دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
پیشفرضهای طب اسلامی
![پیشفرضهای طب اسلامی](/mag/i/2/did46.jpg)
بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکیل نظام اسلامی و در دوران انقلاب اسلامی لازم است درباره میراثهای دینی خود، در همه زمینهها تحقیق کنیم و از آنها برای سعادت دنیا و آخرت بهره بگیریم. در این میان بالاترین میراث، میراثی است که از پیغمبر اکرم(ص) به ما رسیده است که یکی از آنها بعنوان «طب النبی» یا «الطب النبوی» است. از دیرباز توسط علمای شیعه و سنی در این زمینه کتابهایی نوشته شده که علاوه بر اشاره به ابوابی از طب و مسایل مربوط به آن، تحقیقاتی انجام گرفته و شرحهایی نیز برای آن روایات نوشتهاند. البته از نظر مکتب شیعه منابع غنیتر است. چون غیر از روایاتی که مأثور از پیغمبر اکرم(ص) است، از ائمه اطهار(ع) نیز روایات بسیاری در باب طب وارد شده که یکی از آن نمونهها، رسالهی «طب الرضا» است که حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به سفارش خلیفه وقت تنظیم فرمودند. هدف و منظور از مطرح کردن «طب النبی» توجه به میراثهای اسلامی، در این زمینه است.
اما وقتی برای بازیابی این میراثهای کهن به منابع اسلامی مراجعه میشود، سؤالاتی مطرح میشود که کمتر به صورت یک مسألة قابل طرح و تحقیق مطرح میشود. گاهی نیز بین مسایل به سبب شباهتهایی که موجود است خلط میشود، از جمله این که آیا پیغمبر اکرم و ائمه اطهار(ع) در زمینه «طب» مطلب جدیدی آوردهاند یا آنچه نقل شده، کم و بیش در کتابهای پیشینیان و هم دورههای آنان هست. یا بلکه آیا آنان همان دستوراتی است که در طبهای قدیم باستانی نظیر طب یونانی، طب ایرانی، هندی و چینی مطرح بوده است، چرا که حتی در بعضی از کشورهای متمدن، که تمدنهای آنها منقرض شده، کم و بیش آثاری از این علوم یافته میشود. به هر حال نخستین پرسش در این باب این است که بین آنچه در روایات اهل بیت(ع) راجع به مسایل طبی آمده، با آنچه در کتب یونانی یا کتب ایرانی یا سایر تمدنهای کهن وجود داشته، چه تفاوتی است؟ دوم، تفاوتهای ریشهای طب سنتی با طب جدید که امروز در مغرب زمین روبه رشد و تکامل است و هر لحظه خدمتی را نصیب جامعه میکند، چیست؟ سوم، آیا با پیدایش طب جدید، طب سنتی و اسلامی منقرض شده و از ارزش افتاده و یا اینکه هنوز قابل استفاده است؟ این پرسشها که در اذهان بسیاری مطرح میشود نیازمند قدری درنگ و تحقیق است که هم چنین باید پرسید که آیا معنای پیدایش طب مدرن ابطال طب قدیم است، یا اینکه طب مدرن اصلاحی و یا تکمیلی است بر آن؟ به هر حال باید اشاره کرد که در طب قدیم مطالبی وجود دارد که هنوز هم قابل استفاده است و اگر ما آنها را نادیده انگاریم، به خود ظلم کردهایم و سرمایهای گرانبها را از دست دادهایم.
گاهی در روایات به مطالبی برخورد میکنیم که تفسیر غلط آنها زمینه را برای تحقیق در علم تضعیف میکند. برای مثال: در آموزههای دینی، در قرآن و حدیث توجه به این که، بیماری و بهبودی در دست خداست و او کسی را که میخواهد مریض میکند، هر که را بخواهد شفاء میدهد جای تأمل دارد. به خصوص در آیهای که از زبان حضرت ابراهیم نقل شده، وقتی نمرود از او پرسید خدای تو کیست، فرمود: «رَبّی الَّذی یُحیی و یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیِی و امیت». و همچنان کلام را ادامه میدهد تا آنجا که میفرماید: «وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»، خدای من آن کسی است که وقتی مریض میشوم، من را شفاء میدهد. بنابراین شفاء دست خداست، تلاش ما برای کسب داروها و راههای معالجه بیهوده است! این نظر از دیدگاه اسلام درست نیست، این توهم است، و برای بعضی از افرادی که از معارف اسلامی دور هستند، مطرح میشود و در ذهن آنها در قالب شبههای نمود میکند. هم چنین شبهه دیگر این که: گاهی در روایات، آمده برای بهبودی بیماران فلان دعا را، یا فلان سورهی قرآن را بخوانید و چیزهایی از این قبیل. آیا طب اسلامی یعنی دعا خواندن و ذکر آیاتی چند از قرآن؛ همراه با مأثورات و منقولاتی که در طب سنتی وجود دارد و به آن ضمیمه شده است؟ و در واقع طب اسلامی مطلبی ندارد که آن را مطرح کنیم؛ و سؤالات و شبهاتی نظیر آن که از اشاره به آن خودداری میشود.
اگر قرار است به مسأله طب اسلامی بها دهیم، و آن را بکاویم و بررسی کنیم که در این میراث دینی، چه چیزهایی وجود دارد که میتوان از آن استفاده کرد، باید طرح تحقیقی عالمانهای برای این کار طراحی کنیم. صرف قرائت چند آیه و روایت و نقل یک داستان، مشکل ما را در تحقیق طب اسلامی یا طب نبوی حل نمیکند. روایات در دسترس است، کتابهایی هم نوشته شده و شرحهایی نیز برای آن، نگاشتهاند، اینها اگر کارآیی داشت، تا به حال از آن استفاده میکردند. آیا تعریف از طب بوعلی و محمدبن زکریا رازی، مفهوم طب النبی را شرح میکند؟ آیا طب النبی همان است که آنها گفتهاند؟! درحالی که بیشتر مطالب آنان از یونانیان گرفته شده و براساس نظر و روش آنها پیش رفته و تحقیق شده است. مبانی طب بوعلی همان اصول موضوع یونانیان است. مطالبی از قبیل: عناصر اربعه و اخلاط اربعه که در بدن موجود است مثل: خون، صفرا، بلغم و سودا در طب یونانی و طب باستانی وجود دارد. پس نمیتوان مطالب ذکر شده را طب اسلامی نامید چرا که در آنها نه از اسلام اثری پیداست، نه وحی در آن مطالب نازل شده و نه بر تحقیقاتی که دیگران کردهاند مطلب خاصی اضافه شده است. پس ما به دنبال چه میگردیم؟ گاهی مفاهیم برای ما خلط میشود.
اما صرف نظر از این که طب اسلامی و طب النبی چیست، باید پرسید آیا طب سنتی منقرض شده و غیرقابل استفاده است، به طوری که آن طب فرضی یا تجربیاتی عامیانه بوده، منقرض شده و جایش را به علوم دیگری داده است که براساس تجارب حسی و آزمایشگاهی اثبات میشود و بنابراین آن را به طور کلی باید کنار گذاشت؟ بحث دربارهی این مباحث باید در جای خود مطرح شود. سپس برای تحقیق درباره طب اسلامی و طب سنتی و یا هر دو، به طور جداگانه یا با هم، زمینه را فراهم کنیم و بخصوص روش و چگونگی تحقیق را روشن کنیم. آیا نتایج حاصل از تطبیق بعضی دستاوردهای طب قدیم با طب جدید و یا آنچه در روایات آمده با دستاوردهایی که بر اثر تجارب علمی حاصل شده، ارزش تحقیق را دارد؟ سرمایه گذاری نیروی انسانی و مالی؛ استفاده از ابزارها و بودجهای برای این کار زمانی ارزش دارد و میتواند فایده داشته باشد که چند اصل و موضوع را برای ما ثابت کند. یعنی کسانی چند موضوع یا پیشفرض تحقیق را در اختیار نهند تا انگیزه تحقیق پیدا شود. اگر پاسخی برای پرسشهای مطرح شده نداشتیم انگیزهای هم برای تحقیق ایجاد نمیشود. اگر گفتیم طب اسلامی همان طب یونانی است ــ یا چیزی شبیه آن یا با یکی از طبهای باستانی شباهت دارد ــ تحقیق درباره طب اسلامی (به عنوان اسلامی) دیگر جایگاهی نخواهد داشت، و اگر بخواهیم تحقیق کنیم باید در همان طب سنتی تحقیق کنیم. وقتی میتوانیم طب اسلامی را به عنوان یک موضوع ویژه تحقیق کنیم که، بر این باور باشیم اسلام موارد خاصی را در این زمینه آورده است و این میتواند پیشفرض تحقیق باشد، یعنی بدانیم که اسلام مطلب جدیدی را در این زمینه آورده که باید آن را کشف کرد. برای مثال صرف این که روایتی را پیدا کنیم که مسألهای را مورد تأکید قرار داده که هم در قانون بوعلی، هم در کتاب جالینوس، هم در کتاب بقراط و... نشانهای از اشاره به آن مسأله دیده میشود نمیتوان اظهار داشت که آن را اسلام آورده است.
مرتبه و شأن پیغمبر(ص) هیچ وقت بیان مطالب طبی یا مطالب فیزیکی نبوده، بلکه شأن او هدایت است. دلیلی که ما برای نبوت اقامه میکنیم این نیست که نیازهای مادی بشر را رفع کند. بشر با تحقیقات علمی خود و به همراه انگیزههایی که در نهان دارد، میتواند راه زندگی دنیایی و راه تأمین سلامتی خود را کسب کند. اگر پیغمبر اکرم و ائمه اطهار مطالبی را در این زمینهها فرمودهاند، برای این نبوده که وظیفه نبوت و رسالت آنان اقتضاء میکرده است؛ بلکه آن مسایل مصالحی بوده از روی تفضل و کمک به مردم، عنایت میفرمودند، بیان و راهنمایی میکردند. وظیفهی اسلام این نیست که مطالب طبی بیان کند، هواپیماسازی را به ما یاد دهد، انرژی اتمی را به ما معرفی کند و راه غنی کردن اورانیوم را به ما نشان دهد. در حقیقت، ما اگر طبی به عنوان طب اسلامی نداشته باشیم، هیچ نقصی در دین اسلام یا در انجام وظیفه پیغمبری نیست. اگر در این زمینه میخواهیم تحقیقی کنیم، برای دانستن این مهم است که بدانیم پیامبر و امامان علاوه بر وظیفه نبوت و رسالت چه کمکهایی به انسانیت کردند و چه مواریث علمی و گرانبهایی برای ما جهت بهرهگیری برجا گذاشتند. پس اولین اصلی که ما باید به عنوان یک اصل و پیشفرض تحقیق دربارة طب اسلامی یا طب النبی بپذیریم این است که پیغمبر مطالب جدیدی آورده باشد.
مطلب دیگر اینکه، به فرض بدانیم آنچه از مطالب طبی در قبل از دوران مدرنیته و قبل از پیدایش طب جدید در میان بشر بوده منقرض شده است و مطالب آن دیگر قابل استفاده نیست، ولی باز آیا جای تحقیقی نمانده است؟ درست است که آن مسایل منقرض شده و قابل استفاده نیست و امروزه جایگزینهای بهتری از آنها داریم ولی باید این احتمال - که احتمال قابل اعتنا و قابل توجهی است - را بدهیم که در طب باستانی و در طب اسلامی مطالبی موجود است که امروزه نیز بشر به آن احتیاج دارد و اگر از آنها استفاده کند، چه بسا برای معالجه امراض به نتایجی آسانتر، مطمئنتر، و بیضررتر دست یابد. هم اکنون در کشور محققینی هستند که عمری را زحمت کشیدند و اثبات کردهاند که بسیاری از امراض صعب العلاج را که اگر بخواهند با وسایل طبی امروزه معالجه کنند، هم هزینه بسیار سنگینی میطلبد و هم اینکه باید دست به دامن بیگانگان شوند. آنان در این زمینه مدعیاند و معتقدند که امراض صعب العلاج را میشود با دستورات سادهای که از قانون بوعلی و یا دیگران به دست میآید، معالجه کرد. این محققین که در همین تهران هم هستند، معتقدند به جای اینکه برای شناختن یک بیماری از انواع و اقسام وسایل آزمایشگاهی استفاده کنید ــ که گاهی هزینههای بسیار سنگینی را در برداردــ با گرفتن یک نبض میتوان ۸۰ نوع بیماری را کشف و اثبات کرد که بسیار مطمئنتر از آزمایشهای امروزی است. با این بیان استفاده از ابزار آلات نفی نمیشود ولی نبض گرفتن راه سادهای است که در بعضی جاهایی که به آن ابزارها و بیمارستانها دسترسی ندارند و از عهدهی هزینهاش برنمیآیند، مفید خواهد بود. هم چنین بیان این مطلب میتواند انگیزهای برای تحقیق در این زمینه را در پی داشته باشد.
توجه کنیم که تحقیق دربارة آموزههای گذشتگان و تجربیات آنان زمانی عقلایی خواهد بود و ارزش دارد که ما پژوهشگرانی را برای فهم تجربههای آنان فراهم کنیم و بودجهای را نیز برای این کار در نظر بگیریم. باید توجه کنیم که در میراث گذشتگان مطالبی است که امروزه با وجود پیشرفت علوم طب تجربی، طب آزمایشگاهی و طب جدید باز آنها قابل استفاده است. در این زمینه ادعای برخی این است که بعضی از امراض لاعلاج را میتوان معالجه کرد. این یک ادعا و البته قابل اثبات است. چرا باید این سرمایه گرانبها را از دست دهیم؟ به ویژه این که کشف آنها هزینه کمتری دارد و به سادگی و با وسایل سادهتری صورت میگیرد. بنابراین اصل دوم وجوب تحقیق این است که باید احتمال دهیم، ممکن است در بررسی مطالب و تحقیق میراث گذشتگان، مطالبی یافت شود که امروز برای ما مفید باشد که این معنایش ابطال طب جدید نیست بلکه معنای آن، این است که در کنار طب جدید، میراث گذشتگان نیز به کار گرفته شود. در کشورهایی مثل چین و هند نمونههای فراوانی از این گونه معالجات وجود دارد. دانشجویان رشتهی پزشکی ما نیز که برای تحصیل به آنجا فرستاده شدهاند، این آموزشها را دیدهاند. از باب نمونه باید به طب سوزنی و امثال آن اشاره کرد که براساس طب جدید نیست و فرمولها و تجربههایی است که از طب قدیم و طبهای باستانی مرسوم بوده است. به هر حال اگر این احتمال را در نظر داشته باشیم و به آن توجه کنیم، هدف تحقیق ما مشخص میشود. این احتمال به آن اندازهای است که ما را وادار به تحقیق میکند.
مسأله سوم در اختلافات اصولی بین طب جدید و طب قدیم است. یکی از آنها این است که در طب قدیم، انسان مرکب از دو عنصر مختلف، یعنی دو بخش جداگانه است. دو بخشی که به هم مربوط است، اما با هم تفاوت اساسی دارند. یک بخش بدن و یک بخش روح است. بدن را میتوان دید، ولی روح را با ابزارهای آزمایشگاهی نمیتوانیم بشناسیم و ویژگیهایش را درک کنیم، اما حقیقتی است که باید به آن توجه کرد. این روح با بدن تأثیر و تأثر متقابل دارد. هم روح در بدن اثر میگذارد و هم بدن در روح. گفتنی است در بسیاری از تجربههای علمی دانشمندان جدید در رشتههای مختلف طب امروزی، نتایج عجیبی به دست آمده مبنی بر این که حالات روحی در معالجات بسیاری از امراض تأثیر فوق العاده دارد. حتی در بهبود امراضی که باور آن برای انسان مشکل است مثل بیماریهای کبدی، قلبی و عصبی. به راستی تمرکز فکر انسان، توجه او به خدا، دعا کردن و عبادت کردن او چه اثری بر گلبولها، دستگاه ایمنی بدن و تأثیر و تأثرات شیمیایی بدن دارد؟ از موضوعاتی که از گذشته تا امروز انکار نشده، موضوع «تلقین» است. تلقین کردن در بسیاری از موارد مؤثر است. استاد بزرگوار حضرت آیتالله حسن زاده با اشاره به داستانی از مولوی نقل کردند، که این مسألهای ثابت شده است که تلقین در بهبودی بیماری یا در بیمار کردن انسان سالم مؤثر است. این تأثیر و تأثرات، فیزیکی و شیمیایی نیست و از جنس دیگری است، یعنی روح به بدن چیزی را القاء میکند.
تلقین پدیدهای است که همگان از دیندار و بیدین به آن معتقدند. در اینجا پسندیده است به نکتهای اشاره شود. ماتریالیستها بسیاری از معجزات و کرامات را به تلقین تفسیر کردهاند. با افزایش گرایشهای ماتریالیستی، دکتر تقی ارانی در کتاب «عرفان و اصول مادی»، مسایل عرفانی، کشف و شهود، و کرامات اولیاء خدا را به تلقین تفسیر میکند و معتقد است که آن یک امر مادی است. اما باید پرسید تلقین چه مقولهای است. آیا فعل و انفعالات شیمیایی است؟ این که من به خود یا به دیگری تلقین کنم که تو سالمی یا بیماری، یا امروز بهتر از دیروز هستی، یا امروز بیمارتر شدهای، یا بیماریات بدتر شده، این چه تأثیری دارد؟ در واقع تلقین دلیل بر این است که یک امر غیرمادی در این جا وجود دارد. تلقین اثر هوا نیست که به دمیدن جابهجا شود. تلقین این نیست که من خود در وجود خود یک چیزی را ایجاد کنم. اگر تلقین صرف فعل و انفعال طبیعی باشد، تحت اراده و اختیار کسی نیست و نمیتواند تأثیری در امور داشته باشد، و خود این دلیل است بر اینکه، عاملی غیر از بدن وجود دارد که آن تلقینکننده است و اثر میگذارد.
قابل توجه این که مسایل و تأثیرات کرامات و معجزات نمیتواند با تلقین قابل تفسیر باشد. ماتریالیستها ادعایی کردند، پس باید به گونهای آن ادعا را در هر زمینهای دخالت دهند، پس تلقین را یک اثر مادی دانستند. در این باره باید گفت اول تلقین اثر مادی نیست. دوم در بسیاری از موارد تلقین کارگشا نیست. معجزات و کراماتی که از اولیاء خدا نقل شده و یکی از آنها میتواند تحولی در زندگی ایجاد کند را نمیتوان در اثر فعل و انفعالات مادی دانست. چگونه میشود کسی که از اولیاء خداست میتواند چنین تأثیری را ببخشد ولی دیگران نه؟ آنقدر در این زمینه مطالبی تحقیق و ثابت شده است که اگر جمع آوری شود یک دایرةالمعارف چند جلدی میشود. لازم است دربارهی کرامت یکی از اولیای خدا اشارهای کنم. یکی از دوستان ما میگوید: من شنیده بودم حضرت رضا (ع) کرامات زیادی دارند. من به همراه دوستم به سوی مشهد حرکت کردیم. در روزهایی که در مشهد بودیم، به آن حضرت عرض کردم: یا امام رضا! میخواهم خود ببینم که در حق کسی کرامتی را انجام میدهید و کسی را شفاء میدهید. آن دوست نقل میکند: پس از اقامت سه روز در مشهد، بالاخره در شب سوم که من تا سحر نشسته بودم، بیماری که کور مادرزاد بود را دیدم که اصلاً اندام چشم نداشت و برای شفاگرفتن آمده بود. وی توجه من راجلب کرد. تا سحر نشستم و گفتم شاید امشب امام رضا بخواهد آن کور را شفا دهد. میگوید: موقع سحر دیدم شکافی در صورت آن کور پیدا شد، کم کم باز شد و اندام چشم پیدا شد. این گونه کرامتها و معجزات اثر فعل و انفعالات شیمیایی نیست. این چنین عنصری در انسان وجود دارد که قوت و ضعف دارد و قوتش در دست اولیاء خداست و چنین آثاری را میتواند داشته باشد، البته شاید مرتبه ضعیفش در دیگران هم پیدا شود. به هر حال یکی از مواردی که اختلاف اساسی بین طب جدید و طب قدیم است، این که، در طب جدید از وجود چنین عنصری غفلت میورزند و آن را انکار میکنند، مگر در مواقعی مجبور شوند و بپذیرند که اثری ناشناخته نیز هست.
بنابراین مطالبی است که اگر به عنوان پیشفرض تحقیق و حل شود، هم انگیزهای جدید و قوی را برای تحقیق ایجاد میکند و هم راه برای تحقیق بیشتر باز میشود. گفتنی است مسایل سایکوسماتیک را که هم جنبه روانی و هم جنبة طبی آزمایشگاهی دارد و تأثیر و تأثر متقابل بین روان و بدن است را باید به تحلیل و توجیه علمی پرداخت و مسایلی را که از اختصاصات روح است و هیچ تأثیری از بدن در آن نیست باید با روش عقلی تحقیق کرد، اما برخی از آنها اولویت دارد، آسانتر است، و بیشتر در دسترس است. اما باید بدانیم که در زمینه مسایلی که مربوط به پزشکی و سلامتی و بیماری بدن است، چند عرصه وجود دارد و برای تحقیق در هر یک از اینها چه متدی را باید اختیار کرد. اگر روش نقلی است، در این صورت باید به اسناد و مدارک مراجعه کرد، و اگر روش عقلی است ، در آن صورت باید با استدلال و برهان جواب دارد. به هر حال ما زمینههای تحقیق را باید مشخص کنیم یعنی بدانیم در چه زمینه باید مطالعه کرد، هر زمینهای چه لوازمی دارد و چه کسانی میتوانند در آن زمینهها تحقیق کنند؟ در این صورت هر کدام را به اهلش، متخصصین یا کسانی که متخصص بالقوهی آن هستند و میتوانند با همتشان، با سعی و تلاششان متخصص بالفعل هم شوند وابگذاریم تا بتوانیم قدمهای بلندی برای آیندهمان برداریم.
این فکر که ما همیشه باید منتظر باشیم تا از مغرب زمین برای ما سوغاتی بیاید، فکر آبرومندانه و عزتمندانهای نیست. الحمدلله نعمت انقلاب سبب شد این فکر در بسیاری از زمینهها گرفته شود و امروز خودباوری در میان جوانهای ما در زمینههای سیاسی، نظامی، علمی و پزشکی رشد کرده است. انشاءالله پیشرفتهای ما گسترش پیدا کند و ما برای تحقیق همت بیشتری داشته باشیم و در آیندهی نه چندان دوری هم بتوانیم از مواریث گذشتگان استفادههای شایانی کنیم. امیدواریم با استفاده از مواریثی که تا به حال ندیده گرفتیم، بتوانیم قدمهای نویی در این راه برداریم، هم خودمان استفاده کنیم و هم جهانیان بهرهمند شوند. ما از کسانی نیستیم که اگر در زمینهای تحقیق کردیم، آن را انحصاری کنیم و به کسب منافع مادیش بپردازیم. تحقیق، در این زمینهها را در اختیار همه جهان میگذاریم تا بشریت از آن استفاده کند، به شرط این که همت داشته باشیم و راهی را طی کنیم که راه عالمانه، محققانه و دارای روشی صحیح و براساس پیشفرضهای استوار باشد.
سخنان حضرت آیتالله مصباح یزدی دامت برکاته در همایش طبالنبی(ص)۱۰/۱۲/۸۵
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست