سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

بازیگران پروژه تحریف نام خلیج فارس


بازیگران پروژه تحریف نام خلیج فارس
از هنگامی که جماعتی از اعراب دست تعدی و تحریف در تاریخ خلیج فارس بردند یکی از مهم ترین سؤال ها این بوده که این اراده تحریف از کدام منبع سرچشمه می گیرد و مبدأ ومنشأ این جریان را کجا باید جست .
آن گونه که از شواهد و قرائن پیداست جریان تحریف خلیج فارس به صورت پراکنده از سال ها قبل جریان داشته و در برهه هایی از تاریخ برخی ازامرای عرب تلاش هایی را برای تغییر نام و هویت تاریخی این منطقه انجام داده اند اما این حرکت به صورت سازمان یافته از میانه دهه ۶۰ شروع شده است.
موج اول تحریف را ناسیونالیست های افراطی عرب شروع کرده اند که همزمان با اوج گیری پان عربیسم در کشورهای عربی، در دهه ،۶۰ نام جعلی «خلیج عرب» را برای «خلیج فارس» مطرح می کنند اما موج دوم آن از دهه ۹۰ تاکنون به راه می افتد. این موج جدید را دو جریان تقویت می کند یکی افزایش عایدات اعراب از نفت و انرژی که موجب می شود شاهزادگان عرب بخشی از سرمایه خویش را وارد حوزه تبلیغات کنند و در همان حال به امضای پیمان های امنیتی جدید میان غرب بویژه آمریکا روی آورند و دیگری پدیده ای است که ناظران از آن به عنوان بحران هویت در جهان عرب یاد می کنند.
البته بسیاری از متفکران عرب از این که برخی دولتمردان وشاهزادگان این کشور ها راه درمان این بحران هویت را در سناریوهای ماجراجویانه خارجی بجویند احتراز می کنند. برهمین اساس آنها از ورود در این بازی تحریف پرهیز کرده اند به عنوان مثال مجدی عمر از چهره های سرشناس مصر در نشریه الاهرام می نویسد: «نسل من بخاطر دارد که ما در ایام مدرسه در همه کتب و نقشه ها با لفظ خلیج فارس سر و کار داشتیم ولی بعد از مدتی به آن خلیج عربی اطلاق کردیم. این غیر منطقی است. این که چند کشور عربی در اطراف آن باشند دلیل نمی شود که نامی تاریخی را تغییر دهیم، حال برای این که خود را از این مخمصه نجات دهیم فقط آنرا خلیج می نامیم، کدام خلیج ! مگر خلیج بدون نام هم می شود». یا پرفسوردکتر عبد المنعم سعید از نویسندگان شرق الاوسط در کتاب «تطویر العلاقات المصریه الایرانیه» می گوید: «به صراحت تمام بگویم هیچ مدرک و سند تاریخی ندیدم که نام خلیج فارس را بتوان مستند بر آن تغییر داد. تمام نقشه ها و کتب تاریخی و حتی بعضی از سخنرانیهای ناصر و رهبران انقلاب از خلیج فارس صحبت شده است.»
حال باید دید پروژه تحریف از جانب چه کسانی به چه انگیزه ای دنبال می شود.
● ۳گروه از عناصر پروژه تحریف
در صف کسانی که برای دستکاری در گذشته و تاریخ خلیج فارس گام برداشته اند سه گروه ایستاده اند؛
۱) طیف محافل متعصب عرب؛ این گروه انگیزه روشنی دارند هدف و مقصود آنها حل مهم ترین مشکل مذکور یعنی بحران هویتی اعراب است. این گروه آسان ترین راه عبور از بحران سخت هویت را در خلق یک شناسنامه جدید برای منطقه دیده اند. به باور اغلب ناظران، تکاپوی اعراب برای تغییر نام خلیج فارس فقط ریشه در بحرانی دارد که بویژه در سه دهه اخیر بر این اقلیم سایه افکنده است بحرانی به نام هویت و اقتدار. بحران دوگانه اقتدار یا همان مشروعیت و بحران هویت همان چیزی است که اغلب روشنفکران عرب سال ها است که نسبت به بروز و ظهور آن هشدار داده اند.
در تلاش برای غلبه بر این بحران ها است که سیاستمداران عرب در سیاست خارجی خویش نسبت به همسایگان غیر عرب حالتی تهاجمی و مشی طلبکارانه پیش می گیرند. البته بحران هویت امروز اعراب ریشه عمیق تر از آن دارد که ما به عنوان ترس تاریخی در برابر اسرائیل می شناسیم گوشه هایی از این بحران را فهمی هویدی، نویسنده مشهور عرب در آثار تازه اش بازگو کرده است. هویدی در بخشی از اثرش می گوید: «چند روز در امارات بودم و متوجه شدم که فقط با تعداد اندکی از نزدیکانم می توانم عربی صحبت کنم و نگرانی من زمانی جدی شد که بر اطلاعاتم افزودند و گفتند در مدارس و دانشگاه ها نیز زبان عربی در حال از میان رفتن است. و شنیدم که مکاتبات رسمی نیز با انگلیسی در ادارات انجام می شود . این فقط مشکل امارات نیست بلکه این بحران هویت به استثنای عربستان سعودی همه کشورهای ساحل عربی خلیج فارس را در بر می گیرد. اعراب منطقه اکنون به جز آنکه با شتاب به سوی ادغام شدن در فرهنگ مصرفی غرب در حرکتند در زمینه یکپارچگی اجتماعی خویش نیز با مشکلات حادی روبه رو هستند. این مشکلات در سال های اخیر یک رشته ناآرامی و بحران را بویژه در داخل مصر وبرخی کشورهای حاشیه خلیج فارس رقم زده است. از نشانه های گسیختگی اجتماعی اعراب این است که افراد غیر بومی امروزه بین ۷۰ و۸۰درصد جمعیت کشورهای عربی خلیج فارس را تشکیل می دهند این نسبت در دوبی بیشتر از ۹۰درصد است و این یک بمب در حال انفجار در منطقه است.
۲) بازیگران سیاسی ودولت های فرامنطقه ای؛ دست کم تاریخ سه دهه اخیر خلیج فارس گویای این واقعیت است که دامن زدن به اختلافات تاریخی در این منطقه مهم ترین بستر برای تسلط بر اعراب است. پاشنه آشیل اعراب چنان که اغلب نویسندگان و روشنفکران بر آن گواهی می دهند ترس بی مورد و تاریخی آنها است و مهم ترین منفذ برای اعمال نفوذ طرف های خارجی دمیدن در این توهم و ترس تاریخی می باشد. زندگی سیاسی اعراب در این نیم قرن در تقابل و ترس سپری شده است و مهم ترین خط تقابل که متأسفانه به صورت یک رویه و عادت سیاسی درآمده تقابل با ایران است. با همه تلاش هایی که این سال ها دولت های ایران برای تنش زدایی واعتماد آفرینی انجام دادند اما واقعیت این است که اعراب راه همیشگی خویش را درسیاست خارجی می روند.
همه پیمان های امنیتی و قراردادهای سیاسی اعراب در یک قرن اخیر بر پایه همین توهم ساخته و پرداخته شده است. برخی محافل اعراب منطقه به دلیل ساختار ذهنی بدبینانه شان دنیای خارج خویش را پر از تناقض و تضاد های سیاسی می بینند.
۳) گروه سوم محافلی هستند که فرصتی بزرگ برای کسب سود و سرمایه از این مسیر به چنگ آورده اند. همه می دانند که ناف پروژه تحریف خلیج فارس با پول و دلارهای نفتی بریده شده است. سرمایه ای که شاهزادگان عربی پای این پروژه نهاده اند آن قدر هنگفت هست که قدرتمند ترین کانون های سیاسی و علمی را همراه سازد.
به باور کسانی که رد پای دیپلماسی اعراب در خلیج فارس را دنبال کرده اند، جریان تحریف از زمانی رونق گرفت که خزانه دولت های عربی از سودهای با آورده نفتی سرشار شد. هر کدام از دیپلمات ها و متخصصان ایرانی حکایت های شنیدنی از اعمال نفوذ مالی شاهزادگان عرب در محافل رسانه ای وسیاسی دارند. شیوه تطمیع که دیپلمات های عرب تبحری جدی درآن دارند اکنون در سطح گسترده و سازمان یافته برای جلب نظر مأموران سیاسی و مطبوعات خارجی، و رواج نام مجعول خلیج عربی به کارگرفته می شود.
● جفا در حق تاریخ و فرهنگ
اعراب در تحریف تاریخ و نام خلیج فارس دو رشته از شریف ترین دانش بشر را دستمایه بازی سیاسی خویش ساخته اند. حقوق و تاریخ، دو علمی که در قیاس با رشته های دیگر علوم بشری هماره از قداست بالایی برخوردار بوده اند. کم نبوده اند اندیشمندانی که رنج ماندن در زندان را برخویش هموارکرده اند تا دست تعدی اصحاب قدرت میراث پاک تاریخ را به تاراج نبرد.
به همین خاطر جدی ترین معترضان حرکت اعراب در خلیج فارس مورخان و حقوقدانان هستند. ازنگاه این دو طیف اندیشوران، تعرض در تاریخ ملل، بالاترین هنجار شکنی و نشانه سقوط ارزش ها است زیرا اگر قرار باشد که تاریخ دوباره به دلخواه صاحبان ثروت بازنویسی شود نقشه ها واطلس ها دوباره به میل ومراد دولت ها ترسیم شود دیگر آن موقع نه از تاک اثر می ماند ونه از تاکنشان.
از نظر طایفه دانش آموختگان مکتب تاریخ و حقوق اقدام کنونی اعراب جدا از این که با زیر سؤال بردن بدیهی ترین پیمان های ملت ها، ثبات و امنیت را در صحنه جهانی زیر سؤال می برد نوعی ریشخند به جهان مدرن است جهانی که در سرلوحه عقاید خویش حق مالکیت معنوی و دفاع از حقوق معنوی ملت ها را قرار داده است.
بی سبب نبود که یک کارشناس اروپایی جدال بر سر تحریف خلیج فارس را نشانه یک واپسگرایی در عصر مدرن خواند این گفته او روزگاری را به خاطر می آورد که پادشاهان و امرای لشکری از کاتبان و خفیه نویسان را مأمور تألیف تاریخ به شکل دلخواه می کردند.
بر این اساس تراژدی تحریف نام خلیج فارس برای مردم فرهنگ دوست ایران که علی رغم همه شدائد وناملایمات همچنان بر طریق دوستی با اعراب گام برمی دارد دو جلوه آزاردهنده دارد: تلخ ترین بخش ماجرا این است که رجال متمول عرب دراین بازی سربازان این جنگ روانی را از حوزه رسانه و فرهنگ استخدام می کنند. آنها برای نیل به این مقصود خویش لشکری از دانش آموختگان تاریخ را به کار می گیرند و از عجیب ترین شیوه یعنی دستکاری در متون درسی مدارس و دانشگاه ها بهره می گیرند ودوم این که اعراب رسانه ها اعم از دیداری و نوشتاری را محمل اجرای نقشه خویش قرار داده اند یعنی ابزارهایی که برای آگاهی و رشد فرهنگ ملت ها خلق شده اند را در خدمت یک هدف نامیمون سیاسی قرارداده اند. این روز موج اعتراض همه روزنامه نگاران و روشنفکران ایرانی است که از حرکت نشنال جئوگرافیک و گوگل به شگفت آمده اند.
س. حیدر پور
منبع : روزنامه ایران