چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
۵ کلام حکمتآمیز از علی(ع)
۱)آله الریاسه سعهالصدر؛ ابزار ریاست، سعه صدر است.( >نهجالبلاغه، حکمت ۱۷۶) ابن أبی الحدید میگوید:
<رئیس به چند امر نیاز دارد؛
الف) جود
ب) شجاعت،... و از جمله آنها سعه صدر است که ریاست بدون آن تمام و ممکن نیست.>
تنگنظری و کمحوصلگی در برخورد با نظرات مخالف و مشکلات پیشبینی نشده، از مهمترین آفات مدیریت و ریاست است. رئیس و مدیر باید در برابر مشکلات، انتقادها و نظرهای مخالف از خود، با روی گشاده برخورد کند. فقدان سعه صدر موجب میشود که نیروهای شایسته و متخصص که از لحاظ فکری و سلیقههای شخصی با مدیر اختلاف دارند، با او همکاری نکنند و مردم از اطراف او پراکنده شوند و از این رو است که موسی کلیم(ع) وقتی که از جانب خدا ماموریت یافت که به سوی فرعون برود و او را به سوی خدا دعوت کند، از خداوند متعال درخواست کرد: <پروردگار من، سینهام را گشاده گردان و کارم را برایم آسان گردان و گرهاز زبانم بگشای تا سخنانم را بفهمند.( >سوره طه، آیه ۲۵ تا ۲۸)
۲) اتقوا ظنون المؤمنین، فان الله تعالی جعل الحق علی ألسنتهم؛ از گمان مومنین بپرهیزید، زیرا خداوند، حق را بر زبان آنان قرار داده است.( >نهجالبلاغه، حکمت ۳۰۹) بر اساس ادله عقلی و نقلی، مومنانی که دارای ایمان کامل، صفای نفس، لطافت باطن و صدق فراست هستند، خیالشان عین حقیقت و ظنشان عین یقین است و در قول و فعل، صواب و سداد بر آنان الهام میشود؛ همانطور که در آیه ۲۸۲ سوره بقره آمده است: <واتقوا الله و یعلمکم الله؛ تقوای الهی را پیشه کنید و خدا شما را تعلیم میدهد.> فلذا داوری انسانهای مومن و باتقوا درباره آدمیان، مقرون به حقیقت است و باید از آن ترسید.
۳) اتقوا معاصی الله فی الخلوات، فان الشاهد هو الحاکم؛ از معصیت خدا در خلوتها بترسید؛ زیرا آنکه گواه است، خود داور است.( >نهجالبلاغه، حکمت ۳۲۴)
در این کلام عرشی، علی(ع) مردمان را از ارتکاب معصیت الهی در خلوتها نهی میکند و به او یادآور میشود که مبادا کسی چنین پندارد که گناهی را در خلوت مرتکب میشود و هیچکس آن را نمیبیند تا گواه و شاهد بر آن معصیت باشد؛ زیرا خداوند متعال که به تصریح قرآن کریم از رگ گردن هم به انسان نزدیکتر است خود در اینجا هم شاهد است و هم قاضی و در جایی که قاضی، خود ارتکاب جرم را مشاهده کند برای صدور حکم نیاز به شاهد ندارد. چنین برداشتی از نظام حاکم بر هستی میتواند بزرگترین عامل کنترلکنندهو مانع آدمیان از ارتکاب به گناهان و جرائم باشد.
لذا باید برای مبارزه با جرم و فساد در درجه اول چنین ایمانی را در آدمیان به وجود آورد.
۴) أحب الناس الی العاقل أن یکون عاقلا عدوه؛ لا‡نه اذا کان عاقلا کان منه فی عافیه؛ محبوبترین مردمان در نزد انسان عاقل، این است که دشمن او عاقل باشد؛ زیرا اگر دشمن او عاقل باشد از او در عافیت خواهد بود.( >الا‡لف المختاره لابن أبی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۳۵)
یکی از بهترین نعمتهای الهی برای آدمی این است که دشمن او عاقل باشد زیرا رفتار انسان عاقل براساس عقل و قابل پیشبینی است اما از آنجایی که رفتار انسان غیرعاقل براساس عقل نیست، لذا قابل پیشبینی هم نیست و درنتیجه انسان عاقل نمیداند که در برابر رفتار دشمن غیرعاقل چگونه رفتاری و موضعی داشته باشد. از این رو است که در مثل آمده است: <دشمن دانا به از نادان دوست.>
۵) <احذروا صوله الکریم اذا جاع، واللئیم اذا شبع؛ برحذر باشید از تعرض کریمان به هنگام گرسنگی و از تعرض فرومایگان به هنگام سیری.(نهجالبلاغه، حکمت ۴۹)
علی(ع) در این کلام حکمتآمیز به نکتهای ظریف و روانشناسانه اشاره میکند و آن اینکه باید از انسان کریم به هنگام گرسنگی و از انسان فرومایه به هنگام سیری ترسید و برحذر بود؛ زیرا انسان کریم آنگاه که گرسنه شود، نخوت و غیرت او به جوش میآید و از آنجایی که خود را شایسته اعزاز و تکریم میداند درصدد مقابله با وضع موجود برمیآید و دست به انقلاب و شورش میزند، همانند شیر به هنگام گرسنگی که به موجودی خطرناک تبدیل میشود. اما انسان لئیم و فرومایه به هنگام گرسنگی به موجودی ضعیف و خوار مبدل میشود که صرفا به دنبال سیر کردن شکم خویش است و هرگز دست به کار خطرناک نمیزند، ولی همین انسان فرومایه به هنگام سیری، تکبر میورزد و به طغیان و ستم میپردازد و نزدیکان خویش را انکار میکند و بر دوستان جفا روا میدارد.
۱) اختر أن تکون مغلوباً و أنت منصف، ولا تختر أن تکون غالباً و أنت ظالم. به شکست و مغلوبیتی که از روی انصاف و عدالت است تن ده و آن را برگزین و از پیروزی در حال ظلم پرهیز کن. (الا‡لف المختاره لابن أبی الحدید، ج ۲۰، ص ۲۵۸). یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی و سیاست علی(ع) پرهیز از روشهای باطل برای رسیدن به هدف بود. علی(ع) برخلاف ماکیاولی که سیاست معروف <هدف وسیله را توجیه میکند> را تئوریزه کرد، معتقد بود که هدف وسیله را توجیه نمیکند. فلذا نباید برای رسیدن به هدف - هر چند مقدس - از روشهای نامقدس و باطل استفاده کرد. از این رو ترجیح میداد که مغلوب شود، ولی از جادهانصاف خارج نشود. او پیروزی همراه با ظلم را پیروزی به معنای واقعی نمیدانست.
بر این اساس است که میبینیم وقتی به علی(ع) خرده گرفتند که چرا به کسانی که در اسلام، سابقه بیشتری دارند و در جنگها شرکت جستهاند و به آنان که دارای حسب و نسب عالی هستند، بیش از دیگران از بیت المال بخشش نمیفرماید، فرمود: <أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور فی من ولیت علیه؟! والله! لا أطور به ما سمر سمیر، و ما أم نجم فی السماء نجما. لو کان المال لی، لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله؟. آیا به من فرمان میدهید که از راه ستم کردن به کسی که بر او ولایت یافتهام، پیروزی به دست آورم؟ نه، به خدا سوگند، چنین نکنم تا شب و روز از پی هم میآیند و در آسمان ستارهای از پی ستارهای دیگر طلوع میکند. اگر این مال از آن من بود، همانا میان مردمان به مساوات پخش میکردم، پس چگونه چنین نکنم در حالی که مال، از آن خدا است. (نهج البلاغه، خطبه، ۱۲۶) و زمانی که عدهای او را در مقابل معاویه به عدم سیاست متهم کردند، فرمود: <به خدا سوگند که معاویه هوشمندتر از من نیست، اما او از پیمانشکنی و هرزگی باکی ندارد، و اگر ناپسندی پیمانشکنی نبود، من از تمامی مردم هوشمندتر بودم، اما هر پیمانشکنی نوعی هرزگی، و هر هرزگی گونهای کفر است و هر عهدشکنی در روز قیامت پرچمی است که با آن شناخته میشود. با این همه، خدای را سوگند که نه هرگز در چنبره توطئهای غافلگیر میشوم و نه در هیچ سختی و شدتی به ستوه میآیم.(نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۱)
۲) الاشرار یتبعون مساوی الناس و یترکون محاسنهم، کما یتبع الذباب المواضع الفاسده. اشرار بدیهای مردم را جستوجو و خوبیهای آنان را ترک میکنند، همانطوری که مگسها جایگاههای فاسد را جستوجو میکنند (الا‡لف المختاره لابن أبیالحدید، ج ۲۰، ص ۲۶۷)
یکی از بدترین خصلتهای آدمی جستوجو درباره بدیها و عیبهای دیگران است که در تعالیم اسلامی مورد نهی اکید قرار گرفته است؛ بهطوری که در همین حدیث شریف، علی(ع) از کسانی که به تتبع عیوب دیگران میپردازند با عنوان <اشرار> یاد و عمل آنان را به عمل مگس تشبیه کرده است. پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز از جستوجوکنندگان عیوب مردم با عنوان مسلمان زبانی یاد کرده و فرموده است: <ای گروه کسانی که به زبان مسلمان شدهاید، ولی دلهایتان مسلمان نشدهاست، در پی عیبها و لغزشهای مسلمانان نباشید، چرا که هر کس در پیشمارش و یافتن عیبهای مسلمانان باشد، خدا هم پیجوی عیب او خواهد شد و هر که را خدا در پی عیوبش افتد، رسوایش میسازد.( اصول کافی، ج۲، ص۳۵۵)
۳) اذا أراد الله أن یزیل عن عبده نعمه، کان أول ما یغیر منه عقله. هرگاه خداوند اراده کند که نعمتهایش را از بندهاش زائل کند، اولین چیزی را که از او تغییر میدهد، عقل اوست. (الا‡لف المختاره لابن أبیالحدید، ج ۲۰، ص ۳۰۱)
در قرآن کریم درباره مقایسه مشرکان با آل فرعون که گمراهی را برای خویش انتخاب کردند، آمده است: <همانند رفتار پیروان فرعون و پیشینیان آنان، به آیات خدا کفر ورزیدند، پس خدا به [سزای] گناهانشان گرفتارشان کرد. خدا نیرومند و سخت کیفر است. این [کیفر] بدان جهت است که خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته است تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان دارند تغییر دهند[ یعنی تغییر حالت و تغییر جهت دهند] و بیگمان خدا بسیار شنوای بس دانا است.[ رفتاری ] چون رفتار فرعونیان و پیشینیان آنان که آیات پروردگارشان را تکذیب کردند، پس ما آنان را به [سزای ]گناهانشان هلاک کردیم و آلفرعون را غرق کردیم در حالی که همه آنان ستمکار بودند.( .>انفال، ۵۲ تا ۵۴) پس خداوند متعال نعمتی را که به آدمی داده است، از او نمیگیرد مگر اینکه آدمی خود با تغییر درون، زمینه این امر را فراهم آورد و از آنجایی که عقل بزرگترین و ارزشمندترین نعمتی است که خداوند به آدمیان داده است و در صورت زوال آن سایر نعمتها هیچگونه ارزشی ندارد، علی(ع) در این کلام حکمتآمیز میگوید: <هرگاه خداوند اراده کند که نعمتهایش را از بندهاش زائل کند، اولین چیزی را که از او تغییر میدهد، عقل اوست.>
۴) اذا أردت أن تصادق رجلا فانظر من عدوه. هنگامی که ارادهدوستی با کسی کردی، دشمنانش را بنگر(الا‡لف المختاره لابن أبیالحدید، ج ۲۰، ص ۲۸۶)
دشمنان هر فردی میتواند نشانگر شخصیت او باشد؛ زیرا سفلگان دشمن بزرگان و لئیمان دشمن کریمان و جاهلان دشمن عالمان و... هستند. براساس قاعده <تعرف الاشیاء باضدادها> می توان افراد را از طریق دشمنانشان شناخت.
۵) الجاهل یعرف بسته` خصال؛ الغضب من غیرشیء، والکلام فی غیرنفع، والعطیه فی غیرموضعها، وألّا یعرف صدیقه من عدوه، و افشاء السر، والثقه بکل أحد. نادان با شش خصلت شناخته میشود؛ خشم گرفتن بیجا و سخن گفتن بدون نفع و بخشش نابجا و اینکه دوستش را از دشمن نشناسد و افشای راز و اطمینان کردن به هر شخصی.(الا لف المختاره لابن أبیالحدید، ج ۲۰، ص ۳۰۲
لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق؛ اطاعتی برای مخلوق در معصیت خالق نیست.> نهجالبلاغه، حکمت ۱۵یکی از ویژگیهای حکومتهای استبدادی این است که از کارگزاران و مردم خواهان اطاعت بیچون و چرا هستند و حال اینکه در تفکر اسلامی اطاعت از دستور هر شخص و مقامی در صورتی که معصیت خداوند در آن باشد، جایز نیست. آیات و روایات مستفیض و بلکه متواتر بر وجوب سرپیچی از دستوری که معصیت خدا در آن است دلالت دارد. ازجمله خداوند متعال از زبان اهل آتش میفرماید: <گفتند بارخدایا ما پیشوایان و بزرگانمان را پیروی کردیم و آنان ما را به گمراهی کشاندند. ( >احزاب، ۶۷) علی(ع) خود در جایی دیگر میفرماید:
۱) <زینهار، زینهار، از پیروی و اطاعت بزرگان و روِسایتان برحذر باشید؛ همانان که به واسطه موقعیت خود تکبر میفروشند و خویشتن را به جهت نسب خود بالاتر از دیگران میشمارند و کارهای نادرست را به خدا نسبت میدهند و به انکار نعمتهای خدا برخاستند تا با قضایش ستیز کنند، و آنان که نعمتهای خداوند را نادیده میگیرند.( >نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲)
۲) حق علی الامام أن یحکم بما أنزل الله، و أن یعدل فی الرعیه، فاذا فعل ذلک فحق علیهم أن یسمعوا و أن یطیعوا، و أن یجیبوا اذا دعوا. و أیما امام لم یحکم بما أنزل الله فلا طاعه له؛ وظیفه امام است که بدانچه خدا نازل فرموده است حکومت و در میان مردم به عدالت رفتار کند، پس هنگامی که اینگونه عمل کرد وظیفه مردم است که از وی شنوایی و اطاعت داشته باشند و هنگامی که آنان را فراخواند اجابت کنند و هر پیشوایی که بدانچه خدا نازل فرموده حکومت نکند، اطاعتی برای او نیست.( >مسند زید ۳۲۲)
در این حدیث شریف علی(ع) لزوم اطاعت مردم و کارگزاران از رهبر(حکومت) را منوط به رعایت دو شرط اساسی توسط رهبر(حکومت) کرده است؛ حکم به ما انزلالله و رعایت عدالت در میان مردم، و تصریح کرده است که اگر رهبر(حکومت) به ما انزل الله حکم نکند، هیچگونه اطاعتی در قبال او لازم نیست. بنا بر این ضربالمثل معروف <المأمور معذور> در تفکر اسلامی هیچ جایگاهی ندارد و نمیتوان با اینگونه توجیهات از دستور صریح خداوند متعال و شرع مقدس مبنی بر ضرورت تخلف از دستور به غیر ما انزلالله و ظلم اطاعت کرد.
۳) و أشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم أکلهم، فانهم صنفان: اما أخ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق،...؛ و قلب خویش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت کن و همچون حیوان درندهای نسبت به آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری زیرا آنها دو گروه بیش نیستند؛ یا برادران تواند در دین و یا انسانهایی نظیر تو در آفرینش، گاه از آنها لغزش و خطا سر میزند...( >نهجالبلاغه، نامه ۵۳) علی(ع) در عهدنامهخود به مالک اشتر او را از هرگونه برخورد تند و ظالمانه با مردم تحت حکومت خویش (سرزمین مصر) نهی میکند و از او میخواهد که قلب خویش را مملو از رحمت و محبت نسبت به آنان کند و دایره عطوفت حکومت را از مسلمانان فراتر برده و شامل همه انسانها همه انسانها اعلام میدارد.
۴) فاخفض لهم جناحک و ألن لهم جانبک، وابسط لهم وجهک، و آس بینهم فیاللحظه و النظره، حتی لا یطمع العظماء فیحیفک لهم، و لا ییأس الضعفاء من عدلک علیهم، فان الله - تعالی - یسائلکم معشر عباده عن الصغیره من أعمالکم و الکبیره، و الظاهره و المستوره فان یعذب فأنتم أظلم، و ان یعف فهم أکرم؛ بالهایت را برای آنان بگستر و با نرمی با آنان رفتار کن، چهرهات را بگشا و با یک چشم به آنها بنگر تا بزرگان و اشراف در چشمپوشی از حق بر تو طمع نبندند و بینوایان از عدالت تو مأیوس نشوند، همانا خداوند متعال - ای گروه بندگان - شما را از اعمال کوچک و بزرگ و آشکار و پنهان بازخواست میکند، پس اگر عذاب کند به خاطر ستم بیشتری است که شما خود مرتکب شدهاید، و اگر ببخشد او بزرگوارترین است.( >نهجالبلاغه، نامه ۲۷)
۵) سئل علی عن أهل الجمل، قال: قیل: أمشرکون هم؟ قال: من الشرک فروا. قیل: أمنافقون هم؟ قال: ان المنافقین لا یذکرون الله الا قلیلا. قیل: فماهم؟ قال: اخواننا بغوا علینا؛ از علی(ع) در ارتباط با اهل جمل پرسش شد که آیا اینان مشرک هستند؟ فرمود: اینان از شرک گریختهاند. گفته شد: آیا منافقاند؟ فرمود: منافقین جز اندکی خدا را یاد نمیکنند. گفته شد: پس اینان چه هستند؟ فرمود: اینان برادران ما هستند که علیه ما شورش کردهاند( !>مصنف ابنشیبه ۲۵۶/۱۵، کتاب الجمل، حدیث ۱۹۶۰۹)
علی(ع) با مخالفان خود با نهایت سعهصدر برخورد میکرد و حتی درباره کسانی که علیه حکومت وی اقدام به مبارزه مسلحانه به قصد براندازی کرده بودند، سخنی خارج از موازین عدل نمیگفت و هرگز آنان را تکفیر و متهم به بیدینی نمیکرد.
ابن ابیالحدید معتزلی مینویسد: <جریان کار عایشه را دانستید اما چون علی(ع) بر وی پیروزی یافت وی را گرامی داشت و همراه با بیست زن از زنان عبدالقیس که به دستور علی(ع) عمامه بر سر خویش نهاده و شمشیر حمایل کرده بودند او را به سوی مدینه فرستاد. هنگامی که قسمتی از راه را طی کردند عایشه آن حضرت را با سخنانی ناشایسته مورد اعتراض قرار داد و ابراز ناراحتی کرد و گفت: او با فرستادن این مردان و سپاهیانی که بر من گماشته مرا هتک حرمت کرده است اما چون آنها به مدینه رسیدند زنان عمامهها را برداشته و گفتند ما زن بودیم که به همراه تو اعزام شدیم! همچنین در مناقب از کتابهای عقدالفرید و نزههالابصار آمده است: <موسی فرزند طلحه بن عبیدالله را نزد آن حضرت آوردند، به وی فرمود: سه بار بگو: استغفرالله و اتوب الیه، آنگاه وی را آزاد کرد و فرمود: هرچه اسلحه و چارپا در میان سپاه ما داری برگیر و به هر جا که میخواهی برو و در زندگی آینده خود تقوا داشته باش و در خانهات بنشین.>
از این روایات و سیره علی(ع) استفاده می شود که انسان به ویژه حکومت حتی در برخورد با دشمن نیز رعایت اخلاق اسلامی و موازین عدل را بکند و به تعبیر قرآن کریم مبادا دشمنی با قومی موجب شود که انسان رعایت عدالت را درباره آنان نکند. باید حتی درباره دشمنان نیز عدالت رعایت شود که این به تقوا نزدیکتر است.
رحمتالله بیگدلی
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست