چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
فقط جوزانی به من نقش جدی داد
زادگاه اصلیاش چابهار است. سال ۶۲ در سن ۱۰ سالگی با هنر تئاتر آشنا شد. علاقه بیش از حد او به بازیگری باعث شد تا از همان موقع حرفه و شغل آینده خود را برگزیند. سال ۷۰ با تاسیس مرکز هنرهای نمایشی در شهرشان، تئاتر را حرفهایتر دنبال کرد تا اینکه در سال ۷۴ به تهران مهاجرت داشت. مدت زمان کوتاهی را در انتشارات کتب مختلف مشغول به کار شد تا اینکه با بازی در مجموعه «ببخشید شما» و آشناییاش با مهران مدیری بهواسطه دوستیاش با سروش صحت پا به عرصه طنز و کمدی گذاشت. بازیگران طنز را بازیگران پرقدرت و قوی میداند. حضور خود و جایگاهی که در حال حاضر بهدست آورده را مدیون تلویزیون و طنز میداند و از اینکه روزی برای مردماش تکراری شود، ترس و دلهره دارد. او در حال حاضر در مجموعه «در چشم باد» که حدود ۴ سال از تولیدش میگذرد، در نقش افسر نیروی دریایی بازی میکند. به همین دلیل کمی از عرصه تصویر دور مانده است.
▪ مدتی است که شما را در قاب تلویزیون نمیبینیم، ظاهرا مشغول بازی در مجموعه «در چشم باد» هستید که ...
ـ بله، در این مجموعه نقش یک افسر نیروی دریایی را بازی میکنم. واقعیتاش این است که آقای جوزانی در این سالهایی که من کار کمدی و طنز انجام دادهام، تنها کسی بوده که با اعتماد به نفس یک نقش جدی را به بازیگر طنز و کمدی سپرد. واقعاً آقای جوزانی لطفی به من کرد که هر کسی چنین ریسک و جراتی را ندارد. متاسفانه خیلیها این طرز تفکر را دارند که بازیگران حوزه طنز از عهده نقشهای دیگر برنمیآیند ولی باید قبول کرد که واقعاً اینطور نیست. نمونه بارزش امیر جعفری است که در سریال «میوه ممنوعه» درخشید. آن هم کسی که نقش اول سریالهای طنز هر شبکه بوده است. آثار روتینی که حتی برخی بر این باورند که آثار ضعیفی است.
در اینجا میتوانم ادعا کنم که بازیگران طنز، بازیگران قوی هستند.
▪ فکر میکنید همین مورد باعث شد تا آقای جوزانی به شما اعتماد کند؟
ـ آقای جوزانی در واقع یک فیلمساز مولف هستند. فیلمساز مولف هم میداند که چه کار میکند و به هیچ عنوان نمیترسد، از این جهت که حتی از یک نابازیگر بازی بگیرد. پس برای او فرقی نمیکند که من بازیگر طنز بودهام یا اصلاً نابازیگرم. او کارش را بلد است و در ذهنش فیلم را ساخته است ولی با این حال همانطور که اشاره کردم، بسیاری از فیلمسازان ما چنین ریسکی نمیکنند.
▪ با این اوصاف از اینکه بازیگر طنز به شما اطلاق شود، ناراحت نمیشوید؟
ـ نه، دلیلی برای ناراحت شدن نمیبینم. من براساس نقشهایی که ارائه دادم و مرا با آنها شناختهاند، بازیگر طنز شناخته میشوم. پس چه بخواهم، چه نخواهم من بازیگر این ژانرم. این موضوعی مهم برای من محترم است. مردم مرا با این مدل کارها شناختهاند، پس چرا ناراحت شوم. این نوع کار باعث شده تا من بین مردم صاحب یک احترام شوم، پس برای من هم قابل احترام است و نمکنشناسی نمیکنم. اگر الان هم در یک نقش و اثر جدی بازی میکنم، مدیون آثار طنزم هستم.
▪ بعد از کسب تجربه و در واقع چشیدن مزه بازی در یک نقش جدی باز هم علاقه دارید به سمت کارهای طنز برگردید؟
ـ من همیشه عطش انجام نقشهای جدی را داشته و دارم ولی میخواهم یک اعترافی کنم؛ هیچوقت فکرش را نمیکردم که بتوانم نقش طنز بازی کنم. همیشه نگران بودم که اگر یک زمانی در این نوع ژانر کار کنم، دیگران مرا نقد کنند که چقدر بد کار میکنم و بیمزه هستم. (میخندد)
▪ چرا اینطور تصور میکردید؟
ـ به این دلیل که در خودم جذابیت یا شیرینی نمیدیدم که به واسطه آن مردم را بخندانم. بعداً هم که وارد این عرصه شدم وقتی پشت صحنه چنین کارهایی را میدیدم که بازیگران و عوامل تا چه حد بگو، بخند و شاد هستند، بیشتر به این نتیجه میرسیدم. مثلاً وقتی با رضا شفیعیجم پشت صحنه باشید، او مدام در حال خندیدن و خنداندن دیگران است اما من کاملاً بالعکس این قضیه بوده و هستم. به هر حال از این موضوع نگران بودم که شاید مخاطب مرا پس بزند.
▪ با این پیشداوری جالب است که جرأت کردید وارد حیطه کمدی و طنز شوید!
ـ برایم فرقی هم نمیکرد که در چه زمینهای کار کنم و یا خوش بدرخشم. بیشتر به دنبال این بودم تا بیننده مرا باور کند. اتفاقی پیش آمد که با این ژانر مطرح شوم.
▪ این اتفاق چگونه شکل گرفت؟
ـ از زمانی که یادم میآید، یعنی سال ۶۶ با صحنه تئاتر آشنا شدم. آن موقع حدود ۱۰ سال داشتم. این فعالیت در تئاتر هم تا سال ۷۷ به طول انجامید. قبل از اینکه با آقای مدیری آشنا شوم در تلهتئاتری به کارگردانی آقای داریوش مودبیان بازی کردم، همچنین در ۲ قسمت از مجموعه «نوعی دیگر» به کارگردانی آقای بقایی ایفای نقش کردم و بعد از این آثار بود که با آقای مدیری آشنا شدم.
▪ این آشنایی به واسطه حضور در این آثار بود؟
ـ از طریق سروش صحت با هم آشنا شدیم. با سروش دوست خانوادگی بودیم و رفت و آمد داشتم. در سال ۷۷ سروش برای بازی در «جنگ ۷۷» به من گفت که اگر میخواهم به آقای مدیری مرا معرفی کند. آن موقع در تئاتری به کارگردانی آقای زنجانپور بازی میکردم، از طرفی ترس هم داشتم که کار در عرصه تصویر را با آثار آیتمی شروع نکنم!
▪ به چه دلیل؟
ـ هنرمندانی که در تئاتر فعالیت میکنند دوست دارند اولین کار تصویرشان جدیتر از این باشد. ولی کمی با خودم فکر کردم تا بتوانم خود را راضی کنم و این فکر کردن و راضی کردن یک سال طول کشید. سال ۷۸ خودم به سروش گفتم که مرا به آقای مدیری معرفی کند. چون اگر میخواستم در خانه بنشینم تا نقش جدی پیشنهاد شود شاید تا به حال در خانه مانده بودم.
▪ بعد از اینکه در این قالب تصویر جای گرفتید با نوع تفکری که از قبل داشتید، تا چه حد توانست شما را راضی نگه دارد؟
ـ راستش را بخواهید به این نتیجه رسیدم که واقعاً خنداندن کار سخت و مشکلی است. به همین دلیل برایم تجربه جدی قلمداد شد. عقیده دارم تقسیمبندی که برخی بین آثار طنز و جدی ارائه میدهند کاملاً غلط است. اتفاقاً کار طنز فوقالعاده جدی و خطرناک است چون هنگامی که روی یک اثر اسم طنز میآید بیننده توقع دارد حداقل یک لبخند بزند و اگر در گرفتن این لبخند موفق نباشی خیلی تلخ است ولی در کار جدی تو نیاز نداری کسی را بخندانی فقط کافی است مقابل دوربین راحت باشی و شخصیت مورد نظر را پرورش دهی، از طرفی این وظیفه را نداری تا تاثیر خاصی روی بیننده بگذاری، بهنظر من خنداندن تاثیر خاص و خیلی هم سخت است.
▪ به همین دلایل بود که در آثار طنز بیشتر سراغ تیپسازی رفتید؟
ـ دقیقاً چون در خودم نقطه شیرین و بامزهای نمیدیدم که به واسطه آن در کار طنز خود را به جلو بکشانم. به این نتیجه رسیدم که باید تیپسازی کنم. همین مورد از ابتدای کارم یعنی مجموعه «ببخشید شما!» تا به حال ادامه داشته است.
▪ در همین راستای تیپسازی چقدر سعی داشتید، تیپهایی که ارائه میدهید با یکدیگر متفاوت باشند؟
ـ بهطور کلی قضیه بازیگری همین تفاوت داشتن است شما اگر نگاه کنید متوجه میشوید بازیگرانی موفق شدند و اسمشان در ذهن مخاطب میماند که کار متفاوت ارائه دادهاند. یکی از مهمترین دغدغههایم این است نقشهایی که ارائه میکنم با یکدیگر متفاوت باشند.
▪ با این نوع نگاه اگر بخواهید خود را در زمینه متفاوت بودن نقشهایتان نقد کنید کارنامهتان را چطور ارزیابی میکنید؟
ـ خیلی در این زمینه خود را موفق ندیدهام.
▪ چرا؟
ـ کارهایی که با آقای مدیری داشتهام از «پاورچین» به این طرف عمدتاً نقشهای پیرمرد را ایفا کردهام. البته باز هم سعی کردهام در همین نقشها متفاوت باشم به عنوان مثال سعی داشتم طغرل «پاورچین» با منصورخان «باغ مظفر» و با ددی «نقطهچین» فرق داشته باشد. یا طغرل جوانی با دوران پیریاش شبیه به هم نباشد. در همین راستا هم به اندازه میدانی که به من داده شده بود سعی کردم این تفاوت ایجاد شود.
اینکه میگویم خیلی موفق نبودم چون در کارهای طنز بیشتر مطرح هستم همیشه پیر بودهام و این مورد را از اطرافیانم شنیدهام که به من میگویند: «مواظب باش محمدرضا داری کلیشه میشوی!» پس هر قدر هم تلاش کنم که این نقشها از یکدیگر متفاوت باشند ولی باز میگویند نقش پیرمرد را دوباره بازی کردهای.
▪ با این صحبت، آیا به دنبال نقش خاصی برای خودتان هستید؟
ـ ابدا، ولی سعی میکنم برای نقشهایم مطالعه داشته باشم و ما به ازای آن را بین مردم پیدا کنم و از هر کدام یک چیزی بگیرم و در نقش از آنها استفاده کنم. چرا که معتقدم یک بازیگر میتواند نقش معمولی را تبدیل به یک نقش خاص کند.
▪ آیا به طور مشخص نقشی بوده که برایش خیلی مطالعه و تحقیق کنید؟
ـ در سریال «کمین» به کارگردانی آقای کرامتی نقش یک افغانی را برعهده داشتم. با اینکه در زاهدان بزرگ شدهام و افغانی زیاد دیدهام، با این حال به زاهدان سفر کردم و با افغانیهای زیادی صحبت کردم تا نوع رفتارشان را ببینم.در مورد پیرمردهایی هم که بازی کردم سعی داشتم که آنها را ببینم.
▪ این تکیه کلامها هم از این منظر سرچشمه میگیرد؟
ـ سرکار نقطهچین کتابی با عنوان گویش قدیمی تیسان را مطالعه کردم و یکسری کلمات و اصطلاحات فراموش شده که در حال حاضر در گویش محلی مردم تیسان جایی ندارد را برگزیدم و از آنها به عنوان دیالوگهایم استفاده کردم. همین مورد هم باعث شد تا باز این اصطلاحات در بین مردم رواج یابد و زنده شود.
▪ چرا در سینما مانند تلویزیون پرفروغ و پرکار ظاهر نشدید؟
ـ چون کارم را با تلویزیون شروع کردم مرا به عنوان بازیگر تلویزیون میشناسند. به نوعی بازیگران سینما و تلویزیون از یکدیگر جدا شدهاند. در سینما به امثال بازیگرانی چون من نقشهای خوب و دندانگیری پیشنهاد نمیشود. به همین دلیل هم سینما بازیگران مخصوص به خود را دارد. از طرفی اکثر نقشهای پیشنهادی، مشابه به نقشهایی است که قبلا در تلویزیون آنها را بازی کردهام. من علاقهمند نیستم کار کلیشهای انجام دهم و ترجیح میدهم در سینما اینگونه ظاهر نشوم. البته باید بر این نکته تاکید کنم که در حال حاضر سینما برای من آنچنان آش دهانسوزی نیست چه بسا تلویزیون در ۱۰ سال اخیر موفقتر عمل کرده است. سینمای امروز ما فرقش با تلویزیون فقط در استفاده از نگاتیوش است.
▪ از ابتدا آرزوی چه نقشی را داشتید اینکه بخواهید در اولین کار تصویریتان آن را ایفا کنید؟
ـ علاقه داشتم نقشی را بازی کنم که به لحاظ شخصیتپردازی مرا به چالش بیندازد. به نوعی میخواستم با این نوع نقش تمام توانایی بازیام را نشان دهم.
▪ پس هنوز هم این آرزو را با خود دارید؟
ـ الان کمرنگتر شده است. آنقدر در کار غوطهور شدهام که تصمیم گرفتهام آن را درون آب نمک بگذارم. فرقی هم برایم ندارد که بشود یا نه، الان میبینم که حتی باید یک نقش ۵ دقیقهای را هم مورد مطالعه قرار داد پس چرا خودم را تا این حد درگیر آن آرزو کنم. پس در همان مدت کم و نقش کوتاه میتوان تمام توانایی را نشان داد.
سعید ابک
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست