شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه مدیریت علمی در ورزش


جایگاه مدیریت علمی در ورزش
مدیریت ورزشی شاید در نگاه نخست و از دید عموم ساده ترین كار محسوب شود كه بسیاری از مردم در پی نتایج ورزشی و یا در سطوح قهرمانی و بین المللی به سادگی و پیش از هر موضوع دیگر، مدیران آن رشته را نقد می كنند و بیشترین مسائل را به پای مدیر می نویسند!
اما واقعیت این است كه مدیریت ورزشی متأثر از ویژگیهای بسیار از جمله شخص مدیر است و امروزه، در بسیاری از محافل ورزشی نقادی آن بسیار شایع است.
در بسیاری از مواقع شاهد این موضوع بوده ایم كه در پی شكست و یا پیروزی برای یك رشته ورزشی در كنار بررسی عوامل مختلف اجرایی ورزشی و مباحث آن، درباره نقش مؤثر یا غیرمؤثر یك مدیر و یا مدیریت ورزشی آن بحث های داغی در گرفته است. نتایج حاصل از این مباحث حول محور تصمیمات صحیح یا نادرست یك مدیر می گردد كه او را موفق یا ناموفق بخوانند.
اما این موضوع كه تا چه حد این نوع مباحث برپایه اصول علمی و دقیق و كارشناسی صورت می گیرد خود قابل تأمل و پرسش است.
امروزه مدیریت و نقش آن از یك جایگاه علمی و تكنیكی برخوردار است و بسیاری از آن كارشناسان نه فقط در حوزه ورزش بلكه در سطوح مختلف مدیریتی در رشته های مختلف اعم از فرهنگی، هنری، علمی و اقتصادی و... بر این نكته صحه گذارده اند.
كارشناسان بر این باورند كه مدیریت به عنوان یك موضوع علمی و هنری دارای نیازهای ذاتی و اكتسابی خاصی است تا در پی آن یك مدیریت بتواند با تصمیمات درست و تحولات به موقع از عهده وظایف خود به خوبی برآید و سیستم خود را كارآمد و یا آن را منزوی و ناكارآمد كند.
مدیریت در ورزش در سطوح مختلف نیاز به برنامه ریزی، هدایت و كنترل، سازماندهی مناسب، كارگزینی درست، هماهنگی و بودجه ریزی و گزارش دهی دقیقی دارد.
برای این مهم و وظایف اساسی ضروری است كه یك مدیر از همگی این نكات مطلع باشد و تلاش كند با بهره گیری از مشاورین مجرب، سازمان متبوع خود را هر چه بیشتر به سمت دستیابی به اهداف مدون خود یاری دهد.
●مدیریت و بهره وری در ورزش
مدیریت مقوله ای است مهم و اثرگذار در هدایت سازمانها كه توجه به آن به عنوان عامل موفقیت به شمار می رود.در گذشته های نه چندان دور صرفاً مدیران، به عنوان عامل موفقیت معرفی می شدند اما با رشد و توسعه جهان در زمینه های مختلف، شاهد تغییر نگاه ها نسبت به مقوله مدیریت نیروی انسانی هستیم.
اینها گفته های مهندس امیررضا واعظی آشتیانی كارشناس ارشد مدیریت صنعتی درباره مدیریت بهره وری در ورزش است. وی می گوید: سازمان نقش مهم و ارزشمندی در موفقیت سازمانی ایفا می كند و این مدیریت است كه با تلفیق هنر مدیریت و علم مدیریت كه امری اجتناب ناپذیر است در سازماندهی سازمان خود تلاش می كند تا به اهداف تعریف شده دست یابند. اكنون در جهان توسعه یافته، دیگر سرمایه های مادی و طبیعی را به عنوان یك عامل موفقیت به شمار نمی آورند بلكه نقش نیروی انسانی را به عنوان یك عامل مهم تر و اثربخش در تولید فكر و اندیشه در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، سیاسی، هنری، فرهنگی و ورزشی معرفی می كنند. به این معنی كه تنها فرد مدیر به تنهایی نیست كه سازمان را به موفقیت می رساند. بلكه نیروی مولد به همراه علم و هنر مدیریت است كه تجلی بخش موفقیت ها به شمار می رود. مدیر مجموعه، وظیفه دارد از منابع موجود در سازمان به خصوص نیروی انسانی آموزش دیده بهره برده و به سمت پویایی حركت كند. آنچه كه مسلم است اگر مدیر در هر سازمانی محور فعالیت خود را براساس نیروی انسانی ماهر، متخصص و آموزش دیده استوار كند به طور حتم كارآمدی و بهره وری سازمان را بالا و با توجه به نیروی انسانی آموزش دیده و متخصص در رشد و بالندگی سازمان كمك می كند.
وی تصریح می كند: اگر پدر علم مدیریت را احضار كنند نسخه ای بهتر از نیروی انسانی آموزش دیده و متخصص تجویز نخواهد كرد!
واعظی آشتیانی درباره بهره وری و ارزیابی آن در ورزش می گوید: این مبحث جدیدی است كه اساس «شناخت بهره وری» یكی از ویژگیهای مثبت در بخش ورزش است و به دنبال آن پرورش و ارتقای سطح دانش نیروی انسانی و گره زدن فعالیتهای آكادمیك با نیازهای استفاده كنندگان از آن را دنبال می كند.
اما چگونه بهره وری در ورزش را با روشهای علمی می توان اندازه گیری كرد؟او در پاسخ به این پرسش می گوید: یكی از موارد كاربردی بهره وری، مقایسه نظام در یك واحد زمانی با مقایسه یك نظام در طول زمان است كه در واقع عملكرد كلی آن نظام را مورد ارزیابی قرار می دهد و این خدمت را به مدیران و برنامه ریزان می دهند كه تا چه اندازه از منابع موجود توانسته اند به خوبی استفاده و چگونه بهره وری در ورزش را بالا ببرند.
برای این منظور و ارزیابی دقیق وضعیت ورزش به لحاظ بهره وری و اندازه گیری مربوط به فعالیتهای سازمانی می توان آن را به هفت بخش تقسیم كرد: ورودی،آموزش، پژوهش، مسابقات، خدمات و تأسیساتی، عمران و خروجی. در نهایت بهره وری را می توان زائیده تعامل و روابط متقابل بین انسان _ تكنولوژی (سخت افزار) مواد، انرژی، سازمان و سیستم ها دانست كه در بخش تربیت بدنی و ورزش، انسان می تواند به عنوان محور قلمداد شود. هوشمندانه فكر كردن و عقلایی تصمیم گرفتن از خصوصیات بارز انسان بهره ور است.
وی تأكید می كند كه مجموعه ورزش كشور از پتانسیل موجود به خوبی استفاده نمی كند و باید تلاش كند تا با استفاده از مدیران هوشمند و آگاه، سیستم موجود در ورزش را به گونه ای ساماندهی و هدایت كند كه بتوان از توان علمی نیروهای ورزیده، بهره وری مناسب را داشت، و این نیروها را به سمتی هدایت كرد كه بتوان از توان و پتانسیل آنها در راستای اهداف سازمانی به خوبی بهره برد.
دكتر قراخانلو رئیس كمیته ملی المپیك نیز درخصوص دانش مدیریت در ورزش و عملیاتی كردن آن این دیدگاه را دارد: ما از بعد منابع سخت افزاری رشد خوبی در ورزش داشته ایم و شاید منابع انسانی موفق ترین بخش در این قسمت باشد. زمانی كه انقلاب به پیروزی رسید ۵ تا ۶ نفر دارای مدرك دكتری مدیریت و تربیت بدنی بودند اما هم اكنون به بیش از ۱۰۰ نفر رسیده است كه باید به این میزان تعداد معلمان، محققان و تحقیقات انجام شده را نیز در عرصه ورزش افزود.
قراخانلو با اشاره به استعدادهای بی نظیر موجود ورزش كشور گفته است كه به یك مدیریت علمی و نظام مند برای بهره مندی بهینه نیاز است.وی اضافه كرد،من در نشست هایی كه با افراد خارج از كشور داشته ام متوجه شده ام آنها استعداد ایرانیان را عجیب می دانند و واقعاً به این حرف ایمان دارند. برخی مواقع من احساس می كنم كه شاید آنها غلو می كنند، اما لیندنر می گوید كه شما از نظر استعداد خوشبخت ترین كشورها هستید.
اما وی از دیگر سو می افزاید: هرچند ورزش ایران رو به جلو حركت می كند، اما سرعتش كند است. در یك نگاه واقع بینانه می توان گفت نسبت به بسیاری از رقبای جدی خود عقب هستیم و باید تلاش زیادی برای كم كردن فاصله ها انجام دهیم كه به نظر می رسد در این زمینه باید از دانش مدیریت بهره بیشتری ببریم و مباحثی از جنس مدیریت را بیشتر عملیاتی كنیم. اگر این مهم صورت پذیرد بسیاری از مشكلات مالی حل خواهد شد.
●روزمرگی در ورزش
هم اكنون اكثر فدراسیونهای ورزشی برنامه های بلندمدت ۵ تا ۱۰ساله تدوین كرده اند. این برنامه رویكردی به سوی مدیریت علمی ورزشی در كشور است.
قراخانلو در این باره می گوید: باید از سطحی نگری در ورزشی كه سالهاست گریبان ورزش كشور را گرفته است رها شویم و مدیریت علمی را جایگزین این سطحی نگری ها كنیم. واقعیت تلخ و تاریخی كه در طول دوران ورزش ایران وجود داشته است همین نداشتن مدیریت علمی است.برخی تصور می كنند كه مدیریت علمی یك واژه لوكس است!
وی می گوید: در روزمرگی افتادن از دیگر مشكلات اصلی ما در ورزش است چرا كه برنامه ریزی جدی نداریم و سبب شده تا هم اكنون از این خلأ رنج ببریم. هم اكنون ضعف جدی برای پیوند دانشگاه ها با بخش اجرایی ورزش داریم كه باید با تلاش كارشناسان از بین برود.
كارشناسان درخصوص عدم وجود اراده ای برای علمی شدن در كشور به ویژه در سطوح مدیریتی مباحث متعددی را تاكنون ارائه داده اند.پوركیانی مدیركل تربیت بدنی دانشگاه شهید بهشتی در مبحثی در این خصوص می گوید: استقبال كم مسئولان ورزش كشور از برنامه های علمی، این ذهنیت را تداعی می كند كه اراده ای برای علمی شدن ورزش كشور وجود ندارد.متأسفانه بسیاری از فدراسیونها و ادارات كل به راحتی به دانشجویان اجازه نمی دهند كه درخصوص مسائل مختلف مدیریتی از جمله رضایت شغلی كاركنان، رفتارهای سازمانی و از این نوع موضوعات پایان نامه تهیه كنند و بنویسند!
ما برای علمی كردن ورزش در ابتدای راه هستیم و هنوز نسبت به مسائل علمی داخلی و نتایج تحقیقات محققان كشورمان اقبال نشان نمی دهیم.
●مدیریت نوین جایگزین مدیریت سنتی
وجود فاصله میان علم و ورزش موجب بروز انتقادات بسیار مدیران و كارشناسان ذیربط شده است.
بهروز منتقمی مدیركل تربیت بدنی استان اصفهان در این باره می گوید: مدیریت نوین در ورزش كشور باید جایگزین مدیریت سنتی شود. باید با ایجاد زیرساختهای ورزشی گام مؤثری در دگرگونی ورزش كشور برداریم و با كاهش فاصله میان علم و ورزش از مدیریت سنتی كه همواره ورزش كشور از آن رنج برده است، فاصله بگیریم و از نظر ملی _ كاربردی این نوع مدیریت را جایگزین كنیم.
وی می گوید: در دنیایی كه با شتاب به سوی مدیریت نوین و علمی گام برمی دارد باید ما نیز در عرصه مدیریت ورزش گامهای بزرگتر و با سرعت بیشتری برداریم.محمد احسانی دارای دكتری مدیریت ورزش از دانشگاه منچستر انگلستان در این خصوص گفته است: اگر بخواهیم با جهان در سطح ورزش نزدیك شویم راهی به جز رفتن راه كشورهای پیشرفته در ورزش نداریم. امروزه دیگر وقتی برای آزمون و خطا نداریم و باید زیركتر شده و راه هایی را كه تجربه های موفقی در پی دارد، انتخاب كنیم.
برای این كار باید به منابع علمی و تحقیقاتی كه نتایج موفقی داشتند رجوع كرد و نباید در این كار تعصبی نشان داد چراكه در تمام دنیا نیز از ابعاد مختلف فرهنگی ما استفاده می كنند.
شواهد نشان داده است كه كشورهایی كه در زمینه ورزش موفق بوده اند برای رسیدن به اهداف خود ابتدا برنامه ریزی و روش های اجرایی آن را طراحی كرده اند. ما نیز باید ابتدا اهداف خود را براساس بودجه، منابع مالی و انسانی موجود تعریف كنیم و روش اجرایی مناسبی برای آن به دست آوریم و سپس گام در این راه بگذاریم. بررسی كنیم ببینیم كه ابتدا در كشور ما كدامیك از ورزش همگانی یا قهرمانی مقدم و یا اینكه هركدام در نوع خود در اولویت هستند و سپس برای آنها برنامه ریزی كرد.در این برنامه ریزی ها به طور حتم زمان بندی بسیار حائز اهمیت است. همچنین نظارت و ارزشیابی از مواردی است كه در هر مرحله باید اعمال شود، تا اگر در پایان برنامه ریزی به اهداف خود نرسیدیم علت ها را شناسایی كنیم و بدانیم كه علت نرسیدن ها چه بوده و در كدام مرحله اتفاق افتاده است.وی می گوید: در كشورهای پیشرفته هدف گذاری ها دنبال می شود .در این راه به ویژه روی منابع انسانی سرمایه گذاری بیشتر می شود تا در ابتدا منابع انسانی متخصص برای بهره گیری از منابع مالی داشته باشند.
از دیگر سو منابع انسانی خوب با مدیریت خوب خودشان را نشان می دهند و همچنین از این طریق می توانند زمینه جذب سرمایه های داخلی و خارجی را برای گسترش ورزش در ایران فراهم كرد. در این بخش لازم است كه ببینیم كه چه مراكزی به این افراد آموزش می دهند و به این منظور باید در دانشگاه ها برنامه گزینش دانشجو را به شكل مطلوبی طراحی كرد.
وی درباره برنامه های مدرن در فدراسیون ها می گوید: كمیته آموزش فدراسیون ها باید نظارت و كنترل كند و برنامه های كوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت طراحی كند و براساس مسایل علمی هدف گذاری كنند تا برنامه ها از مسیر خود منحرف نشود.وی می افزاید: نقش ورزش در آموزش و پرورش باید جدی گرفته شود چراكه اصلی ترین مركز برای نهادینه كردن ورزش است و مدیران ورزشی بدون این نگاه از یك پایه اساسی ورزش غافل می مانند و این موضوع یك فرصت استثنایی است كه می توان از آن بهره برد.
وی تصریح می كند: زمانی می توان گفت كه مدیریت ورزش خوب عمل كرده است كه حتی اگر یك عده كمی به یك ورزش گرایش دارند زمینه ها را برای بسط آن فراهم كند. این موضوع به ویژه برای ورزش های عمومی و علاقه مندی در سطح مردمی جای خود را دارد.
این موضوع را نباید ازنظر دور داشت كه مدیریت ورزش از سایر عوامل جامعه متاثر است و در مدیریت كلان باید این موضوع همواره موردتوجه قرار گیرد. امروزه در دنیا ۹۰ درصد در مدیریت ورزش خود برنامه تخصصی دارند.مدیریت ورزشی امروزه در دنیا یك نوع مدیریت علمی و مدرن و تخصصی گراست و از اهرم های مهم مدیریتی در مدیریت كلان كشور است و باید در ابعاد مختلف تخصص های لازم را دارا باشد.
●ماهیت مدیریت ورزشی
در ایران هم اینك بیش از ۱۰۰ فارغ التحصیل دكتری تربیت بدنی و علوم ورزش داریم كه بخش عمده آنها با گرایش مدیریت و برنامه ریزی فارغ التحصیل شده اند و هم اكنون حدود ۴۰ مدیر تربیت بدنی داریم كه از دانشگاه های تربیت مدرس، معلم، تهران ،آزاد و غیره فارغ التحصیل شده اند.
بدیهی است كه مدیری كه در رأس ورزش كشور قرار می گیرد باید از دیدگاه فنی خوبی نسبت به ورزش برخوردار باشد و سپس به علم مدیریت سازمان ورزش ،به طور كامل احاطه داشته باشد.
این مباحث زمانی قابل تحقق است كه ارزشیابی درستی وجود داشته باشد تا مدیران ورزشی در سطوح مختلف قابل ارزیابی باشند.
تجربه ها نشان داده است كه یك مدیر قوی غیرمتخصص در كوتاه مدت با استفاده از منابع علمی مدیریتی توانسته است نتایج خوبی بگیرد اما در درازمدت عملی نبوده است.تعریف مدیریت ورزش از تعریف عمومی كه برای آن می شود هرچند فاصله زیادی ندارد اما درواقع بخش تخصصی ورزشی تعریف كامل تری است.
سازماندهی، برنامه ریزی، كنترل و نظارت در ورزش و تربیت بدنی تعریفی است كه برای مدیریت ورزشی ارائه می شود و هویت مدیریت ورزش، امروزه در جهان كه در دانشگاه های بزرگ و شناخته شده تدریس می شود حاكی از این موضوع مهم دارد. هم اكنون مدیریت ورزشی در دو بخش مهم یعنی اماكن ورزشی و تاسیسات و دانشكده ها و دیگری در ورزش قهرمانی ازنظر اجرا و برنامه ریزی تقسیم بندی می شود.
متاسفانه در طول دوران ورزش كشور بسیار دیده شده كه افراد غیرمتخصص در پست یك مدیر متخصص ورزشی كاركرده است كه هرچند در كوتاه یا میان مدت توانسته است موثر عمل كند اما در بلندمدت با موانع بسیاری مواجه شده است. این موضوع را برخی از مدیران ورزشی كه خود در رأس كار بوده اند اذعان داشته اند و موضوع آزمون و خطا را یكی از مسایل پیش روی خود یاد كرده اند.
كارشناسان بر این باورند كه یك مدیر ورزشی باید فردی باشد كه بتواند اهداف سازمان كوچك یا بزرگ ورزشی خود را عملی كند. به عنوان مثال مدیر یك فدراسیون ورزشی با یك سری اهداف سازمان باید در نهایت بتواند در تعمیم رشته خاص تحت پوشش موفق عمل كند. بسیاری دیده شده است كه یك مدیر موفق اقتصادی یا صنعتی در رأس یك مدیریت ورزشی قرار گرفته است اما در آن سازمان نتوانسته است به خوبی عمل كند.
جایگاه یك مدیر ورزشی به دلیل نوع و هویت آن در حدی است كه عموم مردم و یا حداقل بسیاری آنها را می شناسند.اما جایگاه یك مدیر صنعتی چنین نیست. لذا برنامه ها نیز تا این حد فراتر از برنامه یك سازمان عمل می كند.كارشناسان بر این باورند كه ارزشیابی مدیران ورزشی هرگز كار ساده ای نیست و بسیار مشكل است زیرا گستردگی ورزش این پیچیدگی را فراهم كرده است.
شرایط حوزه ورزش در سطحی است كه هر كس به خود اجازه می دهد آن را ارزشیابی كند. متاسفانه در سیستم مدیریت ورزش ما، سیستم ارزشیابی مدرنی وجود ندارد و ارزشیابی نیز تاكنون در این خصوص دقیق و كامل عمل نكرده است.
●چالش های آینده مدیریت ورزش كشور
دكتر سید امیراحمد مظفری استاد دانشگاه تربیت معلم، درباره چالش های آینده مدیریت ورزش كشور در ارتباط با طرح نظام جامع ورزش كشور می گوید: به تبع سایر كشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه وارد دنیای اطلاعات، تكنولوژی، تصمیم سازی و تصمیم گیری شده ایم. مدیریت های خلاق، مبتنی بر اطلاعات و نوآوری، جایگزین مدیریت سنتی شده است. این تحول و دگرگونی مدیریتی در تمام مقولات مدیریتی و از جمله مدیریت تربیت بدنی و ورزش هر كشور در جهان قابل لمس و مشاهده می باشد و در نتیجه آن، كشورهای عقب مانده تلاش می كنند با الگوسازی و با برنامه ریزی های خلاقانه، فاصله خود را با این كشور كاهش دهند.
وی می گوید: اعمال مدیریت های سلیقه ای و گرفتارشدن در دام روزمرگی و اهمیت دادن به شعارگرایی به جای عمل گرایی و اعتقاد داشتن به گرفتن نتیجه زودهنگام از اجرای هر برنامه، ضمن از دست دادن فرصت ها و هدردادن زمان و سرمایه های ملی، فاصله خود را روز به روز از كشورهای پیشرفته بیشتر كرده و در نتیجه ندانیم كه در توسعه جهانی در كجا قرار گرفته ایم. مدیریت تربیت بدنی و ورزش كشور نیز مقوله ای مانند سایر مقوله های كشور است كه از این حیث نیازمند توجه و دقت است.
وی می گوید: كشورهای واقع بین و واقع گرا برای عملكردهای خود شاخص و معیارهای درست و واقعی تنظیم و تدوین می كنند و در نتیجه عملكرد خود را با آنها مقایسه كرده و نقاط قوت و ضعف خود را پیدا می كنند و از این طریق جایگاه واقعی و درست خود را در جهان می یابند.
●ساختار مالی و مدیریت باشگاهی وفدراسیون های ورزش
مدیریت باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی یكی از جنبه های اصلی و مهم در مدیریت ورزش قهرمانی است. لذا آشنایی كافی از فرایندهای زیربنایی و اصلی در اداره ورزش قهرمانی كه جزء اصلی فعالیتهای رؤسای باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی است از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد.
دكتر محمد خبیری عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این باره می گوید: امروزه فعالیتهای ورزشی قهرمانی در سطح جهان، منطقه و كشور، در حال پیشرفت است و متولیان اصلی مدیریت و راهبردی ورزش قهرمانی در داخل كشور، باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی هستند كه بسیاری از آنها سوابق طولانی دارند. بنابراین چنانچه مدیریت و رهبری این باشگاه ها و فدراسیون ها براساس اصول رایج در سطح كشورهای پیشرفته قرار داشته باشد، رسیدن به اهداف كلی، كیفی و كمی نظام ورزش كشور دور از دسترس نیست و امكان توسعه و پیشرفت در امر ورزش قهرمانی فراهم خواهد شد. دكتر خبیری می گوید: باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی هر كدام دارای برنامه های خاص خود می باشند و این برنامه ها باید به طور روزانه، ماهانه و سالانه به اجرا درآید. یكی از جنبه های بسیار مهم و اصلی در اجرای كارا و موثر برنامه در باشگاه ها و فدراسیونهای مختلف ورزشی مسئله اعتبارات و مدیریت مالی است. اعتبارات دولتی بخش اعظم منابع مالی باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی را تشكیل می دهد. منابع مالی غیردولتی برای باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی بخش كوچكی از اعتبارات را به خود اختصاص می دهند. آنچه كه اهمیت آن از میزان تخصیص اعتبارات برای این نوع سازمانها كمتر نیست، موضوع نحوه درآمدزایی و مدیریت امور مالی است كه خود می تواند اعتبارات تخصیص داده شده از طرف دولت و بخش خصوصی را در راه صحیح و به شكل موثر مصرف كند.مدیران این نوع موسسات باید بتوانند به خوبی به این پرسشها پاسخ علمی دهند: منابع و هزینه های مالی آنها از كجا تامین و در كجا خرج می شود و مقدار آن چقدر است و نحوه اداره فدراسیونها و باشگاه ها چگونه است؟
●شایسته سالاری در ورزش
شایسته سالاری از جمله مفاهیمی است كه دهه های اخیر در دنیا مورد توجه خاص بوده است. این موضوع بر این محور استوار است كه فعالیتهای فرد مبتنی بر شایستگی و كاردانی باشد. مفهوم شایسته و مفاهیم مرتبط با آن، مانند شایسته گزینی و شایسته پروری، از جمله مفاهیمی است كه اولین بار در سال ۱۹۵۹ به یكی از مشخصه های انسانی اطلاق شد. تشخیص شایستگی عبارت است از فرآیند كشف شایستگی های شغلی و مدل شایستگی و نتیجه تشخیص شایستگی.
دكتر محمود گودرزی استادیار دانشگاه تهران در این باره می گوید: ارزشیابی شایستگی، فرایند مقایسه فرد نسبت به مدل شایستگی موجود است. شایسته سالاری و شایسته گزینی در ورزش كشور را می توان در دو رویكرد مورد توجه قرار داد: اول اینكه بررسی كنیم آیا گزینش ها در طول مدیریت های مختلف سازمان بر مبنای شایسته گزینی بوده است؟ و دوم اینكه بررسی كنیم كه مدیران سازمان ورزش كشور چه ویژگیهایی داشته باشند، شایسته ترند؟پاسخگویی دقیق به این موضوعات بسیار حائز اهمیت است تا بر مبنای تحقیق، بتوان تخصص ها و مهارتهایی كه مدیران در سطوح میانی و عالی دارند، در این خصوص مورد ارزیابی دقیق قرار داد.
مریم رضایی
منبع : روزنامه همشهری