جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
با من بدی کردی ولی من با تو بد نیستم
ماجرا را پیگیری کردم تا در حضور دکتر بدریسادات بهرامی، یک جلسه خصوصی با پسر این خانم وعروسش داشته باشیم. ادامه ماجرا را بخوانید تا ببینید چرا به مدت دو سال، آنها تمام لحظات شیرین و خاطرهانگیزی را که میتوانستند با کمک همدیگر خلق کنند، با تلخی و سوءتفاهم سپری کردند.
ـ خانم دکتر بهرامی: میخواهم از همان روز زایمان برایم بگویید؛ از همان روزی که به مادرشوهرتان ناسزا گفتید. شما موضوع هدیه مخفیانه را میدانستید یا نه؟
ـ عروس: آن روز نمیدانستم. بعداشوهرم بهام گفت. ولی خب، بالاخره مادرشوهرم مرا جلوی دیگران سرشکسته کرده بود. البته چه توقعی میشود از مادرشوهر داشت؟ من از نوجوانی شنیده بودم که مادرشوهر مثل مادر آدم نمیشود و همیشه دنبال ضربه زدن است. ولی خداوکیلی مادرشوهر من با من نبود؛ تا اینکه بالاخره دلم را شکست!
ـ خانم دکتر بهرامی: چند لحظه صبر کنید. در داستان زندگی شما نکته مهمی وجود دارد و آن نکته این است که همه ما برای زندگی کردن، نیاز به آموختن مهارتهای خاصی داریم. گاهی اوقات منشأ تمام اختلافات و گسست پیوندهای خانوادگی فقط این است که ما یک یا چند مهارت را بلد نیستیم و به جای آنکه دنبال فراگیری آن مهارت برویم، مرتبا اوضاع را بدتر میکنیم. از شما شروع میکنم، عروس خانم!
اگر شما یاد گرفته بودید چه طوری خشم خودتان را کنترل کنید و مهمتر از آن، مهارت خودابرازی را بلد بودید، آنوقت میتوانستید با کلامی مهربان و مودب، گلههایتان را همانجا عنوان گفتید. شاید آنوقت فقط به مادرشوهرتان میگفتید: « مادرجون! من فکر میکردم شما برای ما هدیه خاصی در نظر گرفتید؛ ولی حالا جلوی دوستهام چی بگم؟ بگم شما به عروس و نوهتون زیاد اهمیت ندادید؟»همین بیان مساله، بدون لفافه و گوشهکنایه شاید باعث میشد مادرشوهرتان همانجا ماجرا را برایتان بگوید و شما که دوست داشتید مثلا به دوستانتان پز بدهید که من چنین مادرشوهری دارم، میتوانستید این کار را بکنید و احتمالا قضیه به خوشی فیصله پیدا میکرد.
البته همسرتان هم باید مهارت مهمی را بیاموزد: مهارت مرزداری. به نظر من، در این مشکل و قطع رابطه دو ساله، همسرتان از همه بیشتر باید خودش را اصلاح کند. مرزبندی درست بین زندگی خانوادگی پیشین و زندگی جدیدی که تشکیل شده، مهم است. جایگاه مادر، همسر و فرزند باید معلوم باشد. مرد خانواده نباید نقش وکیل مدافع مادر یا همسرش را بازی کند و مثلا به مادرش بگوید که: «خب، تو حتما چیزی گفتی که او بهات فحش داد!» اگر مرد تعریف درستی از مرز احترام و عشق بین مادر و همسر در ذهن داشته باشد، مثلا میتوانست به شیوه خاصی اصل ماجرا را به همسرش بگوید و از او بخواهد مساله را درک کند. مرد باید پیشزمینههای ذهنی همسرش را درباره مادرشوهر به شیوهای منطقی از بدبینیها و قضاوتهای نابهجا پاک کند؛ نه اینکه با سکوتی نابهجا (در اینجا: مخفی کردن هدیه از همسرتان در بیمارستان) به این موضوع دامن بزند. اگر مردی به همین روال ادامه دهد، شاید در آینده نزدیک نتواند مثلا مرز بین همسر و دخترش را نیز حفظ کنید و حریمش به عنوان پدر خانواده رعایت نشود. آقای عزیز! به نظر من، شما نسبت به همسرتان هم کملطفی کردید چون او را از این قضاوت ناعادلانه نجات ندادید و به او توصیه نکردید که به روشی (مثلا با تهیه کتابی درباره مهارت کنترل خشم) بر اعصابش مسلط شود. حالا هم اجازه دادهاید تا در این دو سال، دلخوریهای کوچک جمع شود و به کوهی مبدل شود که تصور میکنید شکستن فاصله بین شما و مادرتان از عهدهتان خارج است. تا دیر نشده کدورت را دور بیندازید.
در سالن انتظار نشسته بود. به نظر ۶۰ ساله میآمد؛ با چهرهای گرفته و درهمشکسته، انگار غم دنیا توی دلش بود. با خودم گفتم لابد میخواهد از همسرش جدا شود که آمده اینجا؛ مرکز مشاوره. ولی نه! طلاق به سنش نمیخورد. دل به دریا زدم و از خودش پرسیدم. بغضش ترکید: «فرهنگیام. فرهنگی بازنشسته. همسرم وکیل است. حاصل زندگیمان، پسرمان است که حالا برای خودش مهندس شده و سه سالی میشود که عروسی کرده. الآن دیگر نوهام دو سالش شده ولی من هنوز نتوانستهام در آغوشش بگیرم و ببوسمش. نه اینکه خارج کشور باشند؛ نه! همین تهران دارند زندگی میکنند؛ خانهشان هم نزدیک خودمان است اما عروسم بعد از تولد نوهام گفت دوست ندارد با ما رفت و آمد کند! موقع وضع حمل، خودم کنارش بودم و هر محبتی که وظیفه یک مادر است و از دستم برمیآمد، در حقش کردم. مادر خودش اینجا نبود؛ رفته بود اصفهان دیدن برادرش. چه فرقی میکند؟ من هم جای مادرش.ولی پاداشم را با فحش و ناسزا گرفتم و از همان اتاق زایمان قطع رابطهمان شروع شد...»
ـ آخه برای چی؟
ـ چی بگم؟! پسرم نمیتوانست خرج و مخارج بیمارستان را کامل بپردازد؛ حدود یک میلیونش را من بهاش دادم. نمیخواست کسی مخمصه مالیاش را بفهمد. قرار شد این را به عروسمان نگوییم وبگذاریم به حساب هدیه من به عروس و نوهام. روز زایمان هم یک سبد گل گرفتم و رفتم دیدنشان. عروسم که دید هر کسی کادویی خریده اما من فقط یک سبد گل برایش آوردهام، خیلی ناراحت شد و مثل همیشه که موقع عصبانیتش بیاختیار به اطرافیانش بد و بیراه میگوید، شروع کردن به ناسزا گفتن!
گذشت. من گذشتهها را کار ندارم. حالا واقعا از ندیدنشان افسرده شدهام. دیگر از من سن و سالی گذشته. از کجا معلوم که اصلا عمرم به دنیا باشد. چهطوری این را به پسرم بفهمانم که مادرش غمگین است و پدرش غمگینتر. ما دوستشان داریم، خانم!»
حالا حدود یک ماه از آن جلسه میگذرد. مادرشوهر در اولین روزها آن قدر تحت فشار عصبی بود که مرتب با ما تماس میگرفت یا از مشاور میخواست به فرزند و عروسش کمک کند تا پیگیرانه در جلسات مشاوره حضور پیدا کنند. او همه هزینهها را خودش متقبل میشدتا مبادا پسر و عروسش به بهانه هزینهها ز شرکت دراین جلسات صرفنظر کنند. هنوز هم هر از گاهی که شروع به درددل میکند، اشکهایش سرازیر میشود و حاضر نیست دیگر این دوری را تحمل کند.
و اما شما تازههمسران! هر کدام از شما اگر رابطه خوبی با مادر همسرتان ندارید حتما هر چه سریعتر برنامهای بریزید تا با فراگیری مهارتهای لازم (مخصوصا مهارت مرزداری) بتوانید رابطهای سالم، همیشگی و ایمن با مادرزن یا مادرشوهرتان برقرار کنید. قطعا با فراگیری چند گام از این مهارت، به چنان روابط ایمن و خوبی خواهید رسید که حتی برچسب مادرشوهر و مادرزن را هم از نام مادر همسرتان بر خواهید داشت.
والدین محترم هم باید به پسر و دخترشان خوب تفهیم کنند که وقتی ازدواج کرد، مادر همسرش در حکم مادر خود اوست و نگرش او را به بهترین نحو ممکن اصلاح کنند؛ چرا که نگرش ماست که رفتارمان را هدایت میکند.
● مشکل فرزندان اینقبیل زوجها
یکی از مهارتهای لازم برای «همسر خوب بودن» این است که بتوانید با خانواده همسرتان ارتباط موثر و مناسبی برقرار کنید. اگر از خانواده همسرتان فاصله بگیرید یا با آنها قطع رابطه کنید، در واقع دارید عملا به فرزندتان میآموزید که به محض اینکه مشکلی برایش پیش آمد، صورت مساله را پاک کند. او از رفتار شما اینطور میآموزد که اگر منزوی باشد، بهتر است. این قبیل بچهها فکر میکنند نیازی به مشارکت دیگران ندارند. آنها اغلب از کارهای گروهی لذت نمیبرند و اگر کار گروهی به آنها محول شود، معمولا مهارتهای اجتماعی پایینتری از خود نشان میدهند.
دکتر میترا حکیمشوشتری
فوقتخصص - روانپزشکی کودکان
الهه رضاییان
فوقتخصص - روانپزشکی کودکان
الهه رضاییان
منبع : روزنامه سلامت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا بارش باران آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
فضای مجازی سریال نمایشگاه کتاب تلویزیون مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی