی از روی عشق باشد.»
به هر حال شما نمیتوانید طبیعت محكم و سیستماتیك علقه چپمنها به گویا را انكار كنید. آنها از اوایل دهه ۹۰ در حال بازپردازی او بودهاند. به همان خوبی اثر «وقایع بزرگی بر ضد مرگ» چاپها (مجموعه كار گویا و چپمنها) نیز تابلوی مینیاتوری بود كه هر جنایتی را در خود داشت. همزمان با كار روی «جهنم» بود كه آنها مجموعه خودشان را با سركوب اچینگهای «بلایای جنگ» گویا تهیه كردند. تركیبی از موتیفهای گویا با نازیسم، آتشفشانها و كاریكاتورهای دهشت انگیز.»
در نظر بعضی منتقدان اینها همگی یك اتلاف انرژی خام است. از نظر آنها دستانداختن قدرتمندترین هنرمند اخلاقگرا ناراحت كننده میرسد. و از هجو كردن اصطلاح پیشكسوت (old master) كار مطلقاً بیجا است.
روبرت هیوز منتقدی كه در حال نوشتن كتابی در مورد گویا است، ترجمه چپمنها از این تصاویر را یك تمرین سطحی عنوان كرده است.
اما ما لااقل در هنر در زمانهای سطحی به سر می بریم. ... چپمنهاخود ترجیح میدهند به عنوان آنتیاومانیستهای پیش پا افتاده تحقیر شوند تا اینكه به عنوان انسانهای وارسته مورد ستایش قرار گیرند.
زبانی كه ما برای تحسین هنر از آن استفاده میكنیم؛ شكل سرگرمی محدودی را دارد. وقتی یك اثر هنری را دوست داریم خود را مجبور میكنیم، یك چیز عمیق، پند، التهاب معنوی و یا حقیقتی روحانی در آن پیدا كنیم. چیزهایی كه همه از نظر چپمنها مردود است.
در حال حاضر كه ما در حال صحبتیم كارهای جدید در استودیو نیستند. من در ذهنم یك چیز خوب و عالی از نزدیكی چپمنها با گویا میسازم، بدون هیچ نگرانی.
ما در مورد نقد و راههای صورتبندی دوبارهی آن، اینكه همیشه نطقهای اخلاقی انسانگرایانه، پُر احساس و معانی سیاسی را در بردارند، گفتگو كردیم و به چیزهای والایی كه در نقد «ساندی تایمز» در مورد كار آنها به چشم میخورد، میخندیم. چیزهای بسیار پیچیده. روز بعد من تصاویر را دیدم. فكر كردم آنها درخشان و عمیقند. به نوعی، آنها تخریبی صورت ندادهاند.
بلكه چیزهای جدیدی در بلایای جنگ گویا یافتهاند. آنها برای توصیف فضایی كه در آثار اخیرشان نفوذ كرده از كلمه «شرارت» استفاده میكنند. حسی از شرارت در آنچه آنها بر گویا اعمال كردهاند چاپهای تغییر یافته شما را به این فكر میاندازد كه انگار قاتل یك سریال كه به طراحی صورتهای مسخره روانی معتاد است در اتاق چاپ و طراحی موزه لندن وارد شده. شبیه قاتل اژدهای سرخ «Red Dragon» كه یك بلیك «Blake» واقعی را میخورد.
آرامش و انفجارهای سفید، سرهای دلقكوار و كارتونی به طور حیرتآوری وحشتناكاند. انگار به آنها، با طراحی خیلی حساس زندگی و شخصیت داده شده است. میتوان اینطور نتیجه گرفت كه كار آنها نه یك برخورد كه یك همكاری است، یك هماهنگی. آنچه آنها واقعاً انجام میدهند، به نظر میرسد متعلق به خود اثر است.
یك پیش درآمد تاریخی از این اثر كلاژهای ماكس ارنست است كه در آن لیتوگرافهای قرن ۱۹ در یك دنیای رویایی متقاعد كننده بازسازی شدهاند. آنچه چپمنها را آزاد میسازد... ارزشهای آزاد است. نه آنچنان تعبیر هجوآمیزی از گویا كه تعمیم ناامیدی و یاس وی باشد. آنچه این هنرمندان در آن شریكاند؛ كاملاً ابتدایی بودن، آركائیك بودن و بدبینی كاتولیكی هنرشان است. احساسی نه كه به خاطر نامعقول بودنش بلكه بهخاطر چیزی كه بیشتر قابل درك و شیطانی است. چپمنها شاهكار گویا را برای قرنی بازسازی كردهاند كه شرارت را بازخوانی كرده است. این چنین است كه من در دامشان افتادهام.
مترجم : وحید شریفیان
منبع : دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست