شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا
مطلع ادبیات سیاسی در ایران معاصر

از حجاز و چین و ایرانیم ما
شبنم یك صبح خندانیم ما
در قلمرو تاریخ جهان، ادبیات همواره به عنوان گنجینهای از رویدادها، ارزشها، آداب و رسوم و پیشینه تاریخی تحولات اجتماعی و سیاسی یك ملت محسوب میشود. آثار ادبی و جلوه تحولات آن در نظم و نثر، در قالب تاریخ، فلسفه، رمان، تآتر، نمایش، تمثیل، شعر و... همواره بهعنوان مفاهیم نمادین و سمبولیك مورد توجه مردم در هر عصر و زمانی بوده، تاجاییكه به عنوان كانون تبلور اندیشههای فردی و اجتماعی در اعتلای فرهنگ یك ملت تاثیر بسزایی داشته است. این آثار معرف احساسات، گفتهها، نوشتهها و میلهای روانی و اجتماعی و همچنین بیانگر زیباییها و زشتیها و بایستها و نبایستهایی هستند كه در بازتاب تاریخی و به مرور زمان عملكرد واقعی خود را نشان دادهاند.
«ادبیات آیینه تمامنمای رویدادها، آیینها، رفتارها، تلاشها و اندیشههای جامعه است كه زبان حال و شناسنامه یك ملت میباشد و میتوان یك جامعه را با بررسی محتوا و موضوع ادبیات آن شناخت. رویدادها، رفتارهای اجتماعی را دانست و سیر تحول پدیدههای اجتماعی را ردیابی كرد.»[i]
حوادث، رویدادها، آداب و رسوم، رفتارها، اندیشهها و منزلتهای اخلاقی و اجتماعی به عنوان نمونهای از پیشینه تاریخی و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یك ملت و بهعبارتبهتر زبان گویای آن به حساب میآیند. بسیاری از این حوادث را میتوان در دریای بیكران شاهكارهای ادبی جستجو كرد. «ادبیات هر ملت نماینده دل و جان و روان آن ملت و یكی از اركان سیاسی و فرهنگی و تمدن هر قوم به شمار میآید.»[ii]
استقلال فرهنگی، گسترشدادن ارزشهای اخلاقی و ازهمهمهمتر بیداركردن مردم یك جامعه در هر برهه از تاریخ، رابطه مستقیم با ادبیات آن اجتماع دارد. البته تاثیر ادبیات بر جامعه و متقابلا تاثیر جامعه بر ادبیات مبحثی ضروری و حتمی است. همانطوركه محیط اجتماعی بر ادبیات تاثیر میگذارد، باید گفت متقابلا ادبیات نیز بر اوضاع و احوال جامعه و شناخت تحولات و ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و قوانین و ساختار آن اثر مستقیم دارد؛ بهطوریكه در زمان سامانیان و غزنویان ادبیات به شكل بزمی یا رزمی، در قرن پنجم و ششم عرفانی، پس از حمله مغولان انتقادی، در دوره قاجار عامیانه و سرانجام در دوره مشروطیت ملی و سیاسی شد. پس استفاده از جوهر روح ادب، زمانی تاثیرگذار میشود كه «از درد و جوش زمانه پر باشد، برونافكنی و همدستی كند با زمانه خویش، یعنی حرف دل مردم را گفته باشد.» بنابراین ادبیاتی كه در ایران تحت شرایط خاص سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در آن زمان بهوجود آمده، نمیتواند با آثار ادبی یونانی، هندی، عربی، و تركی یكسان جلوه نماید.
«بیشبهه محیط ادبی نمیتواند از تاثیر محیط اجتماعی بر كنار بماند. افكار و عقاید و ذوقها و اندیشهها تابع احوال اجتماعی میباشند و متقابلا روی اوضاع اجتماعی اثر میگذارند.»[iii] بهعبارتی ازآنجاكه خط سیر ادبیات و هنر به تناسب تحولات و ساختارهای اجتماعی در فرایند زمان شكل میگیرد، ازاینرو شناخت تحولات و ویژگیهای سیاسی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نیز با توجه به این بازماندهها میسر میگردد و درعینحال ازآنجاكه هر انقلاب سیاسی، خواهناخواه تحولاتی را در تمام شئون اجتماعی جامعه بهوجود میآورد، بهطورقطع ادبیات آن ملت را نیز تحت شعاع خود قرار میدهد. این شاخص مهم، در ادبیات دوره انقلاب مشروطه ایران نیز یك امر حتمی و غیرقابلانكار است. انقلاب مشروطه حاصل یكسری تغییر و تحولات تاثیرگذار درونی و بیرونی (برآمده از جانب دنیای غرب) بود و لذا ادبیات سیاسی این دوران را نیز باید تحتتاثیر این عوامل، حاصل و تركیبی از تحولات درونی و بیرونی جامعه ایرانی تلقی كرد.
روشنفكران، آزادیخواهان، علما و روحانیون و حتی تجار عصر قاجار، شكل جدیدی از ادبیات ملی و سیاسی را پدید آوردند. آنان با سلاح اندیشه و گفتار به مبارزه سیاسی پرداختند و در مطبوعات و روزنامهنگاری و یا با استفاده از استعداد شعر و شاعری در راستای ابلاغ افكار و عقاید سیاسی و ملی، خواستار قانونطلبی و مشروطهخواهی شدند و به اقتضای آنكه اكثر مخاطبانشان جوانان و توده مردم بودند، به سادگی و بیپیرایگی كلام روی آوردند.
سبكهای گوناگون ادبی عصر مشروطه، دركل خصلت اجتماعی و سیاسی دارد؛ چنانكه عشق به آزادی، حس میهندوستی، قانون، ترقی و پیشرفت، توجه به زحمتكشان و انتقاد از حاكمان از وجوه مشخص این ادبیات به شمار میروند.
هركه را مهر وطن در دل نباشد كافر است
معنی حب وطن فرموده پیغمبر است
هر كه بهر پاس عرض و مال و مسكن داد جان
چون شهیدان از می فخرش لبالب ساغر است
ادبیات این دوره چه از حیث محتوا و چه از لحاظ بیان، تازگیهایی پیدا كرد كه در دوران گذشته خبری از آن نبود. این نوآوری و تجددطلبی همراه با مایههای سیاسی و اجتماعی در جلوهای از اندیشههای ملی و میهنی نمودار گردید و در نتیجه باب تجدد، تحتتاثیر سیاست زمان، با مضامین ادبی این دوره درآمیخت.
شاعران و نویسندگان به هنگام خلق آثار ادبی، سخنگفتن را نوعی عملكردن یعنی آشكارنمودن منزلتها و تعهدها و مسئولیتی لازم بر خود میشمردند و این مساله در نهاد ادبیات به صورت تجربیات فكری و عینی مجسم میشود. سیمون دوبووار در مقاله توانایی ادبیات میگوید: «آشكاركردن فعالیتهای ادبی، به منزله عملكردن به آنها است.» ازاینرو در این دوره زبان شعر و نثر و شیوه شاعری و نویسندگی در خور فهم مردم كوچه و بازار و به صورتی ساده و بیتكلف ادا میشد؛ چنانكه در نثر روزنامههایی مثل قانون، صوراسرافیل، سخن، دنیا و نیز در اعلامیهها و یا در اشعار و نظمها، مطالب برای هر قشر از مردم ــ اعم از باسواد و بیسواد ــ چنان بهگونهایصریح تنظیم میگردید كه برای همگان قابل فهم باشد. كلمات و واژههای سیاسی و ملی بهصراحت وارد نظم و نثر میشدند و از آنجا بهراحتی در اندیشههای مردم رسوخ پیدا میكردند. نغمه جانبخش آزادی و مژده عدالت و حكومت ملی، همراه با احساس میهندوستی، عشق، فداكاری و پاكدامنی، در كنار درك تلخیها و دردهای حكومت استبدادی، در تشنگان آزادی و عدالت تحولی بزرگ به ارمغان آورد.
پیامی دوشم از پیر میفروش آمد
بنوش باده كه یك ملتی به هوش آمد
هزار پرده ز ایران درید استبداد
هزار شكر كه مشروطه پردهپوش آمد
دراینمیان برخی شاعران و نویسندگان، ضمن سرودن شعرهای سیاسی و انتقادی به زبان ساده و عامیانه، در قالب اشعار سنتی موضوعات تازهای را مطرح میكردند. در شعر و نثر عصر بیداری، نهتنها دوران ستایشگری و توصیفات تقریبا به سر آمد بلكه تمام مضامین شاعران از لحاظ ذهنی، احساسی، اخلاقی و عرفانی تاحدودزیادی با نقشهای سیاسی و اجتماعی جایگزین شدند و آرمانها و اندیشههای مردمی در قالب شعر و ادب و نویسندگی در عرصه سیاست و جامعه نمودی تازه پیدا كردند. این مستزاد از شرفالدین قزوینی (نسیم شمال) نمونهای از آن قسم است:
گردیده وطن غرقه اندوه و محن وای
ای وای وطن وای
خیزید و روید از پی تابوت و وطن وای
ای وای وطن وای
از خون جوانان كه شده كشته در این راه
رنگین طبق ماه
خونین شده صحرا و تل و دشت و دمن وای
ای وای وطن وای
افسوس كه اسلام شده از همهجانب
پامال اجانب
مشروطه ایران شده تاریخ زمن وای
ای وای وطن وای
تعدد شاعران و نویسندگان و احساس تعهد آنان، همراه با تنوع موضوعات ادبی، از خصوصیات بارز ادبیات این عصر به حساب میآید. این نوآوری مضامین در قالب سرودههای سیاسی و ملی، با قبول نوعی تعهد در نظم و نثر، «ادبیات متعهدانه» را پایهریزی كرد.
البته در ادبیات عصر مشروطیت گاه تعارضاتی هم از حیث اندیشهها و عقاید سیاسی دیده میشود و این اختلافات درواقع از فضای سیاسی متشنج زمان و عواقب آن در سطح كشور ناشی میشدند؛ چراكه گروهی با ادبیات حزبی، جبههای و مسلكی به مقابله با ادبیات ملی و میهنی روی میآوردند و گاه مضامین ادبی در این دوره عملكرد واقعی خود را از دست میدادند و بهگونهای غیراصولی و با تشتت آرا همراه میشد؛ چنانكه حتی حاكمان وقت نیز بعضا میكوشیدند از افكار و تمایلات شاعران و نویسندگان در جهت تامین خواستههای خود و سركوبی مردم استفاده نمایند. شاخهای از ادبیات سیاسی ایران این دوره نیز كه از تمایلات خارجی متاثر بود، با عنوان حمایت از طبقه محروم و ادبیات كارگری و زحمتكشان، نیازهای توده مردم را موضوع اصلی شعر خود قرار داد و كسانی مثل فرخی یزدی، ابوالقاسم لاهوتی و محمدعلی افراشته به مناسبتهایی در تایید و تقویت این گرایشها میكوشیدند.
بااینهمه دراینزمان همه شاعران و نویسندگان با قدرت سخن خود در میان مردم نفوذ زیادی پیدا كردند. در مراكز ادبی آن زمان از جمله در تبریز، رشت، اصفهان، مشهد و شیراز، موضوعات متنوع ادبی مانند نمایشنامه، داستان، رمان، مقالات انتقادی، طنزآمیز و سیاسی بهتدریج رواج یافتند. در این دوره نثر رفتهرفته پیشرفت كرد و پیشیگرفتن نثر بر شعر، از خصوصیات بارز ادبیات این دوره بهشمار میرود. نثرنویسی در قالب قصه، رمان، نمایشنامه، نقد، مقاله و... جهت تفهیم و تاثیر بیشتر و بهتر افكار سیاسی در اذهان مردم، در داخل و خارج از كشور ادامه داشت. این آثار بعدها سرمشق خوبی برای كسانی قرار گرفتند كه میخواستند عقاید و اندیشههای خود را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی زمان به نوعی دیگر بیان كنند و مقدمه و مشوق حركتهای اجتماعی و انقلابی در مردم باشند.
میرزافتحعلیخان آخوندزاده با بهرهگیری از قالبهای ادبی، در كنار نگارش داستان، نمایشنامه و مقاله، شعر انتقادی میسرود و اولین كسی بود كه وقایع زمان را در قالب نمایشنامه مطرح كرد و نوشتن نمایشنامههایی در سبك كمدی رئالیستی را آغاز نمود. وی «نخستین كسی بود كه رئالیسم كامل را در ادبیات آذربایجان بهوجود آورده است و رهبری و آموزگاری كمدینویسان آذربایجان را بر عهده گرفته است.»[iv]
شاعر مشروطهخواه دیگر از خطه آذربایجان، میرزاجعفر خامنهای بود كه در مخالفت با حكومت محمدعلیشاه با چاپ اشعار و مقالاتش در روزنامههای حبلالمتین و شمس، مسائل عصر خود را با زبانی جدید بیان كرد. «میرزاجعفر با برافراشتن سلاح شعر خود و با چاپ آن در روزنامه، مردم را به دسیسههای مستبدان آشنا نموده و ترفند مخالفان نقش بر آب شد.»[v]
از جمله دیگر اندیشمندان، شاعران و نویسندگان این عهد، ادیبالممالك فراهانی (متخلص به امیری)، ملكالشعرای بهار، ایرجمیرزا (شاعر طنز و انتقاد)، علیاكبر دهخدا (نویسنده چرندوپرند)، طالبوف، میرزاآقاخان كرمانی و حاجزینالعابدین مراغهای، عارف قزوینی و عشقی بودند كه با آثارشان باعث پیدایش افكار مشروطهطلبی و آزادیخواهی در بین مردم گردیدند. علاوه بر آنها میرزاعلیاكبر صابر (مشروطهخواه اردبیلی ساكن باكو) با كتاب طنزآمیز هوپهوپنامه، در ترویج افكار مشروطهخواهی نقش داشت.
طالبوف با ندای وطن معشوق من است ندادهنده شرق علیه غرب، حاج زینالعابدینمراغهای با كتاب سیاحتنامه ابراهیمبیگ (احمد)، دهخدا با روزنامه صوراسرافیل، میرزاده عشقی، فرخی یزدی و میرزاآقاخان كرمانی با طنزهای انتقادی و شرفالدین قزوینی با نسیم شمال، همگی در تسریع انقلاب مشروطه نقش بسزایی داشتند و با بیان مسائل سیاسی آن زمان در قالب شعر و نثر، جهت ترویج نظام مشروطه میكوشیدند. آنها با تلفیق طنز و رئالیسم، «ادبیات طنز حقیقی» را بهوجود آوردند. «بسیاری از كسان را میتوان پیدا كرد كه از خواندن كتاب سیاحتنامه ابراهیمبیگ... به كوشندگان دیگر مشروطه پیوستهاند.»[vi]
ژیلا صراطی
پینوشتها
[i]ــ محمود روحالامینی، نمودارهای فرهنگی و اجتماعی در ادبیات فارسی، تهران، چاپ نقش جهان، ۱۳۷۹، ص۹
[ii]ــ ویلیام جی گریس، ادبیات و بازتاب آن، ترجمه: بهروز غربدفتری، تبریز، خوروش، ۱۳۸۱، ص۵۰
[iii]ــ محمدسعید حنایی كاشانی، نشر دانش، ج ۱، تهران، نشر دانشگاهی، ص۵۷
[iv]ــ یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۷۲
[v]ــ عبدالكریم منظوری خامنه، مدرسه معرفت، تهران، جمعیت خیریه خامنه، ۱۳۶۸، ص۳۹
[vi]ــ غلامحسین یوسفی، دیداری با اهل قلم، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ص۱۱۲
پینوشتها
[i]ــ محمود روحالامینی، نمودارهای فرهنگی و اجتماعی در ادبیات فارسی، تهران، چاپ نقش جهان، ۱۳۷۹، ص۹
[ii]ــ ویلیام جی گریس، ادبیات و بازتاب آن، ترجمه: بهروز غربدفتری، تبریز، خوروش، ۱۳۸۱، ص۵۰
[iii]ــ محمدسعید حنایی كاشانی، نشر دانش، ج ۱، تهران، نشر دانشگاهی، ص۵۷
[iv]ــ یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۷۲
[v]ــ عبدالكریم منظوری خامنه، مدرسه معرفت، تهران، جمعیت خیریه خامنه، ۱۳۶۸، ص۳۹
[vi]ــ غلامحسین یوسفی، دیداری با اهل قلم، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ص۱۱۲
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست