دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا
تربیت دینی ویژهی نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال

أتزعم أنک جرمٌ صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر
و انت الکتاب المبین الذی بأحرفه تظهر المضمر
آدمی از دیر زمان درصدد بوده معمّای حیات و مقصود از زندگی را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدّی باخبر شود، توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیده ها و دگرگونی های جهان داشته باشد.
پاسخگوی این گونه مسائل، که همواره ذهن انسان به ویژه جوانان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هر زمانی «دین» بوده است; زیرا حقیقت زندگی را تفسیر می نماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا می کند و مسیر درست زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان می دهد. اساسی ترین رکن دین ـ یعنی: ایمان به خدای یکتا ـ انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه می دارد، به گونه ای که هیچ حادثه ای نمی تواند تزلزلی در او ایجاد نماید. گرایش به دین همزاد و همراه با پیدایش انسان بوده، به گونهای که هیچ سرزمین و قومی در هیچ دورهای از تاریخ بشر، عاری از مظاهر دین و دینداری نبوده است. تربیت نیز به عنوان یکی از مولفههای اصلی فرهنگ و تمدن بشری، همواره پیوندی انکار ناپذیر با «دین» داشته است. یکی از جنبههای تربیت انسان،توجه به پرورش و تربیت دینی اوست. تربیت وقتی بر اساس دین بنا شود، وبا اعتقاد و اخلاق مذهبی همریشه گردد میتواند تربیتی جامع و کامل و نیز تضمین کنندهی سعادت بشر در دنیا و آخرت باشد. به اعتقاد ما، هرتربیتی که جنبهی دینی یا ماهیت دینی نداشته باشد، ناقص، صوری و بیدوام است.
موضوع «تربیت» یکی از مسائل مهم در دیدگاه دین و نظام اسلامی است. حاصل تربیت این نظام «انسانی متعالی» است. دراین نظام ایمان و عمل صالح باهم پیوندی عمیق دارند، و انسان با آن همه اسارتها که از درون و بیرون دارد، تلاش میکند دراین نظام تربیتی به آزادگی دست یابد.
ما در این نوشتار به ابعاد مختلفی از چگونگی «تربیت دینی» نوجوانان پرداختهایم و تا حد امکان سعی کردهایم اصول و روش های آن را متذکر شویم. در پایان لازم میدانم از زحمات عالمانه حضرت استاد آقای دکتر علی قائمی که با بیان همهجانبه خویش افق روشنی را در حوزه مشاوره و راهنمایی برایمان ترسیم نمودند کمال تشکر و امتنان را نمایم.
● تعریف تربیت دینی
مفهوم «تربیت دینی»«تربیت» به مفهوم عام آن، شامل جنبه های گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد. آنچه در دوره نخست زندگی توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظّم ابعاد وجودی کودک است; به گونه ای که اگر در بعضی آن ها، دچار نارسایی گردد و یا احیاناً رشد مطلوب نیابد در آینده دچار مشکل خواهد شد. تحقق این امر، مسؤولیت بزرگی است که بر دوش مربیّان کودک و نوجوان، اعم از والدین، آموزگاران و دست اندرکاران امور تربیتی مدارس، گذاشته شده است.
شناخت مفهوم «تربیت دینی نوجوانان» منوط به شناخت معنای سه کلمه «تربیت» و «دین» و «نوجوان» است. از اینرو، لازم استبه معانی این سه واژه اشاره شود:
واژه «تربیت» در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش دادن - یعنی: به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندی است که نتیجهاش تغییر رفتار فرد (اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول میباشد.
با توجه به این مطلب، اولا، حصول چنین چیزی نمیتواند دفعی باشد. ثانیا، متربی نیز باید استعدادهای لازم را برای تربیتپذیری دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق میشود که جریان تربیتبر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد. (پیرامون فطرت بحث مجزایی خواهد شد)
واژه «دین» نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزارههای توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اساسی دارد:
▪ شناخت: عنصر مؤثر در دینداری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است. یعنی متدین باید گزارههای دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید; مانند توصیف اینکه «الله آفریننده جهان است» یا «خدا یکی است» از گزارههای توصیفی مربوط به مسائل اعتقادی است که یک موحد باید بداند. آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزارههای دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد; زیرا خداوند میفرماید: «لا تقف ما لیس لک به علم (اسراء: ۳۲); از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن». بلکه به علم و یقین باید رسید.
▪ ایمان: عنصر دوم در دین التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبتبه خدا نداشته باشد، متدین گفته نمیشود. ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به گزارههای دینی بوده و این ایمان مبتنی بر معرفت و شناخت است، به گونهای که هر چه معرفت کاملتر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود. البته علم و شناختشرط کافی برای ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرایش باطنی به التزام قلبی نسبتبه باورهای دینی جزء اخیر ایمان را تشکیل میدهد.
با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبی کاملا اختیاری است که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهای بیرونی یا اصول اسلامی را پذیرا میشود و یا آن را انکار میکند. چه بسا افرادی هستند که در عین شناخت گزارههای دینی، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمیآورند. در مورد انتخابی بودن ایمان، شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد; از جمله اینکه خداوند میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (انسان: ۴); ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد یا کفران کننده و ناپذیرا. در جای دیگری میفرماید: «لا اکراه فی الدین» (بقره: ۲۵۶); در قبول دین اکراهی نیست.
عمل:عنصر سوم دین عمل به گزارههای تجویزی و احکام دینی است; یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی میداند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزشهای مذهبی باشد. در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است; مانند «آمنوا و عملوا الصالحات» (یونس: ۱۰) و این میرساند که هیچ عملی بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست.
در این مورد، شواهد فراوانی از قرآن وجود دارد که عمل صالح را مشروط به ایمان میکند; نظیر «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة» (نحل: ۱۲۹); هر کس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد، به شرط اینکه ایمان داشته باشد، ما او را زندگی پاک و پاکیزهای میبخشیم.
از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که مفهوم «تربیت دینی» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند.
● تعریف دوران نوجوانی
میلر نیوتون در کتاب نوجوانی (۱۹۹۵، ص ۲۳)، نوجوانی را دوره فرایندهای رشدی انتقال از کودکی به بزرگ سالی می داند. این فرایندها جنبه های گوناگونی دارند:
۱) رشد و نمو سازمان عصبی مغز که نمود آن در تحوّل فرایندهای شناختی، عاطفی و رفتارها مشاهده می شود.
۲) رشد فیزیکی که شامل رشد اندازه های بدنی و تغییر در نیم رخ جسمی است.
۳) رشد نظام جنسی یا تولید مثل، شامل جسمی و رفتاری.
۴) رشد احساس «خود» به عنوان یک بزرگ سال یا یک انسان مستقل و خود راهبر.
۵) کسب موقعیت بزرگ سالی در گروه اجتماعی یا فرهنگ.
۶) رشد کنترل رفتاری خود در تعامل با جامعه.
در خصوص طول دوره نوجوانی اتفاق نظر کاملی بین روان شناسان وجود ندارد. آنان طول این دوره را از سیزده سال تا چهارده سال دانسته اند، اما در آثار جدیدتر روان شناسی معمولا سنین ۱۱ تا ۱۳ و ۱۸ تا ۲۰ سالگی را دوره نوجوانی به حساب آورده اند. واقعیت این است که آغاز و پایان و طول این دوره در دختران و پسران، جوامع مختلف و طبقات گوناگون اجتماعی متفاوت است. این دوران در جوامع ساده تر کوتاه و در جوامع پیشرفته صنعتی طولانی تر است. با وجود چنین تنوعاتی، یکی از جنبه های نوجوانی همگانی است و آن را از مراحل قبلی رشد مجزا می کند: تغییرات جسمانی و روانی بلوغ که از آغاز این دوره نمایان می شود.
● مراحل نوجوانی
تغییر و تحوّلات این دوره به سه مرحله تقسیم می شود:
▪ مرحله اول: فاصله گرفتن (۱۲ـ۱۴ سالگی)
بروز رشد جسمی و اولین نشانه های بلوغ، با نوعی تمایل طبیعی برای فاصله گرفتن کودک از بزرگ سالان، بخصوص والدین همراه است. این تمایل می تواند در بستن در اتاق یا حمام توسط کودک و یا محرمانه جلوه دادن تغییرات بدن مشاهده شود. این گونه رفتارهای محرمانه و اختصاصی، نقش روانی ـ اجتماعی مهمی در پایان دادن به وابستگی های کودکانه قبلی به والدین و سایر بزرگ سالان ایفا می کند. با افزایش این فاصله، کودک می تواند با دوستان نزدیک خود راز و رمزهایی را مطرح کند و ارتباط های ویژه دوره نوجوانی را با گروه هم سالان و به دور از والدین و معلمان و دیگر بزرگ سالان به وجود آورد. در کودکان عادی، این فاصله تا آنجا گسترش می یابد که به کشف هویت و جنسیت و سایر جوانب رشد «خود» در آنان منجر شود.
▪ مرحله دوم: جدایی تدارکاتی (۱۵ـ۱۷ سالگی)
این مرحله که هسته اصلی نوجوانی و مشکلات آن است، با رشد بیشتر بدنی و جنسی همراه است و سطح عالی تری از ادراک «خود» را تجلّی می دهد. رشد مغز و توانایی های شناختی نوجوان با درونی شدن حیات عاطفی و ارتباط عمیق تر با گروه هم سالان، جدایی بیشتر ویژگی های روان شناختی نوجوان و باورها و ارزش های او از والدین و بزرگ سالان را به بار می آورد. این جدایی هرچند به ندرت جنبه جدایی مکانی نوجوان با والدین و بزرگ سالان را پیدا می کند، اما معمولا یک جدایی روحی، فکری، ارزشی و رفتاری است و زمینه های ذهنی استقلال را برای او فراهم می آورد. در همین مرحله، انسجام جنبه های مختلف بدنی و جنسی و تصور از خویش به صورت هویت واحد شکل می گیرد و پاسخ گویی به سؤال اساسی «من کیستم؟» به تدریج در ذهن نوجوان تحقق می یابد.
در این مرحله، کسب دانش و مهارت های لازم برای اشتغال یا برای ادامه تحصیل، به عنوان یک نیاز مهم در تعلیم و تربیت نوجوانان مطرح می شود.
▪ مرحله سوم: ورود مجدّد به مناسبات اجتماعی (۱۸ـ۲۰ سالگی)
چنانچه رشد نوجوان در مراحل پیشین به گونه ای نسبتاً بهنجار صورت گرفته باشد، در این مرحله آخر نوجوانی به تدریج به صورت یک فرد مستقل و خودکفا در مناسبات خانوادگی، آموزشی، شغلی، اجتماعی و فرهنگی ایفای نقش می کند و در چنین صورتی می توان امیدوار بود که مراحل رشد و پرورش او به درستی انجام شده و او آماده است تا زندگی جوانی و بزرگ سالی را با موفقیت آغاز کند و ثمرات رشد و پرورش بیست ساله را در تداوم زندگی خویش آشکار نماید.
بنابراین، میتوان گفت: «یکی از شیوههای تربیت دینی نوجوانان» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به نوجوان که هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام میگیرد.
● زیبائیشناسی در تربیت دینی نوجوانان
زیبائی در مفاهیم وتعالیم دینی بعنوان یک حقیقت زنده و ابدی است که می تواند خود بخود احساس فطری انسان را که همانا حقیقت جوئی و عشق به کمال مطلق است شکوفا سازد ، در چنین شرایطی شوق درونی و جذبة فطری، در وجود آدمی شعله ور می گردد.
سقراط هدف از تربیت را عشق به زیبائی می داند و معتقد است که انسان فطرتاً علاقه به زیبائی و جمال دارد .
در زیبائی ، انسان کشش پیدا می کند و شوق درونیش شکفته می شود ، به وجد می آید و لحظات جذبه را فرا می گیرد ، در چنین شرایطی بهترین فرصت برای تربیت دینی حاصل می شود ، زیرا نظریه پردازان چنین تفسیر می کنند که :(دین جوئی و زیبا خواهی امری فطری است و ایمان جلوه ای از زیبائی و زیبائی معنوی جلوه ای از ایمان است).
همانطوریکه در زیبائی لذّت وجود دارد در لذّت معنوی هم زیبائی موج می زند و در این دو ، عشق و کشش و تمایل درونی که ریشه در فطرت دارد ، نهفته است ، کوشش در رابطه با کشش و جذبه ، منجر به جوشش درونی می شود و کشش درونی ، مقدمة پذیرش پیامهای تربیتی است .
شاید چنین حسّی است که موجب می شود آدمی هنر آفرین باشد و زندگی را از این رهگذر با شگفتیهایش رونق و نشاط بخشد.
● مفهوم زیبائی
از نظر قرآن کریم ، آفرینش با جمال و زیبائی آمیخته شده است قرآن جمال را در گروه مادی و معنوی قرار داده است و در سخنان اولیاء دین و مفسران اصیل نیز چنین تعابیری آمده است .
از طرفی ترغیب و تشویق به کار جمیل در قرآن بارها مورد اشاره قرار گرفته و امام علی (ع) نیز در کلامی نغز می فرمایند :
« التجمّل من اخلاق المومنین » غرر الحکم جلد ۱ صفحة ۳۰۷
این تجمّل و صفی برای مردان با ایمان است ، هم جمال ظاهری و هم جمال معنوی را در بر می گیرد، هر چند به جمال معنوی شمول بیشتری می بخشد .
آن امام همام در توصیه ای به فرزندشان امام حسن )علیه السلام( می فرمایند:خواست تو در کوشش ها و نیایش ها چیزی باشد که جمال آن بدون وبال برای تو باشد ،مال برای تو نمی ماند و تو نیز برای آن نمی مانی ، پس جمال و انسان در همان معارف و فضائل خواهد بود .
همه این مفاهیم حاکی از نقش برجسته عنصر زیبائی و جمال خواهی در آیین تربیت الهی است ، زیرا به واسطه این حس زیبا دوستی است که انسان به معنویات و ارزش های دینی گرایش می یابد.
از طرفی لذت زیبائی از خاصیتی حاصل می شود که از درون آدمی استنباط می گردد و از احساس نوعی وحدت و هماهنگی یا تناسب در تصورات و احساسات ما بدست می آید ، هرچند تصور زیبائی اصولاً از احساس هماهنگی و وحدت و تناسب حاصل می شود ولی نوع آن در هر زمان و مکان یکسان نیست بهر حال رابطة زیبائی با خوبی و با حق وحقیقت تردیدناپذیر است رابطه میل به جمال یا میل به حق و خیرقطعی است.
● هدف و جایگاه زیبائی شناسی در تربیت دینی
هدف از عنصر زیباشناسی در تربیت این است که هرگونه اثر تربیتی در قالب رفتار ، کلام ، الگو ، نصیحت ، تجربه ، آموزش و … به پرده ای زیبا با تصاویری دلنشین همراه با لحظات جذبه از درون متربی بدل شود تا زمینه های کار تربیتی را در مراحل بعدی مساعد سازد.
حس زیبا دوستی نیز گرایش انسان را به معنویات و ارزش های دینی بوجود می آورد ، بدین ترتیب که انسان به زیبائی کشش پیدا می کند و شوق درونیش شکفته می شود به وجد می آید ولحظات جذبه فرا می گیرد، در چنین شرایطی بهترین فرصت برای تربیت دینی حاصل می شود .
کشش درونی نیز مقدمة پذیرش پیام تربیتی است ، اگر در تبلیغ دین ، ترغیب درون را بدانگونه که فطرت انسان حکم می کند برقرار نسازیم مسلماً در تربیت دینی به مقصود نمی رسیم.
ایجاد کشش درونی در متربی مستلزم تلطیف دل است ، دل متربی باید نسبت به پیام تربیت مستعد گردد ، سخن دلپذیر هنگامی جان می گیرد که با دل سخن پذیر همراه گردد و این دو در هاله ای از جمال و زیبائی و کشش لطیف ایجاد می شود ، منظور از لطیف ساختن دل آن است که درون را مستعد توجه کنی همان گونه که دیدن ، نگاه کردن می خواهد و لازمة شنیدن گوش دادن است .
● هنر مربی در زیبا آفرینی و استفاده از این عنصردر تربیت دینی نوجوانان
با قبول اینکه تربیت درونی باید قبل از تربیت بیرونی مهیّا گردد ، مربی باید از عوامل زیبا شناختی در تبلیغ دین و ترویج مفاهیم مذهبی که خود فی نفسه واجد زیبائیهای وصف ناپذیر ، و منطبق بر فطرت متربی است سود جوید.
هنر مربی خوش ذوق این است که از عوامل تقویت کننده این جاذبه ها آگاهی داشته باشد و به تناسب وضع و حال متربی و به لحاظ شرایط عاطفی و روانی و اجتماعی حاکم برنوجوان ، پیام خویش را به تناسب موقعیت او جلوه ای جاذب بخشد.
هنر مربی آفرینش زیبائی در پیام تربیتی است ، البته زیبائی تنها در ظاهر پیام و بیرون از ذهن متربی مطرح نمی شود بلکه حسّ زیباشناسی و تعامل دوجانبه بین مربی و متربی در یک قالب کنش روانی-عاطفی است که منجر به زایش زیبائی می گردد. زیرا زیبائی در ذهن واقعیت می یابد و هیچگاه بیرون از ذهن متربی حضور مطلق ندارد.
مربی اگر بتواند به شکلی هنرمندانه آرمانهای اخلاقی را با زبانی لین و بیان کند ، مهمترین پل ارتباطی را میان طبیعت ، محیط ، فرهنگ و فطرت بوجود آورده است ، کاری که همواره زیباست و با زیبائی جمال قوّت می گیرد .
با توجه به اهداف تربیت دینی که پرورش شور و شوق نوجوان نسبت به جلال و جمال الهی است ، پس نقش اساسی مربی فراهم آوردن شرایطی است که متربی به تجربة واقعی و درک درونی دین که ریشه در فطرتش دارد گرایش پیدا کند ، چنانچه این طی طریق در نوجوان ایجاد شود ، با اشتیاق شدید او همراه می شود تا بتواند مسیر تربیتی اورا تضمین نماید ، پر واضح است که نقش مربی در این مقوله نقش میانجی و مددیار غیر مستقیم است ، اما همین نقش موقتی می تواند منجر به خلق موقعیت های تربیتی و حادثه های بزرگ شود. پس هنر مربی در آنست که حس زیبا دوستی را در متربی پرورش دهد و او را همواره در مکان و فضای روحانی و مقدسی که سرشار از زیبائی است قرار دهد .
خلاصه اینکه همین عنصر زیباشناسی در دین بوده است که آدمی را به لقای جاودانگی ، ایمان ، سعادت ، مهر و محبت ، نوع دوستی و اخلاص ترغیب کرده است ، اگر شیوه تربیت دینی برخاسته از همان شیوة تبلیغی پیامبران و سنت الهی باشد خود بخود احساس و رغبت دینی در فرد پرورش می یابد .
● فطرت
«فاقم وجهک للذین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها» پس تو ای رسول (با همه پیروانت مستقیم رو به جانب آیین پاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن) (سوره روم- ۳۰)
علی(ع) در روایتی خطاب به پیشگاه الهی عرضه می دارد:
اللهم خلقت القلوب علی ارادتک و فطرت العقول علی معرفتک
خدایا تو قلب ها را با ارادت و محبت خود و عقل ها را با معرفت خود سرشته ای.
و در دعای عرفه امام حسین(ع) آمده است:
چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است به تو استدلال می توان کرد؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آشکارکننده تو باشد؟ تو کی غایب بوده ای تا دلیل و راهنما نیاز داشته باشی و بر تو دلالت کند و کی دور بوده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو برسانند؟ کور باد دیده ای که تو را با آن نشانه ها حاضر نبیند و قرین زیان باد معامله بنده ای که برای او، بهره ای از دوستی ات را قرار نداده ای
در قرآن لغت «فطرت» در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است: «فطره الله التی فطر الناس علیها» یعنی آنگونه خاص از آفرینش که ما به انسان داده ایم؛یعنی انسان به گونه ای خاص آفریده شده است. این کلمه ای که امروز می گویند «ویژگی های انسان» اگر ما برای انسان یک سلسله ویژگی ها در اصل خلقت قائل باشیم، مفهوم فطرت را می دهد. فطرت انسان یعنی ویژگی هایی در اصل خلقت و آفرینش انسان.
بدون شک تعلیمات اسلامی بر اساس قبول یک سلسله فطریات است ؛ یعنی همه آن چیزهایی که امروز مسائل انسانی و ماوراء حیوانی نامیده می شوند و اسم آنها را «ارزش های انسانی» می گذاریم، از نظر معارف اسلامی ریشه ای در نهاد و سرشت انسان دارند؛ که اصالت انسان و انسانیت واقعی انسان در گرو قبول فطریات است.
بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد; ساختار وجودی انسان به گونه ای است که او را به سوی خدا هدایت می کند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسان ها در آغاز زندگی، از استعداد خاصّی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، «کلُّ مولود یُولَد علی الفطرةِ» هر نوزادی با فطرت خدایی زاده می شود.
با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمی کند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد. بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژه ای مبذول گردد تا حسّ دینی اش شکوفا گردد، به خصوص در مورد نوجوانان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد; زیرا نسبت به بزرگ سالان تربیت پذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکان پذیر است.
● هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی
انسان ها دارای دو گونه هدایت هستند: هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی
قرآن می خواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطری اش روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد.
این در واقع همان مطلب است که انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد تعلمیات انبیا برای اوفایده ندارد، یعنی تعلیمات انبیا برای اشخاص مسخ شده و انسانیت را از دست داده مفید نیست. و تجربه و واقعیت نیز همین را نشان می دهد.
متخصصین تعلیم و تربیت معتقدند که میزان اعتقاد به دین و ثبات و قوام آن در بزرگسالی به میزان کارآمدی آموزش های دینی در دوران کودکی و نوجوانی بستگی دارد. توجه به افزایش آسیب پذیری دینی و مذهبی در میان نسل جدید در جامعه ما، اهمیت توجه به محتوای آموزشهای مذهبی را بیش از پیش روشن می نماید.
از آنجائی که حس دین اساساً در طبیعت و فطرت انسان به ودیعه نهاده شده است تنها زمینه سازی روانی عاطفی لازم است تا خود فرد بدون القا و اجبار بیرونی به کشف و شکوفایی آن دست یابد و آموزش ها و تعالیم مذهبی نیز باید در جهت یاری کردن نوجوان برای چگونگی کشف آن از طریق خویش باشد تا اینکه بطور آماده و از برون در اختیار وی قرار گیرد و در غیر این صورت مطمئناً در پرورش حس مذهبی او اختلال و کندی ایجاد شده، و با ارائه مطالب شبهه برانگیزه گرایش فطری وی کاهش می یابد.
پرستش یکی از ابعاد روح آدمی است. انسان فطرتاً موجودی است خداخواه و خداجوی. موجودی در عالم وجود نیست که پرستنده و پرستشگر نباشد. از نظر قرآن نه تنها انسان، بلکه همه موجودات عالم ثناگوی خدایند و در طریق محبت الهی در حرکتند. «و بعثهم فی سبیل محبته» آن گیاه که حرکت می کند، جز عشق او هیچ در سر ندارد، آن سنگ هم که با قوه جاذبه حرکت می کند در واقع غیر از این که حق و ذات حق را جست وجو می کند و محبت خدا در ذات اوست، چیز دیگری نیست. قرآن می فرماید: «و ان من شیئ الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم» (سوره اسرا-۴۴)
توجه دادن جوانان به فطرت دینی، فطرتی که بر پایه خدا جویی و خدا محوری بنا نهاده شده است میتواند نقش بسزایی در تربیت دینی جوانان و نسلهای مختلف بشری داشته باشد. استدلال و احتجاجات کلامی و دینی حضرات معصومین(علیهمالسلام) در مباحث و ارشادات، و اتکا آن مباحث به مقوله فطرت نشان از اهمیت والای آن در روشهای تربیت دینی دارد.
موارد فوق در روشهای تربیتی نوجوانان اموری کلی و قواعدی جامع است که با توجه به این موارد و به کاربندی مواردی جزئیتر ذیل البته راهگشا میتواند افق روشنی را در تربیت دینی نسل جوان در نظر گرفت.
● انواع روشهای خُرد در تربیت دینی
روشهای تربیتی را از یک منظر میتوان به دو دستهی کلی «روشهای مستقیم» و «روشهای غیر مستقیم» تقسیم کرد. علاوه بر دستهبندیهای فوق، در اینجا به منظور آشنایی وتبیین هر چه بیشتر در تربیت دینی، روشهای مناسب و موثر در این امر را فهرستوار میآوریم و بعضی ازآنها را به اختصار شرح میدهیم:
ـ روش توضیحی؛
ـ روش سخنرانی؛
ـ روش پرسشی؛
ـ روش مباحثهای؛
ـ روش الگویی؛
ـ روش قصهگویی؛
ـ روش گروههای کوچک؛
ـ روشهای کارگاهی؛
ـ روش نمایشی؛
ـ روشهای مبتنی بر بازی و سرگرمی؛
ـ روش عبادت و نیایش؛
ـ دیدار و مجالست با بزرگان و صالحان ؛
● روش قصهگویی
در میان روشهای مختلف، استفاده از قصهگویی یا شنیدن قصهها با توجه به مخاطب آن که همان نسل جوان است، از موقعیت خاصی برخوردار است. قصهگویی به صورت غیر مستقیم زمینهی آموزشی و تربیتی مناسبی برای مخاطبان ایجاد میکند، زیرا اغلب جوانان به شنیدن قصهها و حکایات تمایل فطری دارند و از این کار بسیار لذت میبرند.
این روش چنان موثر است که قرآن، این کتاب الهی، نیز حاوی داستانهای واقعی فراوان است و بخش قابل توجهی ازآن به نقلِ قصههای راستین انبیا و بزرگان اختصاص یافته و این خود نشانهی اهمیتی است که اسلام برای استفاده از این هنر ارزنده در ارتباط با مخاطبان و تفهیم تعالیم ارزشند دینی قائل است.
بسیاری از قصهها و حکایت های دلنشین قرآن با مضمون تربیتی و اخلاقی، همگان را عبرت گیری و پندآموزی از وقایع تاریخی و حقایق زندگی گذشتگان دعوت و میکند.
● روش ارائهی الگو
یکی از روشهای بسیار موثر در تربیت دینی روش «ارائهی الگو» و معرفی «اسوههای حقیقی» است. مطابق این روش، مربی تلاش میکند کسانی را که اندیشهها، گفتار و رفتار آنها میتواند قابل الگو گیری برای متربیان باشد معرفی و دانشآموزان را به پیروی از رفتار آنها تشویق کند.
«اسوه» یعنی مدل و نمونه. البته نمونهی خوب و «اسوهی حسنه». مثلا وقتی انسان وصف پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلم» یا علیبن ابیطالب«علیهالسلام» رامیشنود روح ودلش آرزو میکند مانند او باشد، وقتی فضایل فاطمهی زهرا «علیهاالسلام»رامیشنود که عفیف و ساده بود، با نامحرم چگونه روبرو میشد و ..... دوست دارد همان گونه باشد.
استفاده از این روش ازآن جهت کارساز و موثر است که نوجوانان به طور طبیعی دوست دارند خودشان را همانند کسانی قرار دهند که آنها را میپذیرد.● مراحل تاثیر اسوه و الگو:
نوجوانان به کسی که کنار اوست نگاه میکند و بدین ترتیب ازاو اثر میپذیرد :
▪ او را میبیند؛
▪ وی را دوست میدارد؛
▪ به او اعتماد میکند؛
▪ شایستگی وی را باور میکند؛
▪ خوشش میآید مثل او بشود؛
▪ به حالات و رفتار او تشبه میکند ؛
▪ این تشبه را ادامه میدهد و «اخلاق حسنه» در او پا میگیرد؛
▪ میفهمد که مثل او بودن چه نتیجهای دارد؛
▪ همین فهم عملی به او فرمان میدهد:این گونه باش
▪ روش عبادت و نیایش
یکی از وظایف مهمی که خداوند متعال برای انسان به عنوان برگزیدهی مخلوقات خود قرار داده «عبودیت» است، چنان که در آیهی کریمه میفرماید:
« اِن کلُ من فی السماوات والارض الا آتی الرحمنِ عبداً»
هر یک از موجودات آسمان و زمین بندهی پروردگارند.
چون همهی موجودات جهان در اصل مجود و بقای خویش به مبداء آفرینش وابستهاند، لذا همهی آنها در برابر حق تسلیم و بندگی او را از روی میل پذیرایند. قران کریم در این باره میفرمایند:
«فقالَ لَها ولِلاَرضِ ائتِیَا طَوعاً اَو کَرهاً قالَتا اتینا طائعینَ»
سپس به آسمان و زمین گفت از روی رغبت یا کراهت تسلیم شوید. آنها گفتند ما با میل سر در اطاعت داریم.
همچنان که در بخش گرایشهای فطری انسان یادآور شدیم، میل به پرستش در ذات انسان وجود دارد، اما لازم است این گرایش پرورش یابد تا به انحراف کشیده نشود.
یکی از شیوههایی که در تربیت دینی موثر است ترغیب کودکان و نوجوانان به عبادت و نیایش است.
در این زمینه احادیث فراوانی از ائمهی معصومین «علیهمالسلام» رسیده است. حدیثی از امام باقر«علیهالسلام» بدین مضمون نقل شده که فرمودهاند:
همانا ما پسران خود را هنگامی که هفت ساله شدند به روزه فرمان میدهیم. پس روزه میگیرند تا نصف روز، یا کمتر و بیشتر، زمانی که تشنگی و ضعف برآنها غلبه کرد، روزه را نیشکنند تا کمکم برای روزه آمادگی پیدا کنند و تحمل آن را داشته باشند. پس شما هم پسرانتان را هنگامی که نه ساله شدند. به روزه تمرین دهید تا زمانی که تحمل دارند، هنگامی که تشنگی برآنها مستولی شد روزهی خود رابشکنند.
تمرین دادن کودک به مسائل عبادی، هر چند که فایدهی به جا آوردن عبادات و اثرات مثبت و سازندهاش رادرک نکند،باعث ایجاد عادت به انجام فرایض میشود و هنگامی که به تدریج فواید عبادات را با بیانی ساده و شیرین برایش توضیح دهند و او بپذیرد آمادگی لازم برای قبول تکالیف دینی در او پیدا میشود.
● عوامل جبری در فرایند تربیت
در فرایند تعلیم و تربیت و شیوههای آن به مواردی بر میخوریم که مربیان نمیتوانند درآن تاثیر بسزایی داشته باشند و متربی نیز چاره از آن ندارد اما ملاحضات آنها میتواند میتواند بینش مناسبی به نوع تعامل با نوجوان داشته باشد.
موارد مورد نظر به شرح ذیل میباشد:
۱) نقش وراثت
بسیاری از ویژگی های بدنی و روانی مانند قهر، ساختار استخوانی، رنگ مو و چشم، هوش و استعداد از طریق ارث کسب می شوند. لمبروز، جرم شناس ایتالیایی می گفت: فردی که تبهکار می گردد ذاتاً تبهکار به دنیا می آید! از نظر وارثت و علم مربوط به آن پدر تبهکار و فاسد درصدی از مجرمیت خود را به فرزند خود منتقل می کند، اما این بدان معنا نیست که فرزند او به طور حتم دزد و جانی می شود.
اگر فرزند در محیطی پرورش یابد که هیچ گونه فسق و فجوری در آن نباشد، فاسد نمی شود. چه زیبا فرمود پیامبر اکرم(ص) که: «کل مولد یولد علی الفطره» هر طفلی بر فطرت پاک خدایی آفریده می شود اسلام به پدیده وراثت توجه خاص دارد. در جنگ صفین امام علی(ع) به محمد حنفیه علمدار لشکر امر فرمود: ترس مدار و حرکت نما. این بار نیز از حالت تهاجمی دشمن هراس نمود، امام خشمگین گردید و قبضه شمشیر را بر نشان فرزند فرود آورد و فرمود: تو این ترس را از مادرت به ارث برده ای او نیز ترسو بود. اسلام برای پاکی نسل مسلمین تمام مراقبت های لازم را در امر زناشویی دستور داده و در پیوندهای اولیه به کلیه جهات روحی و جسمی زن و مرد توجه نموده است. علاوه بر این که مردم را در ازدواج با دیوانگان و احمق ها و میگسارها بر حذر داشته و در مقام مشورت و راهنمایی و ازدواج با فرد بداخلاق را نیز اجازه نداده است.
حسین بن بشار واسطی به حضرت رضا(ع) نامه ای نوشت که: یکی از بستگانم درخواست وصلت با من دارد ولی بداخلاق است. حضرت در جواب فرمودند: اگر اخلاقش بد است با او ازدواج مکن.
همان گونه که به نظر دانشمندان امروز، غذا در زیبایی صورت و توازن اندام و رنگ مو و چشم خلاصه تمام ساختمان کودک تاثیر دارد، اخبار و روایات اسلامی نیز در گذشته به این نکته توجه کامل داشته و درباره استفاده از غذاها، میوه ها، حبوبات و سبزیجات تعالیم لازم را به پیروان خود داده و به خصوص در بعضی از روایات از زنان باردار اسم برده و استفاده از آن خوراکی ها را به آنان توصیه نموده است.
۲) نقش خانواده
کودک در خانه به دنیا می آید و اولین کسی که با او ارتباط مستمر برقرار می کند، مادر و سپس پدر و سایر اعضای خانواده اند. نوع اعتقادات و ملاک و معیارهای اخلاقی، خلقی و دینی از والدین به کودک منتقل می گردد.
کودک نظرات دینی و اعتقادی خانواده اش را می پذیرد. ایمان دوره کودکی با همه پاکی و صفایش این نقیصه را دارد که از آگاهی توأم با تجزیه و تحلیل سرچشمه نگرفته است. بلکه بیشتر جنبه انفعال و تاثیرپذیری از محیط دارد و در حقیقت نوعی بازتاب است. با این وجود تکوین و پیدایش اعتقادات و قوام آن بستگی به نوع بینش و جهان بینی در خانواده حاکم است.
به نظر نگارنده سنگ بنای اولیه ایجاد رغبت و انگیزه در گرایش کودک به اعتقادات و متصف شدن به مناط و ملاک اخلاقی از نام و نامگذاری آغاز و در طول فرایند رشد با تقلید، تقویت و تشویق استمرار یافته و از مرحله نوجوانی به بعد براساس عقل و تفکر در عمق وجود فرد قوام می یابد. والدین باید برای فرزندان خود نامی نیکو انتخاب نمایند.
پیامبر اکرم (ص) در جواب نامه پدری، درباره وظیفه وی در قبال فرزندش چنین می فرماید: «تحسین اسمه و ادبه و وضعه موضعا حسنا» او را نام نیکو بگذارد و او را با نیکی تربیت کند و به کاری شایسته بگمارد.
امام صادق (ع) می فرماید: رسول خدا (ص) نام های زشت و نامناسب اشخاص و سرزمین ها را تغییر می دادند. مردی که خادم بتکده بود بعد از مشاهده حادثه ای خدمت رسول خدا (ص) رسید و اسلام آورد. پیامبر (ص) نام او را پرسید: مرد گفت: نماوی بن ظالم (گمراه پسر ستمگر)! حضرت نام او را به «راشد بن عبدالله (هدایت یافته فرزند بنده خدا) تغییر داد. نکته ای که از منظر روان شناسی اهمیت بسیار دارد این است که والدینی در تربیت فرزند خود موفق اند که با فرایند رشد در دوره های مختلف زندگی فرد آشنایی داشته باشند. زیرا جهت انتقال مفاهیم مسایل و مفاهیم مذهبی باید تناسب ظرفیت فکری کودک به او عرضه شود.
پیامبر (ص) می فرماید: خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک می کند. سوال شد چگونه فرزند خود رادر نیکی کمک کند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و برایش میسر است، از او بپذیرد و آن چه انجام دادنش برای کودک دشوار و طاقت فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکند.
امام صادق (ع) اختر تابناک آسمان عصمت و ولایت نیز می فرماید: پدر و مادر هر آنچه که در توانایی کودک است و انجام دادن آن برای او آسان است از او قبول کنند و آنچه انجام دادن آن برایش سنگین و طاقت فرساست از او نخواهند. و امروزه، یکی از برجسته ترین و بانفوذترین چهره های روانشناسی قرن بیستم، ژان پیاژه معتقد است کودک باید تجربه های خود را با روش و سرعت خود جذب و تحلیل نماید و تلاش برای جلو انداختن تفکر انتزاعی درست نیست. او می گوید: هر نوع تفکری که کودک به کار می برد مناسب ترین نوع است و کوشش برای تحمیل تفکر پیشرفته تر به کودک نادرست است. نتیجه این که انتقال ارزش ها و مفاهیم اعتقادی و مذهبی به کودک سبک و سیاق مخصوص به خود را می طلبد.
۳) نقش الگوها
در بررسی راه های جذب دانش آموزان به نماز اولین مساله ای که به آن برمی خوریم زندگی اجتماعی دانش آموز در محیط خانواده، مدرسه، جامعه و همسالان و زندگی سیاسی او (درک مفاهیمی همچون مدیریت، حکومت و سیاست های اجتماعی) می باشد. در این فرایند دانش آموز در تعامل مستقیم با اطرافیان، خانواده، دوستان، مدیران حکومتی، تربیتی، معلم و مربی، مسجد و روحانیت، تحت تاثیر رفتارها و پیام های آنان است و منش های آنان را تحت نظر دارد و رفتارهای تعبدی و اخلاقی ایشان را پی گیری می نماید.
شکل گیری شخصیت معنوی و اجتماعی دانش آموز از همان ابتدا در خانواده و بعد در مدرسه و در مراتب بعدی از طریق دیگران صورت می گیرد. بنابراین هر کدام از الگوهای رفتاری مورد توجه دانش آموز است و تحت تاثیر آن رفتارها می باشد.
یکایک ارزش های موجود در جامعه و خانواده چه در جنبه های مثبت و چه در جنبه های منفی، شخصیت نوجوان و جوان را پی ریزی نموده، در نگرش مثبت یا منفی او نسبت به محیط اطراف خود نقش مهمی را ایفا خواهد کرد.
تربیت و پرورش فرزندان سالم از حیث اعتقادی و منش های پسندیده در گرو توجه کافی به مسایل محیطی و رفتاری است. پدران و مادران، معلمان و مربیان، رسانه های جمعی و ارتباطی، صداوسیما، نقش تعیین کننده در ساختار ذهنی و باورهای آنان دارد. چنانچه پدر و مادر در خانواده به نقش الگویی خود توجه داشته باشند و در تنظیم روابط خویش با فرزندان همت گمارند، و تقدی به اصول اخلاقی و انسانی و بالاخره مذهبی را پیشه خود سازند، بی تردید احساس خوب و ارزشمند، پایبندی به مسایل معنوی را به فرزندان خود تقدیم نموده اند. برخورداری از ایمنی روانی و بدون اضطراب و تشویش و نگرانی در خانواده باعث خواهد شد که کودک و نوجوان بتواند با آسودگی و احساس خوشایند نسبت به درک و انجام امور ارزشی و مورد پسند بزرگسالان و جامعه دست یازد. زیرا او به واسطه انجام این امور در محیط، بازخوردهای مثبت دریافت خواهد کرد و این عمل موجب آن می شود که او این بازخوردهای مثبت را بیشتر تجربه کند. تجربه خوشایند و احساس رضایتمندی از رفتارهای بروز داده شده، کودک و نوجوان را به سوی اهداف و آرمان های تربیتی جامعه هدایت خواهد کرد و در نتیجه جهت یابی وی را به درک هویت معنوی و انسانی میسر خواهد نمود.
پس به همان میزانی که رفتارهای سنجیده، الگوها و مسوولان تربیتی در شکل گیری شخصیت معنوی و سجایای انسانی کودک و نوجوان موثر است، پدیداری رفتارهای متضاد با آرمان های اجتماعی، اخلاقی و مذهبی نیز در تخریب این شخصیت و هویت واقعی او موثر است.
علمای تعلیم و تربیت معتقدند: «دوره نوجوانی و جوانی دورانی است که در آن بحران هویت بر سازمان روانی فرد چیره شده، نوجوان و جوان تشنه هویت را به جست وجو و ارزیابی ارزش های گوناگون و گاه متضاد هدایت می کند تا در پایان این دوره بحرانی، احساسی از هویت داشتن را برای وی به ارمغان آورد.
هویت هر فرد برآیندی از هویت واقعیت، هویت آرمانی و هویت مورد انتظار است. به تعبیر ریاضی (هویت فرد = هویت واقعی و هویت مورد انتظار) هویت واقعی تصویر از خودی است که کودک و نوجوان از خویشتن واقعی خویش دارد. این تصویر از خود نیز تصویری است که عمدتا توسط والدین و مربیان به ترسیم درآمده است که مختص زمان گذشته است.»
اما نقش والدین و مربیان به همین جا ختم نمی شود، بلکه این تلاش نظر به آینده ای دوخته است که برای ساختنش زمان، هزینه و انرژی بسیاری صرف شده است. این آینده و در نتیجه چگونه شدن را والدین و مربیان به نمایندگی از جامعه در معرض دید نوجوان و جوان قرار می دهند که این همان هویت مورد انتظار است. متاسفانه جامعه ما علی رغم سازمان و طرح نقشه ای که با صرف میلیاردها تومان هزینه و تلاش هزاران انسان متعهد و صادق و دلسوز جهت شکل بخشیدن به هویت واقعی و هویت مورد انتظار خیل نونهالان و کودکان و نوجوانان این مرز و بوم دارد، تقریبا هیچ برنامه مدون و از پیش تعیین شده ای به منظور نفوذ غیرمستقیم به هویت آرمانی جوانان و نوجوانان ندارد. این فقدان استراتژی برای نفوذ در مهم ترین و تعیین کننده ترین بخش هویتی هر فرد، یعنی هویت آرمانی منجر به آن می شود که بخش اعظم سرمایه گذاری های فرهنگی ما به هدر رود.
استعمار فرهنگی و یا آنچه که امروزه به نام تهاجم فرهنگی از آن یاد می شود میلیون ها دلار سرمایه گذاری در بخش نفوذ به هویت آرمانی میلیون ها جوان و نوجوان ایرانی مسلمان دارد. دشمن آگاه و بدخواه با تکیه بر یافته های روان شناختی امکان همانندسازی نوجوان و جوان را با ارایه الگوهای متناقض با الگوهایی که برای شکل گیری هویت واقعی و مورد انتظار او ساخته ایم، در قالب هنر، ورزش، علم و سیاست فراهم می آورد و با تکیه بر مکانیزم های روان شناختی مسلط بر سازمان روانی نوجوان و جوان به هویت آرمانی او رنگ و صبغه ای کاملاً متفاوت از بافت و رنگ فرهنگی، مذهبی و اجتماعی ما می دهد که نتیجه آن بروز پانکیسم و غرب گرایی و امثال آن است که همه جلوه های گوناگون فقدان هویتی است که همساز با هویت فرهنگی ماست. هویت فرهنگی که خود برآیند هویت مذهبی، هویت ملی و هویت فردی ما است.
پس روشن شد که حیات فردی و معنوی یک نوجوان و جوان کاملاً با حیات اجتماعی و سیاسی وی در ارتباط است و نارسایی در هر کدام آن ها باعث بروز مشکلات در وجود دیگری خواهد شد. اصولاً به وجود آوردن انگیزش های قوی و تحریک کننده برای ایجاد و یا تغییر رفتار در نوجوان و جوان تابع شرایط خاصی است. زیرا جنبه های انفعالی روحیات و گسترده بودن افق فکری در ایشان مسأله را پیچیده تر می کند و مکانیزم های خاصی را نیز می طلبد. علاقه مندی نوجوان و جوان به الگوهایی چون روحانیون، علما و دانشمندان و صاحبان فضل و اندیشه و همنشینی با آنان نشان از رشد یافتگی و حساسیت در قبال مسایل فرهنگی و اجتماعی است. او به خوبی دریافته است که انسان با تکیه بر اصول انسانی و درک مفاهیم اجتماعی و ارزشی در اجتماع می تواند جایگاه اصلی خود را پیدا و حفظ نماید. لذا او در تلاش است که با بزرگ ترها و بزرگسالان ارتباط داشته باشد. «اگر بزرگ ترها و بزرگسالان او را تأیید نکنند بازگشت می کند و یا در جا می زند» یعنی در رشد عقلانی، عاطفی و اخلاقی نوجوان وقفه ایجاد می شود. بنابراین «امکانات ملاقات او با کسانی که در یک جامعه به مسایل سیاسی و اجتماعی می پردازند باعث رشد اجتماعی و سیاسی او خواهد شد.» ترتیب ملاقات با روحانیون، استادان دانشگاه و کلیه کسانی که در خط مشی های سیاسی و اجتماعی جامعه مشارکت دارند باعث پویایی رفتار و بالندگی در نوجوان می گردد.
آنچه گذشت تقریباً مقدمه ای بود برای ورود به مبحث «هماهنگی حیات سیاسی و اجتماعی انسان با حیات فردی و معنوی او» که در ارتباط با راه های جذب دانش آموزان به نماز جماعت و تقویت باورهای اعتقادی آنان مطرح شد. مسوولان نظام تربیتی کشور و عناصر دخیل در اجرای کم و کیف مسایل تربیتی که در مدارس مشغول ایفای وظیفه می باشند و الحق در سال های اخیر کوشش فراوانی را در آموزش و ایجاد امکانات اقامه نماز جماعت در مدارس فراهم نموده اند، بایستی جدیت نمایند که این مهم در قلب و روح دانش آموزان رسوخ کند و در سازمان شخصیتی آنان جای گیرد و توجه داشته باشند که هر گونه رفتار نسنجیده و حساب نشده می تواند تأثیر عمیق و نامطلوبی در روند شکل گیری شخصیت و هویت معنوی او ایجاد کند و تلاش های بعدی را دچار مشکل سازد. علت این که «نوجوان ویژگی های شخصیتی مورد نظر خود را درونی می سازد و در سازمان شخصیت خود پیاده می کند.»
دست اندرکاران تعلیم و تربیت، خصوصاً پرچمداران اقامه نماز در جامعه و مدارس کشور وظیفه بس خطیر و سنگین و حساسی بر دوش دارند. باید کوشش شود که این امر در کمال آرامش و متانت روحی و برخوردهای حساب شده انجام شود و دانش آموزان عزیز این فرصت را پیدا کنند که لطایف و ظرایف معنوی را درک و تجربه کنند و در نتیجه پرورش انسان های پارسا و متقی و مطلوب نظام تربیتی کشور میسر شود.
به جهت اهمیت و حساسیت فراوان انتخاب الگو در امر تربیت دینی جوانان اجمالا به مروری کلی این مقوله در عرصه تربیتی و پرورشی میپردازیم:
۴) الگوهای مؤثر (صاحبان فضل و اندیشه)
پیش از این گفتیم که نوجوان و جوان و حیات اجتماعی او در گرو چگونگی حیات فردی و معنوی اش بوده و در ارتباط کامل است همچنین اشاره گردید که تربیت نسل پاک و دارای منش های الهی و انسانی در شکل گیری باورهای اعتقادی وی مؤثر است.
با توجه به این که «دوره بلوغ مقارن است با تأثیر روزافزون، جنبه انفعالی در روحیات و موارد گسترش سریع افق فکری، نهادی شدن حیات درونی، فردی شدن رفتار، بیداری جنسی، احساس استقلال، بحران هویت، کوشش برای هم شکلی و انجام کارهای بزرگ، تلاش برای مورد قبول واقع شدن» لذا با درک چنین وضعیتی پدیدآوردن یک اندیشه سالم و درست در ذهن و روان نوجوان و جوان از طریق ارایه الگوهای صحیح ضرورت تام دارد.
می دانید که گاهی شخصیت ها محیط را تحت تأثیر قرار می دهند و گاهی محیط است که بر انسان تأثیر می گذارد. در هر حال شخصیت های مثبت یا منفی محیط ها و محیط های با شخصیت از عناصری هستند که در شکل گیری شخصیت واقعی کودک و نوجوان عمل می کنند.
پس از خانواده، که به عنوان اصلی ترین سازمان در نهادی و درونی شدن رفتارها برای کودک و نوجوان کمک می نماید و اولین تجربیات زندگی را در اختیارش قرار می دهد، مدرسه جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص می دهد. در این سازمان معلم و مربی الگوهایی هستند که بیشترین درصد مقبولیت را در پیش کودک و نوجوان دارند. بی شک گذر از این مرحله در ساختار ذهنی و رفتاری کودک و نوجوان حائز اهمیت است. هوشیاری والدین و مربیان دلسوز و آگاه این امکان را برای دانش آموز به وجود خواهد آورد که با همانندسازی، بهترین الگوهای رفتاری را برای خود انتخاب نمایند. بنابراین شرکت فعالانه مدیران و مربیان در عرصه های فرهنگی و ترویج ارزش های انسانی و اخلاقی توأم با عمل، شناخت معیارهای فضیلت و انسان های فاضل را برای نوجوان آسان تر خواهد کرد.
چنانچه مدیران، معلمان و مربیان همراه دانش آموز در نماز جماعت مدرسه شرکت فعال داشته باشند و در اجرای فرامین الهی و مواظبت در رفتار و گفتار خود کوشش نمایند، دانش آموز رغبت پیدا خواهد کرد که با علاقه مندی بیشتر در نماز حضور یابد. بایستی متوجه این معنا بوم که «الگو بودن رهبران دینی، علمی و مذهبی نقش اساسی را در تکوین شخصیت دانش آموزان ایفا می کند.»
یک تحقیق نشان می دهد که ۴۸ درصد کل دانش آموزان نوجوان «اعتقاد والدین خود را به خداوند و عمل به دستورات او را در جذب فرزندان به نماز مؤثر دانسته اند.»
در یک تحقیق دیگر که از ۱۲۵ نفر دانش آموز یک مجتمع آموزشی سوال شده است ۶۶ درصد از دانش آموزان پسر و ۷۷ درصد از دانش آموزان دختر علت نمازخوان شدن و یا بودن خود را والدین خود ذکر کرده اند که این نشانگر نقش پراهمیت خانواده و الگو بودن آن برای نوجوان و جوان است.»
والدین یا اولیای مدرسه و مدیران و شخصیت های معروف جامعه هر کدام نقش ویژه و حساسی در این مهم دارند. احساس مسوولیت در سازندگی نسل مؤمن و نمازخوان وظیفه اصلی و واجب و عینی هر فرد مسلمان اعم از والدین و دیگر مربیان و الگوهای جامعه است. آری «آنجا که هستی از ارتباط و هماهنگی برخوردار است، آن جا که دنیا راه و کلاس است، یک نگاه، یک لبخند و یک فساد، یک فساد نیست که هستی را به فساد می کشد و تمام دریاها و دشت ها را در خود می گیرد. (ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس) وقتی که ما کوچک تر بودیم در کنار ساختمان هایی که آجر می ریختند به بازی مشغول می شدیم و آجرها را پشت سرهم با فاصله های کوتاه می چیدیم و مارپیچ و گرد و خلاصه از شکل های مختلف، آجر کنار هم می گذاشتیم و آنگاه یک آجر را می زدیم، ما بیش از یک آجر را نزده بودیم اما چون آجرها مرتبط و کنار هم و هماهنگ بودند همه آن ها تا آخر می افتادند و بر روی زمین می ریختند، یک ضربه یک ضربه نمی ماند و یک فساد در یک جا حبس نمی شد. در هستی منظم، یک گناه، یک فساد نمی ماند وادامه می یابد.
یکی از شیوه های موثر و جذاب در تعلیم و تربیت استفاده از تمثیل و تشبیه و استعاره است. گاهی از اوقات یک مطلب عقلانی و غیر قابل هضم را با یک تشبیه و تمثیل بسیار ساده میتوان قابل فهم کرد به گونهای که مخاطب به راحتی پیام را دریافت کند.
قرآن کریم بارها از این شیوه استفاده کرده است تا آنجا که در آیه ۸۹ از سوره اسراء می فرماید: « و لقد صرفنا للناس فی هذا القرآن من کل مثل» (ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی به کار بردهایم.)
و نیز همین ادعا را در آیات ۵۴ سوره کهف، ۵۸ روم، ۲۷ سوره زمره مطرح کرده است.
قرآن کریم در آیاتی نیز هدف از تمثیلات را یادآوری، اندیشه و تفکر و تعقل مردمان معرفی میکند. از این روست که نامهای حیوانات گوناگونی در قرآن به کار رفته است. همانند: عنکبوت، سگ، الاغ، پشه و . . ..
ائمه معصومین علیهم السلام نیز که سخنگویان حقیقی قرآن کریم هستند بارها از تمثیل و تشبیه در مسائل مختلف، اعتقادی، اجتماعی، تربیتی و . . . بهره گرفته اند.
چون انسانها با موجودات مادی و محسوس بیشتر آشنایی دارند، مطالب عمیق و عقلانی را میتوان با استفاده از شیوه تمثیل معقول به محسوس، به او منتقل کرد تا بدینوسیله کم کم زمینه درک مسائل عقلانی و غیر محسوس نیز برای او فراهم گردد.
● آسیبشنانی دینی
هر پدیدهای در طبیعت و عالم انسانی با آفتها و آسیبهایی روبهرو است که مانع رشد و کمال آن میشود. بدون شک تعلیم و تربیت دینی نیز از چنین آفتهایی مصون نیست.
هدف آموزش و پرورش در نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام دینی، تربیت نسلی است که قبل از هر چیزپایبند مبانی دینی و باورهای اسلامی باشد. بررسی اجمالی وضعیت موجودنشان میدهد که متاسفانه در این عرصه چندان موفق نبودهایم.
اکنون علیرغم این نیت خیرخواهانه و به رغم تلاشها و اقدامهای دلسوزانهی دردمندان اهل دین و اندیشمندان خداپرست، بررسی اجمالی و نگرش شهودی رفتارهای دینی و اخلاقیات جامه پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، اذهان را متوجه این مسالهی اساسی میکند که آیا گرایشهای دینی و باورهای درونی افراد نسبت به دین آنگونه که اهداف مقدس مسئولان ایجاب میکند روبه افزایش است، یا بر عکس، روندی خلاف انتظار دارد؟
این پرسشها و صدها سئوال دیگر، دل مشغولی دردمندان دینداری است که خواهان حاکمیت قبلی، رسوخ درونی و نفوذ باطنی ارزشهای دینی در عمق وجود افراد جامعه، به ویژه نسل آینده و فرداساز یعنی کودکان و نوجوانان هستند.
متولیان امور تربیتی و پرورشی باید بدانند که در مسیر تربیت دینی لغزشگاههایی وجود دارد که ممکن است مانع رسیدن آنان به اهداف مقدسشان در این حیطه بشود. شناخت این آفتها و موانع را «آسیبشناسی تربیت دینی» مینامیم.
در اینجا به منظور آشنایی با عوامل وعلل ایجاد آسیبهای تربیت دینی و پرهیز از ورود این عوامل به فرایند تربیت دینی نوجوانانمان به ذکر این عوامل میپردازیم.
▪ تاثیر نظام گذشتهی آموزش و پرورش
▪ نامشخص بودن ساحتهای تربیت دینی
▪ تفکیک و مرزبندی آموزش با پرورش
▪ اشتباه گرفتن اطلا عات دینی به جای تربیت دینی
▪ تاکید فراوان بر جنههای احساسی دین
▪ اجباری بودن آموزش رسمی
▪ تاکیدبر حفظ مطالب دینی به جای فهم آنها
▪ تضاد میان خانواده و مدرسه در امور دینی
▪ مشکلات مربوط به محتوای آموزشیهای دینی
▪ عدم طرح جذاب و شیرین مباحث دینی
▪ مناسب نبودن فضای تدریس دینی
▪ کاربردی نبودن شیوههای طرح مباحث دینی
▪ کم تلقی کردن درسهای علوم انسانی
▪ عدم توجه به مخاطب و نیازهای او
در انتهای بحث لازم میدانیم مواردی را که ممکن است در امر تربیت دینی نسل جوان مورد غفلت قرارگیرد را متذکر شویم:
مربی در امر تربیت دینی میبایست خود تعالی یافتهی معارف دینی و متخلق به اخلاق اسلامی باشد تا بتواند با دم مسیحایی خود حیاتبخش متربی خود باشد .«الکلام اذا خرج من القلب دخل فی القلب واذا خرج من اللسان لایتجاوز الاذان»
مربی تربیتی باید بداند که هادی و مربی کل، رب جهانیان است و اوست که باعنایت خاص خویش بندگانش را هدایت میکند پس لازم است در امر تربیت نسل جوان توکل و تفویض امر را برخدا و توسل به حضرات معصومین «علیهمالسلام» را از یاد نبرد.
نسل جوان به جهت ویژگیهای سنی و عاطفی دارای روحیهای خاص و تنوع طلبی است نوع پوشش زیبا، جذاب، متناسب با شخصیت مربی والبته ساده میتواند تاثیر بسزایی در تاثیر گفتار او در متربی داشته باشد.
● جمع بندی
بر اساس آنچه گفته شد، روشن گردید که در نهاد هر انسانی، حسّ دینی و میل به خداجویی وجود دارد. در قرآن کریم، از این گرایش ذاتی به «فطرت اللّه» (بقره: ۲۴۵) تعبیر شده که از آغاز زندگی، به تدریج نمایان می شود و در رشد و شکوفایی آن، تربیت نقش اساسی دارد. به همین دلیل، تربیت درست و هماهنگ در محیط خانه و مدرسه زمینه رشد و شکوفایی سریع آن را فراهم می سازد. استفاده از شیوه های مناسب تربیتی در محیط خانه و عرضه درست معارف دینی و مذهبی به کودک در تربیت دینی او تأثیر فراوان دارد. همچنین ایجاد حس دین جویی و ایمان قلبی در نوجوانان میتواند اثرات بالای تربیتی را در جوانان ایجاد کند. بنابراین بر پدران و مادران و مربیان لازم است که تمام تلاش خود را نسبت به تربیت مطلوب دینی فرزندان ونسل جوان جامعهی اسلامیان به کار گیرند; از جمله اقدامات تربیتی در جهت تحقق یافتن عوامل اصلی تربیت دینی خانواده فعالیت های دینی و فرهنگی والدین است که به منظور تأمین شرایط مساعد تربیتی صورت می گیرد. به طور کلی، از نظر اسلام، تربیت یافته کسی است که در محور شناخت، ایمان و عمل به احکام کاملاً فعّال باشد.
در انتها خاضعانه از درگاه پروردگار جهانیان آرزوی هدایت و سعادت نسل نو جوان وجوان کشورمان را دارم .
حجت الاسلام والمسلمین دارابی
ماخذ:
- قرآن مجید
- نهجالبلاغه
- محمدی ری شهری، میزانالحکمه
- کلینی، ابیجعفربناسحاق
- مظلومی،رجبعلی. گامی در مسیر تربیت اسلامی
- مظلومی،رجبعلی. جوان و دین، نشرآفاق
- مظلومی،رجبعلی.تربیت معنایی، انجمن اولیاء و مربیان
- باقری، خسرو. چیستی تربیت دینی، تهران، نشر تربیت اسلامی
- مهندس بیانی، حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی
- شفیعی، سیدمحمد. فطرت از دیدگاه علم و فلسفه، دفتر نشر و تایپ قلم
- داوودی،محمد. تربیت دینی(سیرهی تربیتی پیامبر(ص)
- محمد شفیعی، مبانی تربیتی حضرت امام(رحمه الله)، دفتر تبلیغات اسلامی
ماخذ:
- قرآن مجید
- نهجالبلاغه
- محمدی ری شهری، میزانالحکمه
- کلینی، ابیجعفربناسحاق
- مظلومی،رجبعلی. گامی در مسیر تربیت اسلامی
- مظلومی،رجبعلی. جوان و دین، نشرآفاق
- مظلومی،رجبعلی.تربیت معنایی، انجمن اولیاء و مربیان
- باقری، خسرو. چیستی تربیت دینی، تهران، نشر تربیت اسلامی
- مهندس بیانی، حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی
- شفیعی، سیدمحمد. فطرت از دیدگاه علم و فلسفه، دفتر نشر و تایپ قلم
- داوودی،محمد. تربیت دینی(سیرهی تربیتی پیامبر(ص)
- محمد شفیعی، مبانی تربیتی حضرت امام(رحمه الله)، دفتر تبلیغات اسلامی
منبع : پژوهه دین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست