یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


همه کارگردانها دوست دارند من جیغ بزنم!


همه کارگردانها دوست دارند من جیغ بزنم!
شاید مریم امیر جلالی قبل از سریال «خانه به دوش» آنطور که باید وشاید جایگاه خودش را به عنوان یک کاراکتر طنز در میان مخاطبان تلویزیون باز نکرده بود، اما بازی عصبی او در یک خانواده پایین جامعه، با استقبال مواجه شد.
تجربه چند کار دیگر با عطاران در مجموعه های «متهم گریخت» و «ترش و شیرین» او را به یک کاراکتر قابل حدس برای تماشاگر تلویزیون تبدیل کرد تا جایی که خودش هم از ایفای این نقشها دلخور است و اخیراً هم در «چارخونه» با شخصیت شکوه در یک کار نود شبی ظاهر شده است.
امیر جلالی در مورد انتخاب بازی در مجموعه «چارخونه» می گوید: « بعضی مواقع در انتخاب کارهایم دچار رودربایستی می شوم، اما در مورد «چارخونه» چون سروش صحت اولین تجربه کارگردانی اش را ارایه می کرد، دوست داشتم در ا ین تجربه با او شریک باشم»
خیلی ها عقیده دارند که نقشهای او در بیشتر کارهایش تکراری است که خودش در این مورد می گوید: «بله، نقشهایی که به من می دهند خواه ناخواه همین است. یا ناهید یا شکوه! یا چیزی شبیه این کاراکترها و در مورد نقشهایم خودم نمی توانم چندان تصمیم گیرنده باشم، اما شاید تواناییهای دیگری هم در بازیگری داشته باشم، ولی همه کارگردانها دوست دارند من جیغ بزنم! و این کار برای من خیلی سخت است که مجبور باشم جیغ بکشم تا سریال به سرانجام برسد.
باور کنید از این وضعیت خسته شده ام و خودم احساس می کنم که هیچ تفاوتی در نقشهای اخیرم وجود ندارد، به همین خاطر عزم خودم را جزم کرده ام تا بعد از این در کارهای مشابه ایفای نقش نکنم.» از آنجا که «چارخونه» یک مجموعه ۹۰ شبی است، این روزها دچار افت شدید کیفی شده.
از امیر جلالی در این مورد می پرسم که درادامه می گوید: «بخشی از صحبت شما را قبول دارم و آن هم برمی گردد به این که کارهای شبانه فرصتی برای فکر کردن و یا تأمل کردن ندارند و برای اینکه برنامه ای به پخش برسد باید همه چیز در سریع ترین زمان ممکن اتفاق بیفتد.
این مسأله برای بازیگر هم بسیار سخت است و مساوی است با حجم بالای خستگی. این مسأله روی نوشتن متن هم تأثیر زیادی دارد.
در مجموعه «چارخونه» هم برای ما فرصتی باقی نمی ماند که روی کارمان فکر کنیم و بتوانیم تغییرات لازم را به وجود بیاوریم، ولی همه تلاش دوستان در این مجموعه به وجود آوردن لحظه های شاد و مفرح برای بینندگان است و البته با همه این کاستیهای موجود، «چارخونه» باز هم مخاطب خوبی دارد.»
وی در ادامه می گوید: «در مجموعه چارخونه، خیلی با سروش صحت صحبت کردم و خواستم به نویسنده ها بگوید کاراکتر شکوه را متفاوت بنویسند تا از این کلیشه عصبی بیرون بیاید و اخیراً هم صحت به من اجازه داده که گاهی آرامش بیشتری در نقشم داشته باشم!
به هرحال دوست دارم از این فضای تکراری خارج شوم و در کارهای متفاوتی ایفای نقش کنم، مثل کاری که در فیلم «دم صبح» داشتم که در تمام دو ساعت فیلم فقط با چشمهایم صحبت کردم. قصه مادری که قرار است پسرش را اعدام کنند، اما هر دفعه به دلیل غیبت اولیای دم این قضیه به تعویق می افتد.
دراین فیلم یک نقش ملودرام را تجربه کرده ام و در مقابل حسین یاری به عنوان مادر ظاهر شده ام.
این فیلم نشان می دهد که من فقط بازیگر طنز نیستم و می توانم نقشهای دیگری را هم تجربه کنم.»
گمان می کنید چرا در آثار طنز گاهی با تضعیف شخصیت زن مواجهیم؟ امیر جلالی می گوید: «مثلاً در کدام کارها؟» می گویم: «دربیشتر کارهای طنز یا زنها موجودات ضعیف و بیچاره ای هستند و یا مردها مثل همین منصور خان چارخونه! می گوید: «این مسأله برمی گردد به نگاه کارگردان و تیم نویسنده مجموعه، ولی در «چارخونه»، شکوه منصور را دوست دارد و از آنجا که منصور دخل و خرج زندگی را بلد نیست، از همان ابتدای زندگی همه چیز را شکوه مدیریت می کرده، ناگفته نماند که برخی از آدمهای طنز ما به ازای بیرونی دارند.
مثلاً در فامیل خودمان زنی را می شناسم که عاشق شوهرش است و همیشه دلشوره دارد که مثلاً او ناهار خورده، کسالت ندارد و... اما در ظاهر طوری رفتار می کند که همه فکر می کنند او علاقه ای به شوهرش ندارد. غرور این زن طوری است که گاهی شوهرش از او می پرسد: «بالاخره نفهمیدم من را دوست داری یا نه؟» درست مثل رفتار شکوه که با همه هارت و پورت هایش، منصور خان را دوست دارد.
بیشتر قصه ها از روی شخصیت آدمهای بیرونی شکل می گیرند، ولی در کارهای طنز این پرداخت شخصیتها پررنگ تر است و شاید بخشی از آن به دلیل اغراق در زبان طنز است.»
ملیحه پژمان
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید